در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 532

متن درس

 

وحدت وجودی در فلسفه صدرایی: تبیین اتحاد و نقد ماهیت‌گرایی

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۵۳۲)

دیباچه: تبیین وحدت در پرتو اصالت وجود

فلسفه اسلامی، به مثابه گوهری درخشان در سپهر معرفت بشری، همواره در پی تبیین حقیقت هستی و روابط میان موجودات بوده است. در این میان، نظریه وحدت وجودی در فلسفه صدرالمتألهین شیرازی (ملاصدرا) جایگاهی ویژه دارد. درس‌گفتار شماره ۵۳۲ استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، با تمرکز بر مفهوم اتحاد و وحدت، به کاوشی عمیق در این نظریه می‌پردازد. هدف، نه تنها نقد دیدگاه‌های ماهیت‌گرایانه ابن‌سینا، بلکه ارائه تفسیری عقلانی از وحدت وجودی است که وجود را به‌عنوان زیربنای تمامی حقایق هستی قرار می‌دهد. این بررسی، مانند چراغی که تاریکی‌های معرفتی را می‌زداید، به دنبال پالایش مفاهیم فلسفی از ابهامات و تبیین وحدت در ظرف وجود است، تا راه را برای فهمی ژرف‌تر از حقیقت هموار سازد.

بخش نخست: اصالت وجود و بنیاد وحدت

وجود به‌مثابه اساس اتحاد

استاد فرزانه قدس‌سره در درس‌گفتار خود تأکید دارند که وجود، جوهره و زیربنای اتحاد و وحدت است. انسان، با وصول به حقیقت وجود، می‌تواند به تمامی حقایق هستی قرب یابد و با آن‌ها ارتباط، اتحاد، و وحدت برقرار کند. این دیدگاه، مانند رودی زلال که از سرچشمه وجود جاری است، به نظریه اصالت وجود صدرایی اشاره دارد. در فلسفه ملاصدرا، حقیقت هستی در وجود حصر شده و وحدت در مراتب وجودی ممکن می‌گردد. وجود، به مثابه نوری که همه اشیاء را روشن می‌کند، ظرف وحدت است و نه ماهیت یا اعراض.

درنگ: وجود، جوهره وحدت و اتحاد است؛ انسان با وصول به حقیقت وجود، به تمامی حقایق هستی قرب می‌یابد.

نقد دیدگاه ابن‌سینا در باب اتحاد

ملاصدرا، در مقابل ابن‌سینا که اتحاد را محال می‌داند، استدلال می‌کند که اتحاد نه در ماهیت یا اشیاء، بلکه در ظرف وجود رخ می‌دهد. استاد فرزانه قدس‌سره این نقد را برجسته کرده و آن را نشانه‌ای از برتری فلسفه صدرایی بر فلسفه مشائی می‌دانند. ابن‌سینا، با تمرکز بر ماهیت‌گرایی، اتحاد را در چارچوب اشیاء و ماهیات بررسی کرده و آن را غیرممکن می‌بیند، اما صدرا، با تأکید بر اصالت وجود، وحدت را در ساحت وجود ممکن می‌سازد. این نقد، مانند تیغی که شاخه‌های زائد را می‌چیند، محدودیت‌های فلسفه مشائی را آشکار می‌سازد.

درنگ: اتحاد در فلسفه صدرایی، برخلاف دیدگاه ابن‌سینا، در ظرف وجود ممکن است، نه در ماهیت یا اشیاء.

نفی اتحاد در ماهیت و اعراض

درس‌گفتار تأکید دارد که اتحاد، از ماهیت، اعراض، ماده، و مفاهیم ذهنی متمایز است و تنها در ظرف وجود تحقق می‌یابد. این نفی، مانند جداسازی سره از ناسره، به تمایز میان وحدت وجودی و ترکیب مادی یا مفهومی اشاره دارد. ماهیت و اعراض، مانند سایه‌هایی هستند که در برابر نور وجود رنگ می‌بازند و نمی‌توانند بستر اتحاد باشند. این دیدگاه، فلسفه را به سوی تبیین دقیق‌تر وحدت وجودی هدایت می‌کند.

پاسخ صدرا به اشکالات ابن‌سینا

ملاصدرا، در جلد سوم اسفار اربعه (صفحه ۳۲۵)، به پاسخ‌گویی به اشکالات ابن‌سینا می‌پردازد. استاد فرزانه قدس‌سره این پاسخ‌ها را نشانه‌ای از روش‌شناسی انتقادی صدرا می‌دانند که فلسفه مشائی را بازخوانی کرده و نواقص آن را برطرف می‌سازد. صدرا استدلال می‌کند که اتحاد در صیرورت وجودی ممکن است، نه در ترکیب ماهوی یا مادی. این پاسخ‌ها، مانند پلی که دو ساحل را به هم متصل می‌کند، فلسفه صدرایی را به افق‌های نوین معرفتی رهنمون می‌سازد.

