در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 567

متن درس





پالایش فلسفه از پیریایه‌های کلامی و روایی: نقدی بر مباحث غیروجودی در حکمت متعالیه

پالایش فلسفه از پیریایه‌های کلامی و روایی: نقدی بر مباحث غیروجودی در حکمت متعالیه

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۵۶۷)

دیباچه

حکمت متعالیه، چونان دری گران‌بها، حقیقت وجود و نظام علّی آن را در برابر عقل می‌گشاید. درس‌گفتار شماره ۵۶۷ استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، به تاریخ سوم خرداد ۱۳۸۳، با نگاهی نقادانه به بررسی مباحث غیرفلسفی در آثار صدرالمتألهین پرداخته و بر ضرورت پالایش فلسفه از پیریایه‌های کلامی، روایی و خیالی تأکید می‌ورزد. این گفتار، با تکیه بر اصول اصالت وجود و نظام علّی، ادعاهای بی‌مبنا درباره بهشت، جهنم و عالم آخرت را نقد کرده و روش‌شناسی علمی را به مثابه مشعلی فروزان برای روشن ساختن مسیر معرفت پیشنهاد می‌دهد.

بخش یکم: نقد مباحث غیرفلسفی و ضرورت پالایش فلسفه

نقد روایات غیرمعتبر

روایاتی که به افرادی چون ابن‌عباس و مجاهد منسوب است، به دلیل فقدان ارتباط قطعی با معصوم، از نظر سندی و محتوایی دچار نقصان‌اند. این روایات، که به موضوعاتی چون محل بهشت و جهنم یا منشأ و مقصد رود فرات می‌پردازند، فاقد مبنای عقلانی بوده و نمی‌توانند در فلسفه جایگاهی داشته باشند.

درنگ: روایات غیرمعتبر، به دلیل فقدان سند معتبر و مبنای عقلانی، در فلسفه جایی ندارند.

محدودیت فلسفه به مباحث وجودی

فلسفه، به مثابه علمی وجودی، باید به بررسی هستی‌ها و اسباب آن‌ها محدود شود. مباحثی که از عالم عدم سخن می‌گویند یا فاقد دلیل و سبب‌اند، چونان غباری بر آیینه حقیقت، از قلمرو فلسفه بیرون‌اند. حکمت متعالیه، با تکیه بر اصالت وجود، هرگونه بحث غیرعلمی را مردود می‌شمارد.

درنگ: فلسفه، تنها به مباحث وجودی و مبتنی بر دلیل محدود است و از مباحث بی‌مبنا پرهیز می‌کند.

ضرورت پالایش کتب فلسفی

کتب فلسفی، به‌ویژه در سنت حکمت متعالیه، باید از پیریایه‌های کلامی، روایی و خیالی پالایش شوند. این پالایش، چونان صیقل دادن گوهر، فلسفه را به جایگاه اصیل خود بازمی‌گرداند و از آلودگی به خرافات و ادعاهای بی‌مبنا مصون می‌دارد.

درنگ: پالایش کتب فلسفی از مباحث غیروجودی، فلسفه را به عقلانیت و حقیقت نزدیک‌تر می‌کند.

تمایز میان فلاسفه و متکلمان

باید میان فیلسوفانی که به فلسفه محض پایبندند و کسانی که تحت تأثیر کلام یا دیدگاه‌های عامه‌اند، تمایز قائل شد. فیلسوف حقیقی، چونان ستاره‌ای در آسمان معرفت، از تأثیرات غیرفلسفی مصون است و تنها به استدلال‌های عقلانی پایبند می‌ماند.

درنگ: فیلسوف حقیقی، از تأثیرات کلامی و عامیانه مصون است و به فلسفه محض پایبند می‌ماند.

نقد ادعاهای بی‌مبنا در حوزه‌های علمی

یکی از آفت‌های حوزه‌های علمی، جبران کمبودهای معرفتی با ادعاهای بی‌مبناست. این ادعاها، چونان دیواری سست، نمی‌توانند بنای استوار علم را نگاه دارند و فلسفه را از مسیر عقلانیت منحرف می‌کنند.

