در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 635

متن درس




نقد و بازاندیشی در فلسفه اسلامی: تأملاتی در هستی، هویلا و توحید

نقد و بازاندیشی در فلسفه اسلامی: تأملاتی در هستی، هویلا و توحید

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۶۳۵)

دیباچه

جهان فلسفه، چونان دریایی ژرف و پرتلاطم، اندیشمندان را به سوی تأمل در حقیقت هستی و چیستی وجود فرا می‌خواند. درس‌گفتار شماره ۶۳۵ استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، چونان مشعلی فروزان، راهی نو در بازاندیشی مفاهیم بنیادین فلسفه اسلامی، از جمله هویلاى اولی، تسلسل، و ماهیت گشوده است. هدف، نه تنها انتقال دقیق و کامل آراء استاد، بلکه بسط و پرورش این اندیشه‌ها با زبانی روشن و متین است.

بخش نخست: نقد هویلاى اولی و بازاندیشی در چیستی وجود

تشتت آراء قدما و چالش‌های معرفت‌شناختی

فلسفه اسلامی، در گذر تاریخ، شاهد تشتت آراء در باب مفاهیم بنیادینی چون هویلا، مقوله و ماهیت بوده است. این اختلافات، نشان از فقدان اجماع در میان قدما دارد و گواهی است بر اینکه مباحث فلسفی، به‌ویژه در حوزه مفاهیم کلی، از قطعیت و برهان‌های خدشه‌ناپذیر برخوردار نیستند. استاد فرزانه، با اشاره به این تشتت، بر این نکته تأکید دارند که فلسفه رایج در حوزه‌های علمی، بیش از آنکه تحقیقی باشد، تقلیدی است. این تقلید، مانع از نوآوری و بازاندیشی در مفاهیم شده و فلسفه را به قرائت متون کهن محدود کرده است.

هویلا، به‌عنوان یکی از مفاهیم محوری فلسفه مشائی، در کانون این نقد قرار دارد. پرسش از حقیقت هویلا و چیستی آن، از دیرباز ذهن فلاسفه را به خود مشغول داشته است. استاد، با طرح این پرسش که آیا هویلا اساساً حقیقتی عینی دارد یا خیر، به چالش معرفت‌شناختی این مفهوم اشاره می‌کنند. این پرسش، نه تنها به ابهام در تعریف هویلا، بلکه به ضرورت بازنگری در پیش‌فرض‌های فلسفی اشاره دارد.

درنگ: تشتت آراء قدما در باب هویلا و فقدان قطعیت در فلسفه سنتی، نشان‌دهنده نیاز به بازاندیشی و رهایی از تقلید در تفکر فلسفی است.

تعریف مشائی هویلا و نقد آن

استاد فرزانه، با استناد به اسفار اربعه ملاصدرا (جلد پنجم، صفحه ۷۱)، به تعریف مشائی هویلا اشاره می‌کنند: «الهیولا فإنها محض القابلیة و الاستعداد عند المشائین». این تعریف، هویلا را قوه محض و استعداد صرف می‌داند که آماده پذیرش صورت‌های جسميه است. با این حال، استاد این تعریف را به چالش می‌کشند: چگونه ممکن است هویلا، که در ضعف و ابهام غوطه‌ور است، ظرف همه فعلیت‌ها باشد؟ این تناقض ظاهری، میان قوه بودن هویلا و ظرفیت آن برای پذیرش همه صورت‌ها، نشان‌دهنده محدودیت‌های مفهومی در فلسفه مشائی است.

هویلا، به مثابه سایه‌ای کم‌رنگ در برابر نور وجود، در فلسفه مشائی جایگاهی پارادوکسیکال دارد. استاد، با تمثیلی زیبا، هویلا را به دوشیزه‌ای پنهان‌چهره تشبیه می‌کنند که از شدت قباحت، رخ خود را از نگاه‌ها می‌پوشاند. این تمثیل، نه تنها ضعف وجودی هویلا را نشان می‌دهد، بلکه به محدودیت‌های فلسفه بسته اشاره دارد که حقیقت را در قفس مفاهیم محبوس می‌کند.

مقایسه هویلا و حق تعالی

یکی از تأملات عمیق درس‌گفتار، مقایسه هویلاى اولی با حق تعالی است. استاد، با استناد به اسفار، می‌فرمایند: «لأن نسبة القابلیة إلى الهيولا كالنسبة الفاعلیة إلى الباري». این سخن، هویلا را در قعر ضعف و حق تعالی را در اوج قوت قرار می‌دهد. هویلا، چونان ظرف خالی از وجود، در برابر حق تعالی، که سرچشمه همه فعلیت‌هاست، قرار می‌گیرد. این مقایسه، نه تنها به تضاد مراتب وجودی اشاره دارد، بلکه به وحدت توحیدی و آزادی هستی از قیود مفهومی رهنمون می‌شود.

