در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 672

متن درس





تحلیل فلسفی مفهوم قدرت در فلسفه اسلامی و قرآن کریم

تحلیل فلسفی مفهوم قدرت در فلسفه اسلامی و قرآن کریم

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۶۷۲)

مقدمه: بازخوانی مفهوم قدرت در گستره وجودی و تمدنی

مفهوم قدرت، چونان نگینی درخشان در منظومه معارف اسلامی و قرآنی، جایگاهی بنیادین دارد. این مفهوم، نه‌تنها صفتی ذاتی برای خداوند متعال است، بلکه به‌مثابه محور تحقق ارزش‌های وجودی، سلامت، نظم و تمدن‌سازی در حیات انسانی نمود می‌یابد. استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره در درس‌گفتار شماره ۶۷۲، با نگاهی عمیق و ژرف به تبیین این مفهوم پرداخته و آن را از منظر فلسفی، قرآنی و اجتماعی مورد کاوش قرار داده‌اند. قدرت، در این دیدگاه، چونان جریانی پویا و نظام‌مند، از سستی و کاستی به دور است و به‌مثابه بنیادی برای تحقق خیر، سلامت و تمدن، راهگشای جوامع انسانی است.

بخش اول: تبیین مفهوم قدرت در فلسفه اسلامی

۱.۱. تعریف قدرت: توانمندی، نظم و پویایی

قدرت در فلسفه اسلامی، نه‌صرفاً نیرویی جسمانی، بلکه صفتی وجودی است که توانمندی، چابکی، چالاکی و نظم سیستمی را در بر می‌گیرد. این مفهوم، چونان خورشیدی که تاریکی‌های سستی و کاستی را می‌زداید، هرگونه رکود، کژی و نقصان را از خود دور می‌سازد. قدرت، در این نگاه، چونان جریانی زلال، نظم و کارآمدی را به ارمغان می‌آورد و مبنای تحقق ارزش‌های انسانی قرار می‌گیرد. این تعریف، قدرت را به‌عنوان صفتی فعال و پویا معرفی می‌کند که در برابر ضعف و ناتوانی، چونان سپری استوار ایستادگی می‌کند.

درنگ: قدرت، توانمندی و نظم سیستمی است که هرگونه سستی، کژی و کاستی را از خود می‌زداید و مبنای ارزش‌های وجودی انسان قرار می‌گیرد.

۱.۲. نقد جنسیت‌زدگی در برداشت‌های سنتی از قدرت

در فرهنگ سنتی، شعری چون «ز نیرو بود مرد را راستی / ز سستی کژی زاید و کاستی» قدرت را به مردان محدود ساخته و این برداشت را به خطا برده است. استاد فرزانه، این دیدگاه را نقد کرده و تأکید دارند که قدرت، فارغ از جنسیت، صفتی وجودی است که به هر فرد، اعم از زن یا مرد، راستی، سلامت و متانت می‌بخشد. قدرت، چونان درختی تناور، ریشه در وجود انسان دارد و فارغ از محدودیت‌های جنسیتی، میوه‌های خیر و صلاح به بار می‌آورد.

درنگ: قدرت، صفتی فراگیر و وجودی است که فارغ از جنسیت، راستی و سلامت را به هر فرد اعطا می‌کند.

۱.۳. قدرت به‌مثابه مبنای تمدن و سلامت

قدرت، چونان بنیادی استوار، سلامت، متانت، تمکن و تمدن را به ارمغان می‌آورد. قرآن کریم، چونان نسخه‌ای شفابخش، راهکارهایی برای تحقق این ارزش‌ها از طریق قدرت ارائه می‌دهد. بااین‌حال، جوامع اسلامی به دلیل غفلت از این نسخه، از تحقق تمدن و سلامت بازمانده‌اند. قدرت، در این دیدگاه، چونان کلیدی طلایی است که درهای پیشرفت تمدنی و سلامت فردی و اجتماعی را می‌گشاید.

درنگ: قدرت، محور تمدن‌سازی و سلامت است و قرآن کریم راه تحقق آن را نشان داده است.

