در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 93

متن درس





کاوش در اصالت وجود و نقد دلایل منظومه در فلسفه صدرایی

کاوش در اصالت وجود و نقد دلایل منظومه در فلسفه صدرایی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۹۳)

دیباچه

در قلمرو فلسفه اسلامی، بحث اصالت وجود و ماهیت، چونان ستونی استوار، بنیان بسیاری از تأملات وجودشناختی را تشکیل می‌دهد. این مبحث، که در قلب آن پرسش از چیستی وجود، ماهیت، و رابطه میان آن‌ها قرار دارد، در فلسفه صدرایی به اوج عمق و غنای خود رسیده است. درس‌گفتار حاضر، برگرفته از سخنان آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، به کاوش دقیق در اصالت وجود، نقد دلایل مرحوم حاجی سبزواری در منظومه، و تبیین تمایز میان وجود و ماهیت می‌پردازد.

بخش نخست: تبیین اصالت وجود و نفی ماهیت

موضوع و اهمیت بحث

پرسش از اصالت وجود و ماهیت، چونان کلیدی است که درهای حقیقت وجود را می‌گشاید. آیا وجود، حقیقت اصیل است؟ آیا ماهیت، واقعیتی مستقل دارد یا صرفاً وصفی فرعی است؟ این پرسش‌ها، که در قلب فلسفه صدرایی جای دارند، به تحلیل وجودشناختی وجود و تمایز آن از ماهیت می‌پردازند. آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره در درس‌گفتار خود تأکید می‌کنند که حکیم باید آنچه هست و آنچه نیست را به روشنی تبیین کند. وجود، آن حقیقت است که هستی دارد، و آنچه نیست، از دایره واقعیت خارج است. این مبحث، با ریشه در حکمت متعالیه، بنیان‌های وجودشناختی فلسفه اسلامی را روشن می‌سازد و راه را برای فهم وحدت وجود و کثرت ظهورات آن هموار می‌کند.

درنگ: موضوع این بحث، تبیین اصالت وجود به عنوان حقیقت بنیادی و نفی اصالت ماهیت است که بنیان‌های وجودشناختی فلسفه صدرایی را روشن می‌سازد.

اصالت وجود و فرعیت یا نفی ماهیت

در فلسفه صدرایی، وجود به عنوان حقیقت اصیل معرفی می‌شود، در حالی که ماهیت، یا فرع بر وجود است یا به‌کلی فاقد واقعیت مستقل. آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره دو دیدگاه را در این زمینه تبیین می‌کنند: نخست، وجود اصیل است و ماهیت، وصفی تابع و فرعی بر وجود است؛ دوم، وجود تنها حقیقت است و ماهیت به‌کلی نیست. دیدگاه دوم، که نگاهی رادیکال‌تر دارد، ماهیت را صرفاً مفهومی اعتباری می‌داند که بدون وجود، هیچ واقعیتی ندارد. این تمایز، چونان خطی روشن میان حقیقت و توهم، نشان می‌دهد که تنها وجود، هستی واقعی دارد و ماهیت، در بهترین حالت، قیدی بر وجود است.

وجود، چه در مرتبه خارجی و چه در مرتبه ذهنی، حقیقتی است که آثار خود را بروز می‌دهد. در ذهن، وجود ذهنی و مفاهیم شکل می‌گیرند، اما ماهیت، به خودی خود، فاقد هرگونه واقعیت است. این دیدگاه، چونان آینه‌ای که حقیقت را بازمی‌تاباند، نشان می‌دهد که ماهیت، صرفاً مفهومی است که در ذهن شکل می‌گیرد و بدون وجود، هیچ هستی‌ای ندارد.

درنگ: وجود، حقیقت اصیل است و ماهیت، یا فرع بر وجود است یا به‌کلی فاقد واقعیت مستقل، و این تمایز، محور فلسفه صدرایی را تشکیل می‌دهد.

وحدت وجود و ظهورات آن

یکی از مفاهیم بنیادین فلسفه صدرایی، وحدت وجود و کثرت ظهورات آن است. آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره تأکید می‌کنند که وجود، حقیقتی واحد است که ظهورات گوناگونی دارد. وجود واجب، خود حقیقت وجود است، و ظهورات آن، که خلق یا ممکنات‌اند، در مراتب فروتر قرار دارند. این ظهورات، به نحوی واجب‌اند، اما وجوب آن‌ها از نوع وجوب ظهور است، نه وجوب ذاتی. وجود واجب، چونان خورشیدی است که نورش همه چیز را روشن می‌کند، و خلق، چونان سایه‌هایی که از این نور پدید می‌آیند، وجوب خود را از آن می‌گیرند.

