در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 894

متن درس





کاوشی در فلسفه حرکت جوهری: نقدی بر استدلال‌های قرآنی

کاوشی در فلسفه حرکت جوهری: نقدی بر استدلال‌های قرآنی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت الله نکونام قدس سره (جلسه ۸۹۴)

دیباچه

فلسفه، چونان چراغی در تاریکی ذهن، راه را به سوی حقیقت می‌گشاید و با ابزار عقل و استدلال، پرده از اسرار هستی برمی‌دارد. در این میان، نظریه حرکت جوهری، به مثابه یکی از ارکان بنیادین فلسفه صدرایی، جایگاهی ویژه در تاریخ تفکر اسلامی دارد. این نظریه، که مدعی تحول ذاتی در جوهر اشیاء در ظرف ماده است، از سوی ملاصدرا و شاگردانش، از جمله حاجی سبزواری، با استناد به آیات قرآن کریم مورد دفاع قرار گرفته است. با این حال، پرسش بنیادین آن است که آیا این آیات، که در سیاقی متعالی و الهی نازل شده‌اند، می‌توانند شاهدی بر این مدعای فلسفی باشند؟ این نوشتار، برگرفته از درس‌گفتارهای آیت الله نکونام قدس سره، به بررسی انتقادی این استدلال‌ها می‌پردازد و با نگاهی دقیق و علمی، دلالت آیات قرآنی بر حرکت جوهری را مورد کنکاش قرار می‌دهد. هدف این اثر، نه تنها نقد روش‌شناسی استدلال‌های صدرایی، بلکه ارائه پیشنهادی نوین در قالب مفهوم حرکت وجودی است که افقی گسترده‌تر و عمیق‌تر در فهم هستی می‌گشاید.

بخش یکم: نقد استدلال‌های قرآنی در اثبات حرکت جوهری

ماهیت حرکت جوهری و چالش استناد به قرآن کریم

نظریه حرکت جوهری، که از ابتکارات برجسته ملاصدرا در فلسفه اسلامی است، بر این اصل استوار است که جوهر اشیاء، که بنیاد وجود مادی آنهاست، در ظرف ماده دستخوش تغییر و تحول می‌شود. این تحول، برخلاف تغییرات عرضی که صرفاً به ویژگی‌های ظاهری محدود است، ذات و حقیقت اشیاء را دگرگون می‌سازد. ملاصدرا، برای اثبات این نظریه، به آیاتی از قرآن کریم استناد کرده و کوشیده است تا با تکیه بر کلام الهی، مدعای فلسفی خود را استحکام بخشد. با این حال، آیت الله نکونام قدس سره، با نگاهی نقادانه، بر این باور است که این آیات، به دلیل سیاق و محتوای خاص خود، هیچ دلالتی بر حرکت جوهری ندارند.

قرآن کریم، چونان دریایی ژرف، معارفی متعالی را در خود جای داده است که عمدتاً در مقام تبیین اصول الهی، اخلاقی، و یا توصیف وقایع آخرتی است. در مقابل، حرکت جوهری، مفهومی فلسفی است که در بستر عالم طبیعت و با تحلیل متافیزیکی ماده معنا می‌یابد. این تفاوت بنیادین، شکافی عمیق میان سیاق آیات و مدعای فلسفی ایجاد می‌کند که استدلال‌های صدرایی را در معرض نقد قرار می‌دهد.

درنگ: آیات قرآن کریم، با سیاقی متعالی و الهی، نمی‌توانند به‌تنهایی دلیل فلسفی برای اثبات حرکت جوهری باشند، زیرا این نظریه نیازمند استدلال‌هایی است که در ظرف ماده و با ابزار عقل فلسفی صورت‌بندی شوند.

دو احتمال در رویکرد ملاصدرا

آیت الله نکونام قدس سره، در تحلیل رویکرد ملاصدرا به استناد آیات قرآنی، دو احتمال را مطرح می‌سازد. نخست، ممکن است ملاصدرا با زیرکی و به‌قصد جلب توجه یا خاموش ساختن منتقدان، آیات را به‌عنوان دلیل آورده باشد، بدون آنکه دلالت روشنی بر مدعای او داشته باشند. این احتمال، به نوعی استراتژی ملاصدرا را در مواجهه با فضای علمی زمانه‌اش نشان می‌دهد، جایی که استناد به قرآن کریم می‌توانست وزن استدلال را در نظر مخاطبان افزایش دهد. دومین احتمال، آن است که ملاصدرا بدون نیت خاص و صرفاً به‌صورت غیرمنسجم، این آیات را ذکر کرده باشد، بدون آنکه تطبیق دقیقی میان آنها و نظریه حرکت جوهری ارائه دهد.

