در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فصوص الحکم 1071

متن درس






کاوش در حقیقت ایمان در فص موسویه فصوص الحکم

کاوش در حقیقت ایمان در فص موسویه فصوص الحکم

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۱۰۷۱)

مقدمه

فص موسویه در فصوص الحکم ابن‌عربی، چون دریچه‌ای به سوی تأمل در حقیقت ایمان و رابطه میان انسان و خالق، به بررسی ادعای ایمان فرعون می‌پردازد. این فص، با طرح دیدگاه‌هایی جنجالی درباره ایمان و طهارت فرعون، پرسش‌هایی عمیق در باب چیستی ایمان صادقانه و شرایط پذیرش آن در پیشگاه الهی مطرح می‌کند. استاد فرزانه قدس‌سره، با رویکردی قرآنی و نقادانه، این ادعاها را در پرتو آیات قرآن کریم و استدلال‌های عقلی کاوش کرده و با تحلیل آیات مرتبط، حقیقت ایمان را از زوایای گوناگون روشن می‌سازد. این نوشتار، با تکیه بر دو سند ارزشمند از درس‌گفتارهای ایشان، تمامی جزئیات و مفاهیم را با ساختاری علمی و منظم ارائه می‌دهد. متن پیش‌رو، مانند غواصی در اقیانوس معرفت، گوهرهای حقیقت را از لایه‌های نادرست جدا کرده و با بهره‌گیری از تمثیلات ادبی و استدلال‌های دقیق، فهمی منسجم از حکمت الهی و ایمان توحیدی عرضه می‌کند. این کاوش، با محوریت نقد دیدگاه ابن‌عربی و شارحان او، بر ضرورت انطباق با لسان قرآن کریم تأکید دارد و راه را برای تأمل در عرفان توحیدی هموار می‌سازد.

بخش نخست: نقد دیدگاه ابن‌عربی درباره ایمان فرعون

ادعای ابن‌عربی درباره ایمان و طهارت فرعون

ابن‌عربی در فص موسویه مدعی است که خداوند روح فرعون را طاهر و مطهر قبض کرد، زیرا او پیش از ارتکاب گناه ایمان آورد و اسلام، گناهان پیشین را محو می‌کند. وی فرعون را نشانه‌ای بر عنایت الهی می‌داند تا هیچ‌کس از رحمت خدا ناامید نشود، مگر کافران. این ادعا، مانند نوری گمراه‌کننده در تاریکی، فرعون را در مرتبه‌ای نزدیک به عصمت قرار داده و او را مؤمنی پاک معرفی می‌کند که از یأس به دور است.

درنگ: ابن‌عربی فرعون را طاهر و مطهر و مؤمنی غیرمایوس از رحمت الهی می‌داند، که این ادعا نیازمند بررسی در پرتو قرآن کریم است.

نقد کلی ادعای ابن‌عربی

دیدگاه ابن‌عربی درباره ایمان و طهارت فرعون، مانند بنایی سست‌بنیاد، فاقد پشتوانه قرآنی و منطقی است. این ادعا، در تمامی ابعاد و جنبه‌های خود، از استحکام علمی بی‌بهره بوده و با اصول عرفان توحیدی ناسازگار است. نقد این دیدگاه، مانند غربال کردن گندم از کاه، نیازمند مراجعه به قرآن کریم و سنجش ادعاها در ترازوی وحی است.

درنگ: ادعای ایمان و طهارت فرعون فاقد اساس قرآنی و منطقی است و با عرفان توحیدی ناسازگار می‌باشد.

نقد نسبت دادن ایمان به فرعون

ابن‌عربی با نسبت دادن ایمان به فرعون، او را در جایگاهی نزدیک به عصمت قرار داده است. این دیدگاه، مانند نقشی خیالی بر آب، با حقیقت قرآنی فاصله دارد. ایمان، چون گوهری گران‌بهاست که تنها در قلبی پاک و صادق جای می‌گیرد، و فرعون، با سابقه کفر و استکبار، نمی‌تواند مدعی چنین مقامی باشد.

درنگ: نسبت دادن ایمان به فرعون، ادعایی بی‌اساس است که با حقیقت قرآنی ناسازگار است.

