در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 123

متن درس






اعاده معدوم و تمایز فلسفه و کلام

اعاده معدوم و تمایز فلسفه و کلام

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره (جلسه ۱۲۳)

دیباچه

مسئله اعادة المعدوم، چونان گوهری درخشان در سپهر فلسفه و کلام اسلامی، پیوسته محور تأملات عمیق فلاسفه و متکلمان بوده است. درس‌گفتار شماره ۱۲۳ استاد فرزانه قدس‌سره، با کاوشی دقیق در این مسئله، به نقد دیدگاه ابن‌سینا و فلاسفه مشائی در برابر رویکرد متکلمان می‌پردازد و با استناد به منابع معتبر کلامی و نصوص قرآنی، تمایز میان معدوم فلسفی و کلامی را روشن می‌سازد. این نگاشته، تمامی جزئیات را با شرح و بسط کامل به تصویر می‌کشد. ارجاع به متون کلامی چون شرح مواقف و شرح مقاصد، و استناد به داستان ابراهیم علیه‌السلام و آیات قرآن کریم، عمق و استحکام تحلیل را نمایان می‌کند.

بخش نخست: مبانی اعادة المعدوم در فلسفه و کلام

امتناع اعادة المعدوم در فلسفه

استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که ابن‌سینا و فلاسفه مشائی، اعادة المعدوم را ممتنع می‌دانند، زیرا معدوم باطل الذات موضوع ندارد. معدوم فلسفی، فاقد وجود ذاتی است و از این‌رو، اعاده آن غیرممکن است. این دیدگاه، چونان بنایی استوار بر اصل اصالت وجود، هرگونه تحقق مجدد معدوم را منتفی می‌داند.

درنگ: اعادة المعدوم در فلسفه مشائی، چونان تلاش برای بازسازی سایه‌ای محو، به دلیل فقدان موضوع باطل الذات، ممتنع است.

رد باطل الذات

درس‌گفتار تأکید می‌کند که باطل الذات وجود ندارد، زیرا موجود ذاتاً معدوم نمی‌شود. این دیدگاه، اعاده را بی‌معنا می‌سازد، چرا که موضوعی برای اعاده وجود ندارد. استاد فرزانه قدس‌سره این نکته را چونان شمشیری می‌دانند که اوهام معدوم مطلق را می‌برد و حقیقت وجود را آشکار می‌سازد.

دیدگاه متکلمان درباره معدوم

متکلمان، برخلاف فلاسفه، معدوم را نه باطل الذات، بلکه تفرق الاجزاء می‌دانند. مرگ و تجزیه مادی، معنای معدوم نزد متکلمان است که با معاد جسمانی سازگار است. این تعریف، چونان جویباری زلال، دیدگاه کلامی را از فلسفی متمایز می‌سازد.

نقد ناپختگی متکلمان

برخی متکلمان، به دلیل عدم وضوح در تعریف معدوم، مورد نقد قرار گرفته‌اند. استاد فرزانه قدس‌سره این ناپختگی را نتیجه فقدان دقت اصطلاح‌شناختی می‌دانند که تحلیل‌های کلامی را تضعیف کرده است. این نقد، چونان آینه‌ای است که کاستی‌های معرفت‌شناختی را بازتاب می‌دهد.

جمع‌بندی بخش نخست

این بخش، با بررسی مبانی اعادة المعدوم، نشان داد که فلسفه مشائی به دلیل رد باطل الذات، اعاده را ممتنع می‌داند، در حالی که متکلمان با تعریف معدوم به تفرق الاجزاء، آن را ممکن می‌شمارند. این تمایز، ریشه در تفاوت‌های بنیادین فلسفه و کلام دارد.

بخش دوم: منابع کلامی و معاد جسمانی

منابع اصلی کلام

استاد فرزانه قدس‌سره، شرح تجرید، شرح مواقف، و شرح مقاصد را به‌عنوان منابع اصلی کلام معرفی می‌کنند. شرح تجرید، اثری شیعی، و شرح مواقف و شرح مقاصد، متونی سنی، از جایگاه ویژه‌ای در سنت کلامی برخوردارند. این متون، چونان ستون‌هایی استوار، بنیاد تحلیل‌های کلامی را تشکیل می‌دهند.

تقدم شرح مواقف بر شرح مقاصد

درس‌گفتار، شرح مواقف را مقدم بر شرح مقاصد می‌داند، که نشان‌دهنده اهمیت تاریخی و علمی آن است. این تقدم، چونان نشانه‌ای است که راهنمای پژوهشگران در مطالعه متون کلامی است.

محل بحث اعادة المعدوم

متکلمان، بحث اعاده را در چارچوب معاد مطرح می‌کنند، در حالی که فلاسفه آن را در امور عامه بررسی می‌کنند. این تمایز، چونان خطی است که مرز میان الهیات خاص کلام و مابعدالطبیعه عام فلسفه را ترسیم می‌کند.

