در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 3

متن درس





مواخذ و منابع فلسفه اسلامی: تبیینی جامع از میراث فلسفی

مواخذ و منابع فلسفه اسلامی: تبیینی جامع از میراث فلسفی

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه سوم)

دیباچه

فلسفه اسلامی، چونان درختی تناور در خاک فرهنگ و اندیشه اسلامی ریشه دوانده و با بهره‌گیری از میراث فلسفی پیشین، به‌ویژه یونانی، شاخسارهایی نوین و پربار پدید آورده است. این نظام فکری، نه‌تنها بازتاب‌دهنده عقلانیت و خردورزی اسلامی است، بلکه با گزینش و نقدی خلاق، اندیشه‌های بیگانه را در کالبدی نو و متناسب با نیازهای جامعه اسلامی بازآفرینی کرده است. در این کتاب، با تکیه بر درس‌گفتارهای استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، به بررسی دقیق مواخذ و منابع فلسفه اسلامی پرداخته‌ایم.

بخش نخست: چیستی فلسفه اسلامی و ضرورت شناسایی منابع آن

تعریف فلسفه اسلامی

فلسفه اسلامی، نظامی فکری است که در بستر فرهنگ و تمدن اسلامی بالیده و با بهره‌گیری از میراث فلسفی پیشین، به‌ویژه اندیشه‌های یونانی، با گزینش و نقدی هوشمندانه، به بازسازی و تبیین مسائل بنیادین هستی‌شناسی، معرفت‌شناسی و اخلاق پرداخته است. این فلسفه، نه‌صرفاً ترجمه‌ای از آرای پیشینیان، بلکه آفرینشی نوین است که با معیارهای عقلانی و دینی اسلامی همخوانی دارد.

درنگ: فلسفه اسلامی، با گزینش و نقد خلاقانه میراث فلسفی یونانی، نظامی فکری متناسب با فرهنگ و عقلانیت اسلامی پدید آورده است که نه کپی‌برداری صرف، بلکه بازآفرینی اندیشه‌های پیشین در کالبدی نوین است.

ضرورت شناسایی مواخذ

شناخت دقیق منابع و مواخذ فلسفه اسلامی، چونان کلیدی است که درهای معرفت را به‌سوی طالبان علم می‌گشاید. بدون آگاهی از شاخص‌ها، شخصیت‌ها و آثار کلیدی این فلسفه، درک عمیق و جامع آن ممکن نیست. مواخذ فلسفه اسلامی، شامل آثار فیلسوفانی است که با انتخاب و نقد آرای پیشین، بنیان‌های این نظام فکری را استوار ساخته‌اند.

بخش دوم: زمینه‌های تاریخی شکل‌گیری فلسفه اسلامی

نقش ترجمه در انتقال میراث یونانی

در قرون اول و دوم هجری، هنگامی که تمدن اسلامی در اوج شکوفایی خود بود، زمینه‌های فکری و فرهنگی برای انتقال اندیشه‌های جهانی به جهان اسلام فراهم شد. زبان عربی، چونان پلی استوار، امکان ترجمه آثار فلسفی یونانی، به‌ویژه آرای افلاطون و ارسطو، را به اذهان مسلمانان فراهم آورد. این فرآیند، نه‌تنها دانش را منتقل کرد، بلکه بستری برای تعامل فرهنگی و فکری میان تمدن‌ها پدید آورد.

درنگ: ترجمه آثار فلسفی یونانی به زبان عربی در قرون اولیه اسلامی، زمینه‌ساز تعامل فکری و بازآفرینی اندیشه‌های فلسفی در بستر فرهنگ اسلامی شد.

گزینش و نقد آرای یونانی

فیلسوفان اسلامی، چون باغبانانی هوشیار، از میان شاخسارهای فلسفه یونانی، آن‌چه را که با خاک حاصلخیز فرهنگ اسلامی سازگار بود، برگزیدند و با نقدی عالمانه، بخش‌هایی را که با باورهای دینی ناسازگار می‌نمود، کنار گذاشتند. این گزینش، نه از سر تقلید کورکورانه، بلکه با تکیه بر عقل و نیازهای جامعه اسلامی صورت گرفت.