نقد طاهر و مطهر بودن فرعون

ادعای طاهر و مطهر بودن فرعون، که گویی گناهی مرتکب نشده، مانند شاخه‌ای زائد بر درخت حقیقت است. فرعون، که قرآن کریم او را مفسد فی‌الارض می‌خواند، نمی‌تواند در مرتبه طهارت و پاکی قرار گیرد. این دیدگاه، مانند ادعای نور در ظلمات، با واقعیت‌های قرآنی و تاریخی ناسازگار است.

درنگ: فرعون، به دلیل فساد و استکبار، نمی‌تواند طاهر و مطهر باشد.

نقد عدم یأس فرعون از رحمت الهی

ابن‌عربی مدعی است که فرعون از رحمت الهی مأیوس نبود، حال آنکه قرآن کریم یأس را به کافران نسبت می‌دهد.

إِنَّهُ لَا يَيْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْكَافِرُونَ

(یوسف: ۸۷): «جز گروه کافران، کسی از رحمت خدا ناامید نمی‌شود.» فرعون، که در زمره کافران قرار دارد، نمی‌تواند از یأس به دور باشد. این دیدگاه، مانند نوری که در طوفان خاموش می‌شود، با لسان قرآن کریم همخوانی ندارد.

درنگ: فرعون، به دلیل کفر، در زمره مأیوسان از رحمت الهی قرار دارد و ادعای ابن‌عربی با قرآن کریم ناسازگار است.

جمع‌بندی بخش نخست

نقد دیدگاه ابن‌عربی درباره ایمان و طهارت فرعون، مانند کاوش در معدنی گران‌بهاست که گوهرهای حقیقت را از سنگ‌های بی‌ارزش جدا می‌کند. این ادعاها، فاقد پشتوانه قرآنی و منطقی بوده و با اصول عرفان توحیدی ناسازگارند. تأکید بر انطباق با لسان قرآن کریم، راه را برای فهمی معتبر و علمی از ایمان هموار می‌سازد.

بخش دوم: روش تحلیل قرآنی و محورهای بررسی

اولویت قرآن کریم در تحلیل عرفانی

برای روشن شدن حقیقت ایمان فرعون، مراجعه به قرآن کریم، مانند قطب‌نمایی است که مسیر حقیقت را نشان می‌دهد. این روش، با بررسی سه محور اصلی—ایمان فرعون، ایمان بلقیس، و حدود پذیرش ایمان—به تحلیل ادعاهای عرفانی می‌پردازد. این رویکرد، مانند غواصی در اقیانوس وحی، حقیقت را از نادرستی‌ها جدا می‌سازد.

درنگ: تحلیل عرفانی باید بر پایه قرآن کریم استوار باشد و ادعاها در پرتو آیات الهی سنجیده شوند.

محورهای قرآنی بررسی

سه محور اصلی در این تحلیل عبارت‌اند از: نخست، بررسی ایمان ادعایی فرعون در سوره یونس و دیگر آیات مرتبط؛ دوم، مقایسه با ایمان بلقیس در سوره نمل؛ و سوم، کاوش در حدود پذیرش ایمان در سنت الهی. این محورها، مانند ستون‌های بنایی استوار، تحلیل را نظام‌مند و علمی می‌سازند.

درنگ: بررسی ایمان فرعون، ایمان بلقیس، و حدود پذیرش ایمان، چارچوبی قرآنی برای تحلیل فراهم می‌آورد.

جمع‌بندی بخش دوم

روش تحلیل قرآنی، با تأکید بر اولویت وحی الهی، مانند نوری است که مسیر حقیقت را روشن می‌کند. بررسی سه‌گانه ایمان فرعون، ایمان بلقیس، و حدود پذیرش ایمان، بستری علمی برای نقد دیدگاه‌های عرفانی فراهم می‌آورد و راه را برای فهمی معتبر از ایمان توحیدی هموار می‌سازد.

بخش سوم: ایمان فرعون در پرتو سوره یونس

محدودیت ایمان به موسی

در سوره یونس، ایمان به موسی علیه‌السلام به دلیل ترس از فرعون و قومش محدود بود.

