متن درس
کتابی در تبیین فلسفه وجود: نقدی بر تقدم بالحقیقه و ماهیت
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۵۷۸)
مقدمه: بازاندیشی در فلسفه وجود
فلسفه اسلامی، چونان دریایی ژرف، سرشار از مفاهیمی است که در گذر زمان، با تأملات عمیق حکما، به تکامل رسیده است. در این میان، بحث تقدم بالحقیقه وجود بر ماهیت، از جمله موضوعات بنیادین است که در نظام فلسفی صدرالمتألهین و دیگر حکمای اسلامی جایگاه ویژهای یافته است. این نوشتار، با تکیه بر درسگفتار شماره ۵۷۸ استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، به نقد و تحلیل این مفهوم میپردازد و با نگاهی نو، ضرورت پالایش فلسفه از اصطلاحات غیرحقیقی و ادبی را مطرح میسازد. این بررسی، نه تنها به تبیین اشکالات مفهومی تقدم بالحقیقه میپردازد، بلکه بر اهمیت بازسازی نظام آموزشی فلسفه در حوزههای علمیه تأکید دارد، تا فلسفهای خالص و مبتنی بر حقیقت وجود ارائه گردد.
بخش نخست: نقدی بر مفهوم تقدم بالحقیقه
۱.۱ چیستی تقدم بالحقیقه و چالشهای آن
مفهوم تقدم بالحقیقه، که در فلسفه صدرایی بهعنوان تقدم وجود بر ماهیت مطرح شده، یکی از موضوعات محوری در هستیشناسی اسلامی است. این مفهوم، به معنای تقدم وجود بهعنوان حقیقت ذاتی بر ماهیت، در پی آن است که وجود را بهعنوان اصل اصیل و ماهیت را بهعنوان امری تابع معرفی کند. با این حال، استاد فرزانه قدسسره، در درسگفتار خود، این مفهوم را به چالش میکشند و بر این باورند که تقدم بالحقیقه، فاقد مبنای علمی است. این نقد، ریشه در اصل تضایف دارد؛ زیرا برای تحقق تقدم بالحقیقه، لازم است که متأخر نیز بالحقیقه باشد، حال آنکه ماهیت، به دلیل فقدان حقیقت ذاتی، نمیتواند در مرتبهای واحد با وجود قرار گیرد.
درنگ: تقدم بالحقیقه وجود بر ماهیت، به دلیل فقدان حقیقت در ماهیت، فاقد مبنای علمی است، زیرا اصل تضایف ایجاب میکند که متقدم و متأخر در مرتبهای واحد و با اوصاف مشترک باشند.
این اشکال، چونان آیینهای روشن، نشان میدهد که ماهیت، که صرفاً مفهومی انتزاعی است، نمیتواند در برابر وجود، که حقیقت مطلق است، بهعنوان متأخر حقیقی قرار گیرد. این دیدگاه، به نفی هرگونه تقدم و تأخر میان وجود و ماهیت دعوت میکند و بر وحدت وجود بهعنوان حقیقت یگانه تأکید دارد.
۱.۲ نفی تقدم بالحق و تمایز آن با تقدم بالحقیقه
استاد فرزانه قدسسره، افزون بر نفی تقدم بالحقیقه، تقدم بالحق را نیز نفی میکنند. تقدم بالحق، که به معنای تقدم وجود بهعنوان حق مطلق است، از تقدم بالحقیقه متمایز است، اما هر دو در فلسفه معتبر نیستند. این نفی، به تأکید بر وحدت وجود اشاره دارد، که در آن وجود، نه تنها متقدم، بلکه متأخر، ظاهر و باطن است، همه بالحقیقه. این دیدگاه، چونان نسیمی که پردههای ابهام را کنار میزند، نشان میدهد که وجود، حقیقت جامعی است که نیازی به تقدم یا تأخر نسبت به ماهیت ندارد.
درنگ: تقدم بالحق و بالحقیقه، هر دو به دلیل فقدان متأخر حقیقی (ماهیت)، در فلسفه معتبر نیستند و وجود بهعنوان حقیقت یگانه، خود متقدم و متأخر است.
