در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 713

متن درس

 

تحلیل فلسفی اقسام فاعل و اراده

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره (جلسه ۷۱۳)

مقدمه: درآمدی بر فاعلیت و اراده در فلسفه اسلامی

مباحث فاعلیت و اراده، از جمله بنیادی‌ترین مسائل فلسفه اسلامی است که در متون کلاسیک و معاصر مورد توجه قرار گرفته است. این موضوع، به دلیل پیوند عمیق با مفاهیم وجود، اختیار، و تأثیرگذاری انسانی، از منظر متافیزیکی، روان‌شناختی، و دینی اهمیتی بی‌بدیل دارد. درس‌گفتار شماره ۷۱۳، ارائه‌شده توسط استاد فرزانه قدس‌سره، به تحلیل عمیق اقسام فاعل، خصوصیات آن‌ها، و رابطه فاعلیت با اراده می‌پردازد. این درس‌گفتار، با نقدی روشمند بر تقسیم‌بندی‌های سنتی فاعل‌ها در متون فلسفی مانند «شفا»، «اسفار اربعه»، «بدایة الحکمة»، و «منظومة»، بر ضرورت بازنگری علمی و دقیق این تقسیم‌بندی‌ها تأکید دارد. پرسش محوری این بحث آن است که چرا تقسیم‌بندی‌های سنتی، با وجود قدمت و اهمیت، از جامعیت و دقت کافی برخوردار نیستند و چگونه می‌توان با بهره‌گیری از تحلیل‌های میان‌رشته‌ای، به فهمی ژرف‌تر از فاعلیت و اراده دست یافت.

بخش نخست: مبانی متافیزیکی فاعلیت

ارجاع به آیات قرآنی

درس‌گفتار با استناد به آیه شریفه بِسْمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ (سوره حمد، آیه ۱) آغاز می‌شود: «به نام خداوند بخشنده مهربان». این آیه، به مثابه دروازه‌ای به سوی جهان‌بینی اسلامی، وحدت حقیقت وجودی عالم را نشان می‌دهد و مبنای متافیزیکی بحث فاعلیت و اراده را فراهم می‌سازد. همچنین، آیه وَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْرًا يَرَهُ (سوره زلزال، آیه ۷): «و هر کس به‌اندازه ذره‌ای خیر انجام دهد، آن را خواهد دید»، بر نتایج افعال انسانی در دنیا و آخرت تأکید دارد. این آیه، ضرورت تحلیل دقیق فاعلیت و اراده را به مثابه محرک‌های کنش انسانی برجسته می‌سازد.

تقسیم‌بندی کلی فاعل‌ها

درنگ: فاعل‌ها به سه دسته عادی، خاص، و غیری تقسیم می‌شوند، و هر دسته شامل فاعل‌های متعددی است که مراتب وجودی و تأثیرگذاری متفاوتی دارند.

تقسیم‌بندی فاعل‌ها به عادی، خاص، و غیری، مبنای سنتی تحلیل فاعلیت در فلسفه اسلامی است که در آثار کلاسیکی مانند «شفا»ی ابن‌سینا و «اسفار اربعه»ی ملاصدرا ریشه دارد. این تقسیم‌بندی، با توجه به مراتب وجودی و نحوه تأثیرگذاری فاعل‌ها، به شناخت بهتر کنش‌های انسانی و الهی کمک می‌کند. فاعل‌های عادی شامل کنش‌هایی با انگیزه‌های طبیعی یا قصدی هستند، فاعل‌های خاص به انگیزه‌های متعالی مانند رضا و عشق اشاره دارند، و فاعل‌های غیری به کنش‌هایی با ماهیت جبری یا اکراهی دلالت می‌کنند.

نقد تقسیم‌بندی‌های سنتی

درنگ: تقسیم‌بندی‌های سنتی فاعل‌ها در متون فلسفی مانند «بدایة الحکمة»، «منظومة»، و «اسفار اربعه» از جامعیت و دقت کافی برخوردار نیستند و نیازمند بازنگری علمی و دقیق‌اند.

