متن درس
فلسفه مشروعیت قدرت و حاکمیت در جامعه انسانی
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه، آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۶۹۵)
دیباچه
جهان انسانی، چونان عرصهای پیچیده، در پیوند با پرسشهای بنیادین قدرت، معرفت و حاکمیت شکل گرفته است. این پرسشها، که ریشه در ماهیت وجودی و اجتماعی انسان دارند، نهتنها به چیستی قدرت و معرفت، بلکه به مشروعیت اعمال آن در جامعه میپردازند. درسگفتار شماره ۶۹۵ استاد فرزانه، آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، با نگاهی ژرف به تمایز میان ثبوت و اثبات قدرت و معرفت، چارچوبی فلسفی برای تبیین مشروعیت حاکمیت ارائه میدهد. این نوشتار، با تکیه بر سخنان استاد، میکوشد تا با ساختاری منظم و علمی، مفاهیم این درسگفتار را به گونهای منسجم و عمیق برای جویندگان حقیقت روشن سازد. تمایز جامعه انسانی از نظم طبیعی، نقد قانون جنگل، و ضرورت دلایل عقلی و نقلی برای مشروعیت، چونان ستونهایی استوار، این بحث را به سوی تبیین فلسفهای سیاسی و اخلاقی هدایت میکنند.
بخش یکم: ماهیت ثبوتی قدرت و معرفت
قدرت و معرفت بهمثابه صفات کمال
قدرت و معرفت، چونان گوهرهایی ذاتی در وجود، آثاری وجودی نظیر عزت، دولت و مکنت را به ارمغان میآورند. این صفات، که در فلسفه اسلامی بهعنوان کمالات وجودی شناخته میشوند، نظمی حیاتبخش در وجود و جامعه پدید میآورند. استاد فرزانه تأکید میورزند که قدرت و معرفت، مننفسه، چون سنگینی سنگ یا روانی آب، امری طبیعی و ذاتیاند. این ویژگیها، در نظم وجودی، مانند جریانی که حیات را در طبیعت جاری میسازد، به انسان اقتدار و تمکن میبخشند.
عزت، چون تاجی بر سر وجود، به انسان کرامت و سربلندی میدهد. دولت، چون پرچمی که نظم اجتماعی را برافراشته میدارد، و مکنت، چون بنیانی استوار، ثروت و توانمندی را در وجود و جامعه متبلور میسازد. این آثار، که از ثبوت قدرت و معرفت سرچشمه میگیرند، نشاندهنده ظرفیت ذاتی این صفات در ایجاد نظم و حیاتاند. حوزههای علمیه، بهعنوان کانونهای تربیت معرفتی، باید این آثار را در نظام آموزشی خود لحاظ کنند تا انسانهایی عزتمند و توانمند پرورش یابند.
درنگ: قدرت و معرفت، چون گوهرهایی ذاتی، عزت، دولت و مکنت را در وجود و جامعه متبلور میسازند و نظمی حیاتبخش پدید میآورند. |
تمثیلات طبیعی و ماهیت ثبوتی
استاد فرزانه، با تمثیلی بدیع، قدرت و معرفت را به ویژگیهای ذاتی طبیعت تشبیه میکنند: سنگ سنگین است، آب روان، شیشه شکننده و آتش سوزان. این ویژگیها، چونان قوانینی تغییرناپذیر، در نظم وجودی جریان دارند. قدرت و معرفت نیز، بهسان این قوانین، در وجود انسان و جامعه حضوری ذاتی دارند. این تمثیل، نشاندهنده آن است که ثبوت قدرت و معرفت، امری طبیعی و جداییناپذیر از نظم هستی است. اما پرسش اصلی، نه در وجود این صفات، بلکه در چگونگی اعمال و مشروعیت آنهاست.
نقش قدرت و معرفت در نظم طبیعی
در طبیعت، قدرت و معرفت، چون دو بال حیات، موجودات را در مسیر بقا هدایت میکنند. استاد فرزانه، با اشاره به نظم جنگل، نشان میدهند که حیوانات بر اساس قدرت و ادراک خود زنده میمانند یا نابود میشوند. حیوانی که هوشمند است، میگریزد؛ زیرک میبلعد و ضعیف خورده میشود. این نظم، که بر پایه قدرت و معرفت استوار است، فاقد ملاکهای اخلاقی یا عدالت است. در جنگل، حاکم و محکوم بر اساس توانمندی و ادراک تعیین میشوند، نه بر پایه مشروعیت یا عدالت.
