در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 336

متن درس




کاوشی در حکمت متعالیه: نفی امکان و بازتعریف مواد ثلاث

کاوشی در حکمت متعالیه: نفی امکان و بازتعریف مواد ثلاث

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۳۳۶)

مقدمه: سفری در ژرفای حکمت متعالیه

حکمت متعالیه، چونان قله‌ای رفیع در سپهر اندیشه اسلامی، منظری نوین به هستی و معرفت گشوده است. در این میان، درس‌گفتار شماره ۳۳۶ استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، چونان مشعلی فروزان، به بازکاوی یکی از عمیق‌ترین مسائل فلسفی، یعنی مفهوم امکان و مواد ثلاث (وجوب، امکان، امتناع)، می‌پردازد. این گفتار، با نقدی ژرف بر آرای ملاصدرا و پیشینیان، چارچوبی نو برای فهم وجود و رابطه آن با حق متعال ارائه می‌دهد. در این کتاب، با تکیه بر محتوای درس‌گفتار و تحلیل‌های تفصیلی، سفری عقلانی آغاز می‌گردد تا حقیقت وجود، فارغ از پرده‌های امکان و ماهیت، آشکار شود.

بخش نخست: پیوستگی مواد ثلاث و جایگاه امکان در فلسفه اسلامی

مواد ثلاث: وجوب، امکان، امتناع

مواد ثلاث، یعنی وجوب، امکان و امتناع، چونان سه رکن بنیادین در نظام فلسفی سنتی، محور تأملات وجودشناختی بوده‌اند. امکان، به‌مثابه پلی میان وجوب و امتناع، نقشی محوری در این ساختار ایفا می‌کند. استاد فرزانه قدس‌سره، در درس‌گفتار ۳۳۶، این پیوستگی را به‌سان رشته‌ای می‌بیند که کلاف اندیشه فلسفی را در هم می‌تند. امکان، نه‌تنها در تعریف مواد ثلاث، بلکه در فهم وجود امکانی، جایگاهی ویژه دارد.

درنگ: مواد ثلاث (وجوب، امکان، امتناع) چونان سه ستون معرفت فلسفی، با محوریت امکان، به هم پیوسته‌اند و بازتعریف آن‌ها در حکمت متعالیه، ضرورتی عقلانی است.

این پیوستگی، چونان جریانی سیال، نشان‌دهنده اهمیت بازنگری در مفهوم امکان است. امکان، در فلسفه سنتی، به‌عنوان فقدان ضرورت وجود یا عدم تعریف شده، اما در حکمت متعالیه، این تعریف با چالش‌هایی مواجه می‌شود که در ادامه بررسی خواهد شد.

جایگاه ملاصدرا در فلسفه اسلامی

ملاصدرا، حکیمی فرزانه و ختم کلام فلاسفه اسلامی، با تلفیق آرای مشاء، اشراق، کلام و عرفان، نظامی فلسفی پدید آورد که چونان دریایی ژرف، تمامی جریان‌های پیشین را در خود جای داد. او، در اثر سترگ خود، اسفار اربعه، با گزینش آرای پیشینیان و افزودن تأملات خویش، فلسفه را به اوج رساند. استاد فرزانه قدس‌سره، ملاصدرا را چونان باغبانی می‌داند که از هر گلزاری، گلی چیده و باغی نوآفرین پدید آورده است.

درنگ: ملاصدرا، با تلفیق و گزینش آرای فلاسفه، عرفا و متکلمان، حکمت متعالیه را به قله‌ای بی‌بدیل در فلسفه اسلامی بدل ساخت.

این جایگاه، ملاصدرا را به محوری برای فهم فلسفه اسلامی بدل کرده است. او، در اسفار، خوانندگان را به مطالعه جامع کلام، عرفان، مشاء و اشراق دعوت می‌کند، زیرا حکمت او، چونان آینه‌ای است که بازتاب تمامی این سنت‌ها را در خود دارد.

شرط مطالعه اسفار

ملاصدرا، در آغاز اسفار، شرط مطالعه این اثر را تسلط بر علوم پیشین، از جمله کلام، عرفان، مشاء و اشراق، قرار داده است. این شرط، چونان کلیدی است که درهای معرفت را می‌گشاید. استاد فرزانه قدس‌سره، این توصیه را چونان نقشه‌ای برای کاوشگران حکمت می‌بیند که بدون آن، ورود به ژرفای اسفار ممکن نیست.