۱.۴. سلسله‌مراتب علم، قوت، قدرت و اراده

علم، چونان بذری بارور، مبنای ظهور قوت است که به قوَت (توان ذاتی)، سپس قدرت و نهایتاً اراده منجر می‌شود. بدون علم، این سلسله‌مراتب وجودی چونان ساختمانی بی‌بنیاد فرو می‌ریزد. استاد فرزانه، دیدگاه محیی‌الدین ابن‌عربی در فصوص‌الحکم را نقد کرده و آن را به دلیل جدایی اراده از قدرت و قوت، ناکارآمد می‌دانند. علم، چونان چراغی راهنما، قوت را بالفعل می‌سازد و قدرت و اراده را به‌مثابه میوه‌های این درخت وجودی پدید می‌آورد.

درنگ: علم، مبنای قوت، قدرت و اراده است و بدون آن، این سلسله‌مراتب وجودی تحقق نمی‌یابد.

جمع‌بندی بخش اول

قدرت در فلسفه اسلامی، صفتی وجودی است که نظم، توانمندی و سلامت را در بر می‌گیرد. این مفهوم، فارغ از جنسیت، مبنای ارزش‌های انسانی و تمدن‌سازی است. علم، به‌مثابه ریشه‌ای استوار، قوت و قدرت را بالفعل می‌سازد و اراده را به‌عنوان تجلی نهایی آن پدید می‌آورد. این بخش، با تبیین این مفاهیم، چارچوبی برای فهم عمیق‌تر قدرت در منظومه فلسفی اسلامی فراهم می‌آورد.

بخش دوم: قدرت در قرآن کریم

۲.۱. نظم مصداقی قدرت در قرآن کریم

قرآن کریم، قدرت را نه به‌صورت مفهومی انتزاعی، بلکه با مصادیق عینی و ملموس تعریف می‌کند. در آیه‌ای از سوره معارج، خداوند می‌فرماید: فَلَا أُقْسِمُ بِرَبِّ الْمَشَارِقِ وَالْمَغَارِبِ إِنَّا لَقَادِرُونَ * عَلَىٰ أَنْ نُسَوِّيَ بَنَانَهُ [مطلب حذف شد] : «پس سوگند به پروردگار خاوران و باختران که ما بی‌گمان تواناییم * بر اینکه سر انگشتانش را درست کنیم»). این آیه، قدرت الهی را در نظم و دقت خلقت سر انگشتان انسان متجلی می‌سازد. قدرت، در این نگاه، چونان معماری دقیق، نظم و ظرافت را در خلقت به نمایش می‌گذارد.

درنگ: قدرت الهی در قرآن کریم با مصادیق عینی مانند نظم در خلقت سر انگشتان تعریف می‌شود.

۲.۲. فراوانی صفت قدیر در قرآن کریم

صفت «قدیر» با ۳۹ مورد تکرار در قرآن کریم، بر ذاتی بودن قدرت در نظام الهی تأکید دارد. در مقایسه، واژه «قادر» ۷ مورد، «قادرون» ۵ مورد و «یقدر» ۱۲ مورد به کار رفته است. این فراوانی، چونان آینه‌ای، جایگاه محوری قدرت را در نظام هستی بازتاب می‌دهد. قدرت، صفتی ذاتی است که تمامی فعل‌ها و صفات الهی را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد.

درنگ: تکرار ۳۹ باره صفت قدیر در قرآن کریم، بر ذاتی بودن قدرت در نظام الهی تأکید دارد.

۲.۳. قدرت به‌مثابه مبنای ارزش‌های وجودی

قدرت، از اسمای ذاتی خداوند است و بدون آن، سایر صفات موجودات ارزش وجودی نمی‌یابند. انسان بدون قدرت، چونان درختی بی‌ریشه، از خیر، سلامت و ایمان تهی است. قرآن کریم در آیه‌ای می‌فرماید: أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ [مطلب حذف شد] : «آیا ندانستی که خداوند بر هر چیزی تواناست؟»). این آیه، قدرت را با مصادیق عینی مانند خلقت و مدیریت هستی پیوند می‌دهد.

درنگ: قدرت، شرط لازم برای تحقق ارزش‌های وجودی چون خیر و سلامت است.

