در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 734

متن درس





تبیین فلسفه حرکت در عرفان و حکمت اسلامی

تبیین فلسفه حرکت در عرفان و حکمت اسلامی

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه، آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۷۳۴)

دیباچه

حرکت، چونان جریانی ژرف در بطن وجود، از دیرباز در کانون تأملات فلسفی و عرفانی جای داشته و در حکمت اسلامی، به‌ویژه در آثار ارسطو، ابن‌سینا، و ملاصدرا، به گونه‌ای گسترده بررسی شده است. این مفهوم، که در عین قدمت، همچنان پویا و نوین باقی مانده، در درس‌گفتار شماره ۷۳۴ استاد فرزانه، آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، با نگاهی نقادانه و عمیق بازکاوی شده است. با بهره‌گیری از آیات قرآن کریم و احادیث شریف، و با تأکید بر حرکت به‌عنوان صفت ذاتی وجود، این متن به دنبال ارائه دیدگاهی منسجم و جامع است که هم به پرسش‌های فلسفی پاسخ دهد و هم راه را برای تأملات عرفانی هموار سازد.

بخش نخست: چیستی حرکت و جایگاه آن در فلسفه

اهمیت و تازگی حرکت

حرکت، به مثابه یکی از بنیادی‌ترین مباحث فلسفه، از دیرباز مورد توجه حکما بوده و با وجود قدمت تاریخی، همچنان در جهان معاصر با قوت و پویایی بررسی می‌شود. این مفهوم، که در حکمت ارسطویی و اسلامی جایگاهی ویژه دارد، از منظر استاد فرزانه، آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، نه‌تنها کهنه و فرسوده نیست، بلکه چونان چشمه‌ای زلال، همواره تازه و پویا باقی مانده است. حرکت، به دلیل پیوند عمیقش با وجود، ماده، و جوهر، دریچه‌ای است به سوی فهم حقیقت هستی و دگرگونی‌های آن.

درنگ: حرکت، با وجود ریشه‌های تاریخی در فلسفه ارسطویی و اسلامی، همچنان موضوعی نوین و پویا است که در علوم معاصر نیز مورد توجه قرار دارد.

چالش‌های تبیین حرکت

تبیین حرکت در فلسفه، به دلیل تمرکز بر جنبه‌های ظاهری و خارجی آن، چون مبدأ، منتها، مقوله، مسافت، زمان، فاعل، و قابل، با چالش‌هایی مواجه است. این رویکرد، که در فلسفه سنتی غالب بوده، حرکت را به زوایای مادی و عرضی محدود می‌سازد و از حقیقت وجودی آن غافل می‌ماند. استاد فرزانه، با نقدی عمیق، این محدودیت را برجسته ساخته و بر ضرورت بازنگری در روش‌شناسی فلسفی تأکید می‌ورزند.

تعریف عرفی و فلسفی حرکت

در نگاه عامه، حرکت به جابه‌جایی مکانی، مانند سفر از بصره به کوفه، فروکاسته می‌شود که در فلسفه به‌عنوان حرکت نقلی یا مکانی شناخته می‌شود. این تعریف، هرچند ساده و ملموس، تنها سطح ظاهری حرکت را نشان می‌دهد و از ژرفای متافیزیکی آن غافل است. در مقابل، تعریف ارسطویی حرکت، که آن را خروج از قوه به فعل و انتقال از نقص به کمال می‌داند، بنیادی‌تر است و در فلسفه اسلامی، به‌ویژه در آثار ابن‌سینا و ملاصدرا، توسعه یافته است.

حرکت در ماده و جوهر

حرکت در ماده، چونان تبدیل دانه به درخت یا میوه، فرآیندی تکاملی است که در فلسفه سنتی به‌عنوان نمود حرکت در ماده بررسی می‌شود. این تحول، که در بستر ماده رخ می‌دهد، به دگرگونی‌های مادی و عرضی وابسته است. با این حال، ابن‌سینا حرکت در جوهر را نفی کرده و معتقد است که حرکت تنها در مقولات کم و کیف، مانند تغییر رنگ سیب از سبز به زرد یا رشد آن از کوچک به بزرگ، رخ می‌دهد. این دیدگاه، که حرکت را به اعراض محدود می‌سازد، از سوی ملاصدرا مورد نقد قرار گرفته و او با طرح نظریه حرکت جوهري، تحولات عرضی را به حرکت ذاتی در جوهر نسبت می‌دهد.

