در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 404

متن درس





نظام احسن خلقت و مراتب کمال در فلسفه اسلامی

نظام احسن خلقت و مراتب کمال در فلسفه اسلامی

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۴۰۴)

دیباچه

نظام احسن خلقت، چونان گوهری درخشان در تاج حکمت اسلامی، از دیرباز محور تأملات عمیق فلاسفه و عارفان بوده است. این نظام، که چونان آینه‌ای تمام‌نما، جلوه‌های حکمت و رحمت الهی را بازمی‌تاباند، مراتب وجود را در سلسله‌ای پویا و هماهنگ به نمایش می‌گذارد. درس‌گفتار شماره ۴۰۴ استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، با ژرف‌نگری بی‌مانند، به کاوش در مفاهیم بنیادین این نظام، از جمله تمایز کمال اول و ثانی، فعلیت‌های نزولی و صعودی، و نقش عوامل مباشری و تسببی در تنقیص و کمال پرداخته است.

بخش نخست: مسئولیت و اعتدال در نظام احسن خلقت

مسئولیت در مراتب نزول و صعود

نظام احسن خلقت، چونان رودی جاری در بستر وجود، مراتب نزول و صعود را در بر می‌گیرد. مسئولیت، چونان رشته‌ای است که این مراتب را به هم پیوند می‌دهد، زیرا هر کنش و نتیجه‌ای، از گذشته تا آینده، در این نظام با طلب بازخواست همراه است. استاد فرزانه، با تأکید بر این اصل بنیادین، استعدادات و ظهورات اشیا را در چارچوبی هماهنگ قرار می‌دهند که در آن هر موجود، مسئول نتایج اعمال خویش است. این مسئولیت، نه‌تنها به فاعل مباشر، بلکه به علل تسببی نیز تسری می‌یابد و نظام احسن را چونان شبکه‌ای از روابط علّی و معلولی به تصویر می‌کشد.

درنگ: مسئولیت، به‌عنوان اصل بنیادین نظام احسن، استعدادات و ظهورات را در مراتب نزول و صعود پیوند می‌دهد و هر موجود را در برابر نتایج اعمالش پاسخگو می‌سازد.

اعتدال، روح نظام احسن

اعتدال، چونان نسیمی که تعادل طبیعت را حفظ می‌کند، ویژگی ذاتی نظام احسن است. این اعتدال، استعدادات موجودات را در چارچوبی قانون‌مند و هماهنگ قرار می‌دهد و از هرگونه افراط و تفریط جلوگیری می‌کند. استاد فرزانه، با تأکید بر این ویژگی، نظام احسن را چونان نظامی متوازن معرفی می‌کنند که در آن هر پدیده‌ای، از نطفه تا انسان کامل، در مسیری متعادل به سوی کمال هدایت می‌شود.

درنگ: اعتدال، روح نظام احسن است که استعدادات را در مسیری قانون‌مند به سوی کمال هدایت می‌کند.

بخش دوم: تبیین کمال اول و ثانی

تمایز مفهومی کمال اول و ثانی

کمال اول و ثانی، چونان دو بال پرنده‌ای که به سوی آسمان معرفت پرواز می‌کند، از مفاهیم بنیادین فلسفه اسلامی‌اند. استاد فرزانه، با هشدار نسبت به خلط این اصطلاحات، بر ضرورت تمییز دقیق آن‌ها تأکید می‌کنند. کمال اول، به معنای تکون وجودی و حیات اولیه است، مانند حیات نطفه یا طفل تازه‌متولدشده، که چونان بذری است که در خاک وجود کاشته شده است. کمال ثانی، اما، به فعلیت صفات، رشد و بروز استعدادها اشاره دارد، چونان شکوفه‌ای که از آن بذر سر برمی‌آورد.

درنگ: کمال اول به حیات و تکون وجودی، و کمال ثانی به فعلیت صفات و بروز استعدادها اشاره دارد و تمایز این دو از خلط مفهومی جلوگیری می‌کند.

کمال اول: حیات اعیانی، نطفه‌ای و خارجی

کمال اول، چونان سرچشمه‌ای است که حیات در اشکال گوناگون از آن جاری می‌شود. این کمال می‌تواند حیات اعیانی (وجود در عالم معنا)، نطفه‌ای (حیات زیستی) یا خارجی (ظهور در عالم ماده) باشد. استاد فرزانه، با این تفکیک، گستردگی مفهوم حیات را در نظام خلقت نشان می‌دهند و آن را مبنای مراتب بعدی کمال معرفی می‌کنند.

