در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 842

متن درس






فلسفه وجودی و نقد مقولات در اندیشه اسلامی

فلسفه وجودی و نقد مقولات در اندیشه اسلامی

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره (جلسه ۸۴۲)

دیباچه

اندیشه فلسفی در سنت اسلامی، از دیرباز کوشیده است تا با کاوش در بنیادهای هستی، حرکتی پویا را در گستره وجود تبیین نماید. درس‌گفتار شماره ۸۴۲، که از سوی استاد فرزانه قدس‌سره ارائه شده، دریچه‌ای است به سوی بازاندیشی در مفاهیم بنیادین فلسفه، به‌ویژه مفهوم حرکت و مقولات ماهوی. این نوشتار، با نگاهی ژرف به این درس‌گفتار، می‌کوشد تا با نفی خلط‌های مفهومی میان ماده و ماهیت، و همچنین نوع و جوهر، چارچوبی نوین برای فهم هستی ارائه دهد. محور این بررسی، تأکید بر وجود به‌عنوان تنها بستر حقیقی حرکت و نفی مقولات ماهوی است که در فلسفه سنتی به‌عنوان مانعی در برابر فهم پویایی عالم مطرح شده‌اند.

بخش یکم: نقد خلط‌های مفهومی در فلسفه حرکت

خلط ماده و ماهیت

یکی از چالش‌های بنیادین در فلسفه سنتی، خلط میان ماده و ماهیت در تبیین حرکت است. ماده، به‌عنوان مرتبه نازله وجود، بستری است که حرکت در آن رخ می‌دهد، حال آنکه ماهیت، مفهومی ذهنی و انتزاعی است که فاقد وجود خارجی و ظرفیت پذیرش حرکت است. این خلط، ریشه در نگرش‌های سنتی دارد که ماده را با ماهیت درهم‌آمیخته و حرکت را به‌گونه‌ای نادرست به ماهیت نسبت داده‌اند. برای نمونه، گمان برده شده که حرکت در مقوله، به معنای تغییر در ماهیت است، در حالی که حرکت، ذاتاً در وجود و ماده جریان دارد.

درنگ: ماده، مرتبه‌ای از وجود است که بستر حرکت را فراهم می‌کند، اما ماهیت، به‌عنوان مفهومی انتزاعی، فاقد ظرفیت پذیرش حرکت است.

خلط نوع و جوهر

خلط دیگر، میان نوع (به معنای عرض در فلسفه سنتی) و جوهر است. در دستگاه فلسفی سنتی، نوع به‌عنوان عرض، مفهومی وابسته تلقی شده و جوهر به‌عنوان ماهیتی قائم به ذات شناخته می‌شود. این خلط، حرکت را در مقولات به‌گونه‌ای نادرست تبیین کرده و آن را به تغییر در ماهیت نسبت داده است. استاد فرزانه قدس‌سره با نقد این دیدگاه، تأکید می‌کنند که حرکت در جوهر یا عرض، بدون توجه به وجود، ناقص و نارساست.

جمع‌بندی بخش یکم

نقد خلط‌های مفهومی میان ماده و ماهیت، و نوع و جوهر، گامی اساسی در بازسازی فلسفه حرکت است. این نقد، با برجسته‌سازی وجود به‌عنوان تنها بستر حقیقی حرکت، فلسفه سنتی را از قید مفاهیم انتزاعی رها می‌سازد و راه را برای تبیینی وجودی از هستی هموار می‌کند.

بخش دوم: حرکت در وجود و مراتب آن

حرکت در گستره وجود

حرکت، به‌عنوان ویژگی ذاتی وجود، در عالم هستی جریان دارد و با نزول به مراتب نازله، در عالم ماده (ناسوت) متعین می‌شود. وجود، که می‌تواند مجرد یا مادی باشد، بستری است که حرکت در آن رخ می‌دهد. ماده، به‌عنوان مرتبه نازله وجود، ظرفی است که این پویایی را در خود جای می‌دهد. استاد فرزانه قدس‌سره با تأکید بر این نکته، حرکت را نه در مقوله یا ماهیت، بلکه در ماده و وجود می‌جویند.

درنگ: حرکت در وجود رخ می‌دهد و ماده، به‌عنوان مرتبه نازله وجود، بستر اصلی این پویایی است.

نفی حرکت در ماهیت

حرکت در مقوله، به معنای حرکت در ماهیت موجوده، پذیرفتنی نیست، زیرا ماهیت اساساً وجود ندارد. ماهیت، مفهومی ذهنی است که از تعینات وجودی انتزاع می‌شود و فاقد واقعیت خارجی است. این دیدگاه، بنیان فلسفه ماهوی را متزلزل کرده و وجود را تنها حقیقت خارجی معرفی می‌کند.