صیرورت وجود و صدق مفهوم کلی

صدرا می‌فرماید که اتحاد در صیرورت موجود به صدق مفهوم عقلانی و ماهیت کلی ممکن است، مانند تحول نطفه به علقه یا دانه به درخت. این تحول، که به دلیل استکمال وجودی رخ می‌دهد، به نظریه حرکت جوهری صدرایی اشاره دارد. استاد فرزانه قدس‌سره این دیدگاه را به مثابه گلی که از غنچه می‌روید، تبیین می‌کنند. وجود، مانند جریانی پویا، در مسیر استکمال خود به مراتب بالاتر صعود می‌کند، بدون آنکه هویت خویش را از دست بدهد.

درنگ: اتحاد در صیرورت وجودی، مانند تحول نطفه به علقه، ممکن است و به حرکت جوهری وابسته است.

جمع‌بندی بخش نخست

این بخش، با تبیین اصالت وجود به‌عنوان بنیاد وحدت، بر نقش محوری وجود در تحقق اتحاد تأکید دارد. نقد دیدگاه ابن‌سینا و نفی اتحاد در ماهیت و اعراض، فلسفه صدرایی را به سوی عقلانیت و پویایی هدایت می‌کند. صیرورت وجودی، به مثابه جریانی که از سرچشمه حقیقت جاری است، امکان وحدت را در ظرف وجود ممکن می‌سازد. این دیدگاه، فلسفه اسلامی را به تأمل در عمق وجود دعوت می‌کند.

بخش دوم: حیات و وحدت در وجود انسانی

حیات به‌مثابه حقیقت وجود

استاد فرزانه قدس‌سره حیات را در وجود دانسته و ماده، عرض، و ماهیت را قالب‌های سیر وجود معرفی می‌کنند. حیات، مانند نوری که از وجود می‌تابد، حقیقت هستی را آشکار می‌سازد. در فلسفه صدرایی، حیات جوهره وجود است و ماده و ماهیت، مانند قالب‌هایی هستند که این جوهره را در خود جای می‌دهند. این دیدگاه، مانند آینه‌ای که حقیقت را بازمی‌تاباند، پیوند عمیق حیات و وجود را نشان می‌دهد.

درنگ: حیات، حقیقت وجود است و ماده و ماهیت، قالب‌هایی برای سیر این حقیقت‌اند.

اجتماع معانی در انسان

صدرا می‌فرماید که تمامی معانی معقول، مانند جماد، نبات، و حیوان، به‌صورت مجتمع در انسان واحد وجود دارند. استاد فرزانه قدس‌سره این اجتماع را به مثابه باغی می‌دانند که همه گل‌های عالم در آن به وحدت رسیده‌اند. این اجتماع، نه به معنای کثرت اشیاء، بلکه وحدت وجودی است که در سعه وجودی انسان تحقق می‌یابد. انسان، مانند دریایی است که همه رودهای هستی در آن جمع می‌شوند.

تمایز وجود نوعی و جمعی

درس‌گفتار تأکید دارد که وجود در عالم، نوعی و خاص است، اما در انسان، جمعی و لابشرط است. برای مثال، آهن در بدن انسان، لابشرط است و نه مانند تیرآهن که نوعی خاص است. استاد فرزانه قدس‌سره این تمایز را به مثابه تفاوت میان قطره‌ای خاص و اقیانوسی بی‌کران تبیین می‌کنند. این دیدگاه، به تشکیک وجود در فلسفه صدرایی اشاره دارد که انسان را در جایگاهی جامع و والا قرار می‌دهد.

درنگ: وجود در انسان، جمعی و لابشرط است و جامعیت وجودی او را نشان می‌دهد.

انسان به‌عنوان حیوان جنسی

درس‌گفتار، انسان را حیوان جنسی (لابشرط) می‌داند، نه حیوان نوعی مانند بقر یا گوسفند. این تعریف، مانند کلیدی است که در قفل معرفت می‌چرخد و جایگاه انسان را در سلسله‌مراتب هستی روشن می‌سازد. انسان، با سعه وجودی خود، فراتر از محدودیت‌های نوعی قرار می‌گیرد و به جنسی لابشرط تبدیل می‌شود که تمامی حقایق را در بر می‌گیرد.

