در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 237

متن درس

 

کتاب حقیقت علم الهی: انکشاف وجودی و نقد صور مرتسمه در حکمت متعالیه

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۲۳۷)

دیباچه

در گستره بی‌کران حکمت متعالیه، حقیقت علم الهی چونان مشعلی فروزان، راه را بر جویندگان معرفت روشن می‌سازد. درس‌گفتار شماره ۲۳۷، ایرادشده در تاریخ ۱۹ آبان ۱۳۸۹، که در ادامه سلسله مباحث شناخت‌شناسی و حقیقت علم ارائه شده، به تبیین دیدگاه‌های ابن‌سینا در باب علم الهی پرداخته و با نگاهی نقادانه، نقاط قوت و کاستی‌های آن را می‌کاود. این درس‌گفتار، با تأمل در گستردگی کلام ابن‌سینا، جایگاه ممتاز او را در فلسفه اسلامی تأیید کرده، اما با نقدی روش‌مند، اشکالات ناشی از اطناب کلام و طرح صور مرتسمه را به چالش می‌کشد. علم الهی، به‌مثابه ظهوری فعلی و تام از ذات حق، فراتر از کثرت، صورت، و انفعال، و در پیوند با آیه شریفه ﴿إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ﴾، چونان جریانی بی‌انتها تبیین می‌شود که تمامی هستی را در بر می‌گیرد.

بخش نخست: جایگاه ابن‌سینا در تبیین علم الهی و نقد اطناب کلام

گستردگی کلام ابن‌سینا در باب علم

ابن‌سینا، به‌عنوان یکی از قله‌های حکمت اسلامی، در باب علم الهی سخن بسیار گفته و کلامش چونان دریایی ژرف، گستره‌ای وسیع دارد. این گستردگی، مانند جریانی که تمامی ساحات معرفت را درمی‌نوردد، نشان‌دهنده اهتمام او به تبیین فلسفی علم الهی است. با این حال، اطناب کلام او، مانند غباری بر آینه حقیقت، گاه به تشتت و اشکال منجر شده است. درس‌گفتار، با تأیید جایگاه والای ابن‌سینا، تأکید می‌کند که سخنان او در باب علم، گرچه قابل خدشه کامل نیست، اما از نقد مصون نمی‌ماند.

درنگ: گستردگی کلام ابن‌سینا در باب علم الهی، نشان‌دهنده اهتمام اوست، اما اطناب آن به تشتت و اشکال منجر شده است.

جایگاه ممتاز ابن‌سینا در فلسفه اسلامی

ابن‌سینا، چونان ستاره‌ای درخشان در آسمان فلسفه اسلامی، جایگاهی ممتاز دارد. درس‌گفتار، با تأیید این جایگاه، سخنان او را در باب علم الهی ارزشمند می‌داند، اما از نقد آن‌ها ابایی ندارد. این دیدگاه، مانند آینه‌ای که حقیقت را بازمی‌تاباند، نشان می‌دهد که ابن‌سینا، با وجود نبوغش، از محدودیت‌های بشری مبرا نیست و کلامش نیازمند تأمل و تحلیل دقیق است.

درنگ: ابن‌سینا جایگاه ممتازی در فلسفه اسلامی دارد، اما کلامش از نقد مصون نیست.

اهمیت عبارات ابن‌سینا

عبارات ابن‌سینا در باب علم الهی، به دلیل لسان علمی و فلسفی‌اش، چونان گنجینه‌ای است که نیازمند کاوش دقیق است. درس‌گفتار، پژوهشگران را به اهتمام ویژه در مطالعه این عبارات دعوت می‌کند، زیرا این متون، مانند چراغی در مسیر معرفت، راه را برای فهم حقیقت علم الهی روشن می‌سازند. این تأکید، دعوتی است به بازخوانی انتقادی متون ابن‌سینا با نگاهی عالمانه.

درنگ: عبارات ابن‌سینا در باب علم الهی، به دلیل لسان علمی، نیازمند اهتمام و مطالعه دقیق است.

