متن درس
نظام احسن در فلسفه اسلامی: تبیین و تحلیل مفهومی
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه، آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۴٠٩)
دیباچه
مفهوم نظام احسن در فلسفه اسلامی، چونان آیینهای است که نظم و هماهنگی عالم هستی را در پرتو حکمت الهی بازمیتاباند. این مفهوم، که ریشه در آیات قرآن کریم و تأملات عمیق فلسفی دارد، جهانی را ترسیم میکند که در آن هر جزء در جای خویش نیکوست و هیچ خلل و نقصی در آن راه ندارد. در این نوشتار، برآنیم تا با نگاهی ژرف و علمی، به تبیین و تحلیل این مفهوم بپردازیم و ابعاد گوناگون آن را، از اعتدال و جدیت گرفته تا تازگی و پویایی عالم، با دقتی آکادمیک و زبانی فصیح کاوش کنیم. این اثر، با الهام از درسگفتار شماره ۴٠٩ استاد فرزانه، آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، تمامی جنبههای این مفهوم را با شرح و تفصیل ارائه میدهد تا نوری بر مسیر فهم فلسفی این نظام متعالی بتاباند.
بخش نخست: تبیین مفهوم نظام احسن
اعتدال: بنیاد نظم هستی
نظام احسن، چونان نگینی در تاج فلسفه اسلامی، نظامی است که در آن اعتدال، به معنای تعادل و هماهنگی کامل، حاکمیت دارد. این مفهوم، با استناد به آیه شریفه قرآن کریم، فَارْجِعِ الْبَصَرَ كَرَّتَيْنِ هَلْ تَرَىٰ مِنْ فُطُورٍ [مطلب حذف شد] : «پس چشم بازگردان، آیا خلل و نقصی میبینی؟»)، ترسیمکننده جهانی است که در آن هیچ نقص، کاستی یا عدم تناسبی یافت نمیشود. اعتدال در این نظام، نهتنها به هماهنگی ساختاری و فیزیکی عالم اشاره دارد، بلکه جلوهای از نظم متافیزیکی و ارزشی را نیز در بر میگیرد. هر موجود، در جایگاهی که شایسته اوست، قرار گرفته و این جایگاه، تجلی حکمت الهی در آفرینش است.
| درنگ: اعتدال در نظام احسن، چونان ترازویی دقیق، نظم و هماهنگی عالم را در تمامی مراتب وجودی، از ماده تا معنا، تضمین میکند و هرگونه فطور و نقص را از ساختار هستی دور میسازد. |
جدیت عالم: پویایی در پرتو تنازع بقا
عالم در نظام احسن، جهانی است جدی که در آن هیچ سستی، تنبلی یا بیتوجهی راه ندارد. تنازع بقا، که به معنای رقابت برای استمرار حیات است، چونان موتور محرکهای عمل میکند که پویایی و تازگی عالم را تضمین مینماید. بدون این تنازع، عالم به سوی فرسودگی و کهنگی سوق مییافت و از نظام احسن فاصله میگرفت. این رقابت، که در طبیعت به صورت درندگی، اصطکاک و استهلاک نمود مییابد، نهتنها نقص نیست، بلکه ضرورتی است برای حفظ جدیت و سرزندگی عالم.
| درنگ: تنازع بقا، چونان شعلهای است که آتش جدیت عالم را فروزان نگه میدارد و مانع از رکود و انحطاط آن میشود، چنانکه هر موجودی برای بقای خویش تلاشی بیامان دارد. |
تازگی عالم: خلق مداوم و پویایی بیپایان
نظام احسن، جهانی را به تصویر میکشد که همواره نو و تازه است، گویی هر لحظه از نو آفریده میشود. کهنگی در این نظام جایی ندارد و هر جزء عالم در چرخهای از تجدید و بازآفرینی قرار دارد. این تازگی، که با مفهوم خلق مداوم در فلسفه و عرفان اسلامی همخوانی دارد، عالم را از ایستایی به سوی پویایی و حیات سوق میدهد. چونان جویباری که هر دم تازه میشود، عالم نیز در نظام احسن در حال نو شدن است.
| درنگ: تازگی عالم، چونان بهاری ابدی، جلوهای از خلاقیت ذاتی و پویایی مداوم نظام احسن است که هر جزء را در چرخهای از نوآفرینی قرار میدهد. |
بخش دوم: نقش تنازع و درندگی در نظام احسن
اصطکاک و درندگی: ضرورتهای نظم طبیعی
اصطکاک و درندگی، که جلوههایی از تنازع بقا هستند، در نظام احسن نقشی بنیادین ایفا میکنند. این پدیدهها، هرچند در نگاه عاطفی یا ظاهری ممکن است منفی به نظر آیند، در واقع ضرورتی برای حفظ جدیت و پویایی عالم هستند. همانگونه که پزشک با شکافتن بدن بیمار، حیات او را نجات میدهد، درندگی در طبیعت نیز هدفی متعالی را دنبال میکند که به حفظ تعادل و نظم عالم یاری میرساند.
