متن درس
بازتعریف اتحاد عاقل و معقول در فلسفه اسلامی: نقد ماهیت و تبیین علم بهمثابه تعینات نفسانی
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه، آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۱۵۸)
مقدمه
درسگفتار شماره ۱۵۸، استخراجشده از نوار شماره ۱۵۸ به تاریخ ۸ آذر ۱۳۷۸، در چارچوب مباحث خارج فلسفه، به یکی از مسائل بنیادین فلسفه اسلامی، یعنی اتحاد عاقل و معقول، میپردازد. این گفتار، با رویکردی تحلیلی و انتقادی، نظریه سنتی علم بهمثابه صورت حاصله و ماهیتانگاری را مورد نقد قرار داده و دیدگاهی نوین ارائه میکند که علم را تعینات وجودی نفس، فارغ از صورت و ماهیت، میداند. این دیدگاه، با نفی مفاهیمی چون تقشیر، تجرید، و ماهیت، علم را بهعنوان ظهورات نفسانی بازتعریف کرده و از پیچیدگیهای نظامهای پیشین، بهویژه نظام ابنسینا و حتی بخشهایی از حکمت متعالیه ملاصدرا، رهایی میجوید. ارجاعات به اسفار اربعه ملاصدرا، نقد استدلالهای مبتنی بر ماهیت، و بهرهگیری از تمثیلات فلسفی و فقهی، عمق و غنای این تحلیل را نشان میدهد.
بخش اول: بازتعریف اتحاد عاقل و معقول
فقدان صورت در علم
استاد فرزانه، علم را حقیقتی بیصورت معرفی میکنند که فارغ از انطباع یا بازنمایی معلوم خارجی است. علم، بهسان آیینهای است که جهان را در خود بازمیتاباند، بیآنکه معلوم در آن حضور یابد. این دیدگاه، با نفی صورت در علم، اتحاد عاقل و معقول را در ظرف وجود نفسانی تحلیل میکند، نه در قالب ماهیت یا صورت ذهنی.
تقسیم علم و معلوم
علم و معلوم به دو قسم بالذات و بالعرض تقسیم میشوند. با حذف ماهیت از این تحلیل، وجود علم و معلوم بالذات متحد دیده میشود. معلوم، نه شیء خارجی، بلکه تعینات وجودی نفس است که با علم یکی است. این وحدت، بهسان اتحاد خورشید و پرتوهایش است که هر دو از یک حقیقت سرچشمه میگیرند.
معلوم بهمثابه تعینات نفس
معلوم، نه چیزی است که از خارج به ذهن وارد شود، بلکه ظهورات وجودی نفس است. استاد فرزانه تأکید میکنند که معلوم، جلوهای از تعینات نفسانی است، نه شیء مستقل خارجی. این دیدگاه، علم را بهسان جریانی سیال میداند که در ظرف نفس جاری است و حقیقت خارج را بیواسطه آشکار میسازد.
اتحاد وجود و تعینات
وجود نفس با تعینات خود، یعنی علم و معلوم، متحد است، مانند اتحاد هر فاعلی با فعلش. این اتحاد، بهسان وحدت نقاش و نقش است که در آن، اثر از خالق خود جداییناپذیر است. استاد فرزانه، علم را فعل نفس و معلوم را ظهور همان فعل میدانند.
نفی ماهیت در علم
علم، فاقد ماهیت است و صرفاً تعینات وجودی نفس است. این دیدگاه، علم را از قید تصورات ماهیتی رها ساخته و آن را حقیقتی بسیط میداند که نیازی به قالبهای ماهوی ندارد. علم، بهسان نسیمی است که بدون شکل و صورت، حقیقت هستی را در خود حمل میکند.
بخش دوم: نقد نظام ابنسینا در باب علم
مشکلات ماهیتانگاری ابنسینا
ابنسینا برای عالم، معلوم بالذات، و معلوم بالعرض ماهیت قائل شد که این امر به پیچیدگیهای متعددی انجامید. استاد فرزانه، این رویکرد را به دلیل افزودن ماهیتهای متعدد و ایجاد شش مفهوم متمایز (عالم، معلوم بالذات، معلوم بالعرض، و وجود و ماهیت هر یک) نقد میکنند. این پیچیدگی، بهسان تارهای درهمتنیدهای است که حقیقت علم را در خود پنهان میسازد.
اشکال حرارت و پاسخ آن
یکی از اشکالات مطرحشده این است که اگر اتحاد عاقل و معقول را بپذیریم، تصور حرارت باید ذهن را گرم کند، حال آنکه چنین نیست. استاد فرزانه پاسخ میدهند که حرارت در خارج به وجود خارجیاش گرم است، اما در ذهن، علم به حرارت است، نه خود حرارت. این تمایز، بهسان تفاوت میان آفتاب و نور آن است که نور، گرمی آفتاب را در خود ندارد.
