متن درس
وجود ذهنی و نقد مفاهیم کلامی حال و ثابت
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره (جلسه ۱۱۷)
دیباچه
مسائل وجودشناختی و معرفتشناختی، چونان ستارگانی درخشان در سپهر فلسفه اسلامی، پیوسته محور تأملات عمیق فلاسفه و متکلمان بودهاند. درسگفتار شماره ۱۱۷ استاد فرزانه قدسسره، با کاوش در مفاهیم پیچیدهای چون حال، ثابت، اعیان ثابته، و وجود ذهنی، دریچهای نو به سوی نقد آرای کلامی و تبیین دقیق فلسفی میگشاید.
بخش نخست: چالشهای متکلمان در تحلیل مسائل ذهنی
مشکلات متکلمان در تحلیل مفاهیم ذهنی و عرضی
متکلمان در تحلیل مسائل ذهنی و عرضی با دشواریهای عدیدهای مواجه بودهاند که ریشه در ضعف معرفتشناختی و خلط میان وجود ذهنی و عینی دارد. این مشکلات، در آثار برجستهای چون اسفار اربعه و منظومه سبزواری، بهویژه در مفاهیم حال و ثابت، به وضوح نمایان شده است. حال و ثابت، چونان مفاهیمی گنگ و ناشناخته، به جای روشن ساختن مسائل وجودشناختی، به پیچیدگی و ابهام دامن زدهاند.
| درنگ: مفاهیم حال و ثابت، چونان سایههایی گنگ بر سپهر معرفتشناسی، از ضعف متکلمان در تحلیل وجود ذهنی سرچشمه گرفتهاند. |
دشواری تصور مفاهیم حال و ثابت
تصور مفاهیم حال و ثابت، به دلیل ابهام ذاتی و فقدان شفافیت مفهومی، دشوار است. این دشواری، چونان مهی است که راه تحلیل دقیق فلسفی را مسدود میسازد. متکلمان، به جای تبیین این مفاهیم با ابزارهای منطقی، به خلق مفاهیمی خیالی روی آوردهاند که فاقد مبنای واقعیاند.
تمایز حال و ثابت در منظومه
در منظومه سبزواری، ثابت بهعنوان واسطهای میان وجود و منفي تعریف شده، در حالی که حال مفهومی متمایز است. این تمایز، به دلیل پیچیدگیهای مفهومی، درک آن را دشوار ساخته و به خلط میان مفاهیم وجودشناختی منجر شده است. ثابت، چونان پلی ناپایدار، تلاشی ناکام برای اتصال وجود و عدم بوده است.
جمعبندی بخش نخست
این بخش، با بررسی چالشهای متکلمان در تحلیل مسائل ذهنی، نشان داد که مفاهیم حال و ثابت، نتیجه ضعف در معرفتشناسی و عدم تمایز میان وجود ذهنی و عینی است. این مفاهیم، به جای حل مسائل، به ابهام و پیچیدگی دامن زدهاند و نیازمند تبیین دقیق فلسفیاند.
بخش دوم: نقد مفاهیم کلامی حال و ثابت
ممکن معدوم بهعنوان ثابت
متکلمان، ممکن معدوم را، مانند کودکی که هنوز به دنیا نیامده، نه موجود و نه منفي دانسته و آن را تحت عنوان ثابت یا حال توصیف کردهاند. این مفهوم، بهعنوان واسطهای میان وجود و عدم، تلاشی برای توجیه موجوداتی است که هنوز در عالم خارج تحقق نیافتهاند. اما این دیدگاه، چونان بنایی سست، فاقد استحکام فلسفی است.
نقد خلق عالم ثابت
متکلمان، به دلیل ناتوانی در تحلیل مسائل ذهنی، عالمی خیالی به نام “حالستان” یا “ثابتستان” ابداع کردند که نه موجود است و نه معدوم. این عالم، چونان سرابی است که در بیابان معرفتشناسی متکلمان شکل گرفته و فاقد مبنای واقعی است. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که ممکن معدوم، در ظرف ذهن موجود است و نیازی به فرض چنین عالمی ندارد.
| درنگ: عالم ثابت، چونان سرابی است که در بیابان ضعف معرفتشناختی متکلمان پدیدار شده و وجود ذهنی، کلید حل این ابهام است. |
وجود ذهنی بهعنوان کلید حل مسئله
ممکن معدوم، مانند زید ممکن معدوم، در ظرف ذهن موجود است و نیازی به فرض عالم ثابت یا حال ندارد. وجود ذهنی، با استفاده از حمل حاکی یا شایع، این مسئله را تحلیل میکند. استاد فرزانه قدسسره میفرمایند که متکلمان، به دلیل نادیده گرفتن حمل اولی و حاکی، به مفاهیم خیالی متوسل شدند. این دیدگاه، چونان مشعلی است که تاریکی ابهامات کلامی را میزداید.