ارجاع به شرح مواقف

درس‌گفتار به جلد هفتم، صفحه ۲۸۹ شرح مواقف ارجاع می‌دهد که اعادة المعدوم را در معاد جسمانی بررسی می‌کند. این ارجاع، چونان مشعلی است که پیوند عمیق اعاده و معاد را در کلام روشن می‌سازد.

درنگ: شرح مواقف، چونان گنجینه‌ای گرانبها، اعادة المعدوم را در بستر معاد جسمانی تبیین می‌کند و جایگاه کلام را استوار می‌سازد.

معاد جسمانی و اعاده

معاد جسمانی، به اعادة المعدوم وابسته است، مشروط بر آنکه اجسام معدوم شوند. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که قائلان به اعدام الاجسام نمی‌توانند معاد جسمانی را بپذیرند، زیرا اعدام، معاد را منتفی می‌کند. این شرط، چونان کلیدی است که قفل تناقض میان اعدام و معاد را می‌گشاید.

دیدگاه اعدام الاجسام

قائلان به اعدام الاجسام، معاد جسمانی را رد می‌کنند، زیرا اعدام، بقای ماده را ناممکن می‌سازد. این دیدگاه، چونان سدی است که راه معاد را مسدود می‌کند و با نصوص دینی ناسازگار است.

امکان یا امتناع اعاده

قائلان به معاد، اعاده را ممکن و غیرقائلان آن را ممتنع می‌دانند. استاد فرزانه قدس‌سره این تقسیم‌بندی را نشان‌دهنده وابستگی اعاده به اعتقاد به معاد می‌دانند، که در کلام ریشه دارد.

جمع‌بندی بخش دوم

این بخش، با بررسی منابع کلامی و پیوند اعادة المعدوم با معاد جسمانی، نشان داد که متکلمان با تمرکز بر تفرق الاجزاء، اعاده را ممکن می‌دانند. ارجاع به شرح مواقف، جایگاه این بحث را در سنت کلامی برجسته می‌کند.

بخش سوم: تفرق الاجزاء و استنادات قرآنی

تفرق الاجزاء در کلام

متکلمان، معدوم را به تفرق الاجزاء تعریف می‌کنند، نه باطل الذات. این تعریف، مرگ را به تجزیه مادی پیوند می‌دهد و با معاد جسمانی سازگار است. استاد فرزانه قدس‌سره این دیدگاه را واقع‌بینانه‌تر از تعریف فلسفی می‌دانند.

استناد به داستان ابراهیم علیه‌السلام

درس‌گفتار به داستان احیای پرندگان توسط ابراهیم علیه‌السلام استناد می‌کند، که الگویی برای امکان اعاده است. این داستان، چونان نوری است که حقیقت معاد را در کلام روشن می‌سازد.

آیه قرآنی و تفسیر فنا

استاد فرزانه قدس‌سره به آیه درنگ: آیه كُلٌّ عَلَيْهَا فَانٍ، چونان آیینه‌ای صاف، فنا را به تفرق الاجزاء تفسیر می‌کند و امکان اعاده را در کلام تأیید می‌نماید.

رد باطل الذات در قرآن کریم

قرآن کریم، فنا را باطل الذات نمی‌داند، بلکه به مرگ و تجزیه مادی اشاره دارد. استاد فرزانه قدس‌سره این تفسیر را مبنای سازگاری کلام با نصوص دینی می‌دانند، که برتری دیدگاه کلامی را نشان می‌دهد.

امکان اعاده در کلام

اعادة المعدوم، به معنای تفرق الاجزاء، در کلام ممکن است، زیرا قدرت الهی قادر به بازسازی اجزاء است. این امکان، چونان پلی است که مرگ را به معاد پیوند می‌دهد.

جمع‌بندی بخش سوم

این بخش، با تأکید بر تفرق الاجزاء و استناد به داستان ابراهیم علیه‌السلام و آیات قرآن کریم، نشان داد که دیدگاه کلامی، با تعریف معدوم به تجزیه مادی، با معاد جسمانی و نصوص دینی سازگار است. این دیدگاه، برتری واقع‌بینی کلام را در برابر انتزاع فلسفی نشان می‌دهد.

بخش چهارم: نقد دیدگاه فلسفی و دفاع از کلام

امتناع اعاده نزد ابن‌سینا

ابن‌سینا، اعادة المعدوم را ممتنع می‌داند، زیرا معدوم را انتقال از دار به دار می‌بیند و روح را مجرد می‌داند. استاد فرزانه قدس‌سره این دیدگاه را به دلیل فرض باطل الذات نقد می‌کنند، زیرا موجود معدوم نمی‌شود.