درنگ: ادعاهای بی‌مبنا، آفت علم‌اند و فلسفه را از عقلانیت دور می‌کنند.

زحمت در علم‌آموزی

علم، چه در فلسفه، علوم تجربی، فقه یا عرفان، چونان گوهری است که جز با زحمت و تلاش مداوم به دست نمی‌آید. این فرآیند، مانند کندن معدنی گران‌بها، نیازمند صبر و پشتکار است و نمی‌توان آن را به‌صورت دفعی به چنگ آورد.

درنگ: علم، نتیجه تلاش مداوم و تدریجی است و به‌صورت دفعی حاصل نمی‌شود.

استعاره ترکش علم

علم، چونان ترکشی است که پس از ماه‌ها یا سال‌ها تلاش، ناگهان به ذهن می‌رسد و جرقه معرفت را در جان می‌افروزد. این استعاره، ماهیت تدریجی و دشوار علم‌آموزی را به زیبایی به تصویر می‌کشد.

درنگ: علم، مانند ترکش، پس از تلاش طولانی به ذهن می‌رسد و جرقه معرفت را می‌افروزد.

جمع‌بندی بخش یکم

بخش یکم، با نقد روایات غیرمعتبر و مباحث غیرفلسفی، بر ضرورت پالایش فلسفه از پیریایه‌های کلامی و خیالی تأکید کرد. فلسفه، به‌عنوان علمی وجودی، باید به مباحث مبتنی بر دلیل و سبب محدود شود و از ادعاهای بی‌مبنا پرهیز کند. تمایز میان فلاسفه محض و متکلمان، همراه با تأکید بر زحمت در علم‌آموزی، بنیان‌های نظری لازم برای بازسازی فلسفه در چارچوب حکمت متعالیه را فراهم آورد.

بخش دوم: نقد رویکرد ملاصدرا در مباحث معاد

تنزل ملاصدرا به سطح متکلمان

صدرالمتألهین، در مباحثی چون معاد و قیامت، از جایگاه فلسفی خود فروکاسته و به سطح متکلمان عادی تنزل کرده است. این مباحث، که فاقد استدلال‌های وجودی‌اند، با روح حکمت متعالیه سازگار نیستند.

درنگ: ملاصدرا در مباحث معاد، از فلسفه فاصله گرفته و به سطح کلامی تنزل کرده است.

عدم شناخت روایات

ملاصدرا، نه‌تنها در مباحث معاد فیلسوف نیست، بلکه به روایات نیز تسلط کافی ندارد. این نقص، چونان خللی در بنای معرفت، تحلیل‌های او را تضعیف کرده است.

درنگ: ملاصدرا، به دلیل عدم تسلط بر روایات، در مباحث معاد دچار ضعف معرفت‌شناختی است.

فلسفه محض در امور عامه

ملاصدرا در مباحث امور عامه، مانند وجود، به‌عنوان فیلسوف عمل کرده و استدلال‌های عقلانی ارائه می‌دهد. اما در مباحث معاد، از این مسیر منحرف شده و به کلام روی می‌آورد.

درنگ: ملاصدرا در امور عامه فیلسوف است، اما در معاد به کلام گرایش دارد.

اصول فلسفه محض

فلسفه محض، بر دو اصل استوار است: نخست، وجودی بودن مباحث؛ و دوم، تکیه بر دلیل و سبب. هر ادعایی که از این اصول فاصله گیرد، چونان شاخه‌ای جدا از درخت، از فلسفه بیرون است.

درنگ: فلسفه محض، به مباحث وجودی و مبتنی بر دلیل محدود است.

نقد ادعاهای جامع ملاصدرا

ادعای ملاصدرا مبنی بر تحقیق جامع درباره بهشت، جهنم و آخرت، بدون ارائه دلایل عقلانی، غیرفلسفی و غیرعلمی است. این ادعاها، چونان بنایی بی‌پایه، فرو می‌ریزند.