هر یک از این احتمالات، به نوبه خود، نقدی بر روش‌شناسی فلسفی ملاصدرا وارد می‌سازد. اگر احتمال نخست درست باشد، این رویکرد، گرچه از منظر تاریخی قابل فهم است، از نظر علمی و فلسفی قابل دفاع نیست، زیرا استدلال فلسفی باید بر پایه دلایل منطقی و نه جلب توجه عمومی استوار باشد. احتمال دوم نیز، ضعف در تطبیق و انسجام استدلالی را نشان می‌دهد که برای فیلسوفی چون ملاصدرا، با جایگاه والای علمی‌اش، چندان شایسته به نظر نمی‌رسد.

عدم دلالت آیات بر حرکت جوهری

آیت الله نکونام قدس سره با تأکید بر بررسی دقیق آیات مورد استناد، بیان می‌دارد که هیچ‌یک از این آیات نمی‌توانند دلیلی بر تحول جوهری در ماده باشند. این آیات، که عمدتاً در سیاق توصیف وقایع آخرتی یا نظم کیهانی قرار دارند، از منظر موضوع و محتوا با حرکت جوهری، که تغییری مستمر در جوهر ماده است، بی‌ارتباط‌اند. این نقد، بر اهمیت انطباق دقیق میان دلیل و مدعا تأکید دارد و نشان می‌دهد که استناد به آیات، بدون تحلیل فلسفی دقیق، می‌تواند به سوءتفاهم یا تضعیف استدلال منجر شود.

جمع‌بندی بخش یکم

بخش نخست این نوشتار، با نگاهی نقادانه، به بررسی چالش‌های استناد به آیات قرآن کریم برای اثبات حرکت جوهری پرداخت. تفاوت بنیادین میان سیاق آیات و مقتضیات استدلال فلسفی، همراه با احتمالات مطرح‌شده درباره رویکرد ملاصدرا، نشان‌دهنده ضعف روش‌شناختی در این استدلال‌هاست. این بخش، بر لزوم دقت در استفاده از متون دینی برای مقاصد فلسفی تأکید می‌کند و زمینه را برای تحلیل عمیق‌تر آیات خاص در بخش‌های بعدی فراهم می‌سازد.

بخش دوم: تحلیل آیه ۴۸ سوره ابراهیم

بررسی متن و سیاق آیه

یکی از آیاتی که ملاصدرا برای اثبات حرکت جوهری به آن استناد کرده، آیه ۴۸ سوره ابراهیم است که می‌فرماید:

وَقَدْ مَكَرُوا مَكْرَهُمْ وَعِنْدَ اللَّهِ مَكْرُهُمْ وَإِنْ كَانَ مَكْرُهُمْ لِتَزُولَ مِنْهُ الْجِبَالُ

ترجمه: و به‌راستی مکر خود را به کار بردند، و مکرشان نزد خدا بود، هرچند مکرشان چنان بود که کوه‌ها را از جا برکند.

این آیه، به دلیل تکرار واژه «مکر» در چهار مرتبه، از منظر برخی عارفان، دارای باری معنایی خاص و حتی طلسم‌گونه تلقی شده است. آیت الله نکونام قدس سره، با اشاره به این ویژگی، تأکید می‌کند که این آیه در سیاق توصیف رفتار کافران و پاسخ الهی به آنهاست و هیچ ارتباطی با مفهوم فلسفی حرکت جوهری ندارد.

درنگ: آیه ۴۸ سوره ابراهیم، با سیاقی متمرکز بر رفتار کافران و عظمت الهی، هیچ دلالتی بر حرکت جوهری ندارد و استناد به آن برای اثبات این نظریه، نادرست است.

طلسم‌گونه بودن آیه و لزوم احتیاط

آیت الله نکونام قدس سره، با اشاره به حضور چهار واژه «مکر» در این آیه، به برخی سنت‌های عرفانی اشاره می‌کند که این آیه را برای مقاصدی مانند باطل‌السحر به کار می‌برند. ایشان توصیه می‌کند که با این آیه باید با احتیاط برخورد شود، زیرا تلاوت بی‌ملاحظه آن ممکن است تبعاتی ناخواسته به دنبال داشته باشد. این احتیاط، نه از منظر فلسفی، بلکه از منظر احترام به حرمت قرآن کریم و جایگاه والای آن مطرح می‌شود.

