در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 420

متن درس





فعلیت اشرف در حکمت متعالیه: نقد شبهه امکان اشرف

فعلیت اشرف در حکمت متعالیه: نقد شبهه امکان اشرف

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۴۲۰)

مقدمه: کاوش در شبهه امکان اشرف

شبهه امکان اشرف، چونان معمایی ژرف در فلسفه اسلامی، به‌ویژه در حکمت متعالیه، پرسشی بنیادین را پیش روی متفکران قرار می‌دهد: آیا تصور موجودی اشرف از مخلوقات کنونی، خلقت الهی را به تناقض می‌کشاند؟ این پرسش، که در اندیشه صدرالمتألهین ریشه دارد، خلقت مراتب پایین‌تر را در برابر امکان وجود موجوداتی برتر به چالش می‌کشد. استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، در درس‌گفتار شماره ۴۲۰، این شبهه را با دقتی فلسفی کالبدشکافی کرده و با تکیه بر اصول حکمت متعالیه، امکان اشرف را نفی و فعلیت اشرف را به‌عنوان حقیقت عالم معرفی می‌کنند. این نوشتار، با بازسازی دقیق شبهه و پاسخ‌های آن، عالم را چون آیینه‌ای شفاف، مظهر وجوب و فعلیت محض می‌داند که در آن، امکان، خیالی ذهنی و فاقد حقیقت است. با بهره‌گیری از تمثیلات ادبی و پیوندهای معنایی، این اثر می‌کوشد تا این موضوع پیچیده را با زبانی متین و روشن برای مخاطبان فرهیخته تبیین نماید.

بخش نخست: شبهه امکان اشرف و چالش‌های آن

بیان شبهه امکان اشرف

شبهه امکان اشرف، چون سایه‌ای بر خلقت الهی، مدعی است که پیش یا پس از آفرینش هر موجود، می‌توان موجودی اشرف را تصور کرد. این تصور، خلقت مراتب پایین‌تر، مانند عالم ناسوت، را غیرممکن می‌سازد، زیرا همواره می‌توان گفت: «از این بالاتر». استاد فرزانه تأکید دارند که این شبهه، ریشه در ادراک محدود بشری دارد که خلقت بی‌نهایت الهی را در تنگنای تصورات ذهنی محصور می‌کند. این چالش، چونان تلاش برای درآوردن اقیانوسی بی‌کران در کوزه‌ای کوچک، خلقت را ناقص جلوه می‌دهد.

درنگ: شبهه امکان اشرف، با تصور موجودی برتر، خلقت مراتب پایین را غیرممکن می‌داند، اما این تصور، ریشه در محدودیت ادراک بشری دارد.

محصوریت خلقت در شبهه

شبهه مدعی است که خلقت، چونان میان دو دیوار بلند، بین موجودات بالاتر و پایین‌تر محصور است. این محصوریت، خلقت را در تنگنای تناقض قرار می‌دهد، زیرا هر مخلوقی با تصور موجودی اشرف، ناقص می‌نماید. استاد فرزانه این اشکال را به محدودیت ادراکی بشر نسبت می‌دهند و تأکید دارند که خلقت الهی، چون جویباری بی‌انتها، از هر حصری آزاد است.

نقد طرح شبهه در اندیشه صدرا

گرچه شبهه امکان اشرف در طرح صدرالمتألهین از دقت کافی برخوردار نیست، اما اصل آن، چون گوهری در صدف، ارزش تأمل فلسفی دارد. استاد فرزانه می‌فرمایند که بازسازی دقیق شبهه، پیش‌نیاز پاسخ‌گویی است. این نقد، چون چراغی راهنما، ضرورت بازخوانی شبهات فلسفی را در حکمت متعالیه روشن می‌سازد.

جمع‌بندی بخش نخست

بخش نخست، با تبیین شبهه امکان اشرف، چالش‌های آن را در برابر خلقت الهی به تصویر می‌کشد. این شبهه، با محصور ساختن خلقت در تصورات محدود بشری، نظام آفرینش را ناقص می‌انگارد. اما این محدودیت، نه در خلقت، که در ادراک انسان ریشه دارد. این بخش، زمینه را برای پاسخ‌های حکمت متعالیه هموار می‌کند.

بخش دوم: پاسخ حکمت متعالیه به شبهه

روش مواجهه با شبهه

استاد فرزانه، با الهام از روش امام صادق علیه‌السلام در مناظره با ابن ابی‌العوجاء، روشی حکیمانه برای مواجهه با شبهه پیشنهاد می‌کنند: باید به مستشکل اجازه داد تا همه اشکالات خود را تخلیه کند، سپس پاسخ داد. این روش، چون آبی زلال، ذهن را از آشوب شبهات پاک می‌سازد و آماده دریافت حقیقت می‌کند. صبر در برابر شبهه، چون کلیدی زرین، درهای معرفت را می‌گشاید.

