در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 240

متن درس

 

شناخت‌شناسی حقیقت علم

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۲۴۰)

دیباچه

این نوشتار، بازنویسی و تبیینی تخصصی از درس‌گفتار شماره ۲۴۰ استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره است که به بررسی عمیق و فلسفی موضوع «شناخت‌شناسی حقیقت علم» در چارچوب فلسفه اسلامی می‌پردازد. محور این بحث، آرای ابن‌سینا، ملاصدرا، و خواجه نصیرالدین طوسی در باب حقیقت علم الهی، اتحاد علم و عالم، و چالش‌های عروض صور بر ذات حق‌تعالی است.

بخش نخست: حقیقت علم الهی و چالش‌های عروض صور

اتحاد علم و عالم در آرای ملاصدرا

استاد فرزانه در این درس‌گفتار، با تمرکز بر آرای ملاصدرا در دفاع از ابن‌سینا، به تبیین مفهوم اتحاد علم و عالم می‌پردازند. ملاصدرا استدلال می‌کند که اتحاد جهت صدوری و عروضی ممتنع نیست، همان‌گونه که یک مهندس با نقشه‌اش (به‌مثابه امر صدوری) یا صورت ذهنی یک ساختمان (به‌مثابه امر عروضی) اتحاد می‌یابد. این اتحاد، در نگاه ملاصدرا، ریشه در وحدت وجودی میان علم، عالم، و معلوم دارد. وی با تمثیل به لوازم ماهیات، مانند زوجیت که لازمه ماهیت «اربعه» است، می‌کوشد نشان دهد که عروض لازمه ذاتی نیازی به جعل مستقل ندارد و با ماهیت متحد است.

درنگ: ملاصدرا اتحاد علم و عالم را با تمثیل به لوازم ماهیات تبیین می‌کند، اما این دفاع با چالش ناسازگاری عروض صور با بساطت ذات الهی مواجه است.

بااین‌حال، این استدلال از منظر استاد فرزانه ناکافی دانسته شده است، زیرا عروض صور بر ذات حق‌تعالی با اصل بساطت ذاتی ناسازگار است. ذات الهی، به‌عنوان حقیقتی بسیط و عاری از هرگونه کثرت، نمی‌تواند پذیرای عروض صور باشد، حتی اگر این عروض به‌صورت لازمه ذاتی تلقی شود. این اشکال، ریشه در تمایز میان وحدت ذاتی حق و کثرت عروضی یا وجودی دارد که در ادامه به تفصیل بررسی می‌شود.

نقد بر عروض صور بر ذات حق‌تعالی

یکی از مسائل محوری این درس‌گفتار، نقد بر امکان عروض صور بر ذات حق‌تعالی است. استاد فرزانه تأکید دارند که مفهوم عروض بر ذات الهی بی‌معناست، زیرا ذات حق از هرگونه کثرت، ترکیب، یا عروض مبراست. پرسش بنیادین این است: چگونه می‌توان عروضی را به ذات حق نسبت داد بدون آنکه به کثرت منجر شود؟ ملاصدرا با مثال زوجیت و اربعه می‌کوشد نشان دهد که عروض لازمه ماهیت با خود ماهیت متحد است و نیازی به جعل مستقل ندارد. اما این تمثیل، به دلیل وجود کثرت عارض و معروض در مثال اربعه و زوجیت، با ذات الهی که عاری از هرگونه کثرت است، هم‌خوانی ندارد.

درنگ: عروض صور، حتی به‌صورت لازمه ذاتی، به کثرت مفهومی یا وجودی منجر می‌شود که با بساطت ذات الهی ناسازگار است.

این نقد، به اصل وحدت ذاتی حق بازمی‌گردد. در فلسفه اسلامی، ذات الهی بسیط و عاری از هرگونه ترکیب یا کثرت است. هرگونه عروض، حتی اگر غیرانفعالی باشد، ممکن است به کثرت منجر شود که با این بساطت ناسازگار است. استاد فرزانه این اشکال را با تمثیل به نوری می‌تبیین که از مبدأ واحد ساطع می‌شود، اما در عین حال، نمی‌تواند خود را در قالب‌های کثرت‌آمیز بازتاب دهد، زیرا ذاتش از هرگونه تجزیه و تقسیم مبراست.

نفی انفعال در قبول صور

ملاصدرا در پاسخ به اشکال خواجه نصیرالدین طوسی، تأکید می‌کند که قبول صور در ذات حق به معنای انفعال نیست، بلکه عروضی غیرانفعالی است. انفعال، به معنای نقص و تغییر در ذات، با ذات الهی ناسازگار است، اما عروض غیرانفعالی، به‌مثابه ظهور تعینات ذاتی بدون تغییر در ذات، ممکن تلقی می‌شود. بااین‌حال، استاد فرزانه این پاسخ را ناکافی می‌دانند، زیرا مشکل اصلی نه انفعال، بلکه کثرت ناشی از عروض است.