کمال ثانی: فعلیت صفات و برکات

کمال ثانی، چونان میوه‌ای است که از درخت حیات می‌روید. این مرتبه، شامل فعلیت صفات، آثار، برکات و خصوصیات وجودی است که پس از حیات اولیه ظهور می‌یابد. استاد فرزانه، این مرتبه را پویا و نتیجه‌بخش می‌دانند، زیرا استعدادهای بالقوه را به فعلیت می‌رساند و موجود را به سوی کمال نهایی هدایت می‌کند.

درنگ: کمال ثانی، با فعلیت صفات و خصوصیات، استعدادهای بالقوه را به ظهور می‌رساند و موجود را به سوی کمال نهایی هدایت می‌کند.

وحدت معنایی کمال اول و ثانی

کمال اول و ثانی، هرچند در الفاظ متفاوت‌اند، در معنا وحدتی عمیق دارند. این وحدت، چونان نوری است که از یک منبع بر دو منظر مختلف می‌تابد. کمال اول، قوه و حیات است و کمال ثانی، فعل و صفات. این وحدت معنایی، از خلط اصطلاحات جلوگیری کرده و به انسجام مفهومی در تحلیل نظام احسن کمک می‌کند.

درنگ: کمال اول و ثانی، در معانی حیات/صفات و قوه/فعل، وحدت معنایی دارند و این وحدت، انسجام مفهومی نظام احسن را تقویت می‌کند.

بخش سوم: کمال در آیینه قرآن کریم

هدایت و شکر یا کفران

قرآن کریم، چونان چراغی هدایت‌گر، مراتب کمال را در آیه شریفه إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا [مطلب حذف شد] می‌دارد: «ما راه را به او نشان دادیم، یا سپاسگزار است یا ناسپاس». استاد فرزانه، هدایت الهی را کمال اول و شکر یا کفران را کمال ثانی می‌دانند. این آیه، نظام احسن را در هدایت الهی و انتخاب انسانی متجلی می‌سازد، جایی که انسان در برابر هدایت، یا به سوی درجات صعود می‌کند یا به درکات نزول می‌یابد.

درنگ: هدایت الهی، کمال اول، و شکر یا کفران، کمال ثانی است که نظام احسن را در انتخاب انسانی و نتایج آن نشان می‌دهد.

سلسله‌مراتب کمال

نظام احسن، چونان نردبانی است که موجودات را به سوی کمال نهایی هدایت می‌کند. کمال ثانی در یک دستگاه، می‌تواند کمال اول برای دستگاه بعدی باشد. برای مثال، نطفه‌ای که حیات می‌یابد و صفاتش به فعلیت می‌رسد، کمال اول را برای مرتبه بعدی، یعنی شکر یا کفران، فراهم می‌کند. استاد فرزانه، این سلسله‌مراتب را پویا و چندلایه معرفی می‌کنند، جایی که هر مرتبه، مبنای مرتبه بعدی است.

درنگ: کمال ثانی در یک دستگاه، کمال اول برای دستگاه بعدی است و نظام احسن را به‌صورت زنجیره‌ای پویا نشان می‌دهد.

بخش چهارم: شقاوت و سعادت در نظام احسن

شقاوت به‌مثابه فعلیت

شقاوت، چونان سایه‌ای است که در کنار نور سعادت در نظام احسن پدیدار می‌شود. استاد فرزانه، شقاوت را نیز نوعی فعلیت می‌دانند که در دستگاه قوه و فعل، کمال ثانی محسوب می‌شود. هنگامی که قوه به فعل تبدیل می‌شود، چه به صورت سعادت و چه شقاوت، به فعلیت می‌رسد. این دیدگاه، شقاوت را در چارچوب نظام احسن قرار می‌دهد و آن را نتیجه انتخاب‌های انسانی می‌داند.

درنگ: شقاوت، به‌عنوان فعلیت قوه، در دستگاه قوه و فعل، کمال ثانی است و در نظام احسن جای می‌گیرد.

شقاوت به‌مثابه نقص

در دستگاه درجات و درکات، شقاوت دیگر کمال نیست، بلکه نقص محسوب می‌شود، زیرا امکان اجتناب از آن وجود داشته است. استاد فرزانه، با استناد به این اصل که «یستعد لأن لا یتنقص»، تأکید می‌کنند که نقص درکات نتیجه عدم رعایت اعتدال است. این دیدگاه، جبر را در نظام احسن نفی کرده و مسئولیت انسان را در برابر انتخاب‌هایش برجسته می‌سازد.

درنگ: شقاوت در دستگاه درجات و درکات، به دلیل امکان اجتناب، نقص است و جبر در نظام احسن نفی می‌شود.

