متن درس
تبیین فلسفی مفاهیم واجبالوجود، وجوب و وجد در کلام فخر رازی و فرهنگهای عمید و معین
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۴۰)
دیباچه: درآمدی بر نقد و تبیین مفاهیم فلسفی
جهان فلسفه، چونان دریایی ژرف است که در آن، مفاهیم چون گوهرهایی درخشان، نیازمند کاوش و تأملاند. درسگفتارهای استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، بهسان چراغی روشنگر، راه را بر این کاوش میگشاید و با نگاهی نقادانه، به بررسی آرای متکلمان و فلاسفهای چون فخر رازی و نیز تبیین معانی واژگان در فرهنگهای عمید و معین میپردازد.
بخش یکم: نقد آرای فخر رازی در تبیین واجبالوجود و وجوب
۱.۱. پیشدرآمد: ارجاع به فخر رازی و نقد واجد
درسگفتار با اشاره به بیانات فخر رازی در کتاب «لوامع» (صفحه ۳۵۶) آغاز میشود، جایی که او مفهوم واجد را بیاساس میداند. این مقدمه، چونان کلیدی است که درِ نقد را بر دیدگاههای فخر رازی میگشاید و زمینه را برای بررسی مفهوم واجب فراهم میسازد. ارجاع به «لوامع»، اثری برجسته در کلام و فلسفه اسلامی، نشان از رویکردی نقادانه دارد که در پی ریشهیابی دقیق مفاهیم است.
درنگ: ارجاع به «لوامع» فخر رازی، نشاندهنده اهتمام استاد فرزانه به نقد علمی و مبتنی بر متن است که پایهای برای تحلیلهای بعدی فراهم میآورد.
۱.۲. تمرکز بر واجبالوجود لذاته و نقد ترتیب منطقی
فخر رازی در تبیین واجب، به واجبالوجود لذاته پرداخته و از واجب من حیث هو واجب غفلت ورزیده است. استاد فرزانه این ترتیب را نادرست میداند و تأکید میکند که نخست باید واجب من حیث هو واجب (وجوب ذاتی) بررسی شود و سپس به واجبالوجود لذاته (وجوب وجودی) پرداخت. این نقد، چونان نوری بر مسیر منطقی تفکر فلسفی میتابد و بر اهمیت سیر صعودی در تحلیل مفاهیم تأکید دارد.
این دیدگاه، نشان از روششناسی دقیق در فلسفه اسلامی دارد که ترتیب منطقی را لازمه فهم عمیق میداند. استاد فرزانه با این نقد، به خوانندگان میآموزد که مفاهیم فلسفی را باید چونان پلههایی تراشیده از سنگ حکمت، گامبهگام صعود کرد.
۱.۳. تعریف واجبالوجود لذاته و نقد آن
فخر رازی واجبالوجود لذاته را «الحقیقة التی لا تکون قابلة للعدم بوجه من الوجوه» تعریف کرده است، یعنی حقیقتی که به هیچ وجه قابل عدم نیست. این تعریف، ریشه در سنت فلسفه اسلامی دارد، اما استاد فرزانه آن را به چالش میکشد. او استدلال میکند که این تعریف، به دلیل ماهیت سلبیاش («لا تکون قابلة للعدم»)، نمیتواند معنای اثباتی واجبالوجود را بهدرستی بازتاب دهد. واجب، مفهومی اثباتی است که به لزوم ذاتی وجود اشاره دارد، حال آنکه تعریف سلبی، به نفي قابلیت عدم میپردازد.
این نقد، چونان تیغی تیز، به جداسازی معنای ذاتی از لوازم آن میپردازد. استاد فرزانه تأکید دارد که «لا تکون قابلة للعدم» ممکن است لازمه واجبالوجود باشد، اما معنای مطابقي آن نیست. این تمایز، به روش منطقی در تفکیک دلالتهای مطابقي و التزامی اشاره دارد و نشان میدهد که فهم دقیق مفاهیم، نیازمند رعایت قواعد منطقی است.
درنگ: تمایز میان معنای ذاتی (دلالت مطابقي) و لوازم (دلالت التزامی)، پایهای برای نقد علمی تعریف واجبالوجود است و بر ضرورت تحلیل دقیق در فلسفه تأکید دارد.
