در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 121

متن درس





کتاب فلسفه متعالی: نفی اعاده معدوم و تبیین ظهورات الهی

کتاب فلسفه متعالی: نفی اعاده معدوم و تبیین ظهورات الهی

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۱۲۱)

مقدمه: درآمدی بر نفی اعاده معدوم

در گستره فلسفه اسلامی، مسئله اعاده معدوم از دیرباز چونان معمایی پیچیده، ذهن فلاسفه و متکلمان را به خود مشغول داشته است. این موضوع، که در تقاطع فلسفه و کلام شکل گرفته، پرسش‌هایی بنیادین درباره وجود، عدم، و سیر وجودی عالم برانگیخته است. درس‌گفتار شماره ۱۲۱ استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، با رویکردی انتقادی و تحلیلی، به نقد این مسئله پرداخته و با نفی وجود معدوم باطل الذات، بحث اعاده را بی‌معنا می‌داند.

بخش نخست: نفی وجود معدوم باطل الذات

سالبه به انتفاع موضوع

بحث اعاده معدوم، به دلیل فقدان معدوم باطل الذات، سالبه به انتفاع موضوع است. موجودی که معدوم و باطل الذات شود وجود ندارد، و از این‌رو، طرح امکان یا امتناع اعاده زائد و بی‌معناست. این دیدگاه، که چونان صخره‌ای استوار در برابر امواج جدال‌های کلامی ایستاده، بر این اصل استوار است که وجود ذاتاً پایدار است و هیچ‌گاه به عدم مطلق فرو نمی‌رود.

درنگ: اعاده معدوم سالبه به انتفاع موضوع است، زیرا معدوم باطل الذات وجود ندارد.

نفی باطل الذات

هیچ موجودی معدوم و باطل الذات نمی‌شود. وجود، چونان نوری پویا، در مراتب مختلف سیر می‌کند و هرگز به عدم مطلق نمی‌رسد. این نفی، که ریشه در اصول فلسفه اسلامی دارد، هرگونه تصور معدوم باطل الذات را از نظام وجودشناختی کنار می‌زند و بر پایداری وجود تأکید می‌کند.

درنگ: موجودی که معدوم و باطل الذات شود وجود ندارد، و وجود ذاتاً پایدار است.

زائد بودن بحث اعاده

به دلیل فقدان معدوم باطل الذات، بحث امکان یا امتناع اعاده زائد است. این دیدگاه، که چونان کلیدی به قفل معمای اعاده می‌ماند، نشان می‌دهد که بدون موضوع، هیچ قضیه‌ای در این باب معنا ندارد. از این‌رو، مناقشات فلسفی و کلامی در این زمینه بی‌اساس و غیرضروری‌اند.

درنگ: بحث اعاده معدوم، به دلیل فقدان موضوع، زائد و بی‌معناست.

بخش دوم: نقد دیدگاه‌های فلاسفه

دیدگاه ابن‌سینا

ابن‌سینا، معدوم باطل الذات را غیرقابل اعاده می‌داند و معتقد است که شیء پس از معدوم شدن، به دلیل فقدان هویت ذاتی، نمی‌تواند عیناً بازگردد. این دیدگاه، که در چارچوب حکمت مشاء شکل گرفته، بر امتناع اعاده معدوم به دلیل نقض هویت وجودی تأکید دارد. با این حال، این فرض مبتنی بر وجود معدومی است که باطل الذات شده، امری که درس‌گفتار آن را نفی می‌کند.

درنگ: ابن‌سینا اعاده معدوم باطل الذات را محال می‌داند، اما این فرض مبتنی بر وجود معدوم باطل الذات است.

امتناع مشروط اعاده

امتناع اعاده معدوم، تنها در فرض محال وجود معدوم باطل الذات مطرح است. اگر چنین معدومی وجود نداشته باشد، بحث امتناع نیز بی‌معناست. این دیدگاه، که چونان آینه‌ای صاف حقیقت مسئله را بازمی‌نمایاند، نشان می‌دهد که امتناع اعاده مشروط به پیش‌فرضی غیرواقعی است.

درنگ: امتناع اعاده معدوم، تنها در فرض محال باطل الذات معنا دارد.

تقلید فلاسفه از ابن‌سینا

فلاسفه‌ای چون ملاصدرا و حاجی سبزواری، در امتناع اعاده معدوم، از ابن‌سینا تقلید کرده‌اند. این تقلید، که گاه چونان سایه‌ای بر آفتاب حقیقت افتاده، مانع از بازنگری دقیق در تعریف اعاده شده است. درس‌گفتار این رویکرد را نقد کرده و بر ضرورت بررسی مستقل مسئله تأکید دارد.