۲.۴. اتيان و قدرت در قرآن کریم

در آیه‌ای دیگر، قرآن کریم می‌فرماید: إِنَّمَا تَكُونُوا يَأْتِ بِكُمُ اللَّهُ جَمِيعًا إِنَّ اللَّهَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ [مطلب حذف شد] : «هر کجا باشید خداوند همه شما را می‌آورد، زیرا خداوند بر هر چیزی تواناست»). اتيان، به معنای گردآوری و مدیریت کلان هستی، جلوه‌ای از قدرت الهی است که به‌صورت جمعی و مشاعی تحقق می‌یابد. قدرت، چونان جریانی فراگیر، هستی را در نظمی استوار مدیریت می‌کند.

درنگ: اتيان و مدیریت کلان هستی، نتیجه قدرت الهی است.

۲.۵. خیر و قدرت در قرآن کریم

قرآن کریم در آیه‌ای می‌فرماید: بِيَدِكَ الْخَيْرُ إِنَّكَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ [مطلب حذف شد] : «خیر به دست توست، زیرا تو بر هر چیزی توانایی»). خیر، چونان میوه‌ای از درخت قدرت، تنها در سایه اقتدار الهی تحقق می‌یابد. بدون قدرت، خیر و عمل کارآمد چونان سرابی دست‌نیافتنی است.

درنگ: خیر، معلول قدرت الهی است و بدون قدرت، تحقق نمی‌یابد.

۲.۶. علم و قدرت در قرآن کریم

در آیه‌ای دیگر، قرآن کریم می‌فرماید: يَعْلَمُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَاللَّهُ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ [مطلب حذف شد] : «آنچه در آسمان‌ها و زمین است می‌داند و خداوند بر هر چیزی تواناست»). علم الهی، نتیجه قدرت است و علم بدون قدرت، چونان چراغی بی‌نور، به خرافه می‌انجامد. قدرت، مبنای علم حقیقی است.

درنگ: علم حقیقی، در سایه قدرت الهی معنا می‌یابد و بدون آن، به خرافه بدل می‌شود.

۲.۷. مالکیت و قدرت در قرآن کریم

قرآن کریم می‌فرماید: لِلَّهِ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاللَّهُ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ [مطلب حذف شد] : «فرمانروایی آسمان‌ها و زمین از آن خداست و خداوند بر هر چیزی تواناست»). مالکیت الهی، چونان تاجی بر سر قدرت، نتیجه اقتدار بی‌منتهای خداوند است. قدرت، شرط لازم برای تحقق مالکیت است.

درنگ: مالکیت الهی، جلوه‌ای از قدرت بی‌کران خداوند است.

۲.۸. سرعت قدرت در قرآن کریم

در آیه‌ای دیگر، قرآن کریم می‌فرماید: وَمَا أَمْرُ السَّاعَةِ إِلَّا كَلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ [مطلب حذف شد] : «و فرمان قیامت جز به‌سان چشم بر هم زدنی یا نزدیک‌تر از آن نیست»). سرعت تحقق قیامت، چونان صاعقه‌ای ناگهانی، نتیجه قدرت الهی است که امکان تحقق فوری و بی‌تأخیر رویدادهای عظیم را فراهم می‌سازد.

درنگ: سرعت و قاطعیت در تحقق رویدادهای عظیم، نتیجه قدرت الهی است.

۲.۹. سوره حمد و قدرت

در سوره حمد، درخواست هدایت (اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ، [مطلب حذف شد] : «ما را به راه راست هدایت کن») مبتنی بر مالکیت و قدرت الهی (مَالِكِ [مطلب حذف شد] : «[خدای] صاحب روز جزاست») است. این درخواست، چونان نغمه‌ای برخاسته از اطمینان به اقتدار الهی، قدرت را مبنای هدایت و رستگاری قرار می‌دهد.

درنگ: درخواست هدایت در سوره حمد، بر پایه اطمینان به قدرت و مالکیت الهی است.

جمع‌بندی بخش دوم

قرآن کریم، قدرت را به‌مثابه صفتی ذاتی و مبنای ارزش‌های وجودی معرفی می‌کند. این قدرت، در نظم خلقت، مالکیت، خیر، علم و سرعت تحقق رویدادها متجلی می‌شود. آیات قرآنی، با مصادیق عینی، قدرت را از مفهومی ذهنی به واقعیتی خارجی پیوند می‌زنند و آن را چونان کلیدی برای فهم نظام هستی ارائه می‌دهند.

