در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 329

متن درس





تحلیل فلسفی و منطقی تصدیق و قضیه

تحلیل فلسفی و منطقی تصدیق و قضیه: بازنگری در مفاهیم تصور، تصدیق و معنا

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه، آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۳۲۹)

مقدمه

در گستره دانش‌های فلسفی و منطقی، مفهوم قضیه و تصدیق از دیرباز به‌عنوان ارکان بنیادین شناخت و استدلال مورد توجه بوده است. این نوشتار، با الهام از درس‌گفتار شماره ۳۲۹ استاد فرزانه، آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، به بازنگری در این مفاهیم می‌پردازد و با تأکید بر تمایز میان مفهوم و معنا، نگاهی نوین به ساختار منطقی قضایا و تصدیق ارائه می‌دهد. این رویکرد، با نقد چارچوب‌های سنتی منطق، که تصدیق را صرفاً به حکم نسبت به جمله خبریه فرومی‌کاهند، دعوت به بازاندیشی در ماهیت علم و قضایای علمی می‌کند.

بخش اول: بازتعریف تصدیق و قضیه در پرتو تمایز مفهوم و معنا

طرح مسئله‌ای نوین در منطق

منطق، به‌عنوان دانش تنظیم‌کننده استدلال، همواره در پی تبیین دقیق مفاهیم تصور و تصدیق بوده است. در این درس‌گفتار، استاد فرزانه دیدگاهی نوین ارائه می‌دهند که بنیادهای سنتی منطق را به چالش می‌کشد. این دیدگاه، با تأکید بر تمایز میان مفهوم و معنا، تعریف سنتی تصدیق را مورد نقد قرار می‌دهد و پیشنهاد می‌کند که تصدیق، فراتر از حکم صرف، نیازمند حکمی است که به معنا متکی باشد. این رویکرد، نه‌تنها تصور و تصدیق را بازتعریف می‌کند، بلکه چارچوبی نو برای تحلیل قضایا در علوم مختلف فراهم می‌آورد.

درنگ: بازتعریف تصدیق و قضیه بر پایه تمایز مفهوم و معنا، گامی نوین در جهت پالایش علوم از قضایای مفهومی و آشکار ساختن معانی حقیقی است.

نقد تعریف سنتی تصدیق

در منطق سنتی، تصدیق به‌عنوان حکمی تعریف شده که نسبت به جمله خبریه ابراز می‌گردد. اما استاد فرزانه استدلال می‌کنند که این تعریف ناکافی است. حکم، اگر صرفاً به مفهوم وابسته باشد، نمی‌تواند تصدیق را پدید آورد. به‌بیانی دیگر، تصدیق زمانی محقق می‌شود که حکم به معنا ارجاع داشته باشد، نه به مفاهیم ذهنی که در قلمرو تصورات باقی می‌مانند. این نقد، مانند نسیمی که غبار از آینه حقیقت می‌زداید، دعوت می‌کند تا از سطح مفاهیم به عمق معانی گام نهیم.

تمایز میان حکم مفهومی و حکم معنوی

استاد فرزانه میان دو نوع حکم تمایز قائل می‌شوند: حکم مفهومی و حکم معنوی. حکم مفهومی، که در جملاتی چون «عنقا حیوان آتش‌خوار است» ظاهر می‌شود، تنها به مفاهیم ذهنی ارجاع دارد و فاقد عمق معنایی است. در مقابل، حکم معنوی، مانند آنچه در قضیه «شریک البارئ ممتنع است» دیده می‌شود، به معنا متکی است و به اذعان نفس منجر می‌شود. این تمایز، مانند جداسازی گوهر از سنگ در معدن معرفت، به ما می‌آموزد که تنها قضایای معنایی شایسته عنوان علم‌اند.

ساختار منطقی قضایا و ترکیب

در منطق، ترکیب در دو حوزه بررسی می‌شود: یکی در باب تصدیق، که به ترکیب جمله خبریه وابسته است، و دیگری در باب مرکب، که به ترکیب لفظی با اجزای معنایی اشاره دارد. استاد فرزانه تأکید می‌کنند که تصدیق، زمانی محقق می‌شود که جمله خبریه حکمی معنایی را در بر داشته باشد. در مقابل، جملات انشائی، مانند «اضرب» یا «لیت فلان»، به دلیل فقدان حکم معنایی، در قلمرو تصورات باقی می‌مانند. این تبیین، مانند چراغی است که مسیر منطق را از تاریکی ابهام به روشنایی معنا هدایت می‌کند.