استاد، با بیانی شاعرانه، وجود را به جویی روان تشبیه می‌کنند که نه سر دارد و نه ته؛ همه‌اش ذات است و رها از بندهای تسلسل و هویلا. این دیدگاه، هستی را نه خطی و نه دوری، بلکه ظهوری آزاد و بی‌جهت می‌داند که در هر ذره، کل حقیقت متجلی است.

درنگ: هویلا، در قعر ضعف وجودی، مقابل حق تعالی در اوج فعلیت است؛ وجود، ظهوری آزاد است که نه به هویلا محدود است و نه به تسلسل.

جمع‌بندی بخش نخست

بخش نخست، با نقد تقلیدی بودن فلسفه حوزه‌ها و تشتت آراء قدما، به بازاندیشی در مفهوم هویلا پرداخت. هویلا، به‌عنوان قوه محض، نه تنها از حقیقت عینی برخوردار نیست، بلکه فرضی وهمی است که در فلسفه مشائی به اشتباه حقیقت پنداشته شده است. مقایسه هویلا با حق تعالی، نشان‌دهنده تضاد میان فقر وجودی و غنای الهی است. این تأملات، دعوتی است به رهایی از قیود مفهومی و بازنگری در فلسفه به مثابه علمی تحقیقی، نه تقلیدی.

بخش دوم: نقد تسلسل و بازتعریف خدا در فلسفه توحیدی

نقد برهان تسلسل ابن‌سینا

ابن‌سینا، در اشارات، برای اثبات وجود خدا به نفی تسلسل روی می‌آورد. او استدلال می‌کند که سلسله تأثیرات باید به مؤثر بالذات منتهی شود، وگرنه تسلسل پیش می‌آید که باطل است. استاد فرزانه، این پیش‌فرض را به چالش می‌کشند: چرا تسلسل باطل باشد؟ اگر وجود بی‌نهایت ادامه یابد، چه نیازی به توقف در یک نقطه است؟ این نقد، به محدودیت مفهوم خدا در فلسفه ابن‌سینا اشاره دارد که خدا را به نفی تسلسل وابسته می‌سازد.

استاد، با تمثیلی بدیع، خدا را به پرنده‌ای آزاد تشبیه می‌کنند که در آسمان بی‌کران هستی پرواز می‌کند، نه در قفس تسلسل محبوس است. خدای ابن‌سینا، به دلیل وابستگی به نفی تسلسل، خدایی بسته و محدود است که از حقیقت توحید دور می‌افتد.

درنگ: تسلسل باطل نیست؛ خدا، نه به نفی تسلسل، بلکه به آزادی و رهایی از قیود مفهومی شناخته می‌شود.

خدای بسته و خدای آزاد

استاد، با تمایز میان خدای بسته و خدای آزاد، به تأثیر این دو مفهوم بر اخلاق و رفتار انسانی می‌پردازند. خدای بسته، که در فلسفه ابن‌سینا و ملاصدرا به تصویر کشیده شده، به استبداد و محدودیت اخلاقی منجر می‌شود. این خدا، چونان پادشاهی محصور در کاخ مفاهیم، از پویایی و حیات تهی است. در مقابل، خدای آزاد، که در تعالیم انبیا متجلی است، به آزادی افکار و اخلاق رهنمون می‌شود. این خدا، چونان خورشیدی بی‌غروب، همه هستی را در پرتو خود روشن می‌سازد.

استاد، با استناد به قرآن کریم، به آیاتی اشاره می‌کنند که پیوند ایمان و عمل صالح را نشان می‌دهند:
إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا [مطلب حذف شد] : «کسانی که ایمان آوردند و کارهای شایسته کردند»)، و إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا يَصُدُّونَ عَنْ [مطلب حذف شد] : «کسانی که کفر ورزیدند، از راه خدا بازمی‌دارند»). این آیات، نشان‌دهنده تأثیر اندیشه بر عمل هستند و به پیوند حکمت نظری و عملی اشاره دارند.

وجود بدون سر و ته

استاد، وجود را به جریانی بی‌ابتدا و بی‌انتها تشبیه می‌کنند که نه سر دارد و نه ته؛ همه‌اش ذات است و از قیود تسلسل و هویلا رها. این دیدگاه، به وحدت توحیدی اشاره دارد که وجود را نه خطی، نه دوری، و نه محصور در مقولات می‌داند. هر ذره از هستی، چونان آیینه‌ای، کل حقیقت را در خود منعکس می‌کند. استاد، با استناد به نهج‌البلاغه، می‌فرمایند: ما لَكَ وَالْحَقِيقَةَ؛ حقیقت، باز شدن و رهایی است، نه بسته شدن در قفس مفاهیم.

درنگ: وجود، نه افقی، نه عمودی، و نه دوری است؛ ظهوری آزاد و بی‌جهت که در هر ذره، کل هستی را متجلی می‌سازد.

