متن درس
تحلیل فلسفی موقعیت وجودی و تعینات ظهوری ملائکه در مراتب هستی
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۴۶۴)
دیباچه
جهان هستی، چونان دریایی بیکران، مراتبی از وجود را در خود جای داده که هر یک، جلوهای از حکمت بیپایان الهی است. در این میان، ملائکه، چونان سفیران نورانی پروردگار، در مراتب گوناگون هستی ظهور مییابند و با تعینات و تشونات خویش، نظم و تدبیر عالم را به انجام میرسانند. این نوشتار، با تکیه بر درسگفتار شماره ۴۶۴ استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، به کاوش در موقعیت وجودی، تعینات ظهوری، و نقش ملائکه در نظام هستی میپردازد.
بخش نخست: مراتب وجودی ملائکه و تجلیات آنها
تجلیات فعلی ملائکه در عوالم گوناگون
ملائکه، چونان آیینههای نورانی، در هر عالم و مرتبهای از هستی، تجلیات فعلی خویش را متناسب با ظرف آن عالم متجلی میسازند. در عالم عالی، که قلمرو عقول محض است، تجلی آنها به نحو متعالی و در عالم دانی، که ساحت ناسوت است، به شیوهای متناسب با ماده ظهور مییابد. این انعطاف وجودی، ریشه در سعه وجودی ملائکه دارد که آنها را قادر میسازد تا در هر مرتبه، با تشکلات خاص آن عالم هماهنگ شوند.
این مفهوم با آیه شریفه قرآن کریم همخوانی دارد: وَتَنَزَّلُ الْمَلَائِكَةُ وَالرُّوحُ فِيهَا بِإِذْنِ رَبِّهِمْ (قدر: ۴)، که به معنای «و فرشتگان و روح در آن [شب قدر] به اذن [مطلب حذف شد] ) است. این نزول، نه تنها حضور ملائکه در عالم ناسوت را نشان میدهد، بلکه بر توانایی آنها در تطبیق با مراتب مختلف هستی دلالت دارد.
تعینپذیری ملائکه در تشکلات عوالم
ملائکه، چونان نقاشانی الهی، تعینات خویش را در هر عالم به گونهای ترسیم میکنند که با ساختار و تشکلات آن عالم سازگار باشد. این تعینپذیری، آنها را از موجودات دیگر، مانند عقول که به مرتبهای خاص محدودند، متمایز میسازد. در عالم مثال، ملائکه به صورت موجودات مثالی ظهور مییابند، و در عالم ناسوت، تعیناتی مادی به خود میگیرند. این انعطاف، آنها را به واسطههای الهی در تدبیر عالم تبدیل کرده است.
برای نمونه، در عالم مدبرات، ملائکه با اعمال قدرت تدبیری، فرآیندهای طبیعی چون هضم غذا یا گردش افلاک را مدیریت میکنند. در عالم عالیات، به صورت مهیمین و غالب ظاهر میشوند و در عالم عقول، به عنوان موجوداتی متعالی، در تدبیر کلی عالم مشارکت میورزند. این تنوع وظایف، با آیه شریفه فَالْمُدَبِّرَاتِ أَمْرًا (نازعات: ۵)، به معنای «پس آنهایی که کارها [مطلب حذف شد] )، همسو است.
جمعبندی بخش نخست
بخش نخست، به تبیین مراتب وجودی ملائکه و نحوه تجلیات آنها در عوالم گوناگون پرداخت. ملائکه، با سعه وجودی و انعطاف بینظیر خود، در هر مرتبه از هستی، تعیناتی متناسب با آن مرتبه اتخاذ میکنند. این ویژگی، آنها را به موجوداتی بیهمتا در نظام آفرینش تبدیل کرده که در تدبیر عالم، از عالیترین مراتب عقلی تا دانیترین ساحات مادی، نقشآفرینی میکنند.