مثال مورچه، که در قرآن کریم نیز به زیبایی به آن اشاره شده، نمونهای روشن از نقش معرفت در بقای طبیعی است. آیهای از سوره نمل، این حقیقت را آشکار میسازد:
حَتَّى إِذَا أَتَوْا عَلَى وَادِ النَّمْلِ قَالَتْ نَمْلَةٌ يَا أَيُّهَا النَّمْلُ ادْخُلُوا مَسَاكِنَكُمْ لَا يَحْطِمَنَّكُمْ سُلَيْمَانُ وَجُنُودُهُ وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ
[مطلب حذف شد] : تا چون به وادی مورچگان رسیدند، مورچهای گفت: ای مورچگان، به لانههای خود درآیید، مبادا سلیمان و سپاهیانش شما را پایمال کنند و خود آگاه نباشند (نمل: ۱۸).
این آیه، به نقش معرفت در نجات مورچه در برابر قدرت عظیم سلیمان و سپاهیانش اشاره دارد. مورچه، نه با قدرت، بلکه با ادراک خود، راه بقا را مییابد. در مقابل، حیوانی چون شیر، که استاد فرزانه به آن اشاره میکنند، با سر پایین راه میرود و به قدرت خود متکی است، نه به ادراک. این تفاوت، نشاندهنده تنوع استراتژیهای بقا در طبیعت است، اما در عین حال، به محدودیتهای نظم طبیعی در برابر جامعه انسانی اشاره دارد.
رشد همگون قدرت و ادراک
استاد فرزانه تأکید میورزند که رشد قدرت و ادراک در موجودات زنده همگون است. حیوانات، در سنین مختلف، نهتنها در قدرت جسمانی، بلکه در ادراک و معرفت نیز رشد میکنند. این رشد همگون، نشاندهنده وحدت وجودی در ابعاد جسمانی و معرفتی است. برای مثال، حیوانی در سال اول زندگی، ادراک و قدرتی متفاوت از سال پنجم دارد. این اصل، به پویایی حیات در طبیعت و تأثیر متقابل قدرت و معرفت اشاره دارد. اما در جامعه انسانی، این رشد باید با ملاکهای اخلاقی و شرعی همراه شود.
نقد دانش حیوانشناسی
استاد فرزانه، با نقدی تیزبینانه، به ضعف دانش حیوانشناسی در فهم رشد ادراکی حیوانات اشاره میکنند. این دیدگاه، که حیوانات از بدو تولد تمامی مهارتهای خود را دارا هستند، نادرست است. حیوانات، مانند انسان، در مسیر رشد، ادراک و قدرت خود را پرورش میدهند. این نقد، به ضرورت مطالعه عمیقتر طبیعت برای فهم قوانین ثبوتی و اثباتی اشاره دارد و حوزههای علمیه را به بازنگری در روشهای آموزشی خود دعوت میکند.
درنگ: رشد قدرت و ادراک در موجودات زنده، چون جریانی همگون، حیات را پویا میسازد، اما در جامعه انسانی، این رشد باید با ملاکهای مشروعیت همراه گردد. |
جمعبندی بخش یکم
قدرت و معرفت، چون گوهرهایی ذاتی، آثاری نظیر عزت، دولت و مکنت را در وجود و جامعه پدید میآورند. این صفات، در نظم طبیعی، چونان قوانین سنگینی سنگ و روانی آب، حضوری ذاتی دارند. در طبیعت، حیوانات بر اساس قدرت و ادراک خود بقا مییابند، اما این نظم فاقد ملاکهای اخلاقی است. آیه مورچه (نمل: ۱۸)، نقش معرفت در بقای طبیعی را نشان میدهد، در حالی که شیر به قدرت خود متکی است. رشد همگون قدرت و ادراک، حیات را پویا میسازد، اما در جامعه انسانی، این صفات باید با مشروعیت و عدالت همراه شوند. نقد دانش حیوانشناسی، به ضرورت مطالعه عمیقتر طبیعت و اصلاح نظامهای آموزشی اشاره دارد.
