متن درس
کتاب معرفتشناسی در حکمت متعالیه
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۱۶۵)
دیباچه
معرفتشناسی در حکمت متعالیه، چونان دریایی ژرف و بیکران، عرصهای است که در آن، ذهن و وجود، علم و واقع، در رقص عاشقانهای به هم میآمیزند. این کتاب، با تکیه بر درسگفتار شماره ۱۶۵ استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، به تاریخ سوم بهمن ۱۳۷۸، به کاوش در چیستی علم، مراتب آن، و جایگاه مفاهیم در ذهن و خارج میپردازد. حکمت متعالیه، چونان مشعلی فروزان، راه را بر تحلیل دقیق معقولات اولی و ثانیه، وجود ذهنی، و نفسالامر روشن میسازد و با نقد رویکردهای فلسفی غرب، مانند ایدهآلیسم و ماتریالیسم، به بازسازی نظاممند معرفتشناسی دعوت میکند. در این مسیر، از استعارات و تمثیلات ادبی بهره گرفته شده تا مفاهیم انتزاعی، چون نسیمی روحبخش، در جان خواننده نشیند.
بخش نخست: چیستی علم و مراتب آن
مقدمهای بر چهار جهت اصلی علم
علم، در حکمت متعالیه، چونان آینهای است که وجود را در خود بازمیتاباند و در چهار جهت اصلی بررسی میشود: وجود ذهنی، مراتب علم (دانی و عالی)، انطباق با واقع (نفسالامر)، و تمایز مفاهیم ذهنی و خارجی (معقولات). این تقسیمبندی، چونان نقشهای جامع، گستره معرفتشناسی فلسفی را ترسیم میکند و به پژوهشگر امکان میدهد تا زوایای گوناگون علم را با دقت کاوش کند. هر یک از این جهات، چون شاخهای از درخت معرفت، به جنبهای خاص از علم اشاره دارد و در پیوند با یکدیگر، ساختاری نظاممند را شکل میدهند.
| درنگ: علم در حکمت متعالیه، از چهار منظر وجود ذهنی، مراتب دانی و عالی، انطباق با واقع (نفسالامر)، و معقولات بررسی میشود که هر یک، بُعدی از ماهیت معرفت را روشن میسازد. |
وجود ذهنی: مرتبه نازل علم
وجود ذهنی، چونان سایهای از وجود خارجی، مرتبه نازل علم را تشکیل میدهد. این مرتبه، به تعینات نفس وابسته است و از نظریه سنتی صورتهای ذهنی، که علم را به حصول صورت در ذهن فرومیکاهد، فاصله میگیرد. حکمت متعالیه، با رد انفعال و انتقال خارجی، وجود ذهنی را بهعنوان تعین نفس بازتعریف میکند. این بازتعریف، چونان کلیدی است که قفلهای معرفتشناسی سنتی را میگشاید و نقش محوری نفس را در ادراک برجسته میسازد. وجود ذهنی، گرچه پذیرفته شده، اما از منظر حکمت متعالیه، صورتی مستقل ندارد و به تعینات نفس وابسته است.
| درنگ: وجود ذهنی، بهعنوان مرتبه نازل علم، به تعینات نفس وابسته است و نظریه سنتی صورتهای ذهنی را نفی میکند، درحالیکه نقش نفس در ادراک را برجسته میسازد. |
مراتب علم: دانی و عالی
علم، چونان نردبانی است که مراتب وجود را درمینوردد. مرتبه دانی آن، وجود ذهنی است که به ادراکات انسانی محدود میشود، درحالیکه مرتبه عالی، شامل عقل، علم فعال، و علم الهی است. علم الهی، چونان قلهای دستنیافتنی، فراتر از وجود ذهنی قرار دارد و نمیتوان آن را با مفاهیم ذهنی تبیین کرد. این تمایز، چونان خطی روشن میان ادراک بشری و الهی، به گستردگی مفهوم علم در حکمت متعالیه اشاره دارد. حاجی سبزواری، در تبیین علم عالی، به اتحاد عاقل و معقول اشاره کرده است که این اتحاد، چونان پلی است میان ذهن و حقیقت متعالی.
