در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 260

متن درس






شناخت‌شناسی علم الهی: نقد صور معقوله و تبیین علم بی‌واسطه

شناخت‌شناسی علم الهی: نقد صور معقوله و تبیین علم بی‌واسطه

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۲۶۰)

مقدمه

در قلمرو ژرف و بی‌کران فلسفه اسلامی، شناخت‌شناسی علم الهی از جمله مباحثی است که ذهن حکیمان را به خود مشغول داشته است. این پرسش که چگونه موجودات مجرد، به‌ویژه ذات بی‌حد و حصر الهی، می‌توانند ماديات را ادراک کنند، بدون آنکه به محدودیت‌های صور ادراکی یا واسطه‌های معرفتی وابسته شوند، از پیچیده‌ترین مسائل فلسفی است. درس‌گفتار شماره ۲۶۰ استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، ارائه‌شده در تاریخ ۴ بهمن ۱۳۷۹، با نگاهی نقادانه و عمیق به اشکالات سوم، چهارم و پنجم صدرالمتألهین شیرازی (ملاصدرا) به دیدگاه شیخ اشراق (سهروردی) در باب علم به ماديات می‌پردازد. این درس‌گفتار، با تکیه بر نقد نظریه صور معقوله و تأکید بر علم بی‌واسطه، چارچوبی نوین برای فهم علم الهی و ادراک ماديات ارائه می‌دهد.

بخش نخست: نقد نظریه صور معقوله در ادراک ماديات

ادراک مجردات از ماديات و نقش صور معقوله

ملاصدرا در جلد ششم «اسفار اربعه» (صفحه ۲۵۹) استدلال می‌کند که ادراک مجردات از ماديات از طریق صور معقوله صورت می‌گیرد. این صور، به‌سان آینه‌ای که تصاویر اشیاء را بازتاب می‌دهد، واسطه‌ای معرفتی‌اند که ماديات را برای موجودات مجرد قابل ادراک می‌سازند. ماديات، به دلیل ماهیت مادی و محدودیت‌هایشان، فاقد تجرد لازم برای ادراک مستقیم‌اند و تنها از طریق صور معقوله، که دارای حیات و تعقل‌اند، در قلمرو عقل مجرد ظهور می‌یابند. استاد فرزانه قدس‌سره این دیدگاه را بررسی کرده و تأکید دارند که ملاصدرا ادراک ماديات را به صور عقلانی وابسته می‌داند، به‌گونه‌ای که هر صورت مادی (کائنة فاسدة) دارای یک صورت ادراکی تجردی است.

این صورت ادراکی، مانند مشعلی که تاریکی ماده را روشن می‌کند، ذات حیات و تعقل دارد، در حالی که ماديات به‌خودی‌خود فاقد این خصوصیات‌اند. ملاصدرا این فرآیند را در قالب یک ساختار سه‌گانه تبیین می‌کند: مجرد (ادراک‌کننده)، تعقل مجرد نسبت به ماديات، و خود ماديات. صورت عقلانی مجرد، که واسطه ادراک است، مادي نیست و در مرتبه تجرد قرار دارد. این دیدگاه، مانند نقشه‌ای که مسیر معرفت را ترسیم می‌کند، ادراک را از وابستگی مستقیم به ماديات آزاد می‌سازد و آن را به صور عقلانی پیوند می‌دهد.

درنگ: ادراک مجردات از ماديات از طریق صور معقوله صورت می‌گیرد که دارای حیات و تعقل‌اند و ماديات را در قلمرو عقل مجرد قابل ادراک می‌سازند.

صورت عقليه و وجه ثابت عند الله

ملاصدرا استدلال می‌کند که هر صورت معقوله خود دارای یک صورت عقليه است که وجه ثابت عند الله بوده و معقول بالذات است. ماديات و مراتب مادون آن، تنها به‌صورت تبعی معقول‌اند. این دیدگاه، مانند نوری که از مشکات ذات الهی ساطع می‌شود، به نظریه مثل افلاطونی و بازسازی آن در فلسفه اسلامی اشاره دارد. صورت عقليه، به‌سان ستاره‌ای ثابت در آسمان معرفت، مرتبه‌ای متعالی از وجود است که ماديات از طریق آن ادراک می‌شوند. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که این صورت عقليه، به دلیل ثبات و تجرد، مبنای ادراک مجردات از ماديات است و ملاصدرا آن را به‌عنوان تحقیقی نافع و کلیدی معرفی می‌کند.