بخش دوم: تمایز وجودی ملائکه، نفس، و عقل
تفاوت نفس و عقل در اعمال تعینات
نفس انسانی، چونان پلی میان ماده و تجرد، در اعمال خود به ابزارهای مادی چون دست، چشم، و گوش وابسته است. در مقابل، عقل، چونان مشعلی بینیاز از ماده، تعینات خود را در ساحت تجرد محض اظهار میکند. این تمایز، ریشه در مراتب تجرد در حکمت متعالیه دارد که نفس را موجودی مرکب و عقل را موجودی مجرد میداند.
نفس، به دلیل وابستگی به جسم، از قوای جسمانی برای اعمال خود بهره میگیرد، حال آنکه عقل، با تجرد کامل، مستقل از ماده عمل میکند. این تفاوت، زمینهساز مقایسه با ملائکه است که نه مانند نفس به ماده وابستهاند و نه مانند عقل به مرتبهای خاص محدود.
قوای نفسانی و تنوع تعینات آن
نفس انسانی، چونان باغی پر از گلهای گوناگون، دارای قوای متعددی چون گمان، وجدان، توهم، و اراده است. هر یک از این قوا، در فعل خاصی چون شنیدن، گفتن، یا راه رفتن، تعینی ویژه به خود میگیرد. این تنوع، از وحدت حقیقت نفسانی سرچشمه میگیرد که قادر است اراده خود را در قوای مختلف متجلی سازد.
برای مثال، اراده شنیدن با اراده راه رفتن متفاوت است، اما هر دو از یک حقیقت نفسانی نشأت میگیرند. این ویژگی، نفس را به موجودی جامع تبدیل میکند که میتواند در مراتب مختلف فعل، حضور یابد.
تجلیات ملائکه در مقایسه با نفس
ملائکه، برخلاف نفس که به ماده وابسته است، با اعمال نفوذ و اظهار شکل، تعینات خود را در هر عالم متناسب با آن عالم متجلی میسازند. این توانایی، آنها را از نفس متمایز میکند، زیرا نفس، در قید قوای جسمانی است، حال آنکه ملائکه، با سعه وجودی، در همه مراتب آزادانه ظهور مییابند.
برای نمونه، در ظرف مدبرات، ملائکه با قدرت تدبیری خود، امور عالم را مدیریت میکنند، و در عالم عالیات، به صورت موجوداتی مهیمین ظاهر میشوند. این تنوع، آنها را به واسطههای الهی در نظم هستی تبدیل کرده است.
جمعبندی بخش دوم
این بخش، به تمایز وجودی میان ملائکه، نفس، و عقل پرداخت. نفس، با وابستگی به ماده، از قوای جسمانی بهره میگیرد، درحالیکه عقل، در تجرد محض، آزادانه عمل میکند. ملائکه، اما، با سعه وجودی، در همه مراتب هستی ظهور مییابند و با تعینات متنوع خود، نظم الهی را در عالم پیاده میکنند.
بخش سوم: وحدانیت و تشونات ملائکه
وحدانیت ذاتی ملائکه
استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، با استناد به حکمت متعالیه، ملائکه را وحدانيالذات میدانند، به این معنا که هر ملک، نوعی منحصر به فرد است و برخلاف انسان که افراد متعددی از یک نوع دارد، در عالم ملائکه تکثر نوعی وجود ندارد. جبرائیل، برای نمونه، نه یک نوع، بلکه یک شخص واحد با تعینات خاص خویش است.
این وحدانیت، ملائکه را از موجودات مادی متمایز میکند، زیرا در عالم ماده، انواع دارای افراد متعددند، اما در عالم ملائکه، هر ملک، چونان ستارهای بیهمتا، تنها در نوع خود میدرخشد.
تشونات و تعینات جبرائیل
جبرائیل، بهعنوان یکی از برجستهترین ملائکه، با اراده ربوبی، ایادی و شوونات متعددی ایجاد میکند. این تعینات، به او امکان میدهد تا در مراتب مختلف، از نزول وحی تا تدبیر امور، نقشآفرینی کند. برای مثال، گاه به صورت کامل و شدیدالقوی در برابر پیامبر (ص) ظاهر میشود و گاه در قالب دحیه کلبی، متناسب با عالم ناسوت، ظهور مییابد.