چالش علم الهی برای ابن‌سینا

علم الهی به مخلوقات، چونان قله‌ای بلند، برای ابن‌سینا مسئله‌ای سنگین بوده است. این موضوع، مانند باری گران بر دوش فیلسوف، او را با پیچیدگی‌های مفهومی مواجه ساخته و گاه خود او نیز در تبیین آن به دشواری افتاده است. درس‌گفتار، این چالش را نشانه‌ای از عمق و دشواری مسئله علم الهی می‌داند که حتی فیلسوفی چون ابن‌سینا را به تأمل واداشته است.

درنگ: علم الهی به مخلوقات، مسئله‌ای پیچیده و سنگین برای ابن‌سینا بوده که او را با چالش مواجه ساخته است.

فیلسوف مشائی و نفی عرفان سینه‌چاک

ابن‌سینا، نه عارفی سینه‌چاک، بلکه فیلسوفی مشائی است که با زبانی عقلی و کلی سخن می‌گوید. این ویژگی، مانند نوری که از عقل ساطع می‌شود، او را از رویکردهای عرفانی متمایز می‌سازد. درس‌گفتار، با تأکید بر این چارچوب مشائی، تبیین‌های ابن‌سینا را در بستر فلسفه عقلی تحلیل کرده و از خلط آن با عرفان پرهیز می‌دهد.

درنگ: ابن‌سینا فیلسوفی مشائی است که با زبانی عقلی و کلی سخن می‌گوید، نه عارفی سینه‌چاک.

نقد اطناب و شتاب‌زدگی ابن‌سینا

اطناب کلام ابن‌سینا، مانند تلاشی برای اصلاح ابرو که به خرابی آن منجر شود، گاه به اشکالات نظری انجامیده است. درس‌گفتار، با تمثیلی بدیع، شتاب‌زدگی او را به راننده‌ای تشبیه می‌کند که تا سرعت معینی بی‌نقص می‌راند، اما در سرعت‌های بالا، چونان خودرویی که از مسیر خارج می‌شود، دچار تشتت می‌گردد. این نقد، اطناب را عامل اصلی خطاهای ابن‌سینا در تبیین علم الهی می‌داند.

درنگ: اطناب و شتاب‌زدگی ابن‌سینا، مانند تلاش ناکام برای اصلاح ابرو، به تشتت و اشکال در کلامش منجر شده است.

نابغه بودن و فقدان استاد

ابن‌سینا، چونان نابغه‌ای بی‌مانند، درخششی خیره‌کننده در فلسفه اسلامی دارد، اما فقدان استاد راهنما، مانند سایه‌ای بر آفتاب نبوغش، او را در سرعت‌های بالای کلام به خطا کشانده است. درس‌گفتار، با تحلیلی روان‌شناختی، این محدودیت را به نبود هدایت استادی نسبت می‌دهد و تأکید می‌کند که حتی نوابغ نیز به راهنمایی استاد نیازمندند.

درنگ: ابن‌سینا، با وجود نبوغ، به دلیل فقدان استاد راهنما در سرعت‌های بالای کلام دچار اشکال شده است.

مثال پیکان و محدودیت سرعت

کلام ابن‌سینا، مانند خودرویی که تا سرعت معینی بی‌نقص است، تا آستانه‌ای خاص درخشش خود را حفظ می‌کند، اما در سرعت‌های بالا، چونان پیکانی که قارقار می‌کند، دچار تشتت می‌شود. این تمثیل، مانند آینه‌ای که ناپایداری را بازمی‌تاباند، نشان‌دهنده محدودیت‌های کلام او در بسط مباحث پیچیده است.

درنگ: کلام ابن‌سینا، مانند خودرویی که در سرعت بالا ناپایدار می‌شود، در بسط مباحث پیچیده دچار تشتت می‌گردد.

مشکلات چندگانه در علم، قیامت، و معاد

ابن‌سینا، در مباحثی چون علم، قیامت، و معاد، به دلیل شتاب‌زدگی، مانند دونده‌ای که در میانه راه می‌لغزد، دچار اشکال شده است. درس‌گفتار، این مشکلات را به سرعت بیش از حد در بسط آراء نسبت می‌دهد و بر ضرورت تأمل در این محدودیت‌ها تأکید می‌ورزد.

درنگ: شتاب‌زدگی ابن‌سینا در مباحث علم، قیامت، و معاد، به خطاهای نظری منجر شده است.