تقسیم‌بندی‌های سنتی، گرچه شالوده‌ای برای تحلیل فاعلیت فراهم کرده‌اند، اما به دلیل کلی‌گویی و فقدان تحلیل مصادیق و آثار، ناکافی‌اند. این نقد، به محدودیت‌های متون کلاسیک در ارائه تحلیلی جامع و تفصیلی اشاره دارد. برای مثال، در «منظومة» یا «بدایة الحکمة»، فاعل‌ها به‌صورت کلی به دسته‌های عادی، خاص، و غیری تقسیم شده‌اند، اما خصوصیات، مصادیق، و آثار هر دسته به‌صورت دقیق بررسی نشده است. این امر، ضرورت بازنگری علمی و میان‌رشته‌ای را برجسته می‌سازد، که با بهره‌گیری از تحلیل‌های روان‌شناختی و اصولی، می‌تواند به فهمی عمیق‌تر از فاعلیت منجر شود.

بخش دوم: اقسام فاعل و تحلیل تفصیلی

اقسام فاعل‌های عادی، خاص، و غیری

درنگ: فاعل‌های عادی شامل بالطبع، بالقصد، و بالقسر؛ فاعل‌های خاص شامل بالرضا، بالتجلی، بالعنایه، و بالعشق؛ و فاعل‌های غیری شامل بالجبر، بالتسخیر، و بالاکراه هستند.

فاعل‌های عادی، که بر اساس طبیعت، قصد، یا قسر عمل می‌کنند، به کنش‌های روزمره و طبیعی انسان اشاره دارند. فاعل‌های خاص، که با انگیزه‌های متعالی مانند رضا، تجلی، عنایت، و عشق تعریف می‌شوند، به مراتب وجودی والا دلالت دارند. فاعل‌های غیری، که شامل جبر، تسخیر، و اکراه‌اند، به کنش‌هایی اشاره می‌کنند که تحت تأثیر عوامل خارجی یا فشارهای غیرارادی انجام می‌شوند. این تقسیم‌بندی، با تحلیل‌های فلسفی ابن‌سینا و ملاصدرا همخوانی دارد و به تنوع فاعلیت‌ها و تأثیر آن‌ها بر افعال انسانی اشاره می‌کند.

نقد تعریف فاعل بالجبر

درنگ: تعریف سنتی فاعل بالجبر، که آن را فاقد اراده می‌داند، نادرست است، زیرا حتی در جبر نیز اراده‌ای مغلوب وجود دارد.

در متون فلسفی مانند «منظومة»، فاعل بالجبر به‌عنوان فاعلی تعریف شده که فاقد اراده است. این تعریف، به دلیل خلط میان اراده و اختیار، نادرست است. اراده، حتی در شرایط جبری، حضور دارد، اما به‌صورت مغلوب عمل می‌کند. برای مثال، فردی که تحت فشار جبری عملی را انجام می‌دهد، همچنان اراده‌ای برای کاهش آسیب یا حفظ خود دارد، گرچه این اراده تحت سلطه عوامل خارجی است. این نقد، با تحلیل‌های اصولی عالمان دینی همخوانی دارد و بر ضرورت تمایز دقیق میان اراده و اختیار تأکید می‌کند.

تمایز جبر، اکراه، اضطرار، و اختیار

درنگ: جبر، اکراه، اضطرار، و اختیار همگی دارای اراده‌اند، اما نوع اراده (مغلوب، بدون طیب، مضطر، یا مختار) متفاوت است.

تمایز میان جبر، اکراه، اضطرار، و اختیار، از پیچیدگی‌های اراده در فاعلیت حکایت دارد. در جبر، اراده مغلوب است؛ در اکراه، اراده بدون طیب خاطر عمل می‌کند؛ در اضطرار، اراده با استقلال عملی همراه است؛ و در اختیار، اراده به‌صورت مختارانه بروز می‌یابد. این تمایز، با تحلیل‌های روان‌شناختی در فلسفه ذهن و اصول فقه همخوانی دارد و بر ضرورت بررسی دقیق کیفیت اراده تأکید می‌کند.

مثال بیماری و فاعلیت

درنگ: در حالت بیماری، دو فاعل (طبیعت بدن و ویروس) و دو فعل (سیر مزاجی و سیر مرضی) وجود دارند که با یکدیگر اصطکاک دارند.

در بیماری، طبیعت بدن به‌عنوان فاعل مزاجی عمل می‌کند، در حالی که ویروس به‌عنوان فاعل مرضی، کنشی متعارض ایجاد می‌کند. این دو فاعل، با دو فعل متمایز (سیر مزاجی و سیر مرضی)، در یک نظام زیستی با یکدیگر اصطکاک دارند. این مثال، به تعارض فاعل‌ها در یک نظام و تأثیر آن بر فعل اشاره دارد و با تحلیل‌های فلسفی ملاصدرا در باب تعارض علل همخوانی دارد.

