متن درس
رَبُّ الْعَالَمِينَ در فص موسویه فصوص الحکم: نقد عرفانی و فلسفی
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره (جلسه ۱۰۹۲)
دیباچه: کاوش در مفهوم رَبُّ الْعَالَمِينَ و نزاع توحید و شرک
فص موسویه در فصوص الحکم، چونان گوهری در گنجینه عرفان نظری، به تبیین مقام عرفانی حضرت موسی علیهالسلام در مواجهه با فرعون و قومش در باب مفهوم رَبُّ الْعَالَمِينَ میپردازد. این فص، با تمرکز بر آیات سوره شعراء، نزاع میان توحید و شرک را به تصویر میکشد و پاسخهای موسی علیهالسلام را به پرسشهای شرکآلود فرعون تحلیل میکند. این نوشتار، با بازنویسی درسگفتار جلسه ۱۰۹۲، تمامی نکات و تحلیلهای ارائهشده را با دقتی علمی و زبانی متین و فاخر ارائه میدهد. هدف، عرضه چارچوبی است که ضمن حفظ اصالت معارف قرآنی، نقدهایی عمیق بر تفاسیر ابنعربی و شارحانش وارد سازد و با بهرهگیری از تمثیلات و استعارات ادبی، مفاهیم را برای مخاطبان متخصص روشن سازد، چونان مشعلی که در تاریکی جهل، راه معرفت توحیدی را روشن میکند.
بخش نخست: رَبُّ الْعَالَمِينَ و پاسخهای توحیدی موسی علیهالسلام
سر کبیر در پاسخهای موسی علیهالسلام
پاسخهای موسی علیهالسلام به پرسش فرعون درباره «وَمَا رَبُّ الْعَالَمِينَ» (شعراء: ۲۳؛ ترجمه: پروردگار جهانیان چیست؟)، سر کبیری در توحید است، زیرا به جای استدلالهای فلسفی یا منطقی، بهصورت فعلی و ملموس ارائه شده است. این پاسخها، چونان کلیدی، درهای معرفت توحیدی را میگشایند و از خلط مفاهیم فلسفی با حقیقت قرآنی پرهیز میکنند. ابنعربی، با نسبت دادن این پاسخها به حد ذاتی الهی، به پیچیدگیهای غیرضروری روی آورده که با سیاق قرآنی ناسازگار است.
درنگ: پاسخهای موسی علیهالسلام، به جای استدلالهای فلسفی، بر توحید عملی و ملموس استوار است و از پیچیدگیهای غیرقرآنی پرهیز میکند.
تفاوت موسی و فرعون در توحید و شرک
موسی علیهالسلام، رَبُّ الْعَالَمِينَ را پروردگار واحد همه عالمین میدانست، در حالی که فرعون و قومش به ربوبیت متعدد معتقد بودند. فرعون، رَبُّ الْعَالَمِينَ را رب ارباب و غیرقابل دسترسی برای آدمیان میپنداشت و معتقد بود که بندگان باید رب آدمیان را عبادت کنند، گویی بتها یا خود فرعون، خدایان بندگاناند. این دیدگاه شرکآلود، چونان سایهای تاریک بر نور توحید، با حقیقت قرآنی ناسازگار است. موسی علیهالسلام با تأکید بر وحدت ربوبیت، این شرک را نفی کرد و اعلام داشت که هیچ رب دیگری جز رَبُّ الْعَالَمِينَ وجود ندارد.
درنگ: موسی علیهالسلام با تأکید بر وحدت رَبُّ الْعَالَمِينَ، شرک فرعون را که به تعدد ربوبیت معتقد بود، نفی کرد.
نقد استدلالهای فلسفی و منطقی در تفسیر ابنعربی
ابنعربی با نسبت دادن استدلالهای فلسفی مانند جنس و فصل به فرعون، از سیاق قرآنی فاصله گرفته است. فرعون و قومش در چارچوب منطق فلسفی یا عرفانی نبودند، بلکه به شرک معتقد بودند. نزاع موسی علیهالسلام با فرعون، نزاعی عقیدتی بود، نه فلسفی. قرآن کریم، این مواجهه را بهعنوان جدال میان توحید و شرک به تصویر میکشد، نه بحثی در باب مفاهیم انتزاعی مانند جنس و فصل. این نقد، چونان آیینهای، ضعف تفسیرهای پیچیده عرفانی را نشان میدهد.
