متن درس
وحدت وجود و نقد دواصلی: تبیین فلسفی و عرفانی در پرتو اصالت وجود
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۹۵)
دیباچه
فلسفه اسلامی، چونان دریایی ژرف، در پی کشف حقیقت وجود و رابطه آن با کثرات عالم است. در این میان، بحث اصالت وجود و ماهیت، بهسان مشعلی فروزان، راه را برای فهم وحدت هستی روشن میسازد. درسگفتار حاضر، برگرفته از جلسه نود و پنجم آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، به کاوش در مفاهیم بنیادین اصالت وجود، مفهومی بودن ماهیت، و نقد دیدگاههای شیخ اشراق (سهروردی) و محقق دوانی در باب وجود و ظهور میپردازد. متن، ضمن تبیین وحدت وجود و نفی دواصلی، تناقضات ظاهری در آرای شیخ اشراق و اشکالات دیدگاه محقق دوانی را با دقتی عالمانه بررسی کرده و دیدگاهی عرفانی-فلسفی را در پرتو اصالت وجود ارائه میدهد.
بخش یکم: مبانی اصالت وجود و نقد دواصلی در فلسفه اسلامی
اصالت وجود و مفهومی بودن ماهیت
فلسفه اسلامی، در سیر خود به سوی حقیقت، وجود را چونان نوری بیکران میداند که ماهیت، در سایه آن معنا مییابد. وجود، حقیقتی اصیل و عینی است که استقلال ذاتی دارد، در حالی که ماهیت، مفهومی اعتباری است که فاقد حقیقت مستقل بوده و تنها در پرتو وجود معنا مییابد. این اصل، که در حکمت متعالیه ملاصدرا به اوج خود میرسد، مبنای نقدهای بعدی به دیدگاههای شیخ اشراق و محقق دوانی قرار میگیرد. ماهیت، چونان سایهای بر دیوار وجود، تنها در نسبت با آن جلوه میکند و بدون وجود، چونان خیالی بیبنیاد، محو میشود.
دیدگاه شیخ اشراق در باب وجود و ماهیت
شیخ اشراق، سهروردی، در آثار خود، چون «حکمه الاشراق»، وجود را مفهومی اعتباری و ماهیت را اصیل میداند. او معتقد است که در مراتب پایینتر، تا نفس، ماهیت اصالت دارد و وجود، مفهومی انتزاعی است. اما در مراتب بالاتر، از نفس به بالا، مانند عقول مفارق، موجودات را وجودات محض و عینیات صرف معرفی میکند که فاقد ماهیتاند و حقیقتشان صرفاً وجود است. این دیدگاه، بهظاهر دوگانه، محور نقدهای بعدی قرار میگیرد، زیرا به نظر میرسد با اصل وحدت وجود ناسازگار است.
تناقض ظاهری در آرای شیخ اشراق
اگر نفس و مافوق آن، مانند عقول، وجودات محض باشند، چگونه میتوانند مخلوق باشند؟ وجود محض، مختص حقتعالی است که حقیقتی بیچون و چراست. مخلوق، به دلیل وابستگی به خالق، نمیتواند وجود صرف باشد، زیرا این امر با وحدت وجود که وجود را منحصر به حق میداند، ناسازگار است. این تناقض ظاهری، پرسشی بنیادین را در برابر دیدگاه شیخ اشراق قرار میدهد: چگونه موجودی مخلوق میتواند وجود محض تلقی شود؟
تبیین وجود محض در دیدگاه شیخ اشراق
برای رفع این تناقض ظاهری، باید گفت که منظور شیخ اشراق از وجود محض، وجودی است که ماهیت آن مغلوب یا مندک شده است، نه اینکه حقیقتاً وجود صرف باشد. در این معنا، وجود محض به معنای غلبه وجود بر ماهیت است، بهگونهای که ماهیت در برابر قاهریت وجود، رنگ میبازد. این تفسیر، دیدگاه شیخ را با وحدت وجود سازگارتر میسازد، زیرا وجود محض را به معنای وجودی غالب بر ماهیت، نه وجودی مستقل از ماهیت، معرفی میکند.