قرآن کریم، در این زمینه، گواهی روشن ارائه می‌دهد:

﴿هُوَ الَّذِي خَلَقَ لَكُمْ مَا فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا﴾

[مطلب حذف شد] : «او کسی است که همه آنچه در زمین است برای شما آفرید.» این آیه، به خلق و ظهور مخلوقات به‌واسطه وجود واجب اشاره دارد، که وحدت حقیقت وجود و کثرت ظهورات آن را نشان می‌دهد.

درنگ: وجود، حقیقتی واحد است که ظهورات آن، خلق یا ممکنات‌اند، و این ظهورات، وجوب خود را از وجود واجب می‌گیرند.

جمع‌بندی بخش نخست

بخش نخست این نوشتار، با کاوش در اصالت وجود و نفی یا فرعیت ماهیت، بنیان‌های فلسفه صدرایی را روشن ساخت. وجود، به عنوان حقیقت اصیل، مبنای همه هستی است، و ماهیت، یا وصفی تابع وجود است یا به‌کلی فاقد واقعیت. وحدت وجود و کثرت ظهورات آن، که در تمایز میان واجب‌الوجود و وجوب ظهور خلق تجلی می‌یابد، نشان‌دهنده عمق این دیدگاه است. این بخش، راه را برای نقد دلایل مرحوم حاجی سبزواری و تبیین دقیق‌تر اصالت وجود در بخش بعدی هموار می‌کند.

بخش دوم: نقد دلایل مرحوم حاجی سبزواری در منظومه

نقد روش‌شناسی مرحوم حاجی

آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، در نقد روش‌شناسی مرحوم حاجی سبزواری در منظومه، بر این نکته تأکید می‌کنند که استدلال‌های فلسفی باید بر پایه تصورات روشن و دقیق بنا شوند. مرحوم حاجی، بدون تبیین دقیق چیستی وجود و ماهیت، مستقیماً به ارائه دلایل و تصدیقات پرداخته است، در حالی که تصورات، چونان ریشه‌های درختی که استدلال‌ها را نگه می‌دارند، مقدم بر تصدیقات‌اند. این نقص روش‌شناختی، باعث ابهام در فهم منظومه شده و خوانندگان را در درک مفاهیم اصالت، وجود، و ماهیت دچار سردرگمی کرده است.

ایشان استدلال می‌کنند که تبیین دقیق تصورات، خود به مثابه دلیل است و نیازی به استدلال‌های اضافی ندارد. این دیدگاه، چونان نسیمی که پرده‌های ابهام را کنار می‌زند، بر اهمیت روش‌شناسی فلسفی تأکید دارد. مرحوم حاجی، با ادعای «ان الوجود عندنا اصیل، دلیل من خالفنا علیل»، بدون تعریف دقیق چیستی وجود و ماهیت، به رد دلایل مخالفان بسنده کرده است، که این روش، فاقد شفافیت لازم است.

درنگ: روش‌شناسی مرحوم حاجی در منظومه، به دلیل فقدان تبیین دقیق تصورات پیش از تصدیقات، دچار ابهام است و فهم مفاهیم اصالت وجود را دشوار می‌سازد.

بررسی دلایل مرحوم حاجی برای اصالت وجود

مرحوم حاجی سبزواری در منظومه، شش دلیل برای اثبات اصالت وجود ارائه کرده است. آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره این دلایل را با دقت بررسی کرده و صحت و سقم آن‌ها را ارزیابی می‌کنند. در این نوشتار، دلایل اول، دوم، سوم، پنجم، و ششم مورد نقد و تحلیل قرار می‌گیرند، و دلایل معتبر از غیرمعتبر جدا می‌شوند. این بررسی، چونان تیغی تیز، استدلال‌های ناکافی را کنار زده و دلایل معتبر را برجسته می‌سازد.