این نکته، چونان هشداری است که در مسیر معرفت، باید با دیده‌بان هوشیاری گام برداشت. قرآن کریم، چونان گوهری گران‌قدر، نیازمند برخوردی محترمانه و دقیق است، و استفاده از آن در استدلال‌های فلسفی باید با رعایت حدود الهی و منطقی صورت گیرد.

ادامه سیاق آیه و ارتباط با قیامت

آیه بعدی در سوره ابراهیم، که ادامه سیاق را نشان می‌دهد، چنین است:

فَلَا تَحْسَبَنَّ اللَّهَ مُخْلِفَ وَعْدِهِ رُسُلَهُ ۗ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ ذُو انْتِقَامٍ

ترجمه: و گمان مبر که خدا وعده‌ای را که به پیامبرانش داده تخلف ورزد، که خدا توانمند و صاحب انتقام است.

این آیه، به عظمت الهی و تحقق وعده‌های خداوند در روز قیامت اشاره دارد. آیت الله نکونام قدس سره تأکید می‌کند که این سیاق، به‌روشنی بر امور آخرتی متمرکز است و هیچ پیوندی با تحولات جوهری در عالم ماده ندارد. استناد به این آیه برای اثبات حرکت جوهری، به دلیل تفاوت موضوعی، ناکارآمد است.

جمع‌بندی بخش دوم

تحلیل آیه ۴۸ سوره ابراهیم و آیات مرتبط، نشان‌دهنده عدم ارتباط آن با نظریه حرکت جوهری است. سیاق این آیات، که بر رفتار کافران و عظمت الهی در روز قیامت تأکید دارد، با مفهوم فلسفی حرکت جوهری، که در ظرف ماده تعریف می‌شود، همخوانی ندارد. این بخش، بر لزوم دقت در تطبیق آیات با مدعاهای فلسفی تأکید می‌کند و نشان می‌دهد که استناد به این آیه، نمی‌تواند دلیلی محکم برای اثبات حرکت جوهری باشد.

بخش سوم: نقد آیه کلیدی ملاصدرا در سوره ابراهیم

بررسی آیه ۴۸ سوره ابراهیم (تبدل زمین)

یکی از مهم‌ترین آیاتی که ملاصدرا برای اثبات حرکت جوهری به آن استناد کرده، آیه‌ای است که به تحول زمین و آسمان‌ها در روز قیامت اشاره دارد:

يَوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَيْرَ الْأَرْضِ وَالسَّمَاوَاتُ ۖ وَبَرَزُوا لِلَّهِ الْوَاحِدِ الْقَهَّارِ

ترجمه: روزی که زمین به زمینی دیگر و آسمان‌ها [به آسمان‌هایی دیگر] تبدیل شود و [همه] در برابر خدای یگانه قهار ظاهر شوند.

آیت الله نکونام قدس سره، با دقت در سیاق این آیه، تأکید می‌کند که این آیه به تحولات عظیم آخرتی اشاره دارد و نه به تغییرات مستمر در جوهر ماده. حرکت جوهری، به‌عنوان فرایندی که در عالم طبیعت رخ می‌دهد، نمی‌تواند با این آیه، که به مقطعی خاص در روز قیامت اشاره دارد، مرتبط باشد.

درنگ: آیه يَوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ، با تمرکز بر تحولات آخرتی، هیچ ارتباطی با حرکت جوهری در عالم ماده ندارد و استناد به آن برای اثبات این نظریه، از اساس نادرست است.

توصیف صحنه قیامت در آیات مرتبط

آیات بعدی این سوره، به توصیف صحنه‌های قیامت می‌پردازد:

وَتَرَى الْمُجْرِمِينَ يَوْمَئِذٍ مُقَرَّنِينَ فِي الْأَصْفَادِ ۝ سَرَابِيلُهُمْ مِنْ قَطِرَانٍ وَتَغْشَىٰ وُجُوهَهُمُ النَّارُ

ترجمه: و در آن روز، گنهکاران را در زنجیرها به هم بسته می‌بینی، جامه‌هایشان از قطران است و آتش چهره‌هایشان را می‌پوشاند.

