متن درس
وحدت تشخص و تعینات هستی: کاوشی فلسفی در حقیقت وجود
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه، آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ششصد و بیستم)
دیباچه
در گستره فلسفه اسلامی، بحث وحدت تشخص و تعینات هستی چونان دریایی بیکران، ذهن و جان فیلسوفان را به خود مشغول داشته است. این موضوع، که ریشه در ذات حقیقت وجود و رابطه آن با مراتب ظهور دارد، از جمله مسائل بنیادین و عمیقی است که فهم آن نیازمند تأملاتی دقیق و ژرف است. این نوشتار، برگرفته از درسگفتار شماره ششصد و بیستم استاد فرزانه، آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، به کاوشی منسجم و علمی در این موضوع میپردازد. هدف، تبیین وحدت تشخص هستی و تعینات آن با نگاهی نقادانه و مبتنی بر اصول فلسفه و عرفان اسلامی است، بهگونهای که تمامی جزئیات و محتوای اصلی درسگفتار حفظ شده و در قالبی دانشگاهی و ساختاری روشن ارائه گردد. این اثر، با بهرهگیری از تمثیلات فاخر و استدلالهای دقیق، تلاش دارد تا چونان چراغی راهنما، مسیر فهم این مسائل پیچیده را برای پژوهشگران هموار سازد.
بخش نخست: وحدت تشخص و مراتب ظهور
تشخص واحد هستی
حقیقت هستی، بهمثابه وجودی یکپارچه و متعالی، دارای تشخصی واحد است که به ذات حضرت حق تعالی بازمیگردد. تمامی تعینات هستی، که همان خلق و مخلوقاتاند، تجلیات و مراتب این تشخص واحدند. این دیدگاه، چونان آینهای که نور حقیقت را بازمیتاباند، بر یکپارچگی وجود تأکید دارد و کثرت را صرفاً در ساحت ظهورات میپذیرد. برخلاف فلسفههای دوگانهانگار که وجود را به دو ساحت متمایز تقسیم میکنند، این نگرش، هستی را حقیقتی یگانه میداند که در مراتب مختلف ظهور مییابد.
استاد فرزانه، آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، تأکید دارند که تشخص واحد، بهسان ریشهای تناور، تمامی تعینات را در بر میگیرد. این تعینات، که مراتب خلقتاند، نه موجوداتی مستقل، بلکه شئونات و ظهورات ذات الهیاند. این دیدگاه، با اصل توحید همخوانی دارد و کثرت ظاهری را به وحدت باطنی بازمیگرداند.
|
درنگ: حقیقت هستی دارای تشخصی واحد است که به ذات الهی بازمیگردد و تعینات، تجلیات این تشخصاند. |
تعینات بهمثابه خلق
تعینات، که همان خلق و مخلوقاتاند، مراتب ظهور تشخص الهیاند. هر تعین، بهسان شاخهای از درخت هستی، دارای هویتی است که تحفظ و حفظ آن به نفس همان تعین وابسته است. این مفهوم، چونان جویباری زلال، بر استقلال نسبی هر موجود در ساحت وجودی خود تأکید دارد. استاد فرزانه استدلال میکنند که هر تعین، بهمثابه یک ذره از نور الهی، هویت خود را از ذات خود میگیرد و نیازی به واسطههای خارجی برای بقای وجودش ندارد.
این دیدگاه، در مقابل نظریههایی قرار میگیرد که وجود موجودات را به ماهیت یا جوهر مستقل وابسته میدانند. تعینات، بهعنوان مظاهر ذات الهی، در مراتب مختلف ظهور مییابند و هر یک، در ظرف خود، یگانه و بیهمتاست.
|
درنگ: تعینات، مراتب ظهور تشخص الهیاند و تحفظ هر تعین به نفس آن وابسته است. |
نفی مفاهیم کلی و جوهر
در نظام هستی، چیزی به نام کلی، جوهر یا ماهیت بهصورت مستقل وجود ندارد. هر موجود، تعینی شخصی است و تحفظ آن به خود آن بازمیگردد. استاد فرزانه تأکید دارند که مفاهیم کلی و جوهر، چونان سایههایی بر دیوار ذهن، صرفاً انتزاعاتی ذهنیاند که از تعینات استخراج میشوند و در خارج مصداقی ندارند. این دیدگاه، نقدی است بر فلسفههای سنتی که کلی طبیعی یا جوهر را بهعنوان موجوداتی مستقل در نظر میگیرند.
