در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 105

متن درس






وحدت وجود و ظهورات کثیر: تبیینی فلسفی از بساطت و حقیقت وجود

وحدت وجود و ظهورات کثیر: تبیینی فلسفی از بساطت و حقیقت وجود

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۱۰۵)

دیباچه

حقیقت وجود، چون خورشیدی درخشان در آسمان فلسفه، همواره محور تأملات عمیق حکما بوده است. این حقیقت، که در عین سادگی، ژرفایی بی‌کران دارد، در اندیشه استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره به گونه‌ای بدیع و عمیق تبیین شده است. این کتاب، به کاوش در چیستی وجود، بساطت آن، و رابطه‌اش با وحدت حقیقی و ظهورات کثیر می‌پردازد. ساختار این اثر، با بخش‌بندی‌های علمی و عناوین تخصصی، به گونه‌ای طراحی شده که هم برای پژوهشگران حوزه فلسفه و الهیات و هم برای طالبان حکمت، منبعی غنی و روشنگر باشد.

این اثر، با تأکید بر بساطت وجود، نفی خصوصیات ماهیتی از آن، و تمایز میان وحدت ذاتی وجود و کثرت ظهورات، خواننده را به سفری معرفتی دعوت می‌کند که در آن، حقیقت وجود چون آیینه‌ای صاف، جلوه‌گر حقایق الهی است. آیه کریمه كُلَّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ [مطلب حذف شد] : «هر روز او در کاری است») چون نگینی در این تبیین می‌درخشد و پویایی و نامتناهی بودن ظهورات حق را به تصویر می‌کشد.

بخش نخست: بساطت وجود و وحدت حقیقی

مفهوم وجود و وحدت شخصی

وجود، در نگاه استاد فرزانه، حقیقتی است که از وحدتی حقیقی و شخصی برخوردار است. این وحدت، چون جریانی زلال، فارغ از هرگونه ترکیب یا همراهی با ماهیت است. وجود، نه مرکب است و نه به خصوصیات ماهیتی وابسته. این دیدگاه، که در درس‌گفتار با صراحت و روشنی بیان شده، مبنای تبیین فلسفی است که در آن، وجود به مثابه نوری یکپارچه، از هرگونه تجزیه و تقسیم مبراست.

درنگ: وجود، حقیقتی بسیط و یکپارچه است که وحدتی ذاتی و شخصی دارد و از هرگونه ترکیب یا وابستگی به ماهیت مبراست.

دیدگاه ملاصدرا در اسفار

استاد فرزانه، با اشاره به آرای صدرالمتألهین در فصل ششم جلد نخست «اسفار اربعه» (صفحه ۵۰)، دو ادعای بنیادین را برجسته می‌سازند: نخست، اینکه وجودات، هویت‌هایی بسیط‌اند و از ترکیب به دورند؛ دوم، اینکه حقیقت وجود، نه جنس است، نه نوع، و نه کلی، بلکه حقیقتی مصداقی و یگانه است. این دو ادعا، چون دو بال، بحث بساطت وجود را به پرواز درمی‌آورند و تمایز آن را از خصوصیات ماهیتی نشان می‌دهند.

ملاصدرا، در این فصل، بر نفی خصوصیات ماهیتی از وجود تأکید دارد و اثبات می‌کند که وجود، نه جنس است که در مقولات جای گیرد، نه نوع است که به گونه‌ای خاص محدود شود، و نه کلی است که در برابر جزئی قرار گیرد. این حقیقت، چون ستاره‌ای درخشان، تنها در مصداق خود متجلی است و از هرگونه تعریف حدی و منطقی گریزان است.

چالش اثبات بساطت در برابر نفی خصوصیات ماهیتی

اثبات بساطت وجود، به تعبیر استاد فرزانه، سفری دشوارتر از نفی خصوصیات ماهیتی است. اگرچه نفی جنس، نوع، و کلی از وجود، امری است که با استدلال‌های منطقی قابل تبیین است، اما اثبات اینکه وجود، مرکب نیست و هویتی یکپارچه دارد، نیازمند تأملاتی عمیق‌تر است. این دشواری، چون صخره‌ای در مسیر حکمت، نیاز به صبر و دقت فلسفی دارد.

ملاصدرا، در فصل ششم «اسفار»، بیشتر بر نفی خصوصیات ماهیتی تمرکز دارد تا اثبات بساطت وجود. این انتخاب، به دلیل سهولت نسبی بحث نفی خصوصیات ماهیتی است که با ابزارهای منطقی آسان‌تر قابل اثبات است. با این حال، استاد فرزانه تأکید دارند که بساطت وجود، حقیقتی است که در فصل هفتم «اسفار» با استدلال‌های عمیق‌تر تبیین می‌شود.