درنگ: صورت عقليه، به‌عنوان وجه ثابت عند الله، معقول بالذات است و ماديات به‌صورت تبعی از طریق آن ادراک می‌شوند.

نقد نظریه صور معقوله

استاد فرزانه قدس‌سره، با نگاهی نقادانه، نظریه صور معقوله را به چالش می‌کشند. ملاصدرا معتقد است که علم مجرد به ماديات از طریق صور معقوله، که در ظرف عقل مجرد قرار دارند، محقق می‌شود. اما این دیدگاه با مشکلاتی مواجه است. نخست، نظریه مثل، که صور معقوله بر آن استوار است، فاقد دلیل قاطع است. همانند بنایی که بر شالوده‌ای سست بنا شده، این نظریه نمی‌تواند ادراک ماديات را به‌طور کامل تبیین کند. استاد فرزانه قدس‌سره استدلال می‌کنند که دلایلی که ملاصدرا برای اثبات مثل ارائه کرده، ناکافی‌اند و این نظریه را در معرض تردید قرار می‌دهند.

دوم، اگر علم مجرد به ماديات نیازمند صور معقوله باشد، علم الهی نیز باید به واسطه این صور محقق شود، که این امر با بساطت و استقلال ذات الهی ناسازگار است. علم الهی، مانند اقیانوسی بی‌کران که نیازی به جویبارهای واسطه ندارد، باید بی‌واسطه و ذاتی باشد. اگر خداوند بدون واسطه به ماديات علم دارد، چرا ادراک مجردات از ماديات نیازمند صور معقوله است؟ این تناقض، مانند سایه‌ای که بر آینه معرفت می‌افتد، نظریه ملاصدرا را تضعیف می‌کند. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که اگر علم الهی بی‌واسطه ممکن است، ادراک مجردات نیز باید بدون صور معقوله ممکن باشد.

درنگ: نظریه صور معقوله، به دلیل فقدان دلیل قاطع و ناسازگاری با علم بی‌واسطه الهی، برای تبیین ادراک ماديات ناکافی است.

جمع‌بندی بخش

این بخش، با بررسی نظریه صور معقوله در ادراک ماديات، نشان داد که ملاصدرا این صور را واسطه‌ای ضروری برای ادراک مجردات از ماديات می‌داند. اما نقدهای استاد فرزانه قدس‌سره، مانند تیغی برنده، ناکافی بودن این نظریه را به دلیل فقدان دلیل و تناقض با علم بی‌واسطه الهی آشکار ساخت. این دیدگاه، راه را برای تبیینی عمیق‌تر از علم الهی و ادراک ماديات هموار می‌سازد.

بخش دوم: اشکال چهارم ملاصدرا به شیخ اشراق و نقد آن

اشکال چهارم: اضافه اشراقی و وابستگی علم الهی

ملاصدرا در اشکال چهارم به شیخ اشراق استدلال می‌کند که اضافه، مانند «غلام زید»، متأخر از وجود طرفین است. اگر علم الهی به‌صورت اضافه اشراقی باشد، خداوند در علم خود به متعلقات (مخلوقات) محتاج خواهد بود، که این امر با وجوب ذاتی حق ناسازگار است. این اشکال، مانند بادی که غبار را از آینه حقیقت می‌زداید، تلاش دارد تا ناسازگاری دیدگاه شیخ اشراق را با بساطت ذات الهی نشان دهد. ملاصدرا معتقد است که اگر علم الهی اضافه‌ای اشراقی باشد، نیازمند وجود پیشینی متعلقات است، که این امر علم الهی را به مخلوقات وابسته می‌کند.

درنگ: ملاصدرا استدلال می‌کند که اگر علم الهی اضافه اشراقی باشد، به متعلقات محتاج خواهد بود، که با وجوب ذاتی حق ناسازگار است.

نقد اشکال چهارم: تمایز اضافه اشراقی و معقولی

استاد فرزانه قدس‌سره این اشکال را نقد کرده و تأکید دارند که ملاصدرا به اشتباه اضافه اشراقی را با اضافه معقولی یکی گرفته است. اضافه معقولی، مانند «غلام زید»، متفرع بر وجود طرفین است، اما اضافه اشراقی، مانند بستنی‌ای که هم‌زمان ظرف و محتوای خود را ایجاد می‌کند، طرف‌آفرین است. این اضافه، مانند نوری که از ذات ساطع شده و متعلق خود را پدید می‌آورد، نیازی به وجود پیشینی متعلقات ندارد. استاد فرزانه قدس‌سره استدلال می‌کنند که ملاصدرا، با وجود آگاهی از این تمایز، به خلط میان این دو نوع اضافه دچار شده است.