جمع‌بندی بخش اول

این بخش، با طرح دیدگاهی نوین در منطق، بر ضرورت تمایز میان مفهوم و معنا تأکید کرد. نقد تعریف سنتی تصدیق و معرفی حکم معنوی به‌عنوان شرط تحقق تصدیق، چارچوبی تازه برای تحلیل قضایا ارائه می‌دهد. این رویکرد، با دعوت به پالایش قضایای مفهومی، راه را برای درک عمیق‌تر علوم هموار می‌سازد.

بخش دوم: تحلیل مثال‌ها و تبیین مفاهیم تصور و تصدیق

تصور و تصدیق در جملات خبریه و انشائی

استاد فرزانه، با بهره‌گیری از مثال‌هایی روشن، تفاوت میان تصور و تصدیق را تبیین می‌کنند. قضیه‌ای مانند «زوایای مثلث مساوی قائمتین است»، به دلیل داشتن حکم معنایی (تساوی)، تصدیق است، در حالی که جمله استفهامی «هل زوایای مثلث یساوی قائمتین؟» به دلیل فقدان حکم، در حوزه تصورات قرار می‌گیرد. همچنین، جملات انشائی مانند «اضرب» یا «لیت فلان»، که فاقد حکم خبری‌اند، تنها تصورات ذهنی‌اند. این تمایز، مانند خط‌کشی است که مرز میان حقیقت و خیال را در منطق مشخص می‌سازد.

مضاف و مضاف‌الیه در منطق

استاد فرزانه، با اشاره به ترکیباتی مانند «عبدالله»، نشان می‌دهند که این‌گونه عبارات، هرچند از نظر لفظی مرکب‌اند، در منطق مفرد محسوب می‌شوند، زیرا اجزای لفظی آنها بر اجزای معنایی دلالت نمی‌کنند. در مقابل، عبارتی مانند «عبداً لله»، به دلیل دلالت اجزای لفظ بر اجزای معنا، مرکب است. این تحلیل، مانند کلیدی است که قفل تمایز میان دیدگاه‌های ادبی و منطقی را می‌گشاید.

درنگ: تمایز میان «عبدالله» (مفرد) و «عبداً لله» (مرکب) نشان‌دهنده اهمیت دلالت لفظ بر معنا در تحقق ترکیب منطقی است.

مثال‌های ابن‌سینا در اشارات

استاد فرزانه به مثال‌های ابن‌سینا در کتاب اشارات اشاره می‌کنند: «مثلث» و «زوایای مثلث» تصورات‌اند، زیرا فاقد حکم‌اند، اما «زوایای مثلث مساوی قائمتین است» به دلیل حکم معنایی (تساوی)، تصدیق است. این مثال‌ها، مانند آینه‌ای‌اند که مراحل گذار از تصور به تصدیق را در ذهن منعکس می‌کنند.

تمثیل زید و امر

در مثالی دیگر، استاد فرزانه مقایسه قد زید و امر را مطرح می‌کنند. مفاهیم زید، امر، و قد، تصورات‌اند، اما تساوی قد آنها، که معنایی خارج از این مفاهیم است، به تصدیق منجر می‌شود. این تمثیل، مانند پلی است که از کثرت مفاهیم به وحدت معنا گذر می‌کند.

جمع‌بندی بخش دوم

این بخش، با بررسی مثال‌های گوناگون، تمایز میان تصور و تصدیق را روشن ساخت. جملات خبریه با حکم معنایی، تصدیق‌اند، در حالی که جملات انشائی و استفهامی، و نیز عبارات فاقد دلالت معنایی، در حوزه تصورات باقی می‌مانند. این تحلیل، چارچوبی روشن برای فهم ساختار منطقی قضایا ارائه می‌دهد.

