متن درس
شرح فصوص الحکم: کاوشی در محبت الهی، قرب و عقل سلیم در فص الیاسیه
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۹۷۸)
دیباچه: تأملی در محبت الهی و مراتب قرب
فص الیاسیه از فصوص الحکم ابنعربی، دریچهای است به سوی تأمل در مفاهیم محبت الهی، قرب نوافل و فرایض، عقل سلیم، و تأثیر و تأثر در ساحت عرفان نظری و عملی. این فص، با تمرکز بر محبت بهعنوان محور سلوک و نقش آن در صیقل یافتن نفس و رسیدن به مراتب قرب، به نقد دیدگاههای ابنعربی در خلط مفاهیم عرفانی و کاربرد نادرست اصطلاحات فلسفی میپردازد. استاد فرزانه قدسسره، با تکیه بر معارف قرآنی و روایات معصومان علیهمالسلام، بر ضرورت فهم دقیق مراتب قرب، عقل سلیم، و تجلیات الهی تأکید ورزیده و برتری عرفان شیعی مبتنی بر عصمت را برجسته میسازند. این شرح، با استخراج نکات کلیدی و تحلیلهای تفصیلی، معارف عرفانی را در ساختاری علمی و دانشگاهی ارائه میدهد. متن حاضر، چون آیینهای صیقلی، حقیقت محبت الهی و قرب را در برابر دیدگان پژوهشگران قرار داده و با نقد دیدگاههای غیرشیعی، بر ضرورت استخراج معارف از منابع اصیل شیعی تأکید میورزد.
بخش نخست: محبت الهی و مراتب قرب
محبت الهی: واسطه قرب و تجلی
محبت الهی، چون جریانی زلال، بنده را به سوی قرب الهی رهنمون میشود. این محبت، بنده را چنان صیقل میدهد که سمع، بصر و قوای او تجلیگاه حق تعالی میگردد. این اثر، شرعاً ثابت است و ایمان به آن، لازمه التزام به شریعت است. استاد، محبت الهی را به آتشی تشبیه میکنند که چون به دل بنده افتد، کدورتهای نفس را زایل کرده و او را شفاف و روان میسازد. این مفهوم، با عرفان عملی که محبت را محور سلوک میداند، همخوانی دارد و بر نقش محبت در تحول باطنی تأکید میورزد.
| درنگ: محبت الهی، بنده را صیقل داده و سمع، بصر و قوای او را تجلیگاه حق تعالی میسازد. |
محبت الهی، هنگامی در دل بنده پدید میآید که قلب او از کینه و عداوت نسبت به مخلوقات و طبیعت صافی شود. این صفا، شرط لازم برای ظهور محبت الهی است، چنانکه قرآن کریم میفرماید: إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ (حجرات: ۱۰؛ «مؤمنان برادرند»). این آیه، بر ضرورت صفا و اخوت در میان مؤمنان تأکید دارد و محبت الهی را میوه دلی میداند که از کدورتهای نفسانی پاک شده است.
مراتب قرب: نوافل و فرایض
قرب الهی، مراتبی تدریجی دارد که از قرب ربی آغاز شده و به قرب نوافل و در مرتبه اعلا به قرب فرایض میرسد. قرب نوافل، مرتبهای است که حق تعالی سمع، بصر و قوای بنده میشود، و قرب فرایض، مرتبهای اعلاست که بنده تعین حق میگردد. استاد، این مراتب را به پلههای نردبانی تشبیه میکنند که سالک را از نشئه ناسوت به ساحت لاهوت رهنمون میسازد. این تبیین، با عرفان عملی که سلوک را فرآیندی مرحلهمند میداند، سازگار است.
| درنگ: قرب الهی، مراتبی تدریجی دارد که از قرب ربی آغاز شده و به قرب نوافل و فرایض میرسد. |
در عالم، طفره وجود ندارد و قرب الهی نیازمند طی مراتب علمی و خلقی است. انسان باید ابتدا نسبت به مخلوقات معرفت یابد، سپس مراتب قرب ربی را طی کند تا به قرب الهی نائل آید. این فرآیند، چون جریانی آرام اما پیوسته در رودخانه وجود، سالک را به سوی اقیانوس حقیقت هدایت میکند.
نقش نفس در قرب الهی
قرب الهی، هنگامی ممکن است که انسان نفس عماره را مهار کرده و طوع و تمکین حق را بیابد. استاد، نفس عماره را به اسبی سرکش تشبیه میکنند که تنها با لگام عقل و محبت الهی رام میشود. این مفهوم، با آیه کریمه وَنَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا (شمس: ۷؛ «و سوگند به نفس و آن که آن را سامان داد») همخوانی دارد، که بر ضرورت سامان یافتن نفس برای رسیدن به کمال تأکید میورزد.
| درنگ: قرب الهی، مشروط به مهار نفس عماره و یافتن طوع و تمکین حق است. |
جمعبندی بخش نخست
بخش نخست، با تبیین محبت الهی بهعنوان واسطه قرب و نقش آن در صیقل یافتن نفس، مراتب قرب نوافل و فرایض را روشن ساخت. تأکید بر تدریجی بودن قرب و ضرورت مهار نفس عماره، عمق عرفانی این مفاهیم را آشکار کرد. این بخش، با استناد به آیات قرآن کریم، محبت و قرب را چون گوهری درخشان در مسیر سلوک توحیدی معرفی نمود.