این نقد، مانند مشعلی که تاریکی‌های خلط مفاهیم را روشن می‌کند، نشان می‌دهد که اضافه اشراقی، به دلیل خلاقیت ذاتی، از وابستگی به متعلقات آزاد است. علم الهی، به‌سان اقیانوسی که جویبارهای وجود را در خود پدید می‌آورد، نیازی به واسطه یا متعلقات پیشینی ندارد. این دیدگاه، اشکال ملاصدرا را تضعیف کرده و بر استقلال علم الهی تأکید می‌کند.

درنگ: اضافه اشراقی، برخلاف اضافه معقولی، طرف‌آفرین است و نیازی به وجود پیشینی متعلقات ندارد، که این امر اشکال ملاصدرا را نقض می‌کند.

چالش اصالت ماهیت در فلسفه شیخ اشراق

ملاصدرا استدلال می‌کند که شیخ اشراق، به دلیل قائل بودن به اصالت ماهیت، نمی‌تواند به اضافه اشراقی پایبند باشد، زیرا اشراق متعلق به وجود است، نه ماهیت. این اشکال، مانند تیری که به قلب ناسازگاری‌های فلسفی نشانه می‌رود، بر دوگانگی در فلسفه شیخ اشراق تأکید دارد. شیخ اشراق در مجردات وجود را اصیل و در ماديات ماهیت را اصیل می‌داند، که این دوگانگی تبیین اضافه اشراقی را در ماديات دشوار می‌سازد. استاد فرزانه قدس‌سره این نقد را تأیید کرده و تأکید دارند که اصالت ماهیت، مانع از پذیرش اضافه اشراقی در قلمرو ماديات می‌شود.

درنگ: اصالت ماهیت در فلسفه شیخ اشراق، با اضافه اشراقی که به وجود وابسته است، ناسازگار است و تبیین علم به ماديات را دشوار می‌کند.

جمع‌بندی بخش

این بخش، با بررسی اشکال چهارم ملاصدرا به شیخ اشراق، نشان داد که ملاصدرا علم الهی را به دلیل اضافه اشراقی، محتاج متعلقات می‌داند. اما نقد استاد فرزانه قدس‌سره، مانند جویباری زلال که مسیر حقیقت را روشن می‌کند، خلط میان اضافه اشراقی و معقولی را آشکار ساخت. تمایز میان این دو نوع اضافه و ناسازگاری اصالت ماهیت با اضافه اشراقی، اشکال ملاصدرا را تضعیف کرده و بر استقلال علم الهی تأکید دارد.

بخش سوم: اشکال پنجم ملاصدرا و چالش تسبیح ماديات

اشکال پنجم: محدودیت‌های معرفتی ماديات

ملاصدرا در اشکال پنجم استدلال می‌کند که اجسام مادی، به دلیل طبیعت مادی خود، نه می‌توانند عالم (مدرِک) باشند و نه معلوم (مدرَک) بالذات. اجسام، مانند سنگ‌هایی که در محدودیت‌های مکانی (شمال، جنوب، شرق، غرب) گرفتارند، فاقد حضور جمعی نزد عالم‌اند. این فقدان حضور جمعی، مانند سایه‌ای که بر آینه معرفت می‌افتد، مانع از ادراک مستقیم ماديات می‌شود. ملاصدرا تأکید دارد که علم، مختص موجودات مجرد است و ماديات، به دلیل فقدان تجرد، نمی‌توانند مستقیماً موضوع علم یا فاعل علم باشند.

درنگ: اجسام مادی، به دلیل فقدان تجرد و حضور جمعی، نه می‌توانند عالم باشند و نه معلوم بالذات، و علم مختص موجودات مجرد است.

چالش تسبیح ماديات

استاد فرزانه قدس‌سره، با استناد به آیه شریفه قرآن کریم، دیدگاه ملاصدرا را به چالش می‌کشند:

يُسَبِّحُ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ
[مطلب حذف شد] : آنچه در آسمان‌ها و زمین است برای خدا تسبیح می‌گویند). این آیه، مانند مشعلی که تاریکی‌های محدودیت‌های مادی را روشن می‌کند، نشان می‌دهد که ماديات دارای شعور و توانمندی معرفتی‌اند، زیرا تسبیح مستلزم شعور است. اگر ماديات تسبیح می‌کنند، باید عالم باشند، که این امر با دیدگاه ملاصدرا که ماديات را فاقد شعور می‌داند، ناسازگار است.

