متن درس
تحلیل فلسفی شعور موجودات و معاد مادّی: نقد اشکال ملاصدرا به شیخ اشراق
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه، آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۲۶۳)
دیباچه
شعور موجودات، بهویژه مادّیات، و پیوند آن با علم الهی و معاد، از مسائل عمیق فلسفه اسلامی است که چونان دری بس ژرف، ذهن فیلسوفان را به خود مشغول داشته است. این نوشتار، برگرفته از درسگفتار شماره ۲۶۳ استاد فرزانه، آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، به نقد اشکال ملاصدرا بر دیدگاه اشراقی شیخ سهروردی در باب شعور موجودات و تبیین معاد مادّی میپردازد.
بخش نخست: زمینههای نقد ملاصدرا بر دیدگاه اشراقی
نقد اشکال ملاصدرا به شیخ اشراق
استاد فرزانه در درسگفتار، به اشکال ملاصدرا بر دیدگاه شیخ اشراق اشاره میفرمایند و تأکید دارند که این اشکال وارد نیست. ملاصدرا معتقد است مادّیات نمیتوانند معلوم یا عالم باشند، زیرا فاقد تجرد لازم برای علماند: «مَادِّيَاتٌ مَعْلُومٌ وَاقِعٌ لَا يَكُونُ وَعَالِمٌ لَيْسَ». این دیدگاه، با مشکلاتی مواجه است که درسگفتار آن را نقد میکند.
درنگ: اشکال ملاصدرا به شیخ اشراق مبنی بر نفی شعور مادّیات وارد نیست، زیرا با اصل وحدت وجود ناسازگار است.
این نقد، چونان تیری است که به قلب دیدگاه ملاصدرا نشانه میرود و ضرورت بازنگری در نفی شعور مادّیات را آشکار میسازد.
مشکل دیدگاه شیخ اشراق در علم ذاتی الهی
استاد فرزانه اشاره میفرمایند که شیخ اشراق نیز در تبیین علم ذاتی الهی نسبت به مخلوقات با چالشهایی مواجه است، بهویژه در تعریف معلوم بهعنوان متعلق خارجی علم: «عِلْمُهُ بِالْأَشْيَاءِ بِالْإِضَافَةِ الْأَشْرَاقِيَّةِ». این دیدگاه، در تبیین رابطه علم الهی با مادّیات، به دلیل وابستگی به اضافه اشراقیه، با دشواریهایی روبهرو است.
درنگ: دیدگاه اشراقی در تبیین علم ذاتی الهی نسبت به مخلوقات مادّی با چالشهایی مواجه است.
این مشکل، چونان سدی در مسیر رودخانه حکمت اشراقی، ضرورت تأملات عمیقتر را برای تبیین علم الهی آشکار میسازد.
رد نفی شعور مادّیات توسط ملاصدرا
استاد فرزانه، دیدگاه ملاصدرا مبنی بر نفی شعور و عالمیت مادّیات را رد میکنند و استدلال میفرمایند که مادّیات، مانند سایر موجودات، دارای شعور ذاتیاند. این دیدگاه، با فلسفه وحدت وجود همخوانی دارد که وجود، حیات، و شعور را ذاتی همه موجودات میداند.
درنگ: مادّیات، مانند همه موجودات، دارای شعور ذاتیاند و نفی شعور آنها با وحدت وجود ناسازگار است.
این استدلال، چونان آینهای است که حقیقت شعور ذاتی مادّیات را منعکس میکند و دیدگاه ملاصدرا را به چالش میکشد.
تناقض در دیدگاه ملاصدرا
استاد فرزانه به تناقض در دیدگاه ملاصدرا اشاره میفرمایند: او از یک سو شعور موجودات را تأیید میکند و از سوی دیگر، علم را به صور ذهنی مجرد محدود میسازد: «بِدُونِ صُورَةٍ لَا يَتَحَقَّقُ الْعِلْمُ». این تناقض، از تأکید ملاصدرا بر تجرد علم و پذیرش شعور ذاتی موجودات در متون دیگر ناشی میشود.
درنگ: دیدگاه ملاصدرا در نفی شعور مادّیات و تأیید شعور موجودات در متون دیگر، با تناقض مواجه است.