بخش دوم: عقل سلیم و تمایز آن از عقل سالم
عقل سلیم: کمال ذاتی و عصمت
عقل سلیم، عقل مطبوع و ذاتاً سالم است که مختص اولیای الهی و معصومان علیهمالسلام است. این عقل، از نقص و آلودگی به وهم مبراست و ظرف تجلیات الهی است. استاد، عقل سلیم را به چشمهای زلال تشبیه میکنند که از هرگونه کدورت نفسانی و عقاید فاسده خالی است. این مفهوم، با عرفان شیعی که عقل سلیم را نتیجه عصمت میداند، همخوانی دارد.
| درنگ: عقل سلیم، عقل مطبوع و ذاتاً سالم است که مختص اولیای الهی و معصومان علیهمالسلام است. |
عقل سلیم، پس از طی مراتب نفس (عماره، لوامه، مطمئنه) حاصل میشود. این فرآیند، چون صعودی دشوار اما پرثمر به قله کمال، سالک را به عقل سلیم رهنمون میسازد. در مقابل، عقل سالم، عقلی است که در عمل صالح است، اما ممکن است نقص ذاتی داشته باشد. این تمایز، دقت عرفان شیعی در تبیین مراتب عقل را نشان میدهد.
نادر بودن عقل سلیم
عقل سلیم، از نوادر کمالات است و کسی که گرفتار معاصی و هواهای نفسانی است، به آن دست نمییابد. استاد، این کمال را به گوهری نایاب در اعماق اقیانوس معرفت تشبیه میکنند که تنها اولیای الهی به آن دست مییابند. این دیدگاه، با تأکید عرفان شیعی بر عصمت بهعنوان شرط کمال، سازگار است.
| درنگ: عقل سلیم، کمالی نایاب است که تنها اولیای الهی به آن دست مییابند. |
نقد استعمال نادرست اصطلاحات عقل سلیم
استعمال مکرر اصطلاحاتی چون عقل سلیم، بدون فهم عمیق، آن را به نشخواری بیمعنا تبدیل کرده و ناهنجاریهای ذهنی را به هنجار مینماید. استاد، این پدیده را به آینهای غبارگرفته تشبیه میکنند که حقیقت را تحریف میکند. این نقد، بر ضرورت دقت در کاربرد اصطلاحات عرفانی تأکید دارد و از سطحی شدن معارف هشدار میدهد.
| درنگ: استعمال نادرست اصطلاح عقل سلیم، معارف عرفانی را به نشخواری بیمعنا تبدیل میکند. |
جمعبندی بخش دوم
بخش دوم، با تبیین عقل سلیم بهعنوان کمال ذاتی و مختص اولیای الهی، آن را از عقل سالم متمایز ساخت. تأکید بر نادر بودن عقل سلیم و نقد استعمال نادرست اصطلاحات، عمق عرفانی و فلسفی این مفاهیم را آشکار کرد. این بخش، با استناد به معارف شیعی، عقل سلیم را چون ستارهای درخشان در آسمان معرفت معرفی نمود.
بخش سوم: نقد دیدگاههای ابنعربی در فص الیاسیه
نقد خلط اصطلاحات مؤثر و متأثر
ابنعربی، با کاربرد نادرست اصطلاحات مؤثر و متأثر، عالم را متأثر از حق دانسته، حال آنکه عالم، اثر و تجلی حق است، نه شیء مستقلی که اثر پذیرد. استاد، این خلط را به آمیختن آب زلال با گل و لای تشبیه میکنند که حقیقت تجلی را تیره میسازد. عالم، ظهورات و تعینات الهی است و ذات و خصوصیات آن، افعال الهیاند. این مفهوم، با عرفان نظری که عالم را آیات الهی میداند، سازگار است.
| درنگ: عالم، اثر و تجلی حق است، نه متأثر؛ کاربرد اصطلاح متأثر، خلط مفاهیم فلسفی است. |
نقد زورگویی در بیان
بیان ابنعربی، گاه با زورگویی و استکبار همراه است که بزرگترین عیب انسانی و ریشه شرك و کفر است. استاد، این زورگویی را به طوفانی تشبیه میکنند که شاخسار معرفت را میشکند. تمام معاصی، از استکبار ناشی میشوند، و این نقد، با آیه کریمه إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِي (غافر: ۶۰؛ «کسانی که از عبادتم استکبار ورزند») همخوانی دارد.
| درنگ: زورگویی در بیان، ریشه شرك و کفر است و با معرفت توحیدی ناسازگار است. |
نقد حدیث قرب نوافل و فرایض
حدیث قرب نوافل و فرایض، فاقد سند معتبر است و پذیرش آن بدون دلیل جایز نیست. استاد، این حدیث را به گوهری تقلبی تشبیه میکنند که در بازار معارف عرضه شده است. این نقد، با روششناسی شیعی که بر سند معتبر تأکید دارد، همخوانی دارد و بر ضرورت بررسی دقیق روایات تأکید میورزد.
