متن درس
تبیین علم الهی در فلسفه و عرفان
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۲۴۶)
دیباچه
این نوشتار، بازنویسی و تبیینی تخصصی از درسگفتار شماره ۲۴۶ استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره است که در تاریخ ۲۹ آبان ۱۳۷۹ ارائه شده و به بررسی عمیق موضوع «شناختشناسی حقیقت علم» در چارچوب فلسفه و عرفان اسلامی میپردازد. محور بحث، نقد آرای ملاصدرا درباره صور ذهنیه در ذات الهی، تحلیل اشکالات وارد بر نظریه ابنسینا، و ارائه دیدگاهی عرفانی است که موجودات را ظهورات و تعینات ذاتی حقتعالی میداند.
بخش نخست: نقد ملاصدرا بر صور ذهنیه
اشکال به خلط لوازم ذهنیه و خارجیه
استاد فرزانه در این درسگفتار، نقدی اساسی بر ملاصدرا وارد میکنند که با رد صور ذهنیه در ذات الهی، میان لوازم ذهنیه و خارجیه خلط کرده است. ملاصدرا صور ذهنیه را لوازم ذهن میداند، درحالیکه علم الهی به موجودات، لوازم ذات خارجیه حقتعالی است. این خلط، مانند آمیختن نور خورشید با سایههای زودگذر، به سوءتفاهم در تبیین علم الهی منجر شده است.
برای تبیین این اشکال، استاد فرزانه به مثال «النار حاره» اشاره میکنند. حرارت، لازمه آتش خارجیه است، نه ذهنیه. به همین سان، صور علم الهی، ظهورات ذاتی حقاند که در مرتبه وجود خارجیه قرار دارند، نه مفاهیم ذهنی. این تمایز، مانند جداسازی گوهر از صدف، نشاندهنده تفاوت میان وجود ذهنی و خارجی در فلسفه مشاء است.
مثال النوع کلی و تمایز وجود ذهنی و خارجی
استاد فرزانه با مثال «النوع کلی» توضیح میدهند که کلی، لازمه ذهن است و در خارج وجود ندارد. این مثال، مانند آینهای که تنها تصویر را بازتاب میدهد، نشان میدهد که صور ذهنیه نمیتوانند لوازم ذات الهی باشند، زیرا ذات الهی خارجیه است. صور علم الهی، بهسان نوری که از سرچشمهای زلال ساطع میشود، ظهورات ذاتیاند، نه مفاهیم ذهنی.
ملاصدرا در پاسخ به این اشکال، استدلال میکند که صور در ذات الهی خارجیهاند، نه ذهنیه، و عروض آنها به معنای ظهور است، نه عروض انفعالی. او وجود ذهنیه را به وجود علمی تبدیل میکند که مرتبهای از وجود خارجیه است. این پاسخ، مانند پلی که بر فراز رودخانهای خروشان ساخته شده، تلاشی است برای رفع تناقض میان ذهنی و خارجی، اما همچنان با چالشهایی مواجه است.
بخش دوم: مراتب وجود و علم الهی
وحدت وجودها در خارج
استاد فرزانه تأکید دارند که همه وجودها خارجیهاند، اما مراتب متفاوتی دارند: خارج علمی (وجود ذهنیه) و خارج عینی. علم، مانند عقل و شعور، در خارج وجود دارد، اما نوع خارجیت آن متفاوت است. این دیدگاه، مانند درختی تنومند که شاخههایش در مراتب گوناگون گسترده شده، با اصل وحدت وجود در حکمت متعالیه همخوانی دارد. علم الهی، بهعنوان مرتبهای متعالی از وجود علمی، همه موجودات را در بر میگیرد.
برای تبیین این مراتب، استاد فرزانه به قاعده ادبی «اذاجتمعا افترقا و اذافترقا اجتمعا» در مورد فقیر و مسکین اشاره میکنند. این قاعده، مانند کلیدی که قفلی پیچیده را میگشاید، نشان میدهد که وجود ذهنیه و خارجیه در ترکیب متمایزند، اما در انفراد متحدند. وجود ذهنیه، بهعنوان وجود علمی، از وجود عینی متمایز است، اما هر دو خارجیهاند.
