متن درس
تبیین فلسفی حدوث، قدم و نفی جعل در حکمت توحیدی
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۶۲۳)
دیباچه
در گستره حکمت اسلامی، مسئله ربط میان حدوث و قدم، چونان ستارهای درخشان در آسمان متافیزیک میدرخشد. این مسئله، که به پیوند وجودی میان ذات قدیم باریتعالی و مراتب هستی میپردازد، از دیرباز ذهن حکیمان را به خود مشغول داشته است. درسگفتار شماره ۶۲۳ استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، که در تاریخ ۲۳ مهر ۱۳۸۳ ایراد شده، با رویکردی انتقادی به مفاهیم حدوث، قدم و جعل، نگاهی نوین به این پیوند وجودی میافکند. این کتاب، با بازنمایی دقیق و جامع این درسگفتار، کوششی است برای تبیین دیدگاه حکمت توحیدی در نفی حدوث ذاتی، تأکید بر ازلیت همه مراتب هستی، و رد جعل به مثابه مفهومی غیرواقعی. با بهرهگیری از تمثیلات فاخر و ساختاری علمی، این نوشتار میکوشد تا چونان جویباری زلال، مفاهیم عمیق فلسفی را به ذهن خواننده روان سازد، در حالی که تمامی جزئیات و تحلیلهای درسگفتار را با دقتی آکادمیک حفظ میکند.
بخش نخست: چیستی حدوث و تمایز آن با تغیر
حدوث به مثابه امری انتزاعی
استاد فرزانه قدسسره، در تبیین مفهوم حدوث، آن را امری انتزاعی میدانند که در ظرف وجود، اتصاف خارجی ندارد. حدوث، برخلاف مفاهیمی چون تغیر که در خارج محکی عینی دارند، صرفاً در ذهن شکل میگیرد و از واقعیتی مستقل برخوردار نیست. این دیدگاه، چونان آیینهای، حقیقت مفهومی حدوث را در برابر واقعیت عینی تغیر قرار میدهد. حدوث، نه از یک شیء واحد، بلکه از متعددات وجودی و غیروجودی، نظیر شیء، تغیر، و مسبوقیت به عدم، انتزاع میشود. این تبیین، پیچیدگی مفهوم حدوث را آشکار میسازد و آن را از مفاهیم حاکی چون تغیر متمایز میکند.
تمایز تغیر و حدوث
استاد فرزانه قدسسره، با تکیه بر تمایز میان تغیر و حدوث، تأکید میکنند که تغیر، مفهومی حاکی است که در خارج، محکی عینی به نام حرکت دارد. هنگامی که از تغیر سخن میگوییم، به واقعیتی در عالم خارج اشاره داریم که در قالب حرکت متجلی میشود. اما حدوث، فاقد چنین حکایتی است و از ترکیبی از موجودات (چون تغیر) و غیرموجودات (چون عدم) انتزاع میگردد. این تمایز، چونان خطی روشن، مرز میان مفاهیم حاکی و غیرحاکی را در فلسفه اسلامی ترسیم میکند.
منشأ انتزاع حدوث
در ادامه، استاد فرزانه قدسسره منشأ انتزاع حدوث را تشریح میکنند. حدوث، نه از یک واحد، بلکه از متعددات وجودی و غیروجودی شکل میگیرد. این متعددات شامل شیء، تغیر، مسبوقیت به عدم، و خود عدم است که در خارج، مصداقی بسیط ندارد. به عنوان مثال، استاد از اسب ترکیبی با دم طلا، سم نقره، و یال زبرجد یاد میکنند که در خارج وجود ندارد، اما از موجودات متعدد (اسب، طلا، نقره) در ذهن انتزاع میشود. این تمثیل، چونان چراغی، حقیقت انتزاعی حدوث را روشن میسازد و نشان میدهد که حدوث، ترکیبی ذهنی است که از واقعیات و غیرواقعیات شکل میگیرد.
