متن درس
نفسالامر و نقد دیدگاههای فلسفی در حکمت اسلامی
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۱۷۰)
دیباچه
فلسفه اسلامی، چونان گوهری درخشان در ساحت معرفت بشری، با کاوش در مفاهیم بنیادین هستی، راه را برای فهم حقیقت هموار میسازد. در این میان، مفهوم نفسالامر، به مثابه معیاری برای سنجش صدق و کذب قضایا، جایگاهی محوری در شناختشناسی اسلامی دارد. درسگفتار شماره ۱۷۰ استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، ارائهشده در تاریخ یازدهم بهمنماه ۱۳۷۸، به بررسی مفهوم نفسالامر و نقد دیدگاههای مرحوم حاجی سبزواری در منظومه اختصاص یافته است.
بخش نخست: مفهوم نفسالامر و جایگاه آن در فلسفه اسلامی
تعریف نفسالامر
نفسالامر، به مثابه واقع مطلق، فراتر از قیود ذهن و خارج، معیاری است که صدق و کذب قضایا را تعیین میکند. این مفهوم، چونان آیینهای که حقیقت را بیهیچ تحریفی بازمیتاباند، اعم از ظرف ذهن و خارج است و به هیچ عالمی خاص، مانند عالم ماده یا مجردات، مقید نیست.
درنگ: نفسالامر، به مثابه واقع مطلق، اعم از ذهن و خارج است و ملاک صدق و کذب قضایا را در هر ظرف وجودی فراهم میآورد.
نفسالامر و وصول به واقع
نفسالامر، راهی است به سوی وصول به حقیقت اشیا، که از طریق آن، صدق یا کذب یک قضیه آشکار میگردد. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که این وصول، باید در دسترس باشد، مانند محاسبات ریاضی که با جمع و تفریق، صحت یا خطای یک گزاره را میتوان آزمود. برای نمونه، اگر گفته شود «دو به علاوه دو برابر چهار است»، این قضیه با محاسبهای ساده در عالم ماده قابل امتحان است. به همین سان، نفسالامر باید معیاری عملی و در دسترس ارائه دهد تا بتوان صدق یا کذب قضایا را در ظرف وجودی آنها سنجید.
اطلاق نفسالامر
نفسالامر، به دلیل اطلاق خود، به هیچ عالم خاصی، اعم از ذهن، خارج، عالم ماده یا عالم مجردات، محدود نمیشود. استاد فرزانه قدسسره با تمثیلی زیبا، نفسالامر را به چشمهای زلال تشبیه میکنند که از هر ظرف وجودی، اعم از ماده یا مجرد، سیراب میشود. این اطلاق، نفسالامر را به معیاری عام و فراگیر بدل میسازد که برای همه، اعم از مؤمن و کافر، قابل درک و آزمون است.
درنگ: نفسالامر، مقید به هیچ عالم خاصی نیست و به مثابه معیاری عام، در هر ظرف وجودی، ملاک صدق و کذب را فراهم میآورد.
شاهد قرآنی: خلق و امر
استاد فرزانه قدسسره، برای تبیین مفهوم نفسالامر، به آیهای از قرآن کریم استناد میجویند:
عَلَيْهِ لَهُ [مطلب حذف شد] : آگاه باشید که آفرینش و فرمان از آن اوست – سوره اعراف، آیه ۵۴)
این آیه، به تمایز میان خلق (عالم ماده) و امر (عالم مجردات) اشاره دارد. با این حال، استاد فرزانه تأکید میکنند که نفسالامر، اعم از هر دو عالم است و نمیتوان آن را به عالم امر یا عقل کلی مقید کرد.
جمعبندی بخش نخست
بخش نخست، با تعریف نفسالامر به مثابه واقع مطلق، بر اطلاق آن تأکید ورزید. نفسالامر، به عنوان معیاری عام برای سنجش صدق و کذب، نه به ذهن محدود است و نه به خارج، و نه به عالم ماده یا مجردات مقید میگردد. استناد به آیه قرآن کریم و تمثیل چشمه زلال، این مفهوم را به روشنی تبیین کرد. این بخش، بنیاد لازم را برای نقد دیدگاههای مرحوم حاجی سبزواری فراهم میآورد.
بخش دوم: نقد دیدگاه مرحوم حاجی سبزواری در منظومه
دستهبندی نادرست مباحث عدمی
مرحوم حاجی سبزواری در منظومه، نفسالامر، صدق و کذب، و معقول ثانی را در زمره مباحث عدمی قرار داده است. استاد فرزانه قدسسره این دستهبندی را مورد نقد قرار میدهند و استدلال میکنند که این مباحث، به دلیل وجود ذهنی، ذاتاً وجودیاند و نمیتوان آنها را در ردیف مباحث عدمی جای داد. برای نمونه، معقول ثانی، مانند مفهوم «شریک البارئ»، هرچند به حمل اولی معدوم است، به حمل شایع دارای وجود ذهنی است و از این رو، بحثی وجودی به شمار میآید.