نقد خلط اکراه و جبر

درنگ: آوردن اکراه در تعریف جبر، به دلیل تفاوت ماهوی این دو نوع فاعلیت، نادرست است.

برخی متون فلسفی، مانند «منظومة»، اکراه را در تعریف جبر گنجانده‌اند، که به دلیل تفاوت‌های بنیادین میان این دو، نادرست است. اکراه با فقدان طیب خاطر همراه است، در حالی که جبر با اراده مغلوب تعریف می‌شود. این نقد، به عدم دقت در تمایز مفاهیم اشاره دارد و با تحلیل‌های اصولی عالمان دینی همخوانی دارد.

بخش سوم: اراده و نقش آن در فاعلیت

حضور اراده در همه فاعلیت‌ها

درنگ: حتی در جبر، اکراه، اضطرار، و اختیار، اراده وجود دارد، اما شدت، کیفیت، و تأثیر آن متفاوت است.

اراده، به‌عنوان جوهره فاعلیت، در تمامی انواع آن حضور دارد، اما کیفیت و تأثیر آن بسته به نوع فاعل متفاوت است. در جبر، اراده مغلوب است؛ در اکراه، فاقد طیب خاطر؛ در اضطرار، دارای استقلال عملی؛ و در اختیار، آزاد و مختار است. این اصل، با دیدگاه‌های ابن‌سینا و ملاصدرا در باب اراده به‌عنوان جزء لاینفک فاعلیت همخوانی دارد.

مثال هل‌دادن و اراده

درنگ: فردی که هل داده می‌شود، برای جلوگیری از افتادن اراده می‌کند، اما این اراده مغلوب است.

وقتی فردی هل داده می‌شود، برای حفظ تعادل و جلوگیری از افتادن، اراده‌ای برای حرکت پاها بروز می‌دهد. این اراده، گرچه مغلوب فشار خارجی است، اما همچنان وجود دارد و به کاهش آسیب کمک می‌کند. این مثال، حضور اراده در شرایط جبری را نشان می‌دهد و با تحلیل‌های روان‌شناختی در باب واکنش‌های غیرارادی همخوانی دارد.

روان‌شناسی دینی و اراده

درنگ: روان‌شناسی دینی، مبتنی بر قرآن کریم و سنت، اراده را حتی در شرایط غیراختیاری تحلیل می‌کند و از روان‌شناسی غربی متمایز است.

روان‌شناسی دینی، با تکیه بر قرآن کریم و سنت، به تحلیل اراده در شرایط مختلف می‌پردازد و از روان‌شناسی غربی، که گاه با چالش‌های خاص خود مواجه است، متمایز می‌شود. این رویکرد، اراده را در شرایط غیراختیاری، مانند خواب یا جبر، نیز بررسی می‌کند و بر نقش آن در فاعلیت تأکید دارد.

مثال اراده در ماشین

درنگ: فردی که در ماشین است، حتی در خواب، اراده حرکت را تداعی می‌کند، اما این اراده فعل‌آفرین نیست.

فردی که در ماشین در حال حرکت است، حتی در حالت خواب، اراده‌ای غیرآگاهانه برای همراهی با حرکت تداعی می‌کند. این اراده، گرچه فعل‌آفرین نیست، اما نشان‌دهنده حضور مداوم اراده در کنش‌های انسانی است. این تحلیل، با روان‌شناسی شناختی و بررسی اراده غیرآگاهانه همخوانی دارد.

تمایز اراده حرکت و فرار

درنگ: اراده حرکت در ماشین با اراده فرار متفاوت است و روان‌شناس دینی می‌تواند این تفاوت را از رفتار تشخیص دهد.

اراده حرکت، که در همراهی با ماشین بروز می‌یابد، با اراده فرار، که به قصد گریز شکل می‌گیرد، متفاوت است. روان‌شناس دینی، با بررسی رفتار و نشانه‌های ظاهری، می‌تواند این تفاوت را تشخیص دهد. این دیدگاه، با روان‌شناسی رفتاری و تحلیل انگیزه‌ها همخوانی دارد.