استاد فرزانه قدس‌سره این پرسش را مطرح می‌کنند که آیا تسبیح ماديات مجازی است، مانند جاری شدن ناودان، یا حقیقی؟ اگر حقیقی باشد، ماديات باید دارای شعور باشند، که این امر نظریه ملاصدرا را به چالش می‌کشد. این چالش، مانند بادی که غبار را از آینه حقیقت می‌زداید، نشان می‌دهد که ماديات، فراتر از محدودیت‌های مادی، می‌توانند دارای توانمندی معرفتی باشند.

درنگ: آیه «يُسَبِّحُ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ» نشان می‌دهد که ماديات دارای شعورند، که با دیدگاه ملاصدرا مبنی بر فقدان شعور در ماديات ناسازگار است.

نقد صور ادراکی و علم بی‌واسطه

استاد فرزانه قدس‌سره، با رد نظریه صور ادراکی، علم را به‌عنوان تجردی بی‌واسطه تبیین می‌کنند. حکما معتقدند که ادراک ماديات از طریق صور منتزعه (حسی یا عقلی) صورت می‌گیرد و ماديات معلوم بالعرض‌اند. اما استاد فرزانه قدس‌سره استدلال می‌کنند که علم، مانند نوری که بی‌نیاز از آینه است، نیازی به صور ادراکی ندارد. ماديات می‌توانند مستقیماً معلوم واقع شوند، بدون واسطه صور. این دیدگاه، مانند جویباری زلال که از سرچشمه حقیقت جاری می‌شود، ادراک را از محدودیت‌های واسطه‌مندی آزاد می‌سازد.

ملاصدرا به شیخ اشراق و خواجه نصیر اشکال می‌کند که چگونه بدون صور ادراکی، ادراک ماديات را ممکن می‌دانند. اما استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که اگر علم الهی بی‌واسطه است، ادراک ماديات توسط مجردات نیز می‌تواند بی‌واسطه باشد. علم به صور، مانند تماشای فیلمی از عالم، علم به خود اشیاء نیست. این نقد، مانند تیغی برنده، نظریه صور ادراکی را نفی کرده و علم بی‌واسطه را به‌عنوان راه‌حلی جامع ارائه می‌دهد.

درنگ: علم بی‌واسطه، صور ادراکی را نفی می‌کند و ماديات را مستقیماً معلوم قرار می‌دهد، بدون نیاز به واسطه‌های معرفتی.

جمع‌بندی بخش

این بخش، با بررسی اشکال پنجم ملاصدرا و چالش تسبیح ماديات، نشان داد که دیدگاه ملاصدرا مبنی بر فقدان توانمندی معرفتی در ماديات با آیه شریفه قرآن کریم ناسازگار است. نقد استاد فرزانه قدس‌سره، مانند مشکاتی که نورش عالم را روشن می‌کند، بر علم بی‌واسطه تأکید دارد و صور ادراکی را غیرضروری می‌داند. این دیدگاه، ماديات را نه‌تنها معلوم، بلکه عالم قرار می‌دهد و راه را برای فهمی عمیق‌تر از شناخت‌شناسی اسلامی هموار می‌سازد.

بخش چهارم: بازتعریف تجرد و علم در ماديات

ماديات به‌عنوان عالم و معلوم

استاد فرزانه قدس‌سره، با استناد به آیه شریفه قرآن کریم:

يُسَبِّحُ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ
[مطلب حذف شد] : آنچه در آسمان‌ها و زمین است برای خدا تسبیح می‌گویند)، استدلال می‌کنند که ماديات نه‌تنها معلوم، بلکه عالم نیز هستند. تسبیح، مانند جویباری که از سرچشمه شعور جاری می‌شود، نشان‌دهنده توانمندی معرفتی ماديات است. این دیدگاه، مانند نوری که تاریکی‌های محدودیت‌های مادی را می‌زداید، نظریه ملاصدرا مبنی بر فقدان شعور در ماديات را به چالش می‌کشد.

استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که علم، لزوماً به معنای خالی بودن از ماده نیست. تجرد، مانند بال‌هایی که روح معرفت را به پرواز درمی‌آورد، به معنای توانمندی معرفتی است، نه صرفاً فقدان ماده. ماديات، به دلیل تسبیح و شعور، می‌توانند عالم باشند، که این امر مفهوم تجرد را بازتعریف می‌کند.