ثبوت بهعنوان اعم از وجود
متکلمان ثبوت را اعم از وجود دانستهاند، بهگونهای که معدوم ممکن را نیز شامل میشود. این تعریف، ثبوت را بهعنوان نوعی وجود غیرعینی مطرح میکند، اما به دلیل عدم انسجام مفهومی، به ابهام منجر شده است. استاد فرزانه قدسسره این دیدگاه را نقد کرده و آن را فاقد مبنای واقعی میدانند.
جمعبندی بخش دوم
این بخش، با نقد مفاهیم کلامی حال و ثابت، نشان داد که این مفاهیم، نتیجه خلط میان وجود ذهنی و عینی است. وجود ذهنی، بهعنوان کلید حل مسئله، نیاز به فرض عوالم خیالی مانند ثابتستان را برطرف میسازد و بر ضرورت تحلیل دقیق معرفتشناختی تأکید دارد.
بخش سوم: تبیین اعراض و صفات در فلسفه
تمایز حال و ثابت در جوهر و عرض
متکلمان حال را در باب جوهر و عرض، و ثابت را در باب ممکن و معدوم مطرح کردهاند. جوهر، قائم به نفس است و عرض، قائم به غیر. این تمایز، تلاشی برای تفکیک حوزههای وجودشناختی است، اما به دلیل خلط مفاهیم، ناکام مانده است. استاد فرزانه قدسسره این تمایز را نقد کرده و آن را نتیجه ضعف تحلیلی میدانند.
اعراض نفسی و انتزاعی
اعراض به دو دسته نفسی (مانند سواد و بیاض) و انتزاعی (مانند عالمیت و ابوت) تقسیم میشوند. اعراض نفسی، دارای ما به ازای خارجیاند، در حالی که اعراض انتزاعی، از ذهن انتزاع میشوند و فاقد ما به ازای عینیاند. این تقسیمبندی، چونان خطی است که مرز میان وجود عینی و ذهنی را ترسیم میکند.
| درنگ: اعراض نفسی و انتزاعی، چونان دو شاخه از درخت وجود، در ظرفهای عینی و ذهنی ریشه دارند و تحلیل آنها، ابهامات کلامی را برطرف میسازد. |
مشکل متکلمان در تحلیل اعراض انتزاعی
متکلمان نمیتوانستند اعراض انتزاعی مانند عالمیت را بهعنوان موجود یا معدوم تحلیل کنند، لذا آن را بهعنوان صفتی نه موجود و نه معدوم (ثابت) توصیف کردند. استاد فرزانه قدسسره این دیدگاه را نقد کرده و تأکید دارند که عالمیت، در ظرف ذهن موجود است و نیازی به فرض وضعیت میانی ندارد.
نقد صفات الهی در نزد متکلمان
متکلمان از اطلاق صفاتی مانند عالم و قادر بر خدا پرهیز میکردند و معتقد بودند که خدا تنها افعال علم و قدرت را انجام میدهد، نه اینکه دارای این صفات باشد. این دیدگاه، چونان سدی است که پیوند میان صفت و فعل الهی را قطع میکند. استاد فرزانه قدسسره استدلال میکنند که اگر خدا عملی را انجام میدهد، لزوماً دارای صفت متناسب با آن عمل است.
تبیین صفت بهصورت عام و خاص
صفت، بهصورت عام، شامل هر چیزی است که قائم به غیر باشد، مانند سواد، بیاض، و عالمیت. اما بهصورت خاص، تنها به اعراض انتزاعی مانند عالمیت اشاره دارد. این تمایز، چونان کلیدی است که قفل ابهامات مفهومی متکلمان را میگشاید و تحلیل دقیقتری از اعراض ارائه میدهد.