فَمَا آمَنَ لِمُوسَىٰ إِلَّا ذُرِّيَّةٌ مِنْ قَوْمِهِ عَلَىٰ خَوْفٍ مِنْ فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِمْ أَنْ يَفْتِنَهُمْ ۚ وَإِنَّ فِرْعَوْنَ لَعَالٍ فِي الْأَرْضِ وَإِنَّهُ لَمِنَ الْمُسْرِفِينَ

(یونس: ۸۳): «پس جز گروهی از قومش به موسی ایمان نیاوردند، آن هم از ترس فرعون و سرانشان که مبادا آنها را شکنجه کنند. و به راستی فرعون در زمین سرفراز بود و از اسراف‌کاران بود.» این آیه، مانند آیینه‌ای صاف، کفر و استکبار فرعون را آشکار می‌سازد و نشان می‌دهد که ایمان به موسی علیه‌السلام در سایه ترس از فرعون دشوار بود.

درنگ: ایمان به موسی علیه‌السلام به دلیل ترس از فرعون و قومش محدود بود، که نشان‌دهنده کفر و استکبار فرعون است.

درخواست قوم موسی

قوم موسی علیه‌السلام از خداوند خواستند که آنها را از فتنه قوم ظالم (فرعون و پیروانش) حفظ کرده و از کافران نجات دهد.

فَقَالُوا عَلَى اللَّهِ تَوَكَّلْنَا رَبَّنَا لَا تَجْعَلْنَا فِتْنَةً لِلْقَوْمِ الظَّالِمِينَ ۞ وَنَجِّنَا بِرَحْمَتِكَ مِنَ الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ

(یونس: ۸۵-۸۶): «گفتند: بر خدا توکل کردیم. پروردگارا، ما را دستخوش فتنه قوم ستمگر قرار مده و به رحمت خود ما را از قوم کافر نجات ده.» این دعا، مانند نسیمی خنک در بیابانی سوزان، نشان‌دهنده توکل قوم موسی و عجز آنها در برابر ظلم فرعون است.

درنگ: قوم موسی علیه‌السلام از خداوند طلب نجات از ظلم و کفر فرعون کردند، که نشان‌دهنده کافر و ظالم بودن فرعون است.

وحی الهی به موسی و هارون

خداوند به موسی و هارون علیهما‌السلام وحی کرد که برای قوم خود در مصر خانه‌هایی بسازند، آنها را قبله قرار دهند، و نماز را اقامه کنند.

وَأَوْحَيْنَا إِلَىٰ مُوسَىٰ وَأَخِيهِ أَنْ تَبَوَّآ لِقَوْمِكُمَا بِمِصْرَ بُيُوتًا وَاجْعَلُوا بُيُوتَكُمْ قِبْلَةً وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ ۗ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ

(یونس: ۸۷): «و به موسی و برادرش وحی کردیم که برای قوم خود در مصر خانه‌هایی فراهم آورید و خانه‌های خود را قبله‌گاه کنید و نماز برپا دارید و مؤمنان را بشارت ده.» این وحی، مانند فرمانی الهی در میدان نبرد، بر علنی کردن ایمان و مقاومت در برابر فرعون تأکید دارد.

درنگ: وحی الهی به موسی و هارون علیهما‌السلام، بر علنی کردن ایمان و اقامه نماز در برابر ظلم فرعون تأکید دارد.

اعتراض موسی علیه‌السلام به خداوند

موسی علیه‌السلام به خداوند اعتراض کرد که به فرعون و سرانش زینت و اموال عطا کرده، که با آنها مردم را گمراه می‌کنند.

وَقَالَ مُوسَىٰ رَبَّنَا إِنَّكَ آتَيْتَ فِرْعَوْنَ وَمَلَأَهُ زِينَةً وَأَمْوَالًا فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا رَبَّنَا لِيَضِلُّوا عَنْ سَبِيلِكَ

(یونس: ۸۸): «موسی گفت: پروردگارا، تو به فرعون و سرانش در زندگی دنیا زیور و اموال دادی، پروردگارا، تا از راه تو گمراه کنند.» این اعتراض، مانند فریادی از عمق دل، نقش اموال و زینت فرعون در گمراهی مردم را آشکار می‌سازد.

درنگ: موسی علیه‌السلام نقش اموال و زینت فرعون در گمراهی مردم را مورد اعتراض قرار داد.

درخواست موسی علیه‌السلام از خداوند

موسی علیه‌السلام از خداوند خواست که اموال فرعون را نابود کند و قلبش را سخت نماید تا ایمان نیاورد تا عذاب دردناک را ببیند.