حضور تمامی هستی در انسان

تمامی هستی در انسان، بالوجود موجود است، نه به‌صورت ماده، ماهیت، یا شکل، بلکه به‌واسطه وجود. استاد فرزانه قدس‌سره این حضور را به مثابه آیینه‌ای می‌دانند که همه عالم در آن منعکس می‌شود. این دیدگاه، به نظریه وحدت وجود و جامعیت انسان در فلسفه صدرایی اشاره دارد که انسان را خلیفه حق در عالم می‌داند.

نقد بحث ماهیت در مقابل وجود

درس‌گفتار، بحث ماهیت را در مقابل وجود کنار گذاشته و بر حصر حقیقت در وجود تأکید می‌کند. این نقد، مانند نسیمی که غبار ابهام را می‌زداید، اولویت وجودگرایی صدرایی را بر ماهیت‌گرایی مشائی نشان می‌دهد. وجود، به‌عنوان جوهره هستی، تمامی معانی را در خود متحد می‌سازد.

درنگ: حقیقت هستی در وجود حصر شده و ماهیت، در مقابل آن، جایگاهی ثانوی دارد.

جمع‌بندی بخش دوم

این بخش، با تبیین حیات به‌عنوان حقیقت وجود و جامعیت انسان در برگرفتن تمامی معانی معقول، بر نقش محوری انسان در وحدت وجودی تأکید دارد. تمایز میان وجود نوعی و جمعی، و تعریف انسان به‌عنوان حیوان جنسی، جایگاه والای او را در فلسفه صدرایی نشان می‌دهد. نقد ماهیت‌گرایی، فلسفه را به سوی وجودگرایی و تبیین وحدت در ظرف وجود هدایت می‌کند.

بخش سوم: تمایز اتحاد و ترکیب

اشکال کثرت قوا

درس‌گفتار، اشکالی را مطرح می‌کند که اگر معانی حیوانی، نباتی، و جمادی به کثرت قوا در انسان موجود باشند، این ترکیب است، نه اتحاد. استاد فرزانه قدس‌سره این اشکال را به مثابه سنگی در مسیر رود وحدت می‌دانند که نیازمند پاسخ است. کثرت قوا، مانند شاخه‌های پراکنده‌ای است که نمی‌توانند وحدت وجودی را محقق سازند.

پاسخ صدرا: وحدت نفس انسانی

صدرا پاسخ می‌دهد که نفس انسانی، مانند ماست و شیره (ترکیب قابل تجزیه) نیست، بلکه وحدتی است که قوا ظهور آن‌اند. استاد فرزانه قدس‌سره این پاسخ را به مثابه گوهری یکپارچه توصیف می‌کنند که تمامی قوا در آن متحد شده‌اند. نفس انسانی، مانند خورشیدی است که همه شعاع‌هایش از یک مرکز می‌تابند.

درنگ: نفس انسانی، وحدتی غیرقابل تجزیه است که قوا ظهور آن‌اند، نه ترکیب قابل تجزیه.

نفس به‌عنوان صوره ذات

نفس انسانی، صوره ذاتی است که تمامی قوا را در خود متضمن است و قابل تجزیه نیست. این تعریف، مانند کلیدی است که قفل وحدت وجودی را می‌گشاید. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که نفس، مانند جوهری است که همه رنگ‌های هستی را در خود جای داده، اما خود تجزیه‌ناپذیر است.

تمایز اتحاد از ترکیب

اتحاد، برخلاف ترکیب که قابل تجزیه (اعتباری یا حقیقی) است، غیرقابل تجزیه است. استاد فرزانه قدس‌سره این تمایز را به مثابه تفاوت میان گوهری یکپارچه و توده‌ای از اجزای پراکنده تبیین می‌کنند. ترکیب اعتباری، مانند ساختمانی است که آجر و آهن آن جدا می‌شود، و ترکیب حقیقی، مانند گل از آب و خاک، نیز در نهایت تجزیه‌پذیر است، اما اتحاد در نفس مجرد، مانند نوری است که تقسیم نمی‌شود.

درنگ: اتحاد، غیرقابل تجزیه است و از ترکیب اعتباری یا حقیقی متمایز است.

تجزیه ماده، نه مجرد

ماده، مانند آب و خاک، در آزمایشگاه قابل تجزیه است، اما مجرد، مانند نفس، تجزیه‌ناپذیر است. استاد فرزانه قدس‌سره این تمایز را به مثابه تفاوت میان خاکستر و الماس توصیف می‌کنند. ماده، مانند جریانی است که می‌توان آن را به اجزای سازنده‌اش تقسیم کرد، اما مجرد، مانند روح، یکپارچگی خود را حفظ می‌کند.