مثال دیگر، که از اصول فقه وام گرفته شده، مفهوم «احدی الانعین المشتبهین» است. در این مثال، دو ظرف وجود دارد که یکی پاک و دیگری نجس است، اما نمیدانیم کدام پاک و کدام نجس است. مفهوم «یکی از این دو» در خارج مصداق ندارد، بلکه از علم اجمالی به پاکی یا نجاست یکی از ظرفها انتزاع میشود. حدوث نیز، به همین سیاق، مفهومی است که از ترکیبی از موجودات (چون تغیر) و غیرموجودات (چون عدم) در ذهن شکل میگیرد و فاقد مصداق خارجی است.
عدم وجود ترکیبی حدوث
استاد فرزانه قدسسره تأکید میکنند که حدوث، مانند اسب ترکیبی، در خارج به صورت بسیط وجود ندارد. این مفهوم، از موجوداتی چون تغیر و غیرموجوداتی چون عدم انتزاع میشود. برخلاف تغیر که در خارج محکی عینی دارد، حدوث فاقد چنین محکی است و صرفاً در ذهن شکل میگیرد. این دیدگاه، چونان کلیدی، قفل معمای حدوث را میگشاید و نشان میدهد که حدوث، نه واقعیتی عینی، بلکه مفهومی ذهنی است که از ترکیب عناصر وجودی و غیروجودی پدید میآید.
جمعبندی بخش نخست
این بخش، با تمرکز بر چیستی حدوث و تمایز آن با تغیر، نشان داد که حدوث، مفهومی انتزاعی است که در خارج مصداق ندارد و از متعددات وجودی و غیروجودی شکل میگیرد. تغیر، به عنوان مفهومی حاکی، در خارج محکی عینی دارد، اما حدوث، فاقد چنین حکایتی است. تمثیلاتی چون اسب ترکیبی و احدی الانعین المشتبهین، پیچیدگی این مفهوم را آشکار ساختند و نشان دادند که حدوث، صرفاً در ذهن شکل میگیرد و از واقعیت عینی بیبهره است.
بخش دوم: نفی قدم به معنای سکون و ازلیت مراتب هستی
نفی قدیم به مثابه ساکن
استاد فرزانه قدسسره، با رد مفهوم قدیم به معنای ساکن، تأکید میکنند که در خارج، نه سکون، بلکه فیض حق، وجود حق، و سیر عالم حاکم است. قدیم، نه به معنای ایستایی و ثبات مطلق، بلکه به معنای ازلیت و پویایی ذاتی هستی است. این دیدگاه، چونان بادی که پردههای وهم را کنار میزند، حقیقت پویای هستی را آشکار میسازد و مفهوم سکون را از قدیم نفی میکند.
ازلیت ماده و نظام کیوانی
استاد فرزانه قدسسره، با تکیه بر حکمت توحیدی، نظام کیوانی (عالم ماده) را واجد ظهوری مرتبهای میدانند که ازلی است. اصل ماده، نه حادث، بلکه ازلی است و پیش از ظهور نظام کیوانی نیز وجود داشته است. این دیدگاه، با نفی حدوث در ماده، به ازلیت همه مراتب هستی، از ماده تا ملائکه، تأکید دارد. عالم، به مثابه اثر قدیم حق، ازلی است و عمر آن با عمر ذات باریتعالی برابر است. این تبیین، چونان نوری که از میان ابرهای تیره میتابد، وحدت ازلی همه مراتب هستی را آشکار میسازد.
نفی حادث در وجود حق
در ادامه، استاد فرزانه قدسسره تأکید میکنند که در وجود حق، هیچچیز حادث نیست. حق، هرچه دارد، همیشه داشته و هرچه ندارد، هرگز نخواهد داشت. این کمال مطلق، چونان خورشیدی بیغروب، از هرگونه تغیر و حدوث مبراست. مخلوقات، برخلاف حق، چیزهایی را کسب یا از دست میدهند، اما ذات باریتعالی، از چنین محدودیتی به دور است. این تمایز، مرز میان کمال بینهایت حق و محدودیت مخلوقات را ترسیم میکند.