۱.۴. ضرورت تبیین معنای خالص واجب
استاد فرزانه تأکید میکند که پیش از بررسی ترکیبات واجب (مانند واجبالوجود لذاته)، باید معنای خالص واجب روشن شود. این درخواست، چونان دعوتی به بازگشت به خاستگاه مفاهیم است، جایی که اجزای مفهوم باید یکبهیک شکافته شوند تا ترکیب آنها معنادار گردد. این روش، به تجزیه و تحلیل در فلسفه اسلامی اشاره دارد و نشان میدهد که فهم مرکبات، بدون درک اجزا، چونان ساختن بنایی بدون پی است.
۱.۵. ناسازگاری اثباتی و سلبی در تعریف وجوب
استاد فرزانه استدلال میکند که وجوب، به معنای لزوم وجود، مفهومی اثباتی است، حال آنکه تعریف «لا تکون قابلة للعدم» سلبی است و نمیتواند معنای مطابقي وجوب را بیان کند. این نقد، به قاعده منطقی تطابق دلالت مطابقي استناد دارد: معنای اثباتی، باید با تعریفی اثباتی و معنای سلبی، با تعریفی سلبی همراه باشد. این تحلیل، چونان آینهای، ناسازگاریهای روششناختی فخر رازی را نمایان میسازد.
۱.۶. تمایز وجود و وجوب
استاد فرزانه تأکید میکند که «لا تکون قابلة للعدم» به وجود (هستی در برابر عدم) اشاره دارد، نه به وجوب (لزوم وجود). وجود، به هستی دلالت میکند که مقابل عدم است، اما وجوب، لزوم ذاتی وجود را نشان میدهد. این تمایز، چونان خطکشی دقیق، مرز میان دو مفهوم فلسفی را روشن میسازد و نشان میدهد که فخر رازی در تعریف وجوب، بهاشتباه به وجود پرداخته است.
۱.۷. نقد تقلید فلسفی فخر رازی
استاد فرزانه فخر رازی را به تقلید از فلاسفه بدون تحلیل لغوی یا اشتقاقی متهم میکند. این نقد، چونان بادی است که پردههای تقلید را کنار میزند و بر ضرورت تحلیل مستقل و ریشهشناختی تأکید دارد. فخر رازی، بهجای کاوش در ریشههای لغوی واجبالوجود، تعاریف پیشین را تکرار کرده است، که این امر به سطحینگری در تحلیل منجر شده است.
۱.۸. تمثیل دانشآموز و طلبه
استاد فرزانه با تمثیلی زیبا، تفاوت میان فهم عمیق و حفظ ظاهری را نشان میدهد. دانشآموز، چونان طوطی، آیهای را حفظ میکند بدون آنکه معنای کلمهبهکلمه آن را بداند، اما طلبه، چونان کاشفی دقیق، هر کلمه را تجزیه و تحلیل میکند. این تمثیل، به ضعف روششناختی فخر رازی در تحلیل مفاهیم اشاره دارد و بر اهمیت فهم عمیق تأکید میورزد.
۱.۹. نقد تعریف قدم
فخر رازی قدم را «دوام من الأزل إلی الأبد» تعریف کرده است، اما استاد فرزانه این تعریف را اهمالی میداند، زیرا ابد به قدم ربطی ندارد. قدم، به دوام ازلی اشاره دارد و افزودن ابد به آن، چونان افزودن شاخهای بیربط به درختی استوار است. این نقد، بر ضرورت دقت در تعریف مفاهیم فلسفی تأکید دارد.
۱.۱۰. اسمای مشعر به واجبالوجود
فخر رازی از میان ۹۹ اسم الهی، تنها «قوي متین» و «قیوم» را مشعر به واجبالوجود میداند. استاد فرزانه این دیدگاه را نقد میکند و استدلال میکند که قوي و متین دو اسم متمایزند، نه یکی. این نقد، چونان جداسازی دو گوهر متمایز، بر ضرورت تفکیک اسمای الهی تأکید دارد.