جمع‌بندی بخش سوم

این بخش، با تبیین تمایز میان اتحاد و ترکیب، بر وحدت نفس انسانی به‌عنوان صوره ذاتی تأکید دارد. پاسخ صدرا به اشکال کثرت قوا، مانند نوری است که تاریکی ابهام را می‌زداید. تمایز میان ماده و مجرد، فلسفه صدرایی را به سوی تبیین وحدت وجودی و نفی ترکیب در ساحت تجرد هدایت می‌کند.

بخش چهارم: تحول وجودی و خلقت روح

تحول ماده به مجرد

درس‌گفتار، ماده را در فرآیند هضم، مانند تبدیل غذا به خون، منی، و استخوان، صافی و صافی‌تر می‌داند تا به تجرد (نفس) برسد. استاد فرزانه قدس‌سره این تحول را به مثابه صیقل یافتن سنگی خشن تا تبدیل به یاقوتی درخشان توصیف می‌کنند. این فرآیند، به نظریه حرکت جوهری صدرایی اشاره دارد که ماده را به سوی تجرد هدایت می‌کند.

درنگ: ماده، در فرآیند صیرورت، به سوی تجرد صعود می‌کند و به نفس تبدیل می‌شود.

سؤال درباره حیات و خون

درس‌گفتار پرسشی ژرف مطرح می‌کند: خون چگونه در بدن قرمز می‌شود و حیات از کجا پدید می‌آید؟ استاد فرزانه قدس‌سره این پرسش را به مثابه دریچه‌ای به ناشناخته‌های علوم تجربی می‌دانند. این سؤال، مانند آینه‌ای است که محدودیت‌های علم مادی را در برابر متافیزیک صدرایی نشان می‌دهد.

نفس از غذا؟

استاد فرزانه قدس‌سره می‌پرسند: آیا نفس از غذای مادی صافی‌شده پدید می‌آید؟ این پرسش، مانند کلیدی است که قفل رابطه میان ماده و تجرد را می‌گشاید. درس‌گفتار تأکید دارد که روح، از ماده زاییده می‌شود، مانند غنچه‌ای که گل از خود می‌گشاید.

جوهر پنج‌گانه و تحول ماده

فلاسفه، جوهر را به پنج نوع (ماده، صورت، جسم، نفس، عقل) تقسیم کرده‌اند، اما درس‌گفتار بر تحول ماده به نفس تأکید دارد. استاد فرزانه قدس‌سره این تحول را به مثابه صعودی از خاک به افلاک توصیف می‌کنند. ماده، مانند بذری است که در خاک وجود به نفس و روح تبدیل می‌شود.

جسمانیه الحدوث، روحانیة البقاء

صدرا نفس را جسمانیه الحدوث و روحانیة البقاء می‌داند، یعنی از ماده پدید می‌آید، اما در بقا مجرد است. استاد فرزانه قدس‌سره این نظریه را به مثابه پلی می‌دانند که ماده را به تجرد متصل می‌کند. این دیدگاه، مانند نوری است که مسیر حرکت جوهری را روشن می‌سازد.

درنگ: نفس، جسمانیه الحدوث و روحانیة البقاء است و از ماده به تجرد صعود می‌کند.

آیه قرآن کریم و خلق انسان

درس‌گفتار به آیه ثُمَّ أَنْشَأْنَاهُ خَلْقًا آخَرَ (مؤمنون: ۱۴) اشاره می‌کند که خلق روح را پس از مراحل مادی (نطفه، علقه، مضغه، [مطلب حذف شد] : «آنگاه او را آفرینشی دیگر بخشیدیم.» استاد فرزانه قدس‌سره این آیه را مانند چراغی می‌دانند که تحول وجودی از ماده به تجرد را روشن می‌سازد.

نفی نفخه خارجی

درس‌گفتار، نفخه روح (نَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي؛ حجر: ۲۹) را نه نفخه خارجی، بلکه زایش روح [مطلب حذف شد] : «و از روح خویش در او دمیدم.» استاد فرزانه قدس‌سره این تفسیر را به مثابه گلی توصیف می‌کنند که از درون غنچه ماده شکوفا می‌شود.

درنگ: روح، از ماده زاییده می‌شود و نفخه، زایش وجودی است، نه نزول خارجی.

روح به‌عنوان زایش ماده

روح، مانند گلی است که از غنچه ماده باز می‌شود، نه از جای دیگر. استاد فرزانه قدس‌سره این تمثیل را به کار می‌برند تا خودبسندگی وجود در تولید تجرد را نشان دهند. این دیدگاه، مانند جریانی است که از سرچشمه ماده به سوی تجرد جاری می‌شود.

