در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 241

متن درس





کتاب تحلیل فلسفی علم الهی: مناقشه ابن‌سینا، خواجه نصیر و ملاصدرا

تحلیل فلسفی علم الهی: مناقشه ابن‌سینا، خواجه نصیر و ملاصدرا

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره (جلسه ۲۴۱)

دیباچه: درآمدی بر مناقشه فلسفی علم الهی

درس‌گفتار شماره ۲۴۱، که در تاریخ ۲۱ آبان ۱۳۷۹ ارائه شده، در ادامه مباحث شناخت‌شناسی و حقیقت علم، به کاوشی عمیق در مناقشه‌ای فلسفی میان سه قله رفیع حکمت اسلامی، یعنی ابن‌سینا، خواجه نصیرالدین طوسی و ملاصدرا، می‌پردازد. این گفتار، با تمرکز بر حقیقت علم الهی، به نقد دیدگاه ابن‌سینا توسط خواجه نصیر و دفاع ملاصدرا از آن می‌نشیند و در عین حال، با نگاهی نقادانه، این دفاع را مورد ارزیابی قرار می‌دهد. محور اصلی این مناقشه، اشکال خواجه نصیر بر دیدگاه ابن‌سینا در نسبت دادن صور به ذات حق تعالی است که به جمع میان فاعل و قابل در ذات الهی منجر می‌شود. ملاصدرا، با تمایز میان انواع قبول (انفعالی-تجددی و عروضی-لزومی)، تلاش می‌کند این اشکال را پاسخ دهد، اما درس‌گفتار، با استناد به متون اصلی چون اسفار اربعه و تعلیقات ابن‌سینا، این دفاع را ناکافی دانسته و علم الهی را ظهور فعلی و تعینات ذاتی حق معرفی می‌کند که از هرگونه عروض و قبول مبراست.

بخش نخست: چارچوب مناقشه فلسفی

زمینه‌های تاریخی و فلسفی

مناقشه‌ای که در این درس‌گفتار بررسی می‌شود، میان سه فیلسوف برجسته اسلامی شکل گرفته است: ابن‌سینا، با نظام مشائی خود، خواجه نصیرالدین طوسی، با نقدهای منطقی‌اش، و ملاصدرا، با رویکرد حکمت متعالیه. این گفت‌وگو، نه‌تنها نمایانگر پویایی فلسفه اسلامی است، بلکه نشان‌دهنده عمق تأملات در باب علم الهی و نسبت آن با ذات حق تعالی است. درس‌گفتار، با نگاهی تحلیلی، این مناقشه را به مثابه رقص اندیشه‌ها در ساحت حکمت توصیف می‌کند، جایی که هر فیلسوف، با ابزار عقل و استدلال، به جست‌وجوی حقیقت می‌پردازد.

اشکال خواجه نصیر به ابن‌سینا

خواجه نصیر، در نقد دیدگاه ابن‌سینا، بر این نکته تأکید می‌ورزد که نسبت دادن صور به ذات حق تعالی، به جمع میان فاعل و قابل در ذات الهی منجر می‌شود. فاعل، واجد است و چیزی را اعطا می‌کند، حال آنکه قابل، فاقد است و چیزی را می‌پذیرد. جمع این دو در یک ذات، به دلیل تناقض منطقی میان واجد و فاقد، محال است. این اشکال، که ریشه در منطق صوری و فلسفه مشائی دارد، صور مرتسمه در ذات حق را به دلیل دلالت بر کثرت و انفعال، ناسازگار با بساطت و کمال الهی می‌داند.

درنگ: اشکال خواجه نصیر به ابن‌سینا، بر تناقض منطقی جمع فاعل و قابل در ذات حق استوار است، که صور مرتسمه را به دلیل دلالت بر کثرت و انفعال، ناسازگار با بساطت الهی می‌داند.

دفاع ملاصدرا از ابن‌سینا

ملاصدرا، در پاسخ به اشکال خواجه، با استناد به عبارات ابن‌سینا در تعلیقات و دیگر آثارش، این نقد را ناوارد می‌شمارد. او معتقد است که خواجه، به دلیل عدم توجه دقیق به متون ابن‌سینا، دچار سوءتفاهم شده است. ملاصدرا، با تمایز میان دو نوع قبول – انفعالی-تجددی و عروضی-لزومی – تلاش می‌کند نشان دهد که ابن‌سینا، تنها به قبول عروضی-لزومی در ذات حق قائل است که محال نیست و نقصی را به همراه ندارد. این تمایز، به مثابه کلیدی است که ملاصدرا برای گشودن قفل اشکال خواجه به کار می‌برد.

