متن درس
وحدت وجودی در فلسفه اسلامی: بازخوانی حرکت و زمان
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه، آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۷۶۲)
دیباچه
فلسفه اسلامی، بهمثابه دریایی ژرف از معرفت، همواره کوشیده است تا حقیقت هستی را در چارچوب عقل و وحی تبیین نماید. در این میان، مفاهیم حرکت و زمان، چونان دو گوهر درخشان، در کانون تأملات فلسفی قرار داشتهاند. درسگفتار شماره ۷۶۲، با رویکردی بدیع و انتقادی، این دو مفهوم را از منظری وحدتگرایانه بازخوانی کرده و با نگاهی نو به هستی، چیدمان وجودی عالم را در پرتو وحدت، نه اتصال، تحلیل میکند.
بخش نخست: وحدت وجودی و بازخوانی حرکت
یکسانی وجودی حرکت و موجودات
حرکت، در نگاه سنتی فلسفه اسلامی، صفتی متمایز از دیگر موجودات انگاشته شده است. اما در این درسگفتار، استاد فرزانه، آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، با نگاهی نو، حرکت را نه صفتی عرضی، بلکه جوهر ذاتی همه موجودات میدانند. این دیدگاه، حرکت را از قلمرو تمایزات ظاهری خارج کرده و آن را بهسان روحی جاری در کالبد هستی معرفی میکند. همه موجودات، اعم از ساکن یا متحرک، در وزان وجودی یکسان با حرکت قرار دارند. این یکسانی، چونان نغمهای هماهنگ، سراسر عالم را در بر میگیرد و هرگونه دوگانگی میان حرکت و موجودات را نفی میکند.
درنگ: حرکت، از نظر وجودی، با سایر موجودات تفاوتی ندارد و همه موجودات در وزان وجودی یکسان با حرکتاند.
حرکت بهمثابه وصف ذاتی
حرکت، در این نگاه، وصفی ذاتی است که تعینات وجودی موجودات را شکل میدهد. استاد فرزانه تأکید دارند که حرکت، نه امری عرضی، بلکه جوهرهای است که در ذات هر موجودی ریشه دارد. این وصف ذاتی، چونان جریانی بیوقفه، موجودات را در مسیر تعینات وجودی هدایت میکند. بهسان رودی که از سرچشمه وجود سرچشمه میگیرد، حرکت در همه موجودات، از انسان تا جمادات، جاری است و هویت وجودی آنها را میسازد.
درنگ: حرکت، وصف ذاتی موجودات است و تعینات وجودی آنها را تشکیل میدهد.
یکسانی وزان وجودی
وزان وجودی حرکت و موجودات، در سراسر عالم یکسان است. این یکسانی، چونان نوری که از یک منشأ بر همه جا میتابد، تمایزات ظاهری میان موجودات را زایل میکند. استاد فرزانه با تأکید بر این نکته، حرکت را بهعنوان جوهر وجودی عالم معرفی میکنند که در همه موجودات، از آسمانها تا زمین، یکسان جریان دارد.
درنگ: حرکت و همه موجودات دارای وزان وجودی یکسانیاند و این وزان در تمام عالم یکسان است.
روئیت حرکت در متحرکها
حرکت، گرچه در همه موجودات وجود دارد، تنها در موجودات متحرک بهصورت ظاهری روئیت میشود. این تفاوت در روئیت، نه از تفاوت وجودی، بلکه از محدودیت ادراک حسی سرچشمه میگیرد. استاد فرزانه، با تمثیلی زیبا، این محدودیت را به پردهای تشبیه میکنند که حقیقت وجود را از دیدگان پنهان میدارد. موجودات غیرمتحرک، هرچند در ظاهر ساکناند، در باطن، چونان ستارگان در آسمان، در حرکت ذاتی خویشاند.
درنگ: حرکت در موجودات متحرک به اعتبار متحرک روئیت میشود، اما در غیرمتحرکها این روئیت وجود ندارد.
حرکت در غیرمتحرکها
موجودات غیرمتحرک نیز از حرکت ذاتی بیبهره نیستند، گرچه حرکت نقلی در آنها روئیت نمیشود. این دیدگاه، چونان کلیدی، قفلهای فلسفه سنتی را میگشاید و نشان میدهد که حرکت، چونان خونی در رگهای هستی، در همه موجودات جاری است. استاد فرزانه تأکید دارند که این حرکت ذاتی، در همه موجودات، از سنگ تا ستاره، حضور دارد.
درنگ: موجودات غیرمتحرک نیز دارای حرکتاند، گرچه حرکت نقلی در آنها روئیت نمیشود.
چیدمان وحدتی عالم
چیدمان وجودی عالم، نه بهصورت انفصال یا اتصال، بلکه در قالبی وحدتی است. استاد فرزانه، با نگاهی بدیع، این چیدمان را به پارچهای یکپارچه تشبیه میکنند که در آن، هیچ دوختودوزی نیاز نیست. این وحدت، چونان نسیمی که همه ذرات عالم را در خود جای داده، موجودات را در یک نظام هماهنگ قرار میدهد.