جمع‌بندی بخش چهارم

این بخش، با تبیین تحول ماده به تجرد، بر پویایی وجود در فلسفه صدرایی تأکید دارد. پرسش درباره حیات و خلقت روح، مانند دریچه‌هایی است که به عمق متافیزیک صدرایی باز می‌شود. آیات قرآن کریم و تفسیر نفخه به‌عنوان زایش وجودی، فلسفه را به سوی تبیین عقلانی خلقت هدایت می‌کند.

بخش پنجم: وحدت وجودی و عرفان صدرایی

روح کلی و جزئی

صدرا، روح کلی (موجود قبل از ابدان) را از روح جزئی (ناسوتی) متمایز می‌کند. استاد فرزانه قدس‌سره این تمایز را به مثابه تفاوت میان نور کلی و شعاع‌های جزئی آن توصیف می‌کنند. روح کلی، مانند خورشیدی است که پیش از ظهور در بدن‌ها وجود دارد، و روح جزئی، مانند شعاع‌هایی است که در ناسوت تجلی می‌یابد.

روح نوری و ناسوتی

درس‌گفتار، روح نوری (مانند روح امیرالمؤمنین) را از روح ناسوتی متمایز می‌داند که به ناسوت تعلق نمی‌گیرد. استاد فرزانه قدس‌سره این تمایز را به مثابه تفاوت میان ستاره‌ای در آسمان و سایه‌ای بر زمین تبیین می‌کنند. روح نوری، مانند نوری است که در مرتبه‌ای فراتر از ناسوت می‌درخشد.

درنگ: روح نوری، فراتر از ناسوت است و با روح جزئی ناسوتی متمایز است.

نفی قالب‌سازی روح

روح، بدن خود را می‌سازد و نیازی به قالب خارجی یا مونتاژ ندارد. استاد فرزانه قدس‌سره این دیدگاه را به مثابه گلی توصیف می‌کنند که خود از ریشه خویش می‌روید. این نفی، مانند نسیمی است که تصورات نادرست درباره خلقت روح را می‌زداید.

انشاء به معنای ایجاد

درس‌گفتار، أَنْشَأْنَاهُ را ایجاد خلق جدید (تجرد) می‌داند، نه نزول از آسمان. استاد فرزانه قدس‌سره این تفسیر را مانند کلیدی می‌دانند که قفل خلقت را می‌گشاید. انشاء، مانند جوششی است که از درون وجود می‌جهد.

تمایز انشاء از نزول

انشاء، ظهور وجودی است، نه نزول از بالا. استاد فرزانه قدس‌سره این تمایز را به مثابه تفاوت میان طلوع خورشید از افق وجود و نزول باران از آسمان توصیف می‌کنند. این دیدگاه، تصورات عامه درباره خلقت را اصلاح می‌کند.

ماده و مجرد در وجود

ماده و مجرد، دو وصف وجود هستند که هر دو از حیات نشأت می‌گیرند. استاد فرزانه قدس‌سره این دیدگاه را به مثابه دو روی یک سکه توصیف می‌کنند که هر دو از وجود سرچشمه می‌گیرند. این پیوند، مانند رشته‌ای است که ماده و تجرد را به هم متصل می‌کند.

انقلاب ماده و مجرد

ماده می‌تواند به مجرد تبدیل شود و مجرد به ماده نزول کند، زیرا زیربنای هر دو وجود است. استاد فرزانه قدس‌سره این انقلاب را به مثابه جریانی توصیف می‌کنند که از خاک به افلاک و از افلاک به خاک جاری است. این پویایی، مانند نبض هستی است که در فلسفه صدرایی می‌تپد.

درنگ: ماده و مجرد، دو وصف وجودند که در پویایی حرکت جوهری به هم تبدیل می‌شوند.

تمثیل ملائکه و تشکل

ملائکه مجرد می‌توانند با نزول، تشکل مادی یابند، مانند ماده که به تجرد صعود می‌کند. استاد فرزانه قدس‌سره این تمثیل را به مثابه پرندگانی می‌دانند که از آسمان به زمین می‌آیند و از زمین به آسمان بازمی‌گردند. این انعطاف‌پذیری، مانند جریانی است که وجود را در مراتب مختلف به حرکت درمی‌آورد.