۱.۱۱. معنای قوي و قیوم
فخر رازی قوي را به چیزی تعریف میکند که اثر از غیر نپذیرد، و قیوم را مبالغه در استقلال ذاتی میداند. استاد فرزانه این تعاریف را به دلیل ماهیت سلبی («لا یقبل الأثر من الغیر») ناکافی میداند، زیرا قوي و قیوم، مفاهیمی اثباتیاند. این نقد، بر اهمیت دلالت مطابقي در تحلیل اسمای الهی تأکید دارد.
۱.۱۲. جمعبندی بخش یکم
این بخش، با نقدی عالمانه بر آرای فخر رازی، نشان داد که تعاریف او از واجبالوجود و وجوب، به دلیل اتکا به عبارات سلبی و فقدان تحلیل اشتقاقی، از دقت لازم برخوردار نیست. استاد فرزانه با تأکید بر ضرورت مفهومسازی دقیق و رعایت قواعد منطقی، راه را برای فهمی عمیقتر از این مفاهیم هموار کرد.
بخش دوم: بررسی معانی وجود، وجوب و وجد در فرهنگهای عمید و معین
۲.۱. معنای وجود در فرهنگ عمید
فرهنگ عمید وجود را «هستی، خلاف عدم» و «جسم و بدن» تعریف کرده است. استاد فرزانه این تعریف را نقد میکند و استدلال میکند که معنای «جسم و بدن» (مانند «وجودم درد میکند») معنای فلسفی وجود نیست. همچنین، او واژه «خلاف» را نادرست میداند، زیرا وجود و عدم مقابلاند، نه خلاف. این نقد، چونان آینهای، کاستیهای فرهنگنویسی را در تبیین مفاهیم فلسفی نشان میدهد.
درنگ: تمایز میان «خلاف» و «مقابل» در فرهنگنویسی، بر ضرورت دقت در اصطلاحات منطقی تأکید دارد و نشان میدهد که وجود و عدم، بهعنوان مفاهیم متضاد، قابل اجتماع نیستند.
۲.۲. تحلیل لفظ هستی و هست
استاد فرزانه پرسشهایی بنیادین درباره معنای وجود مطرح میکند: آیا وجود به معنای «هستی» است یا «هست»؟ آیا لفظ «هستی» بسیط است یا مرکب؟ این پرسشها، چونان موجی در اقیانوس معرفت، خواننده را به تأمل در ریشههای لغوی و فلسفی واژهها دعوت میکند. او استدلال میکند که «هست» ممکن است فعل یا رابط باشد، و تمایز آن با «هستی» نیازمند تحلیل زبانشناختی است.
۲.۳. معنای وجوب در فرهنگ عمید
فرهنگ عمید وجوب را «سازي بودن، ضرورت، و لزوم امری» تعریف کرده است، که استاد فرزانه آن را درست میداند. این تعریف، برخلاف تعاریف فخر رازی، با معنای اثباتی وجوب سازگار است و به لزوم ذاتی وجود اشاره دارد. این تأیید، چونان گلی در باغ معرفت، نشان از دقت فرهنگ عمید در این مورد دارد.
۲.۴. معنای وجد در فرهنگ معین
فرهنگ معین وجد را «خوشی بسیار» تعریف کرده و آن را به رقص (حرکت منظم) یا اضطراب (حرکت نامنظم) مرتبط میداند. استاد فرزانه این تعریف را ناکافی میداند، زیرا وجد نهتنها خوشی، بلکه حزن را نیز در بر میگیرد. او استدلال میکند که اضطراب از حزن ناشی میشود، نه خوشی. این نقد، چونان کلیدی، درِ فهم عمیقتر وجد در عرفان اسلامی را میگشاید.
۲.۵. رقص صلاتی و پیوند وجد با عرفان
استاد فرزانه به رقص صلاتی، که در اشعار به «چرخچین» تعبیر شده، اشاره میکند. این رقص، چونان حرکتی موزون در ساحت عرفان، مورد تأیید شرع است و از وجد منظم سرچشمه میگیرد. این تحلیل، پیوند وجد با عرفان و ادبیات اسلامی را نشان میدهد و بر غنای معنایی این مفهوم تأکید دارد.