درنگ: مطالعه اسفار، نیازمند آگاهی عمیق از کلام، عرفان، مشاء و اشراق است، زیرا ملاصدرا حکمت خود را بر شانه‌های این سنت‌ها بنا کرده است.

این پیش‌نیاز، حکایت از جامعیت حکمت متعالیه دارد که چونان رودی، از چشمه‌های گوناگون سیراب شده و به دریایی عظیم بدل گشته است.

جمع‌بندی بخش نخست

بخش نخست، چونان دروازه‌ای به سوی تأملات عمیق فلسفی، به پیوستگی مواد ثلاث و جایگاه امکان در فلسفه اسلامی پرداخت. ملاصدرا، با تلفیق سنت‌های پیشین، نظامی نوین پدید آورد که در آن، امکان به‌عنوان مفهومی محوری، نیازمند بازنگری است. شرط مطالعه اسفار، چونان مشعلی راهنما، خوانندگان را به سوی فهم عمیق‌تر هدایت می‌کند.

بخش دوم: نقد امکان و بازتعریف وجود در حکمت متعالیه

نفی امکان و ممکن به‌مثابه حقیقت خارجی

امکان و ممکن، در نگاه استاد فرزانه قدس‌سره، فاقد حقیقت خارجی‌اند و صرفاً چونان سایه‌هایی ذهنی، در ظرف زمان و مکان لحاظ می‌شوند. این دیدگاه، چونان تیغی برنده، پرده‌های توهم از حقیقت وجود می‌درد و نشان می‌دهد که امکان، وصفی اعتباری است، نه واقعیتی عینی.

درنگ: امکان و ممکن، فاقد حقیقت خارجی‌اند و صرفاً لحاظات ذهنی مرتبط با زمان و مکان‌اند.

این نفی، ریشه در اصالت وجود دارد. وجود، چونان نوری بسیط، هیچ وصفی جز خود نمی‌پذیرد، و امکان، چونان وصفی اعتباری، نمی‌تواند به حقیقت وجود نسبت داده شود.

وجود و وصف امکان

وجود، در حکمت متعالیه، چونان جوهری یکتا، فاقد اوصافی چون امکان است، همان‌گونه که گرما و سرما اوصاف ماده‌اند، نه وجود. استاد فرزانه قدس‌سره، این تمایز را به‌سان جدایی نور از سایه می‌بیند که وجود را از هرگونه وصف اعتباری مبرا می‌سازد.

درنگ: وجود، فاقد وصف امکان است، مشابه گرما و سرما که اوصاف ماده‌اند، نه وجود.

این قیاس، به روشنی نشان می‌دهد که امکان، به‌عنوان وصفی اعتباری، نمی‌تواند به حقیقت وجود نسبت داده شود، بلکه به ماهیت، که خود امری اعتباری است، تعلق دارد.

نقد بداهت در فلسفه

استناد زودهنگام به بداهت، چونان افتادن در دام ساده‌انگاری، فلسفه را از ژرفای عقلانی محروم می‌کند. استاد فرزانه قدس‌سره، این رویکرد را خطرناک می‌داند و بر ضرورت وسواس عقلانی تأکید می‌ورزد.

درنگ: استناد زودهنگام به بداهت در فلسفه، خطرناک است و به نقص در استدلال منجر می‌شود.

فلسفه، چونان کاوشی در اعماق معرفت، نیازمند سخت‌گیری و دقت است تا از پیش‌داوری‌های غیرمستدل پرهیز شود.

بداهت در فلسفه ملاصدرا

ملاصدرا، با استناد به بداهت و فطری بودن مفاهیم، گاه از روش فلسفی دقیق فاصله می‌گیرد. این رویکرد، به باور استاد فرزانه قدس‌سره، چونان راهی است که به جای روشنی، به مه‌آلودگی می‌انجامد.

درنگ: استناد ملاصدرا به بداهت و فطری بودن مفاهیم، نقصی در روش فلسفی اوست.

این نقد، به ضرورت بازنگری در روش‌شناسی فلسفی ملاصدرا و پرهیز از ساده‌انگاری در تحلیل مفاهیم اشاره دارد.