درنگ: فلاسفه‌ای چون ملاصدرا و حاجی سبزواری در امتناع اعاده، از ابن‌سینا تقلید کرده‌اند.

نقد تعریف اعاده در فلسفه

تعریف فلاسفه از اعاده، که بازگشت شیء با تمام خصوصیات و عوارض آن است، غیرواقعی است. متکلمان چنین تعریفی را ارائه نکرده‌اند، و این تعریف، که چونان بنایی بدون بنیاد است، با واقعیت‌های کلامی سازگار نیست. درس‌گفتار این تعریف را به چالش کشیده و بر نادرستی آن تأکید می‌کند.

درنگ: تعریف فلاسفه از اعاده (بازگشت با تمام خصوصیات) غیرواقعی و ناسازگار با دیدگاه کلامی است.

بخش سوم: تحلیل دیدگاه متکلمان

رویکرد نقلی متکلمان

متکلمان، برخلاف فلاسفه که عقل را محور قرار می‌دهند، به نصوص دینی تکیه دارند. این رویکرد، که چونان رودی از منقولات سرچشمه می‌گیرد، بحث اعاده معدوم را در چارچوب معاد و با استناد به آیات و احادیث مطرح می‌کند. این تمایز روش‌شناختی، ریشه اختلافات کلامی و فلسفی را نشان می‌دهد.

درنگ: متکلمان، برخلاف فلاسفه، رویکردی نقلی دارند و به نصوص دینی تکیه می‌کنند.

نقد ناپختگی متکلمان

متکلمان، به دلیل فقدان دقت علمی و گاه عوام‌زدگی، فاقد انضباط منطقی فلاسفه‌اند. درس‌گفتار آن‌ها را به خواننده‌ای تشبیه می‌کند که بدون آگاهی از دستگاه‌های موسیقی می‌خواند، گویی صدایی دلنشین دارند اما فاقد ساختار و نظم‌اند. این نقد، بر ضرورت انضباط منطقی در کلام تأکید دارد.

درنگ: متکلمان به دلیل فقدان دقت علمی، گاه فاقد انضباط منطقی‌اند.

تنوع و تناقض در دیدگاه‌های کلامی

دیدگاه‌های متکلمان در باب اعاده معدوم متنوع و گاه متناقض است. برخی معدوم را باطل الذات می‌دانند، برخی آن را تفرق الاجزاء تعریف می‌کنند، و برخی اساساً امکان اعدام عالم را نفی می‌کنند. این تنوع، که چونان شاخه‌های پراکنده یک درخت است، پیچیدگی و ناپختگی کلام را نشان می‌دهد.

درنگ: دیدگاه‌های متکلمان در باب اعاده معدوم متنوع و گاه متناقض است.

نفی باطل الذات در مرگ

متکلمان مرگ را باطل الذات نمی‌دانند، بلکه آن را تفرق الاجزاء یا جدایی روح از بدن تعریف می‌کنند. این دیدگاه، که با واقعیت مادی مرگ سازگارتر است، نشان می‌دهد که ابن‌سینا در نقد متکلمان، تعریف آن‌ها را نادیده گرفته است. درس‌گفتار از این تعریف دفاع کرده و بر واقع‌بینی متکلمان تأکید دارد.

درنگ: متکلمان مرگ را تفرق الاجزاء می‌دانند، نه باطل الذات.

امکان اعاده در کلام

متکلمان اعاده معدوم را ممکن می‌دانند، اما نه به معنای باطل الذات، بلکه به معنای تجدید وجود پس از تفرق الاجزاء. این امکان، که ریشه در قدرت مطلق الهی دارد، با تعریف فلسفی اعاده متفاوت است و درس‌گفتار بر این تمایز تأکید می‌کند.

بخش چهارم: منابع کلامی و تحلیل مسائل

منابع کلامی

درس‌گفتار به منابع کلامی چون *تجدید الکشاف*، *شرح مواقف*، و *شرح مقاصد* ارجاع می‌دهد. این متون، که چونان ستون‌های استوار سنت کلامی‌اند، بحث اعاده معدوم را در چارچوب معاد بررسی می‌کنند و جایگاه ویژه‌ای در تحلیل‌های کلامی دارند.

درنگ: *تجدید الکشاف*، *شرح مواقف*، و *شرح مقاصد* منابع اصلی بحث اعاده در کلام‌اند.

محل بحث اعاده

در کلام، بحث اعاده معدوم در چارچوب معاد مطرح می‌شود، در حالی که در فلسفه، در امور عامه بررسی می‌گردد. این تفاوت، که چونان خطی میان دو قلمرو فکری کشیده شده، ریشه در مسائل معاد برای متکلمان و مباحث وجودشناختی برای فلاسفه دارد.