تمایز فلسفه و کلام

درس‌گفتار، اعادة المعدوم فلسفی را از کلامی متمایز می‌کند. فلسفه بر باطل الذات و کلام بر تفرق الاجزاء تمرکز دارد. این تمایز، چونان خطی است که مرز میان دو پارادایم فکری را ترسیم می‌کند.

نقد فلسفه ابن‌سینا

استاد فرزانه قدس‌سره دیدگاه ابن‌سینا را به دلیل فرض غیرواقعی باطل الذات نقد می‌کنند. موجود، ذاتاً معدوم نمی‌شود، لذا بحث اعاده بی‌معناست. این نقد، چونان مشعلی است که تاریکی انتزاع فلسفی را روشن می‌سازد.

درنگ: نقد ابن‌سینا، چونان شمشیری است که اوهام باطل الذات را می‌برد و حقیقت پایداری وجود را آشکار می‌کند.

تقلید از ابن‌سینا

ملاصدرا و دیگر فلاسفه، به تقلید از ابن‌سینا، اعاده را ممتنع دانسته‌اند. استاد فرزانه قدس‌سره این تقلید را مورد نقد قرار داده و بر ضرورت بازنگری در تعریف معدوم تأکید دارند.

تأیید معاد جسمانی

فلاسفه، از جمله ابن‌سینا و ملاصدرا، معاد جسمانی را قبول دارند. این اجماع، چونان پلی است که فلسفه و کلام را در ایمان به معاد پیوند می‌دهد.

دفاع از متکلمان

استاد فرزانه قدس‌سره دیدگاه متکلمان را، که معدوم را تفرق الاجزاء می‌دانند، درست و با تجربه مرگ و معاد سازگار می‌دانند. این دفاع، برتری واقع‌بینی کلام را نشان می‌دهد.

جمع‌بندی بخش چهارم

این بخش، با نقد دیدگاه فلسفی ابن‌سینا و دفاع از رویکرد کلامی، نشان داد که تعریف معدوم به تفرق الاجزاء، با معاد و نصوص دینی سازگار است. نقد تقلید از ابن‌سینا، بر ضرورت بازنگری در فلسفه تأکید دارد.

بخش پنجم: دیدگاه معتزله و نقد آن

دیدگاه معتزله

معتزله، معدوم را شیء می‌دانند و معتقدند که ذات مخصوصه آن باقی می‌ماند، لذا اعاده ممکن است. این دیدگاه، چونان تلاشی است برای توجیه اعاده در چارچوب کلامی.

نقد معتزله

استاد فرزانه قدس‌سره مفهوم بقای ذات مخصوصه را رد می‌کنند، زیرا معدوم باطل الذات نیست، بلکه تفرق الاجزاء است. این نقد، ناپختگی مفهوم ذات مخصوصه را نشان می‌دهد.

ینتفی بالکلیة

برخی متکلمان، معدوم را «ینتفی بالکلیة» می‌دانند، که استاد فرزانه قدس‌سره آن را نقد می‌کنند، زیرا با قدرت الهی و معاد ناسازگار است. این مفهوم، چونان سایه‌ای است که حقیقت وجود را تیره می‌سازد.

قدرت الهی

متکلمان به قدرت الهی در اعاده استناد می‌کنند. استاد فرزانه قدس‌سره این استناد را تأیید می‌کنند، زیرا قدرت خدا امکان بازسازی اجزاء را تضمین می‌کند.

درنگ: قدرت الهی، چونان جریانی بی‌انتها، امکان اعادة تفرق الاجزاء را تضمین می‌کند و دیدگاه کلامی را استوار می‌سازد.

نقد اعدام کلی

اعدام کلی، به معنای معدوم شدن کامل موجود، غیرواقعی است، زیرا موجود ذاتاً معدوم نمی‌شود. این دیدگاه، چونان اوهامی است که با حقیقت وجود ناسازگار است.

جمع‌بندی بخش پنجم

این بخش، با بررسی دیدگاه معتزله و نقد مفهوم ذات مخصوصه و اعدام کلی، نشان داد که تفرق الاجزاء، تعریف درست معدوم در کلام است. استناد به قدرت الهی، امکان اعاده را تقویت می‌کند.

بخش ششم: ماده، روح، و تجلیات الهی

ماده مستعد و روح

استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که با وجود ماده مستعد، روح بازمی‌گردد. ماده، شرط تحقق روح در معاد است. این دیدگاه، چونان بذری است که در خاک خلقت شکوفا می‌شود.

جهان به‌مثابه رحم

عالم، رحم بالقوه برای موجودات است. این تشبیه، چونان آینه‌ای است که ظرفیت خلقت در بازآفرینی موجودات را بازتاب می‌دهد.