بخش سوم: پیشگامان فلسفه اسلامی: فارابی و ابن‌سینا

فارابی، معلم ثانی

ابونصر فارابی، که به‌حق معلم ثانی لقب گرفته، چونان ستاره‌ای درخشان در آسمان فلسفه اسلامی می‌درخشد. او با گزینش و تبیین آرای ارسطو و افلاطون، بنیان‌های فلسفه مشایی را در جهان اسلام استوار ساخت. آثار او، که سرشار از تحلیل‌های عمیق و تعلیمات روشمند است، راه را برای فیلسوفان بعدی هموار کرد.

ابن‌سینا، وارث فارابی

ابوعلی سینا، با بهره‌گیری از میراث فارابی، فلسفه اسلامی را به قله‌های رفیع‌تری رساند. او نه‌تنها آرای پیشینیان را گزینش کرد، بلکه با تکیه بر عقل خویش و معیارهای اسلامی، نظامی فلسفی منسجم و جامع ارائه داد. آثار او، چونان چشمه‌هایی زلال، معرفت را در گستره وسیع حکمت، منطق، طبیعیات، عرفان و اخلاق جاری ساخت.

درنگ: فارابی و ابن‌سینا، با گزینش و بازسازی آرای ارسطو و افلاطون، بنیان‌های فلسفه مشایی را در جهان اسلام استوار کردند و با آثار خود، چونان مشعل‌دارانی، مسیر فلسفه اسلامی را روشن ساختند.

گرایش مشایی و تمایز از اشراق

فارابی و ابن‌سینا، در انتخاب آرای فلسفی، بیش از افلاطون به ارسطو گرایش داشتند. فلسفه مشایی، که بر عقلانیت منطقی و تجربی استوار است، در آثار این دو فیلسوف برجسته به اوج خود رسید، در حالی که فلسفه اشراقی، با تأکید بر شهود و معرفت باطنی، کمتر مورد توجه آن‌ها قرار گرفت.

بخش چهارم: آثار ابن‌سینا و جایگاه آن‌ها

شفاء، اشارات و نجات

آثار ابن‌سینا، به‌ویژه شفاء، اشارات و نجات، چونان گنجینه‌هایی گرانبها، میراث فلسفی او را در خود جای داده‌اند. شفاء، با تفصیل گسترده، تمامی ابعاد حکمت، منطق و طبیعیات را در بر می‌گیرد. اشارات، چونان عصاره‌ای ناب، جامع‌ترین اثر اوست که منطق، حکمت، طبیعیات، عرفان و اخلاق را در خود جمع کرده است. نجات نیز، به‌عنوان خلاصه‌ای از اشارات، برای آموزش و مطالعه آسان‌تر طراحی شده است.

درنگ: اشارات ابن‌سینا، به دلیل جامعیت و تحلیل دقیق، به‌عنوان اثری کلیدی در فلسفه اسلامی شناخته می‌شود که تمامی ابعاد حکمی، منطقی، عرفانی و اخلاقی را در بر می‌گیرد.

وحدت محتوایی آثار ابن‌سینا

اگرچه آثار ابن‌سینا در ظاهر متفاوت به نظر می‌رسند، اما در باطن، از وحدتی محتوایی برخوردارند. اشارات، گزیده‌ای از شفاء است و نجات، خلاصه‌ای از اشارات. این وحدت، نشان‌دهنده انسجام فکری ابن‌سینا و تلاش او برای ارائه نظامی فلسفی یکپارچه است.

چالش‌های فلسفی ابن‌سینا

ابن‌سینا، با وجود نبوغ بی‌مانندش، در برخی مباحث فلسفی، از جمله توحید، معاد، حرکت جوهری و اتحاد عاقل و معقول، با چالش‌هایی مواجه بود. این دشواری‌ها، از یک سو به فقدان استاد ماهر و از سوی دیگر به اشتغال همزمان او به علم طب بازمی‌گردد. با این حال، آثار او همچنان چونان منابعی بی‌بدیل برای مطالعه و تحقیق در فلسفه اسلامی شناخته می‌شوند.