درنگ: اثبات بساطت وجود، به دلیل ژرفای فلسفی آن، دشوارتر از نفی خصوصیات ماهیتی است و نیازمند استدلال‌هایی عمیق‌تر است.

جمع‌بندی بخش نخست

در این بخش، بساطت وجود و وحدت حقیقی آن به مثابه بنیان‌های فلسفه استاد فرزانه تبیین شد. وجود، حقیقتی است که از هرگونه ترکیب و خصوصیات ماهیتی مبراست. ملاصدرا، با تأکید بر نفی جنس، نوع، و کلی از وجود، راه را برای فهم این حقیقت هموار کرده است، اما اثبات بساطت وجود، سفری دشوارتر است که در ادامه این اثر، با استناد به اصول سه‌گانه، کاوش خواهد شد.

بخش دوم: اصول سه‌گانه بساطت وجود

اصل نخست: مساوات وجود با وحدت

استاد فرزانه، با استناد به آرای ملاصدرا، وجود را مساو با وحدت می‌دانند. وجود، چون عددی یکتا، غیرقابل تقسیم به اجزای ناقص است. اگر وجود را تقسیم کنیم، دو وجود کامل پدید می‌آید، نه نصف وجود. این اصل، چون کلیدی زرین، درِ فهم بساطت وجود را می‌گشاید.

برای روشن شدن این مفهوم، تمثیلی زیبا ارائه شده است: آب، اگر به دو کاسه تقسیم شود، دو آب کامل ایجاد می‌کند، نه نصف آب. اما نان، که ماهیتی محدود دارد، به نصف نان یا تکه‌های کوچک‌تر تقسیم می‌شود. وجود، مانند آب، وحدتی غیرقابل تجزیه دارد، در حالی که ماهیت، مانند نان، قابل تقسیم است.

درنگ: وجود، مساو با وحدت است و مانند آب، غیرقابل تقسیم به اجزای ناقص است. تقسیم وجود، دو وجود کامل ایجاد می‌کند، نه نصف وجود.

اصل دوم: مساوات وجود با فعلیت

اصل دوم، که چون نوری بر حقیقت وجود می‌تابد، مساوات وجود با فعلیت است. هر موجودی، در مرتبه خود، بالفعل است. برای مثال، نطفه، هرچند بالقوه انسان است، در مرتبه خود بالفعل نطفه است. هسته خرما، بالفعل هسته است، هرچند بالقوه خرما باشد. این فعلیت، چون جریانی مدام، وجود را از بالقوه بودن محض مبرا می‌سازد.

این اصل نشان می‌دهد که وجود، در هر مرتبه‌ای، بالفعل است و بالقوه بودن، نسبی و در مقایسه با مرتبه‌ای دیگر است. این دیدگاه، وجود را چون آیینه‌ای می‌داند که همواره حقیقت خود را در فعلیت متجلی می‌سازد.

اصل سوم: فعلیت به صورت

فعلیت هر چیز، به صورت و حقیقت آن وابسته است، نه به ماده‌اش. انسانیت انسان، به حقیقت او، یعنی صورت انسانی‌اش، وابسته است، نه به جسم یا اعضای او. صورت، چون روحی در کالبد حقیقت، وحدت و هویت شیء را رقم می‌زند.

برای تبیین این اصل، تمثیلی از نقاشی انسان آورده شده است: در نقاشی، اجزا (چشم، گوش، دست) تنها زمانی حقیقت انسان را شکل می‌دهند که به وحدت برسند. بدون این وحدت، حقیقت انسان پدید نمی‌آید. این تمثیل، چون چراغی، نقش صورت را در تحقق حقیقت روشن می‌سازد.

درنگ: فعلیت هر چیز به صورت و حقیقت آن وابسته است. صورت، عامل وحدت و هویت است و بدون وحدت، حقیقت شیء محقق نمی‌شود.

جمع‌بندی بخش دوم

اصول سه‌گانه بساطت وجود، چون سه ستون استوار، بنیان تبیین فلسفی استاد فرزانه را تشکیل می‌دهند. مساوات وجود با وحدت، فعلیت، و وابستگی فعلیت به صورت، نشان می‌دهد که وجود، حقیقتی یکپارچه و غیرقابل تجزیه است. این اصول، با تمثیلات روشنگر، راه را برای فهم ژرف‌تر بساطت وجود هموار می‌کنند.