بخش چهارم: نقد علم دینی و پیشنهادهای اصلاحی

نقد کاستی علم دینی سنتی

درنگ: علم دینی سنتی، با تکیه بر متون کهن و بدون نوآوری، از کارآمدی لازم برخوردار نیست و نیازمند بازسازی علمی است.

علم دینی سنتی، با تمرکز بر متون کهن مانند «رسائل» و «کفایة»، و روش‌های آموزشی فرسایشی، از کارآمدی لازم برخوردار نیست. این علم، مانند اسکناسی بی‌ارزش، در عمل کاربرد چندانی ندارد. این نقد، به ضرورت بازسازی علمی و توجه به کیفیت آموزش تأکید دارد و با دیدگاه‌های عرفانی در باب علم بی‌عمل همخوانی دارد.

پیشنهاد اصلاح نظام آموزشی

درنگ: تدریس آثار عالمان برجسته مانند آقاضیاء‌الدین، نائینی، و کمپانی، به‌جای متون سنتی، می‌تواند علم دینی را کارآمدتر کند.

برای اصلاح نظام آموزشی، پیشنهاد می‌شود آثار عالمان برجسته، مانند آقاضیاء‌الدین، نائینی، و کمپانی، جایگزین متون سنتی شوند. این آثار، با تحلیل‌های دقیق و علمی، می‌توانند به تربیت عالمان کارآمد منجر شوند. این پیشنهاد، با اصلاحات آموزشی در حوزه‌های علمیه همخوانی دارد.

نقد علم بی‌استفاده

درنگ: علم بدون کاربرد، مانند کتابی برای بی‌سواد، بی‌فایده است و نیازمند آگاهی و عمل است.

علم دینی، بدون آگاهی و کاربرد عملی، مانند کتابی در دست بی‌سواد، بی‌فایده است. این نقد، به ضرورت پیوند علم و عمل تأکید دارد و با تعالیم غزالی در «احیاء علوم‌الدین» همخوانی دارد، که علم را مقدم بر عمل می‌داند.

بخش پنجم: خودشناسی و اراده

اراده و قدرت

درنگ: شناخت اقسام اراده (اکراهی، اجباری، اختیاری) به انسان قدرت می‌دهد و آینده او را پیش‌بینی می‌کند.

شناخت اراده‌ها و اقسام آن‌ها، به انسان قدرت پیش‌بینی و کنترل آینده می‌بخشد. این شناخت، مانند کلیدی است که قفل‌های ناشناخته نفس را می‌گشاید و به اصلاح رفتار و دستیابی به موفقیت منجر می‌شود. این دیدگاه، با فلسفه ملاصدرا در باب تأثیر علم بر فعل و قدرت همخوانی دارد.

خودشناسی و تحلیل اراده

درنگ: شناخت فاعل‌ها و اراده‌ها، به خودشناسی و اصلاح نفس منجر می‌شود، مطابق با حدیث «من عرف نفسه فقد عرف ربه».

حدیث شریف «کسی که خود را شناخت، پروردگارش را شناخته است»، بر اهمیت خودشناسی تأکید دارد. شناخت فاعل‌ها و اراده‌ها، به انسان امکان می‌دهد نقاط قوت و ضعف خود را شناسایی کرده و به اصلاح نفس بپردازد. این دیدگاه، با تعالیم عرفانی ابن‌عربی و ملاصدرا همخوانی دارد.

تست اراده‌ها

درنگ: انسان می‌تواند با بررسی اراده‌های خود در یک هفته، به نقاط قوت و ضعف خود پی ببرد.

بررسی اراده‌ها در بازه‌ای زمانی، مانند یک هفته، به انسان امکان می‌دهد تا انواع اراده‌های خود (اکراهی، اجباری، عشقی) را شناسایی کرده و به خودارزیابی بپردازد. این روش، مانند آینه‌ای است که حقیقت نفس را آشکار می‌سازد و به بهبود رفتار کمک می‌کند.

بخش ششم: تحلیل‌های قرآنی و اصولی

تحلیل آیه زلزال

درنگ: فعل يَرَهُ در آیه زلزال ذاتاً متعدی است و نیازی به مزید ندارد، زیرا نتیجه فعل خودبه‌خود آشکار است.