این نگرش، چونان تیغی برنده، دوگانگی میان ذهن و خارج را نفی میکند و بر این نکته تأکید دارد که همهچیز در هستی، تعینی یگانه است. کلی و جوهر، بهسان اوصافی که ذهن از واقعیت خارجی استخراج میکند، فاقد وجود حقیقیاند.
|
درنگ: مفاهیم کلی و جوهر، انتزاعات ذهنیاند و در خارج مصداق ندارند؛ هر موجود، تعینی شخصی است. |
جمعبندی بخش نخست
این بخش به بررسی وحدت تشخص هستی و رابطه آن با تعینات پرداخت. حقیقت هستی، بهمثابه وجودی یگانه، دارای تشخصی واحد است که تمامی تعینات، بهعنوان مراتب ظهور، از آن سرچشمه میگیرند. تعینات، که همان خلقاند، هویت خود را از ذات خود میگیرند و مفاهیم کلی و جوهر، صرفاً انتزاعات ذهنیاند که در خارج مصداق ندارند. این تأملات، چونان پایهای استوار، زمینه را برای کاوشهای عمیقتر در بخشهای بعدی فراهم میسازد.
بخش دوم: وحدت وزان و یگانگی مراتب هستی
وحدت وزان در مراتب هستی
تمامی مراتب هستی، از اسما و صفات الهی گرفته تا عالم مجردات، عالم ماده، نفس، ذهن، خیال، وهم و گمان، دارای وزان و حقیقتی واحدند. استاد فرزانه تأکید دارند که خلقت، چونان مثانی در قرآن کریم (وَلَقَدْ آتَيْنَاكَ سَبْعًا مِنَ الْمَثَانِي وَالْقُرْآنَ الْعَظِيمَ، [مطلب حذف شد] : «و بهراستی تو را هفت [آیه] از مثانی و قرآن عظیم دادیم»)، یک حقیقت واحد است که در قالب دوگانههای متکثر ظهور مییابد. این دیدگاه، چونان نوری که تاریکیهای کثرت را میزداید، بر وحدت باطنی هستی تأکید دارد.
این وحدت وزان، به معنای یکسانی مراتب نیست، بلکه به یگانگی حقیقت زیربنایی اشاره دارد که در مراتب مختلف بهصورت متکثر ظهور میکند. تمامی عوالم، از حق تا خلق، با یک سیستم واحد حرکت میکنند و هیچ دو قانونی در هستی وجود ندارد.
|
درنگ: تمامی مراتب هستی، از اسما و صفات تا عالم ماده و ذهن، دارای وزان واحدیاند و یک حقیقت در قالب مثانی ظهور مییابد. |
نفی محل برای کلی طبیعی
منازعات چندصدساله فلاسفه و متکلمان درباره محل کلی طبیعی، اعم از ذهن، خارج یا عالم مثل، بیثمر بوده است. استاد فرزانه استدلال میکنند که ذات حق، ذهن و خارج، همگی دارای یک حقیقتاند و دو قانون در هستی وجود ندارد. این دیدگاه، چونان کلیدی که قفل منازعات را میگشاید، بر وحدت حقیقت هستی تأکید دارد و بحثهای مربوط به محل کلی را بیحاصل میداند.