نقد دواصلی بودن در مراتب
شیخ اشراق، با تقسیم مراتب هستی به دو بخش (تا نفس و مافوق آن)، بهنوعی دواصلی را مطرح میکند: در مراتب پایین، ماهیت اصیل و وجود مفهومی است؛ در مراتب بالا، وجود اصیل و ماهیت مفهومی است. این دواصلی بودن، از نظر فلسفی نادرست تلقی میشود، زیرا حقیقت وجود یا ماهیت باید در همه مراتب یکسان باشد. اگر وجود حقیقت دارد، در همه مراتب اصیل است؛ و اگر ماهیت حقیقت دارد، باید در همه مراتب اصیل باشد. تقسیمبندی مراتب به دو اصل متضاد، با وحدت حقیقت وجود ناسازگار است.
نقد ملاصدرا به شیخ اشراق
ملاصدرا در «اسفار اربعه» (جلد اول، صفحه ۴۳) دیدگاه شیخ اشراق را به دلیل تناقض ظاهری میان مفهومی بودن وجود و وجودات محض بودن نفس و مافوق آن نقد میکند. او استدلال میکند که اگر وجود مفهومی باشد، چگونه میتوان نفس و عقول را وجودات محض تلقی کرد؟ این تناقض ظاهری، از نظر ملاصدرا، ناشی از ناسازگاری میان ادعای مفهومی بودن وجود و عینیت آن در موجودات مفارق است.
دفاع از شیخ اشراق در برابر اتهام تناقض
اتهام تناقض به شیخ اشراق نادرست است، زیرا او به دو اصل در دو مرتبه قائل است، نه تناقض در یک مرتبه. شیخ اشراق در مراتب پایین (تا نفس) اصالت را به ماهیت و در مراتب بالا (نفس و مافوق آن) به وجود نسبت میدهد. این تمایز مراتب، مانع از تناقض میشود، اما دواصلی بودن آن همچنان مورد نقد است، زیرا حقیقت وجود باید در همه مراتب یکسان باشد.
نقد دیدگاه شیخ احسائی
شیخ احسائی، برخلاف شیخ اشراق، به دواصلی در همه مراتب قائل است و معتقد است که وجود و ماهیت هر دو اصیلاند. این دیدگاه، به دلیل ناسازگاری با وحدت حقیقت وجود، نادرست تلقی میشود. حقیقت وجود، بهعنوان حقیقتی واحد، نمیتواند با اصالت همزمان ماهیت سازگار باشد.
فقدان دلیل قاطع برای اصالت ماهیت در دیدگاه شیخ اشراق
هیچ دلیل محکمی وجود ندارد که شیخ اشراق بهطور مطلق قائل به اصالت ماهیت باشد. او وجود انتزاعی را مفهومی میداند، نه وجود خارجی را. بنابراین، ادعای اصالت مطلق ماهیت در همه مراتب به او نسبت داده نمیشود. شیخ اشراق، در مراتب بالا، وجود را غالب و ماهیت را مغلوب میداند، که با دیدگاه تشکیک وجود ملاصدرا همخوانی دارد.
هماهنگی دیدگاه شیخ اشراق با ملاصدرا
دیدگاه شیخ اشراق در باب غلبه وجود در مراتب بالا و غلبه ماهیت در مراتب پایین، با دیدگاه ملاصدرا در باب تشکیک وجود هماهنگ است. ملاصدرا معتقد است که هرچه به سوی وحدت پیش میرویم، کثرت مغلوب میشود و هرچه به سوی کثرت میرویم، وحدت ضعیفتر میشود. این تشکیک، در دیدگاه شیخ اشراق نیز بهصورت غلبه وجود یا ماهیت در مراتب مختلف دیده میشود.