درنگ: فرعون در چارچوب فلسفی یا عرفانی نبود، بلکه شرک او محور نزاع با موسی علیهالسلام بود.
استناد به آیات قرآنی در پاسخهای موسی علیهالسلام
موسی علیهالسلام در پاسخ به پرسش فرعون، به آیات قرآنی استناد کرد. در آیه «قَالَ رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا ۖ إِنْ كُنْتُمْ مُوقِنِينَ» (شعراء: ۲۴؛ ترجمه: پروردگار آسمانها و زمین و آنچه میان آنهاست، اگر یقین دارید)، توحید را با دعوت به یقین تبیین کرد. همچنین، در آیه «قَالَ رَبُّ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَمَا بَيْنَهُمَا ۖ إِنْ كُنْتُمْ تَعْقِلُونَ» (شعراء: ۲۸؛ ترجمه: پروردگار خاور و باختر و آنچه میان آنهاست، اگر تعقل کنید)، با دعوت به تعقل، اتهام جنون را رد نمود. این پاسخها، چونان جویبارهایی زلال، توحید را بهسادگی و روشنی به قوم فرعون عرضه کردند.
درنگ: آیات قرآنی، پاسخهای موسی علیهالسلام را در چارچوب توحید و با زبانی ساده و ملموس ارائه میکنند.
یکسانی پاسخهای موسی علیهالسلام
پاسخهای موسی علیهالسلام، شامل «رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ»، «رَبُّ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ»، و «رَبُّكُمْ وَرَبُّ آبَائِكُمُ الْأَوَّلِينَ»، در معنا یکساناند و تنها در قرب و بعد سائل و مسئول تفاوت دارند. این پاسخها، چونان شعاعهای نوری از یک سرچشمه، وحدت ربوبیت را نشان میدهند. موسی علیهالسلام با نزدیکسازی مفاهیم، توحید را ملموس کرد، گویی از آسمانهای دور به زمین و از زمین به خانه و جان آدمیان فرو آمد تا شرک را ریشهکن سازد.
درنگ: پاسخهای موسی علیهالسلام، با وجود تفاوت در بیان، در معنا یکسان و بر وحدت توحید تأکید دارند.
جمعبندی بخش نخست
این بخش، با تبیین پاسخهای موسی علیهالسلام به پرسش فرعون، بر وحدت توحیدی و نفی شرک تأکید کرد. پاسخهای موسی علیهالسلام، نه بر پایه استدلالهای فلسفی، بلکه بر مبنای توحید عملی و ملموس ارائه شدهاند. نقد تفسیرهای ابنعربی نشان داد که نسبت دادن مفاهیم فلسفی مانند جنس و فصل به این نزاع، با سیاق قرآنی ناسازگار است. این تحلیل، چونان آیینهای، حقیقت توحید را در برابر شرک فرعون بازتاب میدهد.
بخش دوم: نقد تفسیرهای عرفانی و فلسفی ابنعربی و شارحان
نقد تفسیر حد ذاتی و ظهور عالم
ابنعربی، پاسخ موسی علیهالسلام را به حد ذاتی الهی و ظهور عالم در خدا یا به خدا نسبت داده است. او معتقد است که موسی علیهالسلام، رَبُّ الْعَالَمِينَ را با اضافه کردن به مخلوقات یا ظهور در آنها تعریف کرده است. این تفسیر، چونان بنایی سست بر شالودهای غیرقرآنی، با حقیقت توحید ناسازگار است. موسی علیهالسلام، رَبُّ الْعَالَمِينَ را خالق همه موجودات معرفی کرد و هرگونه شرک را رد نمود، نه آنکه عالم را ظهور در خدا یا به خدا بداند.
درنگ: رَبُّ الْعَالَمِينَ، خالق همه موجودات است و تفسیر ظهور عالم در خدا با توحید قرآنی ناسازگار است.
