متن درس
بررسی فلسفی و قرآنی سماوات سبع و نقد وجودات مستکفی
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه، آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۴۹۷)
دیباچه
این نوشتار به کاوشی عمیق در دو محور بنیادین فلسفه اسلامی و معارف قرآنی میپردازد: نقد مفهوم وجودات مستکفی (نفوس فلکیه) و تحلیل مفهوم سماوات سبع در قرآن کریم. این بررسی با رویکردی فلسفی، علمی و قرآنی، به بازاندیشی در مفاهیم سنتی و تطبیق آنها با یافتههای علمی نوین مینشیند. استاد فرزانه، آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، با نگاهی نوآورانه، از دیدگاههای سنتی فاصله گرفته و با استناد به آیات قرآن کریم و دادههای علمی، افلاک را از وجود روح و خودکفایی مبرا دانسته و آنها را تحت قوانین جاذبه و نظام هستی تحلیل میکنند. همچنین، مفهوم سماوات سبع با تکیه بر بسامد واژگان قرآنی و تحلیلهای زبانی و علمی بررسی شده و محدودیتهای دانش بشری در برابر عظمت معارف قرآنی برجسته میگردد.
بخش یکم: نقد وجودات مستکفی و ماهیت افلاک
نفی وجودات مستکفی
استاد فرزانه در درسگفتار خویش، مفهوم سنتی وجودات مستکفی یا نفوس فلکیه را به چالش کشیده و وجود آنها را نفی میکنند. برخلاف دیدگاههای فلسفی پیشین که افلاک را دارای نفوس خودکفا میدانستند، ایشان تأکید دارند که تمامی موجودات، اعم از سماوی و زمینی، در ظرف بقا و استمرار خویش محصورند و هیچ موجودی از نظام وابستگی هستی مستثنا نیست. این دیدگاه، بر وحدت وجودی تأکید داشته و خودکفایی مطلق را از موجودات سلب میکند.
|
درنگ: موجودات مستکفی وجود ندارند؛ همه موجودات در ظرف بقا و استمرار خویش تعریف میشوند و خودکفایی مطلق فاقد اساس فلسفی است. |
صفات وجودات مستکفی و بیاعتباری آنها
خصوصیات و صفاتی که در فلسفه سنتی به وجودات مستکفی نسبت داده شده، از نظر استاد فرزانه فاقد بنیان استدلالی است. این صفات، که اغلب ریشه در فرضیات غیرمستدل دارند، نمیتوانند مبنای معتبری برای تحلیل ماهیت افلاک ارائه دهند. این نقد، دعوتی است به بازنگری در ادبیات فلسفی و رهایی از پیشفرضهای غیرعلمی.
نفی روح در افلاک
استاد فرزانه با صراحت اعلام میدارند که افلاک و کرات سماوی، برخلاف باورهای سنتی، فاقد روحاند و صرفاً اجسامی مادیاند که تحت تأثیر قوانین جاذبه عمل میکنند. این دیدگاه، سنت ارسطویی-اسلامی را که به افلاک روح و اراده نسبت میداد، رد کرده و بر ماهیت مکانیکی حرکت سماوی تأکید میورزد.
|
درنگ: افلاک فاقد روح بوده و حرکت آنها ناشی از جاذبه است، نه اراده آگاهانه. |
مقایسه افلاک و اجسام زمینی
در این درسگفتار، افلاک با اجسام زمینی مقایسه شده و هر دو فاقد روح معرفی میگردند. این مقایسه، تفاوت سنتی میان آسمان و زمین را نفی کرده و بر وحدت ماهیت مادی موجودات تأکید میکند. افلاک، همچون زمین، تابع قوانین طبیعیاند و از اراده یا شعور مستقل برخوردار نیستند.
جمعبندی بخش یکم
این بخش با نقد مفهوم وجودات مستکفی، به بازاندیشی در فلسفه سنتی پرداخته و افلاک را از حیثیت روحانی و خودکفایی مبرا دانسته است. استاد فرزانه با تأکید بر ماهیت مادی و مکانیکی افلاک، دعوت به بازنگری در پیشفرضهای فلسفی کرده و دیدگاه وحدت وجودی را تقویت میکنند. این تحلیل، زمینهساز فهم علمیتر و دقیقتر از نظام هستی است.
