متن درس
کتاب قدر و تقدیر در فلسفه اسلامی و قرآن کریم
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه، آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۶۷۰)
مقدمه: درآمدی بر مفاهیم قدر، تقدیر و قدرت
مفاهیم قدر، تقدیر و قدرت، چونان نگینهایی در تار و پود فلسفه اسلامی و معارف قرآنی میدرخشند و در نظام هستی، نقشی بنیادین ایفا میکنند. این مفاهیم، نهتنها بهعنوان محورهای نظری در تبیین نظام خلقت، بلکه بهمثابه کلیدهایی برای فهم رابطه انسان با وجود و حیات الهی، اهمیتی بیمانند دارند. قدر، چون ظرفی است که اندازهها و تعینات وجودی را در خود جای میدهد؛ تقدیر، چون جریانی است که این اندازهها را در نظام هستی سامان میبخشد؛ و قدرت، چون نیروی بیکران الهی است که در پس این تعینات، جلوهگری میکند.
بخش یکم: تبیین مفاهیم بنیادین قدر، تقدیر و قدرت
معناشناسی لغوی و فلسفی قدر
قدر، در لغت، به معنای اندازه و مقدار است؛ گویی خطکشی است که وجود را در قالبهای معین سامان میدهد. این مفهوم، گاه به ارزش اشاره دارد، چنانکه «بلا قدر» به معنای بیارزشی است، و گاه به گستردگی، مانند «بلا قدر» به معنای بیاندازه. در کاربرد قرآنی و فلسفی، قدر، چونان ظرفی است که تعینات وجودی را در خود جای میدهد. این مفهوم، با مشتقات گوناگون خود، از جمله مقدر و مقدور علیه، در نظام خلقت نقشی محوری ایفا میکند. قدر با فتح قاف، به معنای وزن و اندازهگیری است و بهعنوان اسمی برای تقدیر به کار میرود، گویی پلی است میان فعل الهی و ظهور آن در عالم خارج.
| درنگ: قدر، چونان نگینی در نظام هستی است که اندازه و مقدار وجود را در قالب تعینات مشخص میسازد و پلی است میان ذات الهی و ظهورات آن در عالم خلقت. |
تقدیر: ظرف اندازهگیری و نظامبخشی وجود
تقدیر، فرآیند اندازهگیری است که قدر، بهمثابه نتیجه آن، در عالم ظهور مییابد. مقدِر، فاعل این اندازهگیری و مقدور علیه، موضوعی است که اندازهگیری بر آن اعمال شده است. تقدیر، چونان جریانی است که نظم و سامان وجود را تضمین میکند، و قدر، محتوای این جریان را در بر میگیرد. این رابطه، نشاندهنده پیوند عمیق میان فعل الهی و نتیجه آن در عالم است. تقدیر، بهسان معماری است که نقشه خلقت را ترسیم میکند و قدر، مصالحی است که این نقشه را به واقعیت بدل میسازد.
| درنگ: تقدیر، چونان معماری الهی است که نظام خلقت را سامان میدهد، و قدر، مصالح این معماری است که تعینات وجودی را متجلی میسازد. |
تمایز قضا و قدر
در نظام فلسفی و قرآنی، قضا و قدر، هر دو به اندازهگیری اشاره دارند، اما قضا، چونان چارچوبی کلان، نظام کلی خلقت را در بر میگیرد، و قدر، به تعینات جزئی آن مربوط است. عالم قضا، گویی آسمانی است که تمامی احکام وجودی را در خود جای داده، و عالم قدر، ستارگانی است که در این آسمان میدرخشند. این تمایز، سلسلهمراتب نظام خلقت را آشکار میسازد و نشان میدهد که قضا، بهعنوان نظام کلان الهی، بستری برای ظهور قدر فراهم میآورد.
| درنگ: قضا، چونان آسمانی کلان است که احکام وجودی را در بر میگیرد، و قدر، ستارگانی است که در این آسمان، تعینات جزئی خلقت را متجلی میسازد. |
رابطه قدر و رزق
قدر علیه رزق، به معنای محدودیت روزی و ابساط الرزق، به معنای گستردگی آن است. رزق، چونان جریانی الهی است که تحت نظام تقدیر قرار دارد، و قدر، اندازه و کیفیت این جریان را تعیین میکند. گویی رزق، رودی است که از سرچشمه الهی جاری میشود، و قدر، کرانههایی است که مسیر و حجم این رود را مشخص میسازد. این رابطه، نشاندهنده پیوند عمیق میان نظام تقدیر و روزی الهی است.