آیه وَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْرًا يَرَهُ (سوره زلزال، آیه ۷) نشان‌دهنده وضوح نتایج افعال در دنیا و آخرت است. فعل يَرَهُ ذاتاً متعدی است و نیازی به افزودن «أراه» ندارد، زیرا نتایج افعال به‌صورت خودکار آشکار می‌شوند. این تحلیل، با تفاسیر قرآنی و اصول بلاغت همخوانی دارد.

نقد زیاده الفاظ

درنگ: افزودن الفاظ غیرضروری، مانند «أراه» به‌جای يَرَهُ، معنا را کوچک می‌کند و از وضوح آن می‌کاهد.

در ادبیات عربی، افزودن الفاظ غیرضروری، مانند تبدیل يَرَهُ به «أراه»، از وضوح معنا می‌کاهد. این نقد، به اهمیت دقت در زبان و تأثیر آن بر انتقال معنا اشاره دارد و با اصول بلاغت عربی همخوانی دارد.

بخش هفتم: اخلاق و فاعلیت

اکراه درونی و بیرونی

درنگ: اکراه می‌تواند از درون (نفس) یا بیرون (فشار خارجی) باشد و فاعل آن می‌تواند ظاهری یا باطنی باشد.

اکراه، چه از نفس درونی ناشی شود و چه از فشارهای خارجی، به فاعلیتی منجر می‌شود که اراده در آن حضور دارد، اما فاقد طیب خاطر است. این دیدگاه، با روان‌شناسی اسلامی و تحلیل نفسانیات همخوانی دارد و بر تنوع منابع اکراه تأکید می‌کند.

فاعل و ابزار

درنگ: فاعل می‌تواند با ابزار (مانند چاقو) یا بدون ابزار (مانند زخم زبان) عمل کند و هر دو تأثیرگذارند.

فاعلیت می‌تواند از طریق ابزارهای مادی، مانند چاقو، یا غیرمادی، مانند زخم زبان، اعمال شود. هر دو نوع فاعلیت، تأثیرات عمیقی بر جای می‌گذارند و در تحلیل فقهی و اخلاقی قابل بررسی‌اند.

نقد فرهنگ عاطفی ناکارآمد

درنگ: جامعه‌ای که دل‌شکستگی را نادیده می‌گیرد، از نظر عاطفی و اخلاقی ناکارآمد است، زیرا زخم زبان گاه از شمشیر تیزتر است.

جامعه‌ای که به دل‌شکستگی بی‌اعتناست، از نظر عاطفی و اخلاقی دچار کاستی است. زخم زبان، گاه تأثیراتی عمیق‌تر از آسیب‌های جسمانی دارد، اما در فرهنگ‌های ناکارآمد، این تأثیرات نادیده گرفته می‌شود. این دیدگاه، با فلسفه اخلاق اسلامی و تأکید بر حفظ حرمت نفس همخوانی دارد.

اندازه‌گیری تأثیرات اخلاقی

درنگ: در فلسفه اخلاق، تأثیرات عاطفی مانند دل‌شکستگی قابل اندازه‌گیری‌اند، مانند ترازوی قرآنی مثقال ذره.

فلسفه اخلاق، با الهام از آیه وَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْرًا يَرَهُ، امکان اندازه‌گیری تأثیرات عاطفی و اخلاقی را تأیید می‌کند. این ترازوی قرآنی، هر کنش، حتی به اندازه ذره‌ای، را مورد سنجش قرار می‌دهد.

بخش هشتم: نتیجه‌گیری

درس‌گفتار شماره ۷۱۳، با تحلیل عمیق اقسام فاعل و اراده، دریچه‌ای نو به سوی فهم فلسفی، اصولی، و روان‌شناختی گشوده است. نقد تقسیم‌بندی‌های سنتی، تمایز میان جبر، اکراه، اضطرار، و اختیار، و تأکید بر حضور اراده در تمامی فاعلیت‌ها، به فهمی ژرف‌تر از کنش انسانی منجر شده است. ارجاع به آیات قرآنی، مانند وَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْرًا يَرَهُ، و تحلیل‌های اصولی عالمان دینی، عمق دینی و علمی این بحث را نشان می‌دهد. این درس‌گفتار، نه‌تنها به بازسازی علمی فاعلیت و اراده کمک می‌کند، بلکه با پیشنهاد اصلاح نظام آموزشی و تأکید بر خودشناسی، راهنمایی برای دستیابی به قدرت و کمال انسانی ارائه می‌دهد.

با نظارت صادق خادمی