درنگ: صدق و کذب و معقول ثانی، به دلیل وجود ذهنی، مباحثی وجودیاند و دستهبندی آنها در زمره مباحث عدمی نادرست است.
ترتیب نامناسب مباحث در منظومه
مرحوم حاجی ابتدا به وجود ذهنی پرداخته، سپس معقول ثانی و مباحث عدمی را مطرح کرده و در نهایت به صدق و کذب و نفسالامر رسیده است. استاد فرزانه قدسسره این ترتیب را ناسازگار با انسجام منطقی میدانند و پیشنهاد میکنند که وجود ذهنی، معقول ثانی، صدق و کذب، و نفسالامر به صورت پیوسته و پیش از مباحث عدمی بررسی شوند. این ترتیب پیشنهادی، چونان ساختمانی استوار، انسجام موضوعی را حفظ میکند و از پراکندگی مفاهیم جلوگیری مینماید.
اشکالات ساختاری و محتوایی منظومه
منظومه، علاوه بر مشکلات عبارتی، از کاستیهای ساختاری و محتوایی نیز رنج میبرد. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که این کاستیها، از جمله دستهبندی نادرست و ترتیب نامناسب مباحث، به تضعیف انسجام علمی متن انجامیده است. این نقد، چونان جراحی دقیقی است که زخمهای ساختاری منظومه را آشکار میسازد.
نقد عدمی دانستن صدق و کذب
مرحوم حاجی در حاشیه منظومه، صدق و کذب را دنباله مباحث عدمی دانسته، زیرا نسبت قضیه در خارج معدوم است. استاد فرزانه قدسسره این دیدگاه را رد میکنند و استدلال میورزند که نسبت، هرچند در ذهن است، اما اتصاف آن در خارج محقق میشود. برای نمونه، در قضیه «زید قائم است»، نسبت در ذهن است، اما اتصاف قیام زید در خارج تحقق مییابد. این تمایز، نشان میدهد که صدق و کذب، به دلیل وجود ذهنی و اتصاف خارجی، مباحثی وجودیاند، نه عدمی.
درنگ: نسبت قضیه، هرچند در ذهن است، اما اتصاف آن در خارج محقق میشود، از این رو صدق و کذب مباحثی وجودیاند، نه عدمی.
قضایای کاذب و نفسالامر
استاد فرزانه قدسسره با بررسی قضیه کاذب، مانند «زید قائم است» در حالی که زید مرده است، توضیح میدهند که این قضیه به حمل اولی فاقد نفسالامر است، زیرا در خارج تحقق ندارد. اما به حمل شایع، به دلیل وجود ذهنی، دارای نفسالامر است. این تمایز، چونان خطکشی دقیق، دو سطح وجودی قضایا (حاکی و محکی) را از یکدیگر جدا میسازد.
معقول ثانی و وجود ذهنی
معقول ثانی، مانند مفهوم «شریک البارئ»، هرچند به حمل اولی معدوم است، اما به حمل شایع، به دلیل وجود ذهنی، دارای نفسالامر است. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که حتی مفاهیم کاذب، از حیث وجود ذهنی، در ظرف نفسالامر جای میگیرند و از این رو، مبحثی وجودی به شمار میآیند.
جمعبندی بخش دوم
بخش دوم، با نقد دیدگاههای مرحوم حاجی سبزواری، نشان داد که دستهبندی صدق و کذب و معقول ثانی در مباحث عدمی، به دلیل وجود ذهنی این مفاهیم، نادرست است. ترتیب نامناسب مباحث و کاستیهای ساختاری منظومه نیز مورد انتقاد قرار گرفت. استاد فرزانه قدسسره با تبیین تمایز میان عروض ذهنی و اتصاف خارجی قضایا، بر وجودی بودن این مباحث تأکید ورزیدند و نشان دادند که نفسالامر، به عنوان معیاری عام، نمیتواند به مباحث عدمی تقلیل یابد.
بخش سوم: نقد تعریف عالم امر و عقل کلی به عنوان نفسالامر
دو قول در تعریف نفسالامر
مرحوم حاجی سبزواری در منظومه، دو قول برای تعریف نفسالامر ارائه کرده است: نخست، عالم امر، که عرفا آن را به کار میبرند، و دوم، عقل کلی، که در اصطلاح حکما رایج است. استاد فرزانه قدسسره هر دو تعریف را بیاساس میدانند و استدلال میکنند که نفسالامر، به دلیل اطلاق خود، نمیتواند به عالمی خاص، مانند عالم امر یا عقل کلی، مقید شود.