کلی طبیعی، بهسان سایهای که از واقعیت خارجی بر ذهن میافتد، صرفاً یک انتزاع ذهنی است و در خارج مصداقی ندارد. این نگرش، منازعات افلاطونی و ارسطویی را به حاشیه میراند و بر یگانگی نظام هستی تأکید میورزد.
|
درنگ: کلی طبیعی، انتزاعی ذهنی است و منازعات درباره محل آن بیثمر است؛ ذات حق، ذهن و خارج، یک حقیقت واحدند. |
حرکت واحد در هستی
تمامی عوالم، از حق تا خلق، با یک سیستم واحد حرکت میکنند. مفاهیمی چون ماهیت، ممکن، جوهر، طبیعت نوعیه و کلی، چه در ذهن و چه در خارج، وجود واقعی ندارند و ساخته ذهن عاماند. استاد فرزانه تأکید دارند که حرکت هستی، بهسان جویباری که از سرچشمه الهی جاری است، یکپارچه و متحد است. این حرکت، نه به معنای تغییر مکانی، بلکه بهصورت ظهور و بروز تعینات در مراتب مختلف وجود تلقی میشود.
این دیدگاه، مفاهیم انتزاعی فلسفه سنتی را نفی میکند و بر این نکته تأکید دارد که همهچیز در هستی، تعینی ظهوری است. ذهن عام، با انتزاع مفاهیمی چون کلی و ماهیت، به خطا میرود و حقیقت را در قالبهای محدود محصور میکند.
|
درنگ: تمامی عوالم با یک سیستم واحد حرکت میکنند و مفاهیم کلی، ماهیت و جوهر، ساخته ذهن عاماند. |
جمعبندی بخش دوم
این بخش به بررسی وحدت وزان و یگانگی مراتب هستی پرداخت. تمامی مراتب، از اسما و صفات تا عالم ماده و ذهن، دارای حقیقتی واحدند که در قالب مثانی ظهور مییابد. منازعات درباره محل کلی طبیعی بیثمر است و حرکت هستی، یکپارچه و متحد است. مفاهیم انتزاعی چون کلی و ماهیت، ساخته ذهن عاماند و در خارج مصداق ندارند. این تأملات، زمینه را برای بررسی عمیقتر در بخش بعدی فراهم میسازد.
بخش سوم: نفی کلی و مفهوم در ذهن و خارج
نفی مفهوم کلی در قانون
یکی از اشکالات مطرحشده در فلسفه، کلی تلقی کردن قوانینی چون امتناع اجتماع نقیضین یا ضدین است. استاد فرزانه استدلال میکنند که قوانین، کلی نیستند، بلکه خود تعیناتیاند که از واقعیت خارجی استخراج میشوند. برای مثال، قاعده «دو بهعلاوه دو برابر چهار» یک قانون کلی به نظر میرسد، اما در حقیقت، تعینی شخصی است که ذهن آن را بهصورت کلی انتزاع میکند.
این دیدگاه، چونان آینهای صاف، بر این نکته تأکید دارد که قوانین، بخشی از تعینات هستیاند و کلیت آنها صرفاً یک انتزاع ذهنی است. این نگرش، دوگانگی میان ذهن و خارج را نفی میکند و بر یگانگی حقیقت در هر دو ساحت تأکید میورزد.
|
درنگ: قوانین، کلی نیستند، بلکه تعیناتی شخصیاند که ذهن آنها را بهصورت کلی انتزاع میکند. |
تعینات در ذهن و خارج
ذهن، مانند خارج، تنها حاوی تعینات است. مفاهیم و کلیات، بهسان سایههایی که از واقعیت بر ذهن میافتند، خود تعیناتیاند که از تعینات اصلی استخراج میشوند. استاد فرزانه تأکید دارند که ذهن، چونان صفحهای زلال، تنها تعینات را بازتاب میدهد و چیزی به نام مفهوم یا کلی مستقل در آن وجود ندارد.
این دیدگاه، با رد دوگانگی ذهن و خارج، بر وحدت حقیقت در هر دو ساحت تأکید دارد. حتی تخیلات، مانند تصور نردبان یا خرما، صورتهای مستقل نیستند، بلکه تعیناتی ظهوریاند که در ذهن شکل میگیرند.
|
درنگ: ذهن و خارج، تنها حاوی تعیناتاند و مفاهیم و کلیات، خود تعیناتی استخراجشده از واقعیتاند. |
نقش تعینات ناخودآگاه
بسیاری از عقاید، افکار و خصوصیات انسان، معلول تعینات ناخودآگاهاند. این تعینات، چونان جریانی پنهان در اعماق وجود، بدون آگاهی مستقیم، در شکلگیری باورها و رفتارها نقش دارند. استاد فرزانه با تمثیلی دلنشین، این تعینات را به نگاه پدر، نوع غذا یا قدمهایی تشبیه میکنند که ناخودآگاه هویت فکری انسان را شکل میدهند.
