در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 837

متن درس





حرکت و وجود: بازخوانی انتقادی فلسفه اسلامی

حرکت و وجود: بازخوانی انتقادی فلسفه اسلامی

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره (جلسه ۸۳۷)

دیباچه: بازاندیشی در مفهوم حرکت و ماهیت

این نوشتار، با تکیه بر درس‌گفتار شماره ۸۳۷، به کاوشی عمیق و انتقادی در مفهوم حرکت در فلسفه اسلامی می‌پردازد. محور این بررسی، نقد پذیرش ماهیت به‌عنوان ظرف حرکت و تأکید بر وجود به‌عنوان بستر حقیقی پویایی هستی است. با بازخوانی دیدگاه‌های فلاسفه برجسته‌ای چون ملاصدرا و علامه طباطبایی، این بحث به نفی حرکت در مقوله و بازتعریف آن در چارچوب وجودشناسی پویا دعوت می‌کند. ماهیت، به‌عنوان مفهومی ذهنی و فاقد تحقق خارجی مستقل، نمی‌تواند موضوع حرکت باشد؛ در عوض، حرکت به تبدل مراتب وجود نسبت داده می‌شود.

بخش نخست: نفی حرکت در مقوله و تأکید بر وجود

نقد وجودشناختی ماهیت به‌عنوان ظرف حرکت

حرکت، به‌مثابه پویایی ذاتی هستی، نمی‌تواند در مقوله یا ماهیت تحقق یابد، زیرا ماهیت، به‌عنوان مفهومی ذهنی، فاقد وعاء خارجی است. این دیدگاه، ریشه در اصالت وجود دارد که وجود را اصل و ماهیت را فرع می‌انگارد. فلاسفه‌ای که ماهیت را تابع وجود دانسته و برای آن وعاء خارجی قائل شده‌اند، با تناقضی بنیادین مواجه‌اند: ماهیت، به دلیل فقدان اشتداد و تبدل، نمی‌تواند بستری برای حرکت باشد.

درنگ: ماهیت، به‌عنوان مفهومی ذهنی، فاقد تحقق خارجی مستقل است و نمی‌تواند ظرف حرکت باشد. حرکت، تنها در وجود و مراتب آن تحقق می‌یابد.

این نقد، با تمایز میان وجود و ماهیت در حکمت متعالیه هم‌راستاست. وجود، به‌مثابه حقیقت جاری عالم، بستری سیال برای پویایی فراهم می‌آورد، درحالی‌که ماهیت، چون سایه‌ای بر ذهن، تنها در نسبت با وجود معنا می‌یابد. به‌عنوان مثال، رشد سیب یا تغییر رنگ آن، نه به تغییر ماهیت سیب، بلکه به تبدل وجود آن در مراتب کم و کیف بازمی‌گردد.

تناقض حرکت مقوله‌ای در فلسفه سنتی

فلاسفه سنتی، با فرض ماهیت به‌عنوان موضوع حرکت، با این تناقض روبه‌رو شده‌اند که ماهیت، ذاتاً فاقد قابلیت تبدل است. اگر ماهیت سیب تغییر کند، به گلابی بدل می‌شود که محال است؛ زیرا ماهیت، به‌مثابه مفهومی ثابت، نمی‌تواند دستخوش انقلاب گردد. این تناقض، ضرورت بازنگری در مبانی وجودشناختی را آشکار می‌سازد.

برای نمونه، قرآن کریم در آیه‌ای فرموده است: ﴿لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ﴾ (روم: ۳۰). ترجمه: «هیچ تغییری در آفرینش خدا نیست.» این آیه، بر ثبات خلقت الهی تأکید دارد و با نفی تبدل ذاتی در ماهیت هم‌خوانی دارد.

راه‌حل فلاسفه سنتی و نقد آن

فلاسفه سنتی، برای رفع این تناقض، میان ماهیت نفسی (لیسیده) و ماهیت ناعتی (موجوده) تمایز قائل شده‌اند و حرکت را به ماهیت ناعتی نسبت داده‌اند. این تمایز، تلاشی برای حفظ حرکت در مقوله است، اما در نهایت، حرکت به وجود بازمی‌گردد، نه ماهیت. این راه‌حل، به دلیل ناسازگاری با نفی استقلال ماهیت، مورد نقد قرار می‌گیرد.

استاد فرزانه قدس‌سره، این راه‌حل را به تردستی فلسفی تشبیه کرده‌اند که ماهیت را به‌گونه‌ای غیرواقعی به‌عنوان ظرف حرکت معرفی می‌کند. به‌بیان دیگر، ماهیت ناعتی، در حقیقت، وجودی است که ماهیت به آن متحد شده، و حرکت در این وجود رخ می‌دهد، نه در ماهیت.