درنگ: ملاصدرا، با طرح نظریه حرکت جوهري، تحولات عرضی را به حرکت ذاتی در جوهر نسبت داده و از محدودیت‌های دیدگاه ابن‌سینا فراتر می‌رود.

اصل «کل ما بالعرض ینتهی الی ما بالذات»

ملاصدرا با اصل «هر آنچه بالعرض است به آنچه بالذات است منتهی می‌شود»، حرکت عرضی را به حرکت جوهري پیوند می‌دهد. این اصل، که تحولات ظاهری را به تغییرات بنیادین در جوهر نسبت می‌دهد، نشان‌دهنده نوآوری ملاصدرا در فلسفه اسلامی است. برای نمونه، رشد سیب یا تغییر رنگ آن، به حیات و حرکت در جوهر آن وابسته است، که خود به وجود و فعلیت ذاتی اشیا بازمی‌گردد.

وحدت تعریف حرکت

با وجود اختلاف میان ابن‌سینا و ملاصدرا، هر دو حرکت را به‌عنوان خروج از قوه به فعل تعریف می‌کنند، اما در حوزه‌های متفاوت. ابن‌سینا این تعریف را به اعراض محدود می‌سازد، در حالی که ملاصدرا آن را به جوهر گسترش می‌دهد. این وحدت در تعریف، ریشه در تأثیر فلسفه ارسطویی بر حکمت اسلامی دارد، اما تفاوت در تفسیر، به غنای این بحث افزوده است.

جمع‌بندی بخش نخست

بخش نخست این نوشتار، به بررسی چیستی حرکت، جایگاه آن در فلسفه، و چالش‌های تبیین آن پرداخت. حرکت، به‌عنوان مفهومی پویا و بنیادین، در عرف و فلسفه به گونه‌های متفاوت تعریف شده است. از نگاه عرفی، حرکت به جابه‌جایی مکانیលمتنوعة الألوان مکانی محدود می‌شود، در حالی که در فلسفه ارسطویی و اسلامی، به خروج از قوه به فعل و تکامل تعبیر می‌گردد. ملاصدرا با نظریه حرکت جوهري، این تعریف را به جوهر گسترش داده و تحولات عرضی را به جوهر نسبت می‌دهد. این بخش، با تأکید بر نوآوری‌های ملاصدرا، زمینه را برای بررسی حرکت وجودی در بخش‌های بعدی فراهم می‌آورد.

بخش دوم: حرکت و تکامل در فلسفه اسلامی

حرکت و فرآیند تکامل

حرکت در فلسفه اسلامی، فرآیندی است که موجود ناقص را به سوی کمال سوق می‌دهد. استاد فرزانه، آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، حرکت را چونان پلی می‌دانند که از نقص به کمال می‌رسد. برای نمونه، دانه‌ای که به درخت بدل می‌شود، یا سیبی که از سبز به قرمز تحول می‌یابد، در این فرآیند تکاملی قرار دارد. با این حال، موجودی که به فعلیت محض رسیده، مانند آبی که تشنگی را رفع می‌کند، دیگر نیازی به حرکت ندارد، زیرا نقص آن برطرف شده است.

مثال زالو و فعلیت محض

برای تبیین این مفهوم، استاد فرزانه مثالی از زالو ارائه می‌دهند: زالویی که از خون پر شده، به فعلیت محض رسیده و دیگر حرکت نمی‌کند، زیرا کمال خود را یافته است. این تمثیل، نشان‌دهنده محدودیت حرکت در موجوداتی است که به کمال مطلق می‌رسند و از حرکت بازمی‌مانند.

درنگ: فعلیت محض، به دلیل فقدان نقص، حرکت را متوقف می‌سازد، زیرا حرکت همواره در پی رفع نقص است.
Racialیست.

حرکت بین هستی و نیستی

حرکت، در نگاه استاد فرزانه، حالتی واسطه‌ای میان هستی و نیستی است. این دیدگاه، حرکت را به‌عنوان پلی میان وجود و عدم تعریف می‌کند، که موجود ناقص را به سوی وجود کامل هدایت می‌نماید. این مفهوم، به درک عمیق‌تری از حرکت در عرفان و فلسفه اسلامی منجر می‌شود.

نقد دیدگاه‌های سنتی

استاد فرزانه، با نقدی بر دیدگاه‌های سنتی، از جمله آرای عالمان دینی چون علامه طباطبایی و استاد مطهری، بر محدودیت‌های تبیین سنتی حرکت تأکید می‌ورزند. این دیدگاه‌ها، که حرکت را به ماده و اعراض محدود می‌کنند، از منظر ایشان ناکافی‌اند و نیازمند بازنگری در پرتو حکمت وجودی‌اند.