درنگ: ماديات، بر اساس آیه قرآن کریم، دارای شعور و توانمندی معرفتی‌اند و می‌توانند عالم و معلوم باشند، که این امر مفهوم تجرد را بازتعریف می‌کند.

نقد نظریه تقشیر ابن‌سینا

ملاصدرا و استاد فرزانه قدس‌سره نظریه تقشیر ابن‌سینا را، که ادراک را به تراشیدن صور از ماديات تشبیه می‌کند، ناکافی می‌دانند. تقشیر، مانند تلاشی برای تراشیدن دیواری که همچنان دیوار باقی می‌ماند، تبیین روشنی از فرآیند ادراک ارائه نمی‌دهد. استاد فرزانه قدس‌سره استدلال می‌کنند که ادراک، یا صورت دارد یا ندارد، و استعاره تقشیر نمی‌تواند پیچیدگی‌های معرفتی را توضیح دهد. این نقد، مانند بادی که غبار ابهام را می‌زداید، بر ناکافی بودن نظریه ابن‌سینا تأکید دارد.

درنگ: نظریه تقشیر ابن‌سینا، به دلیل ابهام و عدم تبیین دقیق فرآیند ادراک، برای توضیح علم به ماديات ناکافی است.

جمع‌بندی بخش

این بخش، با تکیه بر آیه شریفه قرآن کریم، نشان داد که ماديات دارای شعور و توانمندی معرفتی‌اند و می‌توانند عالم و معلوم باشند. نقد نظریه تقشیر ابن‌سینا و تأکید بر علم بی‌واسطه، مانند مشعلی که مسیر حقیقت را روشن می‌کند، مفهوم تجرد را بازتعریف کرده و ماديات را از محدودیت‌های معرفتی آزاد می‌سازد.

بخش پنجم: نتیجه‌گیری و تبیین نهایی

جمع‌بندی مباحث

درس‌گفتار شماره ۲۶۰، با بررسی اشکالات سوم، چهارم و پنجم ملاصدرا به شیخ اشراق، نشان داد که نظریه صور معقوله، به دلیل فقدان دلیل و ناسازگاری با علم بی‌واسطه الهی، برای تبیین ادراک ماديات ناکافی است. اشکال چهارم ملاصدرا، که علم الهی را به دلیل اضافه اشراقی محتاج متعلقات می‌داند، به دلیل خلط میان اضافه اشراقی و معقولی نقض شد. اشکال پنجم، که ماديات را فاقد توانمندی معرفتی می‌داند، با آیه شریفه قرآن کریم:

يُسَبِّحُ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ

(جمعه: ۱) به چالش کشیده شد. این آیه، مانند نوری که تاریکی‌های محدودیت‌های مادی را می‌زداید، نشان می‌دهد که ماديات دارای شعورند.

استاد فرزانه قدس‌سره، با رد صور ادراکی، علم را به‌عنوان تجردی بی‌واسطه تبیین کردند که ماديات را مستقیماً معلوم و عالم قرار می‌دهد. نقد نظریه تقشیر ابن‌سینا و تأکید بر بازتعریف تجرد، مانند جویباری زلال که از سرچشمه حقیقت جاری می‌شود، راه را برای فهمی عمیق‌تر از شناخت‌شناسی اسلامی هموار ساخت.

تبیین نهایی علم بی‌واسطه

علم الهی، مانند اقیانوسی بی‌کران که تمامی جویبارهای وجود را در خود جای می‌دهد، بی‌واسطه و حضوری است. ماديات، به دلیل شعور و توانمندی معرفتی، می‌توانند عالم و معلوم باشند، بدون نیاز به صور ادراکی. این دیدگاه، مانند مشکاتی که نورش عالم را روشن می‌کند، تمامی اشکالات فلسفی پیشین را رفع کرده و شناخت‌شناسی اسلامی را در چارچوبی وحدت‌بخش تبیین می‌کند. تجرد، به معنای توانمندی معرفتی، ماديات را از محدودیت‌های سنتی آزاد می‌سازد و علم را به‌عنوان انکشافی ذاتی و بی‌واسطه معرفی می‌کند.

درنگ: علم الهی و ادراک ماديات، بی‌واسطه و حضوری است و ماديات، به دلیل شعور، می‌توانند عالم و معلوم باشند، که این امر نظریه صور ادراکی را نفی می‌کند.
با نظارت صادق خادمی