رَبَّنَا اطْمِسْ عَلَىٰ أَمْوَالِهِمْ وَاشْدُدْ عَلَىٰ قُلُوبِهِمْ فَلَا يُؤْمِنُوا حَتَّىٰ يَرَوُا الْعَذَابَ الْأَلِيمَ

(یونس: ۸۸): «پروردگارا، اموالشان را نابود کن و دل‌هایشان را سخت گردان تا ایمان نیاورند مگر آنکه عذاب دردناک را ببینند.» این درخواست، مانند تیری در قلب ظلم، بر عدم پذیرش ایمان فرعون تا لحظه عذاب تأکید دارد.

درنگ: موسی علیه‌السلام خواستار قساوت قلب فرعون شد تا ایمان نیاورد تا عذاب الهی را ببیند.

اجابت دعای موسی و هارون

خداوند دعای موسی و هارون علیهما‌السلام را اجابت کرد و به آنها فرمود که محکم بایستند و از راه نادانان پیروی نکنند.

قَالَ قَدْ أُجِيبَتْ دَعْوَتُكُمَا فَاسْتَقِيمَا وَلَا تَتَّبِعَانِ سَبِيلَ الَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ

(یونس: ۸۹): «گفت: دعای شما دو نفر مستجاب شد. پس استقامت کنید و راه کسانی را که نمی‌دانند پیروی نکنید.» این اجابت، مانند نوری در تاریکی، بر تحقق دعای موسی علیه‌السلام برای عدم ایمان فرعون گواهی می‌دهد.

درنگ: خداوند دعای موسی و هارون علیهما‌السلام را اجابت کرد و بر استقامت در برابر نادانی تأکید نمود.

تفاوت رویکرد موسی و هارون

موسی علیه‌السلام، به‌عنوان پیامبری جلالی، خواستار عذاب فوری فرعون بود، اما هارون علیه‌السلام، با رویکردی جمالی، تأخیر در عذاب را طلب کرد. این تفاوت، مانند دو بال پرنده‌ای واحد، نشان‌دهنده تکامل رسالت نبوی در مواجهه با ظلم است. خداوند، با اجابت هر دو دعا، چهل سال عذاب فرعون را به تأخیر انداخت تا درخواست هارون علیه‌السلام نیز محقق شود.

درنگ: موسی علیه‌السلام خواستار عذاب فوری و هارون علیه‌السلام خواستار تأخیر عذاب بود، که هر دو دعا اجابت شد.

تأخیر عذاب فرعون

به دلیل درخواست هارون علیه‌السلام، عذاب فرعون چهل سال به تأخیر افتاد، اما پس از آن با غرق شدن او و قومش محقق شد. این تأخیر، مانند مهلتی برای بازگشت به حقیقت، نشان‌دهنده رحمت الهی است که حتی به ظالمان فرصت توبه می‌دهد.

درنگ: عذاب فرعون به دلیل درخواست هارون علیه‌السلام چهل سال به تأخیر افتاد، اما سرانجام محقق شد.

جمع‌بندی بخش سوم

بررسی آیات سوره یونس، مانند نقشه‌ای دقیق، حقیقت کفر و ظلم فرعون را آشکار می‌سازد. محدودیت ایمان به موسی علیه‌السلام، دعای قوم برای نجات، وحی الهی به موسی و هارون، اعتراض و درخواست موسی علیه‌السلام، و اجابت دعای هر دو پیامبر، نشان‌دهنده نظام‌مندی عالم و عدالت الهی است. این تحلیل، بستری برای فهم عمیق‌تر ایمان و کفر در پرتو قرآن کریم فراهم می‌آورد.

بخش چهارم: غرق فرعون و ادعای ایمان او

غرق فرعون و قومش

بنی‌اسرائیل از دریا گذشتند، اما فرعون و لشکریانش، به دلیل ستم و دشمنی، در دریا غرق شدند.