درنگ: ادعاهای جامع بدون دلیل، در فلسفه جایی ندارند و غیرعلمی‌اند.

نقد کشفیات ملاصدرا

کشفیات ملاصدرا در مباحث معاد، به دلیل فقدان مبنای عقلانی، بی‌اعتبار و چونان کاهی در باد، پراکنده‌اند. این کشفیات، نمی‌توانند پایه فلسفه‌ای استوار باشند.

درنگ: کشفیات بدون دلیل عقلانی، در حکمت متعالیه بی‌اعتبارند.

تنبیه در اسفار

ملاصدرا در اسفار (جلد نهم، صفحه ۳۲۷)، با عنوان «تنبیه»، ادعا می‌کند که مباحثش بدیهی و روشن‌اند. اما این ادعا، چونان نوری کاذب، فاقد استدلال است و نمی‌تواند حقیقت را روشن سازد.

درنگ: ادعای بدیهی بودن مباحث، بدون استدلال، در فلسفه پذیرفتنی نیست.

استعاره رابعة النهار

ملاصدرا مدعی است که مباحثش مانند خورشید در رابعة النهار (ظهر) روشن است، اما این ادعا، چونان سایه‌ای گذرا، با واقعیت هم‌خوانی ندارد.

درنگ: ادعای روشنایی مباحث، بدون دلیل، غیرواقعی و غیرفلسفی است.

تناقض ظاهری روایات

ملاصدرا اذعان می‌کند که روایات درباره محل بهشت و جهنم ظاهراً متناقض‌اند، اما این تناقض را به علوم رسمی نسبت می‌دهد و باطن آن‌ها را هماهنگ می‌داند.

درنگ: تناقض ظاهری روایات، نشان‌دهنده ضعف اعتبار آن‌ها در مباحث فلسفی است.

اختلاف در محل بهشت و جهنم

روایات درباره محل بهشت و جهنم (آسمان اول، چهارم، هفتم یا زیر زمین) با یکدیگر اختلاف دارند. این اختلاف، چونان درختی بی‌ریشه، از فقدان مبنای عقلانی حکایت دارد.

درنگ: اختلاف روایات درباره محل بهشت و جهنم، فقدان عقلانیت آن‌ها را نشان می‌دهد.

نقد ادعای وسط دنیا

ادعای ملاصدرا مبنی بر قرار گرفتن بهشت و جهنم در وسط دنیا، فاقد دلیل است و چونان سخنی بی‌پشتوانه، در فلسفه جایی ندارد.

درنگ: ادعای وسط دنیا برای بهشت و جهنم، بدون دلیل، غیرفلسفی است.

توصیه به سکوت

هنگامی که محل بهشت و جهنم مشخص نیست، سکوت، چونان آیینه‌ای صاف، عقلانیت را بازمی‌تاباند. ادعای بی‌دلیل، فلسفه را از حقیقت دور می‌کند.

درنگ: در برابر نادانسته‌ها، سکوت عقلانی‌تر از ادعای بی‌مبناست.

عدم تعریف وسط دنیا

مفهوم «وسط دنیا» تعریف نشده و ادعای قرار گرفتن بهشت و جهنم در آن، چونان بنایی بی‌ستون، بی‌معناست.

درنگ: مفاهیم مبهم مانند وسط دنیا، در فلسفه جایی ندارند.

جمع‌بندی بخش دوم

بخش دوم، با نقد رویکرد ملاصدرا در مباحث معاد، ضعف‌های روش‌شناختی و معرفت‌شناختی او را آشکار ساخت. تنزل به سطح کلامی، عدم تسلط بر روایات، و ادعاهای بی‌مبنا، از فلسفه محض فاصله گرفته و به پیریایه‌های غیرعلمی منجر شده است. تأکید بر اصول فلسفه محض و توصیه به سکوت در برابر نادانسته‌ها، راه را برای بازسازی فلسفه در چارچوب حکمت متعالیه هموار کرد.