بخش سوم: نقد قضایای مفهومی و ضرورت معنا در علم

قضایای مفهومی و فقدان معنا

استاد فرزانه استدلال می‌کنند که بسیاری از قضایای علوم کلی، مانند «عنقا حیوان آتش‌خوار است» یا «عرش کلی است»، تنها مفهوم دارند و فاقد معنا هستند. این قضایا، به دلیل ناتوانی در ایجاد اذعان نفس، تصدیق نیستند و در حوزه تصورات باقی می‌مانند. این نقد، مانند تیغی است که خرافات را از پیکره علم جدا می‌سازد.

تمثیل شماره تلفن

استاد فرزانه، با تمثیلی زیبا، قضایای مفهومی را به شماره تلفنی تشبیه می‌کنند که بوق می‌زند، اما پاسخی دریافت نمی‌شود. این قضایا، هرچند مفهوم دارند، اما به دلیل فقدان معنا، به ارتباط حقیقی منجر نمی‌شوند. این تمثیل، مانند چراغی است که تاریکی قضایای مفهومی را روشن می‌کند.

درنگ: قضایای مفهومی، مانند شماره تلفنی که پاسخی دریافت نمی‌کند، فاقد معنا و در نتیجه فاقد حقیقت علمی‌اند.

تمایز علوم تجربی و علوم کلی

استاد فرزانه میان علوم تجربی و علوم کلی تمایز قائل می‌شوند. علوم تجربی، مانند تشخیص درد و درمان آن، به معنا متکی‌اند و از این‌رو، به حقیقت نزدیک‌ترند. در مقابل، علوم کلی، گاه به مفاهیم محدود می‌مانند و از معنا تهی‌اند. این تمایز، مانند جداسازی آب زلال از گل‌آلود است که ارزش علوم معنایی را آشکار می‌سازد.

نقد پاسخ‌گویی بی‌معنا

استاد فرزانه هشدار می‌دهند که پاسخ‌گویی به هر پرسش، بدون ارائه معنا، نشانه فقدان علم است. این نقد، مانند زنگ خطری است که فیلسوفان و عالمان را به پرهیز از قضایای مفهومی دعوت می‌کند.

جمع‌بندی بخش سوم

این بخش، با نقد قضایای مفهومی، بر ضرورت معنا در تحقق علم تأکید کرد. قضایایی که تنها مفهوم ارائه می‌دهند، فاقد حقیقت علمی‌اند و باید از علوم پالایش شوند. تمثیلات و تحلیل‌های ارائه‌شده، راه را برای فهم این ضرورت هموار ساختند.

بخش چهارم: هویت قضیه و نقش معنا در وحدت آن

هویت قضیه: اتحاد در معنا، کثرت در لفظ و مفهوم

استاد فرزانه، هویت قضیه را در اتحاد معنا و کثرت لفظ و مفهوم می‌دانند. قضیه‌ای مانند «زید قائم»، با مفاهیم زید و قائم (که متکثر و ترتبی‌اند)، از طریق معنای قیام به وحدت می‌رسد. این اصل، مانند نخ تسبیح است که دانه‌های متفرق مفاهیم را به وحدت معنا پیوند می‌دهد.

ترتبی بودن لفظ و مفهوم

لفظ و مفهوم در قضیه، متکثر و ترتبی‌اند، اما معنا واحد است. این ترتبی بودن، مانند نظم ستارگان در آسمان ذهن است که در پرتو وحدت معنا به قضیه هویت می‌بخشد.

نقد اتحاد مفهومی

استاد فرزانه تأکید می‌کنند که مفاهیم در قضیه متحد نمی‌شوند، بلکه ترتبی‌اند. برای مثال، در قضیه «زید قائم»، زید و قائم مفاهیمی مستقل‌اند که تنها در معنا (قیام) به وحدت می‌رسند. این تحلیل، مانند جداسازی رنگ‌ها در نقاشی است که هر یک هویت خود را حفظ می‌کنند، اما در کلیت اثر به وحدت می‌رسند.

نقش معنا در وحدت قضیه

وحدت قضیه، به اتخاذ معنا از مفاهیم متفرق وابسته است. بدون معنا، قضیه به مجموعه‌ای از مفردات فروکاسته می‌شود. این اصل، مانند جریانی است که از پراکندگی مفاهیم به سوی دریای وحدت معنا روان است.