| درنگ: درندگی و اصطکاک، چونان تیغ جراحی در دست حکیم، ابزارهایی هستند که نظم و تعادل عالم را در برابر سستی و کهنگی پاس میدارند. |
نقد نگاه عاطفی و جاهلانه به پدیدههای طبیعی
نگاه عاطفی یا جاهلانه به پدیدههایی چون درندگی، ممکن است به سوءتفاهم منجر شود. همانگونه که ناآگاه از حکمت جراحی، پزشک را به دلیل شکافتن بدن بیمار سرزنش میکند، نگریستن سطحی به درندگی طبیعت نیز مانع از فهم حکمت نهفته در آن میشود. در فلسفه اسلامی، این حکمت به عنوان بخشی از نظام احسن شناخته میشود که هر پدیدهای را در راستای هدفی متعالی قرار میدهد.
| درنگ: فهم حکمت الهی در پدیدههای طبیعی، چونان کلیدی است که درهای معرفت به نظام احسن را میگشاید و از سوءتفاهمهای عاطفی جلوگیری میکند. |
تفاوت نیت و غایت در اعمال مشابه
اعمال مشابه، مانند شکافتن بدن توسط پزشک یا فردی نادان، ممکن است در ظاهر یکسان به نظر آیند، اما نیت و غایت آنها تفاوت بنیادین دارد. پزشک با نیت نجات بیمار عمل میکند، در حالی که نادان ممکن است هدفی مخرب داشته باشد. این تمایز، در تحلیل پدیدههای طبیعی نیز صدق میکند و نشاندهنده اهمیت نیت و غایت در فهم نظام احسن است.
| درنگ: نیت و غایت، چونان روحی در کالبد اعمال، معیار اصلی ارزیابی پدیدهها در نظام احسن هستند و تفاوت آنها را از یکدیگر متمایز میسازد. |
مثال روزهداری: درک حکمت الهی
مثال روزهداری، چونان مشعلی روشنگر، تفاوت دیدگاه مؤمن و غیرمؤمن را به یک عمل نشان میدهد. غیرمؤمن ممکن است روزهداری را به دلیل سختی و تشنگی بیمعنا بداند، حال آنکه مؤمن با درک حکمت الهی، این سختی را بخشی از نظم متعالی عالم میبیند. این تفاوت، بر اهمیت معرفت در فهم نظام احسن تأکید دارد.
| درنگ: معرفت به حکمت الهی، چونان نوری است که سختیهای ظاهری را در پرتو نظام احسن معنادار و متعالی میسازد. |
بخش سوم: تفاوتهای طبیعی و نقش حیوانات در نظام احسن
تفاوتهای طبیعی: ستونهای جدیت عالم
تفاوت میان موجودات، مانند شیر، گرگ و میش، در طبیعت به حفظ جدیت عالم یاری میرساند. اگر این تفاوتها وجود نداشته باشند، عالم از جنگلی پویا به محیطی ساکن و بیروح بدل میشود. این تنوع، چونان رنگهای گوناگون در تابلوی آفرینش، بخشی از نظام احسن است که تعادل و پویایی را تضمین میکند.
| درنگ: تنوع موجودات، چونان نغمههای مختلف در سمفونی هستی، جدیت و پویایی عالم را در نظام احسن حفظ میکند. |
امنیت: رکن تعادل در نظام احسن
نظام احسن، برای حفظ اعتدال، نیازمند امنیتی است که بقای موجودات را تضمین کند. خداوند، چونان معماری حکیم، ابزارها و روشهای دفاعی را در موجودات، از گیاهان تا انسان، قرار داده است تا در برابر تهدیدات مقاومت کنند. این ابزارها، جلوهای از حکمت الهی در طراحی عالم هستند.
| درنگ: امنیت، چونان سپری استوار، از ارکان نظام احسن است که بقای موجودات را در برابر تنازع بقا پاسداری میکند. |
اراده و شعور در حیوانات
برخلاف تصور رایج، حیوانات دارای اراده، تفکر و شعور هستند و رفتارشان نه خودکار، بلکه تحت تأثیر اراده، محیط و تجربیاتشان شکل میگیرد. این دیدگاه، حیوانات را چونان موجوداتی با مراتب شعوری معرفی میکند که رفتارشان از الگوهای پیچیدهای تبعیت مینماید.
| درنگ: حیوانات، چونان آینههایی از شعور الهی، دارای اراده و تفکری هستند که رفتارشان را در نظام احسن هدایت میکند. |
تأثیر محیط بر رفتار حیوانات
محیط زیست، چونان نقاشی که بر بوم رفتار موجودات اثر میگذارد، خصوصیات و رفتار حیوانات را شکل میدهد. تغییر محیط میتواند ویژگیهای حیوانات وحشی یا اهلی را دگرگون سازد، که این انعطافپذیری، جلوهای از ظرفیت بالقوه موجودات در نظام احسن است.
