متن درس
تحلیل وجود و نفی امکان در حکمت متعالیه
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه، آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۳۳۴)
دیباچه
در گستره فلسفه اسلامی، حکمت متعالیه به مثابه چراغی فروزان، راههای نوینی در فهم حقیقت وجود گشوده است. درسگفتار شماره ۳۳۴، ارائهشده در تاریخ ۱۲ دی ۱۳۸۰، به دست استاد فرزانه، آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، یکی از عمیقترین کاوشها در باب وجود، امکان و وجوب را پیش روی ما مینهد. این گفتار، با نقد پیشفرضهای سنتی و بازتعریف مواد ثلاث (وجوب، امکان، امتناع) در پرتو اصالت وجود، چارچوبی نوین برای فهم هستی ارائه میدهد.
بخش نخست: نقد مواد ثلاث و بازتعریف وجود
نفی تقسیمبندی سنتی مواد ثلاث
حکمت متعالیه، با تکیه بر اصالت وجود، تقسیمبندی سنتی مواد ثلاث (وجوب، امکان، امتناع) را به چالش میکشد. استاد فرزانه در این گفتار میفرمایند که وجود به دو قسم واجب و ممکن تقسیم نمیشود، بلکه هر آنچه در خارج است، یا واجب الوجود است یا واجب الظهور. این دیدگاه، به مثابه نسیمی که پردههای غبارآلود پیشفرضهای کهن را کنار میزند، نشان میدهد که امکان، بهعنوان مادهای مستقل، جایگاهی در نظام وجودی ندارد. در این چارچوب، وجود، تنها در قالب ضرورت معنا مییابد، چه ضرورت ذاتی (واجب الوجود) و چه ضرورت ظهوری (مظهر).
وجوب و معقول ثانی فلسفی
وجوب، به مثابه معقول ثانی فلسفی، در ذهن عروض مییابد، اما در خارج اتصاف دارد. این مفهوم، چونان ستارهای در آسمان فلسفه، در ذهن شکل میگیرد، اما به واقعیتی خارجی اشاره دارد. استاد فرزانه تأکید میکنند که برخلاف وجوب، امکان فاقد چنین اتصافی است. امکان، نه عروض خارجی دارد و نه اتصاف خارجی، و از این رو، نمیتوان آن را معقول ثانی فلسفی دانست. این تمایز، چونان خطی روشن میان حقیقت و اعتبار، مرز میان وجوب و امکان را ترسیم میکند.
زید به مثابه مظهر
زید، در این گفتار، نه بهعنوان موجودی مستقل، بلکه بهمثابه مظهری از حق معرفی میشود. او، چونان آیینهای که نور خورشید را بازمیتاباند، فاقد ذات مستقل است و وجودش تنها در پرتو حق معنا مییابد. استاد فرزانه میفرمایند که زید، یا ضرورت وجود دارد یا ضرورت ظهور، و از این رو، نمیتوان آن را ممکن دانست. این دیدگاه، به مثابه کلیدی است که قفلهای استقلال وجودی خلق را میگشاید و همه هستی را در نسبت با حق معنا میکند.
امکان، وصف ماهیت
امکان، در سنت فلسفی، وصف ماهیت دانسته شده است، اما چون ماهیت خود اعتباری است، امکان نیز فاقد حقیقت خارجی است. استاد فرزانه، با اشاره به این نکته، امکان را چونان سایهای میدانند که بر دیوار ذهن نقش میبندد، اما در عالم خارج مصداقی ندارد. این دیدگاه، ریشه در اصالت وجود دارد، که ماهیت را نعش و فاقد حقیقت میداند، و از این رو، اوصاف آن، از جمله امکان، نیز اعتباریاند.
تفاوت ذهني امکان و امتناع
تفاوت میان امکان و امتناع، صرفاً در ذهن است. ممتنع، آن است که نمیتواند باشد، و ممکن، آن که میتواند باشد، اما هر دو در خارج مصداق ندارند. این تفاوت، چونان دو شاخه از یک درخت، تنها در ذهن بارور میشود و در عالم واقعیت، هیچ یک ریشهای ندارند. استاد فرزانه تأکید میکنند که این تفاوت، نه در اتصاف خارجی، بلکه در نحوه لحاظ ذهنی است.
جمعبندی بخش نخست
بخش نخست، با نقد تقسیمبندی سنتی مواد ثلاث، نشان داد که حکمت متعالیه، وجود را تنها در قالب ضرورت معنا میکند. امکان، بهعنوان وصف ماهیت، اعتباری است و در خارج مصداق ندارد. زید، بهعنوان مظهر، فاقد ذات مستقل است و ضرورت ظهور دارد. این دیدگاه، با تأکید بر اصالت وجود، چارچوبی نوین برای فهم هستی ارائه میدهد که در آن، همه موجودات، یا واجباند یا ظهور واجب.