دلیل اول: وجود منبع کل شرف

مرحوم حاجی مدعی است که وجود، منبع همه شرافت‌هاست و به همین دلیل، اصیل است. همچنین، خیر بودن وجود را بدیهی می‌داند و آن را دلیلی بر اصالت وجود می‌شمارد. آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره این دلیل را به دلیل دور منطقی رد می‌کنند. اگر وجود صرفاً مفهوم باشد، نمی‌تواند منبع شرف یا خیر باشد. ادعای شرف و خیر بودن وجود، فرع بر اصالت آن است، و استفاده از این ویژگی‌ها برای اثبات اصالت، چونان دوری باطل است که استدلال را بی‌اثر می‌کند.

به بیان دیگر، برای اثبات اینکه وجود منبع شرف است، ابتدا باید اصالت آن اثبات شود. اما مرحوم حاجی، بدون اثبات مقدماتی، شرف و خیر را مفروض گرفته و از آن‌ها برای اثبات اصالت استفاده کرده است. این دور، چونان گردابی که استدلال را فرو می‌برد، دلیل اول را ناکافی می‌سازد. آیت‌الله نکونام تأکید می‌کنند که خیر بودن وجود، تنها در صورتی بدیهی است که وجود اصیل باشد، و این فرض، خود نیازمند اثبات است.

درنگ: دلیل اول مرحوم حاجی (منبع شرف بودن وجود) به دلیل دور منطقی نادرست است، زیرا شرف و خیر بودن وجود، فرع بر اصالت آن است.

دلیل دوم: تفاوت آثار وجود خارجی و ذهنی

دلیل دوم مرحوم حاجی این است که تفاوت میان آثار وجود خارجی و ذهنی، اصالت وجود را اثبات می‌کند. او ادعا می‌کند که ماهیت (مانند آتش) در وجود خارجی، آثاری چون سوزاندن دارد، اما در وجود ذهنی، فاقد این آثار است. اگر ماهیت اصیل باشد، نباید تفاوتی میان آتش خارجی و ذهنی باشد، زیرا ماهیت در هر دو یکسان است. اما چون تفاوت وجود دارد، وجود اصیل است.

آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره این دلیل را نیز ناکافی می‌دانند. ایشان استدلال می‌کنند که آثار واقعی، مانند سوزاندن، به وجود خارجی نسبت داده می‌شود، نه به ماهیت. ماهیت، به خودی خود، فاقد اثر است و حتی در ذهن نیز، صرفاً مفهومی اعتباری است. ادعای مرحوم حاجی که آثار به ماهیت نسبت دارد، نادرست است، زیرا ماهیت، چه در خارج و چه در ذهن، فاقد واقعیت مستقل است. این نقد، چونان آینه‌ای، نادرستی فرض مرحوم حاجی را بازمی‌تاباند و نشان می‌دهد که آثار، تنها به وجود تعلق دارند.

درنگ: دلیل دوم مرحوم حاجی (تفاوت آثار وجود خارجی و ذهنی) نادرست است، زیرا آثار واقعی به وجود نسبت داده می‌شود، نه به ماهیت که فاقد اصالت است.

دلیل سوم: تقدم و تأخر در وجود

دلیل سوم مرحوم حاجی، که آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره آن را معتبر می‌دانند، بر لزوم تقدم و تأخر در وجود استوار است. ایشان استدلال می‌کنند که تقدم علت بر معلول، اصلی بدیهی است. برای مثال، آتش متقدم می‌تواند آتش متأخر را روشن کند، و این تقدم، تنها در ظرف وجود معنا دارد. ماهیت، به دلیل فقدان تشکیک، نمی‌تواند تقدم و تأخر داشته باشد، زیرا ماهیت، به خودی خود، ایستاست و فاقد مراتب است.

این استدلال، چونان شاخه‌ای که از ریشه وجود می‌روید، نشان می‌دهد که غیر از وجود و ماهیت، چیزی نیست، و چون ماهیت فاقد تقدم است، تقدم و تأخر تنها به وجود تعلق دارد. این دلیل، با تکیه بر تشکیک وجود در فلسفه صدرایی، اصالت وجود را اثبات می‌کند. آیت‌الله نکونام تأکید می‌کنند که این استدلال، چه ماهیت را موجود بدانیم و چه ندانیم، معتبر است، زیرا در هر حالت، ماهیت فاقد سبق و تشکیک است.

درنگ: لزوم تقدم و تأخر در وجود، که تنها در ظرف وجود معنا دارد، اصالت وجود را اثبات می‌کند، زیرا ماهیت فاقد تشکیک و سبق است.