جمع‌بندی بخش پنجم

این بخش، با تبیین مراتب روح و پویایی وجود، بر وحدت وجودی در فلسفه صدرایی تأکید دارد. تمایز میان روح کلی و جزئی، و نفی قالب‌سازی روح، مانند چراغی است که حقیقت خلقت را روشن می‌کند. انقلاب ماده و مجرد، فلسفه را به سوی تبیین پویای وجود هدایت می‌کند.

بخش ششم: عرفان صدرایی و سیر به سوی لا تعین

حیات به‌عنوان کمال

درس‌گفتار، حیات را کمال وجود می‌داند که از ماده به مجرد و از مجرد به ماده جریان می‌یابد. استاد فرزانه قدس‌سره این دیدگاه را به مثابه جریانی توصیف می‌کنند که از سرچشمه وجود به سوی کمال جاری است. حیات، مانند نبض هستی است که در همه مراتب وجود می‌تپد.

درنگ: حیات، کمال وجود است که در مراتب ماده و مجرد جریان می‌یابد.

تمثیل سعدی و تحول وجودی

درس‌گفتار به بیت سعدی («من گل بودم شدم دل») اشاره می‌کند که تحول از ماده به تجرد را نشان می‌دهد. استاد فرزانه قدس‌سره این تمثیل را مانند گلی می‌دانند که از خاک به سوی دل و دلدار صعود می‌کند. این تحول، مانند جریانی است که از ماده به سوی حق جاری است.

وصول به لا تعین

درس‌گفتار، وصول به لا تعین را هدف نهایی می‌داند که در آن، تعینات ظهور کنار می‌روند. استاد فرزانه قدس‌سره این هدف را به مثابه رسیدن به قله‌ای توصیف می‌کنند که در آن، همه سایه‌های تعین محو می‌شوند. لا تعین، مانند دریای بی‌کران وجود است که همه قطره‌ها در آن یکی می‌شوند.

نفی ظهور در لا تعین

در لا تعین، ظهور و تعین وجود ندارد و همه چیز به ذات حق بازمی‌گردد. استاد فرزانه قدس‌سره این نفی را مانند محو شدن سایه‌ها در برابر نور مطلق توصیف می‌کنند. این دیدگاه، مانند کلیدی است که در احدیت را می‌گشاید.

درنگ: در لا تعین، تعینات محو شده و تنها ذات حق باقی می‌ماند.

معیت قیومیه و ذات

درس‌گفتار، معیت قیومیه را پلی به ذات حق می‌داند که در آن، تعینات محو می‌شوند. استاد فرزانه قدس‌سره این دیدگاه را به مثابه پلی توصیف می‌کنند که از ناسوت به سوی حق امتداد می‌یابد. معیت قیومیه، مانند نوری است که راه وصول به ذات را روشن می‌سازد.

نفی محدودیت در حق

حق تعالی، قرقگاه ندارد و راه به‌سوی او باز است، مگر آنکه انسان خود را محدود کند. استاد فرزانه قدس‌سره این نفی را مانند دری می‌دانند که به سوی بی‌کرانگی حق گشوده است. این دیدگاه، مانند نسیمی است که محدودیت‌های خودساخته را می‌زداید.

نقد گدایی معرفتی

درس‌گفتار، کسانی را که وصول به حق را محدود می‌کنند، به گدایی معرفتی متهم می‌کند. استاد فرزانه قدس‌سره این نقد را مانند آینه‌ای می‌دانند که جهل و تنگ‌نظری را بازمی‌تاباند. آزادگی در س дорож معرفت، مانند بال‌هایی است که انسان را به سوی حق پرواز می‌دهد.

حجرالأسود و حقیقت

درس‌گفتار، با طنزی ظریف به حجرالأسود اشاره می‌کند که حقیقت آن فراتر از ماده است و نزول آن از بهشت، کنایه از تجرد است. استاد فرزانه قدس‌سره این اشاره را مانند رازی توصیف می‌کنند که در پس ظاهر مادی نهفته است. این دیدگاه، مانند چراغی است که لایه‌های معنایی اشیاء را روشن می‌سازد.

وصول به الله

درس‌گفتار، از عبادت تا وصول به مقام الهی (مانند موسی کلیم‌الله) را ممکن می‌داند، اما تعینات را مانع می‌بیند. استاد فرزانه قدس‌سره این امکان را مانند سفری توصیف می‌کنند که با بریدن پی‌های تعین ممکن می‌شود. این سیر، مانند جریانی است که به سوی اقیانوس حق جاری است.

درنگ: وصول به مقام الهی، با بریدن تعینات ممکن است و راه به سوی حق باز است.