بخش دوم: تمایز ثبوت و اثبات در مشروعیت حاکمیت
تمایز بنیادین ثبوت و اثبات
استاد فرزانه، با تبیینی عمیق، میان ثبوت و اثبات قدرت و معرفت تمایز قائل میشوند. ثبوت، به وجود ذاتی قدرت و معرفت اشاره دارد، در حالی که اثبات، به مشروعیت اعمال این صفات در جامعه میپردازد. در جنگل، ثبوت و اثبات یکیاند؛ حیوانی که قدرت دارد، میخورد، و حیوانی که ادراک دارد، میگریزد. اما در جامعه انسانی، این دو از یکدیگر جدا میشوند. قدرت، بدون مشروعیت، نمیتواند ملاک حاکمیت باشد. این تمایز، بنیاد فلسفه سیاسی اسلامی را تشکیل میدهد و پرسشهایی بنیادین را مطرح میسازد: چه کسی شایسته حاکمیت است؟ چه کسی حق نفوذ در دیگران را دارد؟
درنگ: در جامعه انسانی، ثبوت قدرت و معرفت از اثبات آن جدا است؛ مشروعیت، شرط لازم برای اعمال قدرت و حاکمیت است. |
پرسشهای بنیادین مشروعیت
استاد فرزانه، با طرح پرسشهایی عمیق، به چالشهای فلسفه سیاسی میپردازند: چه کسی میتواند حاکم باشد؟ چه کسی حق تصرف در عالم و انسان را دارد؟ این پرسشها، به ضرورت شناسایی ملاکهای مشروعیت در برابر قدرت خام اشاره دارند. در جامعه انسانی، برخلاف جنگل، اعمال قدرت نیازمند توجیه شرعی و عقلی است. پرسش از سلطان راستین، که شایسته تصرف در دیگران است، قلب فلسفه سیاسی را تشکیل میدهد. این پرسش، حوزههای علمیه را به تبیین ملاکهای مشروعیت در برابر کثرت مدعیان دعوت میکند.
نقد قانون جنگل
استاد فرزانه، با نقدی صریح، قانون جنگل را بهعنوان ملاکی برای حاکمیت در جامعه انسانی رد میکنند. در جنگل، هر کس زورش بیشتر باشد، حاکم است؛ اکل و مکول (خوردن و خورده شدن) بدون نیاز به اجازه جریان دارد. اما در جامعه انسانی، این قانون غیراخلاقی است. حاکمیت مبتنی بر زور، جائر و غیرمشروع است. این نقد، به تفاوت بنیادین میان نظم طبیعی و نظم انسانی اشاره دارد. جامعه انسانی، نیازمند ملاکهایی است که فراتر از قدرت خام، مشروعیت را تضمین کنند.
نقش معرفت در برابر قدرت
استاد فرزانه، با مثالی از موش و سگ، نقش معرفت را در برابر قدرت خام برجسته میکنند. موش، که زورش به سگ نمیرسد، با ادراک خود به سوراخ میگریزد و نجات مییابد. این مثال، نشاندهنده برتری معرفت در برخی موقعیتها است. اما در جامعه انسانی، معرفت نیز باید با مشروعیت همراه شود. قدرت و معرفت، بدون ملاکهای شرعی و اخلاقی، نمیتوانند حاکمیت را توجیه کنند.
جمعبندی بخش دوم
تمایز میان ثبوت و اثبات، بنیاد فلسفه سیاسی اسلامی را تشکیل میدهد. در جنگل، ثبوت و اثبات یکیاند، اما در جامعه انسانی، مشروعیت شرط لازم برای اعمال قدرت است. پرسشهای بنیادین در باب شایستگی حاکم و حق تصرف در دیگران، به پیچیدگیهای فلسفه سیاسی اشاره دارند. نقد قانون جنگل، بر غیراخلاقی بودن حاکمیت مبتنی بر زور تأکید دارد، و مثال موش و سگ، نقش معرفت را در برابر قدرت خام نشان میدهد. این اصول، حوزههای علمیه را به تبیین ملاکهای مشروعیت در برابر کثرت مدعیان دعوت میکنند.