تمایز انواع قبول در اندیشه ملاصدرا

ملاصدرا، قبول را به دو گونه تقسیم می‌کند: قبول انفعالی-تجددی، که مستلزم قوه و نقص است و در ذات حق محال است، و قبول عروضی-لزومی، که به معنای اتصاف ذاتی است و اشکالی بر آن وارد نیست. برای نمونه، او میان «دیوار سفید» (الجدار ابیض) و «سفیدی سفید است» (البياض ابيض) تمایز قائل می‌شود. در حالت نخست، سفیدی عارض دیوار شده و انفعال را نشان می‌دهد، اما در حالت دوم، سفیدی عین ذات بياض است و اتصافی ذاتی را بیان می‌کند. این تمثیل، به مثابه آینه‌ای است که تمایز میان عروض انفعالی و اتصاف ذاتی را در برابر دیدگان مخاطب قرار می‌دهد.

درنگ: ملاصدرا، با تمایز میان قبول انفعالی-تجددی و قبول عروضی-لزومی، تلاش می‌کند اشکال خواجه را پاسخ دهد و نشان دهد که ابن‌سینا تنها به قبول عروضی-لزومی در ذات حق قائل است.

استنادات ملاصدرا به متون ابن‌سینا

ملاصدرا، برای دفاع از ابن‌سینا، به عباراتی از تعلیقات و دیگر آثار او استناد می‌کند. به عنوان مثال، در جلد ششم اسفار اربعه (صفحه ۲۱۰)، او نقل می‌کند که ابن‌سینا، قبول انفعالی را در ذات حق نفی کرده و صفات و عوارض را لوازم ذاتی حق می‌داند. این استنادات، به مثابه ستون‌هایی هستند که بنای دفاع ملاصدرا را استوار می‌سازند. او از عدم توجه خواجه به این عبارات ابراز شگفتی می‌کند و معتقد است که ابن‌سینا، با دقت و عمق، ذات حق را از هرگونه انفعال و کثرت مبرا دانسته است.

بخش دوم: نقد دفاع ملاصدرا و تبیین علم الهی

نقد درس‌گفتار بر دفاع ملاصدرا

درس‌گفتار، با نگاهی نقادانه، دفاع ملاصدرا را ناکافی می‌داند. هرچند ملاصدرا تلاش می‌کند با تمایز میان انواع قبول، اشکال خواجه را پاسخ دهد، اما درس‌گفتار معتقد است که حتی قبول عروضی-لزومی نیز در ذات حق معنا ندارد. ذات حق تعالی، نه معروض است که چیزی بر آن عارض شود، و نه مقبول است که چیزی را بپذیرد. علم الهی، به جای عروض و قبول، ظهور فعلی و تعینات ذاتی حق است که به مثابه ریزشی بی‌پایان از سرچشمه وجود توصیف می‌شود.

درنگ: درس‌گفتار، دفاع ملاصدرا را به دلیل پذیرش هرگونه عروض و قبول در ذات حق، حتی به‌صورت لزومی، ناکافی دانسته و علم الهی را ظهور فعلی و ریزش ذاتی حق معرفی می‌کند.

علم الهی به مثابه ریزش و تجلی

درس‌گفتار، علم الهی را نه عروض و قبول، بلکه ریزش و تجلی ذاتی حق می‌داند. این دیدگاه، به مثابه نوری است که از خورشید وجود حق ساطع می‌شود و همه مخلوقات را در بر می‌گیرد، بدون آنکه ذات حق پذیرای چیزی باشد. عباراتی چون دَائِمُ الْفَضْلِ عَلَى الْبَرِيَّةِ و بَاسِطُ الْيَدَيْنِ بِالْعَطِيَّةِ که در متون عرفانی-فلسفی به کار رفته‌اند، به فضل و عطای بی‌پایان الهی اشاره دارند و فعلیت تام ذات حق را نشان می‌دهند. این اسما، نه آیات مستقیم قرآن کریم، بلکه تعابیر فلسفی‌اند که ریزش الهی را به تصویر می‌کشند.

تمایز ریزش و رویش

درس‌گفتار، میان ریزش و رویش تمایز قائل می‌شود. رویش، مستلزم زمان و تحول است، حال آنکه ریزش، فعلیت تام و بی‌واسطه حق را نشان می‌دهد. علم الهی، به مثابه جویباری است که از چشمه ذات حق جاری می‌شود، بدون آنکه نیازی به کاشت و رشد داشته باشد. این تمایز، علم الهی را از محدودیت‌های عالم ناسوت مبرا می‌داند و آن را به عنوان ظهور اشرافی و قیومی معرفی می‌کند.