نیاز به کالبدشکافی آثار ابن‌سینا

حوزه‌های علمیه، مانند کاوشگرانی که گنجینه‌ای باستانی را می‌کاوند، باید آثار ابن‌سینا را کالبدشکافی کرده و نقاط قوت و ضعف او را تحلیل کنند. این پیشنهاد، مانند مشعلی که تاریکی‌های معرفت را روشن می‌سازد، راه را برای فهم عمیق‌تر فلسفه او هموار می‌کند.

درنگ: حوزه‌ها باید آثار ابن‌سینا را کالبدشکافی کرده و محدودیت‌های او را تحلیل کنند.

جمع‌بندی بخش نخست

بخش نخست، با بررسی جایگاه ابن‌سینا در فلسفه اسلامی، گستردگی کلام او را در باب علم الهی ستود، اما اطناب و شتاب‌زدگی‌اش را نقد کرد. تمثیلات پیکان، اصلاح ابرو، و فقدان استاد، مانند آینه‌هایی که حقیقت را بازمی‌تابانند، محدودیت‌های او را نشان دادند. این بخش، با تأکید بر نبوغ ابن‌سینا و نیاز به کالبدشکافی آثارش، چارچوبی انتقادی برای مطالعه فلسفه او ارائه داد و راه را برای تبیین علم الهی در بخش‌های بعدی هموار ساخت.

بخش دوم: تبیین علم الهی در حکمت مشائی و نقد صور مرتسمه

تقسیم علم به فعلی و انفعالی

ابن‌سینا، علم را به دو قسم فعلی و انفعالی تقسیم می‌کند: علم فعلی، مانند نوری که از عالم ساطع می‌شود، از ذات عالم ظهور می‌یابد، اما علم انفعالی، چونان سایه‌ای که از خارج بر ذهن می‌افتد، متأثر از معلوم خارجی است. درس‌گفتار، این تقسیم‌بندی را مبنای مشائی تبیین علم الهی می‌داند که آن را از انفعال مبرا می‌سازد.

درنگ: علم به فعلی (ناشی از عالم) و انفعالی (متأثر از خارج) تقسیم می‌شود و علم الهی از نوع فعلی است.

علم الهی به‌عنوان فعلی تام

علم الهی، مانند فواره‌ای بی‌انتها، فعلی و تام است و از هرگونه انفعال و تأثیرپذیری خارجی مبراست. درس‌گفتار، با استناد به آیه شریفه ﴿إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ﴾، علم الهی را به فعلیت ذاتی حق پیوند می‌زند که بی‌نیاز از هر شرط و قابل است.

﴿إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ [مطلب حذف شد] : جز این نیست که چون چیزی را اراده کند، امرش این است که به آن می‌گوید: باش، پس می‌شود.

درنگ: علم الهی فعلی تام است و با آیه ﴿كُنْ فَيَكُونُ﴾ به فعلیت ذاتی حق پیوند می‌خورد.

تقسیم علم فعلی به مشروط و غیرمشروط

علم فعلی، مانند شاخه‌ای دوگانه، به دو نوع تقسیم می‌شود: یکی مشروط به قابل، شرایط، و استعدادها، مانند علم انسانی که چونان گیاهی نیازمند خاک و آب است؛ و دیگری غیرمشروط و تام، مانند علم الهی که چونان نوری بی‌واسطه از ذات حق ساطع می‌شود. درس‌گفتار، علم الهی را از نوع دوم می‌داند که بی‌نیاز از هر شرط و مقدمه است.

درنگ: علم فعلی یا مشروط به شرایط است (مانند علم انسانی) یا غیرمشروط و تام است (مانند علم الهی).

مثال صانع بیت و علم فعلی

علم صانع بیت (مهندس)، مانند نقشی که از ذهن به واقعیت می‌رسد، فعلی است، زیرا نقشه او سبب بنای خانه می‌شود. این تمثیل، مانند آینه‌ای که خلاقیت را بازمی‌تاباند، علم فعلی را به تأثیرگذاری در خارج پیوند می‌زند. با این حال، علم مهندس، چونان جریانی که به سنگ‌ها و خاک وابسته است، مشروط و ناقص است.

درنگ: علم صانع بیت فعلی است، زیرا سبب بنای خانه می‌شود، اما به شرایط وابسته و ناقص است.