جمع‌بندی بخش دوم

بخش دوم، با نقد برهان تسلسل ابن‌سینا، به بازتعریف خدا به مثابه حقیقتی آزاد و رها پرداخت. خدای بسته، که در فلسفه سنتی به تصویر کشیده شده، به محدودیت‌های اخلاقی و معرفتی منجر می‌شود، در حالی که خدای آزاد، سرچشمه پویایی و رهایی است. وجود، ظهوری بی‌ابتدا و بی‌انتها است که از قیود تسلسل و هویلا آزاد است. این تأملات، دعوتی است به بازاندیشی در مفهوم خدا و رهایی از پیش‌فرض‌های محدودکننده.

بخش سوم: هستی به مثابه انفجار و ظهور الهی

نفی هویلاى اولی و مقولات

استاد فرزانه، هویلاى اولی را فرضی وهمی می‌دانند که حقیقتی عینی ندارد. با استناد به اسفار (جلد پنجم، صفحه ۱۰۷)، می‌فرمایند که هویلا، اگرچه وحدت شخصی دارد، قابل اشاره حسی نیست و وحدتش عقليه است. این وحدت، چونان وحدت عدد یا زمان، ذهنی است و نه عینی. هویلا، به دلیل ضعف وجودی، همه‌جا هست و نیست؛ این ابهام، گواه ذهنیت آن است.

استاد، مقولات (مانند فرسخ، متر) را نیز انتزاعات ذهنی می‌دانند که حقیقتی عینی ندارند. این مقولات، چونان نام‌هایی هستند که ذهن برای نظم‌بخشی به هستی بر آن‌ها نهاده است. دیوار، زمین، انسان، همگی تعینات ظهوری‌اند، نه ماهیت‌های مستقل. استاد، با تمثیلی شاعرانه، هستی را به باغی پر از گل‌های متنوع تشبیه می‌کنند که هر گل، تعینی است از ظهور الهی، و نام‌هایی چون «دیوار» یا «زمین»، صرفاً برچسب‌های ذهنی‌اند.

درنگ: هویلا و مقولات، فرض‌های وهمی و انتزاعات ذهنی‌اند؛ هستی، تعینات ظهوری است که از قیود ماهیت و مقوله آزاد است.

هستی، شكوفايي و گشایش

استاد، هستی را انفجار، شكوفايي و گشایش می‌دانند، نه قابض و نه محصور در قوه. با استناد به قرآن کریم، می‌فرمایند: دَاخِلٌ فِي الْأَشْيَاءِ لَا بِالْمُمَازَجَةِ. خدا در اشیا است، اما نه به‌صورت تخلیط. هستی، تخلیط و تداخل ندارد؛ همه‌چیز هم‌نشینی مسالمت‌آمیز است. استاد، با تمثیلی زیبا، مخلوط ماست و شیره را به نخود و لوبیایی تشبیه می‌کنند که کنار هم نشسته‌اند، نه در هم آمیخته‌اند. تجزیه نیز، نه تخلیط، بلکه آزادسازی است. هر ذره، چونان گوهری درخشان، حامل کل حقیقت است.

درنگ: هستی، هم‌نشینی مسالمت‌آمیز است، نه تخلیط؛ هر ذره، ظهور کل حقیقت است و از قیود هویلا و مقوله آزاد است.

جمع‌بندی بخش سوم

بخش سوم، با تأکید بر نفی هویلاى اولی و مقولات، هستی را ظهوری آزاد و شكوفايي بی‌انتها دانست. هویلا، فرضی وهمی است و مقولات، انتزاعات ذهنی. هستی، نه قابض است و نه محصور در قوه؛ بلکه بسطی الهی است که در هر ذره، کل حقیقت را متجلی می‌سازد. این دیدگاه، به رهایی از فلسفه بسته و حرکت به سوی معرفتی پویا و غیرتقلیدی دعوت می‌کند.

نتیجه‌گیری کلی

این نوشتار، با بازنویسی درس‌گفتار شماره ۶۳۵ استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، به نقد مفاهیم سنتی فلسفه اسلامی، از جمله هویلا، تسلسل و مقولات، پرداخت. هویلا، به‌عنوان قوه محض، فرضی وهمی است که حقیقتی عینی ندارد. تسلسل، مانع از آزادی وجود نیست و خدا، نه محصور در نفی تسلسل، بلکه حقیقتی رها و باسط است. هستی، انفجار و شكوفايي است که در هر ذره، کل حقیقت را متجلی می‌سازد. فلسفه حوزه‌ها، به دلیل تقلیدی بودن، نیازمند تحولی بنیادین است تا به سوی معرفتی تحقیقی و پویا حرکت کند.

استاد، با تمثیلات بدیع و استناد به قرآن کریم و نهج‌البلاغه، ما را به سوی توحیدی آزاد و رها از قیود مفهومی رهنمون می‌شوند. این اثر، چونان مشعلی در تاریکی، راه را برای بازاندیشی در فلسفه اسلامی و رهایی از بندهای تقلید روشن می‌سازد.

با نظارت صادق خادمی