متن درس
تحلیل فصوص الحکم: شرح فص ایوبیه
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره (جلسه نهصد و دهم)
دیباچه
فص ایوبیه در کتاب فصوص الحکم ابنعربی، چونان آیینهای است که مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی را در پرتو حکمت الهی بازمیتاباند. این فص، با تمرکز بر مفهوم اعتدال در عالم هستی، رابطه وجود و عدم، و نسبت صفات الهی نظیر رحمت و غضب، به تبیین نظام احسن و هماهنگی ذاتی عالم میپردازد. شرح حاضر، با نگاهی عمیق به درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره، مفاهیم این فص را با زبانی متین و علمی بازنویسی کرده و با استخراج نکات کلیدی، تحلیلهای تفصیلی و پیوندهای معنایی، به تبیین آن برای مخاطبان متخصص در حوزههای عرفان نظری، فلسفه اسلامی و الهیات پرداخته است. آیات قرآن کریم با فونت «Traditional Arabic» و ترجمهای دقیق، و روایات با ترجمهای روان، در متن گنجانده شدهاند تا جامعیت و دقت تحلیل حفظ گردد. این نوشتار، با ساختاری دانشگاهی و بهرهگیری از تمثیلات و استعارات فاخر، کوشیده است تا روح و پیام اصلی فص ایوبیه را بهگونهای روشن و مؤثر منتقل نماید.
بخش نخست: مفهوم اعتدال و رابطه وجود و عدم
نقد اعتدال میان وجود و عدم
مفهوم اعتدال میان وجود و عدم، چنانکه در برخی شروح سنتی مطرح شده، به دلیل فقدان ترکیب میان این دو، امری غیرعلمی و ناپذیرفتنی است: وَأَعْلَمْ أَنَّ الْإِعْتِدَالَ وَعَدَمَهُ لَا يَكُونُ إِلَّا بِالنِّسْبَةِ إِلَى الْمُرَكَّبِ مِنَ الشَّيْئَيْنِ الْمُتَغَايِرَيْنِ وَلَيْسَ بَيْنَ الْوُجُودِ وَالْعَدَمِ تَرْكِيبٌ. عدم، امری عدمی و صرف فقدان وجود است و نمیتواند با وجود ترکیب یابد تا اعتدال یا عدم آن سنجیده شود. عالم هستی، به دلیل نظام احسن، ذاتاً متعادل است و این تعادل، از فیض الهی نشأت میگیرد.
درنگ: اعتدال میان وجود و عدم ناممکن است، زیرا عدم، فاقد حقیقت است و عالم، به دلیل نظام احسن، ذاتاً متعادل است.
نظام احسن و تعادل ذاتی عالم
عالم، به دلیل نظام احسن، عین اعتدال است. این تعادل، نتیجه ترجیح فاعلی در ظهور موجودات است که به اراده الهی تحقق مییابد. ترجیح فاعلی، چونان دست حکیمانهای است که موجودات را با نظم و هماهنگی در مراتب وجودی پدیدار میسازد.
درنگ: نظام احسن، عالم را متعادل میسازد و این تعادل، از اراده و فیض الهی سرچشمه میگیرد.
عدم امکان ترجیح در عدم
عدم، به دلیل فقدان حقیقت، نمیتواند موضوع ترجیح یا سنجش اعتدال باشد. وجود، چونان نوری است که تاریکی عدم را محو میکند، و ترجیح، تنها در حوزه وجود معنا مییابد.
درنگ: عدم، فاقد حقیقت است و نمیتواند موضوع ترجیح یا اعتدال قرار گیرد.
اعتدال میان متساویین و ناممکن بودن تساوی
اعتدال، تنها میان دو چیز متساوی ممکن است، اما در عالم ماده، متساویین نمیتوانند وجود خارجی یابند، زیرا تحقق وجود، نیازمند غلبه یکی بر دیگری است. این غلبه، چونان کفه ترازویی است که تعادل را با برتری یکی از دو طرف برقرار میسازد.
درنگ: اعتدال در عالم ماده، به دلیل ضرورت غلبه یکی از دو طرف، از تساوی متساویین متمایز است.
جمعبندی بخش نخست
این بخش به بررسی مفهوم اعتدال و رابطه وجود و عدم پرداخت. اعتدال میان وجود و عدم، به دلیل فقدان ترکیب، ناممکن است. عالم، به دلیل نظام احسن، ذاتاً متعادل است و این تعادل، از اراده الهی نشأت میگیرد. عدم، فاقد حقیقت است و نمیتواند موضوع ترجیح باشد، و اعتدال در عالم ماده، با غلبه یکی از دو طرف محقق میشود.
بخش دوم: صفات الهی و اعتدال
رحمت و غضب الهی: عدم تساوی در ظرف فعل
خداوند نمیتواند به یک موجود، بهصورت متساوی، رحمت و غضب ورزد، زیرا این دو صفت در ظرف فعل، متساوی نیستند. رحمت، چونان دریای بیکران است که عالم را در بر میگیرد، اما غضب، چونان موجی خاص در این دریا، در مرتبهای مشخص ظهور مییابد.