قدر بهعنوان ظهور قدرت
قدر و تقدیر، جلوههای قدرت الهیاند. قدرت، چونان نیرویی بیکران در ذات الهی است که در ظرف تقدیر و قدر، بهصورت تعینات محدود ظهور مییابد. تمام مقدرات، گویی آیینههاییاند که نور قدرت الهی را بازمیتابانند. این دیدگاه، قدرت را بهعنوان مبنای وجودی تقدیر و قدر معرفی میکند، گویی قدر، سایهای است که از نور بیانتهای قدرت بر زمین وجود میافتد.
| درنگ: قدر و تقدیر، چونان آیینههاییاند که نور بیکران قدرت الهی را در قالب تعینات محدود بازمیتابانند. |
وابستگی تقدیر به حیات و وجود
تقدیر و قدر، تنها در بستر حیات و وجود معنا مییابند. بدون وجود، گویی هیچ ظرفی برای اندازهگیری و تعین وجود ندارد. حیات، چونان بستری است که تقدیر در آن جاری میشود، و قدر، چونان میوههایی است که بر شاخسار این بستر میروید. این پیوند، نشاندهنده اهمیت حیات بهعنوان زمینه ظهور نظام تقدیر است.
تراکم، ترتیب و موالات در تقدیر
تقدیر، با سه ویژگی تراکم، ترتیب و موالات، نظاممندی خود را آشکار میسازد. تراکم، چونان انباشت انرژی در دل قدرت است؛ ترتیب، نظمی است که ظهورات را سامان میدهد؛ و موالات، تداومی است که پیوستگی این ظهورات را تضمین میکند. گویی تقدیر، چونان رودی است که با تراکم، نیروی خود را انباشته، با ترتیب، مسیر خود را هموار، و با موالات، جریان خود را پیوسته نگه میدارد.
| درنگ: تراکم، ترتیب و موالات، چونان سه رکن تقدیر، نیروی الهی را در نظمی پیوسته به ظهور میرسانند. |
تمایز ترتیب و موالات
ترتیب، به نظم در توالی اشاره دارد، مانند ذکر اعداد با فاصله زمانی؛ و موالات، به پیوستگی و تداوم، مانند ذکر پیوسته اعداد. گویی ترتیب، چونان گامهایی است که در مسیری مشخص برداشته میشود، و موالات، جریانی است که این گامها را به هم پیوند میدهد. این تمایز، دقت در نظام تقدیر را نشان میدهد.
اظهار و ظهور در قدرت
قدرت، در ظرف اظهار و ظهور متجلی میشود. مقدِر، چونان فاعلی است که قدرت را اظهار میکند، و مقدور علیه، موضوع این اظهار است. گویی قدرت، آتشی است که در کوره تقدیر شعلهور میشود، و قدر، گرمایی است که از این شعله به عالم میرسد.
استجماع و تراکم در قدرت
قدرت، در ظرف هستی، با استجماع و تراکم همراه است. استجماع، گویی تمرکز نوری است که در یک نقطه جمع میشود، و تراکم، انباشت نیرویی است که این نور را به شعله بدل میسازد. تشبیه عبور شتر از سوزن، نشاندهنده شدت این تمرکز و انباشت برای ظهور قدرت است.
| درنگ: استجماع و تراکم، چونان لنزیاند که نور قدرت را در نقطهای متمرکز کرده، آن را به ظهور میرسانند. |
موانع موفقیت انسان در بهرهگیری از قدرت
ناکامی انسان در بهرهگیری از قدرت، به نبود تراکم، ترتیب، موالات، اظهار و استجماع بازمیگردد. این عوامل، چونان حلقههای زنجیریاند که اگر یکی گسسته شود، ظهور قدرت مختل میگردد. گویی انسان، چونان باغبانی است که اگر خاک را بهدرستی آماده نکند، بذر قدرت در آن به ثمر نمینشیند.
جمعبندی بخش یکم
بخش یکم، با تبیین مفاهیم بنیادین قدر، تقدیر و قدرت، چارچوبی نظری برای فهم این مفاهیم در فلسفه اسلامی و قرآن کریم ارائه داد. قدر، بهعنوان تعینات وجودی، تقدیر، بهعنوان ظرف اندازهگیری، و قدرت، بهعنوان نیروی محرکه خلقت، در نظامی هماهنگ و سلسلهمراتبی، نظام هستی را سامان میدهند. این مفاهیم، نهتنها در حوزه نظری، بلکه در ساحت عملی و وجودی انسان نیز نقشی کلیدی دارند.