مراتب وجود در خارج
استاد فرزانه استدلال میکنند که وجودها در خارج مراتب دارند: عینی ارضی، عینی سماوی، وجود ذهنی (نازل)، وجود عقلی (عالی)، وجود روحی، و وجود لبی. همه اینها علماند و مراتب متفاوت دارند. این تبیین، مانند نردبانی که به سوی آسمانهای متعالی صعود میکند، مراتب وجود را در فلسفه ملاصدرا و عرفان اسلامی نشان میدهد. علم الهی، بهعنوان مرتبهای متعالی، همه این مراتب را در بر میگیرد.
این دیدگاه، همه آنچه در انسان است را علم میداند، با مراتب متفاوت. حتی وحی پیامبر نیز علم است. همه وجودها، از زمین تا آسمان هفتم، خارجیهاند، اما مراتبشان متفاوت است. این تبیین، مانند جویباری که از سرچشمهای واحد به سوی دشتهای گوناگون جاری میشود، وحدت وجود را در مراتب گوناگون نشان میدهد.
بخش سوم: نفی جوهر و عرض در علم الهی
نقد صور ذهنیه ابنسینا
استاد فرزانه تأکید دارند که ابنسینا با اصطلاح «صور ذهنیه»، قصد تقریب ذهن داشته، نه اینکه خدا ذهن داشته باشد. مثال منجم که آینده را پیشبینی میکند، مانند نقاشی که تصویری از آینده ترسیم میکند، نشاندهنده این تقریب است. ابنسینا صور را ظهورات علمی در ذات الهی میداند، نه مفاهیم ذهنی به معنای متعارف.
عبارات ابنسینا و بهمنیار، مانند «کلما یصدر عن الواجب الوجود انما یصدر بواسطه عقله له»، نشان میدهند که صور معقوله در ذات الهی با عقل اولی متحدند، بدون تمایز فعل. این دیدگاه، مانند نوری که از خورشید ساطع میشود و با آن متحد است، صور را ظهورات ذاتی حق میداند.
اشکال ملاصدرا به صور خارجیه
ملاصدرا در صفحه ۲۲۰ «اسفار» اشکال میکند که اگر صور، لوازم خارجیه باشند، چگونه میتوانند جواهر قائم به نفس باشند و در عین حال، لوازم ذات الهی؟ جوهر، به دلیل قائم به نفس بودن، نمیتواند عارض چیزی شود. این اشکال، مانند سنگی که در مسیر رودخانهای آرام قرار گرفته، چالش عروض جواهر بر ذات الهی را مطرح میکند.
استاد فرزانه در پاسخ، استدلال میکنند که موجودات اصلاً ذات ندارند؛ همه ظهورات و تعینات الهیاند. جوهر و عرض، مفاهیم ماهویاند و در ذات الهی جایی ندارند. این پاسخ، مانند بادبانی که کشتی را در دریای وحدت وجود به پیش میراند، موجودات را ظهورات ذاتی حق میداند.
نفی جوهر و عرض در عرفان
استاد فرزانه با استناد به «فصوص الحکم»، تأکید دارند که در عرفان، جوهر و عرض وجود ندارند؛ همه موجودات تعینات و ظهورات الهیاند. ذات فقط برای حقتعالی است. زوجیت، بهعنوان تعین اربعه، نه جوهر است و نه عرض مستقل، بلکه ظهوری از ماهیت است.
این دیدگاه، مانند آینهای که تنها نور را بازتاب میدهد، همه هستی را جلوههای ذات الهی میبیند. عرفان، با نفی دوگانگی جوهر و عرض، به وحدت وجودی میرسد که در آن همه چیز ظهور حق است.
بخش چهارم: علم الهی بهعنوان ظهورات علمی
علم الهی و نفی جوهر
استاد فرزانه استدلال میکنند که علم الهی به موجودات، لازم نیست جوهر باشد؛ میتواند عرض یا ظهور باشد، بدون انفعال. این علم، مانند نوری که از چشمهای زلال ساطع میشود، ظهورات علمی در ذات الهی است که با بساطت ذات سازگار است.