نقص علم انفعالی

علم انفعالی، مانند سایه‌ای که از منظره‌ای خارجی بر ذهن می‌افتد، ناقص است. برای مثال، تحسین نقشه خانه پس از دیدن آن، علمی انفعالی است که در برابر علم فعلی مهندس، چونان تصویری کم‌رنگ در برابر نقاشی اصلی، ناقص می‌نماید. درس‌گفتار، این تمایز را مبنای برتری علم خلاق بر علم انفعالی در فلسفه مشائی می‌داند.

درنگ: علم انفعالی، مانند تحسین نقشه پس از دیدن خانه، در برابر علم فعلی ناقص است.

رویکرد کلی و عقلی ابن‌سینا

ابن‌سینا، مانند معماری که بنایی عظیم را با طرحی کلی می‌سازد، مباحث را به‌صورت عقلی و عام مطرح می‌کند تا فلسفی باشد. این رویکرد، مانند جریانی زلال، بحث‌های خاص را به چارچوبی کلی و عقلانی پیوند می‌زند و از تنگنای تبیین‌های جزئی می‌رهاند. درس‌گفتار، این روش را ستایش کرده، اما محدودیت‌های آن را نیز بررسی می‌کند.

درنگ: ابن‌سینا با رویکردی کلی و عقلی، مباحث را به‌صورت فلسفی تبیین می‌کند.

نقص علم انسانی مشروط

علم انسانی، مانند گیاهی که به خاک، آب، و نور نیاز دارد، مشروط به قابل، زمان، و شرایط خاص است. این نقصان، مانند سایه‌ای که بر آفتاب می‌افتد، علم انسانی را در برابر علم الهی ناقص می‌سازد. درس‌گفتار، این محدودیت را در برابر کمال علم الهی برجسته می‌کند.

درنگ: علم انسانی، به دلیل وابستگی به شرایط، در برابر علم الهی ناقص است.

نسبت امور به حق

نسبت همه امور به حق، مانند نسبت صنع صانع مختار به نفس اوست. این تشبیه، مانند پلی که خلقت را به ذات حق پیوند می‌دهد، نشان‌دهنده فعلیت تام و مختارانه علم الهی است که تمامی هستی را در بر می‌گیرد. درس‌گفتار، این دیدگاه را مبنای تبیین خلقت الهی قرار می‌دهد.

درنگ: نسبت همه امور به حق، مانند نسبت صنع صانع مختار به نفس اوست.

مثال تصنیف کتاب

اگر تصور صانع برای تحقق اثر کافی باشد، مانند خلقت الهی است که بی‌نیاز از شرایط خارجی است. این مثال، مانند نوری که از ذهن به واقعیت می‌رسد، علم الهی را به فعلیت بی‌واسطه و مستقل از شروط مادی پیوند می‌زند. درس‌گفتار، این تمثیل را شاهدی بر کمال علم الهی می‌داند.

درنگ: علم الهی، مانند تصوری که بی‌واسطه به واقعیت می‌رسد، مستقل از شروط خارجی است.

صدور اشیا از تعقل حق

اشیا از حق، با تعقل او صادر می‌شوند: عقلت فصدرت، نه وجدت فعقلت. این اصل، مانند جریانی که از سرچشمه ذات حق جاری می‌شود، علم الهی را مقدم بر وجود اشیا و سبب خلقت آن‌ها می‌داند. درس‌گفتار، این دیدگاه را مبنای نفی انفعال در علم الهی قرار می‌دهد.

درنگ: اشیا از تعقل حق صادر می‌شوند (عقلت فصدرت)، نه از وجودشان (وجدت فعقلت).

نفی انفعال در علم الهی

علم الهی، مانند نوری که از ذات ساطع می‌شود، انفعالی نیست، زیرا صدور اشیا از تعقل حق است، نه برعکس. این نفی، مانند تیغی که پرده‌های ابهام را می‌درد، علم الهی را از هرگونه تأثیرپذیری خارجی مبرا می‌داند و آن را به فعلیت ذاتی حق پیوند می‌زند.

درنگ: علم الهی انفعالی نیست، زیرا صدور اشیا از تعقل حق است، نه از وجود خارجی آن‌ها.