وَجَاوَزْنَا بِبَنِي إِسْرَائِيلَ الْبَحْرَ فَأَتْبَعَهُمْ فِرْعَوْنُ وَجُنُودُهُ بَغْيًا وَعَدْوًا

(یونس: ۹۰): «و بنی‌اسرائیل را از دریا گذراندیم، پس فرعون و لشکریانش از روی ستم و دشمنی آنها را دنبال کردند.» این واقعه، مانند سقوط صخره‌ای عظیم در دره، عاقبت ستمگران را به تصویر می‌کشد.

درنگ: غرق فرعون و قومش نتیجه ستم و دشمنی آنها بود.

ادعای ایمان فرعون در لحظه غرق

فرعون در لحظه غرق شدن ادعا کرد که به آنچه بنی‌اسرائیل ایمان آورده‌اند، ایمان آورده است.

حَتَّىٰ إِذَا أَدْرَكَهُ الْغَرْقُ قَالَ آمَنْتُ أَنَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا الَّذِي آمَنَتْ بِهِ بَنُو إِسْرَائِيلَ وَأَنَا مِنَ الْمُسْلِمِينَ

(یونس: ۹۰): «تا آنگاه که غرق او را دربرگرفت، گفت: ایمان آوردم که جز آن خدایی که بنی‌اسرائیل به او ایمان آورده‌اند، خدایی نیست و من از تسلیم‌شدگانم.» این ادعا، مانند فریادی در طوفان، فاقد صداقت و جزم ایمانی است.

درنگ: فرعون در لحظه غرق ادعای ایمان کرد، اما این ادعا فاقد صداقت بود.

نقد ایمان ادعایی فرعون

فرعون نگفت «آمنت بالله»، بلکه به ایمان بنی‌اسرائیل اشاره کرد، که کنایه‌ای مبهم و فاقد جزم ایمانی است. این بیان، مانند نقشی بر آب، راه گریز را برای او باز می‌گذارد و نشان‌دهنده زرنگی و عدم صداقت اوست. فرعون، که خود را «رب اعلی» می‌خواند، با این ادعا قصد فرار از مجازات داشت، اما ایمان او صادقانه نبود.

درنگ: ادعای ایمان فرعون، کنایه‌ای مبهم و فاقد جزم ایمانی بود که نشان‌دهنده زرنگی و عدم صداقت اوست.

رد ایمان فرعون توسط خداوند

خداوند ایمان ادعایی فرعون را به دلیل فساد و عصبان پیشین او رد کرد.

آلْآنَ وَقَدْ عَصَيْتَ قَبْلُ وَكُنْتَ مِنَ الْمُفْسِدِينَ

(یونس: ۹۱): «اکنون [ایمان می‌آوری]؟ در حالی که پیشتر نافرمانی کردی و از مفسدان بودی.» این رد، مانند مهر بطلانی بر ادعای فرعون، فساد و کفر او را آشکار می‌سازد.

درنگ: خداوند ایمان فرعون را به دلیل فساد و عصبان پیشین او رد کرد.

نجات بدن فرعون به‌عنوان عبرت

خداوند بدن فرعون را از دریا بیرون آورد تا نشانه‌ای برای آیندگان باشد، نه نجات روحی او.

فَالْيَوْمَ نَنَجِّيكَ بِبَدَنِكَ لِتَكُونَ لِمَنْ خَلْفَكَ آيَةً ۚ وَإِنَّ كَثِيرًا مِنَ النَّاسِ عَنْ آیَاتِنَا لَغَافِلُونَ

(یونس: ۹۲): «پس امروز بدنت را [از آب] نجات می‌دهیم تا برای کسانی که پس از تو هستند نشانه‌ای باشد، و بسیاری از مردم از آیات ما غافلند.» این عمل، مانند نمایش تابلویی عبرت‌آموز، بطلان ادعای الوهیت فرعون را نشان می‌دهد.

درنگ: خداوند بدن فرعون را به‌عنوان نشانه عبرت برای آیندگان حفظ کرد، نه برای نجات روحی او.

نقد ادعای الوهیت فرعون

فرعون خود را «رب اعلی» می‌خواند، اما حفظ بدن او، مانند آیینه‌ای که حقیقت را نشان می‌دهد، بطلان این ادعا را آشکار کرد. این بدن، با زینت‌ها و زیورآلاتش، نشانه‌ای بر غفلت مردمی است که او را خدا می‌پنداشتند.

درنگ: حفظ بدن فرعون، بطلان ادعای الوهیت او را نشان داد و غفلت مردم از آیات الهی را آشکار ساخت.