بخش پنجم: عوامل مباشری و تسببی در تنقیص

نقص مباشری و تسببی

تنقیص، چونان غباری است که بر آینه وجود می‌نشیند، می‌تواند مباشری (مربوط به خود شخص) یا تسببی (ناشی از علل دیگر) باشد. استاد فرزانه، با تفکیک این دو نوع تنقیص، نظام احسن را شبکه‌ای از عوامل مسئول معرفی می‌کنند. شخصی که به درکات می‌افتد، نه‌تنها خود ناقص است، بلکه علل تسببی نیز در این نقص شریک‌اند. این دیدگاه، به پیچیدگی نظام علّی در خلقت اشاره دارد.

درنگ: تنقیص در نظام احسن، چه مباشری و چه تسببی، نتیجه عدم رعایت اعتدال است و همه عوامل در آن مسئول‌اند.

محدودیت‌های فقه در تحلیل علل تسببی

فقه، چونان نوری که تنها بخشی از حقیقت را روشن می‌کند، به فاعل تسببی کمتر توجه دارد و قتل را عمدتاً به فاعل مباشر نسبت می‌دهد. استاد فرزانه، با نقد این محدودیت، مثال‌هایی چون ویراژ دادن در جاده یا ترساندن فرد ترسو را مطرح می‌کنند که می‌توانند به مرگ منجر شوند، اما در فقه قتل محسوب نمی‌شوند. این نقد، به ضرورت توجه به علل غیرمستقیم در نظام احسن تأکید دارد.

درنگ: فقه، با تمرکز بر فاعل مباشر، از تحلیل علل تسببی غفلت می‌ورزد، در حالی که نظام احسن همه عوامل را در نظر می‌گیرد.

قتل غیرمادی و تسببی

استاد فرزانه، مفهوم قتل را گسترش داده و به قتل غیرمادی، مانند گفتن «می‌کشمت» به فرد ترسو یا خنداندن منجر به مرگ، اشاره می‌کنند. این موارد، هرچند در فقه قتل محسوب نمی‌شوند، در حکمت الهی قتل‌اند. مثال ترقه زدن که به سقط جنین منجر می‌شود، نشان می‌دهد که نتایج تسببی و مباشری در نظام احسن برابرند.

درنگ: قتل غیرمادی و تسببی، مانند قتل مباشری، در حکمت الهی مسئول شناخته می‌شود و نظام احسن آن‌ها را برابر می‌داند.

بخش ششم: حکمت و لطف الهی در نظام احسن

حکمت الهی و مسئولیت علل

خداوند، با علم و قدرت کامل، فاعل مباشر و تسببی را یکسان می‌بیند. آیه شریفه وَاللَّهُ يَحْكُمُ بَيْنَ الْعِبَادِ (حج: ۵۶) بر این عدالت الهی گواهی می‌دهد. استاد فرزانه، با استناد به این آیه، تأکید می‌کنند که در نظام احسن، همه علل، از مباشری تا تسببی، در تنقیص مسئول‌اند و خداوند همه آن‌ها را در محاسبه خویش می‌گنجاند.

درنگ: خداوند، با حکمت و عدالت، همه علل مباشری و تسببی را در تنقیص مسئول می‌داند و بین بندگان حکم می‌کند.

امتنانات الهی و جبران تنقیص

امتنانات الهی، چونان بارانی است که بر زمین خشک خلقت می‌بارد تا تنقیص را جبران کند. استاد فرزانه، با تشبیه این امتنانات به محبت کسی که پس از شکستن پای دیگری، با هدیه و عیادت رضایت او را جلب می‌کند، نشان می‌دهند که خداوند، به‌عنوان علت، بخشی از تنقیص را به خود نسبت داده و با لطف خویش آن را جبران می‌کند. این امتنانات، گتره و بی‌حساب نیست، بلکه با اعتدال نظام احسن سازگار است.

درنگ: امتنانات الهی، با حکمت و اعتدال، تنقیص را جبران می‌کند و نظام احسن را متعادل نگه می‌دارد.

بلا و کمال

بلا، چونان کوره‌ای است که گوهر وجود را صیقل می‌دهد. استاد فرزانه، با مثال بی‌پدری که با عنایت الهی به خیر منجر می‌شود، نشان می‌دهند که بلا می‌تواند کمال بیاورد. اولیای الهی، چونان درختانی تنومند در دل سنگزار، با بلا بزرگ می‌شوند، نه با عافیت. این دیدگاه، بلا را ابزاری برای کمال در نظام احسن معرفی می‌کند.

درنگ: بلا، به‌ویژه برای اولیا، ابزاری برای کمال است و در نظام احسن، با حکمت الهی به خیر منجر می‌شود.