درنگ: تعریف نفسالامر به عنوان عالم امر یا عقل کلی بیاساس است، زیرا نفسالامر به هیچ عالم خاصی مقید نمیشود.
عالم امر و اقتباس قرآنی
عرفا اصطلاح عالم امر را از آیه قرآن کریم اقتباس کردهاند:
تَبَارَكَ الَّذِي بِيَدِهِ الْمُلْكُ وَهُوَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ * الَّذِي خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَيَاةَ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا ۚ وَهُوَ [مطلب حذف شد] : بزرگ است آن که فرمانروایی به دست اوست و او بر هر چیز تواناست * آن که مرگ و زندگی را آفرید تا شما را بیازماید که کدامتان نیکوکارترید، و اوست عزتمند آمرزگار – سوره ملک، آیات ۱-۲)
مرحوم حاجی این تعریف را به دلیل ریشه قرآنیاش مناسبتر میداند. اما استاد فرزانه قدسسره این اقتباس را نادرست میخوانند، زیرا عالم امر در قرآن کریم به عالم مجردات اشاره دارد، در حالی که نفسالامر اعم از ماده و مجرد است.
نقد ترجیح عالم امر
استاد فرزانه قدسسره با استدلالی دقیق، ترجیح عالم امر بر عقل کلی را رد میکنند. ایشان تأکید دارند که نفسالامر، به مثابه معیاری عام، نمیتواند به عالم مجردات یا عقل کلی محدود شود. این محدودیت، چونان قفسی است که حقیقت نفسالامر را در بند میکشد و از اطلاق آن میکاهد.
دسترسناپذیری عالم امر و عقل کلی
یکی از اشکالات بنیادین تعریف عالم امر یا عقل کلی به عنوان نفسالامر، دسترسناپذیری این عوالم برای انسان است. استاد فرزانه قدسسره استدلال میکنند که ملاک صدق و کذب باید در دسترس باشد، مانند محاسبات ریاضی که در عالم ماده قابل آزمون است. برای نمونه، اگر بخواهیم بدانیم «زید زنده است یا مرده»، باید به واقعیتی ملموس در عالم ماده رجوع کنیم، نه به عالم عقل کلی که از دسترس انسان خارج است.
درنگ: عالم امر و عقل کلی، به دلیل دسترسناپذیری، نمیتوانند ملاک صدق و کذب باشند، زیرا معیار نفسالامر باید در دسترس و قابل آزمون باشد.
تسلسل در ملاک صدق
استاد فرزانه قدسسره با طرح اشکالی منطقی، نشان میدهند که ارجاع صدق و کذب به عقل کلی به تسلسل میانجامد. اگر عقل کلی ملاک صدق باشد، ملاک صدق خود عقل کلی چیست؟ این پرسش، چونان نردبانی بیپایان، به تسلسل در معیارها منجر میشود. حتی در عالم حق تعالی، اگر صفات الهی ملاک صدق باشند، باز هم این تسلسل پابرجاست.
نقد عرفا
عرفا معتقدند که با نورانیت باطن میتوان به واقع رسید. استاد فرزانه قدسسره این روش را برای تعیین نفسالامر عمومی ناکافی میدانند، زیرا معرفتشناسی فلسفی نیازمند معیارهایی عام و قابل آزمون است، نه روشهای عرفانی که برای همگان در دسترس نیست.
جمعبندی بخش سوم
بخش سوم، با نقد تعریف عالم امر و عقل کلی به عنوان نفسالامر، نشان داد که این تعاریف، به دلیل مقید کردن نفسالامر به عوالم خاص و دسترسناپذیری آنها، نادرستاند. استناد به آیه قرآن کریم، اگرچه از نظر عرفا ارزشمند است، اما برای تعریف نفسالامر کافی نیست، زیرا نفسالامر اعم از ماده و مجرد است. اشکال تسلسل و تأکید بر ضرورت معیارهای در دسترس، بر کاستی دیدگاه مرحوم حاجی صحه گذاشت.
بخش چهارم: ضرورت روششناسی علمی در فلسفه
نقد دیدگاههای غیرعلمی
استاد فرزانه قدسسره با نگاهی نقادانه، درج دیدگاههای غیرعلمی، مانند ارجاع نفسالامر به عالم امر یا عقل کلی، را در کتب فلسفی نکوهش میکنند. این دیدگاهها، چونان غباری بر آیینه فلسفه، اعتبار علمی آن را مخدوش میسازند. فلسفه، به مثابه علمی دقیق، نیازمند معیارهایی قابل آزمون و در دسترس است که بتوان با آنها صدق و کذب قضایا را سنجید.