نفی سابقه عدم در مخلوقات
استاد فرزانه قدسسره، با رد سابقه عدم در مخلوقات، تأکید میکنند که ماده، حتی اگر ازلی باشد، بنده است و ذات ندارد. مفهوم سابقه عدم، که در فلسفه سنتی مطرح میشود، در حکمت توحیدی معنا ندارد، زیرا همه مراتب هستی، از فیض دائمی حق نشأت گرفتهاند. این دیدگاه، چونان کلیدی، قفل دوگانگی میان حق و مخلوق را میگشاید و وابستگی وجودی همه موجودات به ذات باریتعالی را آشکار میسازد.
ذات و فعل در حق و مخلوقات
استاد فرزانه قدسسره، با تمایز میان ذات و فعل، بیان میکنند که حق، ذات دارد و فعل نیست، در حالی که مخلوقات، فعلاند و ذات ندارند. حق، فاعل بیفاعل است و از هرگونه وابستگی مبراست، اما مخلوقات، به عنوان افعال الهی، به فاعل خود وابستهاند. این تبیین، چونان آیینهای، تفاوت وجودی میان حق و مخلوقات را بازتاب میدهد و بر کمال مطلق ذات باریتعالی تأکید دارد.
جمعبندی بخش دوم
این بخش، با نفی قدم به معنای سکون، به ازلیت همه مراتب هستی، از ماده تا ملائکه، تأکید کرد. نظام کیوانی، به عنوان مرتبهای از ظهور ماده، ازلی است و هیچگاه نبوده که وجود نداشته باشد. نفی حادث در وجود حق، کمال مطلق ذات باریتعالی را آشکار ساخت و نفی سابقه عدم در مخلوقات، وابستگی وجودی آنها به فیض الهی را نشان داد. تمایز میان ذات و فعل، حقیقت وجودی حق و مخلوقات را روشن کرد و حکمت توحیدی را در برابر دیدگاههای سنتی برجسته ساخت.
بخش سوم: نفی جعل و نقد مفاهیم سنتی
نفی جعل وجود
استاد فرزانه قدسسره، با نقد مفهوم جعل در فلسفه سنتی، آن را بیمعنا میدانند. جعل وجود، به معنای مهر زدن بر وجودات، مفهومی غیرواقعی است، زیرا وجودات، ساکن نیستند که بتوان بر آنها مهر زد. این دیدگاه، چونان بادی که غبار وهم را میزداید، حقیقت پویای هستی را آشکار میسازد و جعل را به عنوان مفهومی غیرضروری نفی میکند. استاد با تأکید بر این که وجودات، در سیر دائمی خود، از ایستایی به دورند، جعل را به چالش میکشند.
نقد ترتیب مباحث در فلسفه سنتی
استاد فرزانه قدسسره، با نقد ترتیب مباحث در فلسفه سنتی، به ناسازگاریهای موجود در آثار ملاصدرا و حاجی سبزواری اشاره میکنند. حاجی سبزواری، جعل را پیش از تقسیم وجود مطرح میکند، در حالی که ملاصدرا، اصالت وجود را مقدم بر جعل قرار میدهد. این ناسازگاری، چونان گرهی در مسیر حکمت، ضرورت بازنگری در ترتیب مباحث فلسفی را آشکار میسازد. استاد تأکید میکنند که جعل، به عنوان مفهومی غیرواقعی، نمیتواند پیش از تقسیم وجود مطرح شود.
نقد هو هویت در منطق
استاد فرزانه قدسسره، مفهوم «هو هویت» در منطق را مبهم و نیازمند تبیین میدانند. در منطق، در قضیهای چون «زید هو قائم»، «هو» نه موضوع است، نه محمول، نه داخل و نه خارج. این ابهام، چونان مهی بر مسیر حقیقت، ضرورت بررسی دقیقتر این مفهوم را آشکار میسازد. استاد با تمثیلی از افسانه بیبی شهربانو، که در آن مردان در حرم سنگ میشوند، نشان میدهند که مفاهیم مبهم، مانند اسطورهها، باید از فلسفه زدوده شوند تا حقیقت آشکار گردد.