علم عنایی ابن‌سینا

منظور ابن‌سینا از علم الهی، علم عنایی است که چونان جریانی خلاق، از ذات حق ظهور می‌یابد. این تبیین، مانند کلیدی که قفل‌های معرفت را می‌گشاید، علم الهی را به ظهور فعلی و خلاقانه ذات حق متصل می‌کند و از قالب‌های صوری و انفعالی دور می‌سازد.

درنگ: علم الهی در نزد ابن‌سینا، علم عنایی است که به ظهور خلاقانه ذات حق پیوند دارد.

تفاوت لفظی با عرفا

ابن‌سینا از تعقل و صدور سخن می‌گوید، اما عرفا از تجلی و ظهور؛ این تفاوت، مانند دو نام برای یک حقیقت، صرفاً لفظی است. درس‌گفتار، با تأکید بر این اشتراک معنایی، نزاع میان فلسفه مشائی و عرفان را بی‌معنا می‌داند و وحدت مفهومی در تبیین علم الهی را تأیید می‌کند.

درنگ: تفاوت میان تعقل (ابن‌سینا) و تجلی (عرفا) لفظی است و نزاع واقعی نیست.

فعلیت تام و بی‌نیازی از شواهد

علم الهی، مانند خورشیدی که بی‌نیاز از چراغ‌های دیگر است، فعلی تام است و از هرگونه شواهد و شرایط خارجی بی‌نیاز است. درس‌گفتار، این کمال را در برابر نقصان علم انسانی که به شواهد و مقدمات وابسته است، برجسته می‌سازد و آن را مبنای تمایز علم الهی قرار می‌دهد.

درنگ: علم الهی فعلی تام است و از شواهد و شرایط خارجی بی‌نیاز است.

ارجاع به اسفار اربعه

درس‌گفتار، با ارجاع به جلد ششم اسفار اربعه (فصل هفتم، صفحه ۱۸۹)، عبارات ابن‌سینا را که توسط ملاصدرا نقل شده، تحلیل می‌کند. این ارجاع، مانند پلی که متون اصلی را به تحلیل‌های معاصر پیوند می‌دهد، پیوستگی درس‌گفتار با فلسفه اسلامی را نشان می‌دهد.

درنگ: ارجاع به اسفار (جلد ششم، فصل هفتم، صفحه ۱۸۹) پیوند درس‌گفتار با متون اصلی را تأیید می‌کند.

نقد صور مرتسمه در علم الهی

ابن‌سینا علم الهی را به صور حاصل در ذات حق نسبت می‌دهد، اما این دیدگاه، مانند پرده‌ای که بر حقیقت می‌افتد، کثرت را به علم الهی وارد می‌کند. درس‌گفتار، این تبیین را ناکافی می‌داند، زیرا علم الهی، چونان اقیانوسی بی‌کران، از هرگونه صورت و کثرت مبراست.

درنگ: نسبت دادن علم الهی به صور مرتسمه، کثرت را به آن وارد می‌کند و با وحدت علم الهی ناسازگار است.

ذات حق و علم به اشیا

ذات حق، مانند سرچشمه‌ای که تمامی رودها از آن جاری می‌شوند، سبب تام اشیاست و علم به سبب، مساوی علم به اشیاست. این اصل، مانند نوری که تاریکی‌های ابهام را می‌زداید، علم الهی را به ذات حق و علل تام اشیا پیوند می‌زند و از تبیین‌های صوری دور می‌سازد.

درنگ: ذات حق سبب تام اشیاست و علم به سبب، مساوی علم به اشیاست.

علم ازلی و عدم وجود اشیا

ذات حق در ازل به همه اشیا علم دارد، اما اشیا در ازل به وجود اصیل ناسوتی موجود نیستند. درس‌گفتار، این دیدگاه را مانند آینه‌ای می‌داند که علم الهی را از وجود مادی اشیا مستقل می‌سازد، اما ابن‌سینا با طرح صور مرتسمه، این استقلال را مخدوش کرده است.

درنگ: علم الهی در ازل به اشیا تعلق دارد، اما اشیا به وجود اصیل ناسوتی موجود نیستند.

