در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 460

متن درس





عنایت الهی و ظرافت خلقت در حکمت متعالیه

عنایت الهی و ظرافت خلقت در حکمت متعالیه

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۴۶۰)

مقدمه

در گستره حکمت متعالیه، که چونان دریایی ژرف، معارف الهی را در خود جای داده است، موضوع عنایت الهی و ظرافت خلقت از جایگاهی ویژه برخوردار است. این مبحث، که در درس‌گفتار شماره ۴۶۰ استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، با استناد به آرای صدرالدین شیرازی در اسفار اربعه بررسی شده، جلوه‌ای از حکمت بی‌کران الهی را در نظام خلقت و تدبیر امور انسانی به نمایش می‌گذارد.

بخش اول: عنایت الهی و ظرافت خلقت در نظام هستی

تبیین حکمت الهی در خلقت عالم و آدم

استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، با استناد به جلد هفتم اسفار اربعه صدرالدین شیرازی، صفحه ۱۲۸، بر این نکته تأکید دارند که تمامی اجزای عالم، از زمین و خورشید گرفته تا انسان، چونان تابلویی نفیس، ظرافت و حکمت الهی را به نمایش می‌گذارند. این ظرافت، نه‌تنها در نظم ظاهری عالم، مانند حرکت هماهنگ خورشید و ماه، بلکه در فرآیندهای درونی بدن انسان، نظیر هضم غذا و تبدیل آن به خون، گوشت و استخوان، متجلی است. این فرآیندها، چونان رقصی هماهنگ در کارگاه خلقت، نشانه‌ای از عنایت بی‌کران پروردگارند.

فِي جَوْفِهَا فِي ظُلُمَاتٍ [مطلب حذف شد] : «در شکم او در میان سه تاریکی». این آیه کریمه، به مراحل خلقت جنین در رحم اشاره دارد و پیچیدگی‌های این فرآیند را به‌عنوان مصداقی از حکمت الهی نمایان می‌سازد. صدرالدین شیرازی، با تکیه بر این آیه، خلقت انسان را چونان آینه‌ای می‌داند که حکمت و عنایت الهی در آن منعکس شده است.

نکته ممتاز: ظرافت خلقت، چونان نغمه‌ای الهی، در تمامی اجزای عالم و آدم جاری است و هر جزء، از زمین و آسمان تا جنین در رحم، جلوه‌ای از حکمت بی‌کران پروردگار را به نمایش می‌گذارد.

نقش ملائکه در تدبیر امور زیستی

استاد فرزانه، با استناد به آرای صدرالدین شیرازی، بیان می‌دارند که هر جزء از اجزای بدن انسان، برای انجام فرآیندهای زیستی مانند تغذیه و هضم، به تعدادی از ملائکه وابسته است. حداقل هفت ملک برای هر جزء بدن ذکر شده که وظایفی چون جذب غذا، نگه‌داری آن، تغییر صورت ماده، و تنظیم مقادیر را بر عهده دارند. این ملائکه، چونان کارگزارانی ناپیدا در کارگاه خلقت، هر یک وظیفه‌ای خاص را با دقتی بی‌نهایت انجام می‌دهند.

این دیدگاه، ریشه در نگرش عرفانی-فلسفی دارد که ملائکه را به‌عنوان موجوداتی مجرد و واسطه‌های الهی در تدبیر امور عالم معرفی می‌کند. صدرالدین شیرازی، با استناد به مشاهدات عرفا، معتقد است که این ملائکه با بصیرت قلبی دیده شده‌اند و هر یک وظیفه‌ای مشخص دارند. برای مثال، یک ملک غذا را جذب می‌کند، دیگری آن را نگه می‌دارد، و سومی صورت قبلی ماده را تغییر می‌دهد. این تقسیم وظایف، چونان نظمی نظامی در سپاهی الهی، نشانه‌ای از دقت و حکمت در نظام خلقت است.

فَالْمُدَبِّرَاتِ [مطلب حذف شد] : «پس آن‌هایی که کارها را تدبیر می‌کنند». این آیه کریمه، نقش تدبیری ملائکه را در نظام هستی تأیید می‌کند و نشان‌دهنده جایگاه آن‌ها به‌عنوان کارگزاران الهی است.