جمعبندی بخش سوم
این بخش، با تبیین اعراض نفسی و انتزاعی و نقد دیدگاه متکلمان درباره صفات الهی، نشان داد که ضعف تحلیلی متکلمان، نتیجه خلط میان وجود عینی و ذهنی است. تمایز میان صفت عام و خاص، و تأکید بر وجود ذهنی، ابهامات کلامی را برطرف میسازد و چارچوب فلسفی منسجمی ارائه میدهد.
بخش چهارم: وجود ذهنی و نقد خلط مفاهیم
وضوح تحلیل اعراض در فلسفه
در فلسفه، عرض بهعنوان چیزی که قائم به غیر است تعریف میشود، چه نفسی (مانند سواد) و چه انتزاعی (مانند عالمیت). این تعریف، مسائل متکلمان را حل میکند و نیازی به مفاهیم خیالی مانند ثابت ندارد. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که این تحلیل، چونان جویباری زلال، ابهامات کلامی را میزداید.
وجود ذهنی اعراض و جوهر
عالمیت، سواد، و جوهر، همگی به لحاظ حمل شایع، وجود ذهنی دارند. اما به لحاظ حاکی، جوهر قائم به نفس، سواد عرض نفسی، و عالمیت عرض انتزاعی است. این تمایز، چونان مشعلی است که تاریکی خلط مفاهیم را روشن میسازد و تحلیل دقیق وجود ذهنی را ممکن میسازد.
| درنگ: وجود ذهنی، چونان آینهای است که حقیقت اعراض و جوهر را بازتاب میدهد و با حمل شایع و حاکی، ابهامات کلامی را برطرف میسازد. |
نقد خلط مفاهیم توسط متکلمان
متکلمان، به دلیل عدم دقت در مباحث ذهنی، میان مفاهیم جوهر، عرض، و صفت خلط کردند و عالم ثابت را ابداع نمودند. استاد فرزانه قدسسره این خلط را نتیجه ضعف معرفتشناختی میدانند و تأکید دارند که تمایز دقیق میان مفاهیم، از خلق مفاهیم غیرضروری جلوگیری میکند.
نفی عالم ثابت و حال
عالم ثابت یا حال، مفاهیمی خیالی و خرافیاند. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که تنها وجود و عدم معتبرند و ثابت، همان وجود است، چه ذهنی و چه خارجی. این دیدگاه، چونان شمشیری است که اوهام کلامی را میبرد و حقیقت وجود را آشکار میسازد.
جمعبندی بخش چهارم
این بخش، با تأکید بر وجود ذهنی و نقد خلط مفاهیم توسط متکلمان، نشان داد که عالم ثابت و حال، مفاهیمی غیرواقعیاند. تحلیل دقیق اعراض و جوهر با استفاده از حمل شایع و حاکی، ابهامات کلامی را برطرف میسازد و بر ضرورت معرفتشناسی فلسفی تأکید دارد.
بخش پنجم: اعیان ثابته و تبیین وجود علمی
نقد اعیان ثابته بهعنوان ماهیت
اعیان ثابته، وجودات علمی حقاند، نه ماهیت. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که فرض اعیان ثابته بهعنوان ماهیت یا چیزی میان وجود و عدم، نادرست است. این دیدگاه، چونان نوری است که خلط میان وجود علمی و ماهیت را میزداید.
اعیان ثابته بهعنوان وجودات علمی
اعیان ثابته، وجودات علمی حقاند که با ظهور در عالم خارج، وجود عینی مییابند. این وجودات، نه معدوماند و نه میان وجود و عدم. استاد فرزانه قدسسره میفرمایند که اعیان ثابته، چونان ظهورات علمی الهی، در ظرف علم حق تحقق دارند و با خلق، عینی میشوند.
| درنگ: اعیان ثابته، چونان گوهرهایی در خزانه علم الهی، وجودات علمیاند که با ظهور در خارج، عینی میشوند و از ماهیت متمایزند. |
ثابت بهعنوان وصف حق
اعیان ثابته، به دلیل ثبات در علم الهی و عدم زوال، ثابت نامیده میشوند. این ثبات، به معنای وجود علمی است، نه وضعیت میانی میان وجود و عدم. این تبیین، چونان پلی است که علم الهی را به ظهورات عینی پیوند میدهد.