بخش دوم: تحلیل مفهوم سماوات سبع در قرآن کریم
ماهیت قرآنی سماوات سبع
مفهوم سماوات سبع در قرآن کریم، موضوعی است که ریشه در معارف الهی داشته و از منظر استاد فرزانه، بیش از آنکه فلسفی باشد، قرآنی است. این مفهوم، که در آیات متعدد قرآن کریم تکرار شده، نیازمند کاوشی عمیق و چندجانبه است. استاد فرزانه از ورود تفصیلی به این بحث پرهیز کرده، اما بر اهمیت آن بهعنوان یک موضوع قرآنی تأکید ورزیدهاند.
بسامد واژگان سماوی در قرآن کریم
قرآن کریم واژه «سماء» را ۱۲۰ بار، «سماوات» را ۱۹۰ بار و «سماوات سبع» را ۸ بار به کار برده است. این بسامد بالا، نشاندهنده اهمیت آسمانها در نظام معرفتی قرآن کریم است. استاد فرزانه این تکرار را نشانهای از ضرورت پژوهش علمی و دینی در این حوزه میدانند.
|
درنگ: تکرار ۳۱۸ باره واژگان سماء، سماوات و سماوات سبع در قرآن کریم، بر اهمیت این مفهوم و ضرورت کاوش علمی در آن تأکید دارد. |
جنسیت و تعداد سماء در زبان قرآن
در زبان قرآن کریم، «سماء» بهصورت مؤنث به کار رفته، مگر در مواردی که به اعتبار مفهوم سقف، مذکر تلقی شده است، مانند آیه السَّمَاءُ مُنْفَطِرٌ. همچنین، «سماء» مفرد و «سماوات» جمع آن است، اما در مواردی که ضمیر جمع مؤنث «سَوَّاهُنَّ» به کار رفته، به جنس جمع اشاره دارد. استاد فرزانه دیدگاههایی که سماء را ذاتاً جمع یا مذکر میدانند، نادرست خوانده و بر معنای عرفی و زبانی آن تأکید دارند.
معنای عرفی سماء
در لغت، «سماء» به معنای هر آنچه بالای زمین است، تعریف شده و در قرآن کریم نیز به همین معنای عرفی، شامل ابر، باران یا آسمان، به کار رفته است. برای نمونه، در آیه وَ يُرْسِلِ السَّمَاءَ [مطلب حذف شد] : «و آسمان را بر شما به صورت بارانی پیدرپی فرو فرستد»)، سماء به معنای ابر یا باران است که از باب سبب و مسبب به کار رفته است. استاد فرزانه این کاربرد را نشانه بلاغت قرآنی و انطباق آن با فهم عامه میدانند.
|
درنگ: سماء در قرآن کریم به معنای عرفی هر آنچه بالای زمین است، شامل ابر و باران، به کار رفته و بلاغت قرآنی در این استعمال نمایان است. |
تمثیل ناودان و تفاهم عرفی
استاد فرزانه با تمثیلی زیبا، کاربرد سماء را توضیح میدهند: همانگونه که در زبان عرف، «جرى الميزاب» (جریان ناودان) به معنای جریان باران است، نه حرکت خود ناودان، در قرآن کریم نیز سماء به معنای باران یا ابر به کار رفته است. این تمثیل، بر انطباق زبان قرآن با تفاهم عامه تأکید دارد و نشاندهنده فصاحت و بلاغت الهی است.
تحلیل علمی لایههای جوی
دانش بشری جو زمین را به پنج لایه تقسیم کرده است: از ۱۰ تا ۱۶ کیلومتر، ۱۶ تا ۵۰ کیلومتر، ۵۰ تا ۲۰۰ کیلومتر، ۲۰۰ تا ۸۰۰ کیلومتر و ۸۰۰ تا ۱۰۰۰ کیلومتر. فراتر از ۱۰۰۰ کیلومتر، خلأ و اشعه ماورای بنفش قرار دارد که دانش بشر در آن محدود است. استاد فرزانه این تقسیمبندی را با مفهوم سماوات سبع مقایسه کرده و خاطرنشان میسازند که اگر سماوات سبع به لایههای جوی اشاره داشته باشد، دو لایه هنوز ناشناخته ماندهاند.