فرآیند تبدیل ماده غذایی به اجزای بدن

استاد فرزانه، فرآیند تبدیل غذا به خون، گوشت و استخوان را تشریح می‌کنند و بیان می‌دارند که این تحولات، تحت نظارت ملائکه و با ظرافتی حکیمانه انجام می‌شود. به‌عنوان مثال، گندم از مرحله آرد شدن تا تبدیل به نان و سپس هضم در بدن، نیازمند همکاری ملائکه است. این فرآیند، چونان کیمیاگری الهی، ماده خام را به اجزای پیچیده زیستی تبدیل می‌کند.

از منظر فلسفی، این تحولات نشان‌دهنده حرکت از قوه به فعل در ماده است که در حکمت متعالیه به‌عنوان یکی از اصول اساسی تبیین می‌شود. ملائکه، در این دیدگاه، چونان کاتالیزورهای الهی، ماده را به‌سوی کمال هدایت می‌کنند. این فرآیند با آیه کریمه وَجَعَلْنَا مِنَ الْمَاءِ كُلَّ شَيْءٍ [مطلب حذف شد] : «و هر چیز زنده‌ای را از آب قرار دادیم»، هم‌خوانی دارد که به نقش بنیادین ماده در حیات اشاره می‌کند.

نکته ممتاز: تبدیل ماده غذایی به خون، گوشت و استخوان، چونان کیمیاگری الهی، تحت نظارت ملائکه و با نظمی حکیمانه، ماده را از قوه به فعل می‌رساند و جلوه‌ای از عنایت پروردگار است.

جمع‌بندی بخش اول

این بخش، با تکیه بر آرای صدرالدین شیرازی و درس‌گفتارهای استاد فرزانه، به تبیین عنایت الهی و ظرافت خلقت در نظام هستی پرداخت. از نظم ظاهری عالم تا فرآیندهای درونی بدن انسان، همه و همه نشانه‌هایی از حکمت بی‌کران الهی‌اند. ملائکه، به‌عنوان کارگزاران این نظام، نقشی کلیدی در تدبیر امور زیستی ایفا می‌کنند. این تبیین، نه‌تنها عمق فلسفه متعالیه را نشان می‌دهد، بلکه دعوتی است به تأمل در نظم و حکمت نهفته در خلقت.

بخش دوم: نقد و بررسی نقش ملائکه در نظام خلقت

تکثر ملائکه و پیچیدگی نظام خلقت

استاد فرزانه، با استناد به صدرالدین شیرازی، اظهار می‌دارند که تعداد ملائکه برای هر جزء بدن ممکن است از هفت به ده، صد، یا حتی هزار و بیشتر برسد. این تکثر، نشانه‌ای از پیچیدگی و حکمت خلقت دانسته شده است. به باور صدرالدین، عرفا با بصیرت قلبی خود، این ملائکه را مشاهده کرده‌اند که هر یک وظیفه‌ای خاص را بر عهده دارند.

از منظر فلسفی، این تکثر به بحث وحدت و کثرت در نظام هستی بازمی‌گردد. ملائکه، چونان ستارگانی در آسمان خلقت، هر یک با وظیفه‌ای مشخص، به نظم و کمال عالم کمک می‌کنند. این دیدگاه، با آیه کریمه مَا مِنَّا إِلَّا لَهُ مَقَامٌ [مطلب حذف شد] : «هیچ‌یک از ما نیست مگر اینکه برای او مقامی معلوم است»، هم‌خوانی دارد که نظم و تخصص در نظام ملائکه را نشان می‌دهد.

نقد وابستگی خلقت به ملائکه

استاد فرزانه، با لحنی نقادانه، این پرسش را مطرح می‌کنند که اگر هر جزء از بدن انسان نیازمند هزاران ملک باشد، آیا این نظام خلقت، وابسته و ناکارآمد به نظر نمی‌رسد؟ این نقد، جایگاه انسان به‌عنوان «احسن الخلق» را زیر سؤال می‌برد و نظام خلقت را چونان موجودی شکننده توصیف می‌کند که بدون یاری ملائکه، قادر به ادامه حیات نیست.

از منظر فلسفی، این نقد به بحث خودبسندگی نظام خلقت و جایگاه انسان در آن بازمی‌گردد. اگر انسان، به‌عنوان خلیفه الهی و موجودی دارای عقل و اراده، برای هر عمل زیستی به هزاران ملک وابسته باشد، این امر می‌تواند با مفهوم اختیار و کمال انسانی تعارض داشته باشد. بااین‌حال، در حکمت متعالیه، ملائکه به‌عنوان واسطه‌های الهی، نه جایگزین اراده انسانی، بلکه مکمل نظام طبیعی و غیبی خلقت هستند. این نقد، دعوتی است به بازاندیشی در رابطه میان نظام طبیعی و عوامل غیبی.