۱.۳ اشکال منطقی در تضایف متقدم و متأخر
اصل تضایف، که یکی از قواعد بنیادین منطق فلسفی است، ایجاب میکند که متقدم و متأخر در مقولهای واحد و با اوصاف مشترک باشند. استاد فرزانه قدسسره استدلال میکنند که چون ماهیت فاقد حقیقت است، نمیتواند بهعنوان متأخر بالحقیقه در برابر وجود قرار گیرد. این استدلال، چونان کلیدی که قفل معما را میگشاید، نشان میدهد که تقدم بالحقیقه وجود، بدون وجود متأخر حقیقی، بیمعناست. برای مثال، در روابط مکانی مانند فوق و تحت، متقدم و متأخر در مرتبهای واحد هستند، اما در مورد وجود و ماهیت، چنین اشتراکی وجود ندارد.
۱.۴ فقدان حقیقت در ماهیت
ماهیت، بهعنوان مفهومی ذهنی و انتزاعی، فاقد وجود خارجی است. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که ماهیت، یا به حیثیت ذاتی (هی هی) هیچ است، یا به حیثیت بالوجود، تابع وجود است و در هر دو صورت، نمیتواند متأخر بالحقیقه باشد. این دیدگاه، چونان نوری که تاریکی را میزداید، روشن میسازد که ماهیت، تنها در سایه وجود معنا مییابد و نمیتواند در رابطه تقدم و تأخر حقیقی قرار گیرد.
درنگ: ماهیت، به دلیل فقدان حقیقت ذاتی، نمیتواند متأخر بالحقیقه باشد و هرگونه تقدم وجود بر ماهیت، به دلیل نبود اشتراک در مرتبه، باطل است.
جمعبندی بخش نخست
بخش نخست، با نقدی عمیق بر مفهوم تقدم بالحقیقه، نشان داد که این مفهوم، به دلیل فقدان حقیقت در ماهیت و نقض اصل تضایف، فاقد مبنای علمی است. استاد فرزانه قدسسره، با ارجاع به اصول منطقی و فلسفی، بر وحدت وجود و نفی هرگونه تقدم و تأخر میان وجود و ماهیت تأکید کردند. این بخش، چونان پایهای استوار، زمینه را برای تحلیلهای بعدی در پالایش فلسفه از مفاهیم غیرحقیقی فراهم میسازد.
بخش دوم: نقد مثالهای غیرفلسفی و پالایش فلسفه
۲.۱ نقد مثالهای مکانی و ادبی
یکی از اشکالات اساسی در تبیین تقدم بالحقیقه، استفاده از مثالهای غیرفلسفی، مانند فوق و تحت یا جریان آب و ناودان، است. استاد فرزانه قدسسره استدلال میکنند که این مثالها، که ریشه در مفاهیم مکانی یا ادبی دارند، برای تبیین مفاهیم وجودی مناسب نیستند. برای نمونه، در مثال جریان آب و ناودان، آب بهصورت حقیقی جاری است، اما ناودان، که بهصورت بالعرض به جریان نسبت داده میشود، فاقد جریان حقیقی است. این مثال، چونان پرندهای که در قفس خیال گرفتار است، نمیتواند حقیقت فلسفی را بازتاب دهد.
درنگ: مثالهایی مانند جریان آب و ناودان، به دلیل ماهیت ادبی و غیرفلسفی، برای تبیین تقدم بالحقیقه مناسب نیستند و فلسفه را از خلوص دور میکنند.
۲.۲ نفی وجود بالعرض و مجاز
استاد فرزانه قدسسره، با قاطعیت، مفهوم وجود بالعرض یا مجاز را در فلسفه نفی میکنند. وجود، بهعنوان حقیقت ذاتی، همواره بالذات و حقیقی است و نمیتوان آن را به بالعرض یا مجاز نسبت داد. این دیدگاه، چونان تیغی تیز، اصطلاحات ادبی را از پیکره فلسفه جدا میسازد و بر ضرورت پالایش فلسفه از مفاهیم کلامی و ادبی تأکید دارد. برای مثال، در ادبیات، میتوان گفت ناودان «جاری» است، اما در فلسفه، چنین نسبتی نادرست است، زیرا ناودان فاقد جریان حقیقی است.
درنگ: وجود بالعرض یا مجاز، مفهومی ادبی است و در فلسفه جایی ندارد؛ وجود، همواره حقیقی و بالذات است.
۲.۳ ضرورت پالایش فلسفه از اصطلاحات غیرفلسفی
فلسفه، چونان جراحی ظریف، نیازمند دقت و خلوص است. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که فلسفه باید از اصطلاحات کلامی و ادبی، مانند «وجود مجاز» یا «بالعرض»، پالایش شود. این پالایش، به معنای زدودن غبارهای خیال از آیینه حقیقت است، تا فلسفه بهعنوان علمی دقیق و منطقی، جایگاه واقعی خود را بازیابد. برای نمونه، اصطلاحاتی مانند «آش کفش» یا «کثیر الرماد»، که در ادبیات برای مبالغه یا کنایه بهکار میروند، در فلسفه جایی ندارند.
