متن درس
انکشاف حقیقت: بازخوانی معرفتشناسی صدرایی
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۱۴۱)
دیباچه
علم، چونان نوری است که حقیقت اشیاء را در آیینه نفس منعکس میسازد، اما آیا این نور از واسطههای مفهومی گذر میکند یا بیواسطه به حقیقت واصل میشود؟ درسگفتار شماره ۱۴۱، استخراجشده از نوار شماره ۱۴۱، با کاوشی ژرف در آرای ملاصدرا، به این پرسش بنیادین در معرفتشناسی اسلامی میپردازد. استاد فرزانه قدسسره، با نقدی دقیق بر تبیین صدرایی از وجود ذهنی و علم بهعنوان صورت حاصله، دیدگاهی حضوری و بیواسطه را پیشنهاد میکنند که علم را انکشاف حقیقت اشیاء میداند. این درسگفتار، با بررسی مقولات، مفاهیم، و ماهیتها در ظرف ذهن، و رد واسطهمندی علم از طریق مفاهیم، افقی نوین در فلسفه اسلامی میگشاید.
بخش نخست: مقولات و مفاهیم در فلسفه صدرایی
مقولات در ظرف ذهن
استاد، درسگفتار را با بررسی دیدگاه ملاصدرا آغاز میکنند که مقولات (مانند جوهر و عرض) در ظرف ذهن، مقولات نیستند، بلکه مفاهیم مقولاتاند. مقولات تنها در خارج بهصورت حقیقی وجود دارند، و در ذهن، بهصورت مفاهیم ظاهر میشوند. این دیدگاه، مانند تفکیکی است که میان حقیقت وجودی و سایه مفهومی آن در ذهن کشیده میشود. ملاصدرا با این تبیین، تلاش میکند تا وجود ذهنی را بهعنوان واقعیتی مفهومی، متمایز از وجود خارجی، توضیح دهد.
حصول ماهیتها در ذهن
ملاصدرا تأکید میکند که در ذهن، اشیاء خارجی (افراد) موجود نیستند، بلکه ماهیتهای اشیاء در ذهن حاصل میشوند. این ماهیتها، مانند تصاویری هستند که از اشیاء خارجی در آیینه ذهن نقش میبندند، اما خود اشیاء نیستند. این تبیین، ریشه در فلسفه مشایی دارد، اما ملاصدرا آن را با اصل اصالت وجود بازسازی میکند، چنانکه ذهن را قوهای میداند که ماهیتهای مجرد را دریافت میکند.
تساوی ماهیت و مفهوم
درسگفتار، از دو دیدگاه ملاصدرا (حصول ماهیتها و مفاهیم در ذهن) نتیجه میگیرد که ماهیت در ظرف ذهن، همان مفهوم است و ماهیتها اعتباریاند. این تساوی، مانند کلیدی است که قفل تفاوت میان ماهیت و مفهوم را میگشاید و ماهیت را به واقعیتی اعتباری در ذهن تقلیل میدهد. استاد، با این نتیجهگیری، بر اصل اصالت وجود صدرایی تأکید میورزند.
بخش دوم: علم بهعنوان صورت حاصله
تعریف صدرایی علم
ملاصدرا علم را صورت حاصله از شیء تعریف میکند، نه خود شیء. این صورت حاصله، مانند سایهای است که از حقیقت شیء در ذهن نقش میبندد و معادل مفهوم یا ماهیت شیء است. این تعریف، علم را به واقعیتی حصولی وابسته میسازد که از طریق مفاهیم با خارج ارتباط مییابد.
پاسخ به اشکال جمع جوهر و عرض
ملاصدرا، در پاسخ به اشکال جمع جوهر و عرض در ذهن، علم را مقوله کیف میداند، اما ماهیت جوهر را در ذهن بهصورت مفهوم (نه مقوله) تبیین میکند. این پاسخ، مانند پلی است که تناقض ظاهری میان جوهر و عرض را در ظرف ذهن برطرف میسازد، زیرا مفهوم جوهر، برخلاف جوهر خارجی، فاقد آثار مقوله جوهر (مانند لا فی موضوع) است.
مفهوم بهعنوان واسطه
ملاصدرا رابطه ذهن با خارج را از طریق مفاهیم میداند. این مفاهیم، مانند پنجرههایی هستند که ذهن از طریق آنها به حقیقت خارجی مینگرد. این دیدگاه، علم را به واقعیتی حصولی و واسطهمند تبدیل میکند که از طریق صورتهای ذهنی با خارج ارتباط مییابد.
بخش سوم: تبیین حاجی سبزواری و نقد آن
خلاصهسازی آرای صدرایی
حاجی سبزواری، در منظومه (صفحه ۳۳ امور عامه)، دیدگاه ملاصدرا را خلاصه کرده و نقل میکند که طبیعتهای کلی عقلی، از حیث کلیت و معقولیت، تحت هیچ مقولهای نیستند، اما از حیث وجود ذهنی، تحت مقوله کیف قرار میگیرند. این تبیین، مانند نقشهای است که آرای صدرایی را بهصورت فشرده ترسیم میکند، اما گرایش عرفانی حاجی، او را به نقد برخی جنبههای این دیدگاه سوق میدهد.