|
درنگ: علم بشری با شناسایی پنج لایه جوی، از فهم کامل سماوات سبع قرآنی فاصله دارد و دو لایه ناشناخته باقی مانده است. |
نقد محدودیت دانش بشری
استاد فرزانه با استناد به آیه يَا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ إِنِ اسْتَطَعْتُمْ أَنْ تَنْفُذُوا مِنْ أَقْطَارِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ فَانْفُذُوا لَا تَنْفُذُونَ [مطلب حذف شد] : «ای گروه جن و انس، اگر میتوانید از کرانههای آسمانها و زمین بگذرید، پس بگذرید، جز با نیرویی [خاص] نخواهید گذشت»)، بر محدودیت کنونی بشر در نفوذ به آسمانها تأکید دارند. ایشان واژه «إِنِ اسْتَطَعْتُمْ» را نشانهای از ظرفیت بالقوه بشر برای پیشرفت علمی میدانند، اما همزمان ناتوانی کنونی را برجسته میسازند.
جمعبندی بخش دوم
این بخش با تحلیل مفهوم سماوات سبع، بر اهمیت قرآنی و علمی آن تأکید کرده و محدودیتهای دانش بشری را در برابر عظمت معارف قرآنی نمایان میسازد. استاد فرزانه با استناد به آیات و تمثیلات، نشان میدهند که سماوات سبع فراتر از لایههای جوی شناختهشده است و پژوهشهای علمی و دینی باید به کشف این مراتب ادامه دهند.
بخش سوم: چشمانداز آینده بشری و دعوت به پژوهش
آینده علم بشری
استاد فرزانه با نگاهی آیندهنگر، پیشبینی میکنند که بشر در آینده به مراتب علمی بالاتری دست خواهد یافت. ایشان علم کنونی را به روستایی تشبیه میکنند که در برابر امکانات آینده، ناچیز است. این تمثیل، به پویایی علم و ضرورت تلاش مستمر اشاره دارد.
تمثیل حاتمطائی و زحمت تحقیق
با بهرهگیری از تمثیل حاتمطائی، استاد فرزانه علم کنونی را به خرج از کیسه مهمان تشبیه کرده و زحمت تحقیق علمی را برجسته میسازند. حتی کافر نیز در این مسیر زحمت میکشد، و این تلاش، ارزشی والا دارد. این تمثیل، بر اهمیت اهتمام علمی تأکید میورزد.
خلق انسان و ظرفیتهای بشری
استاد فرزانه با پیشبینی خلق انسان توسط بشر در آینده، به ظرفیتهای خلاقانه انسان اشاره دارند. ایشان خلق مرغ ماشینی را نمونهای از این توانایی دانسته و تأکید میکنند که بشر میتواند انسانهایی با صفات صافی و خیر خلق کند، برخلاف خلق استکباری که به نابودی منجر میشود. این دیدگاه، خدا را الگویی برای خلق خیر معرفی میکند.
|
درنگ: بشر قادر است انسانی با صفات صافی خلق کند، اما خلق استکباری به نابودی میانجامد. |
موانع دینی و نقد علم قرون وسطایی
استاد فرزانه موانع دینی، مانند حرام دانستن خلق، را مانعی برای پیشرفت علمی میدانند و علم کنونی را قرون وسطایی میخوانند. ایشان با تمثیل خشخاش، زمین را در برابر افلاک مینا ناچیز توصیف کرده و بر عظمت عالم تأکید دارند.
تمثیل خشخاش و عظمت عالم
زمین در برابر افلاک مینا، مانند دانه خشخاشی بر اقیانوس است. این تمثیل، کوچکی زمین و عظمت نظام هستی را به تصویر میکشد. استاد فرزانه با اشاره به افلاک مینا، تأکید دارند که این افلاک صرفاً مجردات یا اعیان ثابته نیستند، بلکه بخشی از نظام مادی عالماند.
|
درنگ: زمین در برابر افلاک مینا مانند دانه خشخاشی بر اقیانوس است، که عظمت عالم و ناچیز بودن غرور بشری را نشان میدهد. |
نقد غرور و غفلت بشری
استاد فرزانه با استناد به بیت «سَزَدْ گَرْ بَرْ غُرُورِ خُودْ بِخَنْدِي»، بشر را به خنده بر غرور خویش دعوت کرده و با تمثیل کلهپاچه، سهم ناچیز بشر از عالم را به تصویر میکشند. ایشان غفلت بشر از عظمت عالم را نقد کرده و بر ضرورت بیداری معرفتی تأکید دارند.