جمعبندی بخش یکم
بخش نخست، مبانی اصالت وجود و مفهومی بودن ماهیت را تبیین کرد و دیدگاه شیخ اشراق را در پرتو این اصول بررسی نمود. تناقض ظاهری در آرای شیخ، با تفسیر وجود محض بهعنوان وجود غالب بر ماهیت، رفع شد، اما دواصلی بودن در مراتب همچنان نادرست تلقی گردید. نقد ملاصدرا به شیخ اشراق و دفاع از او در برابر اتهام تناقض، نشاندهنده عمق و پیچیدگی این بحث است. دیدگاه شیخ احسائی نیز به دلیل اصالت همزمان وجود و ماهیت رد شد. این بخش، با تأکید بر وحدت حقیقت وجود، راه را برای بررسی دیدگاه محقق دوانی هموار ساخت.
بخش دوم: وحدت وجود و نقد دیدگاه محقق دوانی
دیدگاه محقق دوانی در باب وحدت وجود
محقق دوانی در «منظومه»، وجود را حقیقتی واحد و قائم به ذات میداند که کثرت در آن راه ندارد. او کثرت را به ماهیتهای منصوب به وجود نسبت میدهد، نه به خود وجود. در این دیدگاه، وجود، چونان خورشیدی بیغروب، حقیقتی مستقل است و ماهیتها، چونان سایههایی بر دیوار خلقت، تنها در نسبت با وجود معنا مییابند.
ماهیتهای منصوب به وجود
محقق دوانی معتقد است که ماهیتها وجود ندارند، بلکه تنها به وجود منسوباند. وجود، قائم به ذات است و ماهیتها عارض بر آن نمیشوند. این دیدگاه، ماهیتها را چونان امواجی بر سطح اقیانوس وجود میداند که بدون وجود، هیچ حقیقتی ندارند.
مثال محقق دوانی برای تبیین نسبت ماهیت به وجود
محقق دوانی، با تمثیلی زیبا، نسبت ماهیت به وجود را تبیین میکند: مانند خرمافروش که به خرما منسوب است، اما ذاتاً خرما نیست، ماهیتها نیز به وجود منسوباند، نه اینکه خود وجود باشند. این تمثیل، چونان آیینهای، رابطه تبعی ماهیتها با وجود را روشن میسازد.
نقد حاجی سبزواری به محقق دوانی
حاجی سبزواری دیدگاه محقق دوانی را به دلیل قائل شدن به اصالت ماهیت و دواصلی بودن نقد میکند، اما این نقد نادرست است. دوانی ماهیت را اصیل نمیداند، بلکه آن را منصوب به وجود میشمارد. او کثرت را به ماهیتهای منصوب نسبت میدهد، نه به وجود، و از اینرو، اتهام دواصلی بودن به او وارد نیست.
اشکال استعمال لفظ موجود در دو معنا
یکی از اشکالات وارد بر دیدگاه دوانی، استعمال لفظ «موجود» در دو معنا است: برای خدا، به معنای وجود حقیقی، و برای ماهیت، به معنای منسوب به وجود. این استعمال دوگانه، از نظر منطقی مشکلساز است، زیرا لفظ باید معنای واحدی داشته باشد. اگر «موجود» در خدا به معنای وجود و در ماهیت به معنای منسوب به وجود باشد، این لفظ معنای حقیقی خود را از دست میدهد و به مجاز تبدیل میشود.
اشکال ماهیتهای منصوب
اگر ماهیتها وجود ندارند، چگونه میتوانند به وجود منسوب شوند؟ این نسبت، یا ادبی است یا اشراقی. نسبت ادبی نیازمند دو طرف است، اما اگر ماهیت وجود نداشته باشد، نسبت ادبی بیمعنا میشود. نسبت اشراقی نیز ماهیت را به وجود میآورد، که با اصل نفی وجود ماهیت ناسازگار است.
نسبت اشراقی و وجود ماهیت
نسبت اشراقی، برخلاف نسبت ادبی، ماهیت را بهعنوان ظهوری وابسته به وجود معرفی میکند. در این دیدگاه، ماهیت وجود تبعی دارد، نه وجود ذاتی. این تفسیر، ماهیت را چونان پرتوی از نور وجود میداند که بدون وجود، هیچ حقیقتی ندارد.