این تناقض، چونان گرهی در تار و پود فلسفه صدرایی، ضرورت بازنگری در دیدگاههای او را نشان میدهد.
جمعبندی بخش نخست
بخش نخست این نوشتار، زمینههای نقد ملاصدرا بر دیدگاه اشراقی را بررسی کرد. اشکال ملاصدرا به شیخ اشراق، مبنی بر نفی شعور مادّیات، به دلیل ناسازگاری با وحدت وجود رد شد. همچنین، مشکلات دیدگاه اشراقی در تبیین علم ذاتی الهی و تناقض در دیدگاه ملاصدرا مورد تحلیل قرار گرفت. این بخش، چونان پایهای استوار، راه را برای بررسی شعور ذاتی موجودات و معاد مادّی هموار میکند.
بخش دوم: شعور ذاتی موجودات در فلسفه اسلامی
استناد به اسفار در تأیید شعور موجودات
استاد فرزانه، با استناد به جلد ششم اسفار (صفحه ۲۶۰)، به عبارتی از ملاصدرا اشاره میفرمایند که همه موجودات دارای تبایع و غایتاند: «كُلُّ التَّبَايِعِ لَهَا غَايَةٌ». این عبارت، شعور ذاتی موجودات را تأیید میکند و نشاندهنده تناقض در اشکال ملاصدرا به شیخ اشراق است.
درنگ: ملاصدرا در اسفار، شعور ذاتی موجودات را تأیید میکند، که با اشکال او به شیخ اشراق در نفی شعور مادّیات ناسازگار است.
این استناد، چونان نوری است که تناقضات دیدگاه ملاصدرا را روشن میسازد و شعور ذاتی موجودات را تأیید میکند.
فتوای ملاصدرا در تأیید شعور مخلوقات
استاد فرزانه تأکید میفرمایند که نقل ملاصدرا از حکما، در واقع فتوای خود اوست: «هَلْ جَازَ أَنْ يُوجِدَ الْأَشْيَاءَ جَزَافًا؟». او استدلال میکند که خداوند نمیتواند مخلوقاتی بدون شعور خلق کند، زیرا این امر با حکمت الهی ناسازگار است.
درنگ: ملاصدرا، با استناد به حکمت الهی، خلقت بدون شعور را نفی میکند، که نشاندهنده تأیید شعور ذاتی مخلوقات است.
این فتوا، چونان کلیدی است که درهای حکمت الهی را میگشاید و شعور مخلوقات را نشانهای از آگاهی خداوند میداند.
شعور موجودات زمینی و آسمانی
استاد فرزانه، با استناد به ملاصدرا، تأکید میفرمایند که موجودات زمینی، حتی بهصورت عرضی، شعور دارند و موجودات آسمانی، به طریق اولی دارای شعورند: «فَمَا ظَنُّكَ بِحَالِ الْمَوْجُودَاتِ الشَّرِيفَةِ السَّمَائِيَّةِ؟». اما درسگفتار، شعور عرضی را رد کرده و آن را ذاتی همه موجودات میداند.
درنگ: موجودات زمینی و آسمانی، دارای شعور ذاتیاند و شعور عرضی، با وحدت وجود ناسازگار است.
این دیدگاه، چونان آفتابی است که شعور همه موجودات را در پرتو وجود الهی روشن میسازد.
مثال تجربی شعور گیاهان
استاد فرزانه، با مثالی از گلی که از سوراخ تنگ عبور میکند، شعور ذاتی گیاهان را نشان میدهند: «هَذِهِ الْوَرَقَةُ تَلْفِيفُ نَفْسَهَا وَتَخْرُجُ». این مثال، نشاندهنده شعور ذاتی گیاهان است که بدون نیاز به ربالنوع، بهصورت خودکار عمل میکنند.
درنگ: گیاهان، با عبور از سوراخهای تنگ، شعور ذاتی خود را نشان میدهند که نیازی به ربالنوع ندارد.
این مثال، چونان شاهدی است که شعور ذاتی گیاهان را در برابر دیدگان پژوهشگران آشکار میسازد.
رد نظریه ربالنوع
استاد فرزانه، نظریه ربالنوع (کدخدا) را که شعور موجودات را به موجودات برتر نسبت میدهد، رد میکنند: «لَا كُدْخُدَا يُحَرِّكُهَا». شعور، ذاتی خود موجودات است و نیازی به واسطههای برتر ندارد.