۲.۶. وحدت و کثرت در وجد
استاد فرزانه وجد را به وحدت عرفانی و حزن را به کثرت مرتبط میداند و تأکید میکند که مؤمن جز در ابتلاء، حزن ندارد. این دیدگاه، چونان پلی میان فلسفه و عرفان، وجد را بهعنوان حالتی متعالی معرفی میکند که به وحدت وجودی راه میبرد.
۲.۷. معنای وجدان
فرهنگ معین وجدان را «یافتن علت ثبات و بصیرت باطن بر حقیقت معتقد خویش» تعریف کرده است. استاد فرزانه این تعریف را عرفانی میداند و آن را با وجد مرتبط میسازد. وجدان، چونان آینهای در دل، بصیرت باطنی را نمایان میسازد و به ثبات در اعتقاد اشاره دارد.
۲.۸. جمعبندی بخش دوم
این بخش، با بررسی معانی وجود، وجوب، و وجد در فرهنگهای عمید و معین، نشان داد که این فرهنگها، هرچند در مواردی دقیقاند، اما گاه از کاستیهایی رنج میبرند. نقد استاد فرزانه بر این تعاریف، بر ضرورت تحلیل ریشهشناختی و تطابق دلالتهای مطابقي تأکید دارد.
بخش سوم: روششناسی فلسفی و نقد لغتشناسی
۳.۱. ضرورت مفهومسازی در فلسفه
استاد فرزانه تأکید میکند که فلسفه بدون مفهومسازی دقیق، چونان بنایی بیپایه است. تحلیل اشتقاقی و فهم دلالتهای مطابقي، لازمه تبیین دقیق مفاهیماند. این دیدگاه، فلسفه را به باغی تشبیه میکند که هر مفهوم، گلی است نیازمند پرورش با دقت و تأمل.
۳.۲. نقش لغتشناس و محدودیتهای آن
لغتشناس، چونان انبارداری است که استعمالات لغات را جمعآوری میکند، اما لزوماً معنای دقیق آنها را نمیداند. استاد فرزانه تأکید میکند که در فقه، فقيه به قول لغتشناس تمسک نمیجوید، بلکه معنای دقیق را از ادله احراز میکند. این تحلیل، بر استقلال فقیه در تبیین معانی تأکید دارد.
۳.۳. نقد جدایی فارسی و عربی
استاد فرزانه جایگزینی واژگان عربی با فارسی (مانند «گنده شاه» بهجای «اعلیحضرت») را نادرست میداند. این نقد، چونان دعوتی به حفظ پیوند زبانی فارسی و عربی، بر غنای فرهنگی و ادبی این پیوند تأکید دارد.
۳.۴. مفهومشناسی فلسفی و اصلاح مفاهیم
استاد فرزانه فرض میکند که فلسفه، حتی اگر دروغ باشد، باید به اصلاح مفاهیم بپردازد. این دیدگاه، فلسفه را به کارگاهی تشبیه میکند که در آن، مفاهیم چونان سنگهایی تراشیده میشوند تا بنای معرفت استوار گردد.
۳.۵. جمعبندی بخش سوم
این بخش، با تأکید بر ضرورت مفهومسازی دقیق و تحلیل اشتقاقی، نشان داد که فلسفه و لغتشناسی نیازمند روششناسی علمیاند. نقد استاد فرزانه بر محدودیتهای لغتشناسی و جدایی زبانی، راه را برای تبیینی جامعتر از مفاهیم فلسفی هموار کرد.
نتیجهگیری نهایی
این اثر، با بازنویسی درسگفتارهای استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، به تبیین و نقد مفاهیم واجبالوجود، وجوب، و وجد پرداخت. نقد آرای فخر رازی نشان داد که تعاریف او، به دلیل اتکا به عبارات سلبی و فقدان تحلیل اشتقاقی، از دقت لازم برخوردار نیست. بررسی فرهنگهای عمید و معین نیز کاستیهایی را در تبیین معانی فلسفی آشکار ساخت. این نوشتار، با تأکید بر ضرورت مفهومسازی دقیق، تحلیل ریشهشناختی، و تطابق دلالتهای مطابقي، منبعی جامع برای پژوهشگران حوزه فلسفه و کلام فراهم آورد.
با نظارت صادق خادمی