لطف دردناک و مکر الهی

لطف الهی، گاه چونان دارویی تلخ است که شفابخش است. استاد فرزانه، با اشاره به لطف‌های دردناک، مانند بلایی که کمال می‌آورد، و مکر الهی، مانند زندگی آسان که ممکن است نشانه نقص باشد، به پیچیدگی نظام احسن اشاره می‌کنند. مشکلات می‌توانند ابتلا (امتحان)، ترفیع (ارتقا) یا تبعید (دوری) باشند و هر یک در جای خود به کمال یا نقص منجر می‌شوند.

درنگ: لطف الهی گاه دردناک است و زندگی آسان ممکن است مکر باشد، که هر دو در نظام احسن حکیمانه‌اند.

بخش هفتم: عدالت الهی و نفی ظلم

نفی ظلم در نظام احسن

قرآن کریم، در آیه شریفه لَيْسَ بِظَلَّامٍ لِلْعَبِيدِ (آل‌عمران: ۱۸۲)، ظلم [مطلب حذف شد] می‌دارد: «او به بندگانش بسیار ستمگر نیست». استاد فرزانه، با تأکید بر این آیه، نشان می‌دهند که خداوند، حتی به اندازه ذره‌ای، ظلم نمی‌کند و نظام احسن را با عدالت مطلق اداره می‌کند.

درنگ: خداوند، با عدالت مطلق، هرگونه ظلم را از نظام احسن نفی می‌کند و همه امور را با حکمت اداره می‌کند.

شفاعت و اعتدال

شفاعت، چونان پلی است که بندگان را به سوی رحمت الهی هدایت می‌کند. استاد فرزانه، با تأکید بر اعتدال در شفاعت، حتی برای گناهان کبیره، آن را مشروط به علل خاص و عدم تشویق به گناه می‌دانند. این دیدگاه، شفاعت را در چارچوب نظام احسن قرار داده و از هرگونه گتره‌گویی پرهیز می‌کند.

درنگ: شفاعت، حتی برای گناهان کبیره، با اعتدال و علل خاص ممکن است، اما نباید به تشویق گناه منجر شود.

بخش هشتم: ظهور حق در نظام احسن

همه عالم، ظهور حق

عالم، چونان آیینه‌ای است که جلوه‌های حق تعالی را بازمی‌تاباند. استاد فرزانه، با تشبیه رفتار عیاران که با زدن و محبت، ظهور حق‌اند، نشان می‌دهند که همه عالم، از خیر و شر، ظهور حق است. دوست و دشمن، بلا و امتنان، همه در نظام احسن به هم تنیده‌اند و هر یک می‌تواند خیر یا شر در پی داشته باشد.

درنگ: همه عالم ظهور حق است و خیر و شر، بلا و امتنان، در نظام احسن به هم تنیده‌اند.

ترکیب دشوار اصول الهی

ترکیب اصول الهی، چونان بافتن فرشی پیچیده است که هر نخ آن، حقیقتی واحد را نشان می‌دهد. استاد فرزانه، با تأکید بر دشواری این ترکیب، نظام احسن را نظامی پیچیده معرفی می‌کنند که در عین حال، وحدتی باطنی دارد. تجزیه این اصول، یک حقیقت واحد را آشکار می‌سازد که همه عالم را به سوی حق هدایت می‌کند.

درنگ: ترکیب اصول الهی دشوار است، اما تجزیه آن‌ها یک حقیقت واحد را نشان می‌دهد که همه عالم ظهور حق است.

جمع‌بندی

درس‌گفتار شماره ۴۰۴، چونان گوهری در صدف حکمت اسلامی، نظام احسن خلقت را با تبیین کمال اول و ثانی، در سه دستگاه حیات/صفات، قوه/فعل، و درجات/درکات، کاوش کرده است. شقاوت و سعادت، هر دو فعلیت‌اند، اما در مرتبه نهایی، شقاوت نقص است، زیرا امکان اجتناب از آن وجود داشته است. نظام احسن جبری نیست و تنقیص، چه مباشری و چه تسببی، نتیجه عدم رعایت اعتدال است. خداوند، با علم و قدرت کامل، همه علل را در نظر گرفته و حتی خود را در تنقیص مسئول می‌داند، اما با امتنانات حکیمانه آن را جبران می‌کند. بلا برای اولیا کمال می‌آورد و زندگی آسان ممکن است مکر باشد. شفاعت، با اعتدال، حتی برای گناهان کبیره ممکن است، اما نباید به تشویق گناه منجر شود. همه عالم ظهور حق است و خیر و شر در نظام احسن به هم تنیده‌اند. این نوشتار، با شرح و تفصیل کامل، این مباحث را در قالبی علمی و متین ارائه کرده تا راه را برای تأملات عمیق‌تر فلسفی هموار سازد.

با نظارت صادق خادمی