درنگ: فلسفه نیازمند معیارهای علمی و قابل آزمون برای سنجش صدق و کذب است، و ارجاع به عوالم غیرقابلدسترس، اعتبار آن را تضعیف میکند.
تمثیل شیری و شیرین
استاد فرزانه قدسسره با تمثیلی بدیع، فلسفه را به دانستن شیرینی شیره بدون چشیدن آن تشبیه میکنند. فلسفه، برخلاف تجربه حسی که به چشیدن شیره وابسته است، در پی دانستن چیستی و صدق و کذب اشیاست، بدون نیاز به وصول مستقیم به آنها. این تمثیل، چونان چراغی روشن، تمایز فلسفه از عرفان و تجربه حسی را آشکار میسازد.
نفسالامر و اعتقاد به قیامت
استاد فرزانه قدسسره با مثالی از اعتقاد به قیامت، بر ضرورت معیارهای در دسترس تأکید میورزند. تفاوت مؤمن و کافر در اعتقاد به قیامت در همین عالم است، نه در مشاهده مستقیم آن در آخرت. برای نمونه، اعتقاد به قیامت باید در عالم ماده و با معیارهای قابل آزمون شکل گیرد، نه با ارجاع به عالم غیرقابلدسترس مانند عقل کلی.
درنگ: اعتقاد به قیامت باید در همین عالم و با معیارهای در دسترس شکل گیرد، نه با ارجاع به عوالم غیرقابلدسترس.
نقد علم صوری
استاد فرزانه قدسسره علم صوری، مانند اعتقاد به قیامت بدون درک عمیق، را مفید اما ناکافی برای فلسفه میدانند. فلسفه، به مثابه گوهری درخشان، در پی علم حقیقی و نظری است که چیستی و صدق و کذب اشیا را روشن سازد. این تمایز، چونان خطی روشن، هدف فلسفه را از اهداف دینی و عرفانی جدا میکند.
ابزار صدق و کذب
استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که ابزار سنجش صدق و کذب باید در دسترس باشد، مانند محاسبات ریاضی که با جمع و تفریق، صحت یا خطای یک قضیه را آشکار میسازد. ارجاع به عالم عقل کلی یا امر، چونان نردبانی شکسته، نمیتواند این ابزار را فراهم آورد.
جمعبندی بخش چهارم
بخش چهارم، با تأکید بر ضرورت روششناسی علمی در فلسفه، نشان داد که دیدگاههای غیرعلمی، مانند ارجاع نفسالامر به عالم امر یا عقل کلی، اعتبار فلسفه را مخدوش میسازد. تمثیل شیری و شیرین و مثال اعتقاد به قیامت، بر تمایز فلسفه از تجربه حسی و عرفان تأکید ورزید. این بخش، بر ضرورت معیارهای در دسترس و قابل آزمون برای سنجش صدق و کذب صحه گذاشت.
نتیجهگیری و جمعبندی
این نوشتار، با بازنویسی درسگفتار شماره ۱۷۰ استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، به تبیین مفهوم نفسالامر و نقد دیدگاههای مرحوم حاجی سبزواری در منظومه پرداخت. نفسالامر، به مثابه واقع مطلق، اعم از ذهن، خارج، ماده و مجرد، معیاری عام برای سنجش صدق و کذب قضایاست. دستهبندی نادرست صدق و کذب و معقول ثانی در مباحث عدمی، ترتیب نامناسب مباحث، و تعریف عالم امر یا عقل کلی به عنوان نفسالامر، از جمله کاستیهای منظومه است که مورد نقد قرار گرفت. استناد به آیات قرآن کریم، مانند «عَلَيْهِ لَهُ الْخَلْقُ وَالْأَمْرُ» و «تَبَارَكَ الَّذِي بِيَدِهِ الْمُلْكُ»، نشان داد که عالم امر به مجردات اشاره دارد، اما نفسالامر اعم از ماده و مجرد است. تأکید بر روششناسی علمی و معیارهای در دسترس، فلسفه را از دیدگاههای غیرعلمی و عوامانه دور میسازد. این تحلیل، با تمثیلات بدیع و پیوندهای معنایی، نه تنها جایگاه نفسالامر را در فلسفه اسلامی روشن ساخت، بلکه بر ضرورت انسجام علمی و روششناسی دقیق در این حوزه تأکید ورزید.
با نظارت صادق خادمی