درنگ: وحدت قضیه در گرو اتخاذ معنا از مفاهیم متفرق است؛ بدون معنا، قضیه به مفردات و تصورات فروکاسته می‌شود.

جمع‌بندی بخش چهارم

این بخش، با تبیین هویت قضیه، بر نقش معنا در ایجاد وحدت تأکید کرد. تمایز میان کثرت لفظ و مفهوم و وحدت معنا، چارچوبی روشن برای فهم ساختار قضیه ارائه داد. این تحلیل، به پالایش علوم از قضایای مفهومی و آشکار ساختن معانی حقیقی کمک می‌کند.

بخش پنجم: پالایش علوم کلی و دینی از قضایای مفهومی

نقد قضایای مفهومی در علوم کلی و دینی

استاد فرزانه استدلال می‌کنند که بسیاری از قضایای علوم کلی و دینی، مانند «عرش مجسم است» یا «لوح و قلم چنین‌اند»، تنها مفهوم دارند و فاقد معنا هستند. این قضایا، به دلیل ناتوانی در ایجاد اذعان نفس، علم محسوب نمی‌شوند. این نقد، مانند باد پاک‌کننده‌ای است که غبار مفاهیم را از گوهر معانی می‌زداید.

تمثیل گونی پر از مفهوم

استاد فرزانه علوم کلی را به گونی پر از مفاهیم تشبیه می‌کنند که نیازمند پالایش‌اند تا قضایای معنایی از مفهومی جدا شوند. این تمثیل، مانند دعوتی است به خالی کردن انبار علوم از مفاهیم بی‌معنا و صیقل دادن به جواهر حقیقت.

معیار معنا در فلسفه

استاد فرزانه پیشنهاد می‌کنند که فلسفه نیازمند معیاری است که قضایای معنایی را از مفهومی جدا سازد. این معیار، مانند الکی است که خاک را از گندم حقیقت جدا می‌کند و علوم را به سوی حقیقت هدایت می‌نماید.

جایگاه اذعان و حکم در تصدیق

تصدیق، به اذعان نفس و حکمی معنایی وابسته است. قضایای مفهومی، مانند «عنقا حیوان آتش‌خوار است»، به دلیل فقدان معنا، نمی‌توانند به اذعان منجر شوند. این اصل، مانند مشعلی است که مسیر علم را از تاریکی تصورات روشن می‌سازد.

درنگ: علم حقیقی در گرو قضایای معنایی است که به اذعان نفس منجر می‌شوند؛ قضایای مفهومی، از حوزه علم خارج‌اند.

جمع‌بندی بخش پنجم

این بخش، با نقد قضایای مفهومی در علوم کلی و دینی، بر ضرورت پالایش علوم از مفاهیم بی‌معنا تأکید کرد. تمثیل گونی پر از مفهوم و معیار معنا، چارچوبی روشن برای این پالایش ارائه داد. این رویکرد، علوم را به سوی حقیقت و معنا هدایت می‌کند.

نتیجه‌گیری

این نوشتار، با الهام از درس‌گفتار استاد فرزانه، آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، به بازنگری در مفاهیم تصدیق و قضیه پرداخت. با تأکید بر تمایز میان مفهوم و معنا، نشان داده شد که تصدیق و قضیه، تنها با حکم معنایی محقق می‌شوند. قضایای مفهومی، که در علوم کلی و دینی فراوان‌اند، به دلیل فقدان معنا، در حوزه تصورات باقی می‌مانند و نمی‌توانند علم حقیقی را پدید آورند. این تحلیل، با بهره‌گیری از مثال‌ها و تمثیلات فاخر، مانند شماره تلفن و گونی پر از مفهوم، چارچوبی نوین برای پالایش علوم ارائه داد. تمایز میان کثرت لفظ و مفهوم و وحدت معنا، به‌عنوان مبنای هویت قضیه، راه را برای فهم عمیق‌تر حقیقت هموار ساخت. این نوشتار، دعوتی است به بازاندیشی در علوم و جداسازی گوهر معنا از سنگ مفاهیم، تا علوم به سوی حقیقت و روشنی گام بردارند.

با نظارت صادق خادمی