۲.۴ نقد مثال ماشین و مرده
استاد فرزانه قدسسره، مثال حرکت بالعرض مرده در ماشین را نیز نادرست میدانند. در این مثال، ماشین بهصورت حقیقی حرکت میکند، اما مرده یا چوب داخل آن، که بهصورت بالعرض به حرکت نسبت داده میشود، فاقد حرکت حقیقی است. این مثال، مانند سرابی در بیابان، ذهن را به سوی تحلیلهای غیرفلسفی سوق میدهد و نمیتواند رابطه وجود و ماهیت را تبیین کند. فلسفه، نیازمند مثالهایی است که حقیقت وجود را بازتاب دهند، نه مفاهیم ادبی یا مکانی.
درنگ: مثال حرکت بالعرض مرده در ماشین، به دلیل ماهیت ادبی، برای تبیین تقدم و تأخر فلسفی مناسب نیست.
جمعبندی بخش دوم
بخش دوم، با نقد مثالهای غیرفلسفی و تأکید بر پالایش فلسفه از اصطلاحات ادبی و کلامی، نشان داد که فلسفه باید بهعنوان علمی دقیق و مستقل از مفاهیم خیالی حفظ شود. استاد فرزانه قدسسره، با نفی وجود بالعرض و مجاز، بر وحدت وجود و حقیقت ذاتی آن تأکید کردند. این بخش، چونان پلی است که فلسفه را از ورطه ادبیات و کلام به سوی ساحل حقیقت هدایت میکند.
بخش سوم: اصالت وجود و نفی ماهیت
۳.۱ اصالت وجود و تبعیت ماهیت
استاد فرزانه قدسسره، بر اصالت وجود و تبعیت یا فقدان حقیقت در ماهیت تأکید دارند. وجود، بهعنوان حقیقت مطلق، اصل اصیل است، و ماهیت، یا مفهومی انتزاعی است یا به تبع وجود معنا مییابد. این دیدگاه، چونان ستارهای در آسمان فلسفه، روشن میسازد که ماهیت، در برابر وجود، فاقد هرگونه استقلال است و نمیتواند در رابطه تقدم و تأخر حقیقی قرار گیرد.
درنگ: وجود، اصل اصیل است و ماهیت، یا فاقد حقیقت است یا به تبع وجود معنا مییابد، و نمیتواند در مرتبه تقدم و تأخر حقیقی قرار گیرد.
۳.۲ تناقض در عبارات صدرالمتألهین
استاد فرزانه قدسسره، به تناقض در عبارات صدرالمتألهین اشاره دارند که در برخی موارد، ماهیت را فاقد حقیقت میداند و در برخی دیگر، آن را تابع وجود معرفی میکند. این تناقض، مانند دو راهی در مسیر حقیقت، تحلیل تقدم بالحقیقه را پیچیده میسازد. با این حال، استاد فرزانه تأکید دارند که در هر دو حالت، ماهیت نمیتواند متأخر بالحقیقه باشد، زیرا فاقد حقیقت ذاتی است.
۳.۳ نفی حظ وجودی ماهیت
حتی اگر ماهیت به تبع وجود دارای حظی باشد، این حظ، حقیقی نیست. استاد فرزانه قدسسره استدلال میکنند که ماهیت، در بهترین حالت، تنها در سایه وجود معنا مییابد و نمیتواند بهعنوان متأخر بالحقیقه در نظر گرفته شود. این دیدگاه، چونان جویباری که از سرچشمه وجود جاری است، نشان میدهد که ماهیت، فاقد هرگونه استقلال وجودی است.
۳.۴ وجود خلقی و ظهور حق
وجود خلقی، مظهر حق است و نه بالعرض. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که وجود خلقی، بهعنوان ظهور حق، نیازی به موضوع ندارد و حقیقت آن، در وابستگی به حق مطلق است. این دیدگاه، مانند نوری که از خورشید حقیقت ساطع میشود، نشان میدهد که وجود خلقی، بخشی از حقیقت وجود است و نمیتوان آن را به بالعرض یا مجاز نسبت داد.
درنگ: وجود خلقی، مظهر حق است و نه بالعرض؛ حقیقت آن، در وابستگی به حق مطلق نهفته است.