درنگ: علم الهی، ریزش ذاتی حق است، نه رویش که مستلزم زمان و تحول باشد، و از هرگونه عروض و قبول، حتی لزومی، مبراست.

نفی عروض و قبول در ذات حق

درس‌گفتار، با تأکید بر بساطت و وحدت ذات حق، هرگونه عروض و قبول را، حتی به‌صورت لزومی، از ذات الهی نفی می‌کند. ذات حق، نه محمول است، نه معروض، و نه قابل چیزی می‌شود. این دیدگاه، به مثابه قلعه‌ای استوار است که هیچ ترکیبی را در خود راه نمی‌دهد. حتی تشبیه ملاصدرا به «پیراهن عثمان» برای توجیه عروض، ناکافی دانسته شده، زیرا عروض، حتی اگر نقص نباشد، با بساطت ذات حق سازگار نیست.

استناد به آیات قرآن کریم

درس‌گفتار، به آیه إِنَّمَا يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِينَ (سوره مائده، آیه ۲۷) اشاره [مطلب حذف شد] ، به معنای «خدا فقط از پرهیزگاران می‌پذیرد» است. این آیه، به قبول در ظرف فعل خارجی اشاره دارد و از علم ذاتی حق متمایز است. این تمایز، به مثابه خطی است که میان فعل الهی و ذات الهی کشیده شده و علم الهی را از هرگونه پذیرش در ظرف ناسوت جدا می‌سازد.

بخش سوم: نقد صور مرتسمه و تبیین وحدت وجودی

نقد دیدگاه ابن‌سینا در باب صور مرتسمه

ابن‌سینا، علم الهی را به صور مخلوقات نسبت می‌دهد که در ذات حق مرتسم هستند. این دیدگاه، به دلیل دلالت بر کثرت در ذات الهی، مورد نقد خواجه نصیر و درس‌گفتار قرار گرفته است. ملاصدرا، هرچند در دفاع از ابن‌سینا، صور مرتسمه را به‌صورت عروضی-لزومی توجیه می‌کند، اما خود در بخش‌هایی از آثارش، این صور را به دلیل دلالت بر کثرت نقد کرده است. این تناقض، به مثابه دو راهی است که ملاصدرا در آن گرفتار شده و دفاعش را تضعیف می‌کند.

درنگ: صور مرتسمه در دیدگاه ابن‌سینا، به دلیل دلالت بر کثرت، مورد نقد قرار گرفته و ملاصدرا، هرچند در دفاع از آن کوشیده، خود نیز این صور را نقد کرده است.

وحدت وجودی و علم الهی

درس‌گفتار، با گرایش به فلسفه صدرایی و عرفان نظری، علم الهی را به مثابه تجلی و ریزش ذاتی حق معرفی می‌کند که از هرگونه عروض و قبول مبراست. این دیدگاه، ذات حق را چون اقیانوسی بی‌کران می‌بیند که همه مخلوقات، امواجی بر سطح آن هستند و علم الهی، ظهور این اقیانوس در تعینات وجودی است. این تبیین، به جای پذیرش صور در ذات حق، علم الهی را عین ذات و ظهور آن می‌داند.

بخش چهارم: جمع‌بندی و تأملات نهایی

درس‌گفتار شماره ۲۴۱، با کاوش در مناقشه‌ای عمیق میان ابن‌سینا، خواجه نصیر و ملاصدرا، به تبیین حقیقت علم الهی پرداخته و محدودیت‌های دیدگاه مشائی ابن‌سینا را در برابر نقدهای منطقی خواجه نصیر آشکار ساخته است. دفاع ملاصدرا، هرچند با استناد به متون ابن‌سینا و تمایز میان انواع قبول، تلاشی ستودنی است، اما به دلیل پذیرش عروض در ذات حق، ناکافی دانسته شده است. علم الهی، به جای عروض و قبول، ریزش و تجلی ذاتی حق است که با بساطت و وحدت الهی سازگار است. این درس‌گفتار، پژوهشگران فلسفه اسلامی را به تأمل در محدودیت‌های فلسفه مشائی و حرکت به سوی وحدت وجودی دعوت می‌کند، جایی که علم الهی، چون نوری بی‌پایان، از ذات حق ساطع شده و همه هستی را در بر می‌گیرد.

دعای پایانی: اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ

با نظارت صادق خادمی