درنگ: اعاده معدوم در کلام در معاد و در فلسفه در امور عامه بررسی می‌شود.

ارجاع به *تجدید الکشاف*

درس‌گفتار به صفحات ۳۱۶ و ۳۱۷ *تجدید الکشاف* ارجاع می‌دهد که مسائل صحة العدم و کیفیت عدم را بررسی می‌کند. این ارجاع، که چونان مشعلی راه را روشن می‌کند، اهمیت این متن را در تحلیل کلامی نشان می‌دهد.

صحة العدم و تقدم آن

صحة العدم علی العالم، مقدم بر بحث اعاده معدوم است. ابتدا باید بررسی شود که آیا عالم می‌تواند معدوم شود یا خیر، و سپس به امکان اعاده پرداخته شود. این تقدم، که چونان پایه‌ای برای بنای بحث است، بر اولویت وجودشناختی عدم تأکید دارد.

درنگ: صحة العدم علی العالم مقدم بر بحث اعاده معدوم است.

بخش پنجم: تحلیل امکان و فیض الهی

دیدگاه خواجه نصیرالدین طوسی

خواجه نصیرالدین طوسی عالم را به دلیل امکان، جایز العدم می‌داند. او معتقد است که چون عالم ممکن است، می‌تواند فاقد وجود باشد، مشروط به نبود علت آن. این دیدگاه، که در چارچوب فلسفی-کلامی او شکل گرفته، بر امکان عدم به دلیل وابستگی به علت تأکید دارد.

درنگ: خواجه نصیر عالم را به دلیل امکان، جایز العدم می‌داند.

نقد علامه حلی

علامه حلی، با وجود جایگاه والا در میان علمای شیعه، به دلیل فقدان دقت ریاضی در برابر خواجه نصیر نقد می‌شود. خواجه، با ذهنی ریاضی و فلسفی، مسائل را با انضباط بیشتری تبیین می‌کند، در حالی که عبارات علامه گاه فاقد این دقت است.

درنگ: علامه حلی در برابر خواجه نصیر به دلیل فقدان دقت ریاضی نقد می‌شود.

امکان و جواز العدم

امکان عالم، مستلزم جواز العدم است. اگر عالم ممکن باشد، در غیاب علت، می‌تواند معدوم شود. این دیدگاه، که ریشه در تعریف امکان در فلسفه اسلامی دارد، بر وابستگی وجود عالم به علت آن تأکید می‌کند.

نقد انقطاع فیض

جواز العدم علی العالم، معادل انقطاع فیض الهی است که محال است، زیرا فیض حق دائمی و غیرقابل انقطاع است. حتی اگر فیض از عالم ناسوت منقطع شود، به عوالم دیگر مانند آخرت یا مجردات منتقل می‌شود، و این انقطاع مطلق نیست.

درنگ: انقطاع فیض الهی محال است، و فیض از ناسوت به عوالم دیگر منتقل می‌شود.

تمامیت فیض

انقطاع تمامیت فیض نیز محال است، زیرا عالم ناسوت برای تحقق کامل فیض الهی ضروری است. اگر عالم ناسوت معدوم شود، تمامیت فیض در مخاطره قرار می‌گیرد، که با دائمی بودن فیض الهی ناسازگار است.

درنگ: انقطاع تمامیت فیض محال است، زیرا عالم ناسوت برای تحقق فیض ضروری است.

بخش ششم: ظهورات الهی و نفی زوال

نقد محی‌الدین عربی

محی‌الدین عربی معتقد است که دولت دنیا روزی تمام می‌شود و به آخرت منتقل می‌شود. درس‌گفتار این دیدگاه را رد کرده و تأکید می‌کند که دولت الهی، از جمله در دنیا، همیشه باقی است. دنیا، چونان صحنه‌ای از تجلیات الهی، هرگز زوال نمی‌یابد.

درنگ: دولت دنیا همیشه باقی است و زوال نمی‌یابد.

استناد به امیرالمؤمنین

درس‌گفتار به قول امیرالمؤمنین علیه‌السلام استناد می‌کند که خداوند به قدر ریگ‌ها عالم و آدم آفریده است. این قول، که چونان گوهری درخشان در میان نصوص دینی می‌درخشد، بر کثرت و ابدیت خلقت الهی تأکید دارد.

درنگ: خداوند به قدر ریگ‌ها عالم و آدم آفریده، که بر کثرت خلقت تأکید دارد.