نقد دیدگاه شارح ابنعربی
شارح ابنعربی، با تکرار تفسیر او، پاسخ موسی علیهالسلام را به حد جامع ذاتیات رب نسبت داده است. این دیدگاه، چونان گرد و غباری بر نور حقیقت، ربوبیت را به مفاهیم فلسفی تقلیل میدهد. ربوبیت، به معنای خلقت و تدبیر موجودات است، نه حد ذاتی فلسفی. موسی علیهالسلام با پاسخهای عملی، توحید را تبیین کرد، نه آنکه به استدلالهای انتزاعی روی آورد.
درنگ: ربوبیت، به معنای خلقت و تدبیر است و نسبت دادن حد ذاتی به آن، با معنای قرآنی ناسازگار است.
نقد تفسیر مشرق و مغرب
ابنعربی، مشرق را به ظهور و مغرب را به استتار نسبت داده و «وَمَا بَيْنَهُمَا» را به عالم غیب و شهادت تفسیر کرده است. این تفسیر، چونان نقشی غیرضروری بر تابلوی ساده قرآن کریم، از سیاق آیه فاصله میگیرد. مشرق و مغرب، به زمان و مکان اشاره دارند و «وَمَا بَيْنَهُمَا» در آیه «رَبُّ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَمَا بَيْنَهُمَا» (شعراء: ۲۸)، به اوقات بیناللیل والنهار مربوط است، نه ظهور و استتار عرفانی.
درنگ: مشرق و مغرب، به زمان و مکان اشاره دارند و تفسیر عرفانی آنها غیرضروری است.
تفاوت اشیاء و اوقات در آیات
در آیه «رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا» (شعراء: ۲۴)، عبارت «وَمَا بَيْنَهُمَا» به اشیاء و موجودات میان آسمانها و زمین اشاره دارد، در حالی که در آیه «رَبُّ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَمَا بَيْنَهُمَا» (شعراء: ۲۸)، به اوقات بیناللیل والنهار مربوط است. این تمایز، چونان خطی روشن، دقت قرآنی را در تبیین توحید نشان میدهد.
درنگ: «وَمَا بَيْنَهُمَا» در آیه آسمانها و زمین به اشیاء، و در آیه مشرق و مغرب به اوقات اشاره دارد.
نقد تفسیر ظاهری و باطنی
ابنعربی، ظاهر را به اجسام و باطن را به مجردات نسبت داده است، در حالی که هر ذرهای، هم ظاهر دارد و هم باطن. چشم انسان، ظاهر اشیاء را میبیند و ادراک، باطن آنها را درمییابد. این تفسیر، چونان قیاسی نادرست، با واقعیت اشیاء و ادراک انسانی ناسازگار است. عرفان اسلامی، ظاهر و باطن را در همه مخلوقات بهصورت توأمان میبیند، نه آنکه باطن را به مجردات محدود کند.
درنگ: هر ذرهای ظاهر و باطن دارد و محدود کردن باطن به مجردات نادرست است.
جمعبندی بخش دوم
این بخش، با نقد تفسیرهای عرفانی و فلسفی ابنعربی و شارحانش، بر ناسازگاری آنها با سیاق قرآنی تأکید کرد. مفاهیمی مانند حد ذاتی، ظهور عالم در خدا، و تفسیر ظاهری و باطنی، از حقیقت توحید فاصله گرفتهاند. پاسخهای موسی علیهالسلام، با تکیه بر خلقت و تدبیر الهی، توحید را بهسادگی و روشنی تبیین کردهاند، چونان چشمهای زلال که از سرچشمه قرآن کریم جاری است.
بخش سوم: اتهام جنون و دعوت به تعقل و یقین
اتهام جنون به موسی علیهالسلام
فرعون، در آیه «قَالَ إِنَّ رَسُولَكُمُ الَّذِي أُرْسِلَ إِلَيْكُمْ لَمَجْنُونٌ» (شعراء: ۲۷؛ ترجمه: فرستادهای که به سوی شما فرستاده شده، قطعاً دیوانه است)، موسی علیهالسلام را مجنون خواند، زیرا معتقد بود رَبُّ الْعَالَمِينَ غیرقابل دسترسی است و سخن موسی بیراه است. این اتهام، چونان حجابی از جهل، ناشی از شرک فرعون و ناتوانی او در فهم توحید بود. قرآن کریم، این اتهام را برای نشان دادن جهل فرعون و قومش مطرح کرده است.