نقد وجود اصیل ناسوتی

ابن‌سینا وجود اصیل را ناسوتی می‌داند، اما درس‌گفتار، وجود علمی را اصیل‌تر معرفی می‌کند، زیرا به وحدت نزدیک‌تر است. این دیدگاه، مانند جریانی که به سوی سرچشمه بازمی‌گردد، اصالت را به وجود علمی در علم الهی نسبت می‌دهد و وجود ناسوتی را کم‌رنگ‌تر می‌بیند.

درنگ: وجود علمی در علم الهی اصیل‌تر از وجود ناسوتی است، زیرا به وحدت نزدیک‌تر است.

اشکال علم به معدوم

علم به اشیا در ازل، با عدم وجود آن‌ها در ازل، به علم به معدوم منجر می‌شود. این اشکال، مانند تیغی که تناقض را می‌شکافد، دیدگاه صور مرتسمه را به چالش می‌کشد، زیرا علم الهی نمی‌تواند به معدوم تعلق گیرد. درس‌گفتار، این تناقض را نشانه کاستی تبیین ابن‌سینا می‌داند.

درنگ: علم به اشیا در ازل، با عدم وجود آن‌ها، به علم به معدوم منجر می‌شود که با علم الهی ناسازگار است.

اصالت وجود علمی و ظهورات حق

اشیا، مانند جلوه‌هایی از نور حق، ظهورات علم فعلی او هستند و هرچه به وحدت نزدیک‌تر شوند، اصیل‌ترند. درس‌گفتار، این اصل را مانند کلیدی می‌داند که قفل‌های کثرت را می‌گشاید و علم الهی را به انکشاف وجودی ذات حق پیوند می‌زند.

درنگ: اشیا ظهورات علم فعلی حق‌اند و هرچه به وحدت نزدیک‌تر، اصیل‌ترند.

جمع‌بندی بخش دوم

بخش دوم، با تبیین علم الهی در حکمت مشائی ابن‌سینا، آن را فعلی تام و بی‌نیاز از شرایط دانست. استناد به آیه ﴿كُنْ فَيَكُونُ﴾، مانند نوری که حقیقت را روشن می‌سازد، علم الهی را به فعلیت ذاتی حق متصل کرد. نقد صور مرتسمه، مانند تیغی که پرده‌های کثرت را می‌درد، محدودیت‌های تبیین ابن‌سینا را نشان داد. این بخش، با تأکید بر ظهورات فعلی حق و اصالت وجود علمی، چارچوبی وحدانی برای فهم علم الهی ارائه داد.

بخش سوم: وحدت صفات الهی و نقد صور در علم و قدرت

ظهور عالم از علم الهی

همه عالم، مانند نقشی که بر لوح ذات حق ترسیم می‌شود، ظهور علم فعلی اوست. ابن‌سینا این ظهور را صدور می‌نامد، اما درس‌گفتار، با تأکید بر اشتراک معنایی، این تفاوت را لفظی می‌داند. این دیدگاه، مانند آینه‌ای که وحدت را بازمی‌تاباند، علم الهی را به انکشاف وجودی ذات حق پیوند می‌زند.

درنگ: همه عالم ظهور علم فعلی حق است و تفاوت صدور (ابن‌سینا) و ظهور (عرفا) لفظی است.

اراده ذاتی و کلام الهی

کلام الهی، مانند جریانی که از اراده ذاتی حق سرچشمه می‌گیرد، تابع این اراده است. وجود اشیا در خارج، مانند میوه‌ای که از درخت معرفت می‌روید، تابع تعقل حق است. درس‌گفتار، این اصل را مبنای پیوند علم، اراده، و خلقت در فعلیت ذات حق می‌داند.

درنگ: کلام الهی تابع اراده ذاتی حق است و وجود اشیا تابع تعقل اوست.

نقد صور در علم و قدرت

اگر علم الهی به صور اشیا تعلق گیرد، قدرت الهی نیز باید به صور مقدورات تعلق گیرد، که نادرست است. درس‌گفتار، این اشکال را مانند تیغی می‌داند که تناقض درونی دیدگاه صور مرتسمه را می‌شکافد، زیرا علم و قدرت الهی به خود معلومات و مقدورات تعلق می‌گیرند، نه به صور آن‌ها.

درنگ: علم و قدرت الهی به خود معلومات و مقدورات تعلق می‌گیرند، نه به صور آن‌ها.