نقد اسطورههای عرفی
استاد فرزانه قدسسره، با اشاره به اسطورههایی چون لنگ قدیفه و سنگ شدن در حرم بیبی شهربانو، بر ضرورت رهایی از مفاهیم غیرواقعی تأکید میکنند. این اسطورهها، چونان سایههایی وهمآلود، ذهن را از حقیقت دور میسازند. فیلسوف، به مثابه کاوشگری که در پی حقیقت است، باید آنچه هست را تأیید کند و آنچه نیست را نفی نماید. این دیدگاه، رسالت فلسفه را در کشف حقیقت و رهایی از وهم آشکار میسازد.
جمعبندی بخش سوم
این بخش، با نفی جعل وجود، بر غیرواقعی بودن این مفهوم تأکید کرد و پویایی ذاتی هستی را در برابر ایستایی جعل قرار داد. نقد ترتیب مباحث در فلسفه سنتی، ضرورت بازنگری در چارچوبهای سنتی را نشان داد. بررسی مفهوم هو هویت و اسطورههای عرفی، بر اهمیت رهایی از مفاهیم مبهم و غیرواقعی تأکید داشت و رسالت فلسفه را در کشف حقیقت برجسته ساخت.
بخش چهارم: تجدد مرتبهای و نفی تکرار در هستی
تجدد مرتبهای در برابر حدوث
استاد فرزانه قدسسره، با تکیه بر دیدگاه صدرایی، مفهوم تجدد مرتبهای را در برابر حدوث قرار میدهند. عالم، جدید است، اما نه حادث؛ تجدد، وصف مرتبه است، نه وصف شیء. این تبیین، چونان جویباری زلال، حقیقت پویای هستی را آشکار میسازد و نشان میدهد که عالم، در مراتب خود، همواره در حال تجدد است، بدون آنکه حادث باشد. استاد با استناد به جلد دوم اسفار اربعه (صفحه ۳۹۶)، تأکید میکنند که دوام تجددی، به وجود جسم ذیطبیعت متجدده وابسته است.
نفی حرکت دوریه تکراری
استاد فرزانه قدسسره، با نقد مفهوم حرکت دوریه در فلسفه سنتی، تأکید میکنند که حرکت دوریه وجود دارد، اما دور تکراری نیست. هر دور، دایرهای خاص دارد و به سرخط اولیه بازنمیگردد. این دیدگاه، با استناد به آیه شریفه ﴿إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ﴾ [مطلب حذف شد] : «ما از آن خداییم و به سوی او بازمیگردیم»)، نشان میدهد که سیر هستی، غیرتکراری است و هر مرتبه، منحصربهفرد است.
نفی تکرار در هستی
استاد فرزانه قدسسره، با تأکید بر نفی تکرار در هستی، بیان میکنند که نه در ذهن، نه در علم حق، و نه در خارج، تکرار وجود ندارد. هر لحظه، جدید است و هیچچیز به سرخط اولیه بازنمیگردد. این دیدگاه، چونان موجی در دریای هستی، پویایی و تجدد دائمی عالم را آشکار میسازد. مفاهیم اعتباری چون قرن یا صد سال، در برابر این پویایی، بیمعنا هستند و صرفاً در ذهن بشر شکل میگیرند.
جمعبندی بخش چهارم
این بخش، با تأکید بر تجدد مرتبهای، نشان داد که عالم، در مراتب خود، همواره جدید است، اما حادث نیست. نفی حرکت دوریه تکراری و تکرار در هستی، پویایی ذاتی عالم را آشکار ساخت و مفاهیم اعتباری زمانی را بیمعنا دانست. آیه شریفه ﴿إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ﴾، به سیر غیرتکراری هستی اشاره دارد و بر تجدد دائمی مراتب تأکید میکند.