نقد دیدگاه فخر رازی و صدرا

فخر رازی حرکت را در تعینات خارجی (ماده) می‌جوید، در حالی که ملاصدرا آن را به تغییر و تبدل جوهر نسبت می‌دهد. استاد فرزانه قدس‌سره با نقد این دو دیدگاه، تأکید می‌کنند که حرکت نه در تتالی انات (لحظات متتابع)، بلکه در وجودی وحْدانی با مراتب مختلف رخ می‌دهد. برای نمونه، سیاهی، وجودی وحْدانی است که مراتب مختلف (سیاه، سیاه‌تر) دارد، اما این مراتب، تغییری در ماهیت ایجاد نمی‌کنند، بلکه در وجود جریان دارند.

جمع‌بندی بخش دوم

حرکت، به‌عنوان پویایی ذاتی وجود، در ماده و مراتب وجودی رخ می‌دهد و نه در ماهیت یا مقوله. این تبیین، با نفی خلط‌های مفهومی و تأکید بر وحدت وجودی، چارچوبی نوین برای فهم هستی ارائه می‌دهد.

بخش سوم: تمایز میان حیوان و الوان

حیوان به‌عنوان نوع واحد

حیوان، در فلسفه سنتی، نوع واحدی است که تعینات آن (مانند بزرگ‌تر یا قوی‌تر شدن) تغییر می‌کند، اما ماهیت آن ثابت می‌ماند. برای مثال، درخت، با افزایش مقدار، همچنان درخت است و به دیوار تبدیل نمی‌شود. این ثبات در ماهیت، حیوان را از الوان متمایز می‌سازد.

الوان به‌عنوان مصادیق متکثر

الوان (رنگ‌ها)، برخلاف حیوان، ماهیت واحدی ندارند. لون (رنگ) مفهومی انتزاعی است، اما مصادیق آن (سیاه، سفید، قرمز) در خارج متکثرند و هر یک نوع جداگانه‌ای به شمار می‌روند. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید می‌کنند که الوان، به دلیل تکثر وجودی، نمی‌توانند تحت یک ماهیت واحد قرار گیرند.

درنگ: حیوان، نوع واحدی با تبدلات است، اما الوان، مصادیقی متکثر بدون ماهیت واحدند.

نفی رنگ بی‌رنگ

مفهوم رنگ بی‌رنگ وجود ندارد؛ هر رنگ، مصداقی خاص با وجود خارجی است. این دیدگاه، به نفی مفاهیم کلی و انتزاعی در برابر واقعیت‌های وجودی اشاره دارد. برای نمونه، خیار، برخلاف تصور عامه، مزه و خاصیتی ویژه دارد و هیچ‌چیز در طبیعت بی‌مزه نیست.

جمع‌بندی بخش سوم

تمایز میان حیوان و الوان، به تفاوت ساختاری میان جوهر و عرض در فلسفه سنتی اشاره دارد. حیوان، نوع واحدی است که تبدلات آن در مراتب وجودی رخ می‌دهد، اما الوان، به دلیل تکثر وجودی، فاقد ماهیت واحدند. این تمایز، ضرورت نفی مفاهیم انتزاعی را در تبیین حرکت نشان می‌دهد.

بخش چهارم: نقد مقولات در فلسفه سنتی

تقسیم‌بندی مقولات

فلاسفه سنتی، مقولات را به سه شیوه تقسیم کرده‌اند: مقولات عشر (ده‌گانه، شامل یک جوهر و نه عرض)، مقولات چهارده‌گانه (پنج جوهر و نه عرض)، و مقولات دوگانه (جوهر و عرض به‌عنوان مفاهیم کلی). ارسطو، ابن‌سینا، و ملاصدرا از طرفداران مقولات عشرند که جوهر را ماهیت واحدی با افراد مختلف (ماده، صورت، جسم، نفس، عقل) و عرض را مفهومی انتزاعی با مقولات متکثر (کم، کیف، اضافه) می‌دانند.

نقد مقولات ارسطویی

ارسطو کم و کیف را متباین می‌داند و آن‌ها را افراد یک ماهیت (عرض) نمی‌بیند. استاد فرزانه قدس‌سره این دیدگاه را نقد کرده و تأکید می‌کنند که عرض، به‌عنوان مفهوم، فاقد ماهیت است و تنها مقولات آن (کم، کیف) ماهیت دارند. در مقابل، جوهر، ماهیت واحدی دارد که افراد آن (ماده، صورت، نفس، عقل) متباین نیستند.

درنگ: جوهر، ماهیت واحدی با افراد غیرمتباین دارد، اما عرض، مفهومی است که مقولات متباین آن (کم، کیف) جنس‌های عالی‌اند.