درنگ: مواجهه با شبهه، نیازمند صبر و تخلیه اشکالات مستشکل است تا ذهن آماده دریافت پاسخ حکیمانه شود.

پاسخ الهی به شبهه

در برابر شبهه امکان اشرف، خداوند چون پادشاهی بی‌کران می‌فرماید: «تو تا قیامت بگو بالاتر، من لَا يَتَنَاهَى خلق کرده‌ام». این پاسخ، چون خورشیدی درخشان، بی‌نهایتی فیض الهی را آشکار می‌سازد. خلقت الهی، فراتر از تصورات محدود بشری است و هر آنچه انسان به ذهن آورد، در فعلیت بی‌نهایت الهی تحقق یافته است.

نقش نفس قدسی در فهم خلقت

صدرالمتألهین، پاسخ شبهه را به حقیقت نفس ارجاع می‌دهد. نفس، چون آینه‌ای صاف، همه قوا را در خود دارد، اما از آن‌ها مستقل است. استاد فرزانه این پاسخ را به وحدت وجودی پیوند می‌زنند و نفس را واسطه‌ای برای فهم فعلیت الهی می‌دانند. این دیدگاه، چون پلی استوار، ذهن را از شبهه به سوی حقیقت رهنمون می‌شود.

جمع‌بندی بخش دوم

بخش دوم، با ارائه روش حکیمانه مواجهه با شبهه و پاسخ الهی به آن، خلقت را چون جریانی بی‌انتها معرفی می‌کند که از تصورات بشری فراتر است. نقش نفس قدسی، چون چراغی روشنگر، راه را برای فهم وحدت وجودی هموار می‌سازد. این پاسخ‌ها، شبهه را نه با انکار، که با تعالی بخشیدن به ادراک، حل می‌کنند.

بخش سوم: نفی امکان و تأکید بر فعلیت

نفی امکان اشرف

استاد فرزانه، امکان اشرف را چون سرابی بی‌حقیقت نفی می‌کنند. آنچه در عالم وجود دارد، خلق اشرف و فعلیت اشرف است، نه امکانی خارج از وجوب الهی. امکان اشرف، چون خیالی ذهنی، برابر با عدم اشرف است. عالم، چون آیینه‌ای شفاف، تنها فعلیت محض را بازمی‌تاباند.

درنگ: امکان اشرف، خیالی ذهنی و برابر با عدم است؛ عالم، مظهر فعلیت اشرف و وجوب محض است.

نفی مواد ثلاث

در حکمت متعالیه، مواد ثلاث (واجب، ممکن، ممتنع) چون سایه‌هایی محو می‌شوند. ممتنع، ففاقد موضوع و صرفاً عدم است؛ ممکن، خیالی ذهنی است و تنها وجوب، چون خورشیدی درخشان، حقیقت عالم را تشکیل می‌دهد. استاد فرزانه تأکید دارند که هر آنچه در عالم است، واجب است و ظرف امکان وجود ندارد.

جهل، ریشه شبهه

شبهه امکان اشرف، چون گیاهی در خاک جهل بشر ریشه دارد. تصور امکان موجودی اشرف، از محدودیت ادراک بشری نشأت می‌گیرد که قادر به درک بی‌نهایتی خلقت نیست. استاد فرزانه این جهل را با نظریه عجز عارفین پیوند می‌زنند، که نه از ناتوانی خدا، که از محدودیت بشر سرچشمه می‌گیرد.

نقد بخل الهی

شبهه، به‌طور ضمنی، خدا را به بخل متهم می‌کند، گویی قادر به خلق اشرف نیست. اما استاد فرزانه با تأکید بر علم، قدرت، و عدم بخل الهی، خلقت اشرف را تحقق‌یافته می‌دانند. خدا، چون اقیانوسی بی‌کران، هر آنچه ممکن است را در فعلیت محض آفریده است.

جمع‌بندی بخش سوم

بخش سوم، با نفی امکان اشرف و مواد ثلاث، عالم را مظهر وجوب و فعلیت محض معرفی می‌کند. شبهه، ریشه در جهل بشر دارد و خلقت الهی، با کمال مطلق، از هر نقص و بخلی منزه است. این دیدگاه، حکمت متعالیه را چون ستونی استوار در برابر شبهات فلسفی قرار می‌دهد.

بخش چهارم: فعلیت اشرف و نظام احسن

تمامیت و کمال خلقت

استاد فرزانه، با تمثیلی بدیع، تمامیت خلقت را به پنج انگشت دست تشبیه می‌کنند. کاهش (چهار انگشت) یا افزایش (شش انگشت) به نقص می‌انجامد. خلقت الهی، چون تابلویی کامل، در تمامیت خود اشرف و احسن است. این تمامیت، امکان را نفی و فعلیت را تأیید می‌کند.