لا حد و لا تعین

درس‌گفتار، ماده و مجرد را لا حد (غیرمتناهی) می‌داند، اما لا تعین را هدف نهایی معرفی می‌کند. استاد فرزانه قدس‌سره این دیدگاه را مانند افقی بی‌کران توصیف می‌کنند که در آن، همه محدودیت‌ها محو می‌شوند. لا تعین، مانند مقصدی است که همه راه‌های وجود به آن منتهی می‌شود.

نقد اصطلاحات فلسفی

درس‌گفتار، اصطلاحات لا یتناهی (عدی، مدی، شدی) را ساده‌سازی کرده و بر لا تعین تأکید می‌کند. استاد فرزانه قدس‌سره این نقد را مانند هرس شاخه‌های زائد فلسفه توصیف می‌کنند که به تبیین روشن‌تر حقیقت می‌انجامد.

نفی مظهر به‌عنوان تعین

درس‌گفتار، اصطلاح مظهر را به دلیل دلالت بر تعین نفی کرده و بر ذات تأکید می‌کند. استاد فرزانه قدس‌سره این نفی را مانند محو شدن سایه‌ها در برابر نور ذات توصیف می‌کنند. این دیدگاه، مانند کلیدی است که قفل تعینات را می‌گشاید.

جمع‌بندی بخش ششم

این بخش، با تبیین عرفان صدرایی، بر وصول به لا تعین و محو تعینات تأکید دارد. معیت قیومیه، نفی محدودیت در حق، و نقد گدایی معرفتی، مانند چراغ‌هایی هستند که راه سیر به سوی حق را روشن می‌کنند. تمثیلات و نقد اصطلاحات، فلسفه را به سوی تبیین روشن‌تر و عمیق‌تر هدایت می‌کند.

بخش هفتم: پویایی وجود و سیر الی‌الله

تحول ماده به جواهر

درس‌گفتار، ماده (خاک و آب) را قابل تحول به سنگ، پولاد، الماس، و یاقوت می‌داند. استاد فرزانه قدس‌سره این تحول را به مثابه صیقل یافتن خاک به جواهری درخشان توصیف می‌کنند. این دیدگاه، مانند جریانی است که ماده را به مراتب بالاتر وجود هدایت می‌کند.

درنگ: ماده، در حرکت جوهری، به جواهری درخشان مانند یاقوت تبدیل می‌شود.

یاقوت و باز شدن سنگ

درس‌گفتار، یاقوت را نتیجه باز شدن سنگ می‌داند که به تجرد نزدیک‌تر است. استاد فرزانه قدس‌سره این تمثیل را مانند گلی توصیف می‌کنند که از سنگ سخت شکوفا می‌شود. این دیدگاه، مانند نوری است که پویایی وجود را روشن می‌سازد.

سختی صعود و راحتی نزول

صعود ماده به تجرد دشوار است، اما نزول مجرد به ماده آسان‌تر است. استاد فرزانه قدس‌سره این تمایز را به مثابه صعود به قله‌ای سخت و نزول از دامنه‌ای نرم توصیف می‌کنند. این دیدگاه، مانند نقشه‌ای است که مسیر سیر وجودی را ترسیم می‌کند.

اسماء الحسنی و تجرد

درس‌گفتار، روح را تعین حیات و ظهور اسماء الحسنی می‌داند که به‌سوی بی‌تعینی حرکت می‌کند. استاد فرزانه قدس‌سره این دیدگاه را مانند جریانی توصیف می‌کنند که از تعین به سوی بی‌کرانگی حق جاری است.

نفی فاعل و مفعول در لا تعین

در لا تعین، ضمایر فاعلی و مفعولی محو شده و تنها ذات باقی می‌ماند. استاد فرزانه قدس‌سره این نفی را مانند محو شدن سایه‌ها در برابر نور مطلق توصیف می‌کنند. این دیدگاه، مانند دری است که به سوی احدیت گشوده می‌شود.

درنگ: در لا تعین، ضمایر فاعلی و مفعولی محو شده و تنها ذات حق باقی می‌ماند.

نقد روایت «نزلونا»

درس‌گفتار، روایت نَزَّلُونَا («ما را پایین بیاورید») را نقد کرده و آن را به دل انسان نسبت می‌دهد، نه نزول خارجی. استاد فرزانه قدس‌سره این نقد را مانند آینه‌ای توصیف می‌کنند که حقیقت دل را بازمی‌تاباند. این تفسیر، مانند کلیدی است که راز روایات عرفانی را می‌گشاید.

علی و حق

درس‌گفتار، با اشاره به شعر «حق با علی است یا خدا»، وحدت علی و حق را در مقام وجودی تبیین می‌کند. استاد فرزانه قدس‌سره این دیدگاه را مانند نوری توصیف می‌کنند که وحدت وجودی را در عرفان شیعی روشن می‌سازد.