بخش دوم: تحلیل قرآنی مفاهیم قدر و قدرت
تمایز قادر، مقدر و قدیر در قرآن کریم
در قرآن کریم، صفات قادر، مقدر و قدیر، هر یک مرتبهای از قدرت الهی را نشان میدهند. مقدر، به فاعل تقدیر، قدیر، به صفت ذاتی و ثابت الهی، و قادر، به صفتی عام اشاره دارد. قدیر، چونان ستونی است که ثبات ذات الهی را نمایان میسازد، در حالی که مقدر و قادر، چونان شاخههاییاند که از این ستون برمیخیزند.
| درنگ: قدیر، چونان ستونی است که ثبات ذات الهی را نمایان میسازد، و قادر و مقدر، شاخههاییاند که جلوههای این ذات را در عالم متجلی میکنند. |
استجماع در ظهور قدرت
ظهور قدرت، نیازمند استجماع است، گویی هزاران نفر از دری کوچک خارج میشوند. بدون استجماع، ظهورات به هم میریزند و اختلالات روانی و فکری پدید میآیند. این تشبیه، چونان آینهای است که پیچیدگی و ضرورت تمرکز در فرآیند ظهور را نشان میدهد.
پیچیدگی ظهورات انسانی
ظهورات انسانی، به دلیل تراکم و پیچیدگی، گاه به تبدل منجر میشوند، یعنی یک تعین به جای دیگری ظاهر میشود. این امر، تنوع در اخلاق و رفتار انسانها را توضیح میدهد، چنانکه در قرآن کریم آمده است: خَلَقْنَاكُمْ أَطْوَارًا [مطلب حذف شد] : «شما را بهگونههای مختلف آفریدیم»).
تغییرات لحظهبهلحظه در ظهورات
ظهورات انسانی، لحظهبهلحظه تغییر میکنند، اما این تغییرات، به دلیل تداوم، اغلب نادیده گرفته میشوند. گویی انسان، چونان رودی است که هر لحظه جریانی نو دارد، اما تنها در بازههای زمانی طولانی یا در مرگ، این تغییرات آشکار میشوند.
قوت در قرآن کریم و استجماع
در قرآن کریم، قوت به معنای استجماع و تراکم در اخذ نعمتهای الهی است، چنانکه میفرماید: خُذُوا مَا آتَيْنَاكُمْ بِقُوَّةٍ [مطلب حذف شد] : «آنچه را به شما دادهایم با قوت بگیرید»). این آیه، بر ضرورت تمرکز و قدرت در بهرهگیری از نعمتهای الهی تأکید دارد.
| درنگ: قوت، چونان نیرویی است که اخذ نعمتهای الهی را ممکن میسازد و بدون استجماع، این اخذ ناقص و بینتیجه میماند. |
تأثیر تنفس ناصحیح بر قوت
تنفس ناصحیح، چونان سدی است که جریان قوت را مختل میکند و به بیماریها و ضعفهای جسمانی منجر میشود. چهرههای زرد و فرتوت، گویی آینهایاند که نقص در استجماع قوت را نشان میدهند.
خواب و بیداری ارادی
خواب و بیداری ارادی، نشانهای از استجماع و سلامت قوت است. گویی انسان، چونان چراغی است که با اراده، روشن و خاموش میشود، و این توانایی، هماهنگی میان قوت و اراده را نشان میدهد.
تزاید قوت به قوت
در قرآن کریم، تزاید قوت، چونان افزودن نیرویی به نیروی دیگر است، چنانکه میفرماید: وَيَزِدْكُمْ قُوَّةً إِلَىٰ قُوَّتِكُمْ [مطلب حذف شد] : «و به نیروی شما نیروی دیگر بیفزاید»). این تزاید، از طریق ارتباط با نیروهای الهی و ملائکه ممکن میشود.
| درنگ: تزاید قوت، چونان دوپینگ معنوی است که انسان را به بهرهگیری از امکانات ربوبی قادر میسازد. |
ایمان به خدا و تزاید قوت
ایمان واقعی، زمانی محقق میشود که انسان با هستی چفت و قفل شود و به آنچه نزد خداوند است، بیش از آنچه در دست دارد، یقین پیدا کند. گویی ایمان، چونان کلیدی است که قفل قوت را میگشاید و انسان را به نیروی بیکران الهی متصل میکند.