ارجاع به رئالیسم و علوم مدرن

برای فهم کامل‌تر حرکت، استاد فرزانه به بررسی آن در پرتو رئالیسم علامه طباطبایی و پیوند آن با علوم مدرن، مانند روان‌شناسی، اشاره می‌کنند. این رویکرد، به تلفیق فلسفه سنتی با علوم معاصر فرامی‌خواند و راه را برای تبیینی نوین از حرکت هموار می‌سازد.

جمع‌بندی بخش دوم

بخش دوم، به بررسی مفهوم حرکت به‌عنوان فرآیند تکامل، نفی حرکت در فعلیت محض، و نقد دیدگاه‌های سنتی پرداخت. حرکت، در فلسفه اسلامی، جریانی است که موجودات را از نقص به کمال می‌رساند، اما این فرآیند در موجودات کامل متوقف می‌شود. نقد استاد فرزانه بر محدودیت‌های تبیین سنتی، همراه با ارجاع به علوم مدرن، افق‌های جدیدی را برای درک حرکت می‌گشاید.

بخش سوم: حرکت وجودی و عرفان

حرکت وجودی و نفی غرض

استاد فرزانه، با طرح مفهوم حرکت وجودی، حرکت را از چارچوب مادی و عرضی آزاد ساخته و آن را به‌عنوان صفت ذاتی وجود تعریف می‌کنند. برخلاف حرکت مادی، که غرض‌مند و در پی رفع نقص است، حرکت وجودی بی‌غرض و زایشی است، چونان جریانی که از ذات وجود سرچشمه می‌گیرد.

درنگ: حرکت وجودی، برخلاف حرکت مادی، ذاتی و بی‌غرض است و از سرچشمه وجود زایش می‌یابد.

وجود و فعلیت ذاتی

وجود، ذاتاً فعلی است و حرکت در آن، برخلاف ماده، نیازی به خروج از قوه به فعل ندارد. این حرکت ذاتی، که استاد فرزانه آن را زایشی می‌نامند، از لوازم وجود است و به تجلیات ربوبی پیوند دارد.

صفات الهی و حرکت

صفات الهی، چون كُلَّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ («هر روز او در کاری است»، سوره الرحمن: ۲۹)، به حرکت دائم وجودی اشاره دارند. این صفت، حرکت را به‌عنوان تجلی ذاتی وجود الهی تبیین می‌کند، که فارغ از زوایا و جهت‌های مادی است.

مثال حرکت دوری

استاد فرزانه، با تمثیل حرکت دوری، مانند چرخش در تونل مرگ، حرکت وجودی را به جریانی بی‌جهت و بی‌انقطاع تشبیه می‌کنند. برخلاف حرکت در اشکال زاویه‌دار، که به دلیل انعکاس و شکست دچار توقف می‌شود، حرکت دوری چونان وجود، جریانی مدام و بی‌جهت است.

فناء فی الحق و حرکت

فناء فی الحق، به معنای نفی جهت و غرض، به حرکت وجودی اشاره دارد. عارف در این حالت، فارغ از زوایا و ضلع‌های مادی، در جریانی وجودی قرار می‌گیرد که به وجه الهی متصل است.

درنگ: فناء فی الحق، حرکت را به‌عنوان جریانی بی‌جهت و عرفانی تعریف می‌کند که عارف را به وجه الهی می‌رساند.

جمع‌بندی بخش سوم

بخش سوم، به تبیین حرکت وجودی در عرفان و حکمت اسلامی پرداخت. حرکت وجودی، برخلاف حرکت مادی، ذاتی و بی‌غرض است و به تجلیات ربوبی وجود پیوند دارد. تمثیل حرکت دوری و مفهوم فناء فی الحق، حرکت را به‌عنوان جریانی بی‌جهت و الهی نشان می‌دهند که از سرچشمه وجود زایش می‌یابد.

بخش چهارم: حرکت و اخلاق بی‌غرض

غرض‌مندی و حرکت

استاد فرزانه، با نقد غرض‌مندی در حرکت، معتقدند که انسان‌ها، چه مؤمن و چه غیرمؤمن، به دلیل انگیزه‌های مادی یا معنوی، غرض‌مندانه حرکت می‌کنند. این غرض‌مندی، که به مرض می‌انجامد، حرکت را به نقص و محدودیت دچار می‌سازد.

فلسفه اخلاق بی‌غرض

در فلسفه اخلاق، انسان عارف باید طمع را از خود، دیگران، و خدا بردارد. عبادت بی‌غرض، که از عشق الهی سرچشمه می‌گیرد، کمال اخلاقی انسان را نشان می‌دهد.

درنگ: عبادت بی‌غرض، که از عشق الهی زایش می‌یابد، انسان را به کمال عرفانی می‌رساند.

حدیث «وجدتک أهلاً للعبادة»

حدیث شریف «یافتمت شایسته پرستش» به عبادت بی‌غرض اشاره دارد که از جاذبیت الهی، نه طمع انسانی، سرچشمه می‌گیرد. این عبادت، که برتر از حب نفسانی است، به وجد عرفانی می‌رسد.

نقد حب و ارضاء

حب الهی، به دلیل وجود ارضاء نفسانی، ناقص‌تر از وجد است که بی‌غرض و از سر عشق الهی است. استاد فرزانه، با تأکید بر این تمایز، عبادت را به‌عنوان تجلی وجودی تعریف می‌کنند.

مثال‌های غرض‌مندی

استاد فرزانه، با مثال‌هایی چون کار برای پول یا تبلیغ برای نیاز، به غرض‌مندی در حرکت اشاره می‌کنند. این انگیزه‌ها، حرکت را به نقص و محدودیت دچار می‌سازند.

نفی طمع از خدا

انسان عارف، حتی از خدا طمع ندارد و به رزق الهی وابسته نیست. این دیدگاه، به استقلال عرفانی انسان در مقابل انگیزه‌های مادی اشاره دارد.

مثال خدا و گدایی

استاد فرزانه، با تمثیل ستایش خدا در حالت گدایی، به عبادت بی‌غرض در هر شرایط اشاره می‌کنند. این عبادت، که فارغ از طمع به بهشت یا ترس از جهنم است، کمال عرفانی را نشان می‌دهد.

درنگ: عبادت بی‌غرض، حتی در برابر خدا، انسان را به کمال عرفانی می‌رساند که فارغ از هرگونه طمع است.

جمع‌بندی بخش چهارم

بخش چهارم، به بررسی رابطه حرکت و اخلاق بی‌غرض در عرفان پرداخت. غرض‌مندی، حرکت را به نقص دچار می‌سازد، در حالی که عبادت بی‌غرض، که از عشق الهی سرچشمه می‌گیرد، انسان را به کمال عرفانی می‌رساند. حدیث «یافتمت شایسته پرستش» و تمثیل ستایش خدا در هر حال، این دیدگاه را روشن می‌سازد.

بخش پنجم: حرکت وجودی و آیات قرآن کریم

حرکت و آیات قرآن کریم

استاد فرزانه، با ارجاع به آیات قرآن کریم، حرکت وجودی را تبیین می‌کنند. آیه إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ («ما از آنِ خداييم و به سوی او بازمی‌گرديم»، سوره بقره: ۱۵۶) به حرکت وجودی و بازگشت به خدا اشاره دارد. این آیه، حرکت را به‌عنوان جریانی وجودی و الهی تعریف می‌کند.

آیه «فَأَيْنَمَا تَوَلَّوْا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ»

آیه فَأَيْنَمَا تَوَلَّوْا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ («به هر سو رو کنید، آنجا وجه خداست»، سوره بقره: ۱۱۵) به نفی جهت و قبله در حرکت عرفانی اشاره دارد. این دیدگاه، حرکت را به‌عنوان تج Brushesی وجه الهی تبیین می‌کند.

درنگ: آیه فَأَيْنَمَا تَوَلَّوْا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ حرکت را به‌عنوان جریانی بی‌جهت و متصل به وجه الهی تعریف می‌کند.

نماز بی‌قبله و عرفان

اولیاء خدا، حتی با وجود قبله، بی‌قبله نماز می‌خوانند، زیرا به وجه خدا متمرکزند. این عبادت، که از جهت و غرض آزاد است، به حرکت وجودی شباهت دارد.

نقد قبله‌محوری

اصرار بر قبله در عبادت، به غرض‌مندی و جهت‌داری اشاره دارد. استاد فرزانه، با نقد این رویکرد، بر ضرورت عبادت بی‌جهت تأکید می‌ورزند.

نقد اعمال معامله‌گرانه

عبادت با انتظار ثواب یا سند، به معامله و غرض‌مندی منجر می‌شود. این دیدگاه، در مقابل عبادت بی‌غرض، ناقص و محدود است.

نقد وعده‌های مادی

وعده‌های مادی برای قرآن یا عبادت، به حرکت ناقص و غرض‌مند می‌انجامد. استاد فرزانه، با نقد این رویکرد، بر عبادت بی‌غرض تأکید می‌کنند.

حرکت بی‌اراده و عرفان

حرکت بی‌اراده، چونان ذکر لا حول و لا قوة إلا بالله («هیچ نیرو و توانی جز با خدا نیست»)، به تجلی وجودی اشاره دارد. این حرکت، که از اراده نفسانی آزاد است، به کمال عرفانی می‌رسد.

جمع‌بندی بخش پنجم

بخش پنجم، با ارجاع به آیات قرآن کریم، حرکت وجودی را به‌عنوان جریانی بی‌جهت و الهی تبیین کرد. آیات إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ و فَأَيْنَمَا تَوَلَّوْا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ حرکت را به بازگشت به خدا و تجلی وجه الهی نسبت می‌دهند. عبادت بی‌قبله و بی‌غرض، به‌عنوان نمود حرکت وجودی، انسان را به کمال عرفانی می‌رساند.

بخش ششم: نقد و بازنگری در تبیین حرکت

نقد تعاریف مادی حرکت

تعاریف مادی حرکت، مانند مبدأ، منتها، و مقوله، به دلیل محدودیت به ماده، ناکافی‌اند. استاد فرزانه، با نقد این تعاریف، بر ضرورت تبیین حرکت از منظر وجودی تأکید می‌ورزند.

حرکت ذاتی و نفی علت

حرکت ذاتی در وجود، برخلاف حرکت عارضی، نیازی به علت خارجی ندارد. این حرکت، که از سجیه ذاتی وجود است، به تجلیات ربوبی پیوند دارد.

درنگ: حرکت ذاتی در وجود، نیازی به علت خارجی ندارد و به‌عنوان تجلی وجود، جریانی زایشی است.

نقد کمال مادی

کمال مادی، مانند رفع تشنگی، به دلیل وابستگی به نقص، ناقص است و به حقیقت وجودی نمی‌رسد. استاد فرزانه، کمال را به‌عنوان حالتی وجودی و بی‌غرض تعریف می‌کنند.

حقیقت وجودی اشیاء

حقیقت اشیاء، مانند سیب، نه در تحولات مادی، بلکه در حرکت وجودی آن نهفته است. این حقیقت، به تجلی ذاتی وجود و نفی زوایا و جهت‌های مادی پیوند دارد.

نقد جود بیمارگونه

جود با هدف خودنمایی یا سود، به دلیل غرض‌مندی، بیمارگونه و ناقص است. استاد فرزانه، جودیت بی‌غرض را به‌عنوان تجلی وجودی تعریف می‌کنند.

نقد انفاق با غرض

انفاق با هدف خودنمایی، به خرد کردن دیگران و غرض‌مندی می‌انجامد. این دیدگاه، در مقابل انفاق بی‌غرض، ناقص و محدود است.

نقد استعمار و بهره‌کشی

استاد فرزانه، با تمثیل دادن ماهی بدون تور، به نقد نظام‌های بهره‌کش و غرض‌مند می‌پردازند. این نظام‌ها، با ایجاد وابستگی، استقلال انسان را سلب می‌کنند.

جمع‌بندی بخش ششم

بخش ششم، به نقد تعاریف مادی و غرض‌مند حرکت پرداخت و حرکت وجودی را به‌عنوان جریانی ذاتی و بی‌غرض تبیین کرد. حقیقت اشیاء در حرکت وجودی آنها نهفته است و جودیت و انفاق بی‌غرض، به کمال عرفانی منجر می‌شود.

نتیجه‌گیری

این نوشتار، با تبیین حرکت در فلسفه و عرفان اسلامی، به بررسی ابعاد گوناگون آن از منظر استاد فرزانه، آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، پرداخت. حرکت، که در فلسفه سنتی به‌عنوان خروج از قوه به فعل تعریف شده، در این درس‌گفتار به‌عنوان صفت ذاتی وجود بازتعریف شده است. حرکت وجودی، برخلاف حرکت مادی، جریانی بی‌جهت و زایشی است که از سرچشمه وجود سرچشمه می‌گیرد. آیات قرآن کریم، چون فَأَيْنَمَا تَوَلَّوْا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ و إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ، به حرکت وجودی و بازگشت به وجه الهی اشاره دارند. عبادت بی‌غرض، فناء فی الحق، و نفی جهت و طمع، انسان را به کمال عرفانی می‌رساند. این نوشتار، با تلفیق فلسفه، عرفان، و اخلاق، راه را برای بازنگری در تبیین حرکت و هماهنگی آن با حکمت الهی هموار می‌سازد.

با نظارت صادق خادمی