چالش ولایت و روایات

درس‌گفتار، معانی روایات ولایی را پیچیده و نیازمند تجزیه و تحلیل عمیق می‌داند. استاد فرزانه قدس‌سره این چالش را مانند معمایی توصیف می‌کنند که نیازمند کلید عرفان و فلسفه است. این دیدگاه، مانند چراغی است که مسیر تفسیر روایات را روشن می‌کند.

حیات و حرکت بی‌مانع

درس‌گفتار، حیات و وجود را جریانی بی‌مانع می‌داند که اگر انسان به آن وصل شود، به حق می‌رسد. استاد فرزانه قدس‌سره این جریان را مانند رودی توصیف می‌کنند که به اقیانوس حق می‌پیوندد. این دیدگاه، مانند بال‌هایی است که انسان را به سوی حق پرواز می‌دهد.

درنگ: حیات، جریانی بی‌مانع است که انسان را به سوی حق هدایت می‌کند.

تمثیل مؤمن و خروج بی‌بازگشت

درس‌گفتار به روایت امام صادق (ع) اشاره می‌کند که مؤمن خَرَجَتْ عَلَى مَنْ لا یَعُود (خروج بدون بازگشت) است. استاد فرزانه قدس‌سره این تمثیل را مانند سفری توصیف می‌کنند که مؤمن را از تعینات به سوی حق می‌برد. این دیدگاه، مانند نوری است که آزادگی وجودی را روشن می‌سازد.

تمثیل فضاپیما

درس‌گفتار، سیر وجودی را به فضاپیما تشبیه می‌کند که پس از جدا شدن از جاذبه زمین، خودبه‌خود حرکت می‌کند. استاد فرزانه قدس‌سره این تمثیل را مانند کلیدی توصیف می‌کنند که خودبسندگی وجود در سیر الی‌الله را نشان می‌دهد. این دیدگاه، مانند بال‌هایی است که انسان را از جاذبه ناسوت رها می‌کند.

جاذبه ناسوت

درس‌گفتار، ناسوت را جاذبه‌ای می‌داند که انسان را به ماده می‌بندد و مانع سیر او می‌شود. استاد فرزانه قدس‌سره این جاذبه را مانند زنجیری توصیف می‌کنند که روح را در بند ماده نگه می‌دارد. این دیدگاه، مانند نوری است که موانع سیر وجودی را روشن می‌سازد.

جمع‌بندی بخش هفتم

این بخش، با تبیین پویایی وجود و سیر الی‌الله، بر نقش حیات به‌عنوان جریانی بی‌مانع تأکید دارد. تمثیلات فضاپیما، یاقوت، و مؤمن، مانند چراغ‌هایی هستند که مسیر سیر وجودی را روشن می‌کنند. نقد روایات و جاذبه ناسوت، فلسفه صدرایی را به سوی تبیین عرفانی و آزادگی هدایت می‌کند.

نتیجه‌گیری نهایی

این نوشتار، با تأمل در درس‌گفتار شماره ۵۳۲ استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، به تبیین مفاهیم اتحاد و وحدت در فلسفه صدرایی پرداخت. با نقد دیدگاه ماهیت‌گرایانه ابن‌سینا، بر اصالت وجود و حیات به‌عنوان زیربنای وحدت تأکید شد. صدرا، با تبیین صیرورت وجودی و حرکت جوهری، اتحاد را در ظرف وجود ممکن و واقع دانست. تمایز میان ترکیب و اتحاد، وحدت نفس انسانی را به‌عنوان صوره ذاتی نشان داد. تحول ماده به تجرد، مانند صعود از خاک به افلاک، پویایی وجود را آشکار ساخت. آیات قرآن کریم، مانند ثُمَّ أَنْشَأْنَاهُ خَلْقًا آخَرَ، خلقت روح را به‌عنوان زایش وجودی تبیین کرد. عرفان صدرایی، با تأکید بر لا تعین و معیت قیومیه، انسان را به سیر بی‌مانع به سوی حق دعوت نمود. تمثیلات سعدی، فضاپیما، و یاقوت، مانند چراغ‌هایی بودند که این مسیر را روشن ساختند. این بررسی، فلسفه صدرایی را به‌عنوان نظام وجودگرایانه‌ای معرفی کرد که وحدت و حیات را در قلب هستی قرار می‌دهد، مانند نوری که از سرچشمه وجود به سوی بی‌کرانگی حق می‌تابد.

با نظارت صادق خادمی