این دیدگاه، به روانشناسی فلسفی اشاره دارد و نشان میدهد که تعینات، نهتنها در ساحت خودآگاه، بلکه در ناخودآگاه نیز فعالاند. این تأثیرات، چونان نسیمی که بیصدا بر شاخسار میوزد، باورها و رفتارهای انسان را هدایت میکنند.
|
درنگ: تعینات ناخودآگاه، در شکلگیری عقاید و رفتارهای انسان نقش دارند و بدون آگاهی مستقیم عمل میکنند. |
نفی مفهوم بهمثابه دروغ
مفاهیم و کلیات، به معنای سنتی، دروغ نیستند، بلکه انتزاعاتیاند که خودشان تعیناتی واقعیاند. استاد فرزانه تأکید دارند که نفی مفهوم، به معنای انکار وجود ذهنیات نیست، بلکه رد کلیت مستقل است. این دیدگاه، چونان کلیدی که قفل سوءتفاهم را میگشاید، بر این نکته تأکید دارد که حتی انتزاعات ذهنی، خود تعیناتیاند که در چارچوب واقعیت جای میگیرند.
مفهوم، بهسان سایهای که از جسم بر زمین میافتد، از واقعیت تعینات استخراج میشود، اما خود یک تعین است. این نگرش، دوگانگی میان واقعیت و انتزاع را نفی میکند و بر یگانگی حقیقت تأکید دارد.
|
درنگ: مفاهیم و کلیات، انتزاعاتیاند که خود تعیناتی واقعیاند و کلیت مستقل ندارند. |
جمعبندی بخش سوم
این بخش به بررسی نفی مفاهیم کلی و نقش تعینات در ذهن و خارج پرداخت. قوانین، کلی نیستند، بلکه تعیناتیاند که ذهن آنها را انتزاع میکند. ذهن و خارج، تنها حاوی تعیناتاند و حتی تخیلات، صورتهای مستقل نیستند. تعینات ناخودآگاه، در شکلگیری باورها نقش دارند و مفاهیم، خود تعیناتی واقعیاند. این تأملات، چونان پلی به سوی بخش بعدی، راه را برای فهم عمیقتر حقیقت هستی هموار میسازد.
بخش چهارم: یگانگی تعینات و نفی تکرار
نفی تکرار در تجلی
در عرفان اسلامی، اصل «لا تکرار فی التجلی» بیانگر آن است که در تجلیات الهی، هیچگونه تکراری وجود ندارد. هر موجود، بهسان گوهری یگانه، تعینی بیهمتاست و هیچ دو موجودی مشابه یا تکراری نیستند. استاد فرزانه با استناد به آیه شریفه لَا يَعْزُبُ عَنْهُ مِثْقَالُ ذَرَّةٍ [مطلب حذف شد] : «[حتی] هموزن ذرهای از او پنهان نمیماند»)، تأکید دارند که هر ذره در هستی، یگانه و غیرقابل جایگزینی است.
این دیدگاه، چونان نوری که آسمان هستی را روشن میسازد، بر یگانگی هر تعین تأکید دارد. هیچ موجودی زاپاس یا بدل ندارد و هر ذره، در تعین خود، بیهمتاست.
|
درنگ: در تجلیات الهی، تکرار وجود ندارد و هر موجود، تعینی یگانه و بیهمتاست. |
نفی ظل در هستی
در نظام هستی، چیزی به نام ظل یا سایه وجود ندارد. همهچیز تعین است و هیچ موجودی طفیلی یا سایه موجود دیگر نیست. استاد فرزانه با استناد به روایت «لولاک لما خلقت الافلاک»، تأکید دارند که هر موجود، ارزش ذاتی دارد و هیچ تعینی سایه یا تابع دیگری نیست.