بخش سوم: تبیین عالم آخرت و نقد صور مثالی

نشئه دیگر برای بهشت و جهنم

ملاصدرا معتقد است که بهشت و جهنم در نشئه‌ای دیگر و عالم آخرت قرار دارند، جایی که موجودات صوری‌اند و فاقد ماده، حرکت و انفعال‌اند.

درنگ: بهشت و جهنم، در نشئه‌ای دیگر قرار دارند، اما تبیین آن نیازمند استدلال عقلانی است.

نقد حرکت جهنم

ملاصدرا به آیه «جِيءَ يَوْمَئِذٍ بِجَهَنَّمَ» (قرآن کریم، [مطلب حذف شد] : «آن روز جهنم را بیاورند») استناد می‌کند، اما حرکت جهنم را رد می‌کند، زیرا حرکت را مختص ماده می‌داند. این دیدگاه، چونان بنایی سست، با واقعیت هم‌خوانی ندارد.

درنگ: حرکت، لزوماً به ماده وابسته نیست و رد آن در عالم آخرت نیازمند بازنگری است.

نقد عالم بی‌حرکت

ادعای ملاصدرا مبنی بر فقدان حرکت در عالم آخرت، به دلیل وابستگی حرکت به ماده، نادرست است. حرکت، چونان جویباری در هستی، می‌تواند در عالم غیرمادی نیز معنا یابد.

درنگ: عالم آخرت می‌تواند دارای حرکت باشد، حتی بدون ماده.

نقد روایات مکانی

روایاتی که بهشت و جهنم را در مکان‌های دنیوی (آسمان اول، چهارم یا زیر زمین) قرار می‌دهند، چونان شاخه‌هایی بی‌ریشه، غیرفلسفی‌اند و با حکمت متعالیه سازگار نیستند.

درنگ: روایات مکانی، به دلیل فقدان مبنای عقلانی، در فلسفه جایی ندارند.

ابهام در تبیین ملاصدرا

ملاصدرا با تردید و عباراتی چون «فأما»، تبیین روشنی از محل بهشت و جهنم ارائه نمی‌دهد. این ابهام، چونان مهی بر آیینه حقیقت، فلسفه را از عقلانیت دور می‌کند.

درنگ: ابهام در تبیین، با فلسفه عقلانی ناسازگار است.

باطن مکان و مراتب آن

ملاصدرا مدعی است که منظور از بهشت در آسمان اول یا چهارم، باطن آن مکان‌هاست و این باطن دارای مراتب است. اما این ادعا، بدون استدلال روشن، چونان سایه‌ای گذراست.

درنگ: ادعای باطن مکان‌ها، بدون استدلال فلسفی، غیرقابل پذیرش است.

نقد معنویت آسمان

ملاصدرا بهشت را به معنویت آسمان نسبت می‌دهد، اما آسمان، به‌عنوان فضا، صرفاً جسم است و فاقد معنویت فلسفی است. این دیدگاه، چونان نوری کاذب، با حقیقت هم‌خوانی ندارد.

درنگ: آسمان، به‌عنوان جسم، فاقد معنویت فلسفی است.

رد جسم بودن آسمان

ملاصدرا آسمان را فاقد جسم می‌داند و بهشت را به دخول معنوی در آن نسبت می‌دهد. این دیدگاه، با رد نظریه افلاک بطلمیوسی، نیازمند تبیین عقلانی است.

درنگ: آسمان، به‌عنوان فضا، جسم نیست، اما تبیین معنوی آن نیازمند استدلال است.

استعاره روح و بدن

ملاصدرا بهشت را مانند روح در بدن می‌داند که به آسمان تعلق دارد. این استعاره، اگرچه دل‌انگیز، به دلیل ابهام، نمی‌تواند حقیقت عالم آخرت را تبیین کند.

درنگ: استعاره روح و بدن، بدون استدلال دقیق، برای تبیین بهشت کافی نیست.