دلیل پنجم: خروج اشیاء از استواء

دلیل پنجم مرحوم حاجی، که آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره آن را نیز معتبر می‌دانند، بر این اصل استوار است که اشیاء، از استواء (یکسانی ماهیت) خارج می‌شوند و این خروج، تنها به‌واسطه وجود ممکن است. ماهیت، به دلیل استواء و یکسانی، نمی‌تواند مبنای تحقق اشیاء باشد. عدم نیز، به دلیل فقدان علّیت، نمی‌تواند مخرج اشیاء باشد. بنابراین، تنها وجود می‌تواند عامل تحقق و خروج اشیاء از استواء باشد.

آیت‌الله نکونام تأکید می‌کنند که ماهیت، حتی اگر موجود فرض شود، به دلیل استواء، نمی‌تواند مخرج باشد. این استدلال، چونان نوری که تاریکی‌های ابهام را می‌زداید، نشان می‌دهد که وجود، تنها حقیقت اصیل است که می‌تواند اشیاء را از یکسانی ماهیت خارج کند و به آن‌ها فعلیت ببخشد.

درنگ: خروج اشیاء از استواء، تنها به‌واسطه وجود ممکن است، زیرا ماهیت، به دلیل یکسانی، و عدم، به دلیل فقدان علّیت، نمی‌توانند مخرج باشند.

دلیل ششم: وحدت و کثرت

دلیل ششم مرحوم حاجی، که آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره آن را بسیار معتبر می‌دانند، بر این اصل استوار است که بدون اصالت وجود، وحدت حاصل نمی‌شود. ماهیت، به دلیل کثرت و تباین ذاتی، نمی‌تواند مبنای وحدت باشد. مفاهیم و ماهیات، چونان جزایر پراکنده در دریای کثرت، متباین‌اند و نمی‌توانند وحدت یا علّیت ایجاد کنند. حتی مفاهیمی که به ظاهر مترادف‌اند، مانند انسان و مبشر، در حقیقت متباین‌اند.

اگر وجود اصیل نباشد، کثرت ماهیت به عدم تحقق منجر می‌شود، زیرا کثرت، به خودی خود، نمی‌تواند علت تحقق باشد. وجود، چونان ریشه‌ای که وحدت را در کثرت حفظ می‌کند، تنها حقیقت اصیل است که می‌تواند وحدت و تحقق را تضمین کند. این استدلال، با تکیه بر واقعیت موجودات، اصالت وجود را اثبات می‌کند.

درنگ: بدون اصالت وجود، وحدت حاصل نمی‌شود، زیرا ماهیت، به دلیل کثرت و تباین، نمی‌تواند مبنای تحقق و وحدت باشد.

جمع‌بندی بخش دوم

بخش دوم، با نقد دلایل مرحوم حاجی سبزواری در منظومه، نشان داد که دلایل اول و دوم به دلیل دور منطقی و نقص در مقدمات، ناکافی‌اند. اما دلایل سوم (تقدم و تأخر در وجود)، پنجم (خروج اشیاء از استواء)، و ششم (وحدت و کثرت) به دلیل استحکام منطقی و وجودشناختی، معتبرند. این تحلیل، با تأکید بر روش‌شناسی فلسفی و اهمیت تصورات روشن، بنیان‌های اصالت وجود را تقویت کرد و راه را برای فهم عمیق‌تر این مفهوم در فلسفه صدرایی گشود.

نتیجه‌گیری کلی

کاوش در اصالت وجود و نقد دلایل منظومه، چونان سفری در اعماق اقیانوس حقیقت، ما را به قلب فلسفه صدرایی رهنمون شد. وجود، به عنوان حقیقت اصیل، مبنای همه هستی است، و ماهیت، یا وصفی فرعی است یا به‌کلی فاقد واقعیت. تمایز میان وجود واجب و ظهورات آن (خلق یا ممکنات)، وحدت حقیقت وجود و کثرت مراتب آن را نشان می‌دهد. نقد روش‌شناسی مرحوم حاجی سبزواری، بر اهمیت تبیین دقیق تصورات پیش از تصدیقات تأکید کرد. از شش دلیل ارائه‌شده در منظومه، دلایل سوم، پنجم، و ششم به دلیل استحکام منطقی و وجودشناختی، اصالت وجود را اثبات کردند، در حالی که دلایل اول و دوم، به دلیل دور و نقص در مقدمات، ناکافی بودند.

با نظارت صادق خادمی