جمع‌بندی بخش چهارم

غرق فرعون و قومش، مانند سقوط ستاره‌ای خاموش در شب، عاقبت ستمگران را به تصویر می‌کشد. ادعای ایمان فرعون، فاقد صداقت و جزم بود و خداوند آن را به دلیل فساد پیشین او رد کرد. حفظ بدن فرعون، نه برای نجات او، بلکه به‌عنوان نشانه‌ای عبرت‌آموز برای آیندگان بود. این تحلیل، بر عدالت الهی و بطلان ادعاهای کاذب تأکید دارد.

بخش پنجم: ایمان از سر ترس و سنت الهی

عدم پذیرش ایمان از سر ترس

ایمان از سر ترس، مانند گلی که در طوفان می‌روید، در سنت الهی پذیرفته نمی‌شود.

فَلَمَّا رَأَوْا بَأْسَنَا قَالُوا آمَنَّا بِاللَّهِ وَحْدَهُ وَكَفَرْنَا بِمَا كُنَّا بِهِ مُشْرِكِينَ ۝ فَلَمْ يَكُ يَنْفَعُهُمْ إِيمَانُهُمْ لَمَّا رَأَوْا بَأْسَنَا ۖ سُنَّةَ اللَّهِ الَّتِي قَدْ خَلَتْ فِي عِبَادِهِ

(غافر: ۸۴-۸۵): «پس چون عذاب ما را دیدند، گفتند: به خدا به تنهایی ایمان آوردیم و به آنچه شریک [او] می‌انگاشتیم کفر ورزیدیم. اما چون عذاب ما را دیدند، ایمانشان سودی نکرد، [این] سنت خداست که درباره بندگانش پیش‌تر جاری شده است.» این آیه، مانند حکمی قاطع، عدم پذیرش ایمان ناشی از ترس را تأیید می‌کند.

درنگ: ایمان از سر ترس، در سنت الهی پذیرفته نمی‌شود و سودی برای صاحب آن ندارد.

سنت الهی در رد ایمان ترس

سنت الهی، مانند قانونی تغییرناپذیر، ایمان ناشی از ترس را چه برای فرعون و چه برای دیگران رد می‌کند. این قاعده، مانند ستونی استوار، بر عدالت الهی و لزوم صداقت در ایمان تأکید دارد. فرعون، حتی اگر ایمان آورده بود، به دلیل ترس از عذاب، نمی‌توانست مورد پذیرش قرار گیرد.

درنگ: سنت الهی، ایمان ناشی از ترس را برای هیچ‌کس، از جمله فرعون، نمی‌پذیرد.

نقد دیدگاه‌های غیرقرآنی

برخی تحلیل‌ها، مانند ادعای ایمان فرعون در برابر عدم ایمان دیگران، فاقد پشتوانه قرآنی‌اند و مانند شاخه‌های زائد بر درخت معرفت، از حقیقت دورند. این دیدگاه‌ها، با استناد به منابع غیرقرآنی، از عرفان توحیدی فاصله گرفته و ارزش علمی خود را از دست می‌دهند.

درنگ: تحلیل‌های غیرقرآنی، مانند ادعای ایمان فرعون، فاقد ارزش علمی و توحیدی‌اند.

جمع‌بندی بخش پنجم

سنت الهی، مانند قانونی تغییرناپذیر، ایمان ناشی از ترس را رد می‌کند. آیات سوره غافر، این قاعده را تأیید کرده و نشان می‌دهند که ایمان فرعون، حتی اگر صادقانه بود، به دلیل ترس از عذاب پذیرفته نمی‌شد. نقد دیدگاه‌های غیرقرآنی، بر ضرورت استناد به وحی الهی تأکید دارد و راه را برای فهمی توحیدی هموار می‌سازد.

بخش ششم: ایمان بلقیس و مقایسه با فرعون

ایمان صادقانه بلقیس

بلقیس، ملکه سبا، با ایمانی صادقانه و جزمی به خداوند رب‌العالمین ایمان آورد.