درنگ: تمایز میان انفعال و عروض غیرانفعالی، گرچه در تبیین ملاصدرا کلیدی است، اما مشکل کثرت ناشی از عروض را حل نمی‌کند.

این نقد، مانند نسیمی که بر سطح دریاچه‌ای آرام می‌وزد، نشان‌دهنده موجی از تأملات عمیق در باب بساطت ذات الهی است. ذات حق، به‌سان خورشیدی بی‌غروب، از هرگونه کثرت یا تغییر مبراست، و هر تلاش برای نسبت دادن عروض به آن، به‌سان تلاش برای بازتاب نور در آینه‌ای نامرئی است.

بخش دوم: صور مرتسمه و علم الهی

مفهوم صور مرتسمه در فلسفه ابن‌سینا

استاد فرزانه در این بخش به بررسی مفهوم «صور مرتسمه» در فلسفه ابن‌سینا می‌پردازند. صور مرتسمه به صور علمی در ذات الهی اشاره دارد که علم خدا به مخلوقات را تبیین می‌کند. پرسش کلیدی این است که این صور چگونه با ذات حق سازگارند و چگونه می‌توان عروض آن‌ها را بدون ایجاد کثرت تصور کرد؟ ابن‌سینا این صور را به‌عنوان تعینات علمی در ذات الهی مطرح می‌کند، اما استاد فرزانه تأکید دارند که هرگونه صورت در ذات الهی ممکن است به کثرت مفهومی منجر شود، که با بساطت ذاتی حق ناسازگار است.

درنگ: صور مرتسمه، گرچه در فلسفه ابن‌سینا برای تبیین علم الهی به کار می‌روند، اما با چالش ناسازگاری با بساطت ذاتی حق مواجه‌اند.

این چالش، به‌سان تلاش برای ترسیم خطوطی بر سطحی نامتناهی است. ذات الهی، که بسیط و عاری از هرگونه کثرت است، نمی‌تواند پذیرای صوری باشد که به کثرت مفهومی یا وجودی منجر شوند، حتی اگر این صور به‌صورت لازمه ذاتی تلقی شوند.

علم الهی: ظهور ذاتی یا انعکاس؟

استاد فرزانه تأکید دارند که علم الهی به مخلوقات انعکاسی نیست، بلکه ظهوری نزولی است. انعکاس، که از پایین به بالا (از مخلوق به خدا) صورت می‌گیرد، با ذات الهی که از هرگونه بازگشت یا کثرت مبراست، ناسازگار است. علم الهی، به‌سان نوری که از خورشید ساطع می‌شود، از ذات به سوی مخلوقات نزول می‌یابد، نه آنکه از مخلوقات به ذات بازگردد.

درنگ: علم الهی ظهوری ذاتی و نزولی است، نه انعکاسی، و هرگونه انعکاس با بساطت ذات الهی ناسازگار است.

این دیدگاه، مانند جویباری که از سرچشمه‌ای زلال جاری می‌شود، بر تمایز میان نزول و صعود در فلسفه اسلامی تأکید دارد. علم الهی، به‌مثابه ظهور ذاتی، از احدیت ذات الهی سرچشمه می‌گیرد و به سوی تعینات مخلوقات جاری می‌شود، بدون آنکه بازتابی از مخلوقات به ذات بازگردد.

بخش سوم: نزول و صعود در سیر وجودی

تمایز ظرف نزول و صعود

استاد فرزانه در تبیین سیر وجودی موجودات، میان ظرف نزول و صعود تمایز قائل می‌شوند. ظرف نزول، ظرف استعداد و صفات است، درحالی‌که ظرف صعود، ظرف فعلیت، نعیم، و جحیم است. این تمایز، نشان‌دهنده حرکت وجودی از استعداد به فعلیت است که با اصل حرکت جوهری ملاصدرا هم‌خوانی دارد. موجودات از ذات الهی نزول می‌یابند و به سوی تعینات فعلی، مانند سعادت یا شقاوت، صعود می‌کنند.

درنگ: ظرف نزول، ظرف استعداد و صفات است، و ظرف صعود، ظرف فعلیت و تعینات نهایی مانند نعیم و جحیم.

این حرکت، به‌سان سفری مارپیچ در گستره هستی است که از مبدأ الهی آغاز می‌شود و به سوی مقاصد متعین پیش می‌رود. برخلاف حرکت دایره‌وار که به نقطه آغاز بازمی‌گردد، این سیر مارپیچ به مراتب جدیدی می‌رسد که با ظرف نزول متفاوت است.