| درنگ: حدیث قرب نوافل و فرایض، فاقد سند معتبر است و پذیرش آن نیازمند دلیل است. |
نقد سلطان وهم
ابنعربی، وهم را سلطان و مسلط بر عقل دانسته، حال آنکه وهم، فاقد سلطنت است و عقل سلیم بر آن چیره است. استاد، وهم را به سایهای ناپایدار تشبیه میکنند که در برابر نور عقل سلیم زایل میشود. این نقد، با عرفان شیعی که عقل را حاکم بر وهم میداند، سازگار است.
| درنگ: وهم، سلطان نیست و عقل سلیم بر آن چیره است. |
جمعبندی بخش سوم
بخش سوم، با نقد دیدگاههای ابنعربی در خلط اصطلاحات مؤثر و متأثر، زورگویی در بیان، ضعف سند حدیث قرب نوافل، و تقدم وهم بر عقل، برتری عرفان شیعی مبتنی بر عصمت را نشان داد. این نقدها، معارف عرفانی را از خلط و تحریف پالایش کرده و بر ضرورت استخراج معارف از منابع اصیل شیعی تأکید ورزید.
بخش چهارم: تجلیات الهی و نقش عقل سلیم
تجلی و تعین: عالم به مثابه ظهور حق
عالم، ظهورات و تعینات الهی است و ذات و خصوصیات آن، افعال حق تعالیاند. استاد، عالم را به آیینهای تشبیه میکنند که تجلیات الهی در آن منعکس میشود. این تبیین، با عرفان نظری که عالم را آیات الهی میداند، همخوانی دارد و بر وحدت وجودی میان حق و عالم تأکید میورزد.
| درنگ: عالم، ظهورات و تعینات الهی است و ذات و خصوصیات آن، افعال حق تعالیاند. |
یدالله و اولیای الهی
یدالله در اولیای الهی، به معنای تعین حق است، نه آلت بودن خدا برای بنده. این مفهوم، با آیه کریمه يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيْدِيهِمْ (فتح: ۱۰؛ «دست خدا بالای دستهایشان است») همخوانی دارد. استاد، اولیای الهی را به ستارگان درخشانی تشبیه میکنند که نور حق در وجودشان متجلی است.
| درنگ: یدالله در اولیای الهی، به معنای تعین حق است، نه آلت بودن خدا برای بنده. |
نقد احادیث اهل سنت
احادیث اهل سنت، به دلیل فقدان سند معتبر و تأثیرپذیری از اسرائیلیات، غالباً جعلیاند. استاد، این احادیث را به گندمهای آمیخته با کاه تشبیه میکنند که نیازمند غربالگری دقیقاند. این نقد، با روششناسی شیعی که بر عصمت و سند معتبر تأکید دارد، سازگار است.
| درنگ: احادیث اهل سنت، به دلیل فقدان سند معتبر و تأثیرپذیری از اسرائیلیات، غالباً جعلیاند. |
عقل سلیم و ایمان به رسل
عقل سلیم، یا در ظرف تجلی الهی است یا در ایمان به رسل و اهل کشف متجلی میشود. مؤمن به رسل، مطیع و منقاد اوامر آنهاست، اما پذیرش بیدلیل جایز نیست. استاد، این ایمان را به پلی زرین تشبیه میکنند که سالک را به سوی حقیقت رهنمون میسازد. این مفهوم، با آیه کریمه إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا (انسان: ۳؛ «ما راه را به او نشان دادیم، یا سپاسگزار است یا ناسپاس») همخوانی دارد.
| درنگ: عقل سلیم، یا در تجلی الهی است یا در ایمان منطقی به رسل و اهل کشف متجلی میشود. |
جمعبندی بخش چهارم
بخش چهارم، با تبیین عالم بهعنوان ظهورات الهی، نقش یدالله در اولیای الهی، و نقد احادیث اهل سنت، برتری معارف شیعی را نشان داد. تأکید بر عقل سلیم و ایمان منطقی به رسل، معارف عرفانی را چون گوهری درخشان در برابر دیدگان پژوهشگران قرار داد.
نتیجهگیری کلی
شرح فص الیاسیه، با تکیه بر معارف قرآنی و روایات معصومان علیهمالسلام، تأملی عمیق در محبت الهی، مراتب قرب، و عقل سلیم ارائه داد. تبیین محبت بهعنوان محور سلوک، تمایز عقل سلیم از عقل سالم، و نقد دیدگاههای ابنعربی در خلط اصطلاحات و زورگویی در بیان، عمق عرفانی و فلسفی این شرح را آشکار ساخت. آیات کریمهای چون إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ (حجرات: ۱۰)، يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيْدِيهِمْ (فتح: ۱۰)، و إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا (انسان: ۳) شواهد کلیدی این تبییناند. این متن، با نقد احادیث فاقد سند و تأکید بر عصمت، معارف عرفانی و فلسفی را برای پژوهشگران حوزه عرفان نظری، فلسفه اسلامی، و کلام شیعه تبیین نمود.
| با نظارت صادق خادمی |