متن درس
کاوش در ماهیت شر در حکمت متعالیه: نقدی بر عدمی بودن شر و اثبات وجودی بودن آن
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۴۳۲)
دیباچه: چیستی شر در سپهر حکمت متعالیه
در سپهر حکمت متعالیه، پرسش از ماهیت شر، چونان شعلهای فروزان در میان پرسوجوهای فلسفی، ذهن اندیشمندان را به خود مشغول داشته است. شر، بهمثابه مفهومی که در تقابل با خیر، نظام هستی را به چالش میکشد، از دیرباز موضوع تأملات عمیق بوده است. استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره در درسگفتار شماره ۴۳۲، با نگاهی ژرف و نقادانه به آرای صدرالمتألهین در جلد هفتم اسفار اربعه، بهویژه در صفحه ۵۹، فصل دوم، به کاوش در این مفهوم پرداخته و استدلال عدمی بودن شر را مورد نقد قرار دادهاند. این درسگفتار، با تأکید بر وجودی بودن شر و معرفی آن بهعنوان وصفی فعلی و فاعلی، نگاهی نو به این مسئله ارائه میدهد که با وجدان عقلایی، شواهد قرآنی، و اصول حکمت متعالیه همخوانی دارد.
بخش نخست: نقد استدلال عدمی بودن شر در حکمت متعالیه
بررسی استدلال صدرالمتألهین
صدرالمتألهین در جلد هفتم اسفار اربعه، شر را به دو گونه شر لنفسه و شر لغیره تقسیم کرده و استدلال میکند که شر، چه در ذات خود و چه نسبت به غیر، امری عدمی است. او در صفحه ۵۹، فصل دوم، سطر هفتم، میفرماید: «و لا جایز ایضاً أن یکون الشر على تقدیر کونه وجودیاً شراً لغیره»، به این معنا که اگر شر وجودی باشد، نمیتواند شر لغیره باشد، زیرا شر لغیره، یا غیری را معدوم میکند یا کمال آن را ناقص میسازد، و در هر دو حالت، شر به عدم فروکاسته میشود. این استدلال، گرچه در ظاهر منطقی مینماید، از منظر استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره فاقد اساس منطقی است. ایشان با دقت فلسفی، این دیدگاه را به چالش کشیده و استدلال میکنند که شر نمیتواند صرفاً عدمی باشد، بلکه وصفی وجودی است که به فعل یا فاعل بازمیگردد.
تمایز شر لنفسه و شر لغیره
صدرالمتألهین در تبیین خود، شر لنفسه را بهعنوان امری که ذاتاً شر است، مانند مرگ یا فقدان، و شر لغیره را بهعنوان امری که به غیر آسیب میرساند، مانند قتل یا کوری، تعریف میکند. او معتقد است که شر لغیره، به دلیل معدوم ساختن غیر یا نقص کمال آن، عدمی است. استاد فرزانه با نقد این دیدگاه، استدلال میکنند که شر لغیره، نه به معدوم، بلکه به فاعل یا فعل بازمیگردد. بهعنوان مثال، در قتل، شر نه در مردن (معدوم) بلکه در فعل کشتن (وجودی) نهفته است. این نقد، ریشه در نظریه اصالت وجود دارد که وجود را خیر و شر را وصفی از فعل وجودی میداند.
برای فهم بهتر، تمثیلی بیاوریم: شر، مانند شعلهای است که نه در خاکستر سوخته، بلکه در فروزندگی خود معنا مییابد. خاکستر، نتیجه فعل سوختن است، اما شر در خود فعل سوزاندن نهفته است. این تمثیل، وجودی بودن شر را بهگونهای روشن میسازد که با وجدان عقلایی همخوانی دارد.
نقد منطقی استدلال صدرا
استاد فرزانه استدلال میکنند که اگر شر وجودی باشد، نمیتوان آن را به عدم فروکاست. صدرا مدعی است که شر، یا ذات غیر را معدوم میکند (مانند مرگ) یا کمال آن را ناقص میسازد (مانند کوری)، و در هر دو حالت، شر عدمی است. اما ایشان با استدلال میفرمایند که این دیدگاه، با واقعیت شر ناسازگار است. شر، وصف فعل وجودی است که توسط فاعل پدید میآید. برای نمونه، در قتل، معدم (قاتل) شر است، نه معدوم (مقتول). معدوم، چون فاقد وجود است، نمیتواند حامل شر باشد، بلکه شر در فعل قتل و فاعل آن (قاتل) متجلی است.
جمعبندی بخش نخست
در این بخش، با بررسی استدلال صدرالمتألهین در باب عدمی بودن شر، نقدهای استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره تبیین شد. ایشان با استناد به اصول حکمت متعالیه، بهویژه اصالت وجود، نشان دادند که شر نمیتواند عدمی باشد، بلکه وصفی وجودی است که به فعل یا فاعل نسبت داده میشود. این نقد، نهتنها دیدگاه صدرا را به چالش میکشد، بلکه چارچوبی نوین برای فهم شر ارائه میدهد که با وجدان عقلایی و شواهد قرآنی همخوانی دارد. در بخش بعدی، به بررسی شواهد قرآنی و تحلیل وجودی بودن شر پرداخته خواهد شد.