این آیات، با توصیف مجازات گنهکاران در روز قیامت، به‌روشنی در سیاق آخرتی قرار دارند. آیت الله نکونام قدس سره تأکید می‌کند که این توصیفات، هیچ پیوندی با مفهوم فلسفی حرکت جوهری ندارند و صرفاً در مقام بیان عظمت الهی و عواقب اعمال‌اند.

ارتباط آیه با عظمت الهی

در ادامه سیاق، آیه دیگری به عظمت الهی در روز قیامت اشاره دارد:

لِمَنِ الْمُلْكُ الْيَوْمَ ۖ لِلَّهِ الْوَاحِدِ الْقَهَّارِ

ترجمه: امروز فرمانروایی از آن کیست؟ از آن خدای یگانه قهار است.

این آیه، با پرسشی که خداوند در روز قیامت مطرح می‌کند، عظمت و سیطره الهی را به نمایش می‌گذارد. آیت الله نکونام قدس سره استدلال می‌کند که این پرسش و پاسخ، که در فضایی آخرتی رخ می‌دهد، هیچ ارتباطی با تحولات جوهری در ماده ندارد. این آیه، چونان فریادی آسمانی، همه مخلوقات را در برابر عظمت الهی خاموش می‌سازد و ادعای مالکیت را از آنان سلب می‌کند.

نقد استدلال به آیه قیامت

آیت الله نکونام قدس سره، با تأکید بر سیاق آخرتی این آیه، استدلال می‌کند که حرکت جوهری، که در ظرف ماده و در جریان طبیعی عالم تعریف می‌شود، نمی‌تواند با تحولات عظیم قیامتی مرتبط باشد. این آیه، به روزی خاص اشاره دارد که زمین و آسمان‌ها دگرگون می‌شوند، اما این دگرگونی، نه در بستر ماده، بلکه در مقطعی متعالی و الهی رخ می‌دهد. این تفاوت، استدلال ملاصدرا را از بنیان سست می‌سازد.

جمع‌بندی بخش سوم

تحلیل آیه يَوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ و آیات مرتبط، نشان‌دهنده تمرکز این آیات بر تحولات آخرتی و عظمت الهی است. این آیات، که در سیاق قیامت نازل شده‌اند، نمی‌توانند دلیلی برای اثبات حرکت جوهری، که فرایندی مستمر در عالم ماده است، باشند. این بخش، بر اهمیت انطباق میان دلیل و مدعا تأکید می‌کند و کاستی استدلال‌های صدرایی را در این زمینه نشان می‌دهد.

بخش چهارم: بررسی آیه ۱۱ سوره فصلت

متن و سیاق آیه

یکی دیگر از آیاتی که ملاصدرا برای اثبات حرکت جوهری به آن استناد کرده، آیه ۱۱ سوره فصلت است:

ثُمَّ اسْتَوَىٰ إِلَى السَّمَاءِ وَهِيَ دُخَانٌ فَقَالَ لَهَا وَلِلْأَرْضِ ائْتِيَا طَوْعًا أَوْ كَرْهًا ۖ قَالَتَا أَتَيْنَا طَائِعِينَ

ترجمه: سپس به سوی آسمان پرداخت، درحالی‌که دود بود، و به آن و به زمین فرمود: خواه‌ناخواه بیایید. گفتند: فرمان‌بردار آمدیم.

این آیه، به خلقت آسمان و زمین و اطاعت آنها از امر الهی اشاره دارد. ملاصدرا کوشیده است تا این اطاعت را به حرکت جوهری نسبت دهد، اما آیت الله نکونام قدس سره استدلال می‌کند که این اطاعت، به سیر طبیعی آسمان و زمین در نظام کیهانی اشاره دارد و نه به تحول ذاتی در جوهر ماده.

درنگ: اطاعت آسمان و زمین در آیه ۱۱ سوره فصلت، به حرکت وضعی و انتقالی آنها در نظام کیهانی اشاره دارد و نمی‌تواند دلیلی بر حرکت جوهری در جوهر ماده باشد.

نقد استدلال به اطاعت کیهانی

آیت الله نکونام قدس سره تأکید می‌کند که اطاعت آسمان و زمین، که در این آیه به تصویر کشیده شده، به سیر طبیعی آنها در نظام کیهانی، مانند حرکت وضعی یا انتقالی، اشاره دارد. این حرکت، که بخشی از نظم خلقت است، با حرکت جوهری، که تغییری ذاتی در جوهر ماده است، تفاوت اساسی دارد. این آیه، چونان آینه‌ای که نظم الهی را بازتاب می‌دهد، به اطاعت مخلوقات از امر پروردگار اشاره دارد و نه به تحولات جوهری در ذات آنها.