مثال دیوار در ذهن، مانند نقشی که بر صفحهای سفید ترسیم میشود، نشان میدهد که دیوار ذهنی جوهر نیست، بلکه عرض است. علم الهی نیز به ظهورات علمی تعلق دارد، نه ذوات جوهرین.
نقد تناقض ملاصدرا
استاد فرزانه تأکید دارند که اشکال ملاصدرا به ابنسینا (ذهنی بودن صور) و سپس اشکال به خودش (عروض جوهر)، با دفاع قبلی او از ابنسینا سازگار نیست. این تناقض، مانند رشتهای که در هم گره خورده، نشاندهنده عدم انسجام در رویکرد ملاصدرا است.
این نقد، مانند چراغی که تاریکی را میشکافد، نشان میدهد که ملاصدرا ابتدا صور ذهنیه را رد میکند، اما با صور خارجیه نیز به مشکل عروض جوهر برخورد میکند.
تبیین علم الهی بهعنوان طور
استاد فرزانه پیشنهاد میکنند که علم الهی به مخلوقات، به «طوری» است که نمیتوان آن را دقیقاً تعریف کرد. این طور، مانند نسیمی که نامرئی است اما حضورش احساس میشود، میتواند صور، تعین، مثل یا عقل اول باشد. این تبیین، پیچیدگی علم الهی را فراتر از مفاهیم فلسفی متعارف نشان میدهد.
این دیدگاه، مانند دریایی بیکران که ساحلش نامعلوم است، علم الهی را از قید مفاهیم محدود فلسفی آزاد میکند و به سوی تبیینی عرفانی هدایت میکند.
بخش پنجم: پاسخ ملاصدرا و تبیین عرفانی
پاسخ ملاصدرا در اسفار
ملاصدرا در صفحه ۲۳۰ «اسفار» استدلال میکند که ذات الهی، علّت موجودات است و علم واجبی او به ذاتش، علم واجبی به موجودات را اقتضا میکند. این علم، عین معلومات تفصیلی است، بدون جوهر بودن. این پاسخ، مانند ستونی استوار که بنای عظیمی را نگه میدارد، علم الهی را ظهورات تفصیلی غیرجوهرین تبیین میکند.
تشبیه صور به «شوارق الشمس»، مانند پرتوهایی که از خورشید ساطع میشوند، نشان میدهد که این صور جوهر نیستند، بلکه ظهورات غیرمادی در ذات الهیاند.
تبیین عرفانی علم الهی
استاد فرزانه با تأکید بر دیدگاه عرفانی، همه هستی را ظهورات و تعینات ذاتی حقتعالی میدانند. علم الهی، مانند جویباری که از سرچشمهای بیپایان جاری میشود، به ظهورات علمی تعلق دارد، نه ذوات جوهرین. این دیدگاه، با نفی دوگانگی جوهر و عرض، همه موجودات را جلوههای ذات الهی میبیند.
این تبیین، مانند آینهای که نور حق را بازتاب میدهد، علم الهی را از قید مفاهیم فلسفی جوهر و عرض آزاد میکند و به سوی وحدت وجودی هدایت میکند.
جمعبندی
این درسگفتار به بررسی عمیق حقیقت علم الهی در فلسفه و عرفان اسلامی پرداخته و با نقد آرای ملاصدرا و ابنسینا، به تبیینی عرفانی از علم الهی میرسد. ملاصدرا با رد صور ذهنیه، میان لوازم ذهنیه و خارجیه خلط کرده و با طرح صور خارجیه، به مشکل عروض جواهر بر ذات الهی برخورد کرده است. استاد فرزانه، با تأکید بر نفی جوهر و عرض در عرفان، موجودات را ظهورات و تعینات ذاتی حقتعالی میدانند. علم الهی، بهعنوان ظهورات علمی غیرجوهرین، بدون انفعال یا کثرت، در ذات الهی موجود است. این تبیین، مانند چراغی که در شب تاریک راه را روشن میکند، علم الهی را در پرتو وحدت وجود و توحید ذاتی به تصویر میکشد.