جمعبندی بخش دوم
این بخش، دیدگاه محقق دوانی در باب وحدت وجود و نسبت ماهیت به وجود را بررسی کرد. دوانی وجود را حقیقتی واحد و ماهیتها را منسوب به آن میداند، اما استعمال لفظ «موجود» در دو معنا و ابهام در نسبت ماهیتها، از اشکالات دیدگاه اوست. نقد حاجی سبزواری به دوانی نادرست است، زیرا دوانی ماهیت را اصیل نمیداند. نسبت اشراقی، بهعنوان راهحلی برای تبیین ماهیتها، آنها را ظهورات تبعی وجود معرفی میکند.
بخش سوم: وحدت وجود و تبیین عرفانی ظهورات
وحدت حقیقت وجود
وجود، چونان نوری بیکران، حقیقتی واحد و مستقل است که در همه مراتب یکسان است. اگر وجود حقیقت دارد، در همه مراتب اصیل است؛ و اگر ماهیت حقیقت دارد، باید در همه مراتب اصیل باشد. این اصل، هرگونه دواصلی بودن را، چه در مراتب (مانند دیدگاه شیخ اشراق) و چه در اصل حقیقت (مانند دیدگاه شیخ احسائی)، رد میکند. وجود، چونان خورشیدی واحد، همه عالم را روشن میسازد و کثرت، تنها در ظهورات آن دیده میشود.
تمایز وجود و ظهور
وجود، حقیقتی مستقل و قائم به ذات است، در حالی که ظهورات، چونان پرتوهای نور، وابسته به وجودند. مخلوقات، نه موجودات مستقلاند و نه معدوم، بلکه ظهورات تبعی وجود الهیاند. ماهیتها نیز مفاهیمی اعتباریاند که در سایه وجود معنا مییابند. این دیدگاه، عالم را چونان آیینهای میداند که نور وجود در آن متجلی است.
نفی دواصلی و تأکید بر ظهور
دواصلی بودن، چه در مراتب و چه در اصل حقیقت، نادرست است. مخلوقات، چونان امواجی بر سطح اقیانوس وجود، ظهورات الهیاند که فاقد استقلالاند. این دیدگاه، کثرت عالم را به ظهورات نسبت میدهد و وجود را حقیقتی واحد و مختص حقتعالی میداند.
جمعبندی بخش سوم
این بخش، با تأکید بر وحدت حقیقت وجود، هرگونه دواصلی را رد کرد. وجود، حقیقتی واحد و مستقل است که کثرت در آن راه ندارد. مخلوقات، ظهورات تبعی وجودند و ماهیتها، مفاهیمی اعتباریاند که در پرتو وجود معنا مییابند. این دیدگاه، عالم را چونان تابلویی هماهنگ از ظهورات الهی ترسیم میکند.
نتیجهگیری کل
این نوشتار، چونان پلی نورانی، خواننده را از کثرات ظهور به وحدت وجود رهنمون ساخت. وجود، حقیقتی واحد و قائم به ذات است که کثرت در آن راه ندارد. دیدگاه شیخ اشراق، با وجود رفع اتهام تناقض، به دلیل دواصلی بودن در مراتب، نادرست تلقی شد. محقق دوانی نیز، هرچند وجود را حقیقتی واحد میداند، به دلیل استعمال لفظ «موجود» در دو معنا و ابهام در نسبت ماهیتها، مورد نقد قرار گرفت. دیدگاه عرفانی این درسگفتار، با تأکید بر وحدت وجود و تبعیت ظهورات، مخلوقات را نه موجودات مستقل و نه معدوم، بلکه ظهورات الهی دانست. این دیدگاه، چونان مشعلی فروزان، راه را برای فهم حقیقت هستی روشن میسازد و طالبان معرفت را به سوی لقاءالله هدایت میکند.