جمع‌بندی بخش چهارم

تحلیل آیه ۱۱ سوره فصلت نشان می‌دهد که این آیه، با تمرکز بر خلقت و اطاعت کیهانی، هیچ ارتباطی با حرکت جوهری ندارد. استناد ملاصدرا به این آیه، به دلیل عدم انطباق موضوعی، ناکارآمد است. این بخش، بر تفاوت میان حرکت‌های طبیعی و حرکت جوهری تأکید می‌کند و لزوم دقت در انتخاب آیات متناسب با مدعا را نشان می‌دهد.

بخش پنجم: حرکت وجودی به‌جای حرکت جوهری

مفهوم حرکت وجودی

آیت الله نکونام قدس سره، در نقد استدلال‌های ملاصدرا، پیشنهادی نوین ارائه می‌دهد: مفهوم حرکت وجودی. این مفهوم، که از دیدگاه عرفانی و فلسفی جامع‌تری برخوردار است، کل هستی را، از حق تا خلق، در حال حرکتی دائمی می‌بیند. برخلاف حرکت جوهری، که به جوهر ماده محدود است، حرکت وجودی هیچ محدودیتی در مقولات فلسفی مانند جوهر و ماهیت ندارد. این دیدگاه، چونان جریانی زلال، تمامی هستی را در بر می‌گیرد و از نیاز به استناد به آیات خاص بی‌نیاز است.

درنگ: حرکت وجودی، به‌عنوان مفهومی جامع‌تر از حرکت جوهری، کل هستی را در بر می‌گیرد و نیازی به استناد به آیات خاص برای اثبات ندارد.

تفاوت حرکت جوهری و تجدد امثال

آیت الله نکونام قدس سره، با تمایز میان حرکت جوهری و تجدد امثال، توضیح می‌دهد که حرکت جوهری، به ماده محدود است، درحالی‌که تجدد امثال، مفهومی عرفانی است که به تحول دائمی کل هستی اشاره دارد. ملاصدرا، با اقتباس از مفهوم عرفانی تجدد امثال، کوشیده است آن را به جوهر ماده محدود کند، اما این محدودیت، با ماهیت فراگیر تجدد امثال ناسازگار است. این تفاوت، چونان خطی میان دو ساحل، حرکت جوهری را از تجدد امثال جدا می‌سازد.

نقد روش‌شناسی ملاصدرا و حاجی سبزواری

آیت الله نکونام قدس سره، روش‌شناسی ملاصدرا و حاجی سبزواری را مورد نقد قرار می‌دهد. ملاصدرا، آیات را بدون تبیین دقیق آورده و حاجی سبزواری، با تعابیر شاعرانه و غیرفلسفی، به توضیح این آیات پرداخته است. این روش، از دقت علمی لازم برخوردار نیست و نمی‌تواند استدلالی محکم برای اثبات حرکت جوهری ارائه دهد. فلسفه، چونان تیغی برنده، نیازمند دقتی ریاضی‌گونه است و تعابیر شاعرانه، هرچند دل‌انگیز، می‌توانند ذهن را از مسیر استدلال منطقی منحرف کنند.

نقد استفاده از شعر در فلسفه

آیت الله نکونام قدس سره، با انتقاد از تعابیر شاعرانه حاجی سبزواری، تأکید می‌کند که فلسفه، نیازمند زبانی دقیق و منطقی است. شعر، با قافیه و ریتم خود، چونان نسیمی که شاخسار را به رقص می‌آورد، می‌تواند ذهن را از مسیر استدلال دور سازد. این نقد، بر تفاوت میان زبان فلسفی و زبان شاعرانه تأکید دارد و لزوم پرهیز از تعابیر احساسی در استدلال‌های علمی را نشان می‌دهد.

جمع‌بندی بخش پنجم

این بخش، با معرفی مفهوم حرکت وجودی، افقی نوین در فهم تحولات هستی گشود. این مفهوم، که از محدودیت‌های حرکت جوهری فراتر می‌رود، تمامی هستی را در بر می‌گیرد و نیازی به استناد به آیات خاص ندارد. نقد روش‌شناسی ملاصدرا و حاجی سبزواری، بر لزوم دقت علمی و پرهیز از تعابیر شاعرانه تأکید می‌کند و زمینه را برای جمع‌بندی نهایی فراهم می‌سازد.