بخش دوم: شواهد قرآنی و وجودی بودن شر
شواهد قرآنی در تبیین ماهیت شر
قرآن کریم، بهعنوان منبعی بیبدیل در حکمت متعالیه، شر را به مخلوقات وجودی نسبت میدهد. آیه شریفه ﴿قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ * مِنْ شَرِّ [مطلب حذف شد] : «بگو: پناه میبرم به پروردگار سپیدهدم * از شر آنچه آفرید») صراحتاً شر را به «ما خلق» یعنی مخلوقات وجودی نسبت میدهد. استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره استدلال میکنند که این آیه، گواهی روشن بر وجودی بودن شر است، زیرا مخلوقات الهی، همگی وجودیاند و شر، وصف این موجودات یا افعال آنهاست.
همچنین، آیه شریفه ﴿عَلَى [مطلب حذف شد] : «بر قوم ستمگران») شر را به ظالمان، یعنی فاعلان وجودی، نسبت میدهد. این آیه نشان میدهد که ظالم، بهعنوان فاعل شر، حامل وصف شر است، نه مظلوم که معدوم یا متضرر شده است. این شواهد قرآنی، با نظریه اصالت وجود در حکمت متعالیه همخوانی داشته و دیدگاه عدمی بودن شر را رد میکنند.
وجودی بودن شر در افعال و فاعلان
استاد فرزانه با استناد به وجدان عقلایی و شواهد قرآنی، شر را وصفی فعلی و فاعلی میدانند. برای مثال، در فعل قتل، شر نه در مردن (معدوم) بلکه در فعل کشتن و فاعل آن (قاتل) نهفته است. به تعبیر ایشان، شر مانند شرری است که از فاعل ساطع میشود و در فعل او متجلی میگردد. این دیدگاه، با نظریه فاعلیت در حکمت متعالیه همخوانی دارد، زیرا فعل بدون فاعل محال است و شر، بهعنوان وصف فعل، نمیتواند بدون فاعل وجودی باشد.
تمثیلی دیگر در این باب: شر، مانند تیغی است که در دست فاعل، زخم میزند. زخم، نتیجه فعل است، اما شر در خود تیغ و حرکت دست فاعل نهفته است. این تمثیل، وجودی بودن شر را بهگونهای روشن میسازد که با اصول حکمت متعالیه سازگار است.
نقد دیدگاه عدمی بودن شر در معاصی
صدرالمتألهین معاصی مانند زنا را شر نمیداند، بلکه عدم عدالت ناشی از آن را شر میشمارد. استاد فرزانه این دیدگاه را نقد کرده و میفرمایند که زنا، مانند نکاح، فعل وجودی است و خود این فعل، شر است، نه عدم عدالت که امری عدمی است. به تعبیر ایشان، خباثت و عدالت، هر دو وجودیاند؛ خباثت شر است و عدالت خیر. این دیدگاه، با نظریه اصالت وجود همخوانی دارد، زیرا شر و خیر، هر دو وصف امور وجودیاند.
جمعبندی بخش دوم
این بخش با استناد به آیات قرآن کریم و تحلیلهای استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، وجودی بودن شر را تأیید کرد. شواهد قرآنی، مانند آیات سوره فلق و بقره، شر را به مخلوقات و فاعلان وجودی نسبت میدهند. همچنین، نقد دیدگاه صدرا در باب معاصی نشان داد که شر، وصف فعل وجودی است، نه عدم. این تحلیلها، با اصول حکمت متعالیه، بهویژه اصالت وجود و فاعلیت، همخوانی داشته و چارچوبی نوین برای فهم شر ارائه میدهند. در بخش بعدی، به نقد خلق از عدم و اعاده معدوم پرداخته خواهد شد.
بخش سوم: نقد خلق از عدم و اعاده معدوم
رد خلق از عدم
استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره با استناد به اصول حکمت متعالیه، خلق از عدم را محال میدانند. ایشان استدلال میکنند که هیچ موجودی از عدم پدید نمیآید، بلکه خلق از علم الهی به عین صورت میگیرد. به تعبیر قرآنی، ﴿لَا يَعْزُبُ عَنْهُ [مطلب حذف شد] : «هیچ ذرهای از او پنهان نیست»)، هیچ ذرهای از وجود الهی به عدم نمیافتد. این دیدگاه، با نظریه وحدت وجود همخوانی دارد، زیرا وجود، ابدی است و عدم، هیچ جایگاهی در نظام هستی ندارد.
تمثیلی در این باب: هستی، مانند اقیانوسی بیکران است که هیچ قطرهای از آن به عدم فرو نمیغلتد. شر، در این اقیانوس، نه موجی عدمی، بلکه جریانی وجودی است که از فاعل سرچشمه میگیرد. این تمثیل، بقای وجودی همه موجودات را بهگونهای روشن میسازد.