درنگ: اتهام جنون به موسی علیهالسلام، نتیجه شرک فرعون و ناتوانی او در فهم توحید بود.
دعوت به یقین و تعقل
موسی علیهالسلام در پاسخ به اتهام جنون، فرعون و قومش را به یقین و تعقل دعوت کرد. در آیه «إِنْ كُنْتُمْ مُوقِنِينَ» (شعراء: ۲۴)، به یقین و در آیه «إِنْ كُنْتُمْ تَعْقِلُونَ» (شعراء: ۲۸)، به تعقل فراخواند. این دعوت، چونان مشعلی در تاریکی، شرک را نفی و توحید را تبیین کرد. ابنعربی، این عبارات را بهصورت عرفانی تفسیر کرده، در حالی که سیاق قرآنی، آنها را دعوتی به فهم توحید در برابر شرک میداند.
درنگ: «إِنْ كُنْتُمْ مُوقِنِينَ» و «إِنْ كُنْتُمْ تَعْقِلُونَ»، دعوت به توحید در برابر شرک است، نه استدلال عرفانی.
نقد تفسیر عقل به تقييد
شارح ابنعربی، عقل را به تقييد معنا کرده و آن را محدودیت دانسته است. این تعریف، چونان خطایی در ترازوی معرفت، نادرست است. عقل، نگرش سالم در راستای توحید است و تقييد، تنها لازمه آن است، نه معنای آن. گویی عقل، چونان راهی راست است که به مقصد توحید میرسد، و بیعقلی، چونان پراکندگی در مسیرهای بیسرانجام است. عرفان اسلامی، عقل را ابزار فهم توحید میداند، نه محدودیتی برای آن.
درنگ: عقل، نگرش سالم به توحید است و تقييد، لازمه آن است، نه معنای آن.
نقد مفهوم آزادی و تقييد
آزادی بدون مدار، به هرجومرج میانجامد، در حالی که عقل، چونان درِی است که بر پاشنه نظام الهی میچرخد. برخی، آزادی را در بیقیدی و عقل را در محدودیت معنا کردهاند، گویی بیعقلی، آزادی است و عقل، بند. این دیدگاه، چونان قیاسی معکوس، با حقیقت عرفان اسلامی ناسازگار است. آزادی حقیقی، در چارچوب نظام الهی است، چونان پرندهای که در آسمان توحید بال میگشاید.
درنگ: آزادی حقیقی، در نظام الهی است و عقل، راهنمای این آزادی است، نه محدودیت.
جمعبندی بخش سوم
این بخش، با بررسی اتهام جنون به موسی علیهالسلام و دعوت او به یقین و تعقل، بر ضرورت فهم توحید در برابر شرک تأکید کرد. نقد تفسیرهای ابنعربی و شارحانش نشان داد که عقل، ابزار فهم توحید است، نه محدودیت. پاسخهای موسی علیهالسلام، با زبانی ساده و ملموس، شرک را نفی و توحید را تبیین کردند، چونان نوری که تاریکی جهل را میزداید.
بخش چهارم: ضرورت بازسازی عرفان اسلامی در پرتو قرآن کریم
نقد فقدان دانش فلسفی و منطقی در برخی عرفا
برخی عرفا، به دلیل عدم آشنایی با منطق و فلسفه، تفاسیر غیرمنسجم ارائه کردهاند. این نقص، چونان سایهای بر نور عرفان، به ابهام و ضعف در متون عرفانی منجر شده است. علم دینی، نیازمند دانش نظاممند است تا از تفاسیر نادرست مصون بماند. عرفا، گاه از کلام به عرفان روی آورده و بدون تسلط بر منطق و فلسفه، به تفسیرهای غیرقرآنی پرداختهاند، گویی بنایی بدون شالوده استوار ساختهاند.
درنگ: فقدان دانش فلسفی و منطقی در برخی عرفا، به تفاسیر غیرمنسجم و ناسازگار با قرآن کریم منجر شده است.
نقد پاسخ عرفانی موسی علیهالسلام
ابنعربی، پاسخهای موسی علیهالسلام را عرفانی و برای اهل کشف دانسته، در حالی که مخاطبان موسی علیهالسلام، مردمی مشرک و عادی بودند. این تفسیر، چونان لباسی نامتناسب بر پیکر حقیقت قرآنی، با سیاق آیات ناسازگار است. موسی علیهالسلام، با زبانی ساده و توحیدی، به هدایت قوم فرعون پرداخت، نه آنکه به نمایش علمی یا عرفانی روی آورد.