تعریف بداهت در اسفار

ملاصدرا، در اسفار (جلد اول، صفحه ۲۷، سطر ۵)، بداهت را تصوری می‌داند که به تصور پیشین وابسته نباشد. این تعریف، چونان چراغی است که مرز میان تصورات بديهي و غیربديهي را روشن می‌سازد.

درنگ: بداهت، به تصوری گفته می‌شود که به تصور پیشین وابسته نباشد، اما تطبیق آن بر امکان نادرست است.

این تعریف، گرچه از نظر نظری دقیق است، در تطبیق بر مفاهیمی چون امکان، با چالش‌هایی مواجه می‌شود.

بداهت وجوب، امکان و وجود

ملاصدرا، وجوب، امکان و وجود را بديهي می‌داند، اما استاد فرزانه قدس‌سره، این ادعا را به‌ویژه در مورد امکان و وجود، نادرست می‌شمارد. امکان، به دلیل ابهام مفهومی، نمی‌تواند بديهي باشد.

درنگ: امکان، به دلیل فقدان وضوح مفهومی، بديهي نیست، برخلاف ادعای ملاصدرا.

این نقد، به ضرورت تحلیل دقیق‌تر مفاهیم فلسفی و پرهیز از پیش‌داوری‌های بديهي‌انگارانه اشاره دارد.

جمع‌بندی بخش دوم

بخش دوم، با نفی امکان و ممکن به‌مثابه حقیقت خارجی، بر اصالت وجود و اعتباری بودن امکان تأکید کرد. وجود، چونان نوری بی‌وصف، از امکان مبراست و بداهت‌گرایی ملاصدرا، چونان مانعی در برابر تحلیل عمیق، نقد شد. این بخش، راه را برای فهم عمیق‌تر رابطه وجود و حق هموار ساخت.

بخش سوم: نقد روش‌شناسی فلسفی و تأثیر سنت کلامی

تأثیر کلام بر فلسفه ملاصدرا

سنت کلامی، با گرایش به لفظ‌گرایی، بر فلسفه ملاصدرا تأثیر نهاده و او را به استناد زودهنگام به بداهت سوق داده است. استاد فرزانه قدس‌سره، این تأثیر را چونان باری بر دوش فلسفه می‌بیند که از ژرفای عقلانی آن می‌کاهد.

درنگ: تأثیر سنت کلامی، ملاصدرا را به استناد زودهنگام به بداهت سوق داده و روش فلسفی او را آسیب‌پذیر کرده است.

این نقد، به ضرورت جدایی فلسفه از لفظ‌گرایی کلامی و تأکید بر روش عقلانی دقیق اشاره دارد.

ضرورت وسواس فلسفی

فلسفه، چونان کاوشی در اعماق حقیقت، نیازمند وسواس و سخت‌گیری عقلانی است. استاد فرزانه قدس‌سره، این وسواس را چونان تیغی می‌داند که زنگار پیش‌داوری را از چهره حقیقت می‌زداید.

درنگ: فلسفه، نیازمند وسواس و سخت‌گیری عقلانی است تا از نقص در استدلال جلوگیری شود.

این تأکید، فلسفه را به سوی روش‌شناسی دقیق و پرهیز از ساده‌انگاری هدایت می‌کند.

نقد تطبیق بداهت

گرچه تعریف بداهت در اسفار دقیق است، تطبیق آن بر امکان، به دلیل ابهام مفهومی، نادرست است. استاد فرزانه قدس‌سره، این ناسازگاری را چونان شکافی میان نظریه و عمل می‌بیند.

درنگ: تعریف بداهت در اسفار درست است، اما تطبیق آن بر امکان، به دلیل فقدان وضوح مفهومی، نادرست است.

این نقد، به ضرورت انسجام میان تعریف نظری و کاربرد عملی در فلسفه اشاره دارد.

ابهام مفهوم امکان

امکان، به دلیل ابهام در ترکیب یا بساطت، وجودی یا عدمی بودن، و نوع تعریف آن، نمی‌تواند بديهي باشد. استاد فرزانه قدس‌سره، این ابهام را چونان مهی می‌بیند که حقیقت را از دیدگان پنهان می‌سازد.

درنگ: امکان، به دلیل ابهام در تعریف و فقدان مصداق خارجی، بديهي نیست.

این ابهام، ضرورت تحلیل عمیق‌تر مفهوم امکان و بازنگری در جایگاه آن را آشکار می‌سازد.