وحدت علم و قدرت الهی

علم و قدرت الهی، مانند دو روی یک سکه، در تعلق به ذوات عینی یکسان‌اند. درس‌گفتار، این وحدت را مانند جریانی زلال می‌داند که تمامی صفات الهی را در فعلیت ذاتی حق متحد می‌سازد و از هرگونه کثرت و غیریت مبرا می‌داند.

درنگ: علم و قدرت الهی در تعلق به ذوات عینی یکسان‌اند و از کثرت مبرا هستند.

محال بودن حوادث در ازل

وجود حوادث در ازل، مانند تصور آب در بیابان سراب، محال است. درس‌گفتار، این اصل را مانند کلیدی می‌داند که ناسازگاری صور مرتسمه با ازلیت علم الهی را نشان می‌دهد، زیرا علم الهی به صور نمی‌تواند تعلق گیرد.

درنگ: وجود حوادث در ازل محال است، لذا علم الهی به صور نمی‌تواند تعلق گیرد.

نقد انبار حوادث

فرض وجود اشیا در ازل، مانند انباری که فرش‌ها و قالی‌ها را در خود جمع کرده، حق را به مخزنی از حوادث تبدیل می‌کند که باطل است. این تمثیل، مانند آینه‌ای که پوچی این دیدگاه را بازمی‌تاباند، صور مرتسمه را به دلیل تنزل مقام الهی رد می‌کند.

درنگ: فرض وجود اشیا در ازل، حق را به انباری از حوادث تبدیل می‌کند که باطل است.

تعینات ظهوری حق

معلومات و مقدورات، مانند جلوه‌هایی از نور حق، تعینات ظهوری او هستند، نه صور یا اشیا مستقل. درس‌گفتار، این تبیین را مانند دریچه‌ای می‌داند که علم الهی را به انکشاف وجودی و تعینات اسمائی حق پیوند می‌زند و از کثرت و صورت‌مندی مبرا می‌سازد.

درنگ: معلومات و مقدورات، تعینات ظهوری حق‌اند، نه صور یا اشیا مستقل.

نفی کثرت و تعدد در صفات الهی

در علم و قدرت الهی، مانند اقیانوسی که موج‌هایش یکی است، کثرت، تعدد، و غیریت نسبت به ذات حق وجود ندارد. درس‌گفتار، این اصل را مانند نوری می‌داند که وحدت وجودی را در تمامی صفات الهی تأیید می‌کند و از تبیین‌های کثرت‌آمیز فاصله می‌گیرد.

درنگ: در علم و قدرت الهی، کثرت و تعدد نسبت به ذات حق وجود ندارد.

وحدت صفات الهی

علم، قدرت، اراده، و حکمت الهی، مانند شعاع‌های یک خورشید، در تعلق به ذوات عینی یکسان‌اند. درس‌گفتار، این وحدت را مانند جریانی می‌داند که تمامی صفات الهی را در فعلیت ذاتی حق متحد می‌سازد و از هرگونه جدایی و کثرت مبرا می‌داند.

درنگ: علم، قدرت، اراده، و حکمت الهی در تعلق به ذوات عینی یکسان‌اند.

جمع‌بندی بخش سوم

بخش سوم، با تأکید بر وحدت صفات الهی، علم و قدرت را به‌عنوان ظهورات فعلی ذات حق تبیین کرد. نقد صور مرتسمه، مانند تیغی که تناقضات را می‌شکافد، ناسازگاری این دیدگاه را با ازلیت و وحدت علم الهی نشان داد. تمثیل انبار حوادث و تعینات ظهوری، مانند آینه‌هایی که حقیقت را بازمی‌تابانند، علم الهی را از کثرت و صورت‌مندی مبرا ساخت. این بخش، با تأیید وحدت صفات الهی، چارچوبی وحدانی برای فهم علم الهی ارائه داد.

بخش چهارم: نقد نظام آموزشی حوزه و پیشنهاد اصلاح

نقد امتحان طلاب

امتحان طلاب به‌صورت فعلی، مانند آزمودن شاخه‌ها به جای ریشه، نظام آموزشی حوزه را ناعادلانه کرده است. درس‌گفتار، این روش را شرعاً اشکال‌آمیز و آزاردهنده می‌داند، زیرا طلاب را به جای اساتید مورد ارزیابی قرار می‌دهد و از اصلاح بنیادین غفلت می‌ورزد.