نفی ماهیت و امکان

درس‌گفتار ماهیت و امکان را به دلیل ظهورمحور بودن عالم رد می‌کند. عالم، مجموعه ظهورات اسماء و صفات الهی است، و مفاهیم ماهیت و امکان در این نظام جایگاهی ندارند. این دیدگاه، که عالم را چونان آیینه‌ای از تجلیات الهی می‌بیند، هرگونه زوال یا امکان عدم را نفی می‌کند.

درنگ: ماهیت و امکان در نظام ظهورات الهی جایگاهی ندارند.

ظهورات اسماء و صفات

عالم، ظهور اسماء و صفات الهی است. دنیا، قیامت، بهشت، و تمامی موجودات، جلوه‌هایی از این اسماء‌اند. این دیدگاه، که چونان انفجار نوری از حق‌تعالی است، زوال هر ذره‌ای از عالم را محال می‌داند، زیرا مظهر اسماء الهی زوال‌پذیر نیست.

درنگ: عالم، ظهور اسماء و صفات الهی است و زوال‌پذیر نیست.

بقای به بقاء الله

عالم، باقی به بقاء الله است، نه به ابقاء الله. وجود عالم به ذات خداوند وابسته است، و خداوند نمی‌تواند خود را معدوم کند، پس عالم نیز معدوم نمی‌شود. این دیدگاه، که عالم را چونان سایه‌ای از وجود حق می‌بیند، هرگونه صحة العدم را نفی می‌کند.

درنگ: عالم، باقی به بقاء الله است و معدوم نمی‌شود.

نفی خلق از عدم

خلق از عدم، به معنای ظهور از علم الهی است، نه از عدمستان. درس‌گفتار هرگونه تصور عدم مطلق یا عدمستان را رد کرده و عالم را ظهورات علمی و عینی الهی می‌داند. این دیدگاه، که چونان مشعلی تاریکی‌های تصورات نادرست را روشن می‌کند، بر وابستگی عالم به علم الهی تأکید دارد.

درنگ: خلق از عدم، ظهور از علم الهی است، نه از عدمستان.

تشبیه عالم به سایه

عالم، چونان سایه اسماء و صفات الهی است که پیوسته همراه آن‌ها حرکت می‌کند. همان‌گونه که سایه از جسم جدا نمی‌شود، عالم نیز از حق‌تعالی جدا نمی‌گردد و زوال نمی‌یابد. این تشبیه، که چونان پلی میان حق و خلق است، پیوستگی عالم با خدا را نشان می‌دهد.

درنگ: عالم، سایه اسماء و صفات الهی است و زوال نمی‌یابد.

تفسیر آیه کریمه

درس‌گفتار به آیه شریفه درنگ: آیه «عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ» بر بقای وجود پس از مرگ تأکید دارد.

نفی اعدام صورت

صورت وجودی، حتی پس از مرگ، معدوم نمی‌شود، بلکه در ظرف خود باقی است. درس‌گفتار تأکید می‌کند که صورت دیروز در ظرف دیروز محفوظ است و امروز، صورتی دیگر در ظرف خود ظهور می‌یابد. این دیدگاه، که چونان کتابی گشوده حقایق وجودی را نشان می‌دهد، هرگونه اعدام صورت را نفی می‌کند.

مرگ به‌عنوان اضمحلال

مرگ، اضمحلال و جدایی روح از بدن است، نه اعدام وجود. درس‌گفتار مرگ را به قطع جریان برق تشبیه می‌کند، که در آن رابطه قطع می‌شود، اما ماده و صورت باقی می‌مانند. این تشبیه، که چونان آینه‌ای حقیقت مرگ را بازمی‌نمایاند، بر تفرق مادی به جای اعدام تأکید دارد.

درنگ: مرگ، جدایی روح از بدن است، نه اعدام وجود.

جمع‌بندی نهایی

این کتاب، با تکیه بر درس‌گفتار شماره ۱۲۱ استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، به تبیین انتقادی مسئله اعاده معدوم در فلسفه و کلام اسلامی پرداخته است. با نفی وجود معدوم باطل الذات، بحث اعاده سالبه به انتفاع موضوع دانسته شده و دیدگاه ابن‌سینا به دلیل فرض غیرواقعی نقد شده است. متکلمان، با تعریف معدوم به تفرق الاجزاء، از اتهام باطل الذات مبرا شده‌اند، اما به دلیل ناپختگی علمی نقد شده‌اند. عالم، چونان ظهورات اسماء و صفات الهی، زوال‌ناپذیر است و مفاهیم امکان، ماهیت، و عدم مطلق در این نظام جایگاهی ندارند. مرگ، به‌عنوان جدایی روح از بدن، سیر وجودی در مراتب مختلف است، نه اعدام.

با نظارت صادق خادمی