انرژیزدایی و فسیل شدن قوت
در قرآن کریم، هدر دادن قوت، چونان گسیختن رشتهای محکم است، چنانکه میفرماید: وَلَا تَكُونُوا كَالَّتِي نَقَضَتْ غَزْلَهَا مِنْ بَعْدِ قُوَّةٍ أَنْكَاثًا [مطلب حذف شد] : «و مانند آن زنی نباشید که رشته خود را پس از محکمریستن گسیخت»).
ذو القوه المتین
صفت ذو القوه المتین، چونان تاجی است بر تارک ذات الهی، چنانکه میفرماید: إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتِينِ [مطلب حذف شد] : «خداست که روزیدهنده و صاحب نیروی استوار است»).
| درنگ: ذو القوه المتین، چونان تاجی است که ثبات و استحکام قوت الهی را نمایان میسازد. |
ذی القوه و مكین
در قرآن کریم، قوت رسول، در مقایسه با قوت الهی محدود است، چنانکه میفرماید: إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ كَرِيمٍ * ذِي قُوَّةٍ عِنْدَ ذِي الْعَرْشِ مَكِينٍ [مطلب حذف شد] : «که آن سخن فرستادهای بزرگوار است * نیرومند [و] نزد صاحب عرش بلندمرتبه»).
قوى و ثبات ذاتی
صفت قوى، چونان نشانهای از ثبات ذاتی الهی است، چنانکه میفرماید: إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزِيزٌ [مطلب حذف شد] : «خداوند نیرومند و شکستناپذیر است»).
استخراج قوت و قدرت
قدرت و قوت، چونان گنجهاییاند که در دل هستی نهفتهاند و نیازمند استخراجاند. طلب، گویی مشعلی است که این گنجها را روشن میکند، در حالی که طمع، چونان بادی است که به دنبال بادآورده میگردد.
| درنگ: طلب، چونان مشعلی است که گنجهای قوت و قدرت را در هستی روشن میکند، در حالی که طمع، بادی است که به دنبال بادآورده میگردد. |
محاسبه ورودیها و خروجیها
انسان، چونان گمرکی است که باید ورودیها و خروجیهای وجودی خود را محاسبه کند. محبت، کدرات، وسوسهها، گویی کالاهاییاند که باید وزن و ارزش آنها سنجیده شود تا قوت حفظ گردد.
ضرورت آزمایشگاه علمی برای قوت
درک قوت و قدرت، نیازمند آزمایشگاهی علمی است که گزارههای قرآنی را استخراج کند. قرآن کریم، چونان معدنی است که میلیونها گزاره در باب قدرت در خود نهفته دارد.
تحول علمی در حوزهها
حوزههای علمیه، چونان کارگاههاییاند که باید با تحول علمی، مفاهیم قرآنی را استخراج کنند. تولید علم، گویی بنایی است که نیازمند مصالح دقیق و نظاممند است.
جمعبندی بخش دوم
بخش دوم، با تحلیل آیات قرآن کریم، چارچوبی جامع برای درک قوت و قدرت ارائه داد. از تمایز قادر، مقدر و قدیر تا ضرورت استجماع و استخراج علمی، این بخش نشان داد که قوت و قدرت، در نظام الهی، چونان ستونهاییاند که هستی را برپا نگه میدارند.
نتیجهگیری و جمعبندی کل
این کتاب، با تکیه بر درسگفتارهای استاد فرزانه، آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، به کاوشی عمیق در مفاهیم قدر، تقدیر و قدرت پرداخت. قدر، چونان تعینات وجودی، تقدیر، چونان ظرف اندازهگیری، و قدرت، چونان نیروی بیکران الهی، در نظامی هماهنگ، نظام خلقت را سامان میدهند. آیات قرآن کریم، چونان مشعلهاییاند که این مفاهیم را روشن میسازند، و تحلیلهای فلسفی، گویی پلیاند که این مفاهیم را به ساحت وجود انسانی متصل میکنند. انسان، با محاسبه ورودیها و خروجیهای وجودی، استجماع قوت، و استخراج علمی مفاهیم قرآنی، میتواند به ایمان واقعی دست یابد و قوت خود را در راستای تقدیر الهی به کار گیرد.
| با نظارت صادق خادمی |