درنگ: امتحان طلاب به‌صورت فعلی، شرعاً اشکال‌آمیز است و نظام آموزشی را ناعادلانه می‌سازد.

نیاز به امتحان اساتید

اساتید، مانند ستون‌های بنای حوزه، باید از نظر علمی و صلاحیت ارزیابی شوند، نه طلاب که چونان برگ‌های این درخت‌اند. درس‌گفتار، این پیشنهاد را مانند مشعلی می‌داند که راه اصلاح حوزه را روشن می‌سازد و بر ضرورت ارزیابی دقیق اساتید تأکید می‌ورزد.

درنگ: اساتید باید از نظر علمی و صلاحیت ارزیابی شوند، نه طلاب.

اصلاح از بالا

اصلاح حوزه، مانند آبی که از سرچشمه جاری می‌شود، باید از اساتید آغاز گردد، نه از طلاب. درس‌گفتار، این اصل را مانند کلیدی می‌داند که قفل‌های کاستی نظام آموزشی را می‌گشاید و بر ضرورت اصلاح ساختاری تأکید می‌کند.

درنگ: اصلاح حوزه باید از ارزیابی اساتید آغاز شود، نه از طلاب.

نقد القاب خودساخته

القاب خودساخته اساتید در حوزه، مانند زیورهایی بی‌ارزش، فاقد اعتبار و مشکل‌سازند. درس‌گفتار، این نقد را مانند آینه‌ای می‌داند که نیاز به شفافیت و اعتبار در نظام علمی حوزه را نشان می‌دهد و بر ضرورت ارزیابی دقیق صلاحیت‌ها تأکید می‌ورزد.

درنگ: القاب خودساخته اساتید، فاقد اعتبار و مانع شفافیت در نظام علمی حوزه است.

جمع‌بندی بخش چهارم

بخش چهارم، با نقد نظام آموزشی حوزه، امتحان طلاب را ناعادلانه و اشکال‌آمیز دانست و پیشنهاد کرد که اصلاح از ارزیابی اساتید آغاز شود. تمثیلات ریشه و شاخه، سرچشمه و جریان، و زیورهای بی‌ارزش، مانند آینه‌هایی بودند که کاستی نظام فعلی و راه‌های اصلاح آن را نشان دادند. این بخش، با تأکید بر شفافیت و اعتبار در حوزه، چارچوبی عملی برای پرورش فیلسوفان آینده ارائه داد.

نتیجه‌گیری کلی

این کتاب، با بازنمایی درس‌گفتار شماره ۲۳۷ استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، حقیقت علم الهی را به‌عنوان ظهوری فعلی و تام از ذات حق تبیین کرد که از کثرت، صورت، و انفعال مبراست. با استناد به آیه شریفه ﴿إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ﴾، علم الهی به فعلیت ذاتی حق پیوند خورد و از تبیین‌های صوری، مانند صور مرتسمه ابن‌سینا، فاصله گرفت. نقد اطناب و شتاب‌زدگی ابن‌سینا، همراه با تحلیل روان‌شناختی فقدان استاد، مانند آینه‌هایی بودند که محدودیت‌های فلسفه مشائی را نشان دادند. تمثیلات پیکان، انبار حوادث، و تعینات ظهوری، مفاهیم پیچیده را با زبانی فاخر و روشن تبیین کردند. نقد نظام آموزشی حوزه و پیشنهاد اصلاح از طریق ارزیابی اساتید، این اثر را به منبعی جامع برای پژوهشگران فلسفه اسلامی بدل ساخت.

علم الهی، مانند اقیانوسی بی‌کران، تمامی هستی را در بر می‌گیرد و ظهورات آن، چونان جلوه‌های نور، تعینات اسمائی حق‌اند. این کتاب، با ارائه دیدگاهی وحدانی، پژوهشگران را به تأمل در عمق حکمت متعالیه دعوت می‌کند. اصلاح نظام آموزشی حوزه، مانند مشعلی که راه آینده را روشن می‌سازد، مسیر پرورش فیلسوفانی چون ابن‌سینا را هموار می‌کند.

﴿اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ﴾

ترجمه: خدایا بر محمد و آل محمد درود فرست.

با نظارت صادق خادمی