این تنوع در تشونات، نشاندهنده انعطاف وجودی جبرائیل است که با حکمت الهی، در هر مرتبه به شکلی مناسب متجلی میشود.
نظام صدوری و فقدان تجافی
کثرت افعال ملائکه، بر اساس ترتیب صدوری است که هیچ تعین یا فعلی، نظام کلی آنها را مختل نمیکند. این نظم، چونان رودخانهای است که در مسیر خود، بدون پراکندگی، به سوی مقصد جاری میشود. نزول ملائکه، مانند اراده نفس، فاقد تجافی است، به این معنا که حضور آنها در یک مرتبه، مانع حضور در مرتبه دیگر نیست.
این ویژگی، با آیه شریفه جَاءَ رَبُّكَ وَالْمَلَكُ صَفًّا صَفًّا (فجر: ۲۲)، به معنای «و پروردگارت با فرشتگان، صف [مطلب حذف شد] )، همخوانی دارد که نظم و هماهنگی ملائکه را در حضور الهی نشان میدهد.
جمعبندی بخش سوم
بخش سوم، به وحدانیت ذاتی و تشونات ملائکه پرداخت. ملائکه، با وحدانیت ذاتی، موجوداتی یکتا در نظام هستیاند که با تعینات و شوونات متنوع، در مراتب گوناگون ظهور مییابند. این ویژگی، همراه با نظم صدوری و فقدان تجافی، آنها را به مجریان حکمت الهی در تدبیر عالم تبدیل کرده است.
بخش چهارم: استجماع و نقش آن در انسان و ملائکه
استجماع قوای نفسانی
نفس انسانی، با استجماع قوا، قادر است تمام مشاعر خود را بدون تجافی به کار گیرد. این استجماع، چونان جمعآوری گوهرهای پراکنده در یک تاج، انسان را قادر میسازد تا قوای خود را در هماهنگی کامل به کار گیرد. این ویژگی، مشابه توانایی ملائکه در نزول بدون تجافی است.
برای مثال، انسان با استجماع، میتواند همزمان بشنود، ببیند، و راه برود، بدون آنکه یکی از این اعمال، دیگری را مختل کند.
جمع اضداد و کمال استجماع
انسانی که به مقام استجماع میرسد، چونان باغبانی که گلهای متضاد را در یک باغ جمع میکند، قادر است اضداد را در خود متحد سازد. گریه و خنده همزمان، نمونهای از این توانایی است که نشاندهنده قوت نفسانی انسان کامل است.
استاد فرزانه، با تمثیلی بدیع، به خوردن هسته گوشت شور با چای شیرین اشاره میکنند که نشاندهنده امکان جمع اضداد در تجربه انسانی است. این جمع، چونان آشتی دادن شب و روز در یک لحظه، به وحدت در کثرت اشاره دارد.
استجماع در اولیای خدا
در اولیای خدا، استجماع به مرتبهای میرسد که هیچ شأنی آنها را از شأن دیگر باز نمیدارد، مشابه خداوند که لَا يَشْغَلُهُ شَأْنٌ عَنْ شَأْنٍ. برای نمونه، امیرالمؤمنین (ع) در حال نماز، با استجماع، انگشتر به نیازمندی بخشید، که نشاندهنده توانایی جمع شئون مختلف در یک لحظه است.
این استجماع، اولیای خدا را به مرتبهای فراتر از ملائکه میرساند، چنانکه ملائکه در برابر آنها حیران میمانند.
پوکی اراده و ضرورت استجماع
استاد فرزانه، با نگاهی نقادانه، به پوکی اراده در جامعه اشاره میکنند که چونان استخوانی شکننده، مانع تمرکز و قوت نفسانی است. این ضعف، در عبادت، کار، و مطالعه، به پراکندگی و ولو بودن منجر میشود. برای نمونه، در مساجد، بسیاری از نمازگزاران فاقد استجماعاند و عبادتشان به فعالیتی مکانیکی تبدیل میشود.