بخش سوم: چالشهای مشروعیت در جوامع متنوع
کثرت مدعیان حاکمیت
در جوامع انسانی، کثرت ادیان، ملل و عقاید، شناسایی حاکم مشروع را به چالشی پیچیده بدل کرده است. استاد فرزانه، با توصیفی بدیع، این وضعیت را «شیرتوشیر» مینامند، که نشاندهنده آشوب ناشی از کثرت مدعیان است. پولدار، زوردار، مؤمن و کافر، همگی مدعی حاکمیتاند، اما کدامیک مشروع است؟ این پرسش، به ضرورت یافتن ملاکی واحد برای مشروعیت در برابر این آشوب اشاره دارد.
درنگ: کثرت مدعیان حاکمیت، چونان آشوبی فلسفی، ضرورت یافتن ملاکی واحد و شرعی برای مشروعیت را برجسته میسازد. |
ولایت بر غیرمسلمان و صغیر
استاد فرزانه، با طرح پرسشهایی عمیق، به چالش ولایت بر غیرمسلمان (مانند یهودی و کلیمی) و صغیر میپردازند. اگر کسی خدا، پیامبر یا فقیه را نپذیرد، چگونه میتوان مشروعیت حاکمیت را اثبات کرد؟ صغیر، که توان پذیرش ندارد، چگونه تحت ولایت قرار میگیرد؟ این پرسشها، به پیچیدگیهای فلسفی و فقهی مشروعیت در جوامع متنوع اشاره دارند. پاسخ به این پرسشها، نیازمند تلفیق دلایل عقلی و نقلی است.
نقد تقلید کورکورانه
استاد فرزانه، با نقدی تیزبینانه، به آشوب ناشی از تقلید کورکورانه در جوامع اشاره میکنند. در شهری که هر کس از دیگری تقلید میکند، چگونه میتوان حاکم مشروع را شناسایی کرد؟ این نقد، به غیاب ملاکهای روشن برای مشروعیت و خطر تقلید بدون تأمل اشاره دارد. حوزههای علمیه، باید با ارائه چارچوبهای عقلی و نقلی، به این آشوب پاسخ دهند.
دو راهحل عقلی و نقلی
استاد فرزانه، برای حل مسئله مشروعیت، دو راهحل اصلی پیشنهاد میدهند: دلایل عقلی و دلایل نقلی. این دو رویکرد، که ریشه در فلسفه سیاسی اسلامی دارند، میتوانند ملاکهای مشروعیت را در برابر کثرت مدعیان تبیین کنند. دلیل عقلی، به تحلیلهای منطقی و فلسفی تکیه دارد، در حالی که دلیل نقلی، بر متون دینی و شرعی استوار است. این دو راهحل، چون دو مشعل فروزان، راه را برای شناسایی حاکم مشروع روشن میسازند.
چالش صراط مستقیم
استاد فرزانه، با طرح پرسشی عمیق، به امکان یافتن صراطی مستقیم برای تنفیذ حاکمیت در جوامع متنوع اشاره میکنند. آیا میتوان در جهانی پر از کثرت و اختلاف، راهی واحد برای مشروعیت یافت؟ این پرسش، به دشواری فلسفی و عملی تبیین مشروعیت در جهان معاصر اشاره دارد. حوزههای علمیه، باید با تلفیق عقل و نقل، به این معضل جهانی پاسخ دهند.
درنگ: دلایل عقلی و نقلی، چون دو مشعل فروزان، ملاکهای مشروعیت را در برابر کثرت مدعیان و آشوب فلسفی روشن میسازند. |
جمعبندی بخش سوم
کثرت ادیان، ملل و عقاید، شناسایی حاکم مشروع را به چالشی پیچیده بدل کرده است. پرسشهای مربوط به ولایت بر غیرمسلمان و صغیر، به پیچیدگیهای فلسفی و فقهی مشروعیت اشاره دارند. نقد تقلید کورکورانه، بر ضرورت ملاکهای روشن برای مشروعیت تأکید دارد. دلایل عقلی و نقلی، بهعنوان دو راهحل اصلی، میتوانند این آشوب را سامان دهند. پرسش از صراط مستقیم، به دشواری یافتن راهی واحد در جهان معاصر اشاره دارد، و حوزههای علمیه را به پاسخگویی به این معضل دعوت میکند.