این دیدگاه، چونان آینهای که حقیقت را بازمیتاباند، بر استقلال نسبی هر تعین تأکید دارد. هر موجود، در ظرف خود، دردانهای یگانه است و هیچگونه طفیل یا سایهای در هستی وجود ندارد.
|
درنگ: در هستی، ظل یا سایه وجود ندارد و هر موجود، تعینی مستقل و یگانه است. |
وحدت در خلق الرحمن
در خلق الرحمن، تفاوتی میان حق و باطل، جمال و جلال یا سایر دوگانهها وجود ندارد. همه تعینات، چونان گوهرهایی در صدف خلقت، یگانه و دردانهاند. استاد فرزانه تأکید دارند که از منظر الهی، همه موجودات دارای ارزش برابرند و هیچ تفاوتی میان آنها نیست.
این دیدگاه، با اشاره غیرمستقیم به وحدت خلقت در قرآن کریم، بر یگانگی نظام هستی تأکید دارد. هر تعین، در مرتبه خود، ارزشی یکسان با دیگر تعینات دارد و هیچیک بر دیگری برتری ندارد.
|
درنگ: در خلق الرحمن، تفاوتی میان دوگانهها وجود ندارد و همه تعینات، یگانه و دردانهاند. |
جمعبندی بخش چهارم
این بخش به بررسی یگانگی تعینات و نفی تکرار در تجلیات الهی پرداخت. هر موجود، تعینی یگانه است و هیچگونه تکرار یا ظل در هستی وجود ندارد. در خلق الرحمن، همه تعینات ارزشی برابر دارند و از منظر الهی، تفاوتی میان آنها نیست. این تأملات، چونان پایهای استوار، زمینه را برای بخش بعدی فراهم میسازد.
بخش پنجم: نقد فلسفی و تبیین حقیقت
نقد التقاط در آرای ملاصدرا
استاد فرزانه، آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، با نگاهی نقادانه به آرای ملاصدرا، معتقدند که وی به دلیل مطالعه بدون استاد و ترکیب آرای ابنسینا، محییالدین، شیخ اشراق و خواجه نصیر، به التقاط فکری دچار شده است. این التقاط، در عبارات وی در اسفار اربعه، بهویژه جلد سوم، صفحه ۱۳۳، مشهود است. ملاصدرا در این بخش میگوید که صور نوعیه جواهر، نه تحت مقوله جوهرند و نه تحت اعراض، بلکه وجوداتی محضاند که از شئونات حق فائض شدهاند.
استاد فرزانه این دیدگاه را نقد میکنند و تأکید دارند که محض بودن، تنها به ذات حق تعالی اختصاص دارد و سایر موجودات، تعینات این ذاتاند. این نقد، چونان تیغی برنده، بر لزوم بازنگری انتقادی در آرای ملاصدرا تأکید دارد، بدون آنکه عظمت او بهعنوان شارح انکار شود.
|
درنگ: التقاط فکری ملاصدرا، ناشی از ترکیب آرای مختلف بدون استاد است؛ محض بودن، تنها به ذات حق اختصاص دارد. |
نفی طبیعت نوعیه بهمثابه رابط
طبیعت نوعیه، که در فلسفه ملاصدرا بهعنوان رابط میان حدوث و قدم معرفی شده، در این دیدگاه نفی میشود. استاد فرزانه استدلال میکنند که همه عالم، تعینات یک تشخص واحدند و نیازی به رابط نیست. این دیدگاه، چونان جویباری زلال، دوگانگی میان ثابت و متغیر را نفی میکند و بر وحدت تشخص تأکید دارد.
طبیعت نوعیه، بهسان پلی که برای اتصال دو ساحل غیرضروری است، در این نگرش کنار گذاشته میشود، زیرا همهچیز تعین است و نیازی به واسطه ندارد.
|
درنگ: طبیعت نوعیه، بهعنوان رابط میان حدوث و قدم، نفی میشود؛ همه عالم، تعینات یک تشخص واحدند. |
تغییر در مراتب مختلف
تغییر، در هر مرتبه، معنای خاص خود را دارد. حتی ذات حق تعالی، بهسان سنگی ساکن در کوه احد نیست، بلکه دارای تجلی و ظهور پویاست. استاد فرزانه تأکید دارند که تغییر در مرتبه حق، به معنای ظهورات و شئونات است، نه رفع نقص، که در مراتب پایینتر رخ میدهد.