تجلیات الهی

تجلیات الهی به علمی و عینی تقسیم می‌شوند. تجلی علمی، از علم به خارج، و تجلی عینی، از خارج به خارج است. این تقسیم‌بندی، چونان نقشه‌ای است که مسیر ظهورات الهی را ترسیم می‌کند.

درنگ: تجلیات الهی، چونان جویبارهایی جاوید، از علم به خارج و از خارج به خارج جاری‌اند و پیوستگی فیض را تضمین می‌کنند.

امتناع تکرار تجلی

تکرار تجلی ممتنع است، زیرا خدا مظهر را رها نمی‌کند. استاد فرزانه قدس‌سره این دیدگاه را مبنای رد اعاده می‌دانند، زیرا فیض الهی پیوسته است.

رد رفع تجلی

رفع تجلی محال است، زیرا فیض الهی دائم است. این دیدگاه، چونان ستونی است که پایداری وجود را در برابر اوهام اعدام استوار می‌سازد.

نقد استدلال عرفانی

استدلال حاجی سبزواری در منظومه، مبنی بر «لا تکرار فی التجلی»، بی‌ربط به بحث اعاده است. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که امتناع تکرار تجلی، ربطی به اعاده معدوم ندارد، زیرا تجلی رها نمی‌شود.

جمع‌بندی بخش ششم

این بخش، با بررسی نقش ماده و روح، و تحلیل تجلیات الهی، نشان داد که پیوستگی فیض الهی، اعدام و اعاده را منتفی می‌سازد. نقد استدلال عرفانی، بر ضرورت انسجام در تحلیل فلسفی تأکید دارد.

بخش هفتم: نقد اعاده و وجوب ظهورات

نقد اعاده

اعاده، به دلیل فقدان معدوم باطل الذات، لغو است. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که بدون موضوع، بحث اعاده بی‌معناست. این نقد، چونان بادبانی است که کشتی فلسفه را به سوی حقیقت هدایت می‌کند.

نیاز به مبتدا

اعاده نیازمند موضوع (معدوم) است، که باطل الذات نیست. استاد فرزانه قدس‌سره این نکته را منطقی می‌دانند، زیرا بدون مبتدا، قضاوت ممکن نیست.

وجوب ظهورات

ظهورات اسماء الهی واجب‌اند، زیرا جلوه‌های واجب الوجودند. این دیدگاه، چونان نوری است که پایداری وجود را در برابر اوهام اعدام روشن می‌سازد.

درنگ: ظهورات الهی، چونان خورشیدهایی جاوید، واجب و پیوسته‌اند و اعدام و اعاده را منتفی می‌سازند.

تأیید تفرق الاجزاء

تفرق الاجزاء در کلام، درست و با معاد سازگار است. استاد فرزانه قدس‌سره این دیدگاه را تأیید می‌کنند، زیرا با نصوص دینی و تجربه مرگ همخوان است.

نقد تمایز جواهر و اعراض

تمایز میان جواهر و اعراض در اعاده، ناپخته است، زیرا حکم الامثال واحد است. این نقد، بر ضرورت انسجام منطقی در کلام تأکید دارد.

امتناع اعراض

برخی متکلمان، اعراض کلی را قابل اعاده و اعراض جزئی را غیرقابل اعاده می‌دانند. استاد فرزانه قدس‌سره این تقسیم‌بندی را ناپخته می‌دانند، زیرا وجود ذاتاً پایدار است.

جمع‌بندی بخش هفتم

این بخش، با نقد اعاده و تأکید بر وجوب ظهورات الهی، نشان داد که فقدان باطل الذات، بحث اعاده را لغو می‌سازد. تأیید تفرق الاجزاء، برتری کلام را در این مسئله نشان می‌دهد.

بخش هشتم: جمع‌بندی نهایی

جمع‌بندی نهایی

این نگاشته، با کاوش در مسئله اعادة المعدوم، نشان داد که فلسفه مشائی به دلیل فرض غیرواقعی باطل الذات، اعاده را ممتنع می‌داند، در حالی که متکلمان با تعریف معدوم به تفرق الاجزاء، آن را ممکن و با معاد جسمانی سازگار می‌شمارند. استناد به داستان ابراهیم علیه‌السلام و آیه كُلٌّ عَلَيْهَا فَانٍ، دیدگاه کلامی را تقویت می‌کند. نقد استدلال عرفانی حاجی سبزواری و تأکید بر پیوستگی فیض الهی، عمق فلسفی درس را نشان می‌دهد. تمایز میان معدوم فلسفی و کلامی، و رد اعدام کلی، چارچوب منسجمی برای تحلیل این مسئله ارائه می‌دهد. این اثر، پژوهشگران را به تأمل در تعریف معدوم و پیوند آن با معاد دعوت می‌کند.

با نظارت صادق خادمی