دیدگاه ملاصدرا درباره ماهیت آتش
به گفته ملاصدرا، ماهیت آتش حرارت ندارد؛ حرارت لازمه وجود خارجی آتش است. استاد فرزانه این دیدگاه را تأیید کرده و آن را مبنایی برای نفی آثار مادی در علم ذهنی قرار میدهند. این تحلیل، علم را از قید ماده و ماهیت آزاد میسازد.
تقسیم لوازم در منطق
لوازم در منطق به سه دسته تقسیم میشوند: لازمه وجود خارجی (مانند حرارت برای آتش)، لازمه وجود ذهنی (مانند کلیت)، و لازمه ماهیت (مانند زوجیت برای اربعه). این تقسیمبندی، تمایز میان آثار وجودی و ماهیتی را روشن میسازد و مبنایی برای تحلیل اتحاد عاقل و معقول فراهم میکند.
کلیت بهعنوان لازمه وجود ذهنی
کلیت، لازمه وجود ذهنی ماهیت است، نه وجود خارجی آن. استاد فرزانه تأکید میکنند که کلیت، محصول ذهن است و در خارج وجود ندارد. این دیدگاه، کلیت را بهسان سایهای میداند که تنها در آینه ذهن شکل میگیرد.
زوجیت بهعنوان لازمه ماهیت
زوجیت، لازمه ماهیت اربعه است، نه وجود خارجی یا ذهنی آن. این اصل، زوجیت را ذاتی ماهیت اربعه میداند، مستقل از ظرف وجود. استاد فرزانه، این ویژگی را بهسان جوهری میدانند که در ذات عدد چهار متجلی است.
نقد لزوم گرمی ذهن
تصور حرارت نیازی به گرمی ذهن ندارد، زیرا حرارت در خارج گرم است، نه در ذهن. این پاسخ، تفاوت آثار وجود خارجی و وجود نفسانی را روشن میکند. علم به حرارت، بهسان نوری است که حقیقت آتش را نشان میدهد، بیآنکه گرمای آن را منتقل کند.
بخش سوم: تمایز تحلیل حاضر با حکمت متعالیه
تفاوت با دیدگاه ملاصدرا
استاد فرزانه، با حذف ماهیت از تحلیل اتحاد عاقل و معقول، دیدگاهی متمایز از ملاصدرا ارائه میکنند. در حالی که ملاصدرا علم را خلق نفس میداند، اما همچنان به ماهیت وابسته است، این دیدگاه علم را کاملاً به وجود نفسانی نسبت میدهد. این تمایز، بهسان جدایی دو رود است که یکی به سوی ماهیت و دیگری به سوی وجود جاری است.
نفی ماهیت اربعه
اربعه، ماهیت ندارد و صرفاً تعین اعتباری عددی است که وجودش ذهنی است. استاد فرزانه، عدد را اعتباری میدانند که در خارج، تنها معدود (مانند چهار گردو) وجود دارد. این دیدگاه، عدد را بهسان سایهای میداند که تنها در ذهن شکل میگیرد.
عدد و معدود
در خارج، معدود وجود دارد، نه عدد. عدد، اعتباری ذهنی است که عروضش در ذهن و اتصافش در خارج است. استاد فرزانه، این تمایز را به تشبیه امکان در فلسفه اسلامی میسنجند، جایی که امکان نیز عروض ذهنی و اتصاف خارجی دارد.
تشبیه عدد به امکان
عدد، مانند امکان، عروضش در ذهن و اتصافش در خارج است. این تشبیه، ماهیت اعتباری عدد را روشن میسازد و آن را از وجود خارجی مستقل میکند. استاد فرزانه، عدد را بهسان جریانی میدانند که در ظرف ذهن شکل میگیرد و در خارج، به معدود متصل میشود.
بخش چهارم: پاسخ به اشکالات و تمثیلات
علم به حرارت و عدم گرمی ذهن
علم به حرارت، وجود نفسانی است، نه وجود خارجی حرارت. از اینرو، ذهن با تصور حرارت گرم نمیشود. این اصل، علم را بهسان آیینهای میداند که حقیقت خارج را نشان میدهد، بیآنکه آثار مادی آن را در خود جای دهد.
وجود علمی و خارجی
هر وجود علمی، وجود خارجی نفس است، گرچه از معلوم خارجی حکایت میکند. استاد فرزانه، علم را حقیقتی نفسانی میدانند که با وجود نفس متحد است و از خارج حکایت میکند، بیآنکه معلوم در ذهن حضور یابد.
