متن درس
تبیین فلسفی علم الهی و وجود اشیاء
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه، آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۲۸۸)
دیباچه
در گستره فلسفه اسلامی، تبیین رابطه میان علم الهی و وجود اشیاء از جمله مسائل بنیادین است که ذهن فیلسوفان را به خود مشغول داشته است. این کتاب، که برگرفته از درسگفتار شماره ۲۸۸ استاد فرزانه، آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره در تاریخ ۲۸ فروردین ۱۳۸۰ است، به کاوش در اصول فلسفی ملاصدرا در باب علم الهی و نسبت آن با وجود اشیاء میپردازد.
بخش یکم: مبانی فلسفی جوهر، عرض، جنس و فصل
اهمیت تبیین مفاهیم بنیادین
در فلسفه اسلامی، مفاهیم جوهر، عرض، جنس و فصل بهسان ستونهای استواری هستند که بنای فهم وجود و علم الهی بر آنها استوار است. این مفاهیم، که در طبیعیات و منطق فلسفی ریشه دارند، در نظام فلسفی ملاصدرا نقش کلیدی ایفا میکنند. جوهر، بهمثابه ذاتی قائم به خویشتن، و عرض، بهسان صفتی وابسته به جوهر، در کنار جنس (مشترکات وجودی اشیاء) و فصل (ویژگی متمایزکننده یک نوع)، چارچوبی برای تحلیل موجودات فراهم میآورند. بدون تبیین دقیق این مفاهیم، فهم وجود و نسبت آن با علم الهی به تاریکی ابهام فرو میرود، گویی باغی بیآب که شاخههایش از طراوت تهی میگردد.
استاد فرزانه در درسگفتار خود تأکید دارند که این مفاهیم باید در ظرف طبیعیات و منطق فلسفی بهدقت باز شوند. جوهر، بهعنوان حقیقت قائم به ذات، و عرض، بهمثابه صفتی که در جوهر تحقق مییابد، در کنار جنس و فصل، امکان تحلیل وجود اشیاء را فراهم میکنند. این مفاهیم، بهویژه در فلسفه ملاصدرا، به مانند آینهای هستند که حقیقت وجود را در نسبت با علم الهی بازمیتابانند.
بخش دوم: اصول چهارگانه ملاصدرا در تبیین علم الهی
اصل نخست: وحدت وجود و اشیاء کثیره
ملاصدرا در تبیین علم الهی، اصل بنیادینی را مطرح میکند که اشیاء کثیره میتوانند تحت وجود واحدی تحقق یابند. بهسان رودی که شاخههای متعددش در یک بستر واحد جاری میشوند، وجود ناطق (انسان) تمامی مراتب مادون، از جمله حیوان، نامی (رشدکننده) و حساس را در خود جمع میکند. این اصل، که به وحدت وجود اشاره دارد، نشان میدهد که یک موجود واحد میتواند کمالات متعدد را در بر گیرد.
در این اصل، ناطق بهعنوان فصل اخیر، حقیقت شیء را نمایان میسازد. این مفهوم، که ریشه در فلسفه وحدت وجود ملاصدرا دارد، نشان میدهد که چگونه یک موجود میتواند تمامی کمالات مراتب پایینتر را در خود جای دهد، بیآنکه به ترکیب یا جزئیت نیازمند باشد.
اصل دوم: شدت وجود و وسعت کمال
اصل دوم ملاصدرا بیان میدارد که هرچه وجود یک شیء قویتر باشد، کمالات آن وسیعتر است. گویی ستارهای که درخشش بیشتری دارد، نورش گستره وسیعتری را روشن میکند. ناطق، به دلیل شدت وجودش نسبت به حیوان یا نامی، از کمالات وسیعتری برخوردار است.
این اصل به رابطه میان شدت وجود و گستردگی کمالات اشاره دارد. در نظام فلسفی ملاصدرا، شدت وجود به معنای نزدیکی بیشتر به مبدأ وجود (حق تعالی) است. از اینرو، ناطق، بهعنوان موجودی با وجود قویتر، تمامی کمالات مراتب مادون را بهصورت کاملتر در خود جای میدهد.
اصل سوم: صدق معنا بدون وجود مستقل
اصل سوم ملاصدرا بیان میکند که صدق یک معنا بر یک شیء، لزوماً به معنای وجود مستقل آن معنا در شیء نیست. بهمثابه سایهای که بر دیوار میافتد، اما خود دیوار نیست، نامی در ناطق صدق دارد، اما بهصورت مستقل در آن وجود ندارد. کمال نامی در ناطق بهصورت کامل حضور دارد، نه ناقص.
این اصل به تمایز میان صدق مفهومی و وجود عینی اشاره دارد. ناطق، بهعنوان موجودی کاملتر، کمالات مراتب مادون، مانند نامی یا حیوان، را بهصورت کامل در خود دارد، بدون آنکه این کمالات بهصورت مستقل در او موجود باشند.
اصل چهارم: کمال معلول در علت بهصورت اکمل
اصل چهارم ملاصدرا بیان میدارد که هر کمالی که در معلول وجود دارد، بهصورت اکمل (کاملتر) در علت آن موجود است. گویی ریشه درختی که میوهای شیرین میدهد، خود سرچشمه شیرینی کاملتری است. هر کمالی که در حیوان است، بهصورت کاملتر در انسان وجود دارد.
این اصل به رابطه میان علت و معلول در نظام فلسفی ملاصدرا اشاره دارد. علت، به دلیل شدت وجودش، تمامی کمالات معلول را بهصورت کاملتر در خود دارد. این مفهوم در تبیین علم الهی نقش کلیدی دارد، زیرا خداوند، بهعنوان علت العلل، تمامی کمالات ممکن را بهصورت اکمل در بر میگیرد.
بخش سوم: بساطت حقیقی و علم الهی
بساطت و جامعیت ذات الهی
ملاصدرا استدلال میکند که وجود بسیط حقیقی، بهسان اقیانوسی بیکران، تمامی اشیاء را در بر میگیرد. بساطت ذاتی خداوند، به معنای فقدان هرگونه ترکیب و محدودیت، سبب میشود که ذات او منشأ تمامی کمالات باشد. این بساطت، به مانند نوری خالص، تمامی حقایق و ماهیات را در خود جای میدهد.
استاد فرزانه در درسگفتار خود، با اشاره به این مفهوم، تأکید دارند که بساطت حقیقی خداوند، مبنای جامعیت علم الهی است. خداوند، به دلیل فقدان ترکیب در ذاتش، تمامی کمالات را پیش از ظهور آنها در ممکنات در بر دارد.
علم الهی و تقدم بر وجود ماسوی
علم الهی، به مانند چشمهای که پیش از جاری شدن رودها وجود دارد، مقدم بر وجود ماسوی (غیر خدا) است. خداوند با تعقل ذات خود، تمامی اشیاء را تعقل میکند، حتی پیش از وجود عینی آنها. این علم ذاتی و پیشینی، بهسان آینهای است که تمامی ممکنات را در خود بازمیتاباند.
این اصل، که در درسگفتار استاد فرزانه با دقت تبیین شده، نشان میدهد که علم الهی، برخلاف علم انسانی که متأخر از وجود اشیاء است، ذاتی و پیشینی است. خداوند با علم به ذات خود، تمامی کمالات ممکن را در بر دارد.
بخش چهارم: نقد شاگرد و پاسخ ملاصدرا
نقد شاگرد: لزوم قاعده پنجم
شاگرد در درسگفتار، با ذهنی پرسشگر، این سؤال را مطرح میکند که آیا اصول چهارگانه ملاصدرا برای تبیین علم الهی کافیاند یا نیاز به قاعدهای دیگر، مانند بساطت حقیقی، وجود دارد؟ این نقد، به مانند نسیمی که شاخههای درخت را به حرکت درمیآورد، عمق و پیچیدگی بحث را آشکار میسازد.
شاگرد معتقد است که اصول چهارگانه، همگی در ظرف وجود عینی اشیاء قرار دارند و نمیتوانند علم الهی به اشیاء معدوم (پیش از وجود) را توضیح دهند. این نقد، به لزوم تبیین دقیقتر کیفیت علم الهی اشاره دارد و نشاندهنده ژرفای مباحث فلسفی در درسگفتار است.
پاسخ ملاصدرا: علم الهی به ذات و اشیاء
ملاصدرا در پاسخ به شاگرد، تأکید میکند که علم الهی به ذات، شامل علم به تمامی اشیاء است، زیرا ذات الهی، به مانند اقیانوسی بیکران، وجود کل اشیاء را در بر میگیرد. این پاسخ، محور فلسفه وحدت وجود اوست که در آن، خداوند بهعنوان وجود بسیط، تمامی حقایق و ماهیات را در خود جای داده است.
استاد فرزانه با نقل عبارت ملاصدرا از جلد ششم، صفحه ۲۶۹، تأکید دارند که: «فَإِذَا تَمَحَّضَتْ هَذِهِ الْأُصُولُ فَنَقُولُ» (وقتی این اصول تثبیت شد، میگوییم). خداوند، بهعنوان مفيض فياض، با بساطت و وحدت ذاتی خود، تمامی اشیاء را در بر دارد. این پاسخ، به روشنی نشان میدهد که علم الهی، به دلیل جامعیت ذات الهی، تمامی ممکنات را حتی پیش از وجود عینی آنها در بر میگیرد.
بخش پنجم: کیفیت علم الهی در فلسفه ملاصدرا
تبیین کیفیت علم الهی
بحث اصلی درسگفتار، نه صرفاً اثبات وجود علم الهی، بلکه تبیین کیفیت آن است. ملاصدرا میکوشد تا نشان دهد که علم الهی، به مانند نوری که پیش از طلوع آفتاب در آسمان نهان است، ذاتی و پیشینی است. خداوند با تعقل ذات خود، تمامی اشیاء را تعقل میکند، پیش از آنکه این اشیاء وجود عینی یابند.
این تبیین، که در درسگفتار استاد فرزانه با دقت و عمق بررسی شده، نشان میدهد که علم الهی مستقل از وجود عینی اشیاء است. خداوند، بهعنوان وجود بسیط و کامل، تمامی کمالات ممکن را در ذات خود در بر دارد و با علم به ذات خود، تمامی ممکنات را تعقل میکند.
نتیجهگیری از اصول: جامعیت علم الهی
ملاصدرا با ترکیب اصول چهارگانه و قاعده بساطت حقیقی، نتیجه میگیرد که خداوند، بهعنوان علت العلل، تمامی کمالات ممکن را بهصورت کامل در بر دارد. این نتیجهگیری با آیه شریفه قرآن کریم تأیید میشود:
وَلَا يَعْزُبُ عَنْ عِلْمِهِ مِثْقَالُ ذَرَّةٍ [مطلب حذف شد] : «و به قدر ذرهای از علم او پنهان نمیماند»).
این آیه، به مانند چراغی در تاریکی، نشان میدهد که هیچچیز از علم الهی خارج نیست. خداوند، به دلیل بساطت ذاتی و شدت وجودش، تمامی اشیاء را در بر دارد و علم او، بهعنوان کمال ذاتی، تمامی ممکنات را شامل میشود.
بخش ششم: جمعبندی نهایی
این درسگفتار، با تکیه بر اصول چهارگانه ملاصدرا و قاعده بساطت حقیقی، چارچوبی نظاممند برای فهم علم الهی ارائه میدهد. همانگونه که خورشید تمامی زوایای زمین را روشن میکند، علم الهی نیز تمامی ممکنات را در بر میگیرد. خداوند، بهعنوان وجود بسیط و کامل، تمامی کمالات را پیش از ظهور آنها در ممکنات در بر دارد. نقدهای شاگرد، که به مانند موجی بر ساحل اندیشه میکوبد، عمق و پیچیدگی این بحث را آشکار میسازد و پاسخهای ملاصدرا، بهسان پلی استوار، این چالشها را به سوی تبیینی روشن هدایت میکند.