| درنگ: علم دارای دو مرتبه دانی (وجود ذهنی) و عالی (عقل، علم فعال، و علم الهی) است که هر یک، بُعدی از معرفت را در بر میگیرد. |
جمعبندی بخش نخست
بخش نخست، به تبیین چیستی علم و مراتب آن پرداخت. علم، در حکمت متعالیه، از منظر وجود ذهنی و مراتب دانی و عالی بررسی میشود. وجود ذهنی، بهعنوان مرتبه نازل، به تعینات نفس وابسته است و نظریه سنتی صورتها را نفی میکند. مرتبه عالی علم، شامل عقل و علم الهی، فراتر از محدودیتهای وجود ذهنی است و با اتحاد عاقل و معقول تبیین میشود. این بخش، چونان شالودهای محکم، پایههای معرفتشناسی حکمت متعالیه را استوار میسازد و راه را برای کاوش در انطباق علم با واقع و معقولات هموار میکند.
بخش دوم: انطباق علم با واقع و نفسالامر
نفسالامر: معیار صدق و کذب
انطباق علم با واقع، چونان میزان دقیقی است که علم را از جهل جدا میسازد. این انطباق، در بحث نفسالامر بررسی میشود که معیار نهایی صدق و کذب در معرفتشناسی فلسفی است. نفسالامر، چونان آیینهای بیغبار، حقیقت را آنگونه که هست بازمینمایاند. تمایز میان علم و جهل، به انطباق یا عدم انطباق با واقع وابسته است. این اصل، چونان ستونی استوار، معرفتشناسی حکمت متعالیه را از رویکردهای ناقص فلسفه غرب متمایز میسازد.
| درنگ: نفسالامر، معیار نهایی انطباق علم با واقع است و تمایز میان علم و جهل را مشخص میسازد. |
نقد فلسفه غرب: ایدهآلیسم و ماتریالیسم
فلسفه غرب، در تحلیل علم، گرفتار دوگانهای گمراهکننده شده است: ایدهآلیسم، علم را به ذهن فرومیکاهد و خارج را نفی میکند، و ماتریالیسم، ذهن را به حاشیه رانده و علم را صرفاً خارجی میداند. این دو رویکرد، چونان دو بال شکسته، از پرواز به سوی حقیقت بازماندهاند. حکمت متعالیه، با تحلیل دقیق معقولات و نفسالامر، این خلطها را رفع کرده و رویکردی متعادل ارائه میدهد که ذهن و خارج را در پیوندی هماهنگ میبیند.
| درنگ: ایدهآلیسم و ماتریالیسم، به دلیل خلط عروض و اتصاف، در تحلیل معقولات دچار خطا شدهاند، درحالیکه حکمت متعالیه با رویکردی متعادل، این کاستیها را رفع میکند. |
جمعبندی بخش دوم
بخش دوم، به بررسی انطباق علم با واقع و نقش نفسالامر در معرفتشناسی پرداخت. نفسالامر، بهعنوان معیار صدق، علم را از جهل متمایز میسازد. نقد فلسفه غرب نشان داد که ایدهآلیسم و ماتریالیسم، به دلیل ناتوانی در تحلیل صحیح معقولات، از حقیقت دور افتادهاند. حکمت متعالیه، با ارائه رویکردی جامع، این کاستیها را جبران کرده و معرفتشناسی را بر پایهای استوار بنا مینهد.
بخش سوم: معقولات و تمایز ذهن و خارج
تقسیمبندی معقولات
معقولات، چونان گنجینهای از مفاهیم، به چهار دسته تقسیم میشوند: معقول خارجی، معقول ذهنی، معقول اولی، و معقول ثانیه (فلسفی و منطقی). این تقسیمبندی، چونان نقشهای دقیق، جایگاه مفاهیم را در ذهن و خارج مشخص میسازد. معقول خارجی، مانند «الجدار أسود»، دارای عروض و اتصاف در خارج است و معقول بالعرض نامیده میشود. معقول ذهنی، مانند «الکلی عرض»، عروض و اتصافش در ذهن است و معقول ثانیه منطقی را تشکیل میدهد. معقول ثانیه فلسفی، مانند «زید أب»، عروض ذهنی و اتصاف خارجی دارد.