بخش پنجم: فیلسوفان دسته دوم و نقش آن‌ها

زکریای رازی، ابوریحان بیرونی و بهمن‌یار

پس از فارابی و ابن‌سینا، شخصیت‌هایی چون زکریای رازی، ابوریحان بیرونی و بهمن‌یار، شاگرد ابن‌سینا، در زمره فیلسوفان دسته دوم قرار می‌گیرند. زکریای رازی، اگرچه در طب شهرتی عظیم یافت، اما در فلسفه نیز آثاری قابل توجه ارائه داد. ابوریحان بیرونی و بهمن‌یار نیز، هرچند در مقایسه با پیشگامان، نقش کمرنگ‌تری داشتند، اما آثارشان همچنان برای پژوهشگران ارزشمند است.

بخش ششم: نقادان و شارحان فلسفه اسلامی

فخر رازی، قطب‌الدین شیرازی و خواجه نصیرالدین طوسی

فخر رازی، قطب‌الدین شیرازی و خواجه نصیرالدین طوسی، چونان ستون‌هایی استوار، به غنای فلسفه اسلامی افزودند. فخر رازی، با رویکردی متکلمانه، به نقد اشارات ابن‌سینا پرداخت و شروح او، اگرچه بیشتر نقادانه بود تا ابتکاری، راه را برای گفتمان فلسفی گشود. خواجه نصیرالدین، با شرح و نقد آرای فخر رازی، و قطب‌الدین شیرازی، با محاکمات، به تحلیل و مقایسه آرای این شخصیت‌ها پرداختند.

درنگ: مجموعه اشارات ابن‌سینا، شروح فخر رازی، خواجه نصیرالدین و محاکمات قطب‌الدین شیرازی، چونان گنجینه‌ای جامع، امکان مطالعه چندجانبه فلسفه اسلامی را فراهم می‌کنند.

غزالی و نقد فلسفه

امام محمد غزالی، با آثاری چون مقاصد الفلاسفه و تهافت الفلاسفه، به نقد فلسفه پرداخت. او، اگرچه متکلم و عارفی برجسته بود، اما به دلیل فقدان استاد فلسفی و عدم نبوغ کافی در این حوزه، در تبیین آرای فلاسفه با چالش‌هایی مواجه شد. تهافت الفلاسفه، اگرچه نقدی تأثیرگذار بود، اما به دلیل سوءتفاهم‌هایی در فهم فلسفه، مورد انتقاد فیلسوفان بعدی قرار گرفت.

خیام: فیلسوف ریاضی‌دان

عمر خیام، چونان ستاره‌ای در آسمان حکمت و ریاضیات، با اشعاری سرشار از تفکر فلسفی و نقد، به مسائل وجودی و انسانی پرداخت. برخلاف فخر رازی و غزالی، که رویکردی متکلمانه داشتند، خیام با دقتی ریاضی‌محور به فلسفه نگریست و رباعیات او، چونان آیینه‌ای، بازتاب‌دهنده اندیشه‌های عمیق اوست.

بخش هفتم: سهروردی و فلسفه اشراقی

تأسیس فلسفه اشراقی

شیخ شهاب‌الدین سهروردی، معروف به شیخ اشراق، چونان خورشیدی تابان، با تأسیس فلسفه اشراقی، تحولی عظیم در فلسفه اسلامی پدید آورد. او با نقد فلسفه مشایی و احیای آرای افلاطون، نظامی شهودی و نورمحور ارائه داد که در برابر عقلانیت منطقی مشاییان قرار گرفت.

درنگ: فلسفه اشراقی سهروردی، با تأکید بر معرفت شهودی و نور، به‌عنوان یکی از دو جریان اصلی فلسفه اسلامی، در مقابل فلسفه مشایی قرار گرفت و تحولی عظیم در این حوزه پدید آورد.