ماده آسمان و زمین

آسمان، مانند کره ماه، ماده‌ای مشابه زمین دارد و فاقد معنویت است. این ماده، چونان خاک دیوار، با ماده زمین تفاوتی اساسی ندارد.

درنگ: ماده آسمان و زمین، در ماهیت تفاوتی ندارد و فاقد معنویت فلسفی است.

تفاوت مواد

مواد، مانند بادمجان، چدن یا خیار، با یکدیگر تفاوت دارند، اما همه ماده‌اند و فاقد معنویت‌اند. این تفاوت، چونان رنگ‌های گوناگون در یک تابلو، تنها در شرایط ظاهری است.

درنگ: تفاوت مواد، در شرایط ظاهری است، نه در معنویت ذاتی.

جمع‌بندی بخش سوم

بخش سوم، به نقد نظریه ملاصدرا درباره عالم آخرت پرداخت. ادعای صوری بودن موجودات آخرت، رد حرکت در آن، و نسبت دادن بهشت به معنویت آسمان، به دلیل فقدان استدلال عقلانی، با فلسفه محض ناسازگار است. استعاره‌های روح و بدن و باطن مکان‌ها، اگرچه شاعرانه، فاقد دقت فلسفی‌اند. این بخش، با تأکید بر ماده آسمان و رد معنویت آن، راه را برای بازسازی مفهوم آخرت در حکمت متعالیه هموار کرد.

بخش چهارم: بازسازی مفهوم ماده و عالم آخرت

نقد ابن‌سینا و ماده متغیر

ابن‌سینا ماده را ذاتاً متغیر می‌دانست و آن را با ابدیت عالم آخرت ناسازگار می‌دید. این دیدگاه، چونان بنایی کهن، نیازمند بازنگری است، زیرا تغییر ماده ذاتی نیست.

درنگ: تغییر ماده، ذاتی نیست و با ابدیت عالم آخرت ناسازگار نیست.

تغییر ماده و شرایط

تغییر ماده، تابع شرایط زمان و مکان است، مانند آب که در یخچال یخ می‌زند یا گوشت که در سرما خشک می‌شود. این انعطاف، چونان جویباری در دشت وجود، ماده را به اشکال گوناگون تبدیل می‌کند.

درنگ: ماده، تحت شرایط مختلف، به اشکال گوناگون تبدیل می‌شود.

استعاره ترکیب رنگ‌ها

مانند ترکیب رنگ‌ها، که با تغییر نسبت‌ها هزاران رنگ می‌آفریند، ماده نیز در شرایط مختلف به اشکال گوناگون ظهور می‌یابد. این استعاره، انعطاف‌پذیری ماده را در نظام هستی نشان می‌دهد.

درنگ: ماده، مانند رنگ‌ها، در شرایط مختلف به اشکال گوناگون تبدیل می‌شود.

ماده در عالم آخرت

عالم آخرت می‌تواند مادی باشد، اما ماده آن، چونان بلوری در برابر خشت، جلای بیشتری دارد. این ماده متعالی، با شرایط خاص خود، حقیقت آخرت را شکل می‌دهد.

درنگ: عالم آخرت می‌تواند مادی باشد، اما با ماده‌ای متعالی و جلا‌یافته.

نقد ثقل ذاتی

ثقل، مانند تغییر، ذاتی ماده نیست، بلکه تابع شرایط محیطی، مانند جاذبه زمین، است. این دیدگاه، چونان کلیدی برای گشودن قفل‌های معرفت، مفاهیم سنتی را بازسازی می‌کند.

درنگ: ثقل، مانند تغییر، ذاتی ماده نیست و تابع شرایط محیطی است.

صداقت علمی ابن‌سینا

ابن‌سینا، در مبحث معاد، به نادانی خود اعتراف کرد و به صدق پیامبر اعتماد نمود. این صداقت، چونان مشعلی در تاریکی، عقلانیت را نمایان می‌سازد.

درنگ: اعتراف به نادانی، نشانه صداقت علمی و عقلانیت است.