درنگ: نسبت دادن حرکت به ماهیت ناعتی، در حقیقت، به معنای حرکت در وجود است، نه ماهیت. این دیدگاه، با اصالت وجود و نفی استقلال ماهیت هم‌راستاست.

تعریف حرکت در نگاه علامه طباطبایی

علامه طباطبایی در نهایة الحکمه (صفحه ۱۸۱، فصل ششم) مسافت مقوله را ظرف حرکت می‌داند که در آن، وجود متصل سیال جاری است. این تعریف، حرکت را به وجود نسبت می‌دهد و بر سیالیت وجود تأکید دارد. تفاوت نهایة الحکمه با بدایة الحکمه، در فشردگی و استفاده از عبارات فلسفی‌تر در نهایة است، اما محتوای هر دو یکسان است.

برای مثال، رشد سیب یا قرمز شدن آن، به‌عنوان حرکت در کم یا کیف، در وجود متصل سیال رخ می‌دهد، نه در ماهیت ثابت سیب. این دیدگاه، با نظریه حرکت جوهری ملاصدرا هم‌خوانی دارد که حرکت را به پویایی وجود نسبت می‌دهد.

جمع‌بندی بخش نخست

این بخش، با تأکید بر نفی حرکت در مقوله و بازتعریف آن در وجود، نشان داد که ماهیت، به دلیل فقدان تحقق خارجی مستقل، نمی‌تواند بستری برای حرکت باشد. نقد فلاسفه سنتی و راه‌حل‌های پیشنهادی آن‌ها، به‌ویژه تمایز میان ماهیت نفسی و ناعتی، نتوانسته تناقض حرکت مقوله‌ای را به‌طور کامل رفع کند. در مقابل، تأکید بر وجود به‌عنوان حقیقت پویای عالم، راه‌حلی جامع ارائه می‌دهد که با معارف قرآنی و حکمت متعالیه هم‌راستاست.

بخش دوم: پویایی وجود و نفی تکثر ماهیت

نفی تکثر ماهیت و تأکید بر تبدل وجود

حرکت در مقوله، نه با تکثر ماهیت، بلکه با تبدل وجود تحقق می‌یابد. استاد فرزانه قدس‌سره، با رد فرض تکثر ماهیت، حرکت را به پویایی مراتب وجود نسبت داده‌اند. برای مثال، تشکیل خط از نقاط متعدد، نه به معنای تکثر ماهیت، بلکه به تبدل وجود در مراتب آن اشاره دارد.

درنگ: حرکت، تبدل مراتب وجود است، نه تکثر ماهیت. عالم هستی، در هر لحظه، با تبدل وجود در مراتب گوناگون پویاست.

این دیدگاه، با مفهوم «لا تکرار فی التجلی» در عرفان اسلامی هم‌خوانی دارد که بر یگانگی و پویایی تجلی الهی تأکید می‌کند. به‌بیان دیگر، عالم هستی، چون آب جاری است که هر لحظه متفاوت است و تکرار ندارد.

مثال آب جاری و سوخت‌گیری هواپیما

استاد فرزانه قدس‌سره، با تمثیل آب جاری و سوخت‌گیری هواپیما در آسمان، پویایی ذاتی عالم را تبیین کرده‌اند. آب جاری، هر لحظه نو می‌شود و هیچ‌گاه تکرار نمی‌گردد. همچنین، سوخت‌گیری هواپیما در آسمان، نشان‌دهنده حرکت هم‌زمان دو جسم بدون سکون است. این تمثیلات، نفی سکون در عالم و تأکید بر تبدل دائمی وجود را به‌زیبایی نشان می‌دهند.

قرآن کریم نیز در آیه‌ای می‌فرماید: ﴿كُلُّ شَيْءٍ هَالِكٌ إِلَّا وَجْهَهُ﴾ (قصص: ۸۸). ترجمه: «هر چیزی جز وجه او نابودشونده است.» این آیه، بر پویایی عالم و بقای وجود الهی تأکید دارد.

نقد مفاهیم اعتباری و اصالت وجود

مفاهیمی چون سیب، آسمان یا انسان، تنها اسامی اعتباری‌اند و حقیقت خارجی آن‌ها، مجموعه ذرات وجودی است که در تبدل دائمی‌اند. استاد فرزانه قدس‌سره، با استناد به قرآن کریم، فرموده‌اند: ﴿إِنْ هِيَ إِلَّا أَسْمَاءٌ سَمَّيْتُمُوهَا أَنْتُمْ وَآبَاؤُكُمْ﴾ (نجم: ۲۳). ترجمه: «این‌ها جز نام‌هایی نیست که شما و پدرانتان آن‌ها را نام‌گذاری کرده‌اید.» این آیه، بر اعتباری بودن مفاهیم و اصالت وجود تأکید دارد.

ذرات عالم، در پویایی مداوم‌اند و نمی‌توان آن‌ها را ساکن کرد. این پویایی، به تبدل مراتب وجود بازمی‌گردد، نه به تغییر ماهیت.

درنگ: حقیقت عالم، وجود و مراتب آن است. مفاهیم اعتباری چون سیب یا انسان، تنها نام‌هایی‌اند که ذهن بر ذرات وجودی نهاده است.

دواسمی بودن موجودات

هر موجودی در عالم، دو نام دارد: نامی وجودی که حقیقت آن است و نامی مفهومی که اعتباری است. برای مثال، سیب، هم وجودی است که در تبدل دائمی است و هم نامی مفهومی که در ذهن ثابت می‌ماند. این دواسمی بودن، به تمایز میان حقیقت خارجی و مفهوم ذهنی اشاره دارد.

جمع‌بندی بخش دوم

این بخش، با تأکید بر تبدل مراتب وجود و نفی تکثر ماهیت، پویایی ذاتی عالم را تبیین کرد. تمثیلاتی چون آب جاری و سوخت‌گیری هواپیما، به‌زیبایی نفی سکون و تأکید بر حرکت دائمی وجود را نشان دادند. آیات قرآن کریم، با تأیید اصالت وجود و اعتباری بودن مفاهیم، به غنای این بحث افزودند.

بخش سوم: نقد روش‌شناختی و پیوند با علوم تجربی

نقد انزوای علم دینی

علم دینی، به دلیل انزوا و دوری از علوم تجربی، گاه به فرض مفاهیمی چون ماهیت به‌عنوان موجودی مستقل روی آورده است. این انزوا، منجر به خلق غولی غیرواقعی به نام ماهیت شده که با واقعیت‌های عالم هم‌خوانی ندارد. استاد فرزانه قدس‌سره، با تأکید بر ضرورت پیوند فلسفه با علوم تجربی، به نوسازی معرفت‌شناختی دعوت کرده‌اند.

درنگ: انزوای علم دینی از علوم تجربی، به خلق مفاهیم غیرواقعی چون ماهیت مستقل انجامیده است. پیوند فلسفه با علوم تجربی، ضرورتی برای بازسازی معرفت‌شناختی است.

مراتب لایتناهی وجود

عالم هستی، مجموعه‌ای از مراتب لایتناهی وجود است که در تبدل دائمی‌اند. این مراتب، چون شکسته‌های نور، با هر دقت بیشتر، تنوع و پویایی بیشتری آشکار می‌سازند. استاد فرزانه قدس‌سره، عالم را نتیجه عشق الهی دانسته‌اند که هر مرتبه آن، تجلی‌ای از وجود حق است.

این دیدگاه، با عرفان اسلامی و مفهوم تجلی هم‌راستاست. عالم، چون شعاع نوری است که هرچه دقیق‌تر نگریسته شود، مراتب بیشتری از آن هویدا می‌گردد.

جمع‌بندی بخش سوم

این بخش، با نقد انزوای علم دینی و تأکید بر پیوند آن با علوم تجربی، به ضرورت بازسازی معرفت‌شناختی اشاره کرد. عالم، به‌مثابه مراتب لایتناهی وجود، در پویایی دائمی است و مفاهیم اعتباری، تنها نام‌هایی‌اند که ذهن بر این مراتب نهاده است.

نتیجه‌گیری کلی

این نوشتار، با بازخوانی درس‌گفتار شماره ۸۳۷، به نقد مفهوم حرکت در مقوله و بازتعریف آن در چارچوب وجودشناسی پویا پرداخت. با رد استقلال وجودشناختی ماهیت و نفی حرکت در مقوله، حرکت به تبدل مراتب وجود نسبت داده شد. نقد دیدگاه‌های فلاسفه سنتی، به‌ویژه تمایز میان ماهیت نفسی و ناعتی، نشان داد که این تمایز، تنها تردستی فلسفی است. تمثیلات آب جاری، سوخت‌گیری هواپیما و شکسته‌های نور، پویایی ذاتی عالم را به‌زیبایی تبیین کردند. آیات قرآن کریم، با تأکید بر اصالت وجود و اعتباری بودن مفاهیم، به غنای این بحث افزودند. نقد انزوای علم دینی و دعوت به پیوند با علوم تجربی، راهی به سوی نوسازی فلسفه اسلامی گشود. این نوشتار، با تکیه بر وجود به‌عنوان حقیقت عالم، به بازسازی معرفت‌شناختی و وجودشناختی فلسفه اسلامی دعوت می‌کند.

با نظارت صادق خادمی