این دیدگاه، چونان نوری که تاریکیهای تصور ساکن بودن ذات الهی را میزداید، بر پویایی هستی تأکید دارد. تغییر، در هر مرتبه، بهسان موجی است که در اقیانوس هستی جریان دارد.
|
درنگ: تغییر در هر مرتبه، معنای خاص خود را دارد و ذات حق، دارای تجلی و ظهور پویاست. |
جمعبندی بخش پنجم
این بخش به نقد آرای ملاصدرا و تبیین حقیقت تغییر در مراتب هستی پرداخت. التقاط فکری ملاصدرا، ناشی از ترکیب آرای مختلف است و محض بودن، تنها به ذات حق اختصاص دارد. طبیعت نوعیه، بهعنوان رابط، نفی میشود و تغییر، در هر مرتبه، معنای خاص خود را دارد. این تأملات، زمینه را برای نتیجهگیری نهایی فراهم میسازد.
بخش ششم: حقیقت مطلق و حیرت در برابر هستی
مطلق بهمثابه رهایی
مطلق، به معنای رهایی و بیمرزی است، نه موجودی محدود یا کپسولمانند. استاد فرزانه تأکید دارند که هم خدا و هم خلق، مطلقاند و نمیتوان جلوی آنها را گرفت. این دیدگاه، چونان بادی که در دشت بیکران میوزد، بر بیکرانگی هستی تأکید دارد.
مطلق، بهسان اقیانوسی بیمرز، از هر قید و شرطی آزاد است. این نگرش، تصورات عامیانه از مطلق را نفی میکند و بر آزادی ذات حق و تعینات آن تأکید میورزد.
|
درنگ: مطلق، به معنای رهایی و بیمرزی است و هم خدا و هم خلق، از هر قیدی آزادند. |
علم بهمثابه ایجادی
علم، نه دخولی است و نه خروجی، بلکه ایجادی است. انعکاسات خارجی، از طریق حواس و سایر عوامل، تعینات را در ذهن ایجاد میکنند. استاد فرزانه با تأیید دیدگاه ملاصدرا درباره علم ایجادی، تأکید دارند که علم، بهسان خلقی نو، تعینات را در نفس ایجاد میکند، نه آنکه صورتی از خارج به ذهن منتقل شود.
این دیدگاه، چونان کلیدی که قفل علم را میگشاید، بر ایجاد تعینات در نفس تأکید دارد و دوگانگی میان ذهن و خارج را نفی میکند.
|
درنگ: علم، ایجادی است و انعکاسات خارجی، تعینات را در نفس ایجاد میکنند. |
نفی صورت در ذهن
حتی تخیلات، مانند تصور نردبان یا خرما، صورتهای مستقل نیستند، بلکه تعیناتیاند که در ذهن ظهور مییابند. استاد فرزانه تأکید دارند که ذهن، چیزی به نام صورت مستقل ندارد و همهچیز در آن، تعینی ظهوری است.
این دیدگاه، چونان آینهای صاف، بر تعینی بودن همهچیز، حتی در ساحت ذهن، تأکید دارد. تخیلات، بهسان موجی در دریاچه ذهن، تعیناتیاند که از واقعیت خارجی سرچشمه میگیرند.
|
درنگ: تخیلات، صورتهای مستقل نیستند، بلکه تعیناتی ظهوری در ذهناند. |
یگانگی ذرات هستی
هر ذره در هستی، یگانه است و ادعای «أنا» دارد. این یگانگی، ریشه در تشخص الهی دارد و در همه مراتب جاری است. استاد فرزانه با اشاره به شباهت انسان و خدا در ادعای «أنا»، تأکید دارند که هر موجود، در تعین خود، یگانه و بیهمتاست.
