متن درس
بازخوانی وجودگرایانه حرکت جوهری و نقد هیلولا در فلسفه اسلامی
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره (جلسه ۸۹۷)
مقدمه: درآمدی بر بازاندیشی فلسفی در حرکت جوهری
فلسفه اسلامی، با ریشههای ژرف در سنتهای ارسطویی و مشایی، همواره در پیوند با پرسشهای بنیادین هستیشناختی، به تبیین پویایی عالم و جایگاه موجودات در نظام وجود پرداخته است. مفهوم حرکت جوهری، بهعنوان یکی از نوآوریهای برجسته ملاصدرا، افق تازهای را در فهم تحولات وجودی گشوده است. بااینحال، این مفهوم، بهویژه در پیوند با پیشفرضهای ارسطویی مانند هیلولا (ماده اولیه) و صورت، نیازمند بازخوانی انتقادی است. این نوشتار، برگرفته از درسگفتار شماره ۸۹۷ استاد فرزانه قدسسره، به نقد و بازاندیشی در این مفاهیم پرداخته و با رویکردی وجودگرایانه، عالم را جریانی پویا از تعینات وجودی میبیند که در آن هیچچیز معدوم نمیشود.
بخش نخست: سیالیت و تجدد در نظام هستی
پویایی ذاتی عالم
جهان هستی، چون رودی جاری، در هر لحظه تجدد مییابد و سیالیت، خصیصه ذاتی آن است. همه موجودات، از ذرات خرد گرفته تا کلانترین ساختارهای عالم، در جریانی مداوم از نو شدن و تحول قرار دارند. این سیالیت، همانند حرکت و زمان، نهتنها در نمودهای ظاهری، بلکه در جوهر وجودی اشیاء نیز جاری است. استاد فرزانه قدسسره، با تأکید بر این پویایی، عالم را سراسر حیات و تجدد میدانند و آن را با اصل قرآنی «كُلُّ شَيْءٍ حَيٌّ» همسو میبینند.
این دیدگاه، که ریشه در اصل حرکت جوهری ملاصدرا دارد، فراتر از چارچوب صدرایی، سیالیت را به کل نظام وجود تعمیم میدهد. عالم، در این نگاه، نه مجموعهای از اشیاء ساکن، بلکه جریانی پویا و بیوقفه است که در هر لحظه، خود را بازآفرینی میکند. این پویایی، نهتنها در تحولات ظاهری، بلکه در ذات وجودی موجودات نیز رخ مینماید.
درنگ: سیالیت و تجدد، ذاتی نظام هستی است و عالم را جریانی پویا و حی میسازد که در آن هر موجود، در هر لحظه، خود را بازآفرینی میکند.
تحلیل مفهوم سیالیت
سیالیت عالم، که در این درسگفتار بهعنوان خصیصه بنیادین هستی معرفی شده، با مفهوم حرکت جوهری ملاصدرا پیوند دارد، اما از آن فراتر میرود. در فلسفه صدرایی، حرکت جوهری به تحول در جوهر اشیاء محدود است، اما استاد فرزانه قدسسره، این پویایی را به تمامی مراتب وجود گسترش میدهند. این دیدگاه، با تأکید بر اینکه همه موجودات عالم در هر لحظه در حال نو شدناند، عالم را چون موجی میبیند که در عین ثبات ظاهری، در ذات خود در حال تحول است.
بخش دوم: نقد مفهوم هیلولا و بطلان عالم
بازخوانی دیدگاه ارسطویی
یکی از مبانی مورد نقد در این درسگفتار، عبارتی منسوب به ارسطو است که ملاصدرا در تبیین حرکت جوهری از آن بهره جسته: «اگر اشیاء به هیلولا بازگردند و هیلولا فاقد صورت باشد، عالم باطل میشود» (فَبَطَلَ الْكَوْنُ). این دیدگاه، که ریشه در فلسفه ارسطویی دارد، فرض میکند که وجود عالم به هیلولا (ماده اولیه) و صورت وابسته است و فقدان صورت در هیلولا به انهدام عالم میانجامد. استاد فرزانه قدسسره، این پیشفرض را نادرست میدانند و معتقدند که هیلولا، بهعنوان مادهای مستقل، در عالم مجردات، ارواح، ملائکه و ساحت الهی وجود ندارد.
نفی هیلولا بهعنوان ماده اولیه
هیلولا، که در فلسفه ارسطویی و مشایی بهعنوان ماده اولیه و بیصورت فرض شده، در این درسگفتار بهمثابه تعینی وجودی بازتعریف میشود. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که در مراتب غیرمادی، مانند عالم ارواح یا ملائکه، هیلولا جایگاهی ندارد. حتی در عالم ماده، هیلولا نه موجودی مستقل، بلکه مرتبهای از وجود است که در جریان تجدد و تحول، هویت خود را حفظ میکند.
درنگ: هیلولا، نه مادهای مستقل، بلکه تعینی وجودی است که در مراتب غیرمادی وجود ندارد و در عالم ماده نیز، ضرورتی برای بقای عالم نیست.