درنگ: شعور موجودات، ذاتی خود آنهاست و نظریه ربالنوع، که آن را به موجودات برتر نسبت میدهد، مردود است.
این نقد، چونان تیغی است که ریشههای نظریه ربالنوع را قطع میکند و شعور ذاتی را در مرکز توجه قرار میدهد.
شعور زمین و تأثیر آن
استاد فرزانه، زمین را موجودی زنده و شعورمند میدانند که با انسان در تعامل است: «الْأَرْضُ تُحَقِّقُ الشُّعُورَ». راه رفتن روی زمین، انرژی شعوری به انسان منتقل میکند و زمین، چونان کورهای فعال، مواد گوناگون را تولید میکند.
درنگ: زمین، موجودی شعورمند است که با تولید مواد و انتقال انرژی شعوری، با انسان در تعامل است.
این دیدگاه، چونان نسیمی است که حیات و شعور زمین را در وجود انسان دمیده و او را به حقیقت هستی پیوند میدهد.
جمعبندی بخش دوم
بخش دوم این نوشتار، شعور ذاتی موجودات را در فلسفه اسلامی بررسی کرد. با استناد به متون صدرایی، شعور همه موجودات، اعم از زمینی و آسمانی، تأیید شد و نظریه ربالنوع رد گردید. مثال تجربی گیاهان، شعور ذاتی آنها را نشان داد و زمین، بهعنوان موجودی زنده و شعورمند، معرفی شد. این بخش، چونان نقشهای دقیق، مسیر شعور ذاتی موجودات را در چارچوب وحدت وجود ترسیم میکند.
بخش سوم: معاد مادّی و نقد دیدگاه ملاصدرا
معاد روحانی و مادّی
استاد فرزانه، دیدگاه ملاصدرا را که معاد را صرفاً روحانی و فاقد ماده میداند، نقد میکنند: «جَمِيعُ مَا فِي عَالَمِ الْآخِرَةِ صُورَةٌ إِدْرَاكِيَّةٌ». این دیدگاه، با معاد جسمانی مورد تأکید قرآن کریم ناسازگار است.
درنگ: دیدگاه ملاصدرا در محدود کردن معاد به صور ادراکی مجرد، با معاد جسمانی قرآن کریم تعارض دارد.
این نقد، چونان آینهای است که ناسازگاری دیدگاه ملاصدرا با قرآن کریم را منعکس میکند.
تجدد ماده در دنیا و آخرت
استاد فرزانه، با نقد دیدگاه ملاصدرا و ابنسینا، استدلال میفرمایند که تجدد ماده، نه ذاتی آن، بلکه به شرایط خارجی بستگی دارد: «تَجَدُّدُ الْمَادَّةِ لَيْسَ بِذَاتِهَا». در آخرت، ماده بدون زوال و فساد وجود دارد.
درنگ: تجدد ماده به شرایط خارجی بستگی دارد و در آخرت، ماده بدون زوال وجود دارد.
این دیدگاه، چونان پلی است که ماده را از زوال دنیوی به پایداری اخروی پیوند میدهد.
مثالهای تجربی برای حالات ماده
استاد فرزانه، با مثالهایی مانند ماست، گوشت، و ماده در شرایط مختلف (زیرزمین، آفتاب، فریزر)، نشان میدهند که حالات ماده به محیط وابسته است: «الْمَادَّةُ تَتَغَيَّرُ بِحَسَبِ الْأَحْوَالِ». این مثالها، امکان وجود ماده بدون زوال در آخرت را تأیید میکنند.
درنگ: حالات ماده، به شرایط محیطی بستگی دارد و ماده در آخرت میتواند بدون زوال وجود داشته باشد.
این مثالها، چونان شواهدی تجربی، امکان معاد مادّی را در برابر دیدگان پژوهشگران قرار میدهند.
تمایز ماده و جسم
استاد فرزانه، ماده را فاقد صورت و جسم را مرکب از ماده و صورت میدانند: «الْمَادَّةُ بِلَا صُورَةٍ وَالْجِسْمُ مُرَكَّبٌ». معاد جسمانی، نیازمند ماده است، برخلاف دیدگاه ملاصدرا که ماده را در آخرت نفی میکند.