این دیدگاه، چونان نوری که از هر ذره میتابد، بر ارزش ذاتی هر موجود تأکید دارد. هر ذره، بهسان گوهری در تاج خلقت، ادعای وجودی خود را دارد و با مبدأ الهی پیوندی بیواسطه دارد.
|
درنگ: هر ذره در هستی، یگانه است و ادعای «أنا» دارد، که ریشه در تشخص الهی دارد. |
جمعبندی بخش ششم
این بخش به بررسی حقیقت مطلق، علم ایجادی، نفی صورت در ذهن و یگانگی ذرات هستی پرداخت. مطلق، به معنای رهایی است و علم، تعینات را در نفس ایجاد میکند. تخیلات، صورتهای مستقل نیستند و هر ذره، یگانه و دارای ادعای وجودی است. این تأملات، زمینه را برای نتیجهگیری نهایی هموار میسازد.
بخش هفتم: نقد ادبیات و حیرت در برابر هستی
نقد ادبیات محدود
ادبیات عامیانه، قادر به بیان حقیقت هستی نیست. استاد فرزانه تأکید دارند که برای فهم حقیقت، نیاز به ادبیاتی علمی و معرفتی است که از محدودیتهای عامیانه فراتر رود. این دیدگاه، چونان دعوتی به بازسازی ادبیات فلسفی، بر ضرورت زبانی دقیق و متعالی تأکید دارد.
ادبیات معرفتی، بهسان جامهای فاخر، حقیقت هستی را در بر میگیرد و از محدودیتهای زبان عامیانه رها میشود. این نگرش، پژوهشگران را به توسعه ادبیاتی نوین در فلسفه اسلامی دعوت میکند.
|
درنگ: ادبیات عامیانه، قادر به بیان حقیقت هستی نیست و نیاز به ادبیاتی علمی و معرفتی است. |
حیرت اولیای خدا
اولیای خدا، در مواجهه با عظمت هستی، حیران میشوند و نمیدانند از کجا آغاز کنند. این حیرت، چونان دریایی که ساحل ندارد، ناشی از بیکرانگی حقیقت هستی است. استاد فرزانه تأکید دارند که این حیرت، نه از نادانی، بلکه از مواجهه با وسعت هستی سرچشمه میگیرد.
این دیدگاه، به تجربه عرفانی اولیای خدا اشاره دارد که در برابر بیکرانگی هستی، چونان مسافری در بیابان بیانتها، حیران میمانند. این حیرت، نشانهای از عمق حقیقت است.
|
درنگ: حیرت اولیای خدا، ناشی از بیکرانگی حقیقت هستی است، نه نادانی. |
جمعبندی بخش هفتم
این بخش به نقد ادبیات عامیانه و تبیین حیرت اولیای خدا در برابر هستی پرداخت. ادبیات معرفتی، برای بیان حقیقت ضروری است و حیرت اولیای خدا، نشانهای از وسعت هستی است. این تأملات، زمینه را برای نتیجهگیری نهایی فراهم میسازد.
نتیجهگیری نهایی
کاوش در وحدت تشخص و تعینات هستی، سفری ژرف در گستره فلسفه و عرفان اسلامی بود که با هدایت درسگفتارهای استاد فرزانه، آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، به سرانجام رسید. این تأملات نشان داد که حقیقت هستی، بهمثابه وجودی یگانه، دارای تشخصی واحد است که تمامی تعینات، از اسما و صفات تا عالم ماده و ذهن، تجلیات آناند. مفاهیم کلی، جوهر و طبیعت نوعیه، انتزاعاتی ذهنیاند که در خارج مصداق ندارند. هر موجود، تعینی یگانه است و هیچ تکرار یا ظلی در هستی وجود ندارد. علم، ایجادی است و ذهن، تنها تعینات را بازتاب میدهد. نقد آرای ملاصدرا، دعوتی به بازنگری انتقادی بود، بدون انکار عظمت او. ادبیات معرفتی، برای بیان حقیقت ضروری است و حیرت اولیای خدا، نشانهای از بیکرانگی هستی است. این اثر، با حفظ تمامی جزئیات درسگفتار و تحلیلهای ارائهشده، راه را برای پژوهشهای آتی هموار میسازد و خوانندگان را به تأمل عمیقتر در حقیقت هستی دعوت میکند.
|
با نظارت صادق خادمی |