حقیقت بهشت و جهنم

بهشت و جهنم، نه خیال و صور مثالی، بلکه حقیقتی فوق ماده و جلای ماده‌اند. این حقیقت، چونان گوهری در صدف وجود، از دسترس خیالات دور است.

درنگ: بهشت و جهنم، حقیقتی متعالی و فوق ماده‌اند، نه صور مثالی.

استعاره جنین و رحم

ملاصدرا بهشت و جهنم را مانند جنین در رحم می‌داند که تا خروج از دنیا، قابل شناخت نیستند. این استعاره، اگرچه شاعرانه، با فلسفه عقلانی ناسازگار است.

درنگ: استعاره جنین و رحم، برای تبیین بهشت و جهنم کافی نیست.

ماده در رحم و دنیا

مانند رحم و دنیا، ماده در عالم آخرت نیز وجود دارد، اما در مقیاسی بزرگ‌تر و متعالی‌تر. این تداوم، چونان جویباری از سرچشمه وجود، ماده را در مراتب مختلف نشان می‌دهد.

درنگ: ماده در عالم آخرت، با جلای بیشتر، تداوم می‌یابد.

جمع‌بندی بخش چهارم

بخش چهارم، با نقد نظریه ابن‌سینا و ملاصدرا درباره ماده و عالم آخرت، به بازسازی مفهوم ماده پرداخت. تغییر و ثقل، ذاتی ماده نیستند و ماده می‌تواند در عالم آخرت با جلای بیشتری حضور یابد. حقیقت بهشت و جهنم، فراتر از صور مثالی، واقعیتی متعالی است. این بخش، با تأکید بر انعطاف‌پذیری ماده و رد مفاهیم سنتی، بنیان‌های جدیدی برای فهم عالم آخرت در حکمت متعالیه ارائه داد.

بخش پنجم: روش‌شناسی علمی و وحدت علوم

تفاوت علم پزشکی و فلسفه

در پزشکی، نتایج، مانند درمان سرفه، قابل ارزیابی‌اند، اما در فلسفه، به دلیل ابهام، صحت ادعاها به‌سختی سنجیده می‌شود. فلسفه، مانند پزشکی، باید نتایج ملموس و قابل ارزیابی داشته باشد.

درنگ: فلسفه، مانند پزشکی، باید نتایج قابل ارزیابی داشته باشد.

ضرورت تحقیق علمی

علم، چونان کندن معدنی گران‌بها، نیازمند تحقیق تدریجی و دقیق است. ادعاهای کلی و بی‌مبنا، مانع پیشرفت علمی‌اند.

درنگ: علم، نتیجه تحقیق تدریجی و دقیق است، نه ادعاهای کلی.

نقد کوری معرفتی

انسان در دنیا، مانند کوری است که بهشت و جهنم را نمی‌بیند، اما عاقلان در برزخ آن را درک می‌کنند. این محدودیت، چونان پرده‌ای بر حقیقت، شناخت را دشوار می‌سازد.

درنگ: محدودیت معرفتی انسان در دنیا، شناخت بهشت و جهنم را دشوار می‌کند.

نقد صور مثالی در آخرت

ملاصدرا عالم آخرت را متشکل از صور مثالی، مانند خواب، خیال یا آینه، می‌داند. این دیدگاه، چونان سایه‌ای بر حقیقت، نمی‌تواند عالم آخرت را تبیین کند.

درنگ: صور مثالی، نمی‌توانند حقیقت عالم آخرت را تبیین کنند.

استعاره آینه

ملاصدرا بهشت و جهنم را مانند تصویر در آینه می‌داند که هم هست و هم نیست. این استعاره، اگرچه شاعرانه، با واقعیت عالم آخرت ناسازگار است.

درنگ: استعاره آینه، برای تبیین بهشت و جهنم کافی نیست.