نقد اعاده معدوم
استاد فرزانه با نقد دیدگاه متکلمان، که اعاده معدوم را ممکن میدانند، استدلال میکنند که موجود، معدوم نمیشود تا اعاده شود. فلاسفه، از جمله صدرالمتألهین، اعاده معدوم را ممتنع میدانند، اما استاد فرزانه فراتر رفته و میفرمایند که اساساً معدوم شدن محال است، زیرا وجود، نابودناشدنی است. این دیدگاه، با نظریه بقای وجود در حکمت متعالیه سازگار است و بحث اعاده معدوم را لغو میداند.
تمثیلی دیگر: وجود، مانند نوری است که هرگز خاموش نمیشود. معدوم شدن، مانند خاموشی این نور است که محال است. شر، در این نور، نه سایهای عدمی، بلکه شعلهای وجودی است که از فاعل ساطع میشود.
جمعبندی بخش سوم
این بخش با نقد خلق از عدم و اعاده معدوم، بقای وجودی همه موجودات را تأیید کرد. استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره با استناد به اصول حکمت متعالیه و شواهد قرآنی، نشان دادند که وجود، ابدی است و شر، بهعنوان وصف فعل یا فاعل، امری وجودی است. این تحلیل، دیدگاه عدمی بودن شر را رد کرده و چارچوبی نوین برای فهم شر در نظام حکیمانه الهی ارائه میدهد. در بخش پایانی، به نسبیت شر و صفات الهی پرداخته خواهد شد.
بخش چهارم: نسبیت شر و جایگاه آن در نظام حکیمانه الهی
نسبیت شر و حکمت الهی
استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره شر را نسبی و در نظام حکیمانه الهی هدفمند میدانند. آیه شریفه ﴿لَيْسَ [مطلب حذف شد] : «ستمکار به بندگان نیست») نشان میدهد که خداوند، اگرچه مضل، قاطع، قامع، یا ماكر است، ظالم نیست. شر، در این نظام، حکمت دارد و به غایتی متعالی خدمت میکند. ظلم، بهعنوان شر، وجودی است، اما مضل بودن، در حکمت الهی، هدفی متعالی دارد.
تمثیلی در این باب: شر، مانند بادی است که اگرچه شاخهای را میشکند، اما بذری را به خاکی نو میرساند. این باد، در نظام حکیمانه الهی، هدفی والا دارد و نسبیت آن، در خدمت غایت خلقت است.
فاعلیت شر و زنجیره وجودی
استاد فرزانه شر را وصفی فعلی و فاعلی میدانند که بدون فاعل ممکن نیست. به تعبیر ایشان، ظالم، فاعل شر است و خود نیز فعل شرهای دیگر است، مانند پسری که خود پدری دارد. این زنجیره فاعلی، همگی وجودی است و معدوم، شر نیست. برای مثال، در شکستن شیشه توسط سنگ، زنجیره فاعلی از سنگ اول تا شیشه شکسته، وجودی است و شر، در این زنجیره، وصف فعل یا فاعل است.
تمثیلی دیگر: شر، مانند موجی است که از سنگی در آب پدید میآید. این موج، وجودی است و فاعل آن، سنگ است، نه آب که متأثر شده است. این تمثیل، زنجیره فاعلی شر را روشن میسازد.
جمعبندی بخش چهارم
این بخش با بررسی نسبیت شر و جایگاه آن در نظام حکیمانه الهی، نشان داد که شر، وصفی وجودی و هدفمند است. استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره با استناد به آیات قرآن کریم و اصول حکمت متعالیه، شر را به فاعلان و افعال وجودی نسبت دادند و دیدگاه عدمی بودن شر را رد کردند. این تحلیل، چارچوبی نوین برای فهم شر در نظام الهی ارائه داده و راه را برای تأملات فلسفی آینده گشوده است.
فرجامسخن: بازتعریف شر در حکمت متعالیه
کاوش در ماهیت شر، بهعنوان یکی از مسائل محوری حکمت متعالیه، در درسگفتار شماره ۴۳۲ استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، به بازتعریفی نوین از این مفهوم انجامید. نقد استدلال صدرالمتألهین در باب عدمی بودن شر، با استناد به اصول اصالت وجود، فاعلیت، و شواهد قرآنی، نشان داد که شر، وصفی فعلی و فاعلی است که به موجودات و افعال وجودی نسبت داده میشود. آیات قرآن کریم، مانند ﴿مِنْ شَرِّ مَا خَلَقَ﴾ و ﴿عَلَى الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ﴾، شر را به مخلوقات و فاعلان وجودی نسبت میدهند. نقد خلق از عدم و اعاده معدوم، بقای وجودی همه موجودات را تأیید کرد و شر را در مراتب وجود، نسبی و حکیمانه دانست. این نوشتار، با پیوند مفاهیم فلسفی و دینی، چارچوبی علمی و منسجم برای فهم شر ارائه داد و سؤالاتی عمیق برای تأملات آینده، از جمله تبیین فاعلیت شر در نظام حکیمانه الهی، مطرح کرد. دعای پایانی درسگفتار، ﴿اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ﴾، پیوند عمیق فلسفه و دین را در حکمت متعالیه نشان میدهد.