نقد ابن‌سینا و شیخ انصاری

ابن‌سینا، با وجود تعریف دقیق منطقی، در تطبیق فلسفی به منطق خود پایبند نیست. همچنین، شیخ انصاری در اصول، تعاریف دقیقی ارائه می‌دهد، اما در فقه از آن‌ها عدول می‌کند. استاد فرزانه قدس‌سره، این ناسازگاری را چونان تناقضی میان گفتار و کردار می‌بیند.

درنگ: ابن‌سینا و شیخ انصاری، با وجود تعاریف دقیق نظری، در تطبیق عملی به آن‌ها پایبند نیستند.

این نقد، به مشکل عمومی عدم انسجام میان نظریه و عمل در علوم اسلامی اشاره دارد.

تأثیر انزوا بر فلاسفه

انزوای فلاسفه، به دلیل فقدان نقد، به دگماتیسم و نقص در تطبیق منجر شده است. استاد فرزانه قدس‌سره، انزوا را چونان زندانی می‌بیند که نور معرفت را از فلاسفه می‌ستاند.

درنگ: انزوای فلاسفه، به دلیل فقدان نقد، به دگماتیسم و نقص در تطبیق منجر شده است.

این دیدگاه، به ضرورت تعامل فکری و نقد برای پیشرفت فلسفه تأکید دارد.

جمع‌بندی بخش سوم

بخش سوم، با نقد تأثیر سنت کلامی و تأکید بر وسواس فلسفی، به بررسی محدودیت‌های روش‌شناختی ملاصدرا، ابن‌سینا و شیخ انصاری پرداخت. انزوا، چونان مانعی در برابر پیشرفت فلسفی، و فقدان نقد، چونان عاملی برای دگماتیسم، مورد نقد قرار گرفت.

بخش چهارم: امکان در حکمت متعالیه: تحلیل و نقد

امکان در اسفار: حیثیات انضمامی و اتحادی

ملاصدرا، در اسفار (جلد اول، صفحه ۸۶، سطر ۱۲)، امکان را با حیثیات انضمامی و اتحادی تحلیل می‌کند. اگر امکان به ماهیت ارجاع شود، حیثیت انضمامی و اتحادی دارد، اما او اتحادی را ترجیح می‌دهد.

درنگ: ملاصدرا امکان را با حیثیات انضمامی و اتحادی تحلیل می‌کند، اما اتحادی را ترجیح می‌دهد.

این ترجیح، به گرایش ملاصدرا به اصالت وجود و نفی استقلال ماهیت اشاره دارد.

نقد دیدگاه حاجی سبزواری

حاجی سبزواری، امکان را انضمامی می‌داند، اما این دیدگاه به دلیل ناسازگاری با وحدت هویت باطل است. استاد فرزانه قدس‌سره، این ناسازگاری را چونان تناقضی در برابر وحدت وجود می‌بیند.

درنگ: دیدگاه حاجی سبزواری در باب امکان انضمامی، به دلیل ناسازگاری با وحدت هویت، باطل است.

این نقد، به برتری حکمت متعالیه بر دیدگاه‌های سنتی‌تر در باب امکان اشاره دارد.

امکان وجودی و تعلقی

امکان، اگر به وجود ارجاع شود، حیثیت تعلقی و ارتباطی دارد. استاد فرزانه قدس‌سره، این رابطه را چونان پیوندی ناگسستنی با حق می‌بیند.

درنگ: امکان وجودی، به معنای تعلق به حق است، اما این تعلق، ضرورت دارد و امکان نیست.

این دیدگاه، به نفی امکان به‌مثابه وصفی مستقل و تأکید بر ضرورت رابطه خلق با حق اشاره دارد.

نفی امکان ماهوی

ملاصدرا، امکان ماهوی را به‌صورت مشروط می‌پذیرد، اما اساساً آن را رد می‌کند. استاد فرزانه قدس‌سره، این نفی را چونان برچیدن بنای سست ماهیت می‌بیند.

درنگ: امکان ماهوی، به دلیل فقدان حقیقت ماهیت، باطل است.

این نفی، به اصالت وجود و نفی استقلال ماهیت در حکمت متعالیه اشاره دارد.

امکان وجودی و اتحاد با وجود

موجودیت ممکن، جز با اتحاد با حقیقت وجود محقق نمی‌شود. استاد فرزانه قدس‌سره، این اتحاد را چونان پیوندی ناگسستنی با نور وجود می‌بیند.