آثار مقولات در خارج و ذهن
ملاصدرا معتقد است که آثار مقولات (مانند آثار جوهر یا کم) در خارج به وجود عینی وابسته است، اما در ذهن، این آثار وجود ندارند، زیرا مفاهیم در ذهن فاقد آثار مقولات خارجیاند. این تمایز، مانند خطی است که میان حقیقت عینی و سایه مفهومی در ذهن کشیده میشود.
مفهوم جوهر بهعنوان کیف
در ذهن، مفهوم جوهر (مانند انسان) تحت مقوله کیف قرار میگیرد، نه جوهر، زیرا فاقد آثار مقوله جوهر است. این تبیین، مانند بازسازی بنایی است که جوهر را در ظرف ذهن به واقعیتی مفهومی و کیفی تبدیل میکند.
نقد حاجی سبزواری به کیف بودن علم
حاجی سبزواری، برخلاف ملاصدرا، معتقد است که علم کیف نیست و تلاش میکند این دیدگاه را رد کند. این نقد، مانند نوری است که از زاویه عرفانی به تبیین صدرایی میتابد و علم را به ظهور و نور نفس تبدیل میکند.
بخش چهارم: نقد معرفتشناسی حصولی
ابهام در تعریف مفهوم
استاد، با طرح پرسشی بنیادین، ابهام در تعریف مفهوم در ذهن را به چالش میکشند: مفهوم چیست؟ آیا جوهر است، عرض است، یا فاقد ماهیت است؟ این مفهوم، بهعنوان «ما فهم من الشیء»، مانند سایهای است که حقیقت آن در تبیین صدرایی روشن نمیشود. درسگفتار، این ابهام را نشانهای از محدودیتهای معرفتشناسی حصولی میداند.
رد واسطهمندی علم
درسگفتار، دیدگاه ملاصدرا مبنی بر واسطهمندی علم از طریق مفاهیم را رد میکند و معتقد است که علم، رابطهای بیواسطه با خارج دارد. این دیدگاه، مانند گسستن زنجیرهای واسطههای مفهومی است که علم را به واقعیتی حضوری و بیواسطه تبدیل میکند.
تشبیه نادرست ذهن به آینه
استاد، تشبیه ذهن به آینه را که مفاهیم را منعکس میکند، نادرست میدانند. ذهن، برخلاف آینه که منفعل است، قوهای فعال است که حقیقت اشیاء را بیواسطه درک میکند. این نقد، مانند بازسازی بنای معرفتشناسی است که ذهن را از قیود انفعال رها میسازد.
بخش پنجم: علم بهعنوان انکشاف بیواسطه
علم بهعنوان روایت حقیقت
درسگفتار، علم را انکشاف (رویت) حقیقت شیء میداند، نه صورت حاصله یا مفهوم. علم، مانند جریانی است که نفس را بیواسطه به حقیقت اشیاء متصل میسازد. این تعریف، به معرفتشناسی حضوری صدرایی نزدیک است که علم را حضور حقیقت شیء نزد نفس میداند.
علم بهعنوان رابطه نفسی
علم، رابطهای نفسی و بیواسطه با خارج است، مشابه تجربه سرما و گرما که بدون واسطه درک میشوند. این رابطه، مانند لمس مستقیم حقیقت است که نفس را به واقعیت خارجی پیوند میدهد.
تمایز دیدن بیواسطه و با واسطه
استاد، میان دیدن بیواسطه (مانند دیدن لامپ) و دیدن با واسطه (مانند دیدن در آینه) تمایز قائل میشوند و علم را به دیدن بیواسطه تشبیه میکنند. این تمایز، مانند خطی است که علم حضوری را از علم حصولی جدا میسازد.
وصول به حقیقت اشیاء
درسگفتار تأکید میکند که در علم، به خود اشیاء وصول مییابیم، نه به مفاهیم یا شبههای آنها. این وصول، مانند سفری است که نفس را به سرمنزل حقیقت اشیاء میرساند.
بخش ششم: عمومیت علم حضوری
علم در دیوانه و کودک
استاد، استدلال میکنند که حتی دیوانه و کودک ششماهه نیز علم دارند، مانند واکنش به نور یا گرما. این علم، مانند جوشش چشمهای است که در همه موجودات عالم، حتی بدون تحلیل عقلی، جاری است.
نقد خیال بهعنوان علم
درسگفتار، خیال (مانند تصور عنقا) را علم واقعی نمیداند، زیرا فاقد ارتباط با خارج است. علم، مانند پلی است که نفس را به حقیقت خارجی متصل میسازد، در حالی که خیال، سایهای بیریشه در ذهن است.
جمعبندی
درسگفتار شماره ۱۴۱، چونان گوهری درخشان در گنجینه فلسفه اسلامی، به بازخوانی آرای ملاصدرا در باب وجود ذهنی و ماهیت علم میپردازد. استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، با نقد تبیین صدرایی از علم بهعنوان صورت حاصله و واسطهمندی مفاهیم، علم را به انکشاف بیواسطه حقیقت اشیاء تعریف میکنند. این دیدگاه، با تأکید بر رابطه نفسی و بیواسطه با خارج، از محدودیتهای معرفتشناسی حصولی رها شده و به معرفتشناسی حضوری صدرایی نزدیک میشود. درسگفتار، با رد تشبیه ذهن به آینه و تأکید بر عمومیت علم حضوری، پژوهشگران را به تأمل در پیچیدگیهای معرفتشناسی اسلامی دعوت میکند.
با نظارت صادق خادمی