تمثیل ترشی و شیرینی
تصور ترشی یا شیرینی، دهان را آب نمیاندازد، مگر به دلیل قرب نفسانی و تداعی. استاد فرزانه، این تأثیرات را به عوامل روانی نسبت میدهند که از قرب و تداعی سرچشمه میگیرند، نه از حضور واقعی معلوم در ذهن.
چشمه کوثر در فقه
استاد فرزانه، آب دهان را به چشمه کوثر در فقه تشبیه میکنند که نجاست را پاک میکند. این تمثیل، به نقش آب دهان در احکام فقهی اشاره دارد و تأثیرات نفسانی را با احکام شرعی پیوند میزند.
تأثیر محبت بر نفس
محبت، مانند ترشی، با قرب نفسانی تأثیرات روانی ایجاد میکند. این اصل، به نقش عواطف در ادراکات بشری اشاره دارد و نشان میدهد که قرب نفسانی، حالات روانی را برمیانگیزد.
بخش پنجم: نقد مفاهیم سنتی و شفافیت علم
شفافیت تعریف علم
علم، بهعنوان تعینات نفس، تعریفی شفاف و فارغ از پیچیدگیهای سنتی ارائه میدهد. استاد فرزانه، این تعریف را بهسان چراغی میدانند که تاریکیهای مفاهیم سنتی را روشن میسازد و علم را از قید ماهیت و صورت رها میکند.
نقد اشکال ممتنعات و ممکنات در اسفار
استاد فرزانه به جلد سوم اسفار اربعه، صفحات ۲۸۱-۲۸۲، ارجاع میدهند، جایی که ملاصدرا به اشکال تفاوت میان ماهیت ممتنع و ممکن در ذهن پاسخ میدهد. این پاسخ، بر تمایز میان اعتبار ماهیت فینفسه (مطلقه) و ماهیت موجوده (مشروطه) استوار است.
تفاوت اعتبار ماهیت
اعتبار ماهیت فینفسه (مطلقه) با ماهیت موجوده (مشروطه) متفاوت است. استاد فرزانه، این تمایز را به تفاوت قضایای منطقی مطلقه و مشروطه تشبیه میکنند، مانند «أنا متنفس فی أحد من الأزمنه» (مهمله) و «أنا متنفس فی ذلک الزمان» (مشروطه).
نفی ماهیت فینفسه
ماهیت فینفسه وجود ندارد؛ هر ماهیت با وجود موجود میشود. استاد فرزانه، این اصل را مبنای نفی استقلال ماهیت قرار داده و اعتبار را وجودی ذهنی میدانند.
اعتبار و وجود
اعتبار ماهیت، خود وجود است؛ لذا ماهیت فینفسه به ماهیت موجوده بازمیگردد. این دیدگاه، ماهیت را تابع وجود دانسته و استقلال آن را نفی میکند.
استحالة انتقال ماهیت
ماهیت ذهنی به خارج و ماهیت خارجی به ذهن منتقل نمیشود. استاد فرزانه، این اصل را مبنای تمایز وجود ذهنی و خارجی قرار داده و ماهیت را از این انتقال مستثنی میدانند.
نفی اتحاد ماهیتی
اتحاد عاقل و معقول در ظرف وجود است، نه ماهیت. این دیدگاه، اتحاد را به وجود نفسانی محدود کرده و ماهیت را از تحلیل حذف میکند.
بخش ششم: نفی تقشیر و تراشکاری در علم
نقد تقشیر در علم
علم، تقشیر معلوم نیست؛ چیزی از خارج تراشیده و به ذهن آورده نمیشود. استاد فرزانه، این دیدگاه سنتی را که علم را تراشیدن معلوم خارجی میداند، رد کرده و علم را خلق نفسانی میدانند.
عدم حصولی بودن علم
علم، حصولی نیست؛ همه علوم تعینات نفسانیاند. این اصل، علم را ذاتاً حضوری و مستقل از حصول خارجی میداند، بهسان جریانی که در ظرف نفس جاری است.
نفی تراشکاری در علم
علم نیازی به تراشیدن یا تجرید معلوم ندارد؛ تعینات نفس است. استاد فرزانه، مفاهیم سنتی تقشیر و تجرید را خرافات دانسته و علم را خلق نفسانی معرفی میکنند.
خلاقیت نفس در علم
ملاصدرا علم را خلق نفس میداند، اما همچنان به ماهیت وابسته است. استاد فرزانه، این وابستگی را نقد کرده و علم را وجودی نفسانی بدون ماهیت میدانند.
علم و وجود علمی
علم به خارج، از طریق وجود علمی است، نه ماهیت. این اصل، علم را وجودی نفسانی با کارکرد حکایتی از خارج میداند، بهسان آیینهای که حقیقت را بدون تحریف بازمیتاباند.