درنگ: موجودیت ممکن، جز با اتحاد با حقیقت وجود محقق نمی‌شود.

این دیدگاه، به وحدت وجود و نفی استقلال وجودی ممکن اشاره دارد.

ظهور من الحق، نه تعلق بالحق

وجودات خلقی، ظهور من الحق‌اند، نه تعلقی به حق یا غیر. استاد فرزانه قدس‌سره، این ظهور را چونان شعاعی از نور حق می‌بیند که هیچ سایه‌ای از امکان در آن راه ندارد.

درنگ: وجودات خلقی، ظهور من الحق‌اند، نه تعلقی به حق؛ لذا امکان منتفی است.

این تمایز، به رابطه ظهوری میان حق و خلق و نفی هرگونه تعلق مستقل اشاره دارد.

جمع‌بندی بخش چهارم

بخش چهارم، با تحلیل امکان در حکمت متعالیه، به نفی امکان ماهوی و تأکید بر امکان وجودی به‌مثابه تعلق به حق پرداخت. این تعلق، چونان رابطه‌ای ناگسستنی، ضرورت دارد و امکان زوال را منتفی می‌سازد. ظهور حق، به‌جای تعلق، حقیقت وجودات خلقی را آشکار می‌کند.

بخش پنجم: نتیجه‌گیری و بازتعریف مواد ثلاث

تعریف وجوب، امتناع و امکان

وجوب، ضرورت وجود است؛ امتناع، ضرورت عدم است؛ و امکان، عدم ضرورت وجود و عدم است. استاد فرزانه قدس‌سره، این تعاریف را چونان سه شاخه از یک درخت می‌بیند که تنها وجوب و امتناع ریشه در واقعیت دارند.

درنگ: وجوب، ضرورت وجود است؛ امتناع، ضرورت عدم است؛ امکان، عدم ضرورت وجود و عدم است، اما مصداق خارجی ندارد.

این تعریف، به تمایز مفهومی مواد ثلاث در فلسفه سنتی اشاره دارد، اما امکان، در حکمت متعالیه، فاقد مصداق خارجی است.

نفی امکان و تأکید بر ظهور

امکان، به دلیل فقدان مصداق خارجی و ابهام مفهومی، صرفاً وصفی اعتباری است. وجودات خلقی، چونان شعاع‌های نور حق، ظهور من الحق‌اند و ضرورت دارند.

درنگ: وجود ممکن نداریم؛ همه وجودات، ظهور حق‌اند و ضرورت دارند.

این نتیجه، به جمع‌بندی بحث و تأکید بر نفی امکان به‌مثابه ماده‌ای مستقل اشاره دارد.

نقد پذیرش امکان در فلسفه اسلامی

فلاسفه، از جمله علامه طباطبایی، به دلیل تعلق به مواد ثلاث، امکان را پذیرفته‌اند، اما این پذیرش نادرست است. استاد فرزانه قدس‌سره، این تعلق را چونان بندی می‌بیند که فلاسفه را از حقیقت دور کرده است.

درنگ: پذیرش امکان توسط فلاسفه، به دلیل تعلق به مواد ثلاث، نادرست است.

این نقد، به ضرورت بازنگری در مفاهیم سنتی و توسعه حکمت متعالیه اشاره دارد.

جمع‌بندی نهایی

این نوشتار، با کاوش در درس‌گفتار شماره ۳۳۶ استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، به بازتعریف مواد ثلاث و نفی امکان به‌مثابه ماده‌ای مستقل پرداخت. حکمت متعالیه، با تأکید بر اصالت وجود و ظهور حق، نشان داد که همه وجودات، شعاع‌هایی از نور حق‌اند که ضرورتاً دائمی‌اند. امکان، چونان سایه‌ای ذهنی، فاقد حقیقت خارجی است و تنها در ظرف زمان و مکان لحاظ می‌شود. نقد بداهت‌گرایی ملاصدرا و تأکید بر وسواس فلسفی، راه را برای توسعه روش‌شناسی دقیق در فلسفه اسلامی هموار ساخت. این کتاب، چونان مشعلی در تاریکی، خوانندگان را به سوی حقیقت وجود هدایت می‌کند.

با نظارت صادق خادمی