بخش ششم: نقد کلی استدلال‌های قرآنی و لزوم دلیل در فلسفه

نقد اعتماد بی‌چون‌وچرا به عالمان دینی

آیت الله نکونام قدس سره، با اشاره به تاریخ علم دینی، بر این باور است که اعتماد بی‌چون‌وچرا به عالمان، گاه مانع پرس‌وجوی دقیق از دلایل آنها شده است. این اعتماد، اگرچه در گذشته به دلیل جایگاه والای عالمان دینی قابل فهم بود، در فضای علمی امروز پذیرفتنی نیست. علم دینی، چونان درختی تناور، نیازمند شاخ و برگ‌هایی از جنس دلیل و استدلال است، و پذیرش بی‌چون‌وچرا، رشد آن را متوقف می‌سازد.

لزوم دلیل در فلسفه

فلسفه، چونان بنایی استوار، بر پایه دلایل محکم بنا می‌شود. آیت الله نکونام قدس سره تأکید می‌کند که ادعاهای فلسفی، مانند آنچه حاجی سبزواری در تفسیر آیات ارائه کرده، بدون پشتوانه دلایل منطقی، پذیرفتنی نیستند. این نکته، چونان مشعلی فروزان، راه را برای استدلال‌های علمی روشن می‌سازد و بر لزوم نقادی و پرس‌وجو در علم تأکید می‌کند.

درنگ: فلسفه، نیازمند دلایل محکم و منطقی است و ادعاهای بدون پشتوانه، هرچند از سوی عالمان بزرگ مطرح شوند، نمی‌توانند در فضای علمی پذیرفته شوند.

نقد تفسیر حاجی سبزواری

حاجی سبزواری، در تفسیر آیه يَوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ، از مفاهیمی چون تجدد امثال، استکمال، و حرکت جوهری سخن گفته و آن را به ترقی به سوی مقام آدمیت کامل مرتبط کرده است. آیت الله نکونام قدس سره، این تفسیر را به دلیل نزدیکی به عرفان و دوری از دقت فلسفی، ناکارآمد می‌داند. این تعابیر، که گاه با زبانی شاعرانه بیان شده‌اند، نمی‌توانند دلیلی محکم برای اثبات حرکت جوهری ارائه دهند.

جمع‌بندی بخش ششم

این بخش، با تأکید بر لزوم دلیل در فلسفه و نقد اعتماد بی‌چون‌وچرا به عالمان دینی، بر اهمیت روش‌شناسی علمی تأکید کرد. تفسیر حاجی سبزواری، به دلیل فقدان انسجام فلسفی و تکیه بر تعابیر عرفانی، نمی‌تواند مدعای حرکت جوهری را اثبات کند. این بخش، زمینه را برای جمع‌بندی نهایی و ارائه دیدگاه جامع‌تر فراهم می‌سازد.

نتیجه‌گیری کلی

این نوشتار، با کاوشی عمیق در استدلال‌های قرآنی ملاصدرا و حاجی سبزواری برای اثبات حرکت جوهری، نشان داد که این استدلال‌ها، به دلیل عدم انطباق سیاق آیات با مدعای فلسفی، از استحکام لازم برخوردار نیستند. آیات مورد استناد، که عمدتاً در سیاق آخرتی و کیهانی نازل شده‌اند، نمی‌توانند تحولات جوهری در جوهر ماده را تأیید کنند. آیت الله نکونام قدس سره، با نگاهی نقادانه، بر لزوم دقت در استفاده از قرآن کریم در استدلال‌های فلسفی تأکید کرد و مفهوم حرکت وجودی را به‌عنوان جایگزینی جامع‌تر پیشنهاد داد.

حرکت وجودی، که کل هستی را در بر می‌گیرد، از محدودیت‌های حرکت جوهری فراتر می‌رود و افقی نوین در فهم تحولات هستی می‌گشاید. این مفهوم، چونان دریچه‌ای به سوی حقیقت، تمامی هستی را در حال حرکتی دائمی می‌بیند و نیازی به استناد به آیات خاص ندارد. این نوشتار، با تأکید بر روش‌شناسی علمی، پرهیز از تعابیر شاعرانه، و احترام به حرمت قرآن کریم، گامی در جهت بازنگری استدلال‌های فلسفی مبتنی بر متون دینی برداشت.

با نظارت صادق خادمی