نفی بازگشت به جایگاه اولیه

استاد فرزانه تأکید دارند که بازگشت موجودات به جایگاه اولیه (ذات الهی) ممکن نیست، زیرا این بازگشت به معنای دور باطل و بی‌فایده است. این دیدگاه با آیه شریفه قرآن کریم هم‌خوانی دارد:

إِنَّا لِلَّهِ [مطلب حذف شد] : «ما از آنِ خداییم و به سوی او بازمی‌گردیم.»)

این آیه نشان می‌دهد که بازگشت به سوی خدا، نه به ذات بسیط او، بلکه به مقام فعلی تعینات است. موجودات، مانند پرندگانی که از آشیانه‌ای الهی پر می‌گشایند، به سوی مقاصدی نوین پرواز می‌کنند، نه آنکه به همان آشیانه بازگردند.

درنگ: سیر وجودی موجودات مارپیچ است، نه دایره‌وار، و بازگشت به ذات الهی به معنای بازگشت به جایگاه اولیه نیست.

نفی انعکاس تجردی

استاد فرزانه انعکاس تجردی را نیز به‌عنوان نوعی کثرت رد می‌کنند. حتی در ظرف تجرد، انعکاس مستلزم دوگانگی یا کثرت است که با وحدت ذاتی حق ناسازگار است. علم الهی، به‌سان چشمه‌ای زلال، تنها ظهور می‌یابد و هیچ‌گونه بازتابی از مخلوقات به ذات الهی ندارد.

درنگ: انعکاس تجردی، حتی در ظرف تجرد، به کثرت منجر می‌شود و با بساطت ذات الهی ناسازگار است.

بخش چهارم: نقد خواجه نصیرالدین طوسی و پاسخ ملاصدرا

اشکال خواجه نصیرالدین طوسی

خواجه نصیرالدین طوسی معتقد است که اگر صور علمی در ذات حق باشند، ذات الهی هم فاعل (خالق صور) و هم قابل (قبول‌کننده صور) خواهد بود، که این امر محال است، زیرا فاعل و قابل بودن مستلزم واجد و فاقد بودن است. این اشکال، ریشه در تمایز میان فاعلیت و قابلیت در فلسفه مشاء دارد، جایی که فاعلیت به معنای وجوب و کمال، و قابلیت به معنای فقدان و نقص تلقی می‌شود.

درنگ: اشکال خواجه بر این اساس است که فاعل و قابل بودن ذات الهی مستلزم واجد و فاقد بودن است، که با بساطت ذاتی ناسازگار است.

این اشکال، مانند تیغی تیز، به قلب استدلال ابن‌سینا فرو می‌رود و نشان می‌دهد که ترکیب فاعلیت و قابلیت در ذات الهی با اصل وحدت ذاتی ناسازگار است.

پاسخ ملاصدرا به خواجه

ملاصدرا در پاسخ به خواجه استدلال می‌کند که فاعل و قابل بودن در ظرف تجرد و بدون انفعال تجددی ممکن است. او عروض لازمه ذاتی را بدون نقص می‌داند و آن را با ذات حق سازگار می‌بیند. این پاسخ، مبتنی بر تمایز میان انفعال مادی و عروض تجردی است، اما استاد فرزانه این پاسخ را ناکافی می‌دانند، زیرا مشکل اصلی کثرت ناشی از عروض است، نه انفعال.

درنگ: ملاصدرا با تمایز میان انفعال مادی و عروض تجردی می‌کوشد اشکال خواجه را دفع کند، اما مشکل کثرت ناشی از عروض همچنان پابرجاست.

این پاسخ، مانند پلی شکننده بر فراز دره‌ای عمیق، تلاشی است برای پیوند دادن مفاهیم عروض و بساطت، اما ناتوانی در حل مسئله کثرت، آن را ناکافی می‌سازد.

جمع‌بندی

این درس‌گفتار، به بررسی عمیق یکی از مسائل بنیادین فلسفه اسلامی، یعنی حقیقت علم الهی و رابطه آن با ذات حق‌تعالی، می‌پردازد. ملاصدرا در دفاع از ابن‌سینا استدلال می‌کند که اتحاد علم و عالم و عروض صور علمی بر ذات الهی ممکن است، اما استاد فرزانه این دفاع را ناکافی می‌دانند. اشکالات اصلی شامل ناسازگاری عروض و کثرت با بساطت ذاتی حق، نفی انعکاس در علم الهی، و تمایز میان ظرف نزول و صعود است. علم الهی به‌عنوان ظهوری ذاتی و نه انعکاسی یا عروضی تبیین می‌شود، و سیر وجودی موجودات به‌صورت مارپیچ و نه دایره‌وار توصیف می‌گردد. این تحلیل، مانند چراغی در تاریکی، راه را برای فهم عمیق‌تر حقیقت علم الهی در فلسفه اسلامی روشن می‌سازد.

إِنَّا لِلَّهِ [مطلب حذف شد] : «ما از آنِ خداییم و به سوی او بازمی‌گردیم.»)

با نظارت صادق خادمی