نفی ترکیب ماده و صورت
در ادامه نقد چارچوب ارسطویی، استاد فرزانه قدسسره بیان میدارند که ذرات عالم از ترکیب ماده و صورت تشکیل نشدهاند، بلکه تعینات وجودیاند. مفاهیمی چون جنس، فصل، ماده و صورت، صرفاً انتزاعات ذهنیاند و در واقعیت، تنها وجود و تعینات آن مطرح است. این دیدگاه، با نفی دوگانه ماده و صورت، عالم را مجموعهای از تعینات پویا و متجدد میبیند که در هر لحظه، خود را بازسازی میکنند.
نفی بطلان عالم
استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که حتی در فقدان هیلولا، عالم باطل نمیشود. جرم، ماده و صورت، همگی در عالم حضور دارند، اما نیازی به هیلولای مستقل نیست. این دیدگاه، پیشفرض ارسطویی مبنی بر ضرورت هیلولا برای بقای عالم را رد میکند و وجود عالم را به تعینات وجودی وابسته میداند.
بخش سوم: حرکت جوهری و نقد ارتباط آن با هیلولا
تجدد اجسام و نفی ماهیت
اجسام عالم، در جریان تجدد مداوماند، اما این تجدد به معنای حرکت جوهری، آنگونه که ملاصدرا تبیین کرده، نیست. استاد فرزانه قدسسره معتقدند که اجسام، فاقد ماهیتاند و حرکت آنها، حرکتی وجودی است، نه مقولی. این دیدگاه، حرکت را ذاتی وجود میداند و از پیوند آن با مقوله جوهر، که در فلسفه صدرایی مطرح است، فاصله میگیرد.
نقد پیوند هیلولا با حرکت جوهری
مفاهیمی چون جرم، جسم، ماده و هیلولا، به حرکت جوهری ارتباط مستقیمی ندارند، زیرا اینها لحاظهای خارجی و مشروطاند، نه مقولات ذاتی. استاد فرزانه قدسسره، با رد این پیوند، حرکت را خصیصهای ذاتی در وجود میدانند که نیازی به واسطههایی چون هیلولا ندارد.
درنگ: حرکت جوهری، نه در مقوله جوهر، بلکه در ذات وجود جاری است و مفاهیمی چون هیلولا و ماده، در تبیین آن ضرورتی ندارند.
بخش چهارم: نفی عدم و بازتعریف هیلولا
نقد تشبیه هیلولا به عدم
ملاصدرا، هیلولا را به عدم تشبیه کرده و آن را فاقد وجود ذاتی میداند. استاد فرزانه قدسسره، این دیدگاه را به چالش کشیده و بیان میدارند که عدم، موجودیتی ندارد. هیلولا، نه عدم، بلکه مرتبهای ضعیف از وجود است که در جریان تجدد، تعینات جدیدی مییابد.
نفی انعدام هیلولا
برخلاف نظر ملاصدرا که معتقد است با ورود صورت به هیلولا، هیلولا معدوم شده و هیلولای جدیدی با صورت جدید جایگزین میشود، استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که هیچچیز معدوم نمیشود. هیلولا و صورت، در جریان تجدد، به تعینات جدید تبدیل میشوند و احکام وجودی پیشین خود را حفظ میکنند.
درنگ: هیلولا، نه معدوم میشود و نه به عدم بازمیگردد، بلکه در جریان تجدد، به تعینات وجودی جدید تبدیل میشود.
تعینات وجودی و نفی انعدام
موجودات عالم، چون لایههایی از نور وجود، در هر لحظه با احکام پیشین خود همراهاند. هیچچیز در عالم معدوم نمیشود، بلکه در مراتب وجودی، تحول مییابد و احکامش حفظ میشود. این دیدگاه، عالم را چون کتابی میبیند که هر صفحهاش، حکایت احکام پیشین را در خود دارد.
بخش پنجم: تمثیلات وجودی و تبیین پویایی عالم
تمثیل عدل پنبه
استاد فرزانه قدسسره، با تمثیلی بدیع، عالم را به عدل پنبهای تشبیه میکنند که با پرس شدن، به ورق یا حتی مو بدل میشود، اما هستی و صورت آن حفظ میگردد. این تمثیل، نشاندهنده تراکم و تخلخل وجودی است که بدون انعدام، در مراتب مختلف ظاهر میشود.
حفظ احکام وجودی در انسان
انسان، چون کتابی زنده، در طول حیات خود، احکام وجودی گذشتهاش را، از لقمههای خوردهشده تا رنگ و بوی آنها، در خود حفظ میکند. این احکام، در مراتب بالاتر وجود، مانند روز قیامت، آشکار میشوند و هیچچیز از وجود او گم یا معدوم نمیگردد.
تمثیل گوجه و زیره
استاد فرزانه قدسسره، با تمثیل گوجهای که بوی زیره را جذب میکند، نشان میدهند که احکام وجودی، حتی بدون انتقال ماده فیزیکی، در اشیاء حفظ میشوند. این بو، که حتی با شستشو از بین نمیرود، نشاندهنده دوام احکام وجودی است.
درنگ: احکام وجودی، چون بویی که در گوجه نفوذ میکند، در مراتب وجودی حفظ شده و هیچگاه معدوم نمیشوند.