تمایز وجود عینی و علمی
وجود عینی در ظرف خلق و وجود علمی در ظرف حق است. اعیان ثابته، وجود علمیاند و با ظهور در خارج، عینی میشوند. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که این تمایز، از خلط میان وجود علمی و عینی جلوگیری میکند و حقیقت اعیان ثابته را روشن میسازد.
نقد ماهیت بهعنوان ثابت
ماهیت، بدون ظرف وجود، هیچ است. استاد فرزانه قدسسره میفرمایند که انسان، بهعنوان ماهیت، بدون وجود ذهنی یا خارجی، فاقد تحقق است و نمیتواند ثابت باشد. این دیدگاه، چونان رودی زلال، اوهام ماهیت را از حقیقت وجود جدا میسازد.
نقد خلط اعیان ثابته و ماهیت
خلط اعیان ثابته با ماهیت، خطایی رایج در برخی متون است. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که اعیان ثابته، وجودات علمیاند، نه ماهیت. این نقد، چونان شمعی است که تاریکی خلط مفاهیم را روشن میکند و حقیقت وجود علمی را آشکار میسازد.
جمعبندی بخش پنجم
این بخش، با تبیین اعیان ثابته بهعنوان وجودات علمی و نقد خلط آنها با ماهیت، نشان داد که اعیان ثابته، ظهورات علمی الهیاند و فاقد ماهیتاند. تمایز میان وجود عینی و علمی، و تأکید بر ثبات اعیان در علم الهی، چارچوب عرفانی و فلسفی منسجمی ارائه میدهد.
بخش ششم: مساوقت و مساوات وجود و شیء
تمایز مساوقت و مساوات
استاد فرزانه قدسسره به تمایز میان مساوقت و مساوات وجود و شیء اشاره دارند و بررسی دقیق آن را به بحثهای بعدی واگذار میکنند. مساوقت، به معنای اتحاد مفهومی، و مساوات، به معنای اتحاد مصداقی است. این تمایز، چونان کلیدی است که قفل تحلیل رابطه وجود و شیء را میگشاید.
| درنگ: مساوقت و مساوات، چونان دو بال معرفت، رابطه وجود و شیء را در سپهر فلسفه تبیین میکنند و نیازمند تحلیل دقیقترند. |
جمعبندی بخش ششم
این بخش، با اشاره به تمایز مساوقت و مساوات، زمینه را برای کاوشهای بعدی در رابطه وجود و شیء فراهم ساخت. این تمایز، بر ضرورت تحلیل دقیق مفاهیم فلسفی تأکید دارد و راه را برای تبیینهای عمیقتر هموار میکند.
بخش هفتم: جمعبندی نهایی و دعای پایانی
جمعبندی نهایی
این نگاشته، با کاوش در مسائل وجودشناختی و معرفتشناختی، به نقد مفاهیم کلامی حال، ثابت، و اعیان ثابته پرداخت. ضعف متکلمان در تحلیل مسائل ذهنی، منجر به خلق مفاهیم خیالی مانند عالم ثابت شده است. وجود ذهنی، بهعنوان کلید حل مسئله، نیاز به این مفاهیم را برطرف میسازد. اعیان ثابته، بهعنوان وجودات علمی الهی، از ماهیت متمایزند و در ظرف علم حق تحقق دارند. تمایز میان وجود عینی و علمی، و نقد خلط مفاهیم، چارچوب فلسفی منسجمی ارائه میدهد که برتری تحلیلهای حکمت متعالیه را نشان میدهد. اشاره به مساوقت و مساوات وجود و شیء، دریچهای به سوی کاوشهای آتی میگشاید.
دعای پایانی
متن با دعای سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّنَا [مطلب حذف شد] : «پاک و منزه است پروردگار ما و پروردگار فرشتگان و روح») به پایان میرسد که چونان نغمهای آسمانی، نورانیت و قداست حق را یادآور میشود.
| درنگ: دعای پایانی، چونان مهر تأییدی است بر نورانیت وجود حق و پیوند عمیق فلسفه و عرفان در حکمت متعالیه. |
| با نظارت صادق خادمی |