درنگ: خلقت الهی، در تمامیت خود کامل است؛ هر کاهش یا افزایش، نقص است و امکان، خیالی باطل.

تمایز امکان و قدرت

امکان، چون سایه‌ای ذهنی، به معنای عدم احاله است، نه قدرت. استاد فرزانه تأکید دارند که قدرت الهی، با امکان ربطی ندارد. امکان، چه در ذهن (جهل) و چه در خارج (استعداد)، صرفاً تصوری است که در برابر فعلیت الهی رنگ می‌بازد.

امکان استعدادی و استقبالی

امکان استعدادی، چون گلی که در انتظار شکفتن است، به استعداد خارجی وابسته است و جهل نیست. اما امکان استقبالی، چون ندانستن آمدن زید، به جهل بشری بازمی‌گردد. استاد فرزانه این تمایز را تأیید می‌کنند، اما در حکمت متعالیه، هر دو به فعلیت فروکاسته می‌شوند.

مثال الاغ و سطل

استاد فرزانه با تمثیلی طنزآمیز، دزدی را توصیف می‌کنند که مدعی مالکیت همه‌چیز، از الاغ تا سطل، است. خدا نیز، چون مالکی بی‌حد، هر آنچه بشر تصور کند را خلق کرده است. این تمثیل، بی‌نهایتی خلقت و ناتوانی بشر در تعیین حدود آن را نشان می‌دهد.

جمع‌بندی بخش چهارم

بخش چهارم، با تأکید بر تمامیت خلقت و نفی امکان، عالم را مظهر فعلیت اشرف و نظام احسن می‌داند. تمثیلات، چون آیینه‌هایی شفاف، این حقیقت را بازمی‌تابانند که خلقت الهی، کامل و فراتر از تصورات بشری است. امکان، چه استعدادی و چه استقبالی، در برابر وجوب محض رنگ می‌بازد.

بخش پنجم: وحدت وجود و پیوند فلسفه و دین

وجوب فراگیر عالم

استاد فرزانه، عالم را چون اقیانوسی از وجوب توصیف می‌کنند که ظرف امکان در آن جایی ندارد. همه هستی، وجوب است و امکان، چون سرابی بی‌حقیقت، فاقد موضوع است. این دیدگاه، با نظریه وحدت وجود در حکمت متعالیه هم‌خوانی دارد و عالم را مظهر فعلیت بی‌نهایت الهی می‌داند.

درنگ: همه هستی، وجوب است و امکان، خیالی ذهنی است که در برابر فعلیت الهی جایگاهی ندارد.

عجز عارفین

غایت عرفان، عجز عارفین است، نه از ناتوانی خدا، بلکه از محدودیت بشر در فهم بی‌نهایتی خلقت. استاد فرزانه این عجز را چون نشانه‌ای از فروتنی عارف در برابر عظمت الهی توصیف می‌کنند. بشر، هرگز به غایت خلقت نمی‌رسد، اما این محدودیت، خلقت را ناقص نمی‌سازد.

پیوند فلسفه و دین

درس‌گفتار با دعای اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ پایان می‌یابد، که چون نگینی درخشان، پیوند فلسفه و دین را نشان می‌دهد. استاد فرزانه تأکید دارند که فلسفه، در خدمت معرفت دینی است و حکمت متعالیه، چون پلی استوار، این دو را به هم می‌پیوندد.

جمع‌بندی بخش پنجم

بخش پنجم، با تأکید بر وحدت وجود و نفی امکان، عالم را مظهر وجوب محض می‌داند. عجز عارفین، نشانه محدودیت بشر است، نه نقص خلقت. پیوند فلسفه و دین، این نوشتار را به ساحتی متعالی می‌برد که در آن، معرفت فلسفی و دینی در هم می‌آمیزند.

نتیجه‌گیری کل

شبهه امکان اشرف، چون چالشی در برابر خلقت الهی، در حکمت متعالیه به فعلیت اشرف فروکاسته می‌شود. عالم، چون آیینه‌ای شفاف، تنها وجوب و فعلیت محض را بازمی‌تاباند و امکان، خیالی ذهنی است که در برابر بی‌نهایتی خلقت رنگ می‌بازد. استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، با تکیه بر اصول حکمت متعالیه، این شبهه را با نفی مواد ثلاث و تأکید بر تمامیت خلقت حل می‌کنند. تمثیلاتی چون تمامیت انگشتان و داستان الاغ و سطل، این حقیقت را روشن می‌سازند که خدا، با علم، قدرت، و عدم بخل، اشرف را در فعلیت محض آفریده است. این نوشتار، با پیوند فلسفه و دین، عالم را نظامی احسن و اشرف می‌داند که در آن، هر تصور بشری در فیض بی‌نهایت الهی تحقق یافته است.

با نظارت صادق خادمی