قابلیت تراکم و بسط وجودی
عالم، چون پارچهای است که میتوان آن را فشرده کرد یا گسترد، بیآنکه ذرهای از آن کاسته شود. استاد فرزانه قدسسره، با تمثیل فشردن کره زمین به اندازه یک ناخن یا گسترش یک ناخاخت به وسعت کره زمین، به انعطافپذیری وجود اشاره میکنند.
بخش ششم: محدودیت ادراک انسانی و احکام وجودی
محدودیت ابزارهای ادراکی
انسان، به دلیل محدودیت ابزارهای ادراکی، چون چشم و عقل، قادر به درک کامل ریزساختهای وجودی نیست. درحالیکه خداوند، با دید بیکران خود، همه احکام عالم را درمییابد، ادراک انسانی تنها بخشی از این احکام را دربرمیگیرد.
احکام وجودی در ذرات
هر ذره در عالم، چون گنجینهای بیکران، حامل احکام بیشماری است که علم بشری هنوز از رویت و تصرف در آنها عاجز است. این احکام، وجودی و غیرقابل انعداماند و در مراتب وجودی، حفظ میشوند.
درنگ: هر ذره در عالم، حامل احکام بیشمار وجودی است که در مراتب بالاتر، آشکار میشوند.
بخش هفتم: قیامت و تجلی احکام وجودی
محشوریت با احکام وجودی
در روز قیامت، انسان با تمام احکام وجودی خود، از اعمال و افکار گرفته تا تعینات وجودی، محشور میشود. این احکام، چون سندی زنده، در ذرات جداشده از انسان نیز حفظ شدهاند. این دیدگاه، با آیه کریمه «اقْرَأْ كِتَابَكَ كَفَىٰ بِنَفْسِكَ الْيَوْمَ عَلَيْكَ حَسِيبًا» (سوره اسراء، آیه ۱۴: «كتاب خود را بخوان، كافى است كه امروز خودت حسابرس خويشتن باشى») همسو است.
نفی فنا به معنای عدم
فنا، که در آیه «كُلُّ مَنْ عَلَيْهَا فَانٍ» (سوره الرحمن، آیه ۲۶: «هر كه بر آن [زمين] است فانى است») آمده، به معنای انعدام نیست، بلکه تجدد و تبدل تعینات وجودی است. موجودات خاکی، به دلیل نزدیکی به خاک، سریعتر متجدد میشوند، اما این تجدد، به معنای نابودی نیست.
تأثیر خاک بر تجدد
خاک، چون نیرویی فرساینده، موجودات را سریعتر متجدد میکند. این خاصیت، در انسانها و حیوانات نیز دیده میشود، چنانکه توصیه به پرهیز از خوردن ران گوسفند، به دلیل تماس بیشتر با خاک، نشاندهنده تأثیر خاک بر سرعت تجدد است.
بخش هشتم: اثر انگشت وجودی و ادراک اولیاء
اثر انگشت وجودی
هر تعامل انسان با عالم، چون اثر انگشتی بر پارچه هستی، احکامی وجودی بر جای میگذارد که در قیامت آشکار میشوند. این احکام، با آیه «وَاللَّهُ يَحْكُمُ بَيْنَ الْعِبَادِ» (سوره غافر، آیه ۴۸: «و خدا ميان بندگان داورى مىكند») پیوند دارد.
ادراک اولیاء خدا
اولیاء خدا، با شهود وجودی، قادر به درک احکام پنهان عالماند، درحالیکه انسانهای عادی، به دلیل محدودیتهای حسی، از این ادراک محرومند. این توانایی، نشاندهنده عمق تعینات وجودی در نظام هستی است.
درنگ: اولیاء خدا، با شهود وجودی، احکام پنهان عالم را درمییابند، درحالیکه ادراک انسانی، محدود به ابزارهای حسی است.
جمعبندی
این نوشتار، با بازخوانی درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره، به نقد و بازاندیشی در مفاهیم حرکت جوهری و هیلولا در فلسفه اسلامی پرداخته و رویکردی وجودگرایانه را در پیش گرفته است. عالم، در این دیدگاه، جریانی پویا از تعینات وجودی است که در آن هیچچیز معدوم نمیشود. هیلولا، نه مادهای مستقل، بلکه مرتبهای از وجود است که در جریان تجدد، احکام پیشین خود را حفظ میکند. این تبیین، با نفی پیشفرضهای ارسطویی و صدرایی، فلسفه را به سوی درکی وحدتگرا و پویا سوق میدهد. آیات کریمه، چون «وَلا يَعْزُبُ عَنْ عِلْمِهِ مِثْقالُ ذَرَّةٍ» (سوره سبأ، آیه ۳: «و ذرهاى از علم او پنهان نمىماند»)، این دیدگاه را تأیید میکنند که هیچچیز در عالم گم یا معدوم نمیشود. این نوشتار، دعوتی است به پژوهشگران برای تأمل در مفاهیم بنیادین وجود و بازتعریف آنها در چارچوبی وجودگرایانه.
با نظارت صادق خادمی