نکته ممتاز: نقد وابستگی خلقت به ملائکه، چونان آینه‌ای است که پرسش‌های بنیادین درباره جایگاه انسان و نظم الهی را بازتاب می‌دهد، و ما را به تأمل در خودبسندگی نظام احسن وا می‌دارد.

تفاوت خلقت ملائکه و انسان

استاد فرزانه تأکید می‌کنند که خلقت ملائکه با انسان متفاوت است، زیرا ملائکه موجوداتی مجرد و ساده‌اند که هر یک تنها قادر به انجام یک وظیفه هستند، برخلاف انسان که می‌تواند وظایف متعددی را انجام دهد. این تمایز، ریشه در هستی‌شناسی حکمت متعالیه دارد که ملائکه را موجوداتی صوری و بسیط می‌داند، درحالی‌که انسان دارای ترکیبی از ماده و صورت است.

این تفاوت، به تبیین چرایی تک‌کارکردی بودن ملائکه کمک می‌کند. آیه کریمه مَا مِنَّا إِلَّا لَهُ مَقَامٌ [مطلب حذف شد] : «هیچ‌یک از ما نیست مگر اینکه برای او مقامی معلوم است»، این نظم و تخصص را تأیید می‌کند. ملائکه، چونان کارگزارانی دقیق در دستگاه خلقت، هر یک با وظیفه‌ای مشخص، به کمال نظام هستی کمک می‌کنند.

نقد تک‌کارکردی بودن ملائکه

استاد فرزانه، با طرح این پرسش که چرا یک ملک نمی‌تواند چندین وظیفه را انجام دهد، به کارایی نظام خلقت و تعداد زیاد ملائکه اشاره می‌کنند. این نقد، به محدودیت‌های ادراکی انسان در فهم موجودات غیبی بازمی‌گردد. از منظر فلسفی، تک‌کارکردی بودن ملائکه، نشانه‌ای از سادگی وجودی آن‌ها و عدم تزاحم در صفاتشان است. بااین‌حال، این تقسیم وظایف، چونان نغمه‌ای هماهنگ در سمفونی خلقت، نظم و دقت الهی را نشان می‌دهد.

نقش ملائکه در فرآیندهای طبیعی

استاد فرزانه به این باور اشاره می‌کنند که حتی باران توسط ملائکه هدایت می‌شود و این پرسش را مطرح می‌کنند که آیا جاذبه زمین به‌تنهایی برای نزول باران کافی نیست. این نقد، به رابطه میان قوانین طبیعی و عوامل غیبی می‌پردازد. در فلسفه متعالیه، قوانین طبیعی خود تحت تدبیر الهی و با واسطه ملائکه عمل می‌کنند. آیه کریمه وَأَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ [مطلب حذف شد] : «و از آسمان آبی فرو فرستاد»، به نزول باران به‌عنوان فعلی الهی اشاره دارد که می‌تواند از طریق ملائکه تدبیر شود.

نکته ممتاز: نقش ملائکه در فرآیندهای طبیعی، چونان نسیمی است که پرده‌های غیب را کنار می‌زند و پیوند میان قوانین طبیعی و تدبیر الهی را آشکار می‌سازد.

نقد مشاهدات عرفا

استاد فرزانه، با لحنی نقادانه، مشاهدات عرفا را که مدعی دیدن ملائکه با بصیرت قلبی هستند، زیر سؤال می‌برند و آن‌ها را به‌عنوان مبنایی فلسفی کافی نمی‌دانند. این نقد، به تفاوت میان معرفت عقلانی و شهود عرفانی اشاره دارد. در حکمت متعالیه، شهود عرفانی مکمل عقل است، اما اثبات وجود ملائکه نیازمند استدلال عقلانی است. این بحث، چونان پلی است که فلسفه و عرفان را به هم پیوند می‌دهد.