بخش دوم: تحلیل آرای ملاصدرا در اسفار
احصاء و تنبیه در اسفار
استاد فرزانه، با استناد به جلد اول اسفار (صفحه ۱۷۱)، به احصاء اقوال و تنبیه ملاصدرا اشاره میکنند. احصاء، به معنای بررسی آرای پیشینیان، و تنبیه، به معنای ارائه دیدگاه شخصی ملاصدراست. او، با گردآوری سه قول در باب مواد ثلاث، رویکردی وسطی را پیشنهاد میکند که چونان پلی میان دیدگاههای قدما و متأخرین، به تلفیق این آراء میپردازد. این رویکرد، به مثابه چراغی است که مسیر حقیقت را در میان تاریکی اختلافات روشن میسازد.
اقوال سهگانه
سه قول در باب مواد ثلاث مطرح شده است: نخست، قدما که وحدت، وجود، وجوب و امکان را اموری زائد و خارجی میدانستند، اما امتناع را ذهنی. دوم، متأخرین که این مفاهیم را زائد بر ماهیت، اما ذهنی و فاقد صورت خارجی میشمردند. سوم، دیدگاه تفصیلی ملاصدرا که برخی مفاهیم (وجوب، وحدت، وجود) را دارای اتصاف خارجی و برخی (امکان) را صرفاً ذهنی میداند. این اقوال، چونان سه شاخه از یک رود، در نهایت به دریای حقیقت حکمت متعالیه میپیوندند.
نقد دیدگاه قدما
قدما، وحدت، وجود، وجوب و امکان را اموری زائد و خارجی میدانستند، اما استاد فرزانه، با استناد به ملاصدرا، این دیدگاه را نادرست میشمرند، زیرا امکان، برخلاف وجوب و وحدت، فاقد اتصاف خارجی است. این نقد، چونان تیغی تیز، پیشفرضهای نادرست را میشکافد و نشان میدهد که امکان، مشابه امتناع، تنها در ذهن معنا دارد.
دیدگاه متأخرین
متأخرین، مفاهیم فلسفی را زائد بر ماهیت، اما ذهنی و فاقد صورت خارجی میدانستند. این دیدگاه، به مثابه سایهای در برابر نور اصالت وجود، نمیتواند حقیقت هستی را به تمامی بازتاب دهد. استاد فرزانه، با نقد این دیدگاه، تأکید میکنند که وجوب و وحدت، دارای اتصاف خارجیاند، اما امکان، به دلیل ماهیت اعتباریاش، در این دسته جای نمیگیرد.
رویکرد وسطی ملاصدرا
ملاصدرا، با اتخاذ رویکردی وسطی، عروض مفاهیم را ذهنی و اتصاف برخی از آنها (وجوب، وحدت، وجود) را خارجی میداند. امکان، اما، به دلیل فقدان اتصاف خارجی، از این قاعده مستثناست. این رویکرد، چونان نسیمی که میان دو کرانه متضاد میوزد، به تلفیق دیدگاههای قدما و متأخرین میپردازد و راهی میانه را میگشاید.
جمعبندی بخش دوم
بخش دوم، با بررسی آرای ملاصدرا در اسفار، نشان داد که او با احصاء اقوال پیشینیان و ارائه دیدگاه وسطی، به تلفیق دیدگاههای قدما و متأخرین پرداخته است. امکان، به دلیل فقدان اتصاف خارجی، از سایر مفاهیم متمایز است و تنها در ذهن معنا مییابد. این تحلیل، راه را برای فهم عمیقتر حکمت متعالیه هموار میسازد.
بخش سوم: نقد امکان و ضرورت خلق
نفی امکان در خارج
استاد فرزانه تأکید میکنند که در خارج، نه ممکن وجود دارد، نه ممتنع، و نه امکان یا امتناع بهعنوان اوصاف خارجی. هر آنچه در خارج است، ضرورت دارد، چه ضرورت وجود (واجب) و چه ضرورت ظهور (مظهر). این دیدگاه، چونان آتشی که خرمن اوهام را میسوزاند، امکان را بهعنوان مادهای مستقل نفی میکند و همه هستی را در پرتو ضرورت معنا میسازد.
خلق، واجب الظهور
خلق، بهعنوان مظهر حق، واجب الظهور است، مشابه واجب الوجود. امکان، در این چارچوب، مصداقی در خارج ندارد و صرفاً فرضی ذهنی است. استاد فرزانه، با تمثیلی زیبا، خلق را چونان موجی میدانند که از اقیانوس حق برمیخیزد و ضرورت ظهورش را از او وام میگیرد.