درنگ: چیدمان موجودات در ظرف وجودی، نه بهصورت انفصال یا اتصال، بلکه بهصورت وحدت است.
وحدت بدون دوختودوز
وحدت وجودی، نیازی به پیوندهای مادی یا اتصالات ظاهری ندارد. این وحدت، چونان آینهای صاف، حقیقت عالم را بیهیچ خلل و نقصانی بازمیتاباند. استاد فرزانه تأکید دارند که این وحدت، ذاتی و حقیقی است و از هرگونه دوختودوز مادی مبراست.
درنگ: وحدت در چیدمان وجودی، نیازمند دوختودوز یا اتصال نیست.
حرکت بهمثابه جوهر عالم
حرکت، چونان جریانی بیانتها، وصف ذاتی عالم است که وجود آن را پیش میبرد. استاد فرزانه، با تمثیلی از رودخانهای که از سرچشمه الهی سرچشمه میگیرد، حرکت را بهعنوان جوهر وجودی عالم معرفی میکنند که همه موجودات را در مسیر تعینات وجودی هدایت میکند.
درنگ: همه عالم، بهواسطه وصف ذاتی حرکت، وجود خود را دنبال میکند.
دید علمی به حرکت
دید علمی، برخلاف نگاه بسته و مادی، موجودات را در جریانی باز و سیال میبیند. این دیدگاه، چونان چراغی که تاریکیهای ادراک را روشن میکند، حرکت را بهعنوان جوهر ذاتی عالم برجسته میسازد. استاد فرزانه، با این رویکرد، از تحلیلهای مادی فاصله گرفته و عالم را در قالبی وحدتی تحلیل میکنند.
درنگ: دید علمی به حرکت، موجودات را بهصورت باز و غیربسته تحلیل میکند.
تلاطم وجودی عالم
قرآن کریم، در آیهای ژرف، تلاطم وجودی عالم را چنین توصیف میکند: يَوْمَ يَكُونُ النَّاسُ كَالْفَرَاشِ الْمَبْثُوثِ (القارعة: ۴)؛ روزى كه مردم چون پروانههاى پراكنده خواهند بود. استاد فرزانه، این تلاطم را نه محدود به قیامت، بلکه حالتی همیشگی در عالم میدانند که به دلیل محدودیت ادراک، در دنیا روئیت نمیشود.
درنگ: آیه يَوْمَ يَكُونُ النَّاسُ كَالْفَرَاشِ الْمَبْثُوثِ بر تلاطم و پراکندگی وجودی انسانها دلالت دارد.
تلاطم همیشگی
عالم، همواره در تلاطمی وحدتی است که بهسان پروانهای خشک، با اندک مالشی به گردوخاک تبدیل میشود. این تلاطم، چونان موجی که ساحل هستی را درمینوردد، در دنیا نیز حاضر است، اما محدودیت ادراک، آن را از دیدگان پنهان میدارد.
درنگ: عالم، همیشه بهصورت كَالْفَرَاشِ الْمَبْثُوثِ است، گرچه روئیت آن در دنیا محدود است.
تمثیل پروانه خشک
استاد فرزانه، تلاطم وجودی انسانها را به پروانهای خشک تشبیه میکنند که با مالش، به ذراتی پراکنده بدل میشود. این تمثیل، چونان آینهای، حقیقت سیال و پراکنده عالم را نشان میدهد که در ظرف وحدت، نه نابودی، بلکه آشکارگی است.
درنگ: انسانها در تلاطم وجودی، مانند پروانه خشکیاند که با مالش به گردوخاک تبدیل میشوند.
تلاطم کوهها
قرآن کریم، در آیهای دیگر، تلاطم عالم را چنین توصیف میکند: يَوْمَ تَكُونُ الْجِبَالُ كَالْعِهْنِ الْمَنْفُوشِ (القارعة: ۵)؛ روزى كه كوهها مانند پشم رنگين حلاجىشده خواهند بود. استاد فرزانه، این تلاطم را نشانهای از سیالیت ذاتی عالم میدانند که در دنیا نیز حضور دارد، گرچه از نگاه حسی پنهان است.
درنگ: آیه يَوْمَ تَكُونُ الْجِبَالُ كَالْعِهْنِ الْمَنْفُوشِ بر تلاطم و پراکندگی کوهها دلالت دارد.
تلاطم در دنیا و آخرت
تلاطم وجودی، نه محدود به قیامت، بلکه در دنیا نیز جاری است. استاد فرزانه، این تلاطم را به موجی تشبیه میکنند که در همه حال، عالم را درمینوردد، اما حجابهای ادراکی، آن را از دیدگان پنهان میسازد.
درنگ: تلاطم كَالْعِهْنِ الْمَنْفُوشِ و كَالْفَرَاشِ الْمَبْثُوثِ در دنیا نیز وجود دارد، اما روئیت نمیشود.
یکسانی صورت دنیا و آخرت
صورت دنیا و آخرت، در حقیقت، تفاوتی ندارد. استاد فرزانه، با تمثیلی از شمشیر و غلاف، این یکسانی را تبیین میکنند. در دنیا، غلاف ادراک حسی، باطن وجود را پنهان میکند، اما در آخرت، با رفع این غلاف، حقیقت آشکار میشود.