جمعبندی بخش سوم
بخش سوم، با تأکید بر اصالت وجود و نفی هرگونه حقیقت مستقل برای ماهیت، نشان داد که فلسفه وجود، باید بر وحدت حقیقت متمرکز شود. استاد فرزانه قدسسره، با نقد تناقضات صدرالمتألهین و تأکید بر ظهور حق در وجود خلقی، فلسفه را به سوی تبیینی خالص از وجود هدایت کردند. این بخش، چونان باغی پربار، میوههای حقیقت وجود را به خواننده عرضه میدارد.
بخش چهارم: اصلاح نظام آموزشی و مدرنسازی فلسفه
۴.۱ نقد روششناسی حوزههای علمیه
استاد فرزانه قدسسره، با نگاهی نقادانه، به ضعفهای نظام آموزشی حوزههای علمیه اشاره دارند. آموزش متون نادرست و تکیه بر اصطلاحات غیرفلسفی، مانع تربیت فیلسوفان واقعی است. این نقد، مانند زنگ هشداری است که حوزهها را به بازنگری در روشهای آموزشی خود دعوت میکند، تا فلسفهای پویا و علمی ارائه گردد.
درنگ: نظام آموزشی حوزهها، به دلیل تکیه بر متون نادرست، مانع تربیت فیلسوفان واقعی است و نیازمند اصلاح است.
۴.۲ ضرورت اصلاح کتب درسی
کتب درسی حوزهها باید از اشکالات مفهومی پالایش شوند تا از ابتدا آموزشهای درست ارائه گردد. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که آموزش نادرست در مراحل اولیه، مانند کاشتن بذری معیوب است که میوهای ناسالم به بار میآورد. اصلاح کتب درسی، گامی اساسی در راستای تربیت فیلسوفانی است که بتوانند با علوم مدرن همگام شوند.
۴.۳ ضرورت مدرنسازی فلسفه اسلامی
فلسفه اسلامی، برای حفظ جایگاه خود در دنیای معاصر، باید با علوم مدرن همخوان شود. استاد فرزانه قدسسره، این ضرورت را چونان پلی میدانند که فلسفه را به سوی آیندهای روشن هدایت میکند. فلسفه، باید پاسخگوی پرسشهای جدید باشد و از اختلاط با علوم دیگر، مانند ادبیات و کلام، پرهیز کند.
درنگ: فلسفه اسلامی باید با علوم مدرن همخوان شود و از اختلاط با مفاهیم ادبی و کلامی پرهیز کند.
۴.۴ احترام به بزرگان و نقد علمی
استاد فرزانه قدسسره، با احترام به مقام معنوی حکمایی چون صدرالمتألهین و علامه طباطبایی، تأکید دارند که نقد کتب فلسفی، به معنای انکار ارزش این بزرگان نیست. این نقد، مانند جراحی برای بهبود پیکره فلسفه است، تا حقیقت آن از غبار خطاها پاک شود. حکما، چونان ستارگان آسمان معرفت، هدایتگرند، اما کتبشان نیازمند بازنگری است.
جمعبندی بخش چهارم
بخش چهارم، با تأکید بر ضرورت اصلاح نظام آموزشی و مدرنسازی فلسفه اسلامی، نشان داد که فلسفه باید از مفاهیم غیرحقیقی پالایش شود و با علوم معاصر همگام گردد. استاد فرزانه قدسسره، با نقد روششناسی حوزهها و احترام به بزرگان، راه را برای فلسفهای پویا و علمی هموار کردند. این بخش، چونان مشعلی فروزان، مسیر آینده فلسفه را روشن میسازد.
نتیجهگیری نهایی
این نوشتار، با تکیه بر درسگفتار شماره ۵۷۸ استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، به نقد مفهوم تقدم بالحقیقه و رابطه وجود و ماهیت پرداخت. با تحلیل عمیق اشکالات منطقی، نفی مثالهای غیرفلسفی، و تأکید بر پالایش فلسفه از اصطلاحات ادبی و کلامی، این کتاب نشان داد که فلسفه وجود، باید بر حقیقت یگانه وجود متمرکز شود. وجود، متقدم، متأخر، ظاهر و باطن است، همه بالحقیقه، و ماهیت، فاقد حقیقت مستقل است. اصلاح نظام آموزشی حوزهها و همخوانی فلسفه با علوم مدرن، ضرورتی است که فلسفه اسلامی را به سوی آیندهای روشن هدایت میکند. این نوشتار، چونان دریچهای به سوی حقیقت، خواننده را به بازاندیشی در فلسفه وجود دعوت میکند.
با نظارت صادق خادمی