بخش چهارم: نقد نظام تربیتی و ضرورت تجربه عملی
نقد علم حفظی
استاد فرزانه، با نقدی صریح، به کاستی علم حفظی بدون تجربه عملی اشاره میکنند. علم، چون گوهری است که تنها در بستر تجربه زیسته شکوفا میشود. مثال مکانیکی که دلکو را نمیشناسد، به زیبایی این حقیقت را آشکار میسازد. عالم، باید نسبت به معلومات خود، چون کسی باشد که گرسنگی یا سیری را با عمل نشان میدهد، نه با ادعای صرف. این نقد، به ضرورت اصلاح نظام تربیتی حوزهها و پرورش عالمانی تجربهمحور اشاره دارد.
پیشنهاد تجربه عملی
استاد فرزانه، با پیشنهادی نوآورانه، علما را به تجربه عملی در محیطهایی چون جنگل یا دیوانهخانه دعوت میکنند. این تجربه، که میتواند دو ماه در سال را در بر گیرد، به فهم عمیقتر قوانین ثبوتی و اثباتی کمک میکند. جنگل، چون آیینهای از نظم طبیعی، و دیوانهخانه، چون بازتابی از پیچیدگیهای روح انسانی، میتوانند عالم را به درک عمیقتری از واقعیتها رهنمون سازند. این پیشنهاد، به اهمیت تلفیق علم و تجربه در تربیت علمی تأکید دارد.
درنگ: علم بدون تجربه، چون گوهری بیجلا، ناکارآمد است؛ تجربه عملی، عالم را به فهم عمیقتر قوانین ثبوتی و اثباتی رهنمون میسازد. |
نقد نظام آموزشی حوزهها
استاد فرزانه، با نقدی عمیق، به ضعف نظام آموزشی حوزهها در پرورش عالمان تجربهمحور اشاره میکنند. کتاب، چون نقشهای خشک و خالی، نمیتواند جایگزین تجربه زیسته شود. عالم، باید با واقعیات جهان، از جنگل تا جامعه انسانی، مواجه شود تا بتواند معضلات فلسفی مانند مشروعیت را حل کند. این نقد، حوزهها را به بازنگری در روشهای آموزشی و تلفیق علم و تجربه دعوت میکند.
جمعبندی بخش چهارم
علم حفظی، بدون تجربه عملی، ناکارآمد است و نمیتواند به حل معضلات فلسفی مانند مشروعیت کمک کند. پیشنهاد تجربه عملی در محیطهایی چون جنگل و دیوانهخانه، به اهمیت فهم زیسته قوانین ثبوتی و اثباتی اشاره دارد. نقد نظام آموزشی حوزهها، بر ضرورت پرورش عالمانی تجربهمحور تأکید دارد. این اصول، چون مشعلهایی فروزان، راه اصلاح نظام تربیتی را روشن میسازند.
نتیجهگیری کلی
درسگفتار شماره ۶۹۵ استاد فرزانه، آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، چون نوری در تاریکی، به تبیین فلسفه مشروعیت قدرت و حاکمیت میپردازد. تمایز میان ثبوت و اثبات، بنیاد این بحث را تشکیل میدهد. در نظم طبیعی، قدرت و معرفت، بدون نیاز به مشروعیت، حیات را حفظ میکنند، اما در جامعه انسانی، مشروعیت شرط لازم برای حاکمیت است. آیه مورچه (نمل: ۱۸)، نقش معرفت را در بقای طبیعی نشان میدهد، در حالی که نقد قانون جنگل، بر غیراخلاقی بودن حاکمیت مبتنی بر زور تأکید دارد. کثرت مدعیان، ولایت بر غیرمسلمان و صغیر، و تقلید کورکورانه، چالشهای مشروعیت در جهان معاصر را آشکار میسازند. دلایل عقلی و نقلی، راهحلهایی برای حل این معضل ارائه میدهند. نقد علم حفظی و پیشنهاد تجربه عملی، حوزهها را به اصلاح نظام تربیتی و پرورش عالمانی تجربهمحور دعوت میکنند. این نوشتار، چون نقشهای روشن، راه را برای احیای فلسفه سیاسی اسلامی در مواجهه با چالشهای کثرتگرایی معاصر هموار میسازد.
با نظارت صادق خادمی |