تبدیل هستی

هستی، اعم از ماده و غیرماده، مانند اسباب‌بازی‌هایی در مقیاس‌های مختلف، قابل تبدیل است. این انعطاف، چونان الفبایی بی‌پایان، همه‌چیز را در بر می‌گیرد.

درنگ: هستی، در همه مراتب، قابل تبدیل است.

استعاره الفبا

هستی، مانند الفبایی است که با آن می‌توان همه‌چیز، از شتر تا رعنا، را نگاشت. این استعاره، انعطاف‌پذیری وجود را در مراتب مختلف نشان می‌دهد.

درنگ: وجود، مانند الفبا، قابلیت نگارش همه‌چیز را دارد.

وحدت علم

فلسفه و علوم تجربی، مانند فیزیک و شیمی، باید یکدیگر را بشناسند تا نادانی‌ها رفع شود. این وحدت، چونان پلی میان علوم، حقیقت را آشکار می‌سازد.

درنگ: وحدت فلسفه و علوم تجربی، نادانی‌ها را رفع می‌کند.

کشف الفبای علم

جهان علمی، الفبای ماده را کشف کرده و با آن همه‌چیز می‌سازد. فلسفه نیز باید الفبای وجود را کشف کند تا به حقیقت دست یابد.

درنگ: فلسفه باید الفبای وجود را کشف کند تا به حقیقت برسد.

تبدیل ماده و تجرد

ماده و تجرد، مانند غذا که به روح مجرد تبدیل می‌شود، قابل تبدیل به یکدیگرند. این تبدیل، چونان جویباری در وجود، وحدت هستی را نشان می‌دهد.

درنگ: ماده و تجرد، دو صورت از وجودند و قابل تبدیل به یکدیگرند.

نقد مفاهیم سنتی

مفاهیم سنتی مانند ماهیت، نوع و امکان، چونان بناهایی کهن، بی‌اساس‌اند. وجود، تنها حقیقت عالم است و همه‌چیز از آن سرچشمه می‌گیرد.

درنگ: وجود، تنها حقیقت عالم است و مفاهیم سنتی مانند ماهیت بی‌اساس‌اند.

جلای ماده در آخرت

عالم آخرت، جلای ماده است، مانند خشت که به بلور یا کریستال تبدیل می‌شود. این جلا، حقیقت متعالی آخرت را نشان می‌دهد.

درنگ: ماده در عالم آخرت، با جلای بیشتر، حقیقتی متعالی را شکل می‌دهد.

جمع‌بندی بخش پنجم

بخش پنجم، با تأکید بر روش‌شناسی علمی و وحدت علوم، به بازسازی مفهوم ماده و عالم آخرت پرداخت. تبدیل‌پذیری ماده و تجرد، وحدت وجود، و رد مفاهیم سنتی، بنیان‌های جدیدی برای فلسفه در حکمت متعالیه فراهم آورد. استعاره‌های الفبا و ترکیب رنگ‌ها، انعطاف‌پذیری وجود را نشان داد و ضرورت کشف الفبای علم، فلسفه را به سوی حقیقت هدایت کرد.

نتیجه‌گیری نهایی

درس‌گفتار شماره ۵۶۷ استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، با نقدی عمیق بر مباحث غیرفلسفی در آثار ملاصدرا، به‌ویژه در اسفار، به ضرورت پالایش فلسفه از پیریایه‌های کلامی و روایی تأکید کرد. رد ادعاهای بی‌مبنا، بازسازی مفهوم ماده در عالم آخرت، و تأکید بر روش‌شناسی علمی، این گفتار را به مشعلی فروزان برای جویندگان حقیقت تبدیل کرده است. نقد صور مثالی، استعاره‌های آینه و جنین، و تأکید بر وحدت علوم، فلسفه را از خرافات و خیالات رهانید و به سوی عقلانیت هدایت کرد. این اثر، با تبیین انعطاف‌پذیری وجود و تبدیل‌پذیری ماده و تجرد، حکمت متعالیه را به سوی افق‌های نوین معرفت رهنمون می‌سازد.

با نظارت صادق خادمی