درنگ: معاد جسمانی، نیازمند ماده است و دیدگاه ملاصدرا در نفی ماده در آخرت با قرآن کریم ناسازگار است.
این تمایز، چونان خطکشی دقیق، مرز میان ماده و جسم را در بحث معاد روشن میسازد.
حیات و شعور ذاتی ماده
استاد فرزانه استدلال میفرمایند که ماده، به دلیل حرکت جوهری ذاتی، دارای حیات و شعور است: «الْحَيَاةُ وَالشُّعُورُ ذَاتِيَّانِ لِلْمَادَّةِ». این دیدگاه، با اصل حرکت جوهری ملاصدرا همخوانی دارد.
درنگ: ماده، به دلیل حرکت جوهری، دارای حیات و شعور ذاتی است.
این استدلال، چونان جویباری است که حیات و شعور را در ذات ماده جاری میسازد.
وجود بدون مرگ
استاد فرزانه تأکید میفرمایند که هیچ موجودی مرده نیست: «لَا مَيِّتَ فِي الْوُجُودِ». وجود، حیات، و شعور، ذاتی همه موجوداتاند و تفاوتها در مراتب شعور است.
درنگ: هیچ موجودی مرده نیست و وجود، حیات، و شعور، ذاتی همه موجوداتاند.
این دیدگاه، چونان آفتابی است که همه موجودات را در پرتو حیات و شعور روشن میسازد.
سجده موجودات
استاد فرزانه، با استناد به آیه شریفه «يَسْجُدُ لَهُ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَمَنْ فِي [مطلب حذف شد] : «و هر كه در آسمانها و هر كه در زمين است، برای او سجده میكند.»)، تأکید میفرمایند که سجده، نشانه حیات و شعور ذاتی موجودات است.
درنگ: سجده موجودات، نشانه حیات و شعور ذاتی آنهاست که در مراتب مختلف ظهور مییابد.
این آیه، چونان دریچهای به سوی حقیقت، شعور همه موجودات را در برابر خداوند متعال آشکار میسازد.
جمعبندی بخش سوم
بخش سوم این نوشتار، به بررسی معاد مادّی و نقد دیدگاه ملاصدرا پرداخت. معاد جسمانی، نیازمند ماده است و دیدگاه ملاصدرا در نفی ماده در آخرت با قرآن کریم ناسازگار است. تجدد ماده، به شرایط خارجی بستگی دارد و ماده در آخرت میتواند بدون زوال وجود داشته باشد. حیات و شعور، ذاتی مادهاند و سجده موجودات، نشانه شعور ذاتی آنهاست. این بخش، چونان پلی است که معاد مادّی را به اصول فلسفه اسلامی پیوند میدهد.
بخش چهارم: مراتب شعور و نقد نقلهای ملاصدرا
نقد تقسیمبندیهای ملاصدرا
استاد فرزانه، تقسیمبندیهای ملاصدرا در مصباحالانس را نقد میکنند: «التَّقْسِيمَاتُ لَا تُبَيِّنُ الشُّعُورَ بِحَقٍّ». این تقسیمات، شعور موجودات را به درستی تبیین نمیکنند و شعور ذاتی را نادیده میگیرند.
درنگ: تقسیمبندیهای ملاصدرا در مصباحالانس، شعور ذاتی موجودات را به درستی تبیین نمیکنند.
این نقد، چونان خطکشی است که ضعفهای تقسیمبندیهای ملاصدرا را عیان میسازد.
زمین آخرت و آسمان دنیا
استاد فرزانه، به نقل ملاصدرا اشاره میفرمایند که زمین آخرت، از آسمان دنیا برتر است: «أَرْضُ الْآخِرَةِ أَعْلَى مِنْ سَمَاءِ الدُّنْيَا». اما این دیدگاه، به دلیل برداشتهای ساختمانی، نقد میشود.
درنگ: برداشت ساختمانی ملاصدرا از زمین آخرت و آسمان دنیا، با واقعیت ناسازگار است.
این نقد، چونان بادبانی است که کشتی تفکر را از مسیر برداشتهای نادرست دور میکند.