| درنگ: معقولات به چهار دسته خارجی، ذهنی، اولی، و ثانیه (فلسفی و منطقی) تقسیم میشوند که بر اساس عروض و اتصاف تعریف میگردند. |
عروض و اتصاف: معیار تمایز معقولات
عروض و اتصاف، چونان دو بال معرفت، معقولات را از یکدیگر متمایز میسازند. سه قسم عارض وجود دارد: عروض و اتصاف خارجی (مانند «الجدار أسود»)، عروض و اتصاف ذهنی (مانند «الکلی عرض»)، و عروض ذهنی با اتصاف خارجی (مانند «زید أب»). امکان عروض خارجی و اتصاف ذهنی منتفی است، زیرا اتصاف ذهنی مستلزم عروض ذهنی است. این ساختار، چونان چارچوبی منطقی، معقولات را نظاممند میکند.
| درنگ: معقولات بر اساس عروض و اتصاف به سه قسم تقسیم میشوند: عروض و اتصاف خارجی، عروض و اتصاف ذهنی، و عروض ذهنی با اتصاف خارجی. |
مثالهای معقولات
مثالها، چونان مشعلهایی فروزان، مفاهیم معقولات را روشن میسازند. در قضیه «الانسان کلی»، انسان معقول اولی و کلی معقول ثانیه منطقی است، زیرا عروض و اتصاف هر دو در ذهناند. در «زید أب»، زید معقول اولی است، اما عروض أب در ذهن و اتصاف آن در خارج است، که معقول ثانیه فلسفی را شکل میدهد. در «الانسان ممکن»، انسان معقول اولی و امکان معقول ثانیه فلسفی است، زیرا امکان در ذهن عارض میشود، اما اتصاف انسان به امکان در خارج است.
| درنگ: مثالهایی مانند «الانسان کلی» و «زید أب» جایگاه معقولات اولی و ثانیه را در ذهن و خارج روشن میسازند. |
مابهازاء و منشأ انتزاع
مفاهیمی مانند امکان، چونان نسیمی که از دشت حقیقت برمیخیزد، مابهازاء خارجی ندارند، اما منشأ انتزاع آنها در خارج است. در مثال فقهی «جوریه مغنیه»، تغنی مابهازاء خارجی ندارد، اما وصف تغنی در خارج منشأ انتزاع دارد. در مقابل، در معامله «جوریه مع لباس»، لباس مابهازاء خارجی دارد و از تغنی متمایز است. این تمایز، چونان خطی روشن، مفاهیم انضمامی و انتزاعی را از هم جدا میسازد.
| درنگ: مفاهیم ثانیه فلسفی، مانند امکان و تغنی، مابهازاء خارجی ندارند، اما منشأ انتزاع آنها در خارج است. |
جمعبندی بخش سوم
بخش سوم، به کاوش در معقولات و تمایز ذهن و خارج پرداخت. معقولات، بر اساس عروض و اتصاف، به سه قسم خارجی، ذهنی، و عروض ذهنی با اتصاف خارجی تقسیم میشوند. مثالها، جایگاه مفاهیم را در ذهن و خارج روشن میسازند و تمایز میان مابهازاء و منشأ انتزاع، پیچیدگیهای معرفتشناختی را آشکار میکند. حکمت متعالیه، با تحلیل دقیق معقولات، از خلطهای فلسفه غرب دوری جسته و رویکردی متعادل ارائه میدهد.
نتیجهگیری کلی
این کتاب، با تکیه بر درسگفتار شماره ۱۶۵ استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، معرفتشناسی حکمت متعالیه را در قالبی علمی و فاخر ارائه داد. علم، در چهار جهت وجود ذهنی، مراتب دانی و عالی، نفسالامر، و معقولات بررسی شد. وجود ذهنی، به تعینات نفس وابسته است و نظریه سنتی صورتها را نفی میکند. مرتبه عالی علم، شامل عقل و علم الهی، فراتر از وجود ذهنی است. نفسالامر، معیار انطباق علم با واقع است و معقولات، بر اساس عروض و اتصاف، به سه قسم تقسیم میشوند. حکمت متعالیه، با تحلیل دقیق این مفاهیم، رویکردی متعادل در برابر کاستیهای فلسفه غرب ارائه میدهد. این نوشتار، چونان گوهری درخشان، منبعی جامع برای پژوهشگران فلسفه اسلامی فراهم آورده است.
| با نظارت صادق خادمی |