بخش هفتم: اشکال زوجیت و پاسخ به آن
اشکال زوجیت اربعه
اگر زوجیت لازمه ماهیت اربعه است، چرا ذهن با تصور اربعه زوج نمیشود؟ این اشکال، به لزوم همراهی لازم و ملزوم در ذهن اشاره دارد و از استاد فرزانه پاسخ میطلبد.
پاسخ به اشکال زوجیت
اتحاد در ظرف وجود است، نه ماهیت. ذهن با علم به زوجیت، زوج نمیشود، زیرا اتحاد وجودی است، نه ماهیتی. استاد فرزانه، این پاسخ را بهسان کلیدی میدانند که قفل اشکالات سنتی را میگشاید.
نفی اتحاد ماهیتی
اتحاد عاقل و معقول، اتحاد وجودی است، نه ماهیتی. این اصل، ماهیت را از تحلیل اتحاد حذف کرده و وجود نفسانی را محور قرار میدهد.
بخش هشتم: نقد ابنسینا و ملاصدرا
نقد ابنسینا در اتحاد
ابنسینا اتحاد عاقل و معقول را در علم حصولی نپذیرفت، اما در علم حضوری قبول داشت. استاد فرزانه، این محدودیت را به خلط میان ماهیت و وجود نسبت داده و اتحاد را صرفاً وجودی میدانند.
مشکل ابنسینا
ابنسینا اتحاد را به اشتباه ماهیتی تحلیل کرد و وجود نفسانی را نادیده گرفت. این خلط، بهسان غباری است که حقیقت علم را در نظام او پنهان ساخته است.
نقد صدرا به علم حصولی
ملاصدرا علم حصولی را به صورت تعریف کرد، که استاد فرزانه آن را نادرست میدانند. علم، حتی در مراتب حصولی، تعینات نفسانی است، نه صورت.
نفی صورت در علم الهی
علم الهی نیز فاقد صورت است. استاد فرزانه، صور مرتسمه در علم حق را نادرست دانسته و علم الهی را حقیقتی بسیط و بیصورت معرفی میکنند.
نقد خرافات در علم
مفاهیمی چون تقشیر، تراشکاری، و ماهیت در باب علم، خرافاتاند. استاد فرزانه، این مفاهیم را بهسان پردههایی میدانند که حقیقت علم را پنهان کردهاند.
بخش نهم: تعریف نهایی علم و جمعبندی
تعریف نهایی علم
علم، تعینات وجودی و ظهوری نفس است، بدون نیاز به تراشکاری یا ماهیت. این تعریف، علم را بهسان جریانی سیال میداند که در ظرف نفس جاری است و حقیقت خارج را بیواسطه آشکار میسازد.
جمعبندی
این درسگفتار، با رویکردی نوین، به بازتعریف اتحاد عاقل و معقول در فلسفه اسلامی پرداخته و علم را بهعنوان تعینات وجودی نفس، فارغ از صورت و ماهیت، معرفی میکند. نقد مفاهیم سنتی مانند تقشیر، تجرید، و ماهیت، همراه با نفی استقلال ماهیت و تأکید بر وجود نفسانی، این تحلیل را از نظامهای ابنسینا و حتی ملاصدرا متمایز میسازد. اشکالات مطرحشده، مانند گرمی ذهن در تصور حرارت یا زوجیت در تصور اربعه، با تبیین اتحاد وجودی و نفی اتحاد ماهیتی پاسخ داده شدهاند. تمثیلات فقهی و فلسفی، مانند چشمه کوثر و تشبیه علم به آیینه، عمق و جذابیت این تحلیل را افزودهاند. این دیدگاه، با ارائه تعریفی شفاف و ساده از علم، پژوهشگران را به بازنگری در مبانی فلسفه علم اسلامی دعوت میکند.
جمعبندی نهایی
درسگفتار شماره ۱۵۸، گامی بنیادین در بازتعریف علم و اتحاد عاقل و معقول در فلسفه اسلامی برمیدارد. با نفی مفاهیم سنتی مانند ماهیت، صورت، تقشیر، و تجرید، علم بهعنوان تعینات وجودی نفس بازتعریف شده و از پیچیدگیهای نظامهای پیشین رهایی یافته است. این دیدگاه، با تأکید بر وحدت وجودی علم و معلوم، و نفی هرگونه واسطه مادی یا ماهیتی، افقهای نوینی در فلسفه ذهن گشوده است. ارجاعات به اسفار اربعه و نقد استدلالهای ملاصدرا و ابنسینا، همراه با تمثیلات فاخر، مانند چشمه کوثر و آیینه نفس، عمق و غنای این تحلیل را نشان میدهد. علم، بهسان نوری است که بدون نیاز به قالبهای مادی یا ماهیتی، حقیقت هستی را در برابر دیدگان قرار میدهد و نفس انسانی را به سوی ادراک بیکران هدایت میکند.