نقد نقل از ارسطو و افلاطون
استاد فرزانه، نقل ملاصدرا از ارسطو و افلاطون را نقد میکنند: «النَّقْلُ مِنْ أَرِسْطُو وَأَفْلَاطُونَ لَا يَتَّفِقُ مَعَ الْحَقِيقَةِ». حیات و شعور، ذاتی مادهاند و این نقلها، با واقعیت سازگار نیستند.
درنگ: نقلهای ملاصدرا از ارسطو و افلاطون، با واقعیت شعور ذاتی ماده ناسازگار است.
این نقد، چونان تیغی است که پردههای نقلهای نادرست را کنار میزند.
حیات و شعور آتش
استاد فرزانه، با استناد به نقل ملاصدرا، حیات و شعور آتش را ذاتی میدانند: «النَّارُ ذَاتُ حَيَاةٍ وَشُعُورٍ». نظریه عرضی بودن شعور آتش رد میشود و آتش، دارای شعور ذاتی است.
درنگ: آتش، دارای حیات و شعور ذاتی است و نظریه عرضی بودن شعور آن مردود است.
این دیدگاه، چونان جرقهای است که حقیقت شعور ذاتی آتش را در برابر دیدگان روشن میسازد.
مراتب متفاوت شعور
استاد فرزانه تأکید میفرمایند که شعور، دارای مراتب متفاوت است، اما همه موجودات، از ماده تا مجرد، دارای شعور ذاتیاند: «الشُّعُورُ مُتَفَاوِتُ الْمَرَاتِبِ». تفاوت مراتب، به معنای نفی شعور نیست.
درنگ: شعور، دارای مراتب متفاوت است، اما همه موجودات، دارای شعور ذاتیاند.
این مفهوم، چونان رنگینکمانی است که مراتب شعور را در گستره وجود به نمایش میگذارد.
حیات بهعنوان وجود
استاد فرزانه، حیات را هممعنا با وجود میدانند: «الْحَيَاةُ هِيَ الْوُجُودُ». حیات، جوهره همه صفات الهی و ذات وجود است و شعور، ذاتی همه موجودات است.
درنگ: حیات، هممعنا با وجود است و شعور، ذاتی همه موجودات است.
این دیدگاه، چونان دری است که به سوی حقیقت وجود و حیات گشوده میشود.
جمعبندی بخش چهارم
بخش چهارم این نوشتار، به بررسی مراتب شعور و نقد نقلهای ملاصدرا پرداخت. تقسیمبندیهای ملاصدرا در مصباحالانس، به دلیل نادیده گرفتن شعور ذاتی، ناکافیاند. نقلهای او از ارسطو و افلاطون، با واقعیت شعور ذاتی ماده ناسازگار است. حیات و شعور آتش، ذاتی است و شعور، در مراتب متفاوت، در همه موجودات ظهور مییابد. حیات، هممعنا با وجود، جوهره همه صفات الهی است. این بخش، چونان نقشهای است که مراتب شعور را در فلسفه اسلامی ترسیم میکند.
نتیجهگیری
این نوشتار، برگرفته از درسگفتار شماره ۲۶۳ استاد فرزانه، آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، به تحلیل شعور ذاتی موجودات و معاد مادّی پرداخت. اشکال ملاصدرا به شیخ اشراق، مبنی بر نفی شعور مادّیات، به دلیل ناسازگاری با وحدت وجود رد شد. شعور و حیات، ذاتی همه موجودات، از سنگ تا انسان، است و نظریه ربالنوع، که شعور را به موجودات برتر نسبت میدهد، مردود است. معاد جسمانی، نیازمند ماده است و تجدد ماده، به شرایط خارجی بستگی دارد. آیات قرآن کریم، مانند «يَسْجُدُ لَهُ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَمَنْ فِي الْأَرْضِ»، شعور ذاتی موجودات را تأیید میکند. این تحلیل، با تأکید بر مراتب شعور و هممعنایی حیات با وجود، چارچوبی منسجم برای فهم شعور موجودات ارائه میدهد. این اثر، چونان مشعلی است که راه پژوهشگران را در ژرفای فلسفه اسلامی روشن میسازد و دعوتی است به تأملات عمیقتر در رابطه میان وجود، حیات، و شعور.
با نظارت صادق خادمی