| درنگ: محیط، چونان دستانی هنرمند، رفتار و خصوصیات حیوانات را در نظام احسن شکل میدهد و انعطافپذیری آنها را آشکار میسازد. |
نقد جدایی مطلق انسان و حیوان
تصور جدایی مطلق میان انسان و حیوان، چونان دیواری کاذب، نادرست است. انسان و حیوان در بسیاری از ویژگیها، مانند شعور و اراده، اشتراک دارند، اما در مراتب متفاوت. این دیدگاه، با فلسفه وجودگرای اسلامی همخوانی دارد که موجودات را در سلسله مراتب وجودی میبیند.
| درنگ: پیوستگی مراتب وجودی، چونان رشتهای نامرئی، انسان و حیوان را در نظام احسن به هم متصل میسازد. |
غفلت و اراده در حیوانات
حیوانات، مانند انسان، ممکن است دچار غفلت، تنبلی یا خطا شوند. این ویژگیها، وجود اراده و اختیار در آنها را نشان میدهد، هرچند در مراتبی متفاوت. این پیچیدگی، رفتار حیوانات را از حالت مکانیکی خارج میسازد و آنها را موجوداتی زنده و پویا معرفی میکند.
| درنگ: غفلت و اراده در حیوانات، چونان نشانههایی از حیات، پیچیدگی رفتار آنها را در نظام احسن آشکار میسازد. |
فرهنگ حیوانی: رفتار مبتنی بر اراده
حیوانات، برخلاف تصور مکانیکی، دارای نوعی فرهنگ و رفتار مبتنی بر اراده هستند. این فرهنگ، که در تعامل با محیط و تجربیات شکل میگیرد، بخشی از نظم طبیعی عالم است و حیوانات را موجوداتی با رفتارهای پیچیده معرفی میکند.
| درنگ: فرهنگ حیوانی، چونان جلوهای از نظم طبیعی، رفتارهای پیچیده حیوانات را در نظام احسن نمایان میسازد. |
تأثیر عوامل خارجی بر حیوانات
دخالتهای خارجی، مانند اقدامات انسانی، میتوانند نظم طبیعی حیوانات را مختل کنند. جنگل، چونان اکوسیستمی خودکفا، دارای نظمی است که با دخالتهای نادرست به هم میریزد. این امر، ضرورت حفاظت از محیط زیست را در نظام احسن برجسته میسازد.
| درنگ: حفظ نظم طبیعی جنگل، چونان وظیفهای الهی، از اختلال در نظام احسن جلوگیری میکند. |
بخش چهارم: نقد مفاهیم سنتی و بازتعریف فلسفی
نقد مفاهیم ارسطویی: جنس، فصل و کلیات خمس
مفاهیم سنتی فلسفه ارسطویی، مانند جنس، فصل و کلیات خمس، در پرتو فلسفه وجودگرای اسلامی مورد نقد قرار گرفتهاند. همه موجودات، ظهورات وجود هستند و تفاوت آنها در مراتب است، نه در ماهیت. این دیدگاه، با فلسفه ملاصدرا همخوانی دارد که بر وحدت وجود و مراتب آن تأکید میکند.
| درنگ: نقد مفاهیم ارسطویی، چونان گامی در بازتعریف فلسفه اسلامی، موجودات را در مراتب وجودی متحد میسازد. |
یادگیری از حیوانات: درسی از طبیعت
انسان میتواند از رفتار حیوانات، چونان کتابی گشوده از حکمت الهی، درسهای بسیاری بیاموزد. نحوه تعامل حیوانات با محیط و مدیریت منابع، نشاندهنده اشتراکات عمیق میان انسان و حیوان در نظام احسن است.
| درنگ: طبیعت، چونان کتابی الهی، درسهایی از حکمت و معرفت را به انسان در نظام احسن میآموزد. |
نتیجهگیری
نظام احسن در فلسفه اسلامی، چونان تابلویی باشکوه، نظم و هماهنگی عالم را در پرتو حکمت الهی به تصویر میکشد. این نظام، که در آن اعتدال، جدیت و تازگی حاکم است، جهانی را ترسیم میکند که هر جزء آن در جای خویش نیکوست. تنازع بقا، درندگی و اصطکاک، نهتنها نقص نیستند، بلکه ابزارهایی برای حفظ پویایی و سرزندگی عالم به شمار میروند. حیوانات، با اراده، شعور و فرهنگی که در تعامل با محیط شکل میگیرد، بخشی از این نظام متعالی هستند. نقد مفاهیم سنتی، مانند جنس و فصل، و تأکید بر مراتب وجودی، نشاندهنده تلاش فلسفه اسلامی برای بازتعریف مفاهیم در چارچوبی وجودگرا است. این نوشتار، با تکیه بر درسگفتارهای استاد فرزانه، آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، کوشید تا این مفاهیم را با زبانی روشن و علمی تبیین نماید و راه را برای فهم عمیقتر نظام احسن هموار سازد.
| با نظارت صادق خادمی |