این پوکی اراده، نه تنها مانع کمال معنوی است، بلکه میتواند به مشکلات جسمانی، مانند پوکی استخوان، منجر شود، زیرا جسم و روح در پیوندی ناگسستنیاند.
تقویت اراده از طریق خلوت و تمرکز
برای رهایی از پوکی اراده، استاد فرزانه به خلوت، تاریکی، و دوری از محرکات خارجی توصیه میکنند. این خلوت، چونان پناهگاهی امن، انسان را به تمرکز نفسانی رهنمون میسازد. محرکات خارجی، مانند نور و صدا، چونان خمپارههایی، اراده را متلاشی میکنند و مانع استجماع میشوند.
این توصیه، با سنتهای عرفانی مانند قیام شب همخوانی دارد و انسان را به سوی خودسازی و قوت نفسانی هدایت میکند.
جمعبندی بخش چهارم
بخش چهارم، به نقش استجماع در انسان و ملائکه پرداخت. استجماع، بهعنوان کلیدی برای کمال انسانی، انسان را قادر میسازد تا قوای خود را در هماهنگی کامل به کار گیرد و حتی اضداد را در خود متحد سازد. اولیای خدا، با استجماع، به مرتبهای فراتر از ملائکه میرسند، حال آنکه پوکی اراده، مانعی بزرگ در مسیر کمال است.
بخش پنجم: محدودیتها و برتریهای وجودی ملائکه
محدودیت جبرائیل در مراتب عالی
جبرائیل، با وجود عظمت وجودی، در مراتب عالی، مانند افق اعلی، به دلیل فقدان استجماع کافی، قادر به حضور کامل نیست. او از «احتراق» سخن میگوید، نه به معنای سوختن مادی، بلکه به معنای ناتوانی در تحمل سعه وجودی آن مرتبه.
این محدودیت، برتری انسان کامل را نشان میدهد که با استجماع، قادر است در مراتب متعالی حضور یابد و حتی ملائکه را حیران کند.
شوونات عزرائیل و قبض روح
عزرائیل، بهعنوان ملک الموت، با شوونات و تعینات متعدد، قبض روح انسانها را انجام میدهد. اما این فرآیند، لزوماً توسط خود او انجام نمیشود، بلکه ایادی و شوونات او در این امر مشارکت دارند. این تنوع، پیچیدگی نظام ملائکه را نشان میدهد.
اراده نامحدود ملائکه
اراده ملائکه، چونان چشمهای جوشان، نامحدود است و قادر به ایجاد تعینات بیشمار بدون محدودیت مادی است. این ویژگی، آنها را به موجوداتی قدرتمند در تدبیر عالم تبدیل کرده که با اراده الهی هماهنگاند.
جمعبندی بخش پنجم
بخش پنجم، به محدودیتها و برتریهای وجودی ملائکه پرداخت. جبرائیل، با وجود عظمت، در مراتب عالی محدود است، حال آنکه انسان کامل، با استجماع، از او پیشی میگیرد. اراده نامحدود ملائکه و شوونات عزرائیل، نقش آنها را در نظم هستی برجسته میسازد.
نتیجهگیری کلی
این نوشتار، با کاوش در درسگفتار شماره ۴۶۴ استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، به تبیین موقعیت وجودی و تعینات ظهوری ملائکه در مراتب هستی پرداخت. ملائکه، با وحدانیت ذاتی و سعه وجودی، در هر عالم با تعیناتی متناسب ظهور مییابند و نظم الهی را در عالم پیاده میکنند. در مقابل، انسان، با استجماع نفسانی، قادر است به مرتبهای فراتر از ملائکه دست یابد و اضداد را در خود متحد سازد. نقد پوکی اراده در جامعه، دعوتی است به خودسازی و تمرکز، که نه تنها به کمال معنوی، بلکه به سلامت جسمانی نیز منجر میشود. این اثر، با پیوند مفاهیم فلسفی و عرفانی، دریچهای به سوی درک عمیقتر نظام هستی و جایگاه انسان در آن میگشاید.
با نظارت صادق خادمی