قَالَتْ رَبِّ إِنِّي ظَلَمْتُ نَفْسِي وَأَسْلَمْتُ مَعَ سُلَيْمَانَ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ

(نمل: ۴۴): «گفت: پروردگارا، من به خود ستم کردم، و با سلیمان به خدا پروردگار جهانیان تسلیم شدم.» این ایمان، مانند گوهری درخشان، با اعتراف به خطا و تسلیم به خداوند همراه بود و از ایمان مبهم فرعون متمایز است.

درنگ: بلقیس با ایمانی صادقانه و جزمی به خداوند رب‌العالمین تسلیم شد، که با ایمان مبهم فرعون متفاوت است.

علم و اسلام پیشین بلقیس

بلقیس ادعا کرد که پیش از دیدار با سلیمان علیه‌السلام، علم به او عطا شده و او مسلم بوده است.

وَأُوْتِينَا الْعِلْمَ مِنْ قَبْلِهَا وَكُنَّا مُسْلِمِينَ

(نمل: ۴۲): «و پیش از او به ما دانش عطا شده بود و ما تسلیم [خدا] بودیم.» این ادعا، مانند نوری که از گذشته می‌تابد، بر پیشینه ایمانی بلقیس تأکید دارد.

درنگ: بلقیس پیش از سلیمان علیه‌السلام دارای علم و اسلام بود، که بر پیشینه ایمانی او گواهی می‌دهد.

تشخیص زکاوت بلقیس

بلقیس با تشخیص تخت خود، زکاوت و هوش خود را نشان داد.

قَالَتْ كَأَنَّهُ هُوَ

(نمل: ۴۲): «گفت: گویی آن است.» این تشخیص، مانند تیری که به هدف می‌نشیند، بر هوش و درایت او گواهی می‌دهد و نشان‌دهنده تفاوت او با فرعون است.

درنگ: تشخیص تخت توسط بلقیس، نشان‌دهنده زکاوت و هوش او در برابر آزمون سلیمان علیه‌السلام است.

رفتار بلقیس و بحث حجاب

بلقیس هنگام ورود به صرح، ساق پاهایش را بالا زد، که نشان‌دهنده تفاوت فرهنگی یا عرف زمان است.

فَلَمَّا رَأَتْهُ حَسِبَتْهُ لُجَّةً وَكَشَفَتْ عَنْ سَاقَيْهَا

(نمل: ۴۴): «پس چون آن را دید، پنداشت که آبی ژرف است و ساق‌هایش را برهنه کرد.» این رفتار، مانند آینه‌ای که عرف زمان را نشان می‌دهد، زمینه‌ای برای بحث درباره مفهوم حجاب فراهم می‌کند. حجاب در اسلام، به معنای پوشش و سنگینی است، نه پوشیه یا چادر، که گاه می‌توانند ضد ارزش تلقی شوند. پوشش اسلامی، مانند باغی آراسته، بر حفظ عزت و وقار تأکید دارد.

درنگ: رفتار بلقیس نشان‌دهنده عرف زمان است و حجاب اسلامی بر پوشش و سنگینی تأکید دارد، نه پوشیه یا چادر.

کتمان ایمان توسط بلقیس و آسیه

بلقیس و آسیه، مانند ستارگانی که در روز پنهان می‌مانند، ایمان خود را کتمان می‌کردند تا در شرایط دشوار حفظ شوند. این کتمان، مانند سپری در برابر طوفان، نشان‌دهنده تقید و رازداری ایمانی در سایه ستم است.

درنگ: بلقیس و آسیه ایمان خود را کتمان می‌کردند، که نشان‌دهنده تقید و رازداری در شرایط ستم است.

مقایسه زنان برجسته

پرسش از جایگاه بلقیس در کنار زنان برجسته‌ای چون آسیه، مریم، و فاطمه علیهم‌السلام، مانند کاوش در گنجینه‌ای گران‌بهاست که نیازمند بررسی دقیق است. این پرسش، بر اهمیت جایگاه زنان در تاریخ دینی تأکید دارد و نشان می‌دهد که بلقیس، با وجود ایمان صادقانه، به دلایلی در این جمع قرار نگرفته است.

درنگ: جایگاه بلقیس در کنار زنان برجسته دینی نیازمند بررسی دقیق است.

تفاوت ایمان بلقیس و فرعون

ایمان بلقیس، مانند خورشیدی درخشان، صادقانه و جزمی بود، در حالی که ایمان فرعون، مانند سایه‌ای گذرا، مبهم و غیرصادقانه بود. این تفاوت، مانند تمایز میان گوهر و سنگ، حقیقت ایمان توحیدی را از ادعای کاذب جدا می‌سازد.