بخش سوم: نقد فرهنگ ضعف‌پروری در جوامع اسلامی

۳.۱. ضعف‌پروری و کاستی جوامع اسلامی

جوامع اسلامی، به دلیل فقدان قدرت، از جایگاه کارآمدی جهانی محروم مانده‌اند. فرهنگ ضعف‌پروری، با تقدیس فقر و ناتوانی، چونان سدی در برابر تحقق قدرت و تمدن‌سازی ایستاده است. این فرهنگ، برخلاف آموزه‌های قرآنی، ضعف را ارزش و قدرت را نادیده گرفته است. استاد فرزانه، این رویکرد را نقد کرده و آن را مانعی برای پیشرفت جوامع اسلامی می‌دانند.

درنگ: فرهنگ ضعف‌پروری، با تقدیس فقر، جوامع اسلامی را از کارآمدی و تمدن‌سازی محروم کرده است.

۳.۲. ضعف‌پروری در حوزه‌های علمیه

حوزه‌های علمیه، به دلیل ترویج فرهنگ ضعف‌پروری، از تولید علم کارآمد و قدرت بازمانده‌اند. طلاب، با وجود انگیزه اولیه، به دلیل یأس و ناتوانی، قدرت خود را از دست می‌دهند. این فرهنگ، چونان باری سنگین، مانع ظهور توانمندی و اقتدار قرآنی در حوزه‌ها شده است.

درنگ: فرهنگ ضعف‌پروری در حوزه‌های علمیه، مانع تولید علم و قدرت کارآمد است.

۳.۳. نقد فرهنگ تکیه و سستی

افرادی که به تکیه و سستی عادت دارند، از نظر روحی و روانی ناقص‌اند و توان کارآمدی ندارند. این فرهنگ، چونان زنجیری، افراد را به ضعف و ناتوانی می‌کشاند. استاد فرزانه، این رویکرد را در تضاد با اقتدار قرآنی می‌دانند که نظم و استجماع را طلب می‌کند.

درنگ: فرهنگ تکیه و سستی، نشانه ضعف روانی و مانع تحقق قدرت وجودی است.

۳.۴. ضرورت توانمندسازی به جای ترحم

به جای دادن ماهی (کمک موقت)، باید تور (ابزار تولید) به فقرا داد تا خودشان قدرت تولید پیدا کنند. این رویکرد، چونان نسیمی حیات‌بخش، فقرزدایی واقعی را محقق می‌سازد. توانمندسازی، برخلاف ترحم، افراد را به سوی اقتدار و خودکفایی هدایت می‌کند.

درنگ: فقرزدایی با توانمندسازی و دادن ابزار تولید، نه ترحم، محقق می‌شود.

۳.۵. نمونه تاریخی ضعف‌پروری

ادیب نیشابوری، با وجود دانش فراوان، به دلیل فقدان قدرت، در فقر و ناتوانی زیست. این نمونه، چونان آینه‌ای، آسیب‌های فرهنگ ضعف‌پروری را در حوزه‌های علمی نشان می‌دهد. علم بدون قدرت، چونان پرنده‌ای بی‌بال، به کاستی و فقر منجر می‌شود.

درنگ: علم بدون قدرت، به ناتوانی و فقر می‌انجامد، چنان‌که در زندگی ادیب نیشابوری مشهود است.

جمع‌بندی بخش سوم

فرهنگ ضعف‌پروری، چونان سایه‌ای سنگین، جوامع اسلامی و حوزه‌های علمیه را از کارآمدی و اقتدار محروم کرده است. این فرهنگ، با تقدیس فقر و سستی، در تضاد با آموزه‌های قرآنی است که قدرت را مبنای خیر و تمدن می‌دانند. توانمندسازی، به جای ترحم، راهکار فقرزدایی و پیشرفت است.

بخش چهارم: اقتدار الهی و تأثیرات اجتماعی قدرت

۴.۱. اقتدار الهی و مرصاد

قرآن کریم در آیه‌ای می‌فرماید: إِنَّ رَبَّكَ لَبِالْمِرْصَادِ [مطلب حذف شد] : «بی‌گمان پروردگارت در کمینگاه است»). اقتدار الهی، چونان تیراندازی هوشیار در کمینگاه، با نظم و قدرت، نظام هستی را مدیریت می‌کند. مرصاد، نمادی از هوشیاری و اقتدار بی‌تزلزل الهی است.