تناقض ظاهری در دیدگاه صدرالدین شیرازی

استاد فرزانه اشاره می‌کنند که صدرالدین شیرازی در برخی مباحث، نفس انسانی را مسئول انجام وظایف متعدد می‌داند، اما در اینجا، ملائکه را تک‌کارکرد معرفی می‌کند. این تناقض ظاهری، با تمایز میان نفس انسانی و ملائکه رفع می‌شود. نفس، به‌عنوان موجودی مرکب و دارای قوای متعدد، قادر به انجام کارهای مختلف است، درحالی‌که ملائکه، به دلیل سادگی وجودی، تک‌کارکردند.

جمع‌بندی بخش دوم

این بخش، با بررسی نقدهای استاد فرزانه به نقش ملائکه در نظام خلقت، به پیچیدگی‌های این موضوع پرداخت. تکثر ملائکه، تفاوت خلقت آن‌ها با انسان، و نقدهای وارد بر وابستگی خلقت، همگی دعوتی به بازاندیشی در مفاهیم فلسفی و عرفانی است. این نقدها، چونان چراغی در مسیر حقیقت‌جویی، ما را به سوی فهمی عمیق‌تر از نظام احسن هدایت می‌کنند.

بخش سوم: بازاندیشی در نظام احسن و نقش ملائکه

نظام احسن و چالش وابستگی

استاد فرزانه، با تأکید بر وابستگی هر جزء خلقت به هزاران ملک، نظام احسن را زیر سؤال می‌برند و آن را نظامی وابسته و ناکارآمد توصیف می‌کنند. این نقد، به یکی از مسائل کلیدی فلسفه الهی، یعنی توجیه نظام احسن در برابر وابستگی ظاهری، اشاره دارد. در حکمت متعالیه، وابستگی به ملائکه، نه نشانه کاستی، بلکه جلوه‌ای از حکمت و نظم الهی است. نظام احسن، نظامی است که در آن هر جزء به کمال خود می‌رسد، حتی اگر این کمال از طریق واسطه‌های غیبی مانند ملائکه محقق شود.

نکته ممتاز: نظام احسن، چونان باغی پرشکوه است که هر گل آن، با یاری کارگزاران الهی، به کمال خود می‌رسد و وابستگی به ملائکه، نشانه‌ای از نظم و حکمت بی‌کران پروردگار است.

ضرورت بازتعریف نقش ملائکه

استاد فرزانه پیشنهاد می‌کنند که نقش ملائکه و رابطه آن‌ها با نظام طبیعی باید به‌صورت مدرن و عقلانی بازتعریف شود تا برای مخاطبان امروزی قابل‌قبول باشد. این پیشنهاد، به اهمیت گفت‌وگوی فلسفه اسلامی با علوم و فلسفه‌های مدرن اشاره دارد. بازتعریف نقش ملائکه، نیازمند تلفیق دیدگاه‌های سنتی با روش‌های عقلانی و علمی است. این امر، چونان نسیمی نو، می‌تواند به غنای فلسفه اسلامی و تعامل آن با جهان معاصر کمک کند.

جمع‌بندی بخش سوم

این بخش، با تأکید بر ضرورت بازاندیشی در نقش ملائکه و نظام احسن، به اهمیت گفت‌وگوی فلسفه اسلامی با مسائل معاصر پرداخت. نقدهای استاد فرزانه، نه‌تنها چالش‌هایی را در برابر دیدگاه‌های سنتی قرار می‌دهند، بلکه زمینه‌ساز گفت‌وگویی عمیق‌تر میان فلسفه و علم هستند. این بازاندیشی، چونان کلیدی است که درهای معرفت را به سوی فهمی نوین از خلقت می‌گشاید.

نتیجه‌گیری

این نوشتار، با تکیه بر درس‌گفتارهای استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره و آرای صدرالدین شیرازی، به تبیین عنایت الهی، ظرافت خلقت، و نقش ملائکه در نظام هستی پرداخت. از نظم حکیمانه عالم تا فرآیندهای زیستی انسان، همه و همه جلوه‌هایی از حکمت بی‌کران الهی‌اند. نقدهای مطرح‌شده، ضمن به چالش کشیدن برخی فرضیات، دعوتی به بازاندیشی عقلانی در این مفاهیم هستند. این اثر، چونان چراغی در مسیر حقیقت‌جویی، نشان می‌دهد که فلسفه متعالیه، با وجود ریشه‌های عمیق در سنت، همچنان ظرفیت پاسخ‌گویی به پرسش‌های معاصر را دارد، مشروط به اینکه با روش‌های عقلانی و مدرن بازخوانی شود.

با نظارت صادق خادمی