درنگ: رحمت و غضب در ظرف فعل متساوی نیستند؛ رحمت، عام و غضب، خاص است.
غضب بهعنوان ظهور رحمت
غضب الهی، از ظهورات رحمت است، مانند غیرتی که برای حفظ و تربیت موجود پدید میآید. غضب، چونان آتشی است که برای پالایش و تکمیل به کار میرود، نه برای نابودی.
درنگ: غضب الهی، ظهور رحمت است و برای تصحیح و تربیت موجودات عمل میکند.
عام و خاص بودن رحمت و غضب
رحمت، عام و غضب، خاص است. غضب، از رحمت نشأت میگیرد، اما رحمت، از غضب نیست. روایت «سبقت رحمتی غضبی» (رحمتم بر غضبم پیشی گرفته است) این اولویت را تأیید میکند.
درنگ: رحمت، عام و غضب، خاص است و غضب، مظهر رحمت الهی است.
اعتدال در صفات الهی
خداوند، همه صفات را بهصورت جمعی دارد، اما این اعتدال، به معنای تساوی متضادین نیست، بلکه هر صفت در مرتبه خود متعادل است. صفات الهی، چونان نغمههای هماهنگیاند که در سمفونی ذات الهی، هرکدام جایگاهی متناسب دارند.
درنگ: اعتدال در صفات الهی، به هماهنگی مراتب ظهور صفات اشاره دارد، نه تساوی آنها.
نقد تعارض صفات الهی
تصور تعارض میان صفات الهی، مانند غضب و رحمت، یا ظاهر و باطن، ناشی از خلط مراتب است. خداوند نمیتواند همزمان بهصورت متساوی غاضب و رحمان باشد، زیرا صفات، در مراتب مختلف ظهور مییابد و تعارضی ندارند.
درنگ: صفات الهی، در مراتب مختلف ظهور مییابد و تعارضی میان آنها نیست.
جمعبندی بخش دوم
این بخش به بررسی نسبت صفات الهی با اعتدال پرداخت. رحمت و غضب، در ظرف فعل متساوی نیستند و غضب، ظهور رحمت است. رحمت، عام و غضب، خاص است، و اعتدال در صفات الهی، به هماهنگی مراتب ظهور اشاره دارد. تصور تعارض میان صفات، ناشی از خلط مراتب است.
بخش سوم: اعتدال در عالم و مخلوقات
اعتدال ذاتی عالم
عالم و مخلوقات، به دلیل ظهور صفات الهی، ذاتاً متعادلاند. انحرافات، عرضی و ارادیاند و نتیجه انتخاب انسان است: ﴿بِمَا كَسَبَتْ أَيْدِيهِمْ﴾ (شوری: ۳۰)؛ «به سبب آنچه دستهایشان فراهم آورده است.» این انحرافات، نقصی در نظام هستی ایجاد نمیکند.
درنگ: عالم، به دلیل ظهور صفات الهی، متعادل است و انحرافات، عرضی و ارادیاند.
نظم و تعادل در گناهان
گناهان، دارای مراتب و نظم خاص خود هستند. هر گناه، فاعل و قابل خاص خود را دارد و بهصورت تصادفی رخ نمیدهد. گناه، چونان سایهای است که در پرتو نور وجود، نظمی الهی را بازمیتاباند.
درنگ: گناهان، دارای نظم و مراتب خاص خود هستند و تحت حکمت الهی قرار دارند.
اعتدال در واکنش به گناه
افراد، به گناهان واکنشهای متفاوتی دارند؛ برخی لذت میبرند و برخی نفرت دارند. این تنوع، چونان رنگهای گوناگون در تابلوی خلقت، نشاندهنده تعادل در نظام انسانی است.
درنگ: تنوع واکنشها به گناه، بخشی از تعادل در نظام انسانی است.
نقد خلط فاعلیت و قابلی
اعتدال در وجود، به قابلی مربوط است، نه فاعلیت. میل فاعلی، به انحراف منجر نمیشود، بلکه وجود را متعادل ایجاد میکند. این تمایز، چونان خطی است که میان علت و معلول، مرز روشنی میکشد.
درنگ: اعتدال در وجود، به قابلی مربوط است و میل فاعلی، وجود را متعادل ایجاد میکند.
ترکیب و اعتدال
اعتدال، در ترکیب دو چیز متغایر ممکن است، اما حتی در یک شیء واحد نیز میتوان مراتب را سنجید. این سنجش، چونان ترازویی است که مراتب وجود را در هماهنگی با یکدیگر قرار میدهد.
درنگ: اعتدال، در ترکیب یا مراتب یک شیء واحد، به هماهنگی مراتب وجودی اشاره دارد.
جمعبندی بخش سوم
این بخش به بررسی اعتدال در عالم و مخلوقات پرداخت. عالم، ذاتاً متعادل است و انحرافات، عرضی و ارادیاند. گناهان، دارای نظم خاص خود هستند و واکنشهای متفاوت به آنها، بخشی از تعادل انسانی است. اعتدال، به قابلی مربوط است و در مراتب وجودی، هماهنگی را نشان میدهد.