درنگ: اقتدار الهی در مرصاد، نشان‌دهنده نظم و هوشیاری بی‌تزلزل خداوند است.

۴.۲. ایثار و قدرت

ایثار، چونان گلی شکوفا از بوستان قدرت، تنها در سایه توانمندی وجودی تحقق می‌یابد. افراد ممسک و ناتوان، به دلیل فقدان قدرت، از ایثار ناتوان‌اند. این امر، در روان‌شناسی اجتماعی و محیط‌های بسته، چونان آینه‌ای روشن، نمایان است.

درنگ: ایثار، نتیجه قدرت وجودی است و بدون آن، به امساک و تنگ‌نظری می‌انجامد.

۴.۳. تأثیر محیط بر قدرت

محیط‌های جغرافیایی و اجتماعی، چونان خاکی که بذر وجود انسان را می‌پروراند، بر قدرت و روان‌شناسی افراد تأثیر می‌گذارند. محیط‌های خشک و بسته، افراد ممسک و ضعیف پرورش می‌دهند، در حالی که محیط‌های پویا، چونان نسیمی حیات‌بخش، قدرت و صلابت می‌آفرینند.

درنگ: محیط، به‌عنوان عاملی تعیین‌کننده، می‌تواند قدرت یا ضعف را در افراد تقویت کند.

۴.۴. قدرت در برابر استکبار

قدرت، چونان حقیقتی تکوینی، هم در خداوند متعال و هم در مستکبران (مانند فرعون و قدرت‌های جهانی) ظهور می‌یابد. تفاوت، در جهت‌گیری این قدرت است. استکبار، سوءاستفاده از قدرت است، در حالی که قدرت الهی، چونان نوری هدایتگر، در مسیر خیر و رستگاری به کار گرفته می‌شود.

درنگ: قدرت، حقیقتی تکوینی است که در مسیر الهی یا شیطانی به کار گرفته می‌شود.

۴.۵. ضرورت جنبش و تحرک در علم

علم، زمانی ارزشمند است که چونان موتوری پرتوان، جنبش و تحرک ایجاد کند. عالم بدون تحرک، چونان کتابی بسته، از اعتبار و پذیرش اجتماعی محروم است. علم باید به عمل و جنبش منجر شود تا در جامعه تأثیرگذار باشد.

درنگ: علم حقیقی، با ایجاد جنبش و تحرک، ارزش و اعتبار می‌یابد.

جمع‌بندی بخش چهارم

اقتدار الهی، چونان کمینگاهی هوشیار، نظم و مدیریت هستی را تضمین می‌کند. قدرت، مبنای ایثار، تأثیرگذاری محیط و تحرک علمی است. این بخش، با تبیین این مفاهیم، بر ضرورت پیوند قدرت با ارزش‌های اجتماعی و الهی تأکید دارد.

نتیجه‌گیری نهایی

مفهوم قدرت، چونان ستونی استوار در منظومه فلسفه اسلامی و معارف قرآنی، محور تحقق خیر، سلامت، تمدن و ایمان است. قرآن کریم، با آیاتی چون فَلَا أُقْسِمُ بِرَبِّ الْمَشَارِقِ وَالْمَغَارِبِ إِنَّا لَقَادِرُونَ و لَهُ الْمُلْكُ وَلَهُ الْحَمْدُ وَهُوَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ، قدرت را به‌عنوان مبنای نظم، مالکیت و ستایش الهی معرفی می‌کند. نقد فرهنگ ضعف‌پروری، تأکید بر پیوند علم و قدرت، و دعوت به توانمندسازی به جای ترحم، از پیام‌های کلیدی این درس‌گفتار است. جوامع اسلامی، برای رهایی از ناتوانی و حرکت به سوی اقتدار، نیازمند بازنگری در رویکرد خود به قدرت و علم‌اند. این نوشتار، با بازخوانی این مفاهیم، راهی برای تحقق تمدن اسلامی و کارآمدی اجتماعی ارائه می‌دهد.

با نظارت صادق خادمی