بخش پنجم: ازلیت همه عوالم و نفی انقطاع فیض
ازلیت ماده و مجردات
استاد فرزانه قدسسره، با تأکید بر ازلیت همه عوالم، بیان میکنند که ماده، مجردات، عالم عقل، و ناسوت، همیشه وجود داشتهاند و هیچگاه نبوده که یکی از آنها نباشد. این دیدگاه، با نفی حدوث در خلقت، به وحدت ازلی همه مراتب هستی تأکید دارد. عالم، به مثابه اثر قدیم حق، ازلی و ابدی است و عمر آن با عمر ذات باریتعالی برابر است.
دائم الفیض بودن حق
استاد فرزانه قدسسره، با تأکید بر دائم الفیض بودن حق، بیان میکنند که ذات باریتعالی، همیشه خلق و ماده داشته و فیض او هیچگاه قطع یا شروع نشده است. این دیدگاه، با رد هرگونه ترتیب در خلقت، نشان میدهد که همه فازهای وجود، از ابتدا با هم کار کردهاند. این تبیین، چونان خورشیدی بیغروب، تداوم فیض الهی را در همه مراتب هستی آشکار میسازد.
نفی نابودی عالم
استاد فرزانه قدسسره، با استناد به آیات شریفه ﴿إِذَا الشَّمْسُ کُوِّرَتْ﴾ و ﴿إِذَا النُّجُومُ انْکَدَرَتْ﴾ (سوره تکویر، [مطلب حذف شد] : «آنگاه که خورشید درهم پیچیده شود» و «آنگاه که ستارگان تیره شوند»)، تأکید میکنند که این آیات، به تحول مراتب اشاره دارند، نه نابودی عالم. عالم، چونان دریایی بیکران، نابود نمیشود و فیض حق، دائمی است.
نفی ترس از خدا
استاد فرزانه قدسسره، با نقد تصور عرفی از خدا به مثابه شاهی غدار، تأکید میکنند که خدا، برخلاف شاهان ترسو که نزدیکان را میکشند، رحیم است و قرب به او، ایمن است. این دیدگاه، چونان بادی که ابرهای وهم را میزداید، ضرورت بازنگری در تصورات عرفی از ذات باریتعالی را آشکار میسازد. ترس از خدا، ناشی از تصور نادرست او به مثابه شاهی است که با شمشیر، نزدیکان را تهدید میکند.
جمعبندی بخش پنجم
این بخش، با تأکید بر ازلیت همه عوالم، دائم الفیض بودن حق، و نفی نابودی عالم، وحدت وجودی همه مراتب هستی را آشکار ساخت. آیات شریفه سوره تکویر، به تحول مراتب اشاره دارند، نه انقطاع فیض الهی. نفی ترس از خدا، با رد تصور عرفی او به مثابه شاهی غدار، بر رحمت و کمال مطلق ذات باریتعالی تأکید کرد.
نتیجهگیری و جمعبندی
این کتاب، با بازنمایی درسگفتار شماره ۶۲۳ استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، به تبیین مفاهیم حدوث، قدم، و جعل در حکمت توحیدی پرداخت. حدوث، به عنوان مفهومی انتزاعی، از متعددات وجودی و غیروجودی شکل میگیرد و در خارج مصداق ندارد. قدیم، نه به معنای سکون، بلکه به معنای ازلیت و پویایی ذاتی هستی است. همه عوالم، از ماده تا مجردات، ازلی و ابدیاند و فیض حق، دائمی و بدون انقطاع است. نقد مفاهیم سنتی چون جعل، هو هویت، و حرکت دوریه، بر ضرورت رهایی از مفاهیم غیرواقعی تأکید داشت و حکمت توحیدی را به مثابه راهی روشن در فهم هستی معرفی کرد. آیات شریفه ﴿إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ﴾ و ﴿إِذَا الشَّمْسُ کُوِّرَتْ﴾، پویایی غیرتکراری و تحول مراتب وجود را تأیید کردند. این تبیین، چونان چراغی در مسیر حکمت، خواننده را به سوی فهم عمیقتر حقیقت هدایت میکند.
آیه شریفه:
﴿إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ﴾ [مطلب حذف شد] )