بخش چهارم: نقد شروح سنتی و تبیین رحمت و غضب
نقد تعابیر غیرمنطقی در شروح سنتی
برخی شروح سنتی، به دلیل ضعف منطقی، رحمت و غضب را متضاد فرض کردهاند، در حالی که غضب، ظهور رحمت است. این ضعف، چونان غباری است که حقیقت عرفانی را مکدر میسازد.
درنگ: رحمت و غضب، متضاد نیستند؛ غضب، ظهور رحمت الهی است.
رضا و غضب در صفات الهی
رضا، غضب را زایل میکند، اما غضب، رضا را زایل نمیکند، زیرا غضب، ظهور رحمت و رضا است. این رابطه، چونان نسیمی است که ابرهای غضب را پراکنده میسازد تا نور رضا بدرخشد.
درنگ: رضا، غضب را زایل میکند، اما غضب، ظهور رحمت و رضا است.
جهنم بهعنوان مظهر رحمت جلالی
جهنم، مظهر رحمت جلالی الهی است و چونان ترمزی عمل میکند که تعادل را در عالم حفظ مینماید. این نقش، مانند سکان کشتی است که عالم طبیعت را در مسیر حکمت الهی هدایت میکند.
درنگ: جهنم، مظهر رحمت جلالی است و تعادل را در عالم حفظ میکند.
نقش بازدارندگی جهنم
جهنم، با ایجاد ترس، بسیاری را از گناه بازمیدارد و عامل تعادل در نظام انسانی است. این بازدارندگی، چونان نگهبانی است که حرمت نظم الهی را پاس میدارد.
درنگ: جهنم، با بازدارندگی از گناه، تعادل را در نظام انسانی تقویت میکند.
خلود در جهنم و خیرات آن
خلود در جهنم، همراه با خیرات و معرفت است. عذاب، چونان کورهای است که انسان را به پختگی و کمال میرساند، و معرفت، نوری است که در این کوره میدرخشد.
درنگ: خلود در جهنم، با خیرات و معرفت همراه است و عذاب، وسیلهای برای کمال است.
نقد فهم نادرست از بهشت و جهنم
فهم عامه از بهشت و جهنم، به دلیل افتادن مفاهیم دینی به دست غیرمتخصصان، نادرست است و نیازمند اصلاح است. این فهم نادرست، چونان سایهای است که حقیقت نورانی بهشت و جهنم را میپوشاند.
درنگ: فهم نادرست از بهشت و جهنم، نیازمند بازنگری علمی و عرفانی است.
اعتدال در رضا و غضب
اعتدال در رضا و غضب، به معنای تساوی آنها نیست، بلکه به این است که غضب، ظهور رحمت باشد. این اعتدال، چونان هماهنگی نغمههای الهی است که در ظرف وجود متجلی میشود.
درنگ: اعتدال در رضا و غضب، به ظهور غضب از رحمت اشاره دارد، نه تساوی آنها.
نقد دیدگاه محجوبین
محجوبین، رضا و غضب را متضاد میدانند، در حالی که هر دو، ظهور رحمتاند. این دیدگاه، چونان پردهای است که حقیقت وحدت صفات الهی را پنهان میسازد.
درنگ: رضا و غضب، متضاد نیستند و هر دو، ظهور رحمت الهیاند.
جمعبندی بخش چهارم
این بخش به نقد شروح سنتی و تبیین رابطه رحمت و غضب پرداخت. غضب، ظهور رحمت است و جهنم، مظهر رحمت جلالی و عامل تعادل است. خلود در جهنم، با خیرات و معرفت همراه است و فهم نادرست از بهشت و جهنم، نیازمند اصلاح است. اعتدال در رضا و غضب، به ظهور غضب از رحمت اشاره دارد.
نتیجهگیری نهایی
فص ایوبیه در فصوص الحکم، چونان چشمهای زلال است که مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی را به سوی فهم حقیقت الهی جاری میسازد. این فص، با تمرکز بر اعتدال در عالم، رابطه وجود و عدم، و نسبت صفات الهی مانند رحمت و غضب، نظام احسن و هماهنگی ذاتی هستی را تبیین میکند. عالم، ذاتاً متعادل است و انحرافات، عرضی و ارادیاند. غضب، ظهور رحمت است و جهنم، بهعنوان مظهر رحمت جلالی، نقش تربیتی و بازدارنده دارد. نقد شروح سنتی، بر ضرورت روششناسی دقیق در تبیین مفاهیم عرفانی تأکید دارد. آیات قرآن کریم، مانند ﴿بِمَا كَسَبَتْ أَيْدِيهِمْ﴾ و ﴿قُلِ ادْعُوا اللَّهَ أَوِ ادْعُوا الرَّحْمَنَ﴾ (اسراء: ۱۱۰؛ «بگو: خدا را بخوانید یا رحمان را بخوانید»)، شواهد روشنی برای تبیین نظم و رحمت الهی ارائه میدهند. این نوشتار، با بازنویسی دقیق و تفصیلی، کوشیده است تا معارف عمیق فص ایوبیه را برای پژوهشگران حوزه عرفان نظری، فلسفه اسلامی و الهیات روشن سازد.
با نظارت صادق خادمی