درنگ: پاسخهای موسی علیهالسلام برای هدایت قوم مشرک بود، نه نمایش عرفانی برای اهل کشف.
هدف موسی علیهالسلام از پاسخها
موسی علیهالسلام با پاسخهای متنوع، توحید را ملموس کرد تا فرعون و قومش مرتبه توحید را درک کنند. او از آسمانها و زمین به مشرق و مغرب و سپس به پدران و نیاکان رسید، گویی از قلههای بلند معرفت به خانههای آدمیان فرو آمد. این نزدیکسازی، نه برای نمایش علمی، بلکه برای هدایت و تنبیه قوم بود، چونان مشعلی که راه را در تاریکی نشان میدهد.
درنگ: موسی علیهالسلام با نزدیکسازی مفاهیم، توحید را برای قوم مشرک ملموس کرد.
نقد محدودیت عقل فرعون
فرعون، خدا را در حد عقل خود محدود کرد و رَبُّ الْعَالَمِينَ را غیرقابل دسترسی دانست. موسی علیهالسلام با دعوت به توحید، این محدودیت را رد کرد و نشان داد که رَبُّ الْعَالَمِينَ، خالق همه موجودات و در دسترس یقین و تعقل است. این نقد، چونان کلیدی، قفل جهل فرعون را میگشاید.
درنگ: فرعون، خدا را در حد عقل خود محدود کرد و موسی علیهالسلام این محدودیت را با توحید نفی نمود.
نقش پاسخهای موسی علیهالسلام در تنبیه
پاسخهای موسی علیهالسلام، فرعون را به توحید آگاه کرد، گویی بیداری از خواب جهل بود. این پاسخها، نه تنها شرک را نفی کردند، بلکه قوم را به فهم حقیقت رَبُّ الْعَالَمِينَ فراخواندند. قرآن کریم، این تنبیه را هدف اصلی موسی علیهالسلام دانسته است، چونان نسیمی که غبار جهل را از دلها میزداید.
درنگ: پاسخهای موسی علیهالسلام، فرعون را به توحید آگاه کرد و جهل او را زدود.
جمعبندی بخش چهارم
این بخش، با نقد تفاسیر غیرمنسجم عرفا و تأکید بر هدف توحیدی موسی علیهالسلام، بر ضرورت بازسازی علم دینی در پرتو قرآن کریم تأکید کرد. فقدان دانش نظاممند در برخی عرفا، به تفاسیر نادرست منجر شده است. پاسخهای موسی علیهالسلام، با زبانی ساده و توحیدی، شرک را نفی و معرفت را به قوم فرعون عرضه کردند، چونان جویباری زلال که از سرچشمه وحی جاری است.
جمعبندی نهایی
این نوشتار، با بازنویسی درسگفتار جلسه ۱۰۹۲ فصوص الحکم، به تبیین مفهوم رَبُّ الْعَالَمِينَ در فص موسویه پرداخت. پاسخهای موسی علیهالسلام، با استناد به آیات ۲۳، ۲۴، ۲۷، و ۲۸ سوره شعراء، توحید را در برابر شرک فرعون تبیین کردند. نقد تفسیرهای ابنعربی و شارحانش نشان داد که مفاهیمی مانند حد ذاتی، ظهور عالم در خدا، و تقييد عقل، با سیاق قرآنی ناسازگارند. موسی علیهالسلام با پاسخهایی ملموس، از آسمانها و زمین تا مشرق و مغرب و نیاکان، توحید را به قوم مشرک عرضه کرد. عرفان توحیدی، بر تبیین ساده و مستند به نصوص شرعی تأکید دارد و از تفاسیر غیرضروری پرهیز میکند. بازسازی علم دینی با دانش نظاممند، چونان بازسازی بنایی کهن با مصالح نوین، عرفان را پویا و پاسخگوی نیازهای معاصر میسازد. این تحلیل، چونان مشعلی، راه معرفت توحیدی را روشن میسازد.
با نظارت صادق خادمی