چالش‌ها و محدودیت‌های سهروردی

سهروردی، با وجود نبوغ بی‌مانندش، به دلیل شهادت در جوانی، نتوانست فلسفه‌اش را به‌طور کامل بسط دهد. برخی آثار او، مانند بحث اصالت ماهیت، دارای ابهامات و اشکالاتی است که نیازمند بررسی دقیق‌تر است. با این حال، کتاب‌هایی چون حکمت الاشراق و تلویحات، همچنان منابعی کلیدی برای مطالعه فلسفه اسلامی‌اند.

بخش هشتم: فیلسوفان جامع و تأثیرگذار

جلال‌الدین دوانی و شیخ بهایی

جلال‌الدین دوانی و شیخ بهایی، چونان دو گوهر درخشان، در فلسفه اسلامی نقش‌آفرینی کردند. شیخ بهایی، با جامعیت در علوم مختلف، اگرچه کمتر در فلسفه متمرکز بود، اما آثارش همچنان برای پژوهشگران ارزشمند است.

میرداماد: فیلسوف پخته و جامع

میرداماد، با عظمت فکری و پختگی کم‌نظیر، خود را در کنار بزرگانی چون فارابی قرار می‌داد. او با تسلط بر فلسفه، فقه و عرفان، شخصیتی جامع‌الاطراف بود که با پختگی در ارائه آرای فلسفی، از تکفیر و حاشیه‌نشینی مصون ماند.

درنگ: میرداماد، با تلفیق فلسفه، فقه و عرفان، و پختگی در ارائه آرای خود، به‌عنوان یکی از برجسته‌ترین شخصیت‌های فلسفه اسلامی شناخته می‌شود.

بخش نهم: ملاصدرا و حکمت متعالیه

تأسیس حکمت متعالیه

ملاصدرا، چونان قله‌ای رفیع در فلسفه اسلامی، با تأسیس حکمت متعالیه، فلسفه مشایی، اشراقی، کلام و عرفان را در هم آمیخت. او با گزینش آرای پیشینیان و ارائه نظامی جامع، فلسفه اسلامی را به اوج خود رساند. اسفار اربعه، چونان گنجینه‌ای عظیم، تمامی آرای فلسفی او را در بر می‌گیرد.

درنگ: حکمت متعالیه ملاصدرا، با تلفیق جریان‌های مشایی، اشراقی، کلام و عرفان، نقطه اوج فلسفه اسلامی است که در اسفار اربعه به کمال رسیده است.

وحدت محتوایی آثار ملاصدرا

آثار ملاصدرا، به‌ویژه اسفار و مشاعر، از وحدتی محتوایی برخوردارند. مشاعر، به‌عنوان خلاصه‌ای از اسفار، برای آموزش طراحی شده و تمامی آرای فلسفی او را در قالبی فشرده ارائه می‌دهد.

بخش دهم: جمع‌بندی و نتیجه‌گیری

فلسفه اسلامی، چونان رودی خروشان، از سرچشمه‌های حکمت یونانی سیراب شده و در بستر فرهنگ اسلامی به جریانی پویا و خلاق تبدیل گشته است. فارابی و ابن‌سینا، با گزینش و بازسازی آرای ارسطو و افلاطون، بنیان‌های فلسفه مشایی را استوار ساختند. فخر رازی، خواجه نصیرالدین و قطب‌الدین شیرازی، با نقد و تحلیل، به غنای این فلسفه افزودند. غزالی و خیام، هرچند با رویکردهایی متفاوت، به توسعه گفتمان فلسفی کمک کردند. سهروردی، با فلسفه اشراقی، و ملاصدرا، با حکمت متعالیه، این جریان فکری را به اوج رساندند. آثار این فیلسوفان، به‌ویژه اشارات ابن‌سینا، حکمت الاشراق سهروردی و اسفار ملاصدرا، چونان ستون‌هایی استوار، منابع اصلی مطالعه و تحقیق در فلسفه اسلامی‌اند. این کتاب، با تکیه بر درس‌گفتارهای استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، کوشیده است تا این میراث عظیم را با زبانی فاخر و ساختاری علمی به طالبان علم عرضه کند.

با نظارت صادق خادمی