درنگ: ایمان صادقانه بلقیس با ایمان مبهم و غیرصادقانه فرعون تفاوت بنیادین دارد.

جمع‌بندی بخش ششم

ایمان بلقیس، مانند نوری که از قلب حقیقت می‌تابد، صادقانه و جزمی بود و با ایمان مبهم فرعون تفاوت بنیادین داشت. علم و اسلام پیشین بلقیس، تشخیص زکاوت او، و رفتارش در مواجهه با سلیمان علیه‌السلام، بر جایگاه والای او گواهی می‌دهد. بحث حجاب و کتمان ایمان، بستری برای تأمل در عرفان توحیدی و نقش زنان در تاریخ دینی فراهم می‌آورد.

بخش هفتم: عرفان توحیدی و نقد دیدگاه‌های غیرقرآنی

نقد عرفان غیرتوحیدی

عرفانی که به غیرقرآن استناد کند یا فرعون را مؤمن بداند، مانند درختی بی‌ریشه، از حقیقت دور است. عرفان توحیدی، مانند چشمه‌ای زلال، از قرآن کریم و ولایت اولیای الهی سرچشمه می‌گیرد و هر ادعایی که با این مبنا سازگار نباشد، ارزشی ندارد.

درنگ: عرفان غیرقرآنی، مانند ادعای ایمان فرعون، فاقد ارزش توحیدی است.

نقد شارحان ابن‌عربی

شارحان ابن‌عربی، با افزودن به دیدگاه‌های او، مانند افزودن شاخه‌های زائد به درخت، از حقیقت قرآنی دور شده‌اند. این افزوده‌ها، مانند نقشی بر شن، از استحکام علمی بی‌بهره‌اند و تحلیل را از مسیر توحید خارج می‌کنند.

درنگ: شارحان ابن‌عربی با افزودن به دیدگاه‌های او، از حقیقت قرآنی فاصله گرفته‌اند.

اهمیت انصاف در تحلیل عرفانی

انصاف، مانند ترازویی عادلانه، در تحلیل عرفانی ضروری است. نقد دیدگاه‌های ابن‌عربی باید با استناد به قرآن کریم و با رعایت انصاف انجام شود تا از تحریف حقیقت جلوگیری گردد. این اصل، مانند نوری که مسیر را روشن می‌کند، تحلیل را معتبر و علمی می‌سازد.

درنگ: انصاف در نقد عرفانی، با استناد به قرآن کریم، تحلیل را معتبر و علمی می‌سازد.

جمع‌بندی بخش هفتم

عرفان توحیدی، با استناد به قرآن کریم و ولایت اولیای الهی، مانند چشمه‌ای زلال، حقیقت را متجلی می‌سازد. نقد دیدگاه‌های غیرقرآنی و افزوده‌های شارحان، با رعایت انصاف، راه را برای فهمی معتبر از عرفان هموار می‌کند. این تحلیل، بر ضرورت استناد به وحی الهی و پرهیز از ادعاهای بی‌اساس تأکید دارد.

جمع‌بندی نهایی

این نوشتار، با کاوش در فص موسویه فصوص الحکم، حقیقت ایمان را در پرتو قرآن کریم بررسی کرد. نقد دیدگاه ابن‌عربی درباره ایمان و طهارت فرعون، مانند غربال کردن گندم از کاه، نشان داد که این ادعاها فاقد پشتوانه قرآنی‌اند. آیات سوره یونس و غافر، کفر و فساد فرعون را آشکار کرده و ایمان ادعایی او را به دلیل ترس و عدم صداقت رد می‌کنند. در مقابل، ایمان صادقانه بلقیس، مانند گوهری درخشان، الگویی از تسلیم توحیدی است. عرفان توحیدی، با استناد به قرآن کریم و ولایت اولیای الهی، راه را برای فهمی معتبر و علمی هموار می‌سازد. این تحلیل، با تأکید بر انصاف و استناد به وحی، بستری برای تأمل در حقیقت ایمان و رد ادعاهای غیرقرآنی فراهم می‌آورد.

با نظارت صادق خادمی