جمعبندی بخش سوم
این بخش با نگاهی به آینده بشری، ظرفیتهای علمی و خلاقانه انسان را برجسته ساخته و موانع دینی و غفلتهای معرفتی را نقد میکند. استاد فرزانه با تمثیلات فاخر، بشر را به اهتمام به آسمانها و رهایی از غرور دعوت کرده و بر ضرورت پژوهش علمی تأکید دارند.
بخش چهارم: دعوت به اهتمام به آسمانها
نقد سربهزیری و دعوت به نگاه به آسمان
استاد فرزانه سربهزیری را نشانه خرفتی دانسته و بشر را به نگاه به آسمانها دعوت میکنند. ایشان با نقد زندگی زیرزمینی، تأکید دارند که زیستن در فضاهای بسته، فکر را جامد و مغز را فسیل میکند. این دعوت، به ضرورت ارتباط با آسمان و طبیعت اشاره دارد.
|
درنگ: سربهزیری نشانه خرفتی است؛ بشر باید به آسمانها اهتمام ورزد و از زندگی زیرزمینی دوری کند. |
بیداری شبانه اولیای خدا
اولیای خدا، مانند امیرمؤمنان علیهالسلام، با دیدن عظمت سماوات، دنیا را تحقیر کرده و آن را طلاق دادهاند. استاد فرزانه با استناد به آیه قُمِ اللَّيْلَ [مطلب حذف شد] : «شب را جز اندکی به پا خیز»)، بیداری شبانه را نشانه ارتباط با آسمان میدانند. ایشان طلب العلی را در سحرهای شبانه ممکن دانسته و بر اهمیت شب در معرفت آسمانی تأکید دارند.
نقد زندگی مادی و تمثیل پرده
استاد فرزانه با تمثیل پرده، بستن درها و پردهها را مانع ارتباط با آسمان دانسته و هوای پخته بخاریهای زمستانی را مضر میخوانند. ایشان خواب دمر را نیز به دلیل دوری از آسمان نقد کرده و بشر را به زیستن زیر آسمان و تنفس هوای تازه دعوت میکنند.
فصل آسمانی در زندگی
استاد فرزانه عالم را به اختصاص فصلی از زندگی به آسمانها دعوت کرده و تأکید دارند که مطالعه آسمان، فراتر از شمردن گلهای قالی، به گسترش معرفت میانجامد. این دعوت، به اولویت معرفت آسمانی بر دغدغههای زمینی اشاره دارد.
|
درنگ: عالم باید فصلی از زندگی را به مطالعه آسمان اختصاص دهد تا از جامد شدن فکر و فسیل شدن مغز جلوگیری کند. |
وظیفه حوزههای علمیه
استاد فرزانه حوزههای علمیه را به پژوهش در باب سماوات سبع دعوت کرده و تفاسیر ادبی محدود به مباحث مذکر یا مؤنث بودن سماء را بیفایده میدانند. ایشان علمفروشی را مشروع دانسته و از نهی روایات از اکل دین، به گدابازی از ضعفا تعبیر میکنند، نه فروش علم.
جمعبندی بخش چهارم
این بخش با دعوت به اهتمام به آسمانها، بشر را به رهایی از دغدغههای زمینی و ارتباط با عظمت سماوات فرا میخواند. استاد فرزانه با تمثیلات و آیات قرآنی، بر ضرورت بیداری معرفتی و پژوهش علمی تأکید کرده و وظیفه حوزهها را در تولید علم دینی برجسته میسازند.
نتیجهگیری نهایی
این نوشتار، با تکیه بر درسگفتارهای استاد فرزانه، آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، به نقد مفهوم وجودات مستکفی و تحلیل سماوات سبع پرداخته و با استناد به آیات قرآن کریم و دادههای علمی، افلاک را اجسامی مادی و فاقد روح معرفی کرده است. تکرار ۳۱۸ باره واژگان سماوی در قرآن کریم، نشانه اهمیت این مفهوم و ضرورت پژوهش در آن است. محدودیتهای دانش بشری در برابر عظمت سماوات سبع، دعوتی است به حوزههای علمیه برای سرمایهگذاری علمی و تولید دانش دینی. تمثیلات فاخر، از خشخاش بر اقیانوس تا کلهپاچه، عظمت عالم و ناچیز بودن غرور بشری را به تصویر کشیده و بشر را به نگاه به آسمانها و رهایی از سربهزیری فرا میخواند. این نوشتار، با زبانی متین و ساختاری علمی، گامی است در جهت فهم عمیقتر معارف قرآنی و فلسفی.
|
با نظارت صادق خادمی |