بخش سوم: وحدت وجود و کثرت ظهورات

نقد تشکیک وجود در اندیشه ملاصدرا

استاد فرزانه، با نگاهی نقادانه، به دیدگاه تشکیکی ملاصدرا می‌نگرند. ملاصدرا وجود را تشکیکی می‌داند، یعنی در عین وحدت، کثرت دارد. اما این دیدگاه، با وحدت حقیقی وجود سازگار نیست. کثرت، نمی‌تواند در عرض وحدت باشد، زیرا کثرت، خود از وحدت تشکیل شده و فرع آن است.

برای روشن شدن این نقد، تمثیلی از اعداد ارائه شده است: عدد ده، از وحدت‌های یک تشکیل شده است. کثرت، بدون وحدت تحقق نمی‌یابد، اما وحدت، بدون کثرت ممکن است. این تمثیل، چون آیینه‌ای، تقدم وحدت بر کثرت را نشان می‌دهد.

درنگ: کثرت، فرع وحدت است و نمی‌تواند در عرض یا عين وحدت باشد. وحدت، مبنای تحقق کثرت است.

وحدت ذاتی و کثرت ظهوری

استاد فرزانه تأکید دارند که وحدت، ذاتی وجود است و کثرت، در ظهورات است. موجودات، ذوات مستقل نیستند، بلکه ظهورات وجود واحدند. حق، وجود واحد است و خلق، ظهورات متکثر. این تمایز، چون خطی روشن، مرز میان وجود و ظهورات را ترسیم می‌کند.

آیه کریمه كُلَّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ [مطلب حذف شد] : «هر روز او در کاری است») پویایی و نامتناهی بودن ظهورات حق را نشان می‌دهد. وحدت حقیقی، محدود به عدد نیست و ظهورات، چون امواجی بی‌کران، از این حقیقت سرچشمه می‌گیرند.

نفی ذوات مستقل

موجودات، ذوات مستقل نیستند، بلکه ظهورات وجود‌اند. اصطلاح «موجودات» در عرف عام مجاز است، اما در فلسفه دقیق، نادرست است. حق، معین همه وجودات است، اما خود فاقد تعین است. این دیدگاه، چون نوری، حقیقت ظهوری موجودات را روشن می‌سازد.

استاد فرزانه، با نقل قولی از ملاصدرا، این دیدگاه را تأیید می‌کنند: «مِمَّا يَجِبُ أَنْ يُعْلَمَ أَنَّ إِثْبَاتَنَا لِمَرَاتِبِ الْوُجُودَاتِ الْمُتَكَثِّرَةِ… لَا يُنَافِي مَا نَحْنُ بِصَدَدِهِ مِنْ إِثْبَاتِ وَحْدَةِ الْوُجُودِ وَالْمَوْجُودِ ذَاتًا وَحَقِيقَةً». اما ایشان این اصطلاح را نقد کرده و تأکید دارند که صحیح آن، وحدت وجود و کثرت ظهورات است، نه وحدت موجودات.

درنگ: حق، وجود واحد است و خلق، ظهورات متکثر. موجودات، ذوات مستقل نیستند، بلکه ظهورات وجود واحدند.

جمع‌بندی بخش سوم

این بخش، با تبیین رابطه وحدت وجود و کثرت ظهورات، نشان داد که وجود، حقیقتی واحد و بسیط است و کثرت، تنها در ظهورات آن متجلی می‌شود. نقد دیدگاه تشکیکی ملاصدرا و تأکید بر نفی ذوات مستقل، این تبیین را به اوج خود رساند. آیه کریمه كُلَّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ، چون مشعلی فروزان، پویایی و نامتناهی بودن ظهورات را روشن ساخت.

نتیجه‌گیری نهایی

این اثر، چون سفری معرفتی در ژرفای حقیقت وجود، بساطت و وحدت ذاتی آن را کاوش کرد. وجود، حقیقتی است که چون خورشیدی بی‌غروب، از هرگونه ترکیب، ماهیت، و تعریف حدی مبراست. اصول سه‌گانه مساوات وجود با وحدت، فعلیت، و وابستگی فعلیت به صورت، بنیان‌های این تبیین را استوار ساختند. تمایز میان وحدت ذاتی وجود و کثرت ظهورات، چون خطی زرین، مرز میان حق و خلق را ترسیم کرد. آیه کریمه كُلَّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ، پویایی و بی‌کرانی ظهورات را به تصویر کشید و نشان داد که حق، معین همه وجودات است، اما خود از تعین مبراست.

نقد دیدگاه تشکیکی ملاصدرا، این اثر را به چارچوبی منسجم و عمیق تبدیل کرد که برای پژوهشگران فلسفه و الهیات، منبعی ارزشمند است. این تبیین، چون آیینه‌ای صاف، حقیقت وجود را در وحدت و بساطت آن به نمایش گذاشت و ظهورات را چون امواجی از دریای بی‌کران حق معرفی کرد.

با نظارت صادق خادمی