درنگ: صورت دنیا و آخرت تفاوتی ندارد، اما در دنیا به دلیل حجاب، باطن روئیت نمیشود.
روئیت باطن توسط اولیا
استاد فرزانه، با استناد به حدیث «اگر پرده برداشته شود، یقینم افزون نمیگردد»، تأکید دارند که اولیای الهی، با ادراک مسلح، باطن عالم را در دنیا روئیت میکنند. این روئیت، چونان نوری که از میان ابرهای ادراک میتابد، حقیقت وحدتی عالم را آشکار میسازد.
درنگ: حدیث «اگر پرده برداشته شود، یقینم افزون نمیگردد» بر روئیت باطن در دنیا توسط اولیای خدا دلالت دارد.
محدودیت ادراک حسی
ادراک انسان در دنیا، چونان چشمی درشتبین، تنها ظاهر عالم را میبیند. استاد فرزانه، این محدودیت را به پارچهای تشبیه میکنند که حقیقت زیرین را، مانند نردبانی پنهان، از دیدگان مخفی میدارد.
درنگ: ادراک انسان در دنیا، درشتبین و ظاهربین است و باطن عالم را روئیت نمیکند.
تمثیل شمشیر و غلاف
انسان در دنیا، بهسان شمشیری در غلاف است که باطنش به دلیل حجاب ادراکی دیده نمیشود. استاد فرزانه، این تمثیل را چونان آینهای میدانند که محدودیت ادراک را نشان داده و راه را به سوی حقیقت وحدتی میگشاید.
درنگ: انسان در دنیا، مانند شمشیری در غلاف است که باطنش به دلیل حجاب دیده نمیشود.
تمثیل پارچه و نردبان
ادراک ظاهری، چونان دیدن پارچهای است که حقیقت زیرین، مانند نردبانی، را پنهان میکند. استاد فرزانه، با این تمثیل، محدودیت ادراک حسی را نشان داده و بر ضرورت نفوذ ادراکی تأکید میکنند.
درنگ: ادراک ظاهری، مانند دیدن پارچهای است که انسان را از حقیقت زیر آن (مانند نردبان) محروم میکند.
نفوذ ادراکی
ادراک نفوذی، چونان چشمی تیزبین، قادر است تلاطم وجودی عالم را در دنیا روئیت کند. استاد فرزانه، این نفوذ را به آزمایشهای علمی تشبیه میکنند که ذرات عالم را آشکار میسازد.
درنگ: ادراک نفوذی در دنیا میتواند تلاطم كَالْعِهْنِ الْمَنْفُوشِ را روئیت کند.
تمثیل ستارهها
روئیت ستارهها، به دلیل دوری و محدودیت ادراک، در دنیا محدود است. استاد فرزانه، با این تمثیل، نشان میدهند که دید علمی، چونان تلسکوپی قدرتمند، حقیقت وجودی عالم را آشکار میکند.
درنگ: روئیت ستارهها در دنیا محدود است، اما با دید علمی، حقیقت آنها آشکار میشود.
تلاطم و قرائت کتاب
استاد فرزانه، با استناد به آیه اقْرَأْ كِتَابَكَ كَفَىٰ بِنَفْسِكَ الْيَوْمَ عَلَيْكَ حَسِيبًا (الإسراء: ۱۴)؛ كتابت را بخوان، امروز خودت براى حسابرسى خويت كافى هستى، تأکید دارند که تلاطم وجودی، مانع قرائت کتاب اعمال نیست. این کتاب، چونان آیینهای، حقیقت وجودی انسان را در ظرف وحدت نشان میدهد.
درنگ: اگر انسان در قیامت متلاطم شود، کتابش نیز متلاطم میشود، اما کتاب قرائتپذیر است.
نفوذ ادراکی و ابزار علمی
نفوذ ادراکی، چونان ابزارهای علمی، ذرات عالم را آشکار میسازد. استاد فرزانه، این نفوذ را به آزمایشی تشبیه میکنند که حقیقت وجودی را از پردههای حس بیرون میآورد.
درنگ: نفوذ ادراکی، مانند آزمایشهای علمی، وجود ذرات را آشکار میکند.
چشم مسلح و غیرمسلح
چشم مسلح، چونان عقل، حقیقت عالم را روئیت میکند، درحالیکه چشم غیرمسلح، محدود به ظاهر است. استاد فرزانه، این تفاوت را به عینک تشبیه میکنند که با آن، حقیقت واضحتر دیده میشود.
درنگ: چشم مسلح، وجود ذرات را روئیت میکند، درحالیکه چشم غیرمسلح محدود است.
جمعبندی بخش نخست
بخش نخست، با تکیه بر دیدگاه وحدتگرایانه، حرکت را بهعنوان وصف ذاتی و جوهر وجودی عالم معرفی کرد. این دیدگاه، با نقد تمایزات سنتی میان حرکت و موجودات، عالم را در چیدمانی وحدتی و بدون اتصال تحلیل میکند. آیات قرآن کریم، مانند يَوْمَ يَكُونُ النَّاسُ كَالْفَرَاشِ الْمَبْثُوثِ و يَوْمَ تَكُونُ الْجِبَالُ كَالْعِهْنِ الْمَنْفُوشِ، سیالیت و تلاطم ذاتی عالم را تأیید میکنند. تمثیلات پروانه خشک، شمشیر و غلاف، و پارچه و نردبان، محدودیت ادراک حسی را نشان داده و بر ضرورت نفوذ ادراکی تأکید دارند. این بخش، با تبیین حرکت بهمثابه جوهر وجودی، راه را برای بازخوانی زمان و وحدت در بخش بعدی هموار میسازد.
بخش دوم: نقد فلسفه سنتی و تبیین وحدت
نقد اتصال در فلسفه سنتی
فلسفه سنتی، بهویژه در آرای ابنسینا و ملاصدرا، حرکت و وجود را با مفهوم اتصال تحلیل کرده است. استاد فرزانه، این دیدگاه را حسمحور و عامیانه میدانند و آن را با حقیقت وحدتی عالم ناسازگار میشمارند. اتصال، چونان زنجیری خیالی، موجودات را به هم پیوند میدهد، درحالیکه عالم، در چیدمانی وحدتی، بدون نیاز به چنین پیوندهایی جریان دارد.
درنگ: اتصال در فلسفه سنتی، مانند ابنسینا و ملاصدرا، عامیانه و حسمحور است.
چیدمان وحدتی بدون اتصال
عالم، در چیدمانی وحدتی، هیچ خلأ یا اتصالی ندارد. استاد فرزانه، این چیدمان را به پارچهای یکپارچه تشبیه میکنند که بدون دوخت، همه ذرات عالم را در خود جای داده است. این وحدت، چونان نوری که همهجا را فرا میگیرد، موجودات را در نظامی هماهنگ قرار میدهد.
درنگ: چیدمان عالم، وحدتی است که هیچ جای آن خالی نیست و اتصالی نیز ندارد.
تفاوت دنیا و آخرت
تفاوت دنیا و آخرت، نه در حقیقت عالم، بلکه در کیفیت ادراک است. استاد فرزانه، این تفاوت را به عینک تشبیه میکنند: در دنیا، ادراک غیرمسلح است، اما در آخرت، با مسلح شدن ادراک، حقیقت وحدتی عالم آشکار میشود.
درنگ: تفاوت دنیا و آخرت، در مسلح یا غیرمسلح بودن ادراک است.
ثبات در حرکت
همه هستی، در حرکت ذاتی خود، ثابت است. استاد فرزانه، این ثبات را به حرکتی تشبیه میکنند که در ذات خویش، چونان خورشیدی که در مدار خود میچرخد، استوار است.
درنگ: همه هستی در حرکت خود ثابت است، مانند حرکت که در حرکنش ثابت است.
معنای فلسفی حرکت و زمان
دیدگاه وحدتی، مفاهیم حرکت قطعیه، توسطیه، انیات و ان سیال را در قالبی دقیق تبیین میکند. استاد فرزانه، این مفاهیم را چونان گوهرهایی میدانند که در ظرف وحدت، معنای حقیقی خود را مییابند.
درنگ: با دیدگاه وحدتی، حرکت قطعیه، توسطیه، انیات و ان سیال معنای دقیق خود را پیدا میکنند.
نقد دیدگاه سنتی حرکت
دیدگاه سنتی حرکت، به دلیل وابستگی به اتصال، با حقیقت وحدتی عالم ناسازگار است. استاد فرزانه، این دیدگاه را به خمیری تشبیه میکنند که با چسبندگی، از سیالیت عالم دور میافتد.
درنگ: دیدگاه سنتی حرکت، به دلیل نیاز به اتصال، مشکلساز است.
وحدت در عرفان
در عرفان، وحدت جایگزین مفاهیمی چون وصول، حلول و اتحاد میشود. استاد فرزانه، این مفاهیم را عامیانه دانسته و قربت الهی را بهعنوان حقیقت وحدتی معرفی میکنند.
درنگ: در عرفان، وحدت به جای وصول مطرح است و مفاهیمی مانند حلول و اتحاد مردوداند.
قربت به جای وصل
قربت الهی، چونان نسیمی که به قلب مؤمن میوزد، وحدت را ایجاد میکند. استاد فرزانه، این قربت را جایگزین وصل مادی دانسته و آن را در چارچوب شرع و عرفان تبیین میکنند.
درنگ: قربت الهی، برخلاف وصل، وحدت ایجاد میکند و نیازی به حلول یا اتحاد ندارد.
وحدت حقیقی
وحدت حقیقی، چونان آینهای صاف، نیازی به اتصال یا حلول ندارد. استاد فرزانه، این وحدت را ذاتی و الهی دانسته و آن را از پیوندهای مادی مبرا میدانند.
درنگ: وحدت حقیقی، نیازی به اتصال، حلول یا اتحاد ندارد.
چیدمان بدون چسبندگی
خداوند، موجودات را در چیدمانی وحدتی و بدون چسبندگی قرار داده است. استاد فرزانه، این چیدمان را به باغی تشبیه میکنند که هر گل، در جای خود، بدون پیوند مادی، زیبایی میآفریند.
درنگ: خداوند موجودات را بدون چسبندگی یا قفل، در یک چیدمان وحدتی قرار داده است.
استقلال وجودی
قرآن کریم، در آیهای روشن، استقلال وجودی موجودات را چنین بیان میکند: لاَ تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَىٰ (الأنعام: ۱۶۴)؛ هیچ گناهکاری بار گناه دیگری را به دوش نمیکشد. استاد فرزانه، این استقلال را نشانهای از وحدت حقیقی میدانند.
درنگ: آیه لاَ تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَىٰ بر استقلال وجودی موجودات دلالت دارد.
وحدت عالمی
عالم، با وحدت، همه موجودات را کنار هم قرار داده، اما به هم چسبیده نیستند. استاد فرزانه، این وحدت را به ستارگان آسمان تشبیه میکنند که هر یک، در جای خود، بدون اتصال، درخشش میکنند.
درنگ: عالم، با وحدت، همه موجودات را کنار هم قرار داده، اما به هم چسبیده نیستند.
تأثیر دیدگاه وحدتی
دیدگاه وحدتی، علوم فلسفی و عرفانی را به سطحی نوین ارتقا میدهد. استاد فرزانه، این دیدگاه را چونان کلیدی میدانند که درهای معرفت و توحید را میگشاید.
درنگ: دیدگاه وحدتی، عرفان، فلسفه، معرفت و توحید را به سطح جدیدی میبرد.
نقد فلسفه و عرفان عامیانه
علم دینی، در برخی تبیینهای سنتی، به دلیل وابستگی به اتصال، ناکارآمد شده است. استاد فرزانه، این محدودیت را به خمیری تشبیه میکنند که از سیالیت عالم دور افتاده است.
درنگ: فلسفه و عرفان عامیانه، به دلیل نیاز به اتصال، ناکافیاند.
تلاطم همیشگی عالم
عالم، همواره در تلاطمی وحدتی است. استاد فرزانه، این تلاطم را به موجی تشبیه میکنند که در همه حال، عالم را درمینوردد، اما ادراک غیرمسلح، آن را پنهان میدارد.
درنگ: عالم، همیشه كَالْعِهْنِ الْمَنْفُوشِ است، اما ادراک غیرمسلح آن را محدود میکند.
روئیت اولیای الهی
اولیای الهی، با ادراک مسلح، تلاطم وجودی عالم را در دنیا روئیت میکنند. استاد فرزانه، این روئیت را به نوری تشبیه میکنند که از میان ابرهای ادراک میتابد.
درنگ: اولیای خدا، با ادراک مسلح، تلاطم كَالْعِهْنِ الْمَنْفُوشِ را در دنیا میبینند.
حیلة العارف
عارفان، برای حفظ خود از فشارهای اجتماعی، به شطحیات متوسل میشوند. استاد فرزانه، با نقل از ابنسینا در مقامات العارفین، این حیل را چونان سپری میدانند که عارفان را از اتهامات عوام حفظ میکند.
درنگ: عارفان، برای حفظ خود از عوام، به حیلهایی مانند شطحیات متوسل میشوند.
شطحیات عارفان
شطحیات، چونان نقابی، حقیقت معرفتی عارفان را از دیدگان عوام پنهان میکند. استاد فرزانه، این رفتارها را استراتژیای برای حفظ عارفان از فشارهای اجتماعی میدانند.
درنگ: شطحیات عارفان، مانند رفتارهای غیرمتعارف، برای حفظ آنها از عوام است.
مشکلات معرفتی عارفان
عارفان، به دلیل وصولات معرفتی، با فشارهای اجتماعی مواجه میشوند. استاد فرزانه، این مشکلات را به طوفانی تشبیه میکنند که عارفان را در میان جهل عوام گرفتار میسازد.
درنگ: عارفان به دلیل وصولات معرفتی، با مشکلات اجتماعی مواجه میشوند.
تمثیل روغن نباتی
عوام، به دلیل جهل، به دنبال معجزات ظاهریاند، مانند روغن نباتی که شب را روز کند. استاد فرزانه، این جهل را به تاریکی تشبیه میکنند که حقیقت عارفان را پنهان میدارد.
درنگ: عوام به دلیل جهل، به دنبال معجزات ظاهریاند، مانند روغن نباتی که شب را روز کند.
عالم بدون سکون
عالم، نه ساکن است و نه ثابت، بلکه در حرکتی ذاتی جریان دارد. استاد فرزانه، این حرکت را به جریانی تشبیه میکنند که همه هستی را در خود میآمیزد.
درنگ: عالم، نه ثابت و نه ساکن، بلکه در حرکت ذاتی است.
چیدمان وحدتی در دنیا و آخرت
چیدمان وحدتی عالم، در دنیا و آخرت یکسان است. استاد فرزانه، این یکسانی را به آینهای تشبیه میکنند که حقیقت عالم را، بیهیچ تفاوتی، بازمیتاباند.
درنگ: چیدمان عالم، وحدتی است بدون اتصال، و دنیا و آخرت تفاوتی در این چیدمان ندارند.
نقد علم دینی سنتی
علم دینی، در برخی تبیینهای سنتی، به دلیل وابستگی به اتصال، ناکارآمد شده است. استاد فرزانه، این کاستی را به بنایی تشبیه میکنند که بر شالودهای سست استوار است.
درنگ: فلسفه سنتی، به دلیل نیاز به اتصال، عامیانه و ناکافی است.
تمثیل آرد و خمیر
استاد فرزانه، با تمثیل آرد و خمیر، تفاوت منفصلات و متصلات را نشان میدهند. عالم، برخلاف خمیر که متصل است، وحدتی است بدون اتصال، مانند آردی که ذراتش مستقلاند.
درنگ: آرد منفصلات و خمیر متصلات است، اما عالم وحدتی است بدون اتصال.
نقد ذیمقراطیس
ابنسینا و ملاصدرا، نظریه ذیمقراطیس را به دلیل تأکید بر صغار صلبه رد کردند. استاد فرزانه، این رد را به دلیل ناتوانی در تحلیل سیالیت عالم میدانند.
درنگ: ابنسینا و ملاصدرا نظریه ذیمقراطیس را به دلیل صغار صلبه رد کردند.
محدودیت تحلیل ذیمقراطیس
نظریه ذیمقراطیس، به دلیل تأکید بر ذرات صلب، قادر به تبیین سیالیت عالم نیست. استاد فرزانه، این محدودیت را به قیچی کندی تشبیه میکنند که نمیتواند پارچه هستی را بشکافد.
درنگ: ذیمقراطیس، به دلیل ناتوانی در تحلیل سیالیت، ناکافی است.
اتصال حسمحور
اتصال در فلسفه سنتی، حسمحور و عامیانه است. استاد فرزانه، این اتصال را به چسبی تشبیه میکنند که در برابر سیالیت عالم، ناکارآمد است.
درنگ: اتصال در فلسفه سنتی، حسمحور و عامیانه است.
عالم مانند کم منفصل
عالم، مانند اعداد، وحدتی است بدون اتصال. استاد فرزانه، این وحدت را به ستارگان آسمان تشبیه میکنند که هر یک، در جای خود، بدون پیوند مادی میدرخشند.
درنگ: عالم، مانند کم منفصل (اعداد)، وحدتی است بدون اتصال.
ظلم اتصال
قرآن کریم، در آیهای روشن، میفرماید: لَيْسَ بِظَلَّامٍ لِلْعَبِيدِ (آل عمران: ۱۸۲)؛ او به بندگان ستمكار نيست. استاد فرزانه، اتصال را ظلمی به حقیقت عالم میدانند، زیرا عالم، وحدتی است بدون چسبندگی.
درنگ: اتصال، ظلم به عباد است، زیرا عالم وحدتی است بدون چسبندگی.
استقلال وجودی موجودات
هر موجود، مستقل است و به دیگری گیر نیست. استاد فرزانه، این استقلال را به آیه لاَ تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَىٰ مستند میکنند که هر موجود را در جای خود، بینیاز از پیوند مادی قرار میدهد.
درنگ: هر موجود، مستقل است و به دیگری گیر نیست، مانند لاَ تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَىٰ.
گم شدن در اتصالات خیالی
انسان، در توهم اتصالات مادی، مانند اموال و اولاد، گم شده است. استاد فرزانه، این گمگشتگی را به پرندهای تشبیه میکنند که در قفس خیال گرفتار شده است.
درنگ: انسان در اتصالات خیالی، مانند اموال و اولاد، گم شده است.
ان سیال و حقیقت هستی
ان سیال، حقیقت همه هستی است که نیازی به چفتوبست ندارد. استاد فرزانه، این سیالیت را به رودی تشبیه میکنند که بدون مانع، در بستر هستی جریان دارد.
درنگ: ان سیال، حقیقت همه هستی است و به چفتوبست نیاز ندارد.
وحدت بدون اتصال
هستی، با وحدت، کنار هم است، اما متصل نیست. استاد فرزانه، این وحدت را به باغی تشبیه میکنند که هر گل، در جای خود، بدون پیوند مادی، شکوفا میشود.
درنگ: هستی، با وحدت، کنار هم است، اما متصل نیست و قرب دارد، نه وصول.
حرکت وجودی
حرکت، نه جوهر، بلکه وجودی است و همه هستی را در بر میگیرد. استاد فرزانه، این حرکت را به نوری تشبیه میکنند که سراسر عالم را روشن میسازد.
درنگ: حرکت، نه جوهر، بلکه وجودی است و همه هستی را شامل میشود.
خدا و وحدت
خدا، نه به خود و نه به مخلوقات گیر ندارد. استاد فرزانه، این وحدت را به اقیانوسی تشبیه میکنند که همه قطرات را در خود جای داده، بیآنکه به چیزی متصل باشد.
درنگ: خدا، نه به خود و نه به مخلوقات گیر ندارد و هستی او وحدتی است.
صفات و ذات الهی
صفات الهی، عین ذاتاند، زیرا اتصال در خدا وجود ندارد. استاد فرزانه، این وحدت را به خورشیدی تشبیه میکنند که نور و گرمایش یکی است.
درنگ: صفات الهی، عین ذاتاند، زیرا اتصال و چسبندگی در خدا وجود ندارد.
نقد فلسفه سنتی و خدا
فلسفه سنتی، به دلیل اتصالمحوری، قادر به تبیین حقیقت الهی نیست. استاد فرزانه، این کاستی را به بنایی تشبیه میکنند که بر شالودهای سست استوار است.
درنگ: فلسفه سنتی، به دلیل اتصالمحوری، برای خدا مناسب نیست.
ظهورات الهی
همه موجودات، ظهورات الهیاند و در وحدتی بدون اتصال قرار دارند. استاد فرزانه، این ظهورات را به گلهایی تشبیه میکنند که در باغ الهی شکوفا میشوند.
درنگ: همه موجودات، ظهورات الهیاند و وحدتیاند بدون اتصال.
سیالیت عالم
قرآن کریم، در آیهای ژرف، میفرماید: كُلَّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ (الرحمن: ۲۹)؛ هر روز او در كاري است. استاد فرزانه، این سیالیت را جوهر وجودی عالم میدانند که در ظرف وحدت جریان دارد.
درنگ: آیه كُلَّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ بر سیالیت و وحدت عالم دلالت دارد.
نقد حرکت جوهر
حرکت جوهر، به دلیل وابستگی به اتصال، ناکافی است. استاد فرزانه، حرکت وجودی را جایگزینی مناسبتر میدانند که با سیالیت عالم سازگار است.
درنگ: حرکت جوهر، به دلیل اتصالمحوری، ناکافی است.
وحدت ذات، صفات و افعال
ذات، صفات و افعال الهی، در وحدتی بیتمایز قرار دارند. استاد فرزانه، این وحدت را به نوری تشبیه میکنند که همهچیز را در خود یکی میسازد.
درنگ: ذات، صفات و افعال الهی، وحدتیاند بدون تمایز.
فقدان اساس علمی تمایزات
قرآن کریم، در آیهای روشن، میفرماید: هِيَ إِلَّا أَسْمَاءٌ سَمَّيْتُمُوهَا أَنْتُمْ وَآبَاؤُكُمْ (النجم: ۲۳)؛ آنها جز نامهایى نيستند كه شما و پدرانتان آنها را ناميدهايد. استاد فرزانه، تمایزات سنتی مانند واجب و ممکن را فاقد اساس علمی میدانند.
درنگ: آیه هِيَ إِلَّا أَسْمَاءٌ سَمَّيْتُمُوهَا بر فقدان اساس علمی تمایزات دلالت دارد.
قرب الهی
قرآن کریم، در آیهای ژرف، میفرماید: هُوَ أَقْرَبُ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ (ق: ۱۶)؛ او از رگ گردن به شما نزديكتر است. استاد فرزانه، این قرب را با وحدت تبیین میکنند که بدون اتصال، حقیقت عالم را نشان میدهد.
درنگ: قرب الهی، مانند هُوَ أَقْرَبُ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ، با وحدت سازگار است.
اولی بودن نبی
قرآن کریم، در آیهای دیگر، میفرماید: النَّ,取يُّ أَوْلَىٰ بِالْمُؤْمِنِينَ (الأحزاب: ۶)؛ پيامبر به مؤمنان از خودشان سزاوارتر است. استاد فرزانه، این اولی بودن را در ظرف وحدت تبیین میکنند.
درنگ: آیه النَّبِيُّ أَوْلَىٰ بِالْمُؤْمِنِينَ با وحدت سازگار است.
تست قوانین علمی
قوانین علمی، باید بدون تخلف در همه موارد جواب دهند. استاد فرزانه، دیدگاه وحدتی را چونان قانونی میدانند که با قرآن و سنت سازگار است.
درنگ: قوانین علمی باید بدون تخلف در همه موارد جواب دهند.
کاستی علم دینی سنتی
علم دینی، در برخی تبیینهای سنتی، به دلیل عامیانه بودن، ناکارآمد شده است. استاد فرزانه، این کاستی را به بنایی تشبیه میکنند که بر شالودهای سست استوار است.
درنگ: فرهنگ فلسفی سنتی، به دلیل عامیانه بودن، از کار افتاده است.
تمثیل شعر و زبان روز
زبان روز، مانند شعر، نمیتواند در قالبهای سنتی جا بیفتد. استاد فرزانه، این محدودیت را به شاعری تشبیه میکنند که با زبان کهن، نمیتواند حقیقت امروز را بیان کند.
درنگ: زبان روز، مانند شعر، نمیتواند در قالبهای سنتی جا بیفتد.
کاستی منبر و کتاب
منبر و کتابهای سنتی، به دلیل استفاده از زبان عامیانه، ناکارآمدند. استاد فرزانه، این کاستی را به صدایی تشبیه میکنند که در میان هیاهوی زمان گم میشود.
درنگ: منبر و کتابهای سنتی، به دلیل عامیانه بودن، جواب نمیدهند.
مشکل زبان علمی
زبان علمی روز، در علم دینی سنتی جایگاهی ندارد. استاد فرزانه، این محدودیت را به قلمی تشبیه میکنند که با مرکب کهن، نمیتواند حقیقت نو را بنویسد.
درنگ: زبان علمی روز، در فلسفه سنتی جایگاهی ندارد.
نقد بدایه و نهایه
کتابهای سنتی مانند بدایه و نهایه، فاقد اساس علمیاند. استاد فرزانه، این آثار را به بناهایی تشبیه میکنند که بر شالودهای سست استوارند.
درنگ: کتابهای سنتی مانند بدایه و نهایه، فاقد اساس علمیاند.
فلسفه علمی و عامیانه
فلسفه علمی، باید از عامیانهگری جدا شود. استاد فرزانه، این جدایی را به پالایش گوهری تشبیه میکنند که از ناخالصیها پاک میشود.
درنگ: فلسفه علمی، باید از عامیانهگری جدا شود.
تمثیل سنگپا و متصلات
علم دینی سنتی، با حس عامیانه، متصلات و منفصلات را تحلیل میکند. استاد فرزانه، این تحلیل را به سنگپایی تشبیه میکنند که نمیتواند حقیقت سیال عالم را نشان دهد.
درنگ: فلسفه سنتی، با حس عامیانه، متصلات و منفصلات را تحلیل میکند.
حرکت همهگیر
همه موجودات، اعم از پنکه یا دیوار، در حرکتاند. استاد فرزانه، این حرکت را به جریانی تشبیه میکنند که همه هستی را در خود میآمیزد.
درنگ: همه موجودات، مانند پنکه و دیوار، در حال حرکتاند.
حل مشکلات فلسفی
دیدگاه وحدتی، با تبیین حرکت وجودی، مشکلات فلسفی سنتی را رفع میکند. استاد فرزانه، این دیدگاه را به کلیدی تشبیه میکنند که قفلهای معرفت را میگشاید.
درنگ: دیدگاه وحدتی، مشکلات فلسفی را با تبیین حرکت وجودی رفع میکند.
شوون بینهایت
آیه كُلَّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ، شوون بینهایت عالم را نشان میدهد. استاد فرزانه، این شوون را به انفجار نوری تشبیه میکنند که عالم را روشن میسازد.
درنگ: آیه كُلَّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ با دیدگاه وحدتی، معنای بینهایت شوون را مییابد.
خدای زنده و نو
خدا، بهعنوان حقیقت زنده و نو، باید با تبیین علمی تحلیل شود. استاد فرزانه، این حقیقت را به خورشیدی تشبیه میکنند که هر روز، نوری تازه میافشاند.
درنگ: خدا باید زنده، تازه و نو باشد تا پاسخگوی نیازها باشد.
قربت علمی
قربت الهی، با تبیین علمی، به سطحی عمیقتر میرسد. استاد فرزانه، این قربت را به نسیمی تشبیه میکنند که قلب مؤمن را به سوی حقیقت وحدتی هدایت میکند.
درنگ: قربت الهی، با تبیین علمی، به سطح بالاتری میرسد.
جمعبندی بخش دوم
بخش دوم، با نقد علم دینی سنتی و تبیین وحدت، چیدمان عالم را در قالبی وحدتی و بدون اتصال تحلیل کرد. آیات قرآن کریم، مانند لاَ تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَىٰ و كُلَّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ، استقلال و سیالیت عالم را تأیید میکنند. تمثیلات آرد و خمیر، و نقد مفاهیمی چون حرکت جوهر، محدودیتهای علم دینی سنتی را نشان میدهند. دیدگاه وحدتی، با تبیین حرکت وجودی و قربت الهی، علوم فلسفی و عرفانی را به سطحی نوین ارتقا میدهد.
نتیجهگیری و جمعبندی نهایی
این نوشتار، با بازخوانی درسگفتار شماره ۷۶۲، حرکت و زمان را در قالبی وحدتگرایانه تبیین کرد. استاد فرزانه، آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، با نگاهی بدیع، حرکت را نه صفتی متمایز، بلکه جوهر ذاتی همه موجودات دانستند و عالم را در چیدمانی وحدتی، بدون اتصال، تحلیل کردند. آیات قرآن کریم، مانند يَوْمَ يَكُونُ النَّاسُ كَالْفَرَاشِ الْمَبْثُوثِ، يَوْمَ تَكُونُ الْجِبَالُ كَالْعِهْنِ الْمَنْفُوشِ، لاَ تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَىٰ، كُلَّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ، و هُوَ أَقْرَبُ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ، سیالیت، استقلال و وحدت عالم را تأیید میکنند. تمثیلات پروانه خشک، شمشیر و غلاف، و پارچه و نردبان، محدودیت ادراک حسی را نشان داده و بر ضرورت نفوذ ادراکی تأکید دارند. نقد علم دینی سنتی، به دلیل وابستگی به اتصال، و تبیین وحدت بهجای مفاهیمی چون حلول و وصول، فلسفه اسلامی را به سوی تبیینی علمی و روزآمد سوق میدهد. این دیدگاه، با تکیه بر قرآن کریم و سنت، راهی نوین برای فهم حقیقت هستی میگشاید.
با نظارت صادق خادمی