نقد امکان بالغیر
امکان بالغیر، فرع بر امکان بالذات است، اما چون خلق فاقد ذات مستقل است، امکان بالذات منتفی است. استاد فرزانه، این نکته را چونان کلیدی میدانند که قفلهای استقلال وجودی خلق را میگشاید و نشان میدهد که همه موجودات، بهواسطه علةالعلل، ضرورتاً موجودند.
نقد قاعده شیخ اشراق
شیخ اشراق، همه مفاهیم (وجود، وجوب، وحدت) را ذهنی و خارجی میدانست، اما این قاعده به تسلسل باطل منجر میشود. استاد فرزانه، با نقد این دیدگاه، تأکید میکنند که وجود زید، عین ذات اوست و وجود زائدی ندارد، لذا تسلسل منتفی است. این نقد، چونان تیری است که قلب اوهام را نشانه میگیرد و حقیقت اصالت وجود را آشکار میسازد.
جمعبندی بخش سوم
بخش سوم، با تأکید بر نفی امکان در خارج و ضرورت ظهور خلق، نشان داد که همه موجودات، بهواسطه حق، ضرورتاً موجودند. امکان، بهعنوان وصف ذاتی، منتفی است و تنها در ذهن، بهصورت اعتباری، معنا مییابد. نقد قاعده شیخ اشراق و تأکید بر بساطت وجود، این بخش را به نتیجهای روشن و منسجم میرساند.
بخش چهارم: تبیین تفاوت امکان و امتناع
تفاوت لحاظی امکان و امتناع
تفاوت امکان و امتناع، در ذهن است: ممتنع، آن است که نمیتواند باشد، و ممکن، آن که میتواند باشد. این تفاوت، چونان دو رنگ در بوم ذهن، تنها در نحوه تصور معنا مییابد. استاد فرزانه، با تمثیلی زیبا، امکان و امتناع را به زنده و مرده تشبیه میکنند: هر دو نمیجنبند، اما یکی میتواند بجنبد و دیگری نمیتواند. این تفاوت، در محکی خارجی است، اما خود امکان، همچنان ذهنی است.
اتصاف خارجی ممکن
ممکن، برخلاف ممتنع، اتصاف خارجی دارد، لذا تفاوت آنها در محکی خارجی است. استاد فرزانه، با اشاره به زید، تأکید میکنند که او، بهعنوان مظهر، ضرورت ظهور دارد و امکان، تنها وصف زمان و مکان اوست، نه ذاتش. این دیدگاه، چونان نوری است که تاریکیهای مفهوم امکان را روشن میسازد.
نقد نفی تفاوت امکان و امتناع
نفی تفاوت میان امکان و امتناع، به نقص مشاعر منجر میشود، زیرا ذهن، تفاوت آنها را درک میکند. استاد فرزانه، این نکته را چونان آیینهای میدانند که حقیقت ذهن را بازمیتاباند و نشان میدهد که امکان و امتناع، در سطح مفهومی، متمایزند.
امکان و وصف زمان و مکان
امکان، وصف زمان و مکان است، نه وصف وجود. استاد فرزانه، با تمثیلی زیبا، زید را به کسی تشبیه میکنند که گاه در خانه است و گاه نیست، اما این آمدن و رفتن، به ذات او ربطی ندارد. وجود زید، بهواسطه علةالعلل، ضرورت دارد و امکان، تنها وصف متعلقات اوست.
جمعبندی بخش چهارم
بخش چهارم، با تبیین تفاوت لحاظی امکان و امتناع، نشان داد که این تفاوت، در ذهن است، اما محکی آن خارجی است. امکان، بهعنوان وصف زمان و مکان، فاقد حقیقت ذاتی است و وجود، تنها در قالب ضرورت معنا مییابد. این تحلیل، چارچوبی روشن برای فهم تفاوتهای مفهومی و مصداقی ارائه میدهد.
نتیجهگیری کلی
این نوشتار، با بازآفرینی درسگفتار شماره ۳۳۴ استاد فرزانه، آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، و تحلیلهای تفصیلی همراه آن، به تبیین عمیق مفاهیم وجود، امکان و وجوب در چارچوب حکمت متعالیه پرداخت. حکمت متعالیه، با نفی امکان بهعنوان مادهای مستقل، همه هستی را در پرتو ضرورت معنا میکند. خلق، بهعنوان مظهر حق، واجب الظهور است و امکان، تنها وصفی اعتباری، وابسته به زمان و مکان، است. ملاصدرا، با رویکردی وسطی، تفاوت میان وجوب، امکان و امتناع را در سطح عروض و اتصاف تحلیل میکند و راه را برای فهم ژرفتر هستی هموار میسازد.