تمایز نفس و عقل

عقل، ذاتاً و فعلاً مجرد است، اما نفس، هرچند ذاتاً مجرد است، در فعل به حواس (ابزار) وابسته است. این تمایز، به تفاوت مراتب تجرد و وابستگی نفس به ماده در فعل اشاره دارد.

جمع‌بندی بخش چهارم

نقد مقولات سنتی، از ارسطو تا صدرا، محدودیت‌های دستگاه‌های ماهوی را در تبیین حرکت و هستی نشان می‌دهد. این نقد، با تأکید بر وجود به‌عنوان تنها حقیقت خارجی، راه را برای بازسازی فلسفه در چارچوب وجودی هموار می‌کند.

بخش پنجم: فلسفه وجودی و آینده هستی

نفی نوع و ماهیت

استاد فرزانه قدس‌سره تأکید می‌کنند که نوع و ماهیت، مفاهیمی انتزاعی‌اند و حرکت در آن‌ها رخ نمی‌دهد. انسان، به‌عنوان نمونه، نوع واحدی نیست؛ هر فرد، مرتبه و تشخص وجودی خاص خود را دارد. این دیدگاه، با نفی نوع واحد، به تکثر وجودی انسان‌ها و پویایی مراتب آن‌ها اشاره دارد.

مراتب وجودی و آیه قیامت

آیه کریمه يَوْمَ يُبْعَثُونَ (سوره روم، آیه ۴۷: «روزی که برانگیخته می‌شوند») به ظهور مراتب واقعی انسان‌ها در قیامت اشاره دارد. در این روز، انسان‌ها با اشکال و تعینات متفاوته ظاهر می‌شوند، نه به‌صورت نوع واحدی.

درنگ: در قیامت، انسان‌ها با تعینات متکثر و مراتب وجودی متفاوت ظاهر می‌شوند، نه به‌صورت نوع واحد.

نفی تضاد در عالم هستی

تضاد، به معنای غایت‌الخلاف بین دو امر وجودی، در خارج وجود ندارد. برای نمونه، سیاهی و سفیدی مراتب مختلف دارند، نه تضاد مطلق. این دیدگاه، به پیوستگی مراتب وجودی و نفی تباین در عالم هستی اشاره دارد.

فلسفه وجودی و تحولات آینده

فلسفه وجودی، با نفی ماهیت و نوع، متدی علمی ارائه می‌دهد که جهان آینده به آن نیاز دارد. در آینده، انسان به اختیار کامل می‌رسد و قادر به خلق موجودات دلخواه (نابغه، زیبا، وحشی) خواهد بود. این دیدگاه، به پتانسیل فلسفه وجودی در تحولات خلاقانه و علمی اشاره دارد.

نقد نگاه محدود به علم دینی

علم دینی نباید صرفاً برای سرگرمی یا اخلاق باشد؛ باید منافذ وجودی انسان را باز کند. فلسفه، شریعت، حکمت، و عرفان باید آزمایشگاه‌هایی برای تحول وجودی ایجاد کنند. این دیدگاه، به ضرورت پیوند علم دینی با تحولات وجودی و علمی تأکید دارد.

جهان به‌مثابه روستا

جهان کنونی، حتی پیشرفته‌ترین نقاط آن، در مقایسه با آینده، مانند روستایی کوچک است. این تمثیل، به پیشرفت عظیم آینده و ضرورت آمادگی فلسفی برای آن اشاره دارد.

جمع‌بندی بخش پنجم

فلسفه وجودی، با نفی ماهیت و نوع، چارچوبی نوین برای فهم پویایی عالم ارائه می‌دهد. این فلسفه، با تأکید بر تکثر وجودی و امکان تحولات خلاقانه، آینده‌ای را ترسیم می‌کند که انسان به اختیار کامل رسیده و قادر به خلق موجودات دلخواه است.

نتیجه‌گیری

درس‌گفتار شماره ۸۴۲، با نقد خلط‌های مفهومی در فلسفه سنتی و تأکید بر وجود به‌عنوان بستر حرکت، راه را برای بازسازی فلسفه اسلامی در چارچوب وجودی هموار می‌کند. حرکت، در ماده و مراتب وجودی جریان دارد، نه در ماهیت یا نوع. آیه کریمه يَوْمَ يُبْعَثُونَ (روزی که برانگیخته می‌شوند) به ظهور مراتب واقعی انسان‌ها در قیامت اشاره دارد و نفی نوع واحد را تأیید می‌کند. فلسفه وجودی، با نفی مفاهیم انتزاعی و تأکید بر پویایی عالم، نه‌تنها به تبیین هستی کمک می‌کند، بلکه آینده‌ای را نوید می‌دهد که انسان، با اختیار کامل، خالق موجودات دلخواه خواهد بود.

با نظارت صادق خادمی