در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 314

متن درس





کاوشی در مسائل بنیادین فلسفه: نقد انقلاب مفهومی و ماهوی در وجود رابط و مستقل

کاوشی در مسائل بنیادین فلسفه: نقد انقلاب مفهومی و ماهوی در وجود رابط و مستقل

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۳۱۴)

دیباچه

کتاب حاضر، بازنویسی و تدوینی است از درس‌گفتار شماره ۳۱۴ استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، که در تاریخ ۲۳ مهر ۱۳۸۰ در حوزه فلسفه خارج ایراد شده است. این درس‌گفتار، با تمرکز بر مسائل عمیق فلسفی، به‌ویژه امکان یا امتناع انقلاب میان وجود رابط (حرفی) و مستقل (اسمی)، به کاوشی دقیق در آرای فیلسوفان برجسته‌ای چون ملاصدرا، حاجی سبزواری، و علامه طباطبایی می‌پردازد. این اثر، با نگاهی نقادانه و با بهره‌گیری از رویکردی تشکیکی و عرفانی، وجود را به‌عنوان حقیقتی واحد و ظهوری از حق تعالی معرفی می‌کند که فاقد ماهیت مستقل است.

بخش نخست: مسئله انقلاب میان وجود رابط و مستقل

تبیین مسئله

درس‌گفتار، بحث را با طرح پرسشی بنیادین آغاز می‌کند: آیا وجود حرفی (رابط) می‌تواند به وجود اسمی (مستقل) تبدیل شود یا خیر؟ این پرسش، ریشه در تمایز سنتی میان وجود رابط، که ذاتاً وابسته و فاقد استقلال است، و وجود اسمی، که فی‌نفسه و مستقل تعریف می‌شود، دارد. استاد فرزانه، با رویکردی نقادانه، به بررسی این مسئله در چارچوب فلسفه صدرایی پرداخته و چالش‌های ناشی از فرض انقلاب ذاتی را مورد کاوش قرار می‌دهند.

درنگ: وجود حرفی به دلیل ذات تعلقی خود نمی‌تواند به وجود اسمی تبدیل شود، زیرا این دو نوع وجود از حیث استقلال و وابستگی، ذاتاً متمایزند.

این تمایز، که در فلسفه اسلامی ریشه‌ای عمیق دارد، مبنای اصلی نقد استاد فرزانه بر امکان انقلاب مفهومی و ماهوی قرار می‌گیرد. وجود رابط، به‌سان نسیمی است که تنها در سایه‌ی کوهسار وجود مستقل معنا می‌یابد، و نمی‌توان آن را از این پیوند جداساخت و به‌تنهایی در جایگاه استقلال نشاند.

نفی امکان انقلاب مفهومی و ماهوی

استاد فرزانه تأکید دارند که هیچ مفهومی به مفهوم دیگر و هیچ ماهیتی به ماهیت دیگر تبدیل نمی‌شود. این اصل، که از بنیان‌های فلسفه اسلامی است، بیانگر ثبات ذاتی مفاهیم و ماهیات در ظرف ذهن و خارج است. مفاهیم، به‌سان ستارگانی در آسمان ذهن، هر یک جایگاهی ویژه دارند و نمی‌توانند به جایگاه دیگری منتقل شوند. ماهیات نیز، خواه جوهر باشند یا عرض، ذاتاً ثابت‌اند و انقلاب آن‌ها محال است.

این دیدگاه، با نگاهی به تمایز میان معقولات اولیه و ثانیه، به تبیین این حقیقت می‌پردازد که مفاهیم ذهنی، مانند علم یا امکان، در ظرف ذهن ثابت‌اند و نمی‌توانند به ماهیتی دیگر تبدیل شوند. استاد فرزانه، این اصل را مبنای نقد خود بر آرای فیلسوفانی قرار می‌دهند که به امکان انقلاب میان وجود حرفی و اسمی قائل‌اند.

جمع‌بندی بخش نخست

بخش نخست، با طرح مسئله انقلاب میان وجود رابط و مستقل و نفی امکان تبدیل مفهومی و ماهوی، چارچوبی روشن برای تحلیل‌های بعدی فراهم می‌سازد. این بخش، با تأکید بر ثبات ذاتی مفاهیم و ماهیات، به‌عنوان پیش‌درآمدی بر نقد آرای ملاصدرا و دیگر فیلسوفان، راه را برای کاوش‌های عمیق‌تر هموار می‌کند.

بخش دوم: نقد آرای ملاصدرا در باب انقلاب وجود

تناقض ظاهری در آرای ملاصدرا

استاد فرزانه، با اشاره به آرای ملاصدرا در اسفار اربعه، به تناقض ظاهری در دیدگاه او اشاره می‌کنند. ملاصدرا در جلد اول، صفحه ۸۲ اسفار، وجود رابط را ذو معنی تعلقی می‌داند و انسلاخ تعلقیت از آن را محال می‌شمارد. وی در این بخش می‌فرماید: «وَالحَاصِلُ أَنَّ الوُجُودَ الرَّابِطِيَّ بِالمَعنَى الأَوَّلِ… لَا یَمکِنُ تَعَلُّقُهُ عَلَى الِاستِقلَالِ وَهُوَ مِنَ المَعَانِی الحَرفِیَّةِ… وَیَستَحِیلُ أَن یُنسَلِخَ ذَلِکَ الشَّأنُ». این سخن، به روشنی بر امتناع تبدیل وجود حرفی به اسمی تأکید دارد.

درنگ: ملاصدرا در صفحه ۸۲ اسفار، با تأکید بر ذات تعلقی وجود رابط، انسلاخ آن و تبدیل به وجود اسمی را محال می‌داند.

با این حال، در صفحه ۱۴۳ اسفار، ملاصدرا دیدگاهی متفاوت ارائه می‌دهد و انقلاب را غیرمحال می‌شمارد: «وَهَذَا الِانقِلَابُ غَیرُ مُستَحِیلٍ». این تناقض ظاهری، که استاد فرزانه به آن اشاره دارند، ناشی از تغییر موضع ملاصدرا در تحلیل وجود رابط است. استاد، این دوگانگی را به‌سان دو شاخه از یک درخت می‌دانند که هر یک به سویی رهنمون می‌شود، اما ریشه‌ای واحد ندارند.

نقد مثال ماده و صورت

ملاصدرا برای توجیه امکان انقلاب، به مثال تبدیل ماده به صورت استناد می‌کند. استاد فرزانه، این مثال را نادرست می‌دانند، زیرا ماده به صورت تبدیل نمی‌شود، بلکه ظرف ظهور صور است. به‌سان رودی که چهره‌های گوناگون را در آینه‌ی خویش بازمی‌تاباند، ماده نیز صور متعدد را در خود متجلی می‌سازد، بی‌آنکه ذاتش دگرگون شود.

استاد، با استناد به فلسفه صدرایی، تأکید می‌کنند که ماده ظرف بروز صور است، نه آنکه خود به صورت تبدیل شود. این نقد، به روشنی نشان می‌دهد که مثال ملاصدرا از دقت فلسفی برخوردار نیست و نمی‌تواند دلیل محکمی بر امکان انقلاب باشد.

نقد دقت فلسفی ملاصدرا

استاد فرزانه، ملاصدرا را به دلیل عدم دقت در استدلال‌ها و تمثیلات مورد نقد قرار می‌دهند. فیلسوف، به‌سان معماری است که بنای معرفت را با دقت و ظرافت برمی‌سازد؛ هرگونه سهل‌انگاری در این بنا، استحکام آن را به مخاطره می‌اندازد. استاد، با این نقد، به ضرورت دقت در استدلال‌های فلسفی تأکید دارند و از فیلسوفان می‌خواهند که از تمثیلات غیر دقیق پرهیز کنند.

جمع‌بندی بخش دوم

این بخش، با بررسی آرای ملاصدرا و نقد تناقضات و تمثیلات او، به روشنی نشان می‌دهد که امکان انقلاب میان وجود حرفی و اسمی، از منظر فلسفی، با چالش‌های جدی مواجه است. استاد فرزانه، با تکیه بر اصول فلسفه اسلامی، این آراء را مورد بازنگری قرار داده و راه را برای تبیینی نوین هموار می‌سازند.

بخش سوم: تمایز حاکی و محکی در تحلیل قضیه‌ها

تبیین قضیه «الحرف موجود»

استاد فرزانه، با طرح قضیه «الحرف موجود»، به تمایز میان حاکی و محکی در این قضیه می‌پردازند. پرسش بنیادین این است که آیا مراد از «الحرف» در این قضیه، وجود حرفی رابط است یا الحرف اسمی؟ استاد تأکید دارند که «الحرف» در جایگاه مبتدا، به دلیل قواعد منطق اسلامی، باید اسمی باشد، زیرا حروف نمی‌توانند نقش مبتدا را ایفا کنند.

درنگ: در قضیه «الحرف موجود»، «الحرف» به‌عنوان مبتدا، اسمی است و نمی‌تواند حرفی باشد، زیرا حروف در منطق اسلامی نمی‌توانند مبتدا قرار گیرند.

این تمایز، به‌سان نوری است که تاریکی‌های ابهام را می‌زداید و نشان می‌دهد که حاکی (مفهوم ذهنی) می‌تواند مستقل باشد، در حالی که محکی (وجود حرفی) ذاتاً وابسته است. استاد، با این تحلیل، به پیچیدگی‌های قضیه‌های فلسفی اشاره کرده و راه را برای فهمی عمیق‌تر باز می‌کنند.

مثال‌های «الله موجود» و «شریک البارئ معدوم»

استاد فرزانه، با بهره‌گیری از دو مثال قرآنی، به تبیین تمایز حاکی و محکی می‌پردازند. در قضیه «الله موجود»، حاکی (مفهوم ذهنی «الله») ممکن است، اما محکی (واقعیت خارجی) واجب است. این تمایز، با آیه کریمه إِنَّ اللَّهَ عَلَىٰ كُلِّ [مطلب حذف شد] : «خداوند بر هر چیزی تواناست») هم‌خوانی دارد.

در قضیه «شریک البارئ معدوم»، حاکی (مفهوم ذهنی) موجود است، اما محکی (واقعیت خارجی) معدوم. این دیدگاه، با آیه کریمه إِنَّمَا الْأَصْنَامُ أَسْمَاءٌ سَمَّيْتُمُوهَا [مطلب حذف شد] : «این بت‌ها جز نام‌هایی که شما و پدرانتان بر آن‌ها نهاده‌اید، چیزی نیستند») هم‌سو است.

جمع‌بندی بخش سوم

این بخش، با تبیین تمایز حاکی و محکی در قضیه‌های فلسفی، به روشنی نشان می‌دهد که مفاهیم ذهنی و واقعیت‌های خارجی می‌توانند از سنخ‌های متفاوت باشند. استاد فرزانه، با بهره‌گیری از مثال‌های قرآنی، این تمایز را به زیبایی تبیین کرده و راه را برای فهمی عمیق‌تر از قضیه‌های فلسفی هموار می‌سازند.

بخش چهارم: نفی مفهوم مبهم و کلی طبیعی

نفی مفهوم مبهم

استاد فرزانه، با رد مفهوم مبهم، تأکید دارند که تمامی مفاهیم در ظرف ذهن، خاص‌اند و به سه دسته اسم، فعل، و حرف تقسیم می‌شوند. مفهوم مبهم، به‌سان سایه‌ای است که در روشنایی ذهن محو می‌شود، زیرا ذهن هر مفهومی را به‌گونه‌ای خاص متصور می‌سازد. این دیدگاه، با نفی مفهوم مشترک یا کلی، به تمایز ذاتی مفاهیم در فلسفه اسلامی تأکید دارد.

درنگ: مفاهیم در ظرف ذهن خاص‌اند و به اسم، فعل، یا حرف تقسیم می‌شوند؛ مفهوم مبهم وجود ندارد.

نقد دیدگاه علامه طباطبایی

استاد، با اشاره به آرای علامه طباطبایی در بدایة الحکمة و نهایة الحکمة، دیدگاه او درباره امکان انقلاب مفهوم کلی را رد می‌کنند. علامه در بدایة الحکمة، مفهوم کلی را قابل تبدیل می‌داند، اما در نهایة الحکمة می‌فرماید: «إنَّ المفهوم فی استقلاله بالمفهومیة و عدم استقلاله تابع لوجوده الذی یُنتزع منه». استاد فرزانه، این دیدگاه را نقد کرده و مفهوم مبهم را نفی می‌کنند، زیرا هر مفهومی یا اسم است، یا فعل، یا حرف.

نقد کلی طبیعی

استاد، کلی طبیعی را به وجود افرادش محدود می‌دانند و آن را به‌سان رودی می‌بینند که تنها در جریان مصادیقش معنا می‌یابد. این دیدگاه، با رد نظریه کلی طبیعی در فلسفه اسلامی، به واقعیت خارجی مفاهیم تأکید دارد.

جمع‌بندی بخش چهارم

این بخش، با نفی مفهوم مبهم و کلی طبیعی، به ثبات ذاتی مفاهیم در ظرف ذهن اشاره دارد. استاد فرزانه، با نقد آرای علامه و تکیه بر اصول فلسفه اسلامی، تبیینی روشن از ماهیت مفاهیم ارائه می‌دهند.

بخش پنجم: نفی پاک‌کن در ذهن و عالم وجود

ثبات صور ذهنی

استاد فرزانه، با تأکید بر ثبات صور ذهنی، استدلال می‌کنند که ذهن فاقد پاک‌کن است و صور ذهنی تغییر نمی‌کنند. این دیدگاه، به‌سان باغی است که هر گل آن، جاودانه در خاک ذهن ریشه دارد. استاد، با این اصل، انقلاب مفهومی را نفی کرده و ثبات مفاهیم را تأیید می‌کنند.

مثال کیوم ولد

استاد، با استناد به آیه کریمه وَهُوَ الَّذِي يَقْبَلُ التَّوْبَةَ [مطلب حذف شد] : «و او کسی است که توبه را از بندگانش می‌پذیرد»)، به مفهوم «کیوم ولد» اشاره دارند. این مثال، نشان‌دهنده پاکی پس از توبه است، اما نه به معنای محو گناه، بلکه به معنای نادیده انگاشتن آن از سوی حق تعالی.

نفی پاک‌کن در عالم وجود

استاد، عالم وجود را فاقد پاک‌کن دانسته و همه چیز را ماندگار می‌دانند. این دیدگاه، به‌سان کتابی است که هر صفحه‌اش، جاودانه در حافظه‌ی هستی نگاشته شده است. استاد، با مثال نوار، به ماندگاری صور در عالم وجود اشاره می‌کنند و تأکید دارند که هیچ‌چیز در عالم وجود محو نمی‌شود.

درنگ: عالم وجود فاقد پاک‌کن است؛ همه صور و وجودات ماندگارند و هیچ‌چیز محو نمی‌شود.

جمع‌بندی بخش پنجم

این بخش، با تأکید بر ثبات صور ذهنی و وجودات، به نفی انقلاب و پاک‌کن در ذهن و عالم وجود می‌پردازد. استاد فرزانه، با بهره‌گیری از مثال‌های قرآنی و تمثیلات، این اصل را به روشنی تبیین کرده و راه را برای فهمی عمیق‌تر از فلسفه اسلامی هموار می‌سازند.

بخش ششم: وحدت وجود و نفی ماهیت

رابط بودن همه وجودات

استاد فرزانه، با تکیه بر اصل وحدت وجود، همه وجودات را رابط دانسته و تمایز جوهر و عرض را مقایشی می‌دانند. عالم، به‌سان آینه‌ای است که تنها بازتاب نور حق تعالی را نشان می‌دهد، و هر وجودی، تنها در سایه‌ی این نور معنا می‌یابد.

درنگ: همه وجودات رابط‌اند و تمایز میان جوهر و عرض، تنها در قیاس و نه در ذات آن‌هاست.

نفی ماهیت و تأکید بر وجود

استاد، با نفی ماهیت، وجود را مبنای تحلیل قرار می‌دهند. این دیدگاه، به‌سان دریایی است که همه موج‌هایش از یک حقیقت سرچشمه می‌گیرند. استاد، با این اصل، به رفع تناقضات فلسفی پرداخته و تبیینی نوین از وجود ارائه می‌دهند.

جمع‌بندی بخش ششم

این بخش، با تأکید بر وحدت وجود و نفی ماهیت، به اوج فلسفی درس‌گفتار می‌رسد. استاد فرزانه، با تلفیق فلسفه و عرفان، به تبیینی نوین از وجود دعوت کرده و راه را برای ترویج معرفت الهی هموار می‌سازند.

جمع‌بندی نهایی

کتاب حاضر، با بازنویسی درس‌گفتار شماره ۳۱۴ استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، به کاوشی عمیق در مسائل بنیادین فلسفه اسلامی پرداخته است. این اثر، با نقد آرای ملاصدرا، حاجی سبزواری، و علامه طباطبایی، امکان انقلاب مفهومی و ماهوی را نفی کرده و همه وجودات را ظهورات حق تعالی معرفی می‌کند. با تأکید بر تمایز حاکی و محکی، ثبات مفاهیم، و وحدت وجود، این کتاب راهکاری نوین برای بازسازی فلسفه اسلامی ارائه می‌دهد. این اثر، به‌سان چراغی است که در تاریکی‌های ابهام، راه معرفت را روشن می‌سازد